به طور کلی باور عمومی این است که اگر نسبت قیمت به درآمد به رشد کمتر از یک باشد، مطلوب است.
نسبت قیمت بر سود سهام
محاسبه توانایی پرداخت بدهی؛ نقدینگی و قابلیت کارکرد موثر
صورت جریان نقدینگی یکی از سه صورت مالی مهم است که صاحبان کسب و کارها از آن برای تحلیل جریان نقدینگی و سرمایه گذاران برای تعیین قدرت مالی شرکت از آن استفاده می کند. در یک کلام: جریان نقدینگی نیروی حیاتی کسب و کارهای کوچک است.
در مقاله ی آشنایی با نسبت های مالی با انواع آن و کاربرهای هر یک آشنا شدید، در این مقاله قصد داریم تا نسبت های مختص به جریان نقدینگی را بررسی نماییم. با لایواکانتینگ همراه شوید.
برخلاف سود خالص(مقدار حسابداری) که در صورت سود و زیان نشان داده می شود؛ صورت جریان نقدینگی به شما مقدار واقعی پول نقد تولید شده را نشان می دهد. حتی اگر کسب و کار شما، سود را در صورت سود و زیان نمایش دهد؛ این مسئله حیاتی است که نقدینگی کافی در بانک برای پرداخت هزینه ها؛ حقوق و دستمزد و خرید مواد اولیه مورد نیاز کسب و کار خود را داشته باشید.
مفهوم جریان نقدینگی متفاوت از سود و زیان خالص است و صاحبان کسب و کار می بایست هر کدام از آنها را به صورت جداگانه و از دیدگاه های مختلف تحلیل کنند. نسبت های مالی ای وجود دارد که به صاحبان کسب و کارها کمک می کند تا بر روی سود خالص و جریان نقدینگی تمرکز کنند.
تحلیل های جریان نقدینگی از نسبت هایی استفاده می کند که بر جریان نقدینگی شرکت و چگونگی پرداخت بدهی ها و ایفای تعهدات؛ نقدینگی و قابلیت کارکرد موثر تمرکز می کند. در ادامه مهمترین نسبت های مالی جریان نقدینگی ، نحوه ی محاسبه و تفسیر آنها بررسی می گردد.
1. نسبت جریان نقدینگی عملیاتی
نسبت جریان نقدینگی عملیاتی یکی از مهمترین نسبت های نقدینگی به شمار می رود. جریان نقدینگی نشانگری از چگونگی حرکت پول به داخل و خارج از سازمان و نحوه پرداخت صورتحساب های شرکت است.
نسبت جریان نقدینگی عملیاتی، جریان های نقدی که یک شرکت از عملیات های خود به عنوان بدهی جاری کسب میکند، را بررسی می کند. این نسبت مالی ارزیابی میکند که آیا نقدینگی می تواند در کوتاه مدت پرداخت بدهی ها را پوشش دهد.
نسبت جریان نقدینگی عملیاتی = جریان نقدینگی عملیاتی / بدهی های جاری
جریان نقدینگی عملیاتی از گزارش صورت جریان نقدینگی و بدهی های جاری از ترازنامه بدست می آیند.
چنانچه نسبت جریان نقدینگی عملیاتی برای یک شرکت کمتر از 0.1 باشد، شرکت توانایی پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود را ندارد که خود یک وضعیت جدی و بحرانی برای شرکت تلقی می شود. این احتمال وجود دارد که موسسه نتواند به فعالیت خود ادامه دهد.
2. نسبت قیمت/جریان نقدینگی
نسبت قیمت به جریان نقدینگی معمولا یک شاخص بهتر برای ارزش شرکت محسوب می شود تا نسبت قیمت به درآمد. دانستن این نسبت واقعا برای یک شرکت مفید است بویژه اگر شرکت سهامی عام باشد. این نسبت، ارزش سهم شرکت را با جریان نقدی تولید شده برای هر سهام مقایسه می کند.
نحوه ی محاسبه ی آن به صورت:
قیمت/نسبت جریان نقدینگی = قیمت سهام / جریان نقدینگی عملیاتی به ازاء هر سهم
قیمت سهام معمولا نزدیکترین قیمت به سهام در همان روز است و جریان نقدینگی عملیاتی از صورت جریان نقدینگی بدست می آید.
3. نسبت حاشیه جریان نقدینگی
نسبت حاشیه جریان نقدینگی یک نسبت مهم است زیرا رابطه ی بین جریان نقدینگی تولید شده از عملیات ها با فروش را بیان می کند.
یک شرکت برای پرداخت سود سهام؛ تامین کنندگان و بدهی های خود و همچنین سرمایه گذاری در دارایی های جدید، نیاز به وجه نقد دارد؛ بنابراین اهمیت وجه نقد به اندازه ی سودی است که شرکت بدست می آورد.
نسبت حاشیه جریان نقدینگی توانایی شرکت برای تبدیل فروش به وجه نقد را ارزیابی میکند. نحوه ی محاسبه ی آن به صورت زیر است:
جریان نقدینگی حاصل از جریان های نقدینگی عملیاتی / فروش خالص = ______ درصد
صورت کسر این معادله از صورت جریان نقدینگی شرکت بدست می آید. مخرج کسر از صورت سود و زیان محاسبه می شود. هر چه این درصد بدست آمده بزرگتر باشد؛ بهتر است.
4. جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین بدهی های کل
جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین کل بدهی ها شبیه به نسبت بدهی کل/دارایی کل عمل می کند. هر دو توان شرکت برای پرداخت تعهدات یا توان پرداخت بدهی ها و بالانگه داشتن سر از آب (یک اصطلاح است و به معنای اجتناب از تسلیم شدن در برابر مشکلات، معمولا بدهی گفته می شود.) را محاسبه می کنند. شکل سابق آن بهتر است با این حال؛ از آنجا که توانایی را در یک بازه ی زمانی خاص محاسبه می کند و نه در یک نقطه ی زمانی؛ از مقادیر متوسط استفاده می شود.
نحوه ی محاسبه ی آن به صورت زیر است:
جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین بدهی های کل =------ درصد
جریان نقدینگی عملیاتی از صورت جریان نقدینگی و میانگین بدهی های کل میانگین بدهی های کل از چندین دوره مالی هستند که از ترازنامه بدست می آید.
نسبت بالاتر؛ انعطاف پذیری مالی بیشتر و توانایی بیشتر در پرداخت بدهی ها را نشان می دهد.
5. نسبت جاری
نسبت جاری ساده ترین نسبت جریان نقدینگی است. این نسبت به مالک کسب و کار نشان می دهد که آیا دارایی های جاری برای پرداخت بدهی های جاری کافی هستند یا خیر. نسبت جاری به صورت زیر محاسبه می شود:
نسبت جاری = دارایی های جاری / بدهی های جاری
هر دو عدد موجود در این فرمول، از ترازنامه شرکت بدست می آیند. این پاسخ نشان می دهد که چندین مرتبه یک شرکت می تواند بدهی های کوتاه مدت خود را پرداخت کند و اندازه گیری نقدینگی شرکت است.
نسبت سریع (Acid-Test)
نسبت سریع یا acid test آزمونی است که بیشتر نقدینگی را مشخص می کند تا نسبت جاری. در صورتی که موجودی کالا برای فروش و امکان پرداخت بدهی های کوتاه مدت وجود نداشته باشد؛ موجودی انبار را از معادله حذف می کند.
نحوه ی محاسبه ی نسبت سریع به صورت زیر است:
نسبت سریع = دارایی های جاری – موجودی انبار / بدهی های جاری
فیلتر بورسی برای پیدا کردن سهمهایی با کمترین P/E
فیلترهای بورسی ابزار جالبی هستند که سایت TSETMC در اختیار کاربران و فعالان بازار سرمایه قرار داده است و کاربران میتوانند از آنها برای پیدا کردن سهمهایی با شرایط خاص استفاده کنند. باتوجه به اینکه در بازار سهام، سهمهایی که نسبت P/E پایینی دارند بعضا بسیار جذاب هستند، در این مقاله قصد داریم به معرفی یک فیلتر بورسی برای پیدا کردن سهمهایی با کمترین P/E بپردازیم و نحوهی کار با این فیلتر را آموزش دهیم. همچنین خواهیم دید که هر سهمی که نسبت پی بر ایی پایینی دارد لزوما برای خرید مناسب نیست. با ما همراه باشید.
فیلتر بورسی چیست؟
احتمالا شما به خوبی میدانید که فیلتر بورسی چیست، در غیر این صورت به دنبال فیلتر خاصی نبودید! با این حال اگر تصادفا به این صفحه آمدید و نمیدانید که فیلترهای بورسی چیست و چگونه باید از انها در سایت TSETMC استفاده کرد نگران نباشید. ابتدا مقالهی فیلترهای نوسانگیری در بورس را مطالعه کنید و سپس به مطالعه ادامه این مقاله بپردازید.
نسبت P/E چیست؟
باز هم احتمالا شما با نسبت P/E در بورس آشنا هستید. P نشان دهنده قیمت و E نشان دهنده سود سهام است و این نسبت یعنی قیمت سهم تقسیم بر سود آن که میتواند به سرعت ما را متوجه این قضیه کند که سود یک سهم چند قسمتم قیمت آن است. برای مثال سهمی که P/E آن 4 است یعنی سود آن یک چهارم قیمت ان است. برای آشنایی بیشتر با این نسبت، به مقاله نسبت P/E در بورس چیست و چه کاربردی دارد مراجعه کنید.
معرفی فیلتر بورسی برای پیدا کردن سهمهایی با کمترین P/E
در بازار سرمایه بالغ بر هفتصد شرکت بورسی و فرابورسی وجود دارند که پیدا کردن سهم مورد نظر را بسیار سخت و زمانبر میکند. از این رو به کمک فیلترهای بورسی کار شما بسیار سادهتر خواهد شد. برای مثال اگر بخواهید از میان این همه نماد بورسی سهمهایی را پیدا کنید که P/E آن کمتر از یک عدد مشخصی باشد، میتوانید از فیلتر زیر استفاده کنید.
پیدا کردن سهمهایی با P/E دلخواه
به کمک فیلتر بالا میتوانید سهمهایی را با کمترین P/E پیدا کنید. این فیلتر سهمهایی را نشان میدهد که در بازه عددی بین دو عدد دلخواه باشد. بنابراین میتوانید به راحتی نمادهایی که نسبت P/E خاصی دارند را پیدا کنید. برای مثال فیلتر بالا سهمهایی را فیلتر میکند که P/E بین 1 تا 3.5 دارند.
شما میتوانید زمانی که کد این فیلتر را در سایت TSETMC کپی کردید این اعداد را به دلخواه تغییر دهید تا سهمهایی را با نسبت P/E دلخواهتان پیدا کنید.
آیا سهمهایی که P/E پایینی دارند برای خرید مناسب هستند؟
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
این یک سوال اساسی و مهم است. در زمان نگارش این مقاله (12 آبان 99) سهم پترول با P/E حدود 2.5 در قیمتهای منفی در حال معامله است!
در کل باید بدانید همیشه این گونه نیست که P/E پایین ملاک خوبی برای خرید سهم باشد. معمولا این نسبت برای مقایسه بین دو شرکت با شرایط یکسان کاربرد دارد. اما چرا برخی سهمها با کمترین P/E باز هم برای خرید مناسب نیستند؟
علت آن این است که این شرکتها سود فعلی یا همان EPS خود را برای سال بعد نمیتوانند تکرار کنند. اگر دقت کنید معمولا این شرکتها از گروه سرمایهگذاری هستند و برای یک شرکت سرمایه گذاری NAV مهم است و نه سودریال از این رو ممکن است برخی مواقع P/E بسیار پایینی داشته باشند اما به علت NAV کم برای خرید مناسب نباشند.
احتمالا هیچ شرکت تولیدی یا خدماتی را در بازار پیدا نخواهید کرد که P/E کمتر از 4 داشته باشد در حالی که سود آن سود عملیاتی باشد و شرکت بتواند ان سود را در سالهای بعد تکرار کند.
توضیحی در مورد شرکتهای سرمایه گذاری
معمولا شرکتهای گروه سرمایه گذاری از کم ریسک ترین سهم های بازار سرمایه هستند. این دسته سهمها را میتوان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد:
- سود بالا NAV پایین
دسته اول سهمهایی هستند که بخش زیادی از پرتفوی بورسی خودشان را واگذار کردهاند (مخصوصا در روندهای صعودی بازار) و سود زیادی را شناسایی کردهاند و در حال حاضر با P/E بسیار پایینی در حال معامله هستند. طبیعتا ارزش پرتفوی بورسی این شرکتها کاهش چشمگیری داشته است (مثل آن هویج سمت راست در تصویر بالا ☝️😄).
معمولا این شرکتها این میزان سود را در سال آینده نمیتوانند تکرار کنند. اگر این سود به سهامدارها به عنوان سود نقدی پرداخت شود که دیگه فاتحه شرکت را باید بخوانید. این شرکتها با این پول دوباره باید سرمایه گذاری مناسبی انجام دهند. - سود پایین NAV بالا
دسته دوم سهمهایی هستند که هنوز پرتفوی بورسی خود را حفظ کردهاند و معمولا سود بالایی ندارند، اما NAV خیلی بالایی دارند. اما معمولا سود شرکتها مورد توجه بازار است و افراد تازه کار بیشتر به سمت سهمهایی با کمترین نسبت P/E تمایل پیدا میکنند، ولی افراد حرفه ای و بلند مدتی بیشتر دنبال آن هویجهای سمت چپی هستند ☝️.
در کل میتوان گفت سهمهای این گروه بورسی به سهمهای پیرمردی معروفند و ریسک پایینی دارند. ولی به دلیل آنچه گفته شد، لزوما P/E پایین در این شرکتها آنها را جذاب نمیکند.
نسبت PEG یا قیمت به درآمد به نرخ رشد در تحلیل بنیادی؛ عاملی برای تعدیل P/E
آموزش نسبت نسبت PEG یا قیمت به درآمد به نرخ رشد
درک ارزش ذاتی و انتخاب بهترین سهام به منظور کسب سود بیشتر، کار دشواری است که نیازمند تجربه و البته مطالعات فراوان است. اگر معاملهگری از این توانایی برخوردار است، دانش و تجربهی کافی دارد. یکی از راههای تشخیص ارزش و تعیین سود هر سهم، بررسی نسبتهای ارزش بازار آن سهم است. مواردی همچون نسبت PEG پی ای جی (PEG Ratio)، نسبت ارزش دفتری (P/BV)، نسبت قیمت به فروش (P/S) یا نسبت قیمت به درآمد (P/E) از جمله مهمترین فاکتورهایی هستند که با مطالعهی آنها میتوان به کمک تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی سهام را تعیین کرد و تشخیص داد. احتمالا با نسبت P/E یا همان قیمت به درآمد آشنا باشید. اما شاید چندان با نسبت PEG یا نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد اطلاعات نداشته باشید. اگر چنین است به آنچه در ادامه این آموزش از اخبار بورس میآید توجه کنید تا با معنا و مفهوم این نسبت آشنا شوید.
Table of contents
نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد یا PEG در بورس چیست؟
از نسبت PEG در تحلیل بنیادی، برای تعیین و تشخیص ارزش سهام استفاده میشود. در واقع این معیار ارزش ذاتی سهام را نشان میدهد. نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد، همچنین رشد سود موردانتظار و پیشبینیشدهی شرکت را نیز در نظر میگیرد. همین مسئله باعث شده است که تحلیلگران این نسبت را به P/E ترجیح دهند چرا که میتواند تصویر کاملتری از شرکت و سهام ارائه کند.
این نسبت از اطلاعات نسبت قیمت به درآمد استفاده میکند و با محاسباتی که انجام میدهد، اطلاعات دقیقتری را در اختیار تحلیلگران و معاملهگران قرار میدهد. به همین دلیل است که شباهتهایی میان این دو نسبت در تحلیل بنیادی وجود دارد. مثلا اگر نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد پایین باشد، میتوان چنین تفسیر کرد که قیمت سهام پایینتر از ارزش ذاتیاش معامله میشود. اگر هم بالا باشد میتوان دریافت که سهام شرکت بالاتر از ارزش ذاتیاش معامله میشود؛ درست مانند P/E.
برای این که بتوانیم از نسبت پیایجی نتیجهی بهتری بگیریم، بهتر است این نسبت را با سایر سهامی که در همان صنعت حاضر هستند مقایسه کنیم.
اما مسئلهای که در این میان وجود دارد، مربوط به کاستیهای نسبت P/E است. معمولا بسیاری از سهامداران بیش از حد به این نسبت توجه میکنند و در تحلیلهای خود این نسبت را بسیار پررنگتر از سایر موارد در نظر میگیرند. درست است که از این نسبت برای نمایش انتظارات آینده از یک صنعت استفاده میشود؛ اما پرواضح است که این امر خود متاثر از عوامل و مسائل دیگر است.
نمیتوان منکر شد که ارزش سهام هر شرکت به عوامل متعددی بستگی دارد. مواردی همچون شهرت یا همان برندینگ که میتواند موجب ارزشمندی محصولات شرکت شود. سرمایههای انسانی و افرادی که در آن مجموعه شاغل هستند نیز میتوانند با تخصصی که دارند موجب ارزندگی سهام شرکت شوند. انتظارات خریداران، توانایی شرکت برای رقابت در بازار و مواردی از این دست همگی جزو عوامل موثر بر این فاکتور هستند. در نتیجه نمیتوان تنها با بررسی یک نسبت، ارزش ذاتی هر سهم را تشخیص داد و تعیین کرد بلکه تحلیل بنیادی، ترکیبی از عوامل چندگانه است که باید به آنها توجه کرد.
فرمول محاسبه نسبت PEG (PEG Ratio)
این نسبت با استفاده از نسبت قیمت به درآمد و تقسیم آن به نرخ رشد درآمدها میتواند اطلاعات مفیدی را در خصوص ارزش بنیادی سهام در اختیار ما بگذارد. پس به سادگی میتوان دریافت فرمول محاسبه نسبت PEG به شرح زیر است:
که در این فرمول منظور از EPS همان سود هر سهم و EPS Growth به منزلهی نرخ رشد درآمد است. برای برآورد و تخمین نرخ رشد موردانتظار میتوانید از یافتههای تحلیلگران یا وبسایتهای معتبر مالی استفاده کنید.
به بیان دیگر میتوان این فرمول را چنین نیز توضیح داد:
PEG Ratio = (قیمت بازار هر سهم/ سود هر سهم) / نرخ رشد سالانه درآمد
زمانی که به کمک نسبت P/E بهترین سهام را برای معامله انتخاب میکنیم، میتوانیم با بررسی نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد متوجه شویم که آیا این سهم به لحاظ ذاتی ارزنده است یا نه. به بیان دیگر، نسبت P/E چراغ سبزی است که ما را به سمت نشانههای دیگر هدایت میکند. نشانههای دیگر نیز به کمک PEG Ratio به دست میآید.
دقت محاسبه نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد
زمانی که میخواهیم دقت محاسبه نسبت PEG را در تعیین ارزش ذاتی سهام بسنجیم، باید ابتدا به ورودیهای آن توجه کنیم. همان ورودیهایی که در فرمول بالا به آن اشاره شد. پس اگر محاسبه نسبت P/E اشتباه باشد یا خطایی در آن رخ داده باشد، نمیتوان انتظار محاسبات دقیقی از نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد داشت.
همچنین نکتهی مهم این است که باید ببینیم از کدام نرخ رشد در فرمول محاسبه PEG استفاده شده است. مثلا ممکن است در جریان محاسبهی نسبت پیایجی، برای بدست آوردن P/E از دادههای سال جاری استفاده شود و نرخ رشد موردانتظار به صورت پنجساله در نظر گرفته شود.
اما اگر نرخ رشد تاریخی را در محاسبات در نظر بگیریم، احتمال خطا در خروجی نسبت پیایجی وجود دارد. معمولا این نسبت با کمک نرخ رشد موردانتظار یک، سه یا پنجساله محاسبه میشود. البته به این نکته توجه کنید که اگر از نرخ رشد آتی در محاسبات استفاده شود، به آن نسبت PEG پیشرو و اگر از نرخ رشد تاریخی استفاده شود به آن PEG دنبالهدار گفته میشود.
آموزش استفاده از نسبت پیایجی یا PEG در تحلیل بنیادی سهام بورس
اکنون به لحاظ مفهومی میدانیم که نسبت PEG در بورس چیست. حال باید دید این نسبت را چگونه میتوان تفسیر کرد و از نتایج آن اطلاعاتی را در خصوص ارزش بنیادی سهام شرکتها به دست آورد. نسبت P/E پایینتر در دید بسیاری از افراد، میتواند ملاکی برای انتخاب سهم و یک سرمایهگذاری مناسب باشد. اما نسبت قیمت به درآمد با در نظر نسبت قیمت بر سود سهام گرفتن نرخ رشد شرکت، میتواند اطلاعات متفاوتی را به ما ارائه کند.
زمانی که خروجی محاسبات این نسبت کمتر باشد، این احتمال وجود دارد که سهام با توجه به انتظاراتی که از سود آن در آینده وجود دارد، کمتر ارزشگذاری شده باشد. افزودن رشد موردانتظار یک شرکت به نسبت قیمت به درآمد، میتواند در تعدیل نتیجه برای شرکتهایی که ممکن است نرخ رشد و همچنین نسبت P/E بالاتری دارند، کمککننده باشد.
بیشتر بخوانید
البته باید این مسئله را مدنظر داشت که نسبت پیایجی که نشانگر کمقیمتگذاری یا بیشقیمتگذاری سهام است، در صنایع مختلف با هم متفاوت است. یعنی نمیتوان یک عدد مشخص را در نظر گرفت و با توجه به آن ارزش ذاتی سهام مختلف را تخمین زد.
به طور کلی باور عمومی این است که اگر نسبت قیمت به درآمد به رشد کمتر از یک باشد، مطلوب است.
پیتر لینچ (Peter Lynch) که یک سرمایهگذار معروف است، میگوید نسبت قیمت به درآمد و رشد موردانتظار یک شرکت باید با هم برابر باشند. این دو مسئله در نهایت منجر به آن میشود که ارزش سهام یک شرکت به خوبی تعیین شود. لینچ نسبت PEG برابر یک را مطلوب میداند. همزمان با عبور نسبت PEG از یک میتوان چنین تفسیر کرد که سهام شرکت بیش از اندازه ارزشگذاری شده است. به همین ترتیب اگر این میزان کمتر از یک باشد نشانگر کمارزشگذاری سهام است. پس میتوان دریافت عدد یک، مبناست و مقادیری بالاتر و پایینتر از این مقدار میتوانند تفاسیر فوق را به همراه داشته باشند.
به بیان دیگر اگر این نسبت کمتر از یک باشد به آن معناست که سرمایهگذاران و سهامداران امیدی به رشد سهم در آینده ندارند و این سهم را ارزنده نمیدانند. در سمت مقابل هرچه این عدد از یک بیشتر باشد، نشان میدهد که رشد سود سهم در آینده با انتظارات مثبتی همراه است. زمانی که سرمایهگذاران نرخ سود را در آینده پیشبینی میکنند حاضر به خرید سهام در قیمت بالاتر هم خواهند بود. امری که موجب میشود گاهی نسبت P/E به شکلی دور از انتظار افزایش پیدا کند. حال میتوان دریافت که انتظارات دور از واقعیت چگونه میتواند این نسبتها را دچار انحراف و خطا کند.
مثال استفاده از نسبت PEG برای تعیین ارزش سود هر سهم
برای این که آموزش استفاده از نسبت PEG را در بورس کامل کنیم، به یک مثال نیاز داریم. پس بیایید خودمان را محک بزنیم و ببینیم که آیا به درستی دریافتهایم که کاربرد نسبت PEG در بورس چیست؟
همهی آن چیزی که به آن نیاز داریم، دو شرکت فرضی الف و ب است. با استفاده از PEG Ratio میخواهیم ارزش سود هر سهم را برای این دو شرکت محاسبه کنیم. به این ترتیب میتوانیم در انتخاب بهترین سهام، عملکرد بهتری داشته باشیم.
دادههای زیر برای هر یک از این دو شرکت به شرح زیر هستند:
شرکت الف:
شرکت ب:
با در نظر داشتن این اطلاعات میتوانیم نسبت PEG را محاسبه کنیم. ببینید:
شرکت الف
- ۲۲ = نسبت قیمت بر سود سهام ۲.۰۹ ÷ ۴۶ = P/E نسبت
- ۲۰٪ = ۱ – ۱.۲ = ۱ – ( ۱.۷۴ ÷ ۲.۰۹ ) = نرخ رشد سود
- ۱.۱ = ۲۰ ÷ ۲۲ = PEG Ratio
شرکت ب
- ۳۰ = ۲.۶۷ ÷ ۸۰ = P/E نسبت
- ۵۰٪ = ۱ – ۱.۵ = ۱ – ( ۱.۷۸ ÷ ۲.۶۷ ) = نرخ رشد سود
- ۰.۶ = ۵۰ ÷ ۳۰ = PEG Ratio
این مثال کاملا میتواند به ما نشان دهد که هر یک از این نسبتها چگونه تفسیر میشوند. پیش از آن که چیزی در این باره بگوییم، ببینید نظر شما چیست. کدام سهم ارزش ذاتی بیشتری دارد و سوددهتر خواهد بود؟ احتمالا بسیاری از افراد شرکت الف را انتخاب کنند. تنها به این دلیل که نسبت قیمت به درآمد در آن کمتر است. اما در سمت دیگر اگر نگاهی به نرخ رشد دو شرکت بیندازیم، میبینیم که نسبت P/E شرکت الف آنقدرها هم جذابیت ندارد. چرا که نرخ رشد نسبت قیمت بر سود سهام پایینتری در قیاس با شرکت ب دارد. سرمایهگذارانی که شرکت ب را انتخاب میکنند، به ازای هر واحد رشد سود، مبلغ کمتری پرداخت میکنند. چرا که معاملات این شرکت با کاهش در نرخ رشد سود انجام میشود.
تفاوت نسبت PEG با نسبت P/E در چیست؟
تا همینجا هم میتوان دریافت که چرا تحلیلگران به نسبت قیمت به درآمد به رشد اهمیت میدهند و آن را در مقایسه با نسبت P/E ارجحتر میدانند. نسبتی که اتفاقا در میان عموم سهامداران، کمتر از سایر نسبتهای ارزش بازار به آن پرداخته میشود. با این همه بد نیست یک نگاه کلی در مورد تفاوت این دو نسبت در تحلیل بنیادی سهام داشته باشیم.
مهمترین و اصلیترین تفاوتی که میان این دو نسبت وجود دارد این است که در محاسبهی نسبت P/E به نرخ رشد، رشد پیشبینیشده و موردانتظار آینده نیز دخالت دارد. یعنی ارتباط میان قیمت هر سهم و نرخ رشد مورد انتظار، مشخص میشود. همین مسئله باعث شده است این نسبت تصویری گویاتر و واضحتر از ارزش ذاتی سهام ارائه کند. به کمک همین مزیت است که میتوان به قابلیت پیشبینی PEG Ratio بیشتر اعتماد کرد.
جمعبندی
زمانی که میخواهیم ارزندگی سهام را در تحلیل بنیادی مشخص کنیم به سراغ بررسی عوامل مختلفی میرویم. این عوامل در قالب نسبتهای ارزش خودنمایی میکنند. نسبتهایی نظیر P/E یا PEG که هر یک گویای اطلاعات مفیدی هستند. نسبت P/E به سادگی بیانگر این است که آیا قیمت سهام با توجه به سودی که ارائه میکند ارزنده است یا خیر. اما نمیتوان تنها به این مسئله تکیه کرد و بهترین سهام را تنها با همین ملاک انتخاب کرد. این جاست که پای نسبت پیایجی نیز به میان میآید. نسبتی که خود از دادههای نسبت قیمت به درآمد استفاده میکند و در نهایت نتیجه را بر نرخ رشد سود تقسیم میکند. همین امر نشان میدهد که فایدهی استفاده از نسبت PEG در تحلیل بنیادی سهام در بورس چیست. بله، پیشبینی واقعبینانهتر. نسبت پیایجی عاملی است برای تعدیل نسبت قیمت به درآمد.
در واقع وقتی نرخ رشد موردانتظار چند سال آینده را در محاسبات خود دخیل میکنیم، بهتر میتوانیم ارزش ذاتی سهام را تعیین کنیم. این نسبت پتانسیلهای واقعی قیمت سهام را نشان میدهد. هرچند نباید از نسبت P/E به نرخ رشد به تنهایی استفاده کرد. بهترین کار آن است که PEG Ratio سایر شرکتهای فعال در همان صنعت را بررسی کنیم، تا چشمانداز و نگرشی بهتر داشته باشیم.
اگر نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد سود برابر یک باشد، نشانگر آن است که سهام شرکت به شکلی مطلوب ارزشگذاری شده است. اما اعداد کمتر از یک و بیشتر از یک به ترتیب نشانگر کمارزشگذاری و بیشارزشگذاری سهام هستند. یعنی اگر این مقدار کمتر از یک باشد میتوان دریافت سهامداران امیدی به رشد سود آن در آینده ندارند. مقادیر بیشتر از یک نیز به منزلهی انتظار بالای سهامداران از نرخ رشد سود شرکت در آینده است.
سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
این نسبت ارزش قیمت سهام را نسبت به سودی که حاصل میکند با توجه به نرخ رشد موردانتظار در آینده مشخص میکند. از این نسبت برای تعیین ارزش ذاتی سهام استفاده میشود.
برای محاسبهی این نسبت، ابتدا باید نسبت P/E را محاسبه کنیم و سپس آن را بر نرخ رشد سهام در آینده تقسیم کنیم.
بهترین مقدار برای این نسبت، عدد یک است. مقادیر کمتر از یک نشانگر آن است که سهام پایینتر از ارزش ذاتیاش معامله میشود و سهامداران چندان به نرخ رشد سود آن در آينده امیدوار نیستند. اعداد بیشتر از یک، به منزلهی ارزشگذاری بیشازحد است و از انتظارات سهامداران در آینده خبر میدهد.
این نسبت با توجه به نرخ رشد سود، دید واقعیتری ارائه میکند. همچنین از آن برای تعدیل نسبت P/E استفاده میشود که خود نکتهای است حائزاهمیت.
بررسی نسبت جنجالی قیمت به درآمد (P/E)؛ آیا همیشه P/E پایین خوب است؟
در این گزارش قصد داریم مبحث جنجالی P بر E را به صورت تخصصی بررسی کنیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تحلیل بازار؛ نسبت P به E یکی از نسبت هایی است که تحلیلگران بورس از مردم می خواهند طبق آن سهامی را خرید و فروش کنند و تصمیم گیری بر اساس Pبر E پایین بگذارند، در این گزارش قصد داریم بررسی کنیم آیا واقعا Pبر E پایین برای یک شرکت بسیار مزیت دارد یا خیر.
نسبت قیمت به درآمد (P/E) چیست؟
ابتدا باید تعریفی از نسبت قیمت به درآمد داشته باشیم؛ نسبت قیمت به درآمد (نسبت P/E) نسبت ارزش گذاری شرکتی است که قیمت سهام فعلی آن را نسبت به سود هر سهم (EPS) اندازه گیری می کند. نسبت قیمت به درآمد نیز گاهی به عنوان مضرب قیمت یا مضرب درآمد شناخته می شود.
نسبت P/E توسط سرمایه گذاران و تحلیلگران برای تعیین ارزش نسبی سهام یک شرکت در مقایسه شرکت دیگر استفاده می شود. همچنین می تواند برای مقایسه یک شرکت با سابقه تاریخی خود یا مقایسه بازارهای کل با یکدیگر یا در طول زمان مورد استفاده قرار گیرد. P/E ممکن است بر اساس عقب نشینی (رو به عقب) یا رو به جلو (پیش بینی شده) برآورد شود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E) قیمت سهام یک شرکت را به سود هر سهم مربوط می کند. نسبت بالای P/E می تواند به این معنی باشد که سهام یک شرکت بیش از حد ارزش گذاری شده است ، یا اینکه سرمایه گذاران در آینده انتظار نرخ رشد بالایی را دارند. شرکت هایی که هیچ درآمدی ندارند یا در حال از دست دادن پول هستند نسبت P/E ندارند زیرا چیزی برای قرار دادن در مخرج وجود ندارد.
نسبت P/E به زبان ساده
به بیان ساده تر ، نسبت P/E ۱۵ به این معناست که ارزش فعلی بازار شرکت معادل ۱۵ برابر درآمد سالانه آن است. به معنای واقعی کلمه ، اگر بخواهید ۱۰۰٪ سهام شرکت را به صورت فرضی خریداری کنید ، ۱۵ سال طول می کشد تا بتوانید سرمایه اولیه خود را از طریق سود جاری شرکت باز پس بگیرید.
فرمول و محاسبه نسبت P/E فرمول و محاسبه مورد استفاده برای این فرایند به شرح زیر است:
پرایس(ارزش بازار به ازای هر سهم) تقسیم بر eps( سود هر سهم)
قیمت روزانه یک سهم که مشخص بوده و با تقاضا و عدم تقاضا رشد یا ریزش می کند اما برای بررسی تخصصی نسبت Pبه E در این گزارش، E یا همان EPS را به صورت تخصصی بررسی می کنیم.
سود هر سهم (EPS) چیست؟
سود هر سهم (EPS) به عنوان سود یک شرکت تقسیم بر سهام برجسته سهام عادی آن محاسبه می شود. عدد حاصله به عنوان شاخص سودآوری شرکت عمل می کند. معمول است که یک شرکت EPS را گزارش کند که برای موارد فوق العاده و رقت احتمالی سهم تنظیم شده است.
EPS نشان می دهد که یک شرکت برای هر سهم از سهام خود چقدر درآمد دارد و یک معیار گسترده برای برآورد ارزش شرکت است. EPS بالاتر نشان دهنده ارزش بیشتر است زیرا سرمایه گذاران اگر تصور کنند که سود شرکت نسبت به قیمت سهام آن بیشتر است ، هزینه بیشتری را برای سهام شرکت پرداخت می کنند.
برای محاسبه EPS یک شرکت ، ترازنامه و صورت سود و زیان برای یافتن تعداد پایان دوره سهام عادی ، سود سهام پرداخت شده بر سهام ممتاز (در صورت وجود) و درآمد خالص یا درآمد استفاده می شود. استفاده از میانگین وزنی سهام عادی در مدت گزارش دقیق تر است زیرا تعداد سهام می تواند در طول زمان تغییر کند.
هرگونه تقسیم سود یا تقسیم سهام باید در محاسبه میانگین موزون تعداد سهام باقی مانده منعکس شود. برخی از منابع داده ای با استفاده از تعداد سهام باقیمانده در پایان دوره ، محاسبه را ساده می کنند.
EPS اساسی در تأثیر رقابتی سهام قابل انتشار توسط شرکت تأثیر نمی گذارد. هنگامی که ساختار سرمایه یک شرکت شامل اقلامی مانند اختیارات سهام ، ضمانت نامه ها یا واحدهای سهام محدود (RSU) باشد ، این سرمایه گذاری ها - در صورت اعمال - می تواند تعداد کل سهام موجود در بازار را افزایش دهد.
در بورس های جهانی برای نشان دادن بهتر تاثیرهای اوراق بهادار اضافی بر سود هر سهم ، شرکت ها همچنین EPS تعدیل شده را گزارش می دهند ، که فرض می کند همه سهم هایی که می توانند برجسته باشند منتشر شده است. گاهی اوقات هنگام محاسبه EPS به طور کامل رقیق شده ، تعدیل کننده لازم است. به عنوان مثال ، گاهی اوقات وام دهنده وامی ارائه می دهد که به آنها اجازه می دهد تحت شرایط خاصی بدهی را به سهام تبدیل کنند.
سهمی که با بدهی قابل تبدیل ایجاد می شود باید در مخرج محاسبه EPS محاسبه شود ، اما اگر این اتفاق بیفتد ، شرکت سود بدهی را پرداخت نمی کند. در این مورد ، شرکت یا تحلیلگر سود پرداخت شده از بدهی های قابل تبدیل را دوباره به حساب محاسبه EPS اضافه می کند تا نتیجه تحریف نشود.
سود هر سهم می تواند اعم از عمدی و غیر عمدی توسط عوامل متعددی تحریف شود. شرکتی را تصور کنید که صاحب دو کارخانه تولید صفحه نمایش تلفن همراه است. زمینی که یکی از کارخانه ها روی آن قرار دارد به دلایلی خاص بسیار ارزشمند شده است. تیم مدیریت شرکت تصمیم می گیرد کارخانه را بفروشد و کارخانه دیگری را در زمینی با ارزش کمتر بسازد.
این معامله سود ناگهانی برای شرکت ایجاد می کند. اگرچه این فروش زمین برای شرکت و سهامداران آن سود واقعی ایجاد کرده است ، اما به عنوان "مورد فوق العاده" در نظر گرفته می شود زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم شرکت می تواند در آینده این معامله را تکرار کند. پس به راحتی می توان در سود یا ضرر شرکت ها تحریف ایجاد کرد و سهامداران نمی توانند یک EPS همیشگی برای یک صنعت فرض کنند مگر اینکه شرایط خاص داشته باشد که جلوتر به آن اشاره خواهیم کرد.
محاسبه EPS به صورت میانگین چند ساله
شرکتی سال خود را با ۵۰۰ فروشگاه آغاز کرد و بر فرض EPS آن مساوی عدد پنج بود، با این حال ، فرض کنید که این شرکت در آن مدت ۱۰۰ فروشگاه را تعطیل کرده و سال را با ۴۰۰ فروشگاه به پایان رسانده است. یک تحلیلگر می خواهد بداند EPS فقط برای ۴۰۰ مغازه ای است که شرکت قصد دارد در دوره بعدی ادامه دهد. در این مثال ، این می تواند EPS را افزایش دهد زیرا ممکن است ۱۰۰ فروشگاه بسته با ضرر کار کنند. با ارزیابی EPS از عملیات مداوم ، یک تحلیلگر بهتر می تواند عملکرد قبلی را با عملکرد فعلی مقایسه کند. به علت وضعیت تحریمی کشور در صنایع باید با EPS میانگین دوران تحریمی و غیرتحریمی عملکرد شرکت ها محاسبه شود.
EPS و Capital
یکی از جنبه های مهم EPS که اغلب نادیده گرفته می شود ، سرمایه ای است که برای محاسبه سود (درآمد خالص) مورد نیاز است. دو شرکت می توانند EPS یکسانی تولید کنند ، اما یکی می تواند این کار را با دارایی خالص کمتر انجام دهد. آن شرکت در استفاده از سرمایه خود برای ایجاد درآمد کارآمدتر خواهد بود و در صورت مساوی بودن سایر موارد ، از نظر کارایی یک شرکت "بهتر" خواهد بود. معیاری که می تواند برای شناسایی شرکت های کارآمدتر استفاده شود ، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) است.
EPS و سود سهام
اگرچه EPS به طور گسترده ای به عنوان راهی برای ردیابی عملکرد یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرد ، سهامداران دسترسی مستقیم به آن سود ندارند. ممکن است بخشی از درآمد به عنوان سود تقسیمی توزیع شود ، اما تمام یا بخشی از EPS می تواند توسط شرکت حفظ شود. سهامداران ، از طریق نمایندگان خود در هیئت مدیره ، باید بخشی از EPS را که از طریق سود تقسیمی توزیع می شود ، تغییر دهند تا به سود بیشتری برسند.
از آنجا که سهامداران خرد نمی توانند به EPS نسبت داده شده به سهام خود دسترسی داشته باشند ، تعیین ارتباط بین EPS و قیمت سهام دشوار است. این امر به ویژه در مورد شرکت هایی که سود سهام پرداخت نمی کنند صادق است. به عنوان مثال ، معمول است که شرکت های فناوری در جهان در اسناد اولیه عرضه عمومی خود فاش می کنند که شرکت سود سهام نمی دهند و در آینده برنامه ای برای این کار ندارد. در ظاهر ، توضیح اینکه چرا این سهام برای سهامداران ارزشی دارد دشوار است. به نظر می رسد ارزش واقعی واقعی EPS با قیمت سهم رابطه ای غیر مستقیم دارد.
EPS خوب چیست؟
آنچه به عنوان EPS خوب شناخته می شود به عواملی مانند عملکرد اخیر شرکت ، عملکرد رقبای آن و انتظارات تحلیلگران که سهام را دنبال می کنند بستگی دارد. گاهی اوقات ، ممکن است شرکتی گزارش رشد EPS را بدهد ، اما اگر تحلیلگران انتظار تعداد بیشتری را داشته باشند ، ممکن است قیمت آن کاهش یابد. به همین ترتیب ، اگر تجزیه و تحلیلگران منتظر نتیجه بدتری باشند ، کاهش تعداد EPS ممکن است منجر به افزایش قیمت شود. مهم است که همیشه EPS را در رابطه با قیمت سهام شرکت قضاوت کنید ، مانند نگاه کردن به P/E شرکت یا عملکرد سود.
تفاوت بین EPS و EPS تعدیل شده چیست؟
EPS تعدیل شده نوعی محاسبه EPS است که در آن تحلیلگر تعدادی را در صورتمالی انجام می دهد. به طور معمول ، این شامل افزودن یا حذف مولفه هایی از درآمد خالص است که به نظر می رسد تکرار نشده است. به عنوان مثال ، اگر درآمد خالص شرکت بر اساس فروش یکبار ساختمان افزایش یابد ، تحلیلگر ممکن است درآمد حاصل از فروش را کسر کرده و در نتیجه درآمد خالص را کاهش دهد. در آن سناریو ، EPS تعدیل شده کمتر از EPS اصلی خواهد بود.
محدودیت های EPS چیست؟
هنگام نگاه کردن به EPS برای تصمیم گیری در زمینه سرمایه گذاری یا معامله ، از برخی اشکالات احتمالی آگاه باشید. به عنوان مثال ، یک شرکت می تواندبا تغییر در سیاست حسابداری برای گزارش سود نیز می تواند EPS را تغییر دهد. EPS همچنین قیمت سهم را در نظر نمی گیرد ، بنابراین نمی تواند در مورد بیش از حد یا کم ارزش بودن سهام شرکت چیزی بگوید.
حال که با مفهوم EPS آشنا شدیم به این سوال مهم جواب می دهیم:
نسبت PبرE خوب چقدر باید باشد؟
این جواب لزوماً به صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند بستگی دارد. برخی از صنایع نسبت متوسط قیمت به درآمد بالاتری دارند ، در حالی که برخی دیگر نسبت پایین تری خواهند داشت. به عنوان مثال ، در ژانویه ۲۰۲۰ ، شرکت های ذغال سنگ معامله شده در آمریکا به طور متوسط نسبت P/E فقط ۷ داشتند ، در حالی که این نسبت برای شرکت های نرم افزاری بیش از ۶۰ بود.
Pبه E هر صنعت را با همان صنعت باید مقایسه کرد، به عنوان مثال Pبه E گروه فلزات همیشه پایین تر از گروه دارویی است و اینکه فردی بیاید عدد را ملاک قرار دهد بسیار غلط است، در شرکت های بزرگ برای اینکه طرح توسعه مدام اتفاق نمی افتد و سطح فروش و سود فروش به یک اندازه و قابل تخمین زدن است PبهE پایین ۱۰ بسیار ارزشمند است، اما ممکن است در صنعتی مانند دارو به علت طرح های توسعه ای مداوم و تغییرات مداوم در تجهیزات و تکنولوژی Pبه Eمتوسط عدد ۶۰ یا ۷۰ باشد.
آیا لزوما نسبت P/E پایین تر بهتر است؟
بسیاری از سرمایه گذاران می گویند خرید سهام در شرکت هایی با P/E پایین بهتر است زیرا این بدان معناست که شما به ازای هر ریال درآمد دریافتی کمتری پرداخت می کنید. از این نظر ، P/E پایین تر مانند برچسب قیمت نسبت قیمت بر سود سهام پایین تر است ، و آن را برای سرمایه گذاران که به دنبال معامله هستند جذاب می کند. اما در عمل ، درک دلایل P/E شرکت مهم است. به عنوان مثال ممکن است شرکتی P/E پایینی داشته باشد و مدل تجاری آن اساساً در حال افول باشد و آن شرکت در ۱۰ سال آینده جایگاه بسیار پایینی در بازار داشته باشد.
نتیجه گیری
همانطور که در بالا به دلایل علمی متعدد اشاره شد، اولا شرکت ها می توانند با راهکاری نسبت قیمت بر سود سهام مختلف EPS را دستکاری کنند که این دستکاری در بازار بورس ایران بسیار رایج است، به عنوان مثال اگر شرکت زمینی با ارزش را بفروشد ممکن است با این ترفند ، EPS را بالا برده و در نتیجه PبرE نیز کاهشی شود، در صورتی که فقط یکبار امکان فروش آن زمین وجود دارد و اگر عملکرد شرکت در فروش و توسعه محصول و سودآوری خوب نباشد ممکن است در سال های بعد نسبت P برE آن شرکت به مراتب بالاتر باشد.
دوما در ارزیابی هر صنعت باید PبرE با شرکت های همگروه مقایسه شود و لزوما نسبت پایین تر نشان دهنده عملکرد بهتر یک شرکت نیست.
دلیل سوم این است که مثلا شرکت های دارویی یا رایانه ای برای توسعه کار مجبور هستند وجوه نقد را خرج تکنولوژی آینده کرده تا در سال های بعد حرفی برای گفتن داشته باشند.
دلیل چهارم این است که ممکن است شرکتی مانند فولاد مبارکه به سقف تولید خود رسیده باشد و P برE پایینی داشته باشد، اما شرکتی مانند برکت که دنبال توسعه و ساخت واکسن است هزینه های هزاران میلیاردی برای توسعه واکسن سازی کرده باشد، طبیعی است که طبق توسعه یک شرکت PبرE آن هم بسیار بالا خواهد رفت، اما وقتی طرح های توسعه ای جواب دهد و شرکت بتواند محصولات را در بازار به فروش برساند نسبت PبرE بسیار پایین تری را تجربه خواهد کرد زیرا EPS آن به یکباره چند برابر خواهد شد.
در نتیجه PبرE پایین یا بالا نمی تواند تنها معیار خرید یا فروش سهم باشد، باید موارد دیگر از جمله آینده شرکت ، آینده بازار جهانی و وضعیت شرکت، تازه سازی تکنولوژی ، سودآوری، فروش و عوامل متعدد دیگر را بررسی کرد.
معرفی نسبت های P/E و P/B و حل چند مثال عملی
با قسمتی سوم از آموزش تحلیل بنیادی در خدمت شما هستیم..
در آخرین بخش از قسمت قبلی، با مفهومی به نام ارزش دفتری آشنا شدیم که آن را با B نشان میدادیم. اکنون میخواهیم یک نسبت جدیدی را در ابتدای این قسمت معرفی کنیم که نسبت P بر B است.
نسبت P بر E
با نسبت P بر E شاید خیلی از دوستان آشنا باشند.
البته در قسمت های بعد به طور مفصل درباره آن نیز صحبت میکنیم.
اما همه میدانیم نسبت P بر E هر چه که در بازار پایین تر باشد ، آن سهم برای سرمایه گذاری بلند مدت تر مرغوب تر و به صرفه تر است.
وقتی میگوییم نسبت P بر E سهمی 4 است، در واقع سهمی را خریداری میکنیم که قیمت سهم P ، سه برابر سود EPS آن سهم است و اگر که یک توزیع سود خوب و مناسبی هم داشته باشد ، میتوانیم بگوییم بعد از 4 سال پولی که بابت سهم پرداخت کردیم از سود آن سهم دریافت شده است و ما سهام دار شرکتی هستیم که بابت آن هیچ پولی پرداخت نکرده ایم.
در واقع P بر E پایین تر نشان دهنده ی ارزنده تر بودن یک سهم برای سرمایه گذاری بلند مدت است.
اما در ادامه نسبت جدیدی به نام P بر B را بررسی میکنیم.
یکی از فاکتورهایی که بوسیله آن میتوانیم شرکتها را با هم مقایسه کنیم نسبت P بر B است.
البته همانطور که P بر E هر گروهی را باید مستقل از گروه دیگر بررسی کرد، نسبت P بر B را هم باید در هر گروه با هم مقایسه کرد.
یعنی درصورتی که چند شرکت را در یک گروه بررسی میکنید، می توانید P بر E آن ها را باهم مقایسه کنید و نسبت به P بر E هایی که بهتر هستند امتیاز بالاتر و وزن بیشتری در تحلیل بنیادی خود بدهید.
بررسی چند مثال از مفهوم P بر B
P بر B یعنی شما سهمی (مثلاً سهام ایران خودرو) دارید که قیمت آن 316 تومان است.
Book Value این سهم در حدود 94 تومان است.
یعنی شما سهمی را میخرید که 3 برابر ارزش دفتری آن باید هزینه پرداخت کنید.
یعنی P بر B این سهم 3 است.
برای سهمی مثل شیران با قیمت 900 تومان، نسبت P بر E حدود 383 تومان خواهد داشت.
نسبت P بر B آن حدود 2.5 خواهد شد.
فارغ از اینکه این دو سهم برای دو گروه مختلف بودند، نتیجه میگیریم که شیران سهمی مطمئن تر از ایران خودرو میباشد.
یعنی ما برای شیران، 2.5 برابر ارزش دفتر آن هزینه پرداخت میکنیم.
ولی برای ایران خودرو 3 برابر هزینه پرداخت میکنیم.
بعنوان مثال برای سهم وبصادر به قیمت 100 تومان ، ارزش دفتری 160 تومان است.
میبینیم که قیمت این سهم از ارزش دفتری آن کمتر است.
پس سهم بسیار ارزشمندی است.
یعنی اگر سهم را بخریم و همین امروز شرکت منحل شود و بدهی هایش را از طریق دارایی ها پرداخت کند، به هرکدام از سهامدارانش نفری 160 تومان تعلق میگیرد.
یعنی نسبت P بر B برابر است با 0.6 و این نشان دهنده ارزنده بودن این سهم است.
مقادیر ممکن برای P بر B
P بر B هیچ وقت صفر نمیشود بلکه میتواند به صفر میل میکند ولی میتواند در شرایطی منفی بشود.
اگر شرکتی زیان انباشته داشته باشد (مثل خیلی از شرکت ها) و شما سهام آن را به قیمت n تومان میخرید.
اگر فردا آن شرکت منحل شد نه تنها پولی به شما نمیدهد ممکن است مبلغی هم از شما بگیرند!
پس ارزش دفتری منفی نیز داریم و باید آن را مد نظر قرار دهیم.
کلاً در تحلیل بنیادی افق سود سازی یک سهم یا روند سود سازی فعلی آن بسیار مهم است.
اگر شرکتی واقعاً شرکتی است که زیان انباشته دارد یا روند سود سازی آن به سمت ضرردهی است، ارزش تحلیل و وقت گذاشتن ندارد.
پس با مفهوم P بر B هم آشنا شدیم.
یادتان باشد که در تحلیل بنیادی برای هر سهمی جدولی تهیه میکنیم که در آن به فاکتورهای مختلف بنیادی میتوانیم امتیاز بدهیم.
قالب خاصی برای آن پیشنهاد نمیشود و برای هرکس ممکن است متفاوت باشد.
یکی از فاکتورهایی که میتوان آن را در امتیازدهی و مقایسه سهمها با یکدیگر دخیل کنیم نسبت P بر B است.
هر چه این عدد به صفر میل کند یعنی آن سهم ارزشمندتر است.
اگر از صفر کمتر شد و منفی شد دیگر ارزشی ندارد چراکه آن شرکت یک شرکت زیان ده است.
• فایل های مرتبط با P/E و P/B
پی بر ای (P/A) (۸ صفحه)
• فایل های صوتی مرتبط با P/E و P/B
۱- مروری بر P/E (قسمت اول)
۲- مروری بر P/E (قسمت دوم)
۳- مروري بر P/E (قسمت سوم)
۴- مروري بر P/E (قسمت چهارم)
۵- P/E (بازدهی)
۶- P/E (بازدهی) – 2
۷- P/E (بازدهی) – 3
۸- P/E (بازدهی) – 4
۹- P/E (بازدهی) – 5
- اشتراک در توییتر
- اشتراک در فیسبوک
- اشتراک در تلگرام
- اشتراک در پینترست
مطالب زیر را حتما بخوانید:
تشریح ترازنامه و بررسی آن | آموزش بنیادی – قسمت اول
تشریح ترازنامه و بررسی آن | آموزش بنیادی - قسمت اول با آموزش تحلیل بنیادی قسمت اول در خدمت شما هستیم.. در این مطلب می خواهیم پس از معرفی.
معرفی اقسام نسبت های مالی و نحوه پیاده سازی آن در صورت های مالی یک شرکت
معرفی اقسام نسبت های مالی و نحوه پیاده سازی آن در صورت های مالی یک شرکت نسبت های مالی با آموزش تحلیل بنیادی قسمت ششم در خدمت شما.
تحلیل ترازنامه + بررسی دارایی ها و بدهی های یک شرکت
بررسی تراز نامه های واقعی با آموزش تحلیل بنیادی قسمت پنجم در خدمت شما هستیم.. در قسمت های قبلی با ترازنامه ی یک شرکت فرضی و نحوه ی نوشتن.
نحوه محاسبه ارزش دفتری + عناوین استاندارد در صورتهای مالی | آموزش بنیادی – قسمت دوم
نحوه محاسبه ارزش دفتری + عناوین استاندارد در صورتهای مالی | آموزش بنیادی – قسمت دوم عناوین استاندارد در صورت های مالی با آموزش تحلیل بنیادی قسمت دوم در خدمت.
گزارشات ماهانه شرکتها
گزارشات ماهانه شرکت های بورسی و استفاده از آن در تحلیل بنیادی سرمایه گذاران در بازار سرمایه برای تحلیل بنیادی از اطلاعات موجود در صورت های مالی شرکت ها.
تجزیه و تحلیل ترازنامه و نوشتن یک ترازنامه نمونه
تجزیه و تحلیل ترازنامه و نوشتن یک ترازنامه نمونه بررسی مثالی از تحلیل صورت مالی با آموزش تحلیل بنیادی قسمت چهارم در خدمت شما هستیم.. در.
اثرات گزارشات شرکتها بر قیمت سهم
گزارشات میان دوره ای شرکت ها و اثرات آن بر قیمت سهم با قسمتی دیگر از آموزش تحلیل بنیادی در خدمت شما هستیم.. شاید کمتر کسی به صورتهای مالی در بازار.
باسلام خدمت استاد محترم برای بدست اوردن ارزش دفتری دوچیز لازمه یکی تعداد سهام و حقوق صاحبان سهام ولی توی
ترازنامها اکثرا مال سالهای قبل هست وچطور باید ارزش دفتری جدید یک شرکت حساب کرد؟
هرچی حساب میکنم ارزش دفتری وبصادر 16 ریال هست میشه مجددا چک کنید
ایجا مثال زدیم – تحلیل نکردیم
سلام
در مثال سهم شیران گفته شده قیمت سهم ۹۰۰ و نسبت P بر E برابر با ۳۸۳ هست و بعد ۹۰۰ تقسیم بر ۳۸۳ شده و P بر B عدد تقریبی ۲/۵ بدست آمده
طبق گفته شما P بر E همون B هست درسته ؟
یا اونجا اشتباه تایپی شده ؟
سلام در مثال سهم شیران فرمودین قیمت سهم ۹۰۰ و نسبتp بر E برابر ۳۸۳ هست ، آیا اشتباه تایپی هست؟ یا B مساوی pبر E هست؟
با سلام و عرض خسته نباشید
در مثال سهم شیران فرمودین : قیمت 900 و p بر E برابر با 383
آیا P/E همون B هستش یا اونجا اشتباه تایپ شده ؟
ممنون
باعرض سلام وتبریک سال نو
خیلی وقته دنبال روشی برای خرید سهامم سجامم احرازشدم کدبورسی بس کارگاز. پیشنهاد میکن نمیدونم کدوم بگیرم جسته گریخته مطالبی خوندم هرگارگزاری یه تحلیل یه نرم افزار داره گیج شدم نمیدونم با خرید این محصول واقعا دیگه نیاز به کلاس نیست لطفا راهنمایی کنید هزینه های کلاس رفت وآمد بعضی کارگزاریا خیلی بالاست تشکر از لطف شما
سلام – سال نو مبارک – با این پکیج هیچ نیازی به شرکت در هیچ کلاس و دوره ای و مطالعهی هیچ کتابی نیست..
عرض سلام وتبريك سال نو.
امروز رفتم براي ثبت نام كلاس بورس شهريه يه تومن .مدت دوره 5ماه ..بعد منصرف شدم تا بيام مشورت با دوستان .آيا اين پكيج كيفيت تدريس وتصوير وصداش مطلوب هست ؟چرا سوال ميكنم چونكه كلاس يا خستگي يا مسافت يا فراموش كردن مطالب داره؟اما پكيج ن بارها تكرا رميشه كرد .مطالب سايت كه عاليه.بعد هركارگزاري يه كارگاه داره آدم گيج ميشه نميدوني كدوم بري آيا آموزشا باهم فرق داره يا نه؟
لطفا راهنمايي كنيد تشكر
سلام
هیچ کسی به دوغ خودش نمیکه ترش
شما همه معایب و مزایا رو میدونین و فقط باید خودتون تصمیم بگیرین
درود
سپاس از آموزش ها و مطالب ارزنده شما .
چگونه می توان ارزش دفتری و ارزش ذاتی یک سهم را بدست آورد .
دیدگاه شما