مدیریت ریسک در بازار ارزهای دیجیتال چگونه است؟
وقتی صحبت از معامله و خریدوفروش ارزهای دیجیتال به میان میآید، میتوان با انجام چند اقدام اساسی از ضرر و خسارت جلوگیری کرد. وبسایت «کویندسک» مقالهای در این رابطه منتشر کرده است، که در آن سعی شده به صورت خلاصه و در چند گام به معاملهگران یادآور شود که چگونه از خود و داراییهای خود در برابر نوسانات غیرمتعارف بازار ارزهای دیجیتال محافظت کنند.
همیشه این امکان وجود دارد که با استفاده از تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال بازار، ارزش واقعی یک شرکت یا دارایی را تعیین کرد و بدین وسیله علاوه بر کاهش ریسک، شانس موفقیت خود را در این سرمایهگذاری خاص افزایش داد.
اما برای انجام چنین کاری باید از قبل برنامهریزی کرد.
تسلط بر احساسات
تهیه یک برنامه موفق مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن پیامدهای غیرمنتظره و کاهش کلی خسارات مالی، از اهمیت زیادی برخوردار است.
یک برنامه موفق مدیریت ریسک برای جلوگیری از عادات معاملاتی مخرب شما و همچنین توجیه انتظارات اساسی شما از بازار، باید همزمان و به موازات سوابق معاملاتی شما اجرا شود.
بعضی اوقات وسوسهها باعث میشوند که شما انتخابهای بدی داشته باشید، انتخابهایی که بیشتر از همه جا در بازارهایی که تحت تاثیر ترس و طمع هستند، قابل مشاهده هستند.
هرکسی میتواند با به حداقل رساندن عادات معاملاتی منفی و مخرب خود، بدون صرف هزینههای زیاد، سود بیشتری کسب کند.
مدیریت ریسک یکی از مهمترین فاکتورهایی است که باید در سرمایهگذاری در نظر گرفته شود
یکی از مؤلفههای مهم یک برنامه مدیریت ریسک موفق این است که بدانید چه نوع معاملهگری هستید و مهارتهای شما چیست و در چه حدی است. برای نمونه به این معاملهگران فرضی و شخصیت آنها توجه کنید:
«من معمولاً سود و زیانم سربهسر میشود». این پاسخ نشانه آن است که مدیریت ریسک شما مؤثر بوده است اما ریسک گریزی شما باعث میشود که نتوانید از هیچ فرصت خوبی استفاده کنید و حتی از پس پرداخت کارمزدهای معاملات نیز برنمیآیید.
«من سود کمی به دست میآورم». این اتفاق نشانه مؤثر بودن برنامه مدیریت ریسک شماست و البته نشاندهنده این هم است که شما اجازه نمیدهید معاملات شما بهطور کامل روند خود را طی کنند. این شرایط معمولاً به دلیل تصمیماتی که شما بهطور احساسی و با عجله گرفتهاید اتفاق میافتد. به عنوان مثال موقعیتی را زودتر از موعد میبندید، چرا که به دلیل استفاده از روشهای سرمایهگذاری سنتی، قابل پیشبینی است.
«من معمولاً سود زیادی به دست میآورم». این جمله نشانه این است که استراتژی مدیریت ریسک شما به خوبی کار میکند و قدرت ریسک گریزی شما با انتخاب ریسک مناسب با توجه به حجم معاملات، به اوج خود رسیده است. این معاملهگران معمولاً موقعیتهای خود را روی قیمتهای از پیش تعیینشده میبندند و اجازه میدهند که بقیه کارها روند عادی خود را طی کنند.
«من معمولاً متضرر میشوم». چنین پاسخی به این معناست که شما فهم ناقصی از چرخههای بازار دارید و باید بررسی بیشتری روی گروه دارایی که قصد سرمایهگذاری در آن دارید، انجام دهید. این همچنین نشانه این است که شما تمایل بیشتری به انتخاب توکنها، پروژهها و کوینهای غیرنقدشونده یا با نقدینگی پایین دارید.
شما با مشاهده این شخصیتهای فرضی میتوانید تا حدودی ذهنیت و طرز فکر معاملاتی خود را حدس بزنید. هدف ما از این کار این است که مشخص کنیم چه عادتهایی به شما ضرر میزنند و چه عادتهایی شما را به سمت کسب سود بیشتر، راهنمایی میکنند.
همیشه سعی کنید خونسرد و منطقی باشید. احساسات خود را از وجه روانشناسانه معامله حذف کنید و تنها روی اطلاعاتی تکیه کنید که در مقابل چشمان شماست. اطلاعاتی مثل قیمت، حجم، اخبار و روند بازار.
همه تخممرغها در یک سبد قرار ندهید
هرگز تمام تخممرغهایتان را در یک سبد قرار ندهید.
مهم نیست که فرصت انجام یک معامله خاص چقدر وسوسهکننده یا مثبت به نظر بیاید، شما هیچوقت نباید تمام ارزش و سرمایه خود را در یک پروژه متمرکز کنید.
به طور معمول انتخاب ترکیبی از یک گروه دارایی (حتی ترکیبی از گروههای دارایی متفاوت در سبد سرمایهگذاری شما) برای سرمایهگذاری، تدبیر خوبی برای کاهش خسارات ناشی از نوسانهای ناگهانی قیمت در یک صنعت یا بازار خاص است.
نوسان بازار ارزهای دیجیتال میتواند حتی مطمئنترین معاملات را خراب کند و ضرر هنگفتی به شما برساند. به همین دلیل ریسک بازار چیست؟ ما به شما پیشنهاد میکنیم که در ۵ کوین یا بیشتر، به طور همزمان، سرمایهگذاری کنید.
این را هم به یاد داشته باشید که شما باید از مزایای وجود حد ضرر (Stop loss) یا سفارشهای OCO در صرافیها برای زمانهایی که شما حضور فیزیکی ندارید، مثل زمان استراحت یا کار، استفاده کنید.
معاملهگران تازهوارد بسیاری از اوقات از عهده اعمال یک سیاست خروج (Exit Strategy) مناسب برنمیآیند و پس از اینکه بعد از مدتی به سراغ کامیپوتر رفتند، متوجه میشوند که سبد ارزهای دیجیتال موردعلاقه آنها ۲۰ درصد ریزش داشته و روند جدید هم وارد سیر نزولی شده است. اعمال یک سیاست خروج مناسب نه تنها ریسک معاملات را کاهش میدهد، بلکه باعث خواهد شد که شما کنترل بهتری روی ضررهای خود داشته باشید.
سخن آخر هم اینکه شاید استفاده از یک استراتژی خرید و نگهداشتن (Buy and Hold) برای یک دوره بلندمدت و نفروختن آن، هنگام سرمایهگذاری روی یک کوین جدید وسوسه کننده باشد؛ اما واقعیت این است که این روش منفعلانه که برای معاملهگران تازهوارد به دلیل سادگی آن بسیار وسوسه کننده است، به غلط با کاهش ریسک پیوند خورده است.
در واقعیت، احتمال اینکه شما با استفاده از این روش فوق محتاطانه بتوانید سود زیادی به دست آورید بسیار پایین است. پس بهتر است خود را با انتخاب یک حد ریسک مناسب و یک برنامهریزی مشخص مسلح کرده و وارد میدان شوید. معامله در بازار ارزهای دیجیتال نیز در صورت اجرای صحیح آن، میتواند تجربه مطبوع و پرسودی برای شما باشد.
ریسک و انواع آن
به زبان ساده ، خطر احتمال وقوع یک اتفاق ناخوشایند را ریسک می گوییم. ریسک یعنی نداشتن اطمینان به نتایج یک فعالیت که در رابطه با چیزی که انسان برای آن اهمیت خاصی قائل است می باشد (مانند سلامتی ، آسایش ، پول ، دارایی یا محیط زندگی) و بیشتر بر پیامدهای منفی و نه چندان مطلوب تمرکز دارد. تعریف های متفاوتی از آن ارائه شده. تعریف جهانی و بیشتر مردم از خطر کردن در موقعیت های مختلف این است: نداشتن اطمینان نسبت به کاری که می خواهند انجام دهند. در حوزه مالی به عنوان موقعیتی تعریف می شود که در آن شما نمی دانید پیامد کار چه خواهد بود. ممکن است سود بسیار خوبی بکنید یا اینکه برعکس دچار ضرر فراوانی بشوید. اگر خطر شما با فکر و تدبیر نباشد ممکن است تمام سرمایه اولیه خود را به باد بدهید.ما معمولا در حیطه مالی این کار را با چک کردن و تحلیل نمودارها و بررسی رفتارهای پیش فرض بازار انجام می دهیم. در حوزه مالی، انحراف معیار یک معیار رایج مرتبط با خطر پذیری است. انحراف معیار نوسانات قیمت اموال را در مقایسه با میانگین بازه ریسک بازار چیست؟ زمانی آنها را در یک دوره مشخص ارائه می کند.
طبق گفته اقتصاد دانان اگر بتوانید خطر های موجود را برطرف کنید، می توانید بسیار هوشمندانه تر در بازار سرمایه فعالیت کنید و مقدار کم تری خسارت ببینید. با یادگیری خطر هایی که امکان دارد در هر اوضاع و شرایطی برای شما اتفاق بیفتند، شما می توانید آنها را بهتر کنترل کنید. به عنوان یک معامله گر و یا مدیر شرکتی خواه کوچک یا بزرگ شما باید توانایی چنین کاری را داشته باشید تا از خسارت های غیر ضروری و گزاف جلوگیری نمایید.
خب، حالا به انواع ریسک می پردازیم و توضیح مختصری درباره هر کدام از آنها می دهیم.
- ریسک اعتباری (همچنین به عنوان ریسک بدهی یا عدم پرداخت شناخته می شود)
ریسک اعتباری یعنی اینکه شما به فردی یا شرکتی مقداری اعتبار (پول) قرض داده اید و حالا آن فرد یا شرکت نمی تواند سود یا اصل پول شما را براساس تعهداتی که داده پرداخت کند.اوراق قرضه دولتی ریسک بازار چیست؟ کمترین ریسک اعتباری را دارند (صفر نیست اما آنقدرها هم زیاد نیست که بتواند به شما ضررهای مالی سنگینی بزنید) ، در حالی که سپرده های شرکتی با نرخ پایین (اوراق پر بهره ولی با اعتبار کم) خطر اعتباری بالایی دارند. قبل از سرمایه گذاری در اوراق قرضه یا سپرده شرکت ، مطمئن شوید که آنها توسط یک آژانس رتبه بندی معروف مورد بررسی قرار گرفته باشند.
وقتی کشوری نتواند به تعهدات خود عمل کند و بدهی های خود را بپردازد. تمام سهام ، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ، اوراق قرضه و سایر ابزارهای سرمایه گذاری مالی و کشورهایی که با آنها روابط مالی دارد تحت تاثیر قرار می گیرند. اگر کشوری کسری مالی زیادی داشته باشد ، تجارت با آن پر خطر تر از کشوری با کسری مالی کم می باشد. همکاری مالی با کشورهای در حال توسعه یا همان جهان سومی نسبت به کشورهای توسعه یافته خطر بسیار بیشتری دارد.
این نوع ریسک بیشتر در کشورهای درحال توسعه یا همان جهان سومی دیده می شود. این خطر به این معناست که امکان دارد دولت آن کشور در حال توسعه یک شبه سیاست های خود را تغییر دهد. به عنوان مثال ، امروزه با توجه بحث هایی که در مورد FDI می شود ، سیاست های هند برای سرمایه گذاران خارجی چندان جذاب به نظر نمی رسد و قیمت سهام آن منفی شده است.
این ریسک این است که شما با بالاترین نرخ موجود (در حال حاضر بالاتر از 9.50٪) سپرده ثابت یا سود شرکت با بازده بالا را قفل کنید و وقتی پرداخت سود شما انجام می شود ، هیچ معادلی برای سرمایه گذاری با نرخ بهره بالا جهت سرمایه گذاری مجدد در اختیار ندارید و سود دهی شما به پایان می رسد.
یک قانون طلایی در سرمایه گذاری بدهی داریم که می گوید: نرخ بهره که بالا رود ، قیمت اوراق قرضه پایین می آید. و برعکس. بنابراین به عنوان مثال با توجه به شرایطی که در بازار امروز داریم به نظر می رسید نرخ بهره به اوج خود رسیده است. این بدان معناست که از الان قرار است نرخ بهره روندی نزولی به خود بگیرد و در عوض قیمت اوراق قرضه افزایش می یابد. بنابراین الان بهترین زمان برای خرید صندوق های بدهی سرمایه گذاری می باشد. چون قیمت آنها بسیار کاهش یافته و تنها کاری که باید بکنید این است که یکی از آنها را خریداری کنید. سپس منتظر بمانید تا نرخ بهره کاهش یابد و شما سود کنید.
ریسک تورمی یا همان خطر تورم زمانی اتفاق می افتد که به دلیل تورم ، قدرت خرید شما کاهش می یابد.
ریسک بازار یعنی اینکه شما به دلیل خطرهای موجود مبلغ کمتری سرمایه گذاری می کنید. که عبارت است از: ریسک حقوق صاحبان سهام (خطر تغییر قیمت بورس یا نبود ثبات در بازار) ، نرخ بهره (خطر نوسانات نرخ بهره) ، ارز (خطر نوسانات ارزی) و کالا (خطر نوسانات قیمت کالاها). انواع دیگری از ریسک نیز وجود دارد مانند ریسک قانونی ، جهانی ، زمانبندی و موارد دیگر اما همانطور که در بالا توضیح دادیم اصلی ترین ریسک های درون بازار را موارد ذکر شده در بالا تشکیل می دهند. حواستان به میزان خطری که به جان می خرید باشد، گاهی اوقات با خطر پذیری نا به جا ممکن است تمام سرمایه خود را به باد دهید.
صرف ریسک یک قلم دارایی چیست؟
هرچه ریسک سیستماتیک یک دارایی بیشتر باشد، مطلوبیت و ارزش آن دارایی کمتر خواهد شد. در واقع وجود ضریب بتای بالای دارایی بیانگر ریسک سیستماتیک بالای آن دارایی است. این مسئله توسط الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای مطرح می شود اما ضعف این الگو تئوری قیمتگذاری آربیتراژ را به وجود آورد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سه مقوله پول، ارز و بانکداری از جمله مهمترین مباحث موجود در علم اقتصاد است که فهم آن در دنیای امروز یکی از نیازهای بشر محسوب میشود. در همین راستا، فردریک میشکین، یکی از سرشناسترین اقتصاددانان آمریکایی، کتابی را به رشته تحریر درآورده که به کوشش علی جهانخانی و علی پارسائیان ریسک بازار چیست؟ به فارسی برگردانده شده است و بخشی از مناسبترین مطالب آن را در سلسله خلاصه کتابهای اقتصادی بیان خواهیم کرد.
الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای
پیشتر بیان شد که هرچه ریسک سیستماتیک یک دارایی بیشتر باشد، مطلوبیت و ارزش آن دارایی کمتر خواهد شد. درک این مسئله میتواند به ما در درک الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای کمک کند. این الگو به وسیله ویلیام شارپ جان لیتنر و جک ترینر ارائه شد و از آن نظر مفید است که میتواند صرف ریسک یک قلم دارایی را توجیه نماید. مقصود از صرف ریسک تفاوت بین بازده مورد انتظار دارایی و نرخ بهره بدون ریسک است. نرخ بهره بدون ریسک نیز خود در واقع نرخ بازده اوراق بدون ریسک است.
اگر ضریب بتای یک دارایی بالا باشد، بدان معنی است که ریسک سیستماتیک آن زیاد است و در نتیجه کمتر مورد تقاضای سرمایهگذاران قرار میگیرد. بنابراین، زمانی سرمایهگذاران علاقه به نگهداری این نوع دارایی خواهند داشت که بازده مورد انتظار آن بالا باشد و این درست همان چیزی است که الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ارائه میکند.
این الگو، الگوی معقولی محسوب میشود زیرا برای یک دارایی با ضریب بتای صفر (بدون ریسک سیستماتیک)، صرف ریسک برابر با صفر را در نظر میگیرند. اگر بتا برابر با یک باشد، بدین معنی است که ریسک سیستماتیک آن همانند ریسک مربوط به بازار است.
با این حال اگرچه این امر که الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در دنیای واقعی نیز کاربرد دارد، اثبات شده است اما ضعف آن در این است که فرض میکند تنها یک ریسک سیستماتیک وجود دارد. همین ضعف در ادامه منتهی به ارائه تئوری دیگری به نام تئوری قیمتگذاری آربیتراژ به وسیله استیفن راس از دانشگاه ییل شد.
این تئوری مبتنی بر چندین عامل ریسک بوده و بر اساس آن نمیتوان همه آنها از طریق تنوع بخشیدن به داراییها را از بین برد. این منابع ریسک به عوامل اقتصادی مثل تورم و تولید کل ارتباط دارند. در واقع در عوض محاسبه یک بتای منحصر به فرد، از چندین ضریب بتا استفاده میشود. هر یک از ضرایب بتا نشان دهنده درجه حساسیت دارایی نسبت به هر یک از عوامل سیستم اقتصادی است.
تئوری قیمتگذاری آربیتراژ بیانگر این است که صرف ریسک هر دارایی با صرف ریسک هر عامل ارتباط دارد و اگر حساسیت آن نسبت به هریک از عوامل افزایش پیدا کند، صرف ریسک آن نیز افزایش پیدا میکند.
البته هنوز هم نمیتوان به صورت قطعی مدعی شد که کدامیک از این تئوریها میتوانند صرف ریسک داراییها را بهتر توجیه کند. هر دو نظریه بیان کننده این مطلب است؛ در صورتی که ریسک سیستماتیک افزایش پیدا کند، صرف ریسک نیز بیشتر خواهد شد بنابراین برای توجیه صرف ریسک داراییها میتوان از هر دو الگو استفاده کرد.
مازاد عرضه و تقاضا چیست؟
درک عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات سرمایهگذار، مقدمه نحوه قیمتگذاری داراییهایی مانند اوراق قرضه است. برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، در گام نخست باید استفاده از تئوری تقاضای دارایی، به یک منحنی تقاضا دست یابیم. این منحنی در صورتی که سایر متغیرهای اقتصادی ثابت نگه داشته شوند، رابطه میان تقاضا و قیمت را نشان خواهد داد.
بازده اوراق قرضه به طور قطع مشخص و برابر با نرخ بازده تا سررسید آن است. بنابراین نرخ بازده مورد انتظار این اوراق از تقسیم تفاضل ارزش اسمی اوراق قرضه بدون بهره و قیمت خرید اوراق قرضه بدون بهره بر قیمت خرید اوراق قرضه بدون بهره به دست میآید.
گام بعدی، رسم منحنی عرضه است که رابطه میان عرضه و قیمت اوراق بهادار را نشان میدهد. پایه و اساس منحنی تقاضایی که بیان شد، ثابت ماندن سایر متغیرهای اقتصادی به جز قیمت ورقه قرضه و نرخ بهره است. برای رسم منحنی عرضه نیز از همین مفروضات و شرایط مشابه استفاده میشود.
پس از این دو، به بیان تعادل در بازار پرداخته میشود. در علم اقتصاد، قیمت تعادلی زمانی به وجود میآید که مقداری را که مردم مایل به خرید هستند یا همان تقاضا، با مقداری که مردم متمایل به فروش هستند یا همان عرضه، برابر شود. در بازار اوراق قرضه، این وضع زمانی به وجود میآید که مقدار اوراق قرضه مورد تقاضا و اوراق قرضه عرضه شده، برابر شوند. با رسم نمودار عرضه و تقاضا، به نقطهای برخورد خواهیم کرد که مقدار عرضه و تقاضا برابر بوده و بنابراین این نقطه همان نقطه تعادلی محسوب میشود. بر اساس همین نقطه، قیمت و نرخ بهره تعادلی مشخص میشود.
آگاهی یافتن و درک مفاهیم تعادل بازار، قیمت یا نرخ بهره تعادلی از آن نظر اهمیت دارد که بازار همواره به این سمت تمایل دارد. در صورتی که مقدار اوراق قرضه عرضه شده بیش از تقاضای موجود باشد، وضعیتی پدید میآید که به آن مازاد عرضه گفته میشود زیرا مردم بیشتر به فروش تمایل دارند و کمتر کسی خریدار آن اوراق است. این وضعیت تا رسیدن به قیمت اوراق به قیمت تعادلی ادامه خواهد داشت.
این مسئله درباره تقاضا نیز صادق است. در صورتی که قیمت اوراق بهادار به کمتر از قیمت تعادلی خود برسد، مقدار تقاضا به دلیل افزایش تمایل مردم به خرید این اوراق افزایش پیدا میکند و اصطلاحا با پدیده مازاد تقاضا مواجه میشویم.
1- تقسیمبندی ریسک
تقسیمبندی با این فرض صورت میپذیرد که دستهای از ریسکها دارای ماهیت مالی و گروهی دیگر جنبه غیرمالی دارند بهنحویکه در سایر منابع ریسک مالی به تغییرات نرخ ارز و نرخ سود گفته میشود. در این نوشتار به کاربرد اختیارات نامتعارف در مدیریت ریسک بازارمالی پرداخته می شود.
1-1.ریسک های غیرمالی
در خصوص ریسکهای غیرمالی میتوان گفت که اینگونه ریسکها منشأ ریسکهای مالی هستند و درواقع بهعنوان محرک ریسکهای مالی شناخته میشوند و درنهایت ریسک مالی نوسان قیمت را شکل میدهد برای درک این موضوع تصور میکنیم که ریسک سیاسی منجر به تغییر نرخ ارز میشود و نوسانات نرخ ارز بر قیمت داراییها و بدهیها اثرگذار است. در این دسته از ریسکها میتوان به 1- ریسک مدیریت 2- ریسک سیاسی 3- ریسک صنعت 4- ریسک عملیاتی 5- ریسک قوانین و مقررات 6- ریسک نیروی انسانی اشاره کرد.
1-1-1.ریسک مدیریت:
شاید آنچه در ریسک کدیریت بااهمیت باشد تصدی مدیریت سازمان بر عهده ناشر ابزارهای مالی است این موضوع میتواند عملکرد بهتری را برای سازمان رقم بزند. در کاهش ریسک مدیریت اختیارات نامتعارف آنچه حائز اهمیت است، سرمایهگذاری در داراییهای شرکتی است که مدیران آن شرکت سهامداران شرکت باشند.
2-1-1.ریسک سیاسی:
در ارتباط با ریسک سیاسی وقتی تغییرات از ناحیه مراجع حقوقی، قضایی یا اداری دولت باشد، صرفنظر از منفعت سیاسی یا اقتصادی پشتصحنه، ریسک به وجود آمده ریسک سیاسی است. تغییرات قوانین مالیات و صادرات و واردات درنهایت منجر به ریسک سیاسی خواهد شد. ریسک سیاسی متوجه سرمایهگذاران بینالمللی خواهد شد که مربوط به کشور سرمایه پذیر است. سرمایهگذاران خارجی دارای نرخ بازدهی بیشتری نسبت به سرمایهگذاران داخلی میباشند زیرا سرمایهگذاران داخلی با این ریسک مواجه نیستند. ریسک سیاسی بینالملل که متوجه سرمایهگذاران خارجی میشود شامل: منع خروج منابع مالی از کشور، تعرفههای مختلف بر روی سرمایهگذاری خارجی و قوانین مالیاتی است.
3-1-1.ریسک صنعت:
ریسک صنعت را بر اساس اینکه وقتی گروهی از شرکتها در یک بازار فعالیت نمایند میتوان تعریف کرد.
کاربرد اختیارات نامتعارف در مدیریت ریسک صنعت؟
اما آنچه مهم است که به آن دستیافت کاربرد اختیارات نامتعارف در صنایع است و اینکه این اختیارات چه صنایعی را پوشش میدهند قابلبحث است در این صورت ریسک این دسته از اختیارات از نوسانات بازدهی سرمایهگذاری که براثر اتفاق خاصی در صنایع رخداده باشد تعریف میشود که میتواند ناشی از تغییر قیمتها، تعرفهها در سطح داخلی و خارجی، مالیات محصولات یک صنعت، مسائل زیستمحیطی، مسائل مربوط به اتحادیه کارگری باشد.
4-1-1.ریسک عملیاتی:
گاهی سازمانها اقدامات خود را بهخوبی انجام نمیدهند و بر همین اساس موجبات ریسک عملیاتی شکل میگیرد نتیجه این عمل کاهش نرخ بازدهی سرمایهگذاری سازمان مربوطه است برای مثال کاهش ظرفیت تولیدی شرکت را میتوان نمونه ریسک عملیاتی محسوب کرد.
5-1-1.ریسک قوانین و مقررات:
در دنیای فعلی تغییرات قوانین و مقررات در مؤسسات مالی فراوان دیده میشود. برای مثال در بازار سهام قوانین مربوط به پذیرش سهام آمده است که نباید سهام پذیرفتهشده در بورس در بازار خارج از بورس معامله گردد اما بعدها این قوانین ابطال و بازار خارج از بورس پذیرای معاملات بورسی بوده است. بعد از چندی مجدد قوانین دوباره به اجرا گذاشته شد پس وقتی اختیارات نامتعارف در خارج از بورس معامله میشوند تحت تأثیر این قوانین قرار خواهند گرفت و سرمایهگذاران را متوجه ضرر و زیان می کند.
آنچه از اختیارات نامتعارف تاکنون دراین نوشتار و آموزش های قبل آموختیم نحوه معاملات اینگونه قراردادها مستلزم افرادی بامهارت ویژه است، برای این منظور گروه مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان همراه شما خواهد بود.
6-1-1.ریسک نیروی انسانی:
شرکتهایی که کارکنان خود را از دست دهند با ریسک نیروی انسانی مواجه خواهند شد که اهم اقدامات کاهش ریسک ریسک بازار چیست؟ نیروی انسانی: قرار دادن برنامه تشویقی برای کارکنان، ایجاد انگیزه و رضایت برای کارکنان، آموزش و ارتقا و… است.
2-1. ریسکهای مالی
ریسکهای مالی بهطور مستقیم با سودآوری شرکتها در ارتباط هستند و یا میتوانند شرکتی را ورشکست نمایند. ریسکهایی که در این دسته جای گرفتهاند: 1- ریسک نرخ ارز 2- ریسک نرخ سود 3- ریسک نکول 4- ریسک نقدینگی 5- ریسک تورم 6- ریسک بازار است.
1-2-1.ریسک نرخ ارز:
تغییرات نرخ ارز ریسک نرخ ارز را شکل میدهد ریسک نرخ ارز توانایی شرکتها در بازپرداخت بدهیهایشان را تحتالشعاع قرار میدهد. از عوامل مؤثر بر نرخ ارز میتوان به جریانهای بازرگانی، نرخ تورم نسبی، نرخ سود نسبی اشاره کرد.
2-2-1.ریسک نرخ سود:
ریسک نرخ سود زمانی متوجه سازمان خواهد شد که بخشی از داراییهای خود را بهصورت داراییهای مالی نگهداری نماید و این بدین معناست که شرکت دارای تعهدات مالی است.
3-2-1.ریسک نکول:
در خصوص ریسک نکول نیز میتوان گفت که قدیمیترین ریسک مالی است که وامگیرنده به علت عدم توان و تمایل به تعهدات خود در مقابل وامدهنده و در تاریخ سررسید عمل نمیکند. ریسک نکول یکی از مهمترین ریسکهایی است که در نهادهای پولی و مالی وجود دارد. اما اگر وجه نقدی برای بازپرداخت تعهدات وجود نداشته باشد شرکت با ریسک نقدینگی مواجه میگردد. عدم فروش کالای تولیدشده، عدم دریافت وجه در مقابل فروش کالا یا افزایش هزینهها درنهایت زمینههای ریسک نقدینگی را فراهم میسازد.
4-2-1.ریسک تورم:
ریسک تغییرات سطح عمومی قیمتها یا همان ریسک قدرت خرید درواقع بدان معناست که با مقدار ثابتی دارایی مالی مقدار کمتری کالا میتوان خرید. اما اگر شرکتی بخشی از دارایی خود را صرف خرید سهام یا اوراق نماید با ریسک ریسک بازار چیست؟ تغییرات قیمت روبهرو میشود، شاید بهتر باشد که بگوییم ریسک نرخ سود مربوط به داراییها و اوراق با درآمد ثابت است درحالیکه ریسک قیمت سهام در بازار سهام موردبحث واقع میشود که ریسک آن به دو بخش1- ریسک افزایش قیمت و 2- ریسک تحقق درآمد هر سهم مربوط میشود و مجموع این دو همان نرخ ریسک بازار چیست؟ ریسک بازار چیست؟ بازدهی سهام را تشکیل میدهد.
مدیریت ریسک در بورس و بازارهای مالی
ما دائما در زندگی خودمان و در هر جنبهای از آن در حال مدیریت کردن ریسک هستیم. چه در هنگام انجام کارهایی ساده همچون رانندگی و چه در شروع یک کسب و کار و یا یک عمل جراحی جدید.
در نتیجه مدیریت ریسک (به انگلیسی risk management) شامل هر عکسالعملی در برابر خطرات مختلف در زندگی است.
ما در اکثر فعالیتهای روزمره ریسکهای مختلف را به صورت ناخودآگاه مدیریت میکنیم؛ برای مثال اگر در اتوبان در حال نزدیک شدن به یک خودرو دیگر هستیم مسیر خود را تغییر میدهیم؛ زیرا برخورد به آن خودرو خطر مالی و جانی برای ما دارد؛ اما در بازارهای مالی و مدیریت اقتصادی این مدیریت ریسک کاملا خودآگاه و بسیار ضروری است.
شاید در اقتصاد به برنامه و چارچوب نحوه رسیدگی کردن به ریسکهای مالی، مدیریت ریسک بگوییم. این این خطرات مالی ذات انواع کسب و کار هست.
برای یک معاملهگر و سرمایهگذار شاید این برنامه و چارچوب برای مدیریت انواع مختلف از داراییها همچون رمزارزها، سهام، املاک، طلا، سکه و… باشد.
انواع مختلفی از ریسکهای مالی در بورس وجود دارد که امکان دستهبندی کردن آنها به روشهای مختلف وجود دارد. در این مقاله در مورد فرآیند مدیریت این ریسکها صحبت خواهیم کرد و چند پیشنهاد به معاملهگران و سرمایهگذاران برای کاهش این ریسکها خواهیم داد.
منظور از ریسک در بازارهای مالی و بورس چیست؟
قبل از اینکه درباره مدیریت ریسک در بورس صحبت کنیم به طور کلی اشاره ای به ریسک موجود در بازارهای مالی خواهیم کرد. در تعریف ریسک باید به سه نکته توجه کرد یعنی هر جایی که این 3 مورد وجود داشته باشد احتمال ریسک بیشتر می شود:
1- عدم شناخت هر جایی که عدم آگاهی و عدم شناخت راجب یک پدیده وجود داشته باشد احتمال ریسک وجود دارد. در مبحث ریسک در بورس، این پدیده یک پدیده مالی است.
2- توجه به هدف هر جایی که در حال فاصله گرفتن از هدف خود باشید ریسک افزایش می یابد. در ورود به بازار های مالی و بورس به هدف خود توجه کنید. هر جایی که احساس کردید در حال فاصله گرفتن از اهداف خود هستید اقدام مناسب را انجام دهید.
3- انحراف از طرح اصلی روش های مختلفی برای اندازه گیری ریسک وجود دارد. در بررسی ریسک باید دقت کنیم که این ریسک چه عواقب و خطراتی برای ما به همراه دارد.
علل وقوع ریسک نیز اهمیت زیادی دارد، بزرگترین ریسکی که در بازارهای مالی ما را تهدید می کند بحث از دست دادن اصل سرمایه یا بخشی از سرمایه می باشد. ریسک بعدی از دست دادن همه یا بخشی از سود می باشد که عواقب کمتری نسبت به مورد قبلی دارد. در مدیریت ریسک در بازار بورس تمرکز اصلی باید بر روی حفظ اصل سرمایه باشد.
اهمیت ریسک در بورس اوراق بهادار و مدیریت آن
بدون شک مدیریت ریسک بدون شناخت کافی از بخشی که قرار است سرمایه خود را قرار دهید، امکان پذیر نخواهد بود.
کسانی که بدون آشنایی ریسک بازار چیست؟ و بررسی عمیق و صرفا از روی نوسانات ظاهری و مقطعی برای سرمایه گذاری تصمیم میگیرند، یا کسانی که قصد دارند به سرعت سود سرشاری به دست بیاورند و به اصطلاح یک شبه راه صد ساله را بپیمایند، معمولا خطرپذیریهای ناشیانه و غیر اصولی خواهند داشت.
در عوض ریسک پذیری توام با تحلیل صبورانه و البته عمیق، حتی اگر سود کمتری به دنبال داشته باشد، بازدهی پایدار تر دارد و تجربه بهتری خواهد بود.
بورس ارزی
بازار بورس مهم دیگری که اتفاقا پرریسکترین آنها نیز به شمار میرود، بازار بورس ارزی است.
با توجه به این که قیمت ارز به عوامل و شرایط مختلفی بستگی دارد و گاهی متغیرهای ناگهانی آن را تحت تاثیر قرار میدهند، شرکت در آن با خطر پذیری بیشتری همراه است.
از جمله مهم ترین عوامل نوسان بازار بورس، تحولات سیاسی است که معمولا قابل پیش بینی نیستند و میتوانند تاثیر جدی روی این بازار بگذارند. با این حال، نباید فراموش کنیم که ارتباط با بانکهای جهانی و همچنین سود قابل توجه نیز میتواند به عنوان مزیتهای سرمایه گذاری در این بازار مد نظر قرار گیرد.
بورس کالا
بازار بورس دیگری که شاید کمتر دچار تحولات خاص شود، بورس کالا است. بورس کالا بسته به نوع جنسی که در آن مد نظر است، میتواند خطر پذیری بیشتر یا کمتری داشته باشد.
به طور کلی بالا رفتن ارزش کالا، ریسک پذیری بیشتر را نیز به همراه دارد. مثلا بورس طلا یکی از همین موارد است که قیمت آن تا حدی به ارز و مناسبات سیاسی نیز مربوط میشود.
مدیریت ریسک چگونه انجام میشود؟
معمولا فرآیند مدیریت ریسک در بازارهای مالی شامل 5 مرحله است: مشخص کردن اهداف، تشخیص ریسکها، ارزیابی ریسک، تعریف کردن واکنشها و نظارت.
با توجه به نوع بازار (بورس سهام، ارز دیجیتال، بازارهای کالا و…) و شرایط مختلف، این مراحل ممکن است دستخوش تغییر شود.
مشخص کردن اهداف
اولین قدم این است که مشخص کنیم اهداف اصلی ما از این سرمایهگذاری چیست و معمولا به تحمل ریسک شخص و یا شرکت سرمایهگذار بستگی دارد.
برای مثال اگر شما فردی ریسک پذیر باشید، اهداف بسیار بالاتری از یک فردی که ریسک نمیکند برای خود تعیین میکنید.
این ریسکپذیر بودن هم بستگی به عوامل روحی و شخصیتی خود فرد و یا اهمیت پولی که وارد بازار کرده است، دارد؛ مثلا اگر فردی تمام داراییهایش مثل خانه، ماشین، طلا و… را فروخته و آن را وارد بازارهای مالی کرده، تحمل بسیار پایینتری در برابر ریسکها دارد.
تشخیص ریسکها
قدم دوم شناسایی و تعریف ریسکهای احتمالی در سرمایهگذاری است و شامل تمام اتفاقاتی است که ممکن است تاثیر منفی روی دارایی ما بگذارد.
در این مرحله برخی مسائلی که که مستقیما به بازارهای مالی بستگی ندارد نیز تاثیرگذارند؛ مثلا در صورت بروز جنگ و یا خراب شدن پلتفرم معاملاتی شما با مشکل روبرو میشوید.
یا اگر در بورس تهران معامله میکنید، یکی از ریسکها میتواند قفل شدن سهم در صفها باشد.
ارزیابی ریسکها
بعد از شناسایی ریسک، باید دامنه و شدت و قدرت آنها را اندازهگیری کنید.
ریسکهای مختلف میتوانند در برنامه معاملاتی شما نیز رتبهبندی شوند؛ برای مثال کندی هسته معاملات یا نرمافزار معاملاتی یک کارگزار ممکن است باعث شود شما چند درصد بالاتر از قیمت مدنظرتان بخرید و یا چند درصد پایینتر از قیمت مد نظرتان بفروشید و شدت و دامنه آن به همین مقدار است؛ اما در صورت بروز یک جنگ، قدرت این خطر بسیار بیشتر خواهد بود.
تعریف کردن واکنشها
مرحله چهارم تعریف کردن پاسخ و واکنش به انواع مختلف ریسک است. با توجه به سطح اهمیت ریسکها، مشخص میکنیم که در صورت وقوع آن چه کاری انجام دهیم.
نظارت
مرحله آخر از فرآیند مدیریت ریسک این است که دائما روی آن نظارت داشته و ببینیم برنامه ما در پاسخ به اتفاقات مختلف چقدر جوابگوست. برای این کار نیازمند کار مداوم و جمعآوری اطلاعات و تحلیل زیادی هستیم.
مدیریت ریسکهای مالی
دلایل زیادی باعث میشود یک سیستم معاملاتی تبدیل به یک سیستم ناموفق شود. برای مثال ممکن است بازار برخلاف تحلیلهای معاملهگر پیش برود و یا از روی ترس و هیجان در جایی نامناسب اقدام به فروش کند.
واکنشهای احساسی اغلب به این دلیل به وجود میآیند که معاملهگر به استراتژی اولیه خود پایبند نیست و این موضوع در هنگام نزولی شدن بازار و اصلاح قیمت، بسیار زیاد به چشم میخورد.
در بازارهای مالی اغلب افراد اعتقاد دارند که داشتن یک برنامه مدیریت ریسک خوب به موفقیت آنها کمک بسیار زیادی ریسک بازار چیست؟ ریسک بازار چیست؟ میکند. برنامه مدیریت ریسک میتواند به سادگی تعیین یک حد ضرر باشد.
یک سیستم معاملاتی قدرتمند باید پاسخها و عکسالعملهای مختلف را در نظر بگیرد و سرمایهگذاران برای معامله در هر شرایطی خود را آماده کنند و همانطور که گفته شد راههای بیشماری برای مدیریت ریسک وجود دارد.
حالت ایدهآل اینگونه است که برنامه مدیریت ریسک و سیستم معاملاتی دائما در طول زمان بازبینی و بروزرسانی شود تا اتفاقات و شرایط جدید در آن لحاظ گردد.
در ادامه برخی از ریسکهای موجود در بازارهای مالی را به شما معرفی کرده و راههخای کاهش آنها را خواهم گفت:
- ریسک بازار: این ریسک میتواند با تعیین یک حد ضرر کاهش یابد. برای مثال اگر سهمی را هزار تومان خریداری میکنید، میتوانید حد ضرر ده درصدی برای آن قرار داده و در صورتی که قیمت آن به 900 تومان رسید آن را بفروشید تا ضرر بیشتری متحمل نشوید. تعیین حدضرر کاملا بستگی به تحلیل و محاسبات و همینطور دید شما دارد.
- ریسک نقد شدن: ممکن است شما وارد بازاری شوید که نقد شوندگی آن بسیار پایین باشد و در صورت رسیدن به اهدافتان و یا فعال شدن حد ضرر خریداری نباشد تا آن دارایی را از شما بخرد.
- ریسک اعتبار: ریسک گرفتن اعتبار که میتواند مانند چاقوی دولبه عمل کند (در صورت زیان کردن، زیان بیشتری متحمل میشوید و در صورت سود کردن به سود بیشتری دست مییابید).
- ریسکهای عملیاتی: ریسک عملیاتی با متنوع کردن سبد دارایی کمتر میشود و در صورتی که یک پروژه و یا شرکت خاص دچار مشکلات زیادی شود، شما فقط بخشی از سرمایه خود را از دست میدهید و به دلیل متنوع بودن پورتفویتان، دیگر داراییهای شما به سوددهی خود ادامه میدهند. جستجو و مطالعه در مورد شرکتهایی که احتمال به وجود آمدن این چنین خطرات کم است نیز میتواند کمککننده باشد.
- ریسک سیستمی: این ریسک نیز توسط متنوع کردن پورتفوی کاهش مییابد و بهتر است که این کار را با خرید سهم از شرکتها در گروههای مختلف صنعتی انجام دهید و ترجیح این است که این صنایع ربط چندانی به هم نداشته باشند.
فواید مدیریت ریسک در بورس
مدیریت ریسک کار بسیار مهمی است، اگر به موقع طی شروع یک پروژه آغاز شود می تواند سودمند بوده و ابزار قدرتمندی برای شناسایی زود هنگام ضعف ها باشد. به بیان کلی مدیریت ریسک ، مشخص می کند که چگونه با ریسک ها روبرو شویم. مدیریت ریسک میخواهد به ما بگوید قرار نیست از کارهای پرخطر فرار کنیم، قرار است با احتیاط در مسیر حرکت کنیم و جوری پیش برویم که کمترین ریسک را داشته باشیم. مدیریت ریسک یک تمرین نیست که تنها در ابتدای پروژهها به آن بپردازید، بلکه یک کار مداوم است که باید برای آن توجه و زمان صرف کنید. مدیریت ریسک به خصوص در بازارهایی که کمتر قابل پیش بینی هستند مانند بورس اهمیت بیشتری پیدا می کند. همه افراد حاضر در بازار سرمایه باید آموزش مدیریت ریسک و سرمایه در بورس ببینند تا بتوانند در شرایط بحرانی سرمایه خود را نجات دهند و با رفتار شتابزده باعث ضرر بیشتر در بورس نشوند.
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی اصفهان در آشنایی هرچه بیشتر با اینگونه مسائل پیرامون بورس در کنار شما خواهد بود و با تدارک دوره های مختلف در زمینه های گوناگون راهگشای کسب و کار شما عزیزان است.
دیدگاه شما