امواج الیوت و هندسه فراکتالی
در این مجموعه مقالات سعی داریم تا توضیحی جامع پیرامون اصل موج الیوت ارائه دهیم. مبنای این نظریه چرخه و زیرجزهای تکرارشونده در نمودار موج است که در سابقه معاملاتی قرار گرفته و هر زمان که سطح فعالیت کاربران بازار معاملات افزایش یابدتشدید موج صورت میگیرد و زفتار بازار نمود بیشتری در امواج پیدا میکند. این شکلگیری میتواند یک سونامی را ایجاد نماید که تلفیقی از تحلیل چندین موج میباشد و تجلی این قانون در آن کاملا مشهود است. در این میان پیشبینیهای بسیاری از طریق واکاوی امواج میتواند صورت گیرد و مباحثی نظیر ساختارهای فراکتالی مطرح گردد. در ادامه این دسته مقالات توضیحاتی با موضوعیت امواج الیوت و مبانی هندسه فرکتالی ارائه میگردد.
الف) اصل موج الیوت
اصل موج الیوت نوعی تحلیل تکنیکال است که معامله گران برای شناسایی چرخه بازار مالی و پیش بینی روند بازار با شناسایی توضیح نظریه موج الیوت توضیح نظریه موج الیوت افراط سرمایهگذار از دیدگاه روانشناسی، بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها و سایر عوامل جمعی را مورد تحلیل قرار میدهند. رالف نلسون الیوت (حسابدار حرفه ای 1871)، اصول آن را کشف کرد و ابزارهای تحلیلی را در دهه 1930 توسعه داد. وی ادعا کرد که قیمتهای بازار در الگوهای مشخصی گسترش مییابند، این ادعا امروزه اصل امواج الیوت یا به طور سادهتر موج اصلی نامیده میشود. الیوت نظریه رفتار خود در بازار را در کتاب “اصل موج” در سال 1938 منتشر کرد، و آن را به طور خلاصه در سال 1939 در مجله جهانی فایننشال ارائه داد و تمامی جوانب این موضوع را در اثر خود تحت عنوان “قوانین طبیعت: راز جهان” چاپ نمود. الیوت اظهار داشت: “چون انسان تحت عمل ریتمیک قرار دارد، محاسبات مربوط به فعالیتهای خود را میتوان با توجیه و یقینی غیرقابل انکار، پیش بینی کرد.”
طراحی کلی
اصل موج الیوت بیان میکند که روانشناسی سرمایهگذاری جمعی، یا روانشناسی جمعیت، در توالیهای طبیعی میان خوش بینی و بدبینی حرکت میکند. این نوسانات، الگویی را ایجاد میکنند که در حرکت قیمت بازارها با هر مرتبه، روند یا مقیاس زمانی مشهود است.
در مدل الیوت، همانطور که در تصویر فوق نشان داده شده است، قیمتهای بازار میان یک مرحله کنشی و یک مرحله اصلاحی در همه مقیاسهای زمانی جریان متناوب دارد.
تکانهها همیشه به مجموعه ای از 5 موج درجه پایین تقسیم میشوند و دوباره میان کاراکتر انگیزشی و اصلاحی متناوب قرار میگیرند، به طوری که امواج 1، 3 و 5 ضربان هستند و امواج 2 و 4 امواجی کوچکتر از امواج 1 و 3 هستند. در بازار خرس، روند غالب رو به پایین است، بنابراین الگوی معکوس اتفاق میافتد (برای نمونه ضربان موج 5 رو به پایین و 3 رو به بالا ). ذکر این نکته ضروری است که امواج انگیزشی همیشه با روند حرکت میکنند، در حالی که امواج اصلاحی در برابر آن حرکت میکنند.
الگوهایی به ساختارهای 5 و 3 موج پیوند میخورند که خود، ساختارهای موج مشابه خود را با افزایش اندازه یا درجه بالاتر تشکیل میدهند. به پایین ترین 3 از چرخه ایده آل توجه کنید. در اولین دنباله 5 از موج کوچک، امواج 1، 3 و 5 انگیزشی و تحریکی هستند، در حالی که امواج 2 و 4 اصلاحی میباشند. این نشان میدهد که تکانه موج یک درجه بالاتر به سمت بالا است. همچنین این سیگنال از آغاز اولین توالی تصحیحی کوچک سه موج دارد. پس از پنج موج اولیه به بالا و سه موج پایین، دنباله دوباره شروع میشود و هندسه فراکتالی شباهت خود را با توجه به ساختار پنج و سه موج که زیر آن یک درجه بالاتر است، شروع میشود. الگوی انگیزه تکمیل شده شامل 89 موج است، و به دنبال آن یک الگوی تصحیحی تکمیل شده از 55 موج وجود دارد.
هر درجه در الگو، در بازار مالی یک نام دارد. درجهها نسبی هستند؛ آنها با فرم و نه با اندازه یا مدت زمان مطلق تعریف میشوند. امواج در همان درجه ممکن است از اندازه و یا مدت زمانی مربوطه بسیار متفاوت باشند.
طبقه بندی یک موج در هر درجه خاص میتواند متفاوت باشد، اگرچه متخصصان عموماً با ترتیب استاندارد درجهها (مدت زمان تقریبی داده شده) متفق النظر میباشند:
- سوپر سیکل بزرگ (Grand supercycle): چند قرن
- سوپر سیکل (Supercycle): چند دهه (حدود 40-70 سال)
- سیکل (Cycle): یک سال تا چند سال (یا حتی چندین دهه تحت الحاق الیوت)
- اولیه (Primary): چند ماه تا چند سال
- متوسط (Intermediate): هفتهها تا ماهها
- مینور (Minor): هفتهها
- مینت (Minute): روزها
- Minuette: ساعتها
- Subminuette: دقیقهها
تشخیص الگو و فراکتالها
مدل بازار الیوت به شدت به بررسی نمودارهای قیمت اعتماد دارد. متخصصان و کارشناسان روندهای در حال توسعه را برای تفکیک امواج و ساختارهای موج مطالعه میکنند و تشخیص میدهند که قیمتها در مرحله بعد چه رفتاری دارند. بنابراین استفاده از اصل موج نوعی شناخت الگو است.
ساختارهای الیوت توصیف شده در بالا، با تعاریف ارائه شده از فراکتالها مطابقت دارند ( الگوهای خود مشابه در هر درجه از روند ظاهر میشوند). ریاضیدانانی نظیر مندلبورت و هادسن میگویند، دقیقاً همانطور که در طبیعت، شکستگیهای طبیعی اتفاق میافتند و با گذشت زمان پیچیده تر میشوند، مدل برگرفته از اصل موج الیوت نشان میدهد که روانشناسی جمعی انسان در الگوهای طبیعی، از طریق تصمیم گیریهای خرید و فروش منعکس شده در قیمتهای بازار، شکل میگیرد: “گویا ما به نوعی برنامه ریزی شده ایم؛ توسط ریاضیات. سواحل، کهکشان، دانههای برف یا انسان؛ همه ما به همان نظم محدود میشویم. ”
این فرض که بازارها در الگوهای قابل تشخیص باز میشوند با فرضیه کارآمد بازار مغایر است و بیان میکند که نمیتوان از دادههای بازار مانند حرکت میانگین و حجم، رفتار ان را پیشبینی نمود.
بنوئد ماندلبروت این سوال را مطرح کرده است که آیا امواج الیوت میتوانند بازارهای مالی را پیش بینی کنند:
” … اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی نمودارها بیش از حكم عینی و قابل تكرار اعداد اهمیت دارد. ”
منتقدان هشدار میدهند که اصل موج بسیار مبهم است بجای اینکه مفید باشد زیرا نمیتواند به طور مداوم در هنگام شروع یا پایان موج، شناسایی گردد، و اینکه پیش بینی موج الیوت مستعد تجدید نظر ذهنی است. برخی که طرفدار تحلیل تکنیکی بازارها هستند، ارزش تحلیل موج الیوت را زیر سوال برده اند. دیوید آرونسون، تحلیلگر تکنیکال در اینباره مینویسد:
اصل موج الیوت، همانطور که در عمل رایج است، یک تئوری قانونی نیست، بلکه یک داستان و تنها یک داستان قانع کننده است که توسط رابرت پرچر به صورت فصیح بیان میشود. این محاسبه قانع کننده است زیرا EWP توانایی ظاهری قابل توجهی دارد که بتواند هر بخش از تاریخ بازار را تا حداکثر نوسانات دقیقه خود، مورد بررسی قرار دهد. من ادعا میکنم که این امر با قواعد کاملاً تعریف شده ایجاد گردیده و امکان در نظر گرفتن تعداد زیادی از امواج تو در تو با شدت متفاوت را دارا میباشد. این به تحلیلگر الیوت همان آزادی و انعطاف پذیری را میدهد که به منجمان پیش از کوپرنیکی اجازه میدهد همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهند، حتی اگر نظریه اساسی آنها درباره یک جهان زمین محور اشتباه باشد.
کتاب امواج الیوت به زبان ساده
کتاب حاضر یکی از ۴ جلد از مجموعه کتاب های “به زبان ساده” است که به آموزش تحلیل فنی در بازارهای مالی می پردازند. کتاب های زیادی در مورد امواج الیوت نوشته شده است اما ویژگی خاص این کتاب استفاده از زبان و مفاهیم ساده در آموزش است به گونه ای که با کمترین آشنایی با تحلیل فنی می توان کتاب را مطالعه کرده و با اصول و پیچ و خم نظریه آشنا شد. البته با توجه به مفاهیم جدیدی که در کتاب مطرح شده خواندن آن برای هر فرد متخصص و حرفه ای نیز ضروری است. در ترجمه کتاب سعی بر آن بوده که زبان ساده حفظ و تقویت شود و ناهمواری های متن نیز اصلاح شود تا فهم مطلب آسانتر شود. در طول کتاب از آثار محققان مشهور و مطرح این حوزه استفاده شده تا از بر اعتبار مطلب افزوده شود.
در سال های اخیر کتاب های زیادی در مورد نظریه امواج الیوت نوشته شده است. بیشتر آنها در مورد مقدمات نظریه و شاید نحوه تفسیر کاربرد آن در پیش بینی روندهای بازار بوده است. تقریبا بدون استثنا همه آنها نظریه را به صورت خشک و مکانیکی ارائه کرده اند و قوانین سفت و سخت را به گونه ای بیان کرده اند که گویا هرگز نقض نمی شوند.
نویسندگان این کتاب ها نظریه اولیه الیوت (که بیشتر در حد فرضیه است) را گرفته و سعی کرده اند قوانین قابل اثباتی از آن بوجود آورند. آنها فقط آنچه الیوت در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ درباره تحلیل فنی گفته بود را تقلید کرده و هیچ سعی نکرده اند که اصول اساسی آنرا تصفیه کرده یا توضیح دهند.
غم انگیز است که چنین نظریه فوق العاده ای از تحلیل بازار بیش از ۶۰ سال است که به حال خود رها شده و فقط بهبودهایی جزئی داشته است. هر نظریه دیگر از تحلیل فنی تاکنون مورد تصفیه قرار گرفته بود تا با استانداردهای دائما در حال تغییر بازارهای سریع امروزی وفق داده شود اما نظریه الیوت اینگونه نبوده است. از آنجا که نظریه از اهمیت و کاربردی استثنایی برخوردار است تنها عده کمی احساس کرده اند باید به شواهد آن افزوده شود…
سرفصل مطالب:
فصل اول: اصول اولیه
فصل دوم: نظریه امواج الیوت
فصل سوم: اصلاح
فصل چهارم: اشکالات نظریه
فصل پنجم: امواج الیوت و تحلیلگر فنی
فصل ششم: اصل بادبزن
فصل هفتم: امواج الیوت و تحلیل کانال
فصل هشتم: قانون تناوب
فصل نهم: امواج الیوت و تحلیل حجم
فصل دهم: امواج الیوت و نظر مخالف
فصل یازدهم: فیلتر امواج
فصل دوازدهم: سخن آخر
تحلیل شاخص کل با امواج الیوت | وارد موج ۳ شدیم؟
با توجه به اینکه مدتی است بازار سرمایه روند صعودی را آغاز کرده است و شاخص کل در حال رشد می باشد، بسیاری از سهامداران پیگیر این مسئله هستند که این صعود شاخص کل تا کجا ادامه خواهد داشت؟ در این مطلب تحلیل شاخص کل را با امواج الیوت انجام داده ایم.
به گزارش نبض بورس، تکنیکالیست: مهدی کاردان | قبل از شروع تحلیل تکنیکال شاخص کل لازم است یک توضیح مختصر راجع به این شاخص بدهیم.
شاخص کل بورس چیست؟
شاخص کل بورس بازدهی این بازار را نشان میدهد و از دو پارامتر بدست میآید: تغییرات قیمت و سود تقسیمی شرکتها به همین دلیل نام دیگر شاخص کل بورس، شاخص قیمت و بازده نقدی است، نکتهی مهمی که وجود دارد شرکتهای بزرگ تاثیر عمیقتر و بیش تری بر این شاخص میگذارند که این میتواند یکی از معایب شاخص کل باشد به همین دلیل نمیتوان به عنوان یک معیار تمام و کمال برای بررسی کل بازار استفاده کرد به همین دلیل شاخص کل هم وزن بوجود آمده تا تاثیر گذاری تمام شرکتها به یک میزان شود. خیلی از تحلیل گران اعتقادی به تحلیل شاخص کل ندارند، اما میتوان این گونه فرض کرد که شاخص کل میتواند بازدهی شرکتهای بزرگ و تاثیر گذار را نشان دهد.
با تمام مطالب گفته شده سعی کردم نگاهی متفاوت به تحلیل تکنیکال شاخص کل داشته باشیم، اما اینکه این تحلیل چقدر میتواند صحیح باشد به عوامل زیادی همچون پارامترهای بنیادی، ارزش کل معاملات، خوش بینی سرمایه گذاران و . بستگی دارد.
آشنایی یا امواج الیوت
در این تحلیل از نظریه امواج الیوت استفاده شده پس بهتر است توضیحی مختصری راجع به این امواج داشته باشیم؛ آقای رالف نلسون الیوت اعتقاد داشت که یک موج که در جهت روند بازار حرکت میکند از ۵ موج کوچکتر تشکیل شده است که سه موج آن در جهت روند (۱-۳-۵) و دو موج آن اصلاحی و بر خلاف روند میباشد (۲-۴). الگویی داریم به نام الگوی زیگزاگ که این الگو شامل منفرد-دوگانه-سه گانه میشود و بیشتر اوقات در موج ۲ اصلاحی تشکیل می شود و شروط این الگو به این شکل میباشد:
موج w نباید بیشتر از تراز ۶۱.۸ درصد موج قبلی خود را بازگردد، موج y پایینتر از سطح و انتهای موج w قرار میگیرد، موج x نباید بیشتر از ۶۱.۸ درصد موج w را برگردد.
تحلیل تکنیکال شاخص کل با امواج الیوت
همانطور که از نمودار شاخص کل پیداست این شرایط در نمودار وجود دارد پس اگر حرکت شاخص کل از محدوده ۱۰۹۵۷۲۵ واحدی تا محدوده ۱۵۸۵۷۰۶ واحدی را موج ۱ در نظر بگیریم و اصلاح آن؛ موج ۲ باشد، آیا میتوان خروج از کانال را این موضوع در نظر گرفت که وارد موج ۳ میشویم؟ با وارد شدن به موج ۳ میتوانیم شاهد فصل جدیدی از بازار باشیم، اما متاسفانه در بازارهای مالی که ارزش معاملات کم است، تحلیل از هر روشی امکان خطایش بیشتر میشود پس بهتر است برای انتخاب سهم تمام جوانب تحلیل تکنیکال، بنیادی و تابلوی بازار را در نظر گرفت و نسبت به ریسک پذیری شخصی اقدام به خرید و فروش کنیم.
معرفی سبک های مختلف الیوتی
الیوت “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد، پیروی می کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد، حرکت ها بر اساس قاعده ای طبیعی که او آن را نظریه موج، برگرفته از حرکت امواج دریا، می خواند، انجام می شود و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی، بازار سرمایه است.
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگ های بزرگ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت )، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
سبک پریچر:
رابرت پریچر دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پریچر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می نمود. پریچر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پریچر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد.
یکی از ضعف های بزرگ پریچر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین الزام آور نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آل های پریچر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکته ای که جالب است بدانید رابرت فارغ التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت بدلیل پیش بینی های حیرت آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پریچر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام آور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله روی رابرت بوده اند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد. در نهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis (این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده).
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های روش های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به توضیح نظریه موج الیوت نئوویو شهرت دارد.
حین مطالعه این سبک ، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده ، اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی 1900 دلار به محدوده ی 1000 دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها 5 سال قبل او را در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
به تفاوت های عمده ی سبک نیلی با سایر سبک های الیوتی می توان به صورت خلاصه اشاره کرد :
●تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میله ای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافه ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در “راهنما”ها.
●تدوین قوانین ساختاری به منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاروش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملا کاربردی درجه به منظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفا ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ، زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص بخود استفاده نمیکند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند. برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به جز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینراست.
بیشترین تمرکز ایشان بر داشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج .او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده ال کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از وِیژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic elliott wave ( با ترجمه مهدی مهدی میرزایی) چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی ها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم).
ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود.هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
تئوری امواج الیوت
در تئوری ارائه شده توسط الیوت در سال 1938، بازار با رفتار تکراری و نمودار قیمتها با موج های منظم حرکت می کنند. او امواج را شناسایی و دسته بندی کرد و با جزئیات در سیکل های مختلف بازار آنها را شرح داد.
آقای الیوت یک حسابدار بود که در سن 58 سالگی به علت بیماری بازنشسته شد. وی پس از آن به بررسی و مطالعه دقیق قیمت سهام در بورس آمریکا پرداخت. یک دهه بعد در سال 1938 او یافته های خود را در کتابی بنام “اصل موج (The Wave Principle)” منتشر کرد.
الیوت در توسعه مفهوم حرکت بازار تا حد زیادی از نظریه های چارلز داو (Charles Dow) استفاده کرد. الیوت الگوی حرکت بازار را در الگوی 5 موج در جهت اصلی بازار و سه موج در جهت مخالف شرح داد. در یک بازار صعودی حرکت 5 تایی به صورت زیر است.
موج 1: صعودی موج 2: نزولی موج 3: صعودی موج 4: نزولی موج 5: صعودی
پس از حرکت 5 موجی صعودی، یک حرکت 3 موجی اصلاحی(نزولی) به شرح زیر خواهد بود.
موج a: نزولی موج b: صعودی موج c: نزولی
همانگونه که در تئوری داو آمده در بازارهای نزولی، یک حرکت 5 تایی نزولی وجود دارد که با یک موج اصلاحی (صعودی) که شامل سه ریز موج b, a و c می باشد، ادامه می یابد.
الیوت همچنین متوجه شد که هر موج می تواند به ریز موجهای کوچکتر و کوچکتر تقسیم شود که در هر موج رفتار مشابهی دنبال می شود.
بزرگترین موج، سیکل عظیم(grand supercycle) نام دارد که تشکیل آن قرنها طول می کشد. الیوت این موج را تا پیدایش آمریکا دنبال کرد و طرفدارانش کار او را ادامه داده اند. هر سیکل عظیم به چرخه های دیگری تقسیم می شود تا اینکه به کوچکترین سیکل که چند دقیقه طول می کشد ادامه می یابد. چرخه های اصلی به شرح زیر می باشد:
1Grand supercycle 2- Supercycle 3- Cycle 4- Primary 5- Intermediate 6- Minor 7- Minute 8- Minuette 9- Subminuette
بخش مهمی از کار الیوت کشف این مسئله بود که امواج بازار با نسبتهای فیبوناچی حرکت می کنند. الیوت دریافت که نسبت اندازه موجها مطابق با نسبتهای فیبوناچی است. او مهمترین نسبتهای فیبوناچی را 62% و 50% عنوان کرد. او همچنین عنوان کرد که نسبت هر عدد فیبوناچی به عدد بعدی خود نیز بسیار اهمیت دارد. این نسبتها شامل 2، 1.5، 1.67 و … می باشد که همگی آنها را می توان در نسبت 1.618 فیبوناچی خلاصه کرد. در ریاضیات به این عدد نسبت طلایی می گویند. این نسبت را می توان در طبیعت، کهکشهان، زیست شناسی و دیگر موضوعات یافت.
همانگونه که اشاره شد الیوت موجها را به 5 موج اصلی(5-1) و سه موج اصلاحی(abc) تقسیم کرد. این رابطه در یک روند صعودی بصورت شکل زیر می باشد.
الیوت ویژگی های هر موج را به شرح زیر توصیف کرد:
- موج 1 بعنوان شروع الگوی حرکتی، یک افزایش در قیمت، حجم و پهنا(نسبت افزایش قیمتها به کاهش قیمتها یا بعبارت دیگر قدرت روند) را نشان می دهد. موج 1 شامل 5 موج کوچکتر می باشد.
- موج 2 یک موج نزولی است که درصد زیادی از صعود موج 1 را باز می گردد. میزان معمول بازگشت قیمت در این موج، نسبتهای 50% و 62% فیبوناچی هستند. موج 2 هیچگاه تمام موج 1 را باز نمی گردد. این موج شامل 3 موج کوچکتر است.
- موج 3 با قدرت و حجم بالا به بالاتر از قله موج 1 حرکت می کند. در روند صعودی بیشترین میزان جهش نمودار معمولا در موج 3 اتفاق می افتد. موج 3 شامل 5 موج کوچکتر است. موج 3 اغلب به اندازه 1.68 درصد(نسبت طلایی) اندازه موج 1 صعود می کند.
- موج 4 یک موج اصلاحی است که معمولا تا نسبت فیبوناچی 38 درصد باز می گردد. به عبارت دیگر، قیمت به اندازه 38 درصد از موج 3 توسط موج 4 نزول می کند.
- موج 5 نیز یک موج صعودی است. اما این موج به انداز موج 3 بزرگ نیست مگر در موارد خاصی که رضایت عمومی بازار را فرا گرفته باشد. در این حالت این موج نیز توسعه می یابد. مانند دیگر موجهای صعودی در موج اصلی، این موج نیز شامل 5 موج کوچکتر است.
پس از تکمیل 5 موج، موج های اصلاحی که با a،b،c نمایش داده می شوند شروع می شود.
- در بازار صعودی موج a یک موج نزولی است که از 3 موج کوچکتر تشکیل می شود.
- موج b یک موج صعودی می باشد که شامل 5 موج کوچکتر است.
- موج c آخرین موج اصلاحی است. این موج در یک بازار صعودی از موج 1 پایین تر نخواهد آمد. موج c از 3 موج کوچکتر تشکیل می شود.
توضیحات ارائه شده در بالا مر بوط به بازار صعودی است. در بازار نزولی 5 موج اصلی با حروف A تا E و موجهای اصلاحی با اعداد 1، 2 و 3 نمایش داده می شوند. در بازار نزولی موج اصلی بصورت 5 تایی است و موج اصلاحی(موج صعودی) بصورت سه تایی می باشد.
در واقعیت کار با امواج الیوت کار آسانی نیست و نیاز به زمان دارد. الیوت کارها معمولا با تغییر روند بازار، موجها را از نو شناسایی می کنند. امروزه الگوهای معرفی شده توسط الیوت به وفور در بازارها مورد استفاده تکنیکالیست ها قرار می گیرد.
بعنوان یک تکنیکالیست ابتدا باید امواج را شناسایی کنید. سپس خطوط فیبوناچی را بر روی نمودار رسم کنید. این خطوط محدوده های احتمالی تغییر روند را به شما هشدار می دهد. این ابزارها می توانند به همراه دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال بکار گرفته شوند. حرکتهای صعودی قیمت معمولا تا خطوط بعدی فیبوناچی مانند 1.5 یا 1.62 ادامه می یابد و نزول ها معمولا تا 50% یا 62% باز می گردند. در عمل، امواج الیوت به همراه تئوری داو، تحلیل خطوط روند ، اندیکاتورها و الگوهای قیمتی جهت تشخیص احساس بازار استفاده می شوند. همانند اغلب ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال، تئوری امواج الیوت نیز می تواند از معاملات بسیار کوتاه مدت تا تجزیه و تحلیل بلند مدت اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 4.2 / 5. تعداد آرا 13
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
آشنایی با بازارهای بورس کالای ایران
استاپ هانتینگ(Stop Hunting) در معاملات فارکس
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما