استاپ لاس چیست و چه فایدهای در معاملات ارز دیجیتال دارد؟
حتما برای شما هم پیش آمده که با شنیدن اخباری درمورد سودهای آنچنانی افرادی که در حوزه ارز دیجیتال فعالیت میکنند، وسوسه شده باشید که به این بازار ورود پیدا کنید و از سودهای کلان بهرهمند شوید! نکتهای که در زمان تصمیمگیری برای ورود به این عرصه باید در نظر داشته باشید، میزان ضررهای موجود است! واقعیت امر این است که در این بازار، همان اندازه که افراد به سودهای نجومی دست پیدا میکنند، تعداد بیشتری مبالغ هنگفتی را متضرر میشوند و دلیل آن عدم آشنایی با مفاهیم مهم این حوزه است؛ یکی از این مفاهیم، استاپ لاس است که اهمیت زیادی دارد. ماه هم امروز در این مقاله قصد داریم بگوییم که استاپ لاس چیست و آن را بهطورکامل معرفی کنیم؛ در ادامه همراه ما باشید.
منظور از استاپ لاس چیست؟
استاپ لاس که در معادل فارسی با عبارت حد ضرر شناخته میشود، کلمهای است که معمولا به منظور سفارش خرید و فروش سهام، در بازارهای بورس به کار میرود. میزان حد ضرر نزد کارگزار نگهداری میشود و با هدف محدود کردن زیان سرمایهگذاران طراحی شده است. بدین گونه میزان از دست رفتن سرمایه به حداقل میرسد و ریسک معامله نزدیک به صفر میشود. برای آنکه بهتر این موضوع را درک کنید، به مثال زیر توجه فرمایید:
تصور کنید که شما سهام یک شرکت بزرگ را به ارزش 50 دلار برای هر سهم، خریداری کردهاید و حد ضرر این سهام را چیزی حدود 20 دلار در نظر گرفتهاید. زمانی که به هردلیلی سهام آن شرکت به زیر 20 دلار برسد، دارایی شما با قیمت موجود در بازار به فروش میرود. همین قاعده، در بازارهای ارز دیجیتال نیز حاکم است. با این تفاوت که تعیین استاپ لاس در این نوع خرید و فروشها بسیار مهمتر میباشد.
بسیاری از صرافیهای معتبر دنیا مانند بایننس، بیتمکس و… امکان تعیین خودکار میزان ضرر را در اختیار کاربران خود قرار میدهند تا از ایجاد زیانهای احتمالی جلوگیری نمایند. مشخص کردن استاپ لاس باعث میشود تا سرمایهگذاران بتوانند شرایط مناسب برای مبادله را، قبل از ورود ارزیابی کنند. اگر به هر دلیلی یک تریدر میزان زیان را برای معاملات خود مشخص نکند، به احتمال زیاد متحمل آسیبهای مالی زیادی خواهد شد و سالهای طولانی باید منتظر بماند تا قیمت ارزها به حد مناسب برسد تا بتواند از آنها سود ببرد.
آیا حد ضرر برای همه تریدرها به یک اندازه است؟
بدون شک پاسخ این سوال منفی است. هر تریدر یا سرمایهگذار بازارهای مالی، به ویژه ارزهای دیجیتال، استاپ لاس ویژه خود را دارد. برای آنکه بدانید این میزان را چگونه باید مشخص کنید، لازم است در ابتدا به فاکتورهایی مانند نوع ارز، مقدار سرمایه و زمان سرمایهگذاری و… توجه نمایید. بنابراین باید بدانید که هیچگاه حد ضرر خود را برمبنای سایر افراد انتخاب نکنید. چراکه آنها بنابر شرایط و انتخابهای خود آن میزان را مشخص کردهاند.
حال که به متوجه شدید که استاپ لاس چیست، بهتر است به فواید آن بپردازیم.
استاپ لاس چه فایدهای برای سرمایهگذاران دارد؟
همه ما تا به امروز از بزرگترهایمان شنیدهایم که جلوی ضرر را از هرجا بگیریم، منفعت است. در معاملات ارزهای دیجیتال نیز همین قاعده وجود دارد و شما باید تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا هرچه زودتر متوجه ضرر شوید و از افزایش آن جلوگیری کنید. کمترین سودی که تعیین حد ضرر برایتان دارد این است که نمیگذارد بیشتر از یک حدی ضرر کنید.
اگر تا به حال در زمینه ارز دیجیتال فعالیت کرده باشید، حتما میدانید که قیمتها بسیار نوسان دارند و روند بازار همواره صعودی نیست. حتی گاهی اوقات قیمتها به صورت ناگهانی افزایش یا کاهش پیدا میکنند و در اینجا استاپ لاس به شما کمک میکند تا بهترین تصمیم را بگیرید. واقعیت این است که یکی از ضروریترین نکاتی که هر تریدر باید در شروع کار خود به آن دقت داشته باشد، تعیین میزان زیان است و به نوعی جزو ملزومات اصلی این بازارها محسوب میشود.
راستی تا یادمان نرفته، این نکته را هم بگوییم، شما میتوانید همین الان قیمت لحظهای ارزهای دیجیتال را در سایت OMPFinex مشاهده کنید.
اگر تازه کار هستید…
بسیاری از سرمایهگذاران بازار ارزهای دیجیتال، به ویژه کسانی که به تازگی کار خود را شروع کردهاند، از افزایش حد ضرر خود مضطرب میشوند و میترسند که با این کار، سود معاملاتشان از دست برود. این افراد بر این باورند که هرچه استاپ لاس کاهش یابد، ریسک خرید و فروش نیز کمتر میشود. در صورتی که تعیین حد ضرر به این راحتیها هم نیست و باید به عوامل گوناگونی توجه کرد.
شما به عنوان کسی که قرار است سرمایه خود را وارد بازار کند، باید بدانید که حجم معامله، تعیین کننده ریسک نهایی است، نه حد ضرر! اگر هنوز شک دارید که در زمینه ارز دیجیتال سرمایهگذاری کنید یا نه، باید به این مسئله واقف باشید که چنین معاملاتی، همواره سودده نیستند و بهتر است خود را برای هرگونه ضرری آماده کنید! البته با تعیین میزان زیان میتوان تا حدود زیادی از لیکویید شدن و به صفر رسیدن سرمایه جلوگیری کرد.
چطور میتوان بهترین حد ضرر را مشخص کرد؟
برای آنکه بدانید بهترین استاپ لاس برای معامله شما چه رقمی است، باید به دو فاکتور زیر توجه کنید:
- حد ضرر باید به گونهای باشد که مشخص کند نقطه شروع معامله اشتباه بوده است.
- رقم انتخابی شما باید یک نرخ پیروزی قابل قبول در تاریخچه خرید و فروشها داشته باشد. این نرخ وابسته به استراتژی کلی شما در معاملاتتان است.
برای تعیین یک مقدار مطمئن، باید چند مرحله ساده را طی کنید و همیشه به آنها پایبند بمانید. این مراحل به شرح زیر هستند:
گام اول: پلن معاملاتی خود را مشخص کنید
قبل از هر کار، لازم است یک استراتژی مکتوب برای خود تهیه کنید. زمانی که قوانین مربوط به محل قرارگیری میزان ضرر را تعیین کردید، در ادامه آن را ارزیابی کرده و ببینید که آیا جایی برای بهتر شدن دارد یا خیر.
گام دوم: آزمودن استراتژی معاملاتی
آنالیز و ارزیابی میزان بازده استراتژی مشخص شده، این فرصت را در اختیارتان میگذارد تا براساس رفتار قیمت در گذشته، حد ضرر را به دست آورید. نتایج را بازبینی کنید اهمیت حد سود و حد ضرر و سعی نمایید مواردی که به دردتان میخورد را بشناسید. همچنین لازم است تایم فریمها و جفت ارزهای گوناگون را بسنجید و از بین آنها پرسودترینها را برگزینید.
گام سوم: بهبود استراتژی و آزمایش مجدد آن
اگر براساس ارزیابیها به این نتیجه رسیدید که استراتژی سودآوری نداشتهاید، زمانش رسیده تا آن را تغییر دهید. حتی اگر نتایج خوبی از همان استراتژی به دست آوردید، از امتحان کردن ایدههای جدید غافل نشوید؛ چراکه ممکن است به سیستم سودآورتری دست پیدا کنید.
مرحله چهارم: استراتژی معاملاتی خود را تقویت کنید
در این گام باید نتیجه استراتژی نهایی خود را ارزیابی کنید. بدین منظور، یک حساب دمو تهیه کنید و با انجام معاملات آزمایشی، نتایج به دست آمده را آنالیز کنید. در این گام، کم کم اشکالات و نکات مثبت استراتژی نمایان میشود و میتوانید ویرایش نهایی را انجام دهید. به این شکل به بهترین حد ضرر ممکن، که مناسب معاملات شماست، دست پیدا میکنید.
شاید تا اینجای کار حس کردهاید اطلاعات خوبی در مورد حد ضرر در معاملات ارزهای دیجیتال پیدا کردهاید و خیلی خوب میدانید که استاپ لاس چیست، اما پیشنهاد میکنیم حتما اخطارهایی که در ادامه ذکر میکنیم را مطالعه کرده و هنگام تعیین حد ضرر به آنها توجه کنید!
در تعیین استاپ لاس حواستان به این اشتباهات باشد!
نکتهای که در رابطه به این مطلب باید به یاد داشته باشید، این است که هیچگاه حد ضرر، یک عدد مشخص نیست. با این وجود، در صورت عدم رعایت نکات، ممکن است یک عدد اشتباه را انتخاب کنید و متحمل ضررهای گزاف شوید. برای آنکه بتوانید تا حد امکان سرمایه خود را حفظ کنید، به نکات زیر توجه فرمایید.
تعیین حریصانه
احتمالا این موضوع را میدانید که درصورت تمایل به کسب سود زیاد، لازم است میزان ریسک را نیز افزایش دهید. سرمایهگذاران، معمولا در آغاز کار خود حد ضررهای نزدیک به قیمت خرید را مشخص میکنند. این مسئله باعث میشود تا استاپ لاس همواره برای آنها فعال باشد و با ضررهای بسیار کم از بازار خارج شوند.
هرچند که این روش، برای کسانی که به صورت روزانه ترید میکنند، میتواند تا حدودی کارآمد باشد، اما در اغلب اوقات حد ضرری که فاصله بیشتری تا قیمت دارد، سود بیشتری نصیبتان خواهد کرد. بنابراین لازم است برای به دست آوردن سودهای نجومی، فضای وسیعتری را برای نوسان در نظر بگیرید و با تحمل کمی ریسک، سرمایه خود را چند برابر کنید.
حجم نامناسب
اگر در آغاز کار سرمایه کمی دارید، بهتر است معاملاتتان را در حجمهای کوچک انجام دهید. با رعایت این نکته، حدضررهای شما منطقیتر خواهد بود و دیگر به دلیل عدم همخوانی اندازه و موجودی حساب، متضرر نمیشوید. تطابق این دو عامل با یکدیگر، باعث میشود تا میزان ریسک معقول باشد و قیمتها اجازه نوسان بیشتری داشته باشند.
نداشتن استراتژی هنگام تعیین حد ضرر
بسیاری از تریدرها از اهمیت استراتژی در معاملات خود غافل هستند و همین امر سبب ایجاد خسارت برای آنان میشود. اگر قرار باشد استاپ لاس را برمبنای حدس و گمان تعیین کنید، هیچگاه متوجه نمیشوید که چگونه میتوانید عملکرد خود را بهبود دهید و سود بیشتری به دست آورید!
جمعبندی
این روزها بازار ارزهای دیجیتال به یکی از پرطرفدارترین حوزههای سرمایهگذاری تبدیل شده است. اما ورود به این عرصه هم مانند بورس و… نیاز به رعایت قوانین و اصول خاصی دارد. انتخاب استاپ لاس در نقطه درست، یکی از مواردی است که هر تریدر باید به آن دقت کند تا بتواند از ضررهای مالی کلان جلوگیری کند. در این مقاله، شما را با این مفهوم، میزان اهمیت آن و چگونگی انتخاب صحیح حد ضرر آشنا کردیم. امیدواریم درک کاملی نسبت به این نکته که استاپ لاس چیست بدست آورده باشید.
رمزگشایی از روند منازعات جاری در قفقاز جنوبی
در بحبوحه حملات نظامی اخیر جمهوری آذربایجان به قلمرو ارمنستان، شاهدِ روندی از بازدیدهای مقامهای ارشد نظامی رژیم صهیونیستی و همچنین وزیر خارجه عربستان از جمهوری آذربایجان بودهایم. در عین حال، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا "نانسی پلوسی" نیز به ارمنستان سفر کرده است.
به گزارش ایسنا، اینطور به نظر میرسد که در پیِ شکست راهبردی ناتو و خروج آن از افغانستان، و همچنین ناکامی آن (به همراه آمریکا) در پیشبرد طرحهای مرتبط با ایجاد انقلاب رنگی در ایران، آمریکا و ناتو بار دیگر در تلاش جهت ایجاد شرارتهای ژئواستراتژیک در منطقه علیه ایران، روسیه و چین هستند.
این مرتبه دستورکار اصلی آنها، تلاش جهت تغییر مرزها میان ایران و ارمنستان و مرتبط ساختن قلمرو تحت نفوذ ناتو از طریق خاک ترکیه به دریای خزر، آسیای مرکزی و غرب چین، به واسطه ایجاد یک کریدور و دالان ارتباطی در جنوب قفقاز است.
در این راستا، برنامه "اینسایت" شبکه پرس تی وی، میزبان "احمد کاظمی"، تحلیلگر و پژوهشگر مسائل منطقه قفقاز بود و روند تحولات و منازعات اخیر و جاری در جنوب قفقاز و نقش کنشگران منطقهای و فرامنطقهای در این رابطه را به بحث و بررسی گذاشت.
احمد کاظمی در توضیح اینکه چه تحولاتی در منطقه جنوب قفقاز در حال وقوع است؟ گفت: اکنون یک فتنه ژئوپلیتیکی از سوی انگلیس، ناتو و رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز جنوبی در حال پیگیری است. مسالهای که از ابعاد گستردهای نیز برخوردار است و عملا در منطقهای در حال وقوع است که به درستی از سوی اندیشمندان غربی نظیر "مکیندر" به عنوان یک هارتلند مهم جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است.
در این راستا، سفر اخیر وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و یا وزیر خارجه سعودی به جمهوری آذربایجان نیز در برهه زمانی کنونی حامل پیامهایی خاص است که توجه به آن ها کاملا ضروری به نظر می رسد. در این نقطه همان سوالی که شما مطرح کردید از اهمیت زیادی برخوردار میشود: در قفقاز چه اتفاقی در حالِ وقوع است؟ من جهت ورود به این موضوع دو سوال اساسی را مطرح میکنم. اول اینکه جنگی که در سال 1994 میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ در نهایت به آتش بس ختم شد(با کمک ایران و سازمان ملل متحد)، و این آتشبس به مدت 26 سال یعنی تا سال 2020 ادامه پیدا کرد، به چه دلیل نقض شد و منطقه بار دیگر شاهد یک جنگ 44 روزه و گسترده میان باکو و ایروان بود؟ چرا این جنگ در بحبوحه آن 26 سال صورت نگرفت؟ در عین حال این سوال نیز مطرح می شود که چرا کشورهایی که سالها از ارمنستان حمایت میکردند نظیر انگلستان، فرانسه، و آمریکا، ناگهان چرخشی سریع را از خود نشان دادند و بحث آزادی به اصطلاح اراضیِ اشغالی جمهوری آذربایجان را به یک دستورکار محوری برای خود تبدیل کردند؟
اضافه بر این، یک سوال اساسی دیگر نیز مطرح میشود و آن این است که آذربایجان اعلام کرده که پس از جنگ دوم قره باغ (جنگ سال 2020)، تا حد زیای به آنچه می خواسته دست پیدا کرده و مرزهایش به آن نقطهای که به آن تمایل داشته، رسیده است. حال در این نقطه این سوال مطرح میشود پس دلیل تحرکات اخیر آذربایجان علیه ارمنستان چیست؟ به طور کلی اینطور به نظر میرسد که پس از جنگ سال 2020 میان آذربایجان و ارمنستان، شاهد دو بازه زمانی هستیم که در این دوره ها حامل تحولات خاصی نیز هستند.
دوره اول به قبل از سال 2020 بر میگردد زمانی که بخشی از خاک جمهوری آذربایجان در اشغال بوده و بخش دوم پس از سال 2020 است که جمهوری آذربایجان به بخشی از خاک ارمنستان چشمداشت دارد. در این چهارچوب، شاهد ظهور یک فتنه ژئوپلیتیکی هستیم که در قالب آن به نظر می آید جمهوری آذربایجان و حتی ترکیه به عنوان یکی از حامیان اصلی این کشور، تصمیم گیرندگان صِرف نیستند.
در این راستا و با توجه به دو پرسشی که پیشتر مطرح کردم، پروژه جنگ دوم قره باغ در سال 2020، نَه برای آزادسازی آنچه قلمرو اشغالی آذربایجان و آزادی قره باغ عنوان می شد بلکه در واقع این جنگ نوعی پوشش و بهانه جهت ایجاد "دالان تورانیِ ناتو" در منطقه بوده است. جهت فهم بهتر دالان تورانیِ ناتو، باید اهمیت منطقه قفقاز و آسیای مرکزی را به خوبی درک کنیم.
باید توجه داشت که آسیای مرکزی و قفقاز شبیه به دالانی است که توسط سه قدرت مهم یعنی ایران، روسیه و چین، محاصره شده است. از این رو، هر قدرتی که وارد این منطقه شود، عملا دسترسی خوبی را به مرزهای سه قدرتِ یاد شده نیز پیدا خواهد کرد. در این چهارچوب، ناتو با محوریت انگلستان به دنبال پروژهای جدید در این منطقه است و میخواهد از طریق ایجاد کانونهای ناامنی در آسیای مرکزی و قفقاز، نوعی کانون بحران را علیه ایران، روسیه و چین ایجاد کند.
کاظم احمدی در ادامه با اشاره به ایدئولوژی این فتنه جدید گفت: به نظر میرسد که محرک اصلی ایدئولوژیک این تلاشها، پان ترکیسم یا پان تورانیسم است.
مسالهای که به طور خاص انگلستان با توجه به سابقه استعماری خود در منطقه به دنبال بهره برداری از آن است. در این چهارچوب انگلیسیها و ناتو با ترویج ایدئولوژی های تصنعی و ساختگیِ پان ترکیسم و پان تورانیسم، سعی دارند شرایطی را که نازیسم قبل از جنگ جهانی دوم در اروپا داشت ایجاد کنند. البته که رویههای فتنه آمیزی اینچنینی نمونههای مشابه دیرینهای دارند.
باید توجه داشت که ارمنستان نوعی سد را در برابر اتصال پان ترکیسم به منطقه آسیای مرکزی ایجاد میکند. هرچند که در طول سالهای قبل توطئه های مختلفی جهت برداشتن موانع گوناگون در برابر توسعه پان ترکیسم از سوی قدرتهای استعماری نظیر انگلیس انجام شده است. در این چهارچوب، اساسا جنگ دوم قره باغ نیز با اهداف ژئوپلیتیکی خاص و به طور ویژه با هدف از بین بردن حاکمیت ارمنستان بر منطقهای که ترکیه را به آذربایجان و سپس آسیای مرکزی متصل میکند، انجام شده است.
هدفی که البته با کنشگری موثر ایران و روسیه محقق نشد. جالب اینکه جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز با توجه به اینکه این پروژه را در سطحی کلان، پروژه ناتو و انگلستان میدانند، به نوعی این باور را دارند که میتوانند در مورد سرزمینهای جنوبی ارمنستان ادعاهای ارضی داشته باشند. مساله ای که نمود عینی خود را در ایجاد نمایندگی جعلی "جمهوری زنگزور" در آنکارا نشان میدهد. جالب تر اینکه این مساله با هیچ واکنش منفی از سوی کشورهای غربی نیز رو به رو نمیشود.
جدای از اینها، ادعاهای این دسته از کشورها در مورد حاکمیت بر بخشهایی از خاک ارمنستان صرفا بر بخشهایی گزیده از تاریخ که در مورد آن ها قطعیت هم وجود ندارد استوار است. این در حالی است که اگر بنا باشد این ادعاها مورد استناد قرار گیرند، باید گفت که ایران در اوایل قرن 19 مالکیت بخش قابل توجهی از منطقه قفقاز را داشته و اساسا ادعاهای دیگران در این میان چندان جای مطرح شدن ندارند.
احمد کاظمی در ادامه در مورد سفر اخیر مسوولان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به جمهوری آذربایجان و همچنین سفر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان گفت: کاملا واضح است که این سفرها به هیچ عنوان اتفاقی انجام نشدهاند. سفرهای مقامهای سعودی و صهیونیستی به جمهوری آذربایجان، عملا نوعی حمایت از ادعاهای این کشور در پیگیری فتنهای ژئوپلیتیکی که همان ادغام کردن بخشی از خاک ارمنستان به خاک خود است، به شمار می آید. در این چهارچوب شاهد موضع ریاکارانه آمریکا نیز هستیم.
در مورد سفر "نانسی پلوسی" به ارمنستان باید گفت که وی تاکید کرده که کشورش از تمامیت ارضی ارمنستان حمایت میکند با این حال، سوال اساسی که دراین میان مطرح میشود این است که اگر واقعا آمریکا به دنبال حمایت از ارمنستان است و صرفا به دنبال جذب حمایتهای لابی ارمنی در جریان انتخابات میاندوره ای کنگره و امثالهم نیست، چرا این کشور از رژیم صهیونیستی درخواست نمیکند که فروش گسترده سلاح به جمهوری آذربایجان را هر چه سریع تر متوقف کند؟ این معادله در سطحی کلان حاکی از نوعی تقسیم کار میان آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
از یک سو آمریکاییها می گویند که با الحاق سرزمینهای جنوبی ارمنستان به آذربایجان مخالف هستند اما در سوی دیگر، مقامهای ارمنستانی را تحت فشار میگذارند که امتیاز ایجاد یک دالان ارتباطی را بدهند. دالانی که ایجاد آن از ماهیتی بینالمللی برخوردار است و صرفا در اختیارِ ارمنستان نیست. در این راستا، کمکهای رژیمصهیونیستی به آذربایجان نیز به نوعی این سیگنال هشدار را به ارمنستان میدهند که با درخواستهای آمریکا موافقت کند و الا باید منتظرِ سناریوهای نامناسبی باشد.
احمد کاظمی در ادامه در پاسخ به این سوال که هدف اصلی ایجاد دالان تورانی که یک فتنه ژئوپلیتیکی از سوی ناتو و انگلستان است، چیست؟ گفت: این دالان به طور خاص چهار هدف عمده و اساسی را علیه ایران، روسیه و چین دنبال می کند. یکی از اشتباهاتی که صورت میگیرد این است که برخی به اشتباه، تحرکات اخیر در منطقه قفقاز جنوبی را، چون در مجاورت مرزهای ایران قرار دارد صرفا به مثابه تحولاتی که به ضرر ایران هستند، ارزیابی میکنند. این در حالی است که منطقه قفقاز و ایجاد دالان تورانی در آن تبعات ژئوپلیتیکی گستردهای را برای کلیتِ منطقه قفقاز و آسیای میانه و حوزه پیرامونی کشورهای روسیه و چین نیز به همراه خواهد داشت.
با این همه، چهار حوزهای که در قالب آنها با ایجاد دالان تورانی سعی میشود به ایران، روسیه و چین ضربه زده شود، شامل مواردی است که در ادامه به آنها اشاره میشود. اول، این دالان به دنبال ترویج ایده پان تورانیسم است که شبیه به ایدئولوژی نازیسم کنشگری خواهد کرد. این دالان با ایده پان تورانیسم سعی دارد که کانون های قومی را در منطقه علیه ایران، روسیه و چین را فعال کند. البته که در این رابطه فکتها و حقایق زیادی نیز تاکنون مطرح شده است.
در این میان نباید فراموش کرد که بخش زیادی از ایدههای پان ترکیسم و یا پانتورانیسم، از کنشگری و حمایت پشت پرده انگلیسیها سود میبرند. البته که این فتنهها در سطحی کلان سعی دارند تا مانع از ایحاد یک نظم نوین مطنقه ای توسط ایران، روسیه و چین در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی نیز شوند.
هدف دوم، در حوزه مسائل انرژی معنا و مفهوم پیدا میکند. اکنون در قالب جنگ اوکراین یکی از مولفههای مهم و تاثیرگذار در روند جنگ، مساله انرژی است. من پیشتر نیز بارها تاکید کردهام که مساله تامین گاز اروپا از روسیه توسط خطوط لوله گازی نورد استریم 1 و 2، تا حد زیادی غربیها را در تسریع روند فعالیتهای خود جهت به راه انداختن جنگ علیه روسها تحریک کرده است.
البته که در این رابطه کنشگریهای انگلیس و آمریکا قابل توجه بوده است. در این نقطه یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که اکنون گاز اروپا از چه طریق باید تامین شود؟ این مساله مخصوصا وقتی بدانیم شمار قابل توجهی از کشورهای اروپایی به تامین گاز خود از جانب روسیه به شدت نیاز دارند، از اهمیت فراوانی برخوردار میشود. اگر بخواهیم به نقشه جهت پاسخ به پرسش مذکور استفاده کنیم باید بگوییم که کسری مذکور یا باید از طریق ایران تامین شود (کشوری که حدودا 20 درصد از ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد) و یا از طریق آذربایجان. در این رابطه خط لولهای نیز مطرح است که باکو را به ایتالیا وصل میکند.
این خط لوله از سه بخش تشکیل شده: بخش قفقاز، بخش ترکیه، و بخش دریای آدریاتیک و یونان و ایتالیا. این خط لوله 30 سال زمان برده که ساخته شود و حدودا 30 میلیارد دلار نیز برای آن هزینه شده، با این حال از کارایی چندانی در شرایط کنونی برخوردار نیست. چرا؟ جواب این است که جمهوری آذربایجان گاز کافی جهت تزریق به این خط لوله را ندارد. دلیل اصلی اهمیت حد سود و حد ضرر این مساله نیز این است که میادین گازی جمهوری آذربایجان در بهترین حالت، کمتر از 5 درصد از نیاز گازی کشورهای اروپایی را می توانند تامین کنند.
در این چهارچوب، دلان تورانی سعی دارد خطوط لوله گاز کشورهای آسیای مرکزی را از بستر دریای خزر به آذربایجان وصل کند و گاز اروپا را تامین کند. اکر این مساله محقق شود، اروپا دیگر در معادلات انرژی، به روسیه و ایران نیازی نخواهد داشت. البته که در این میان یک اشتباه راهبردی نیز از سوی غربی ها وجود دارد و آن این است که اساسا ایران اجازه نخواهد داد که از بستر دریای خزر، خط لوله گازی عبور کند زیرا این دریا، یک دریای بسته و البته زلزله خیز است و اگر در آن حادثه ای اتفاقا بیفتد، یک فاجعه بزرگ زیست محیطی را برای ایران رقم می زند. در همین چهارچوب هم بوده که ترکمنستان اقدام به سوآپ گازی از طریق ایران به آذربایجان و ترکیه کرده و میکند.
دلیل سوم و مهمترین محرک کارکردی دالان تورانی، بحث ترانزیتی است. منطقه قفقاز و آسیای مرکزی "هارتلند" است. در این منطقه طرحهای ارتباطی مختلفی مطرح است که یکی از آن ها ابتکار "یک کمربند-یک جاده" چین است. در این چهارچوب، همانطور که اندیشکده "چتم هاوس" میگوید، ایران در کانونِ طرح یک کمربند یک جاده چین است. طرحی که آسیا و اروپا و آفریقا را به یکدیگر وصل می کند. نباید فراموش کرد که ایران شاخههای ارتباطی قابل توجهی را نیز در اختیار ابتکار یک کمربند یک جاده چین قرار میدهد. جدای از اینها دالان شمال و جنوب نیز مطرح است که هند را از طریق بندر چابهار به روسیه و شمال اروپا متصل می کند. دالانی راهبردی که به نوعی جایگزین کانال سوئز است و حتی تا 50 درصد هزینهها را در قیاس با کانال سوئز کاهش میدهد. دالان دیگر، اتصال خلیج فارس به دریای سیاه است و دالان چهارم کریدور پاکستان، ایران و ترکیه است که با عنوان کریدور اکو مطرح است. این چهار دالان ایران را در وضعیتی بسیار راهبردی قرار میدهند و نبض اقتصادی چین و روسیه نیز به این دالانها بستگی دارد.
مسالهای که به ویژه پس از جنگ اوکراین از اهمیت زیادی نیز برخوردار شده است. در این چهارچوب، دالان تورانی سعی دارد که یک دالان ترانزیتی را به صورت انحصاری برای ناتو ایجاد کند. در این چهارچوب، این دالان سعی میکند که دالانهای ارتباطی ایران، روسیه و چین را تضعیف کند و انحصار این کشورها در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را از بین ببرند. در نهایت چهارمین هدف ایجاد دالان تورانی از سوی غرب و ناتو، توسعه تشکیلات ناتو به قفقاز و آسیای مرکزی است.
آمریکا سالهاست سعی دارد که ایران، روسیه و چین را از طریق سازمان ناتو و پیشرویهای آن در حوزههای مختلف محاصره کند. در این چهارچوب، دالان تورانی عملا طرحی است که می تواند به حوزه پیرامونی هر سه کشور مذکور نفوذ کند. از این رو، اجرای دالان تورانی یک فتنه ژئوپلیتیکی است که اجرای آن تا حد زیادی مخالفِ اصول شناخته شده حقوق بینالملل نیز است.
ماجرای سه شایعه که در ناآرامیهای اخیر منتشر شدند
در دور تازه محدودیتهای اینترنتی، بازار شایعات ناآرامیهای اخیر رونق یافته است؛ از ابلاغیههای کلاهبردارانه تا حواشی خودورهای حمل یک شرکت لبنی.
در روزهای اخیر که امکان تهیه خبر از ناآرامیها و انتشار آن، برای بسیاری از خبرنگاران فراهم نیست، برخی از کاربران با انتشار عکسها، استوریها و کامنتهای خود در شبکههای اجتماعی، برای رسانهها سوژهسازی میکنند. به نظر میرسد پیگیری برخی از این گزارشها و بهرهگیری از استانداردهای کار خبر در حد توان هر رسانه، بتواند زمینهساز اهمیت حد سود و حد ضرر روشن شدن درستی یا نادرستی برخی از این ادعاها باشد و مشخص شود سرچشمه شایعات ناآرامیهای اخیر کجاست.
پیامک ابلاغیه یا کلاهبرداری؟
یکی از کاربران اینستاگرام، چند روز گذشته خبر از یک کلاهبرداری پیامکی داد. او نوشت که پس از دو تماس ناموفق از یک شماره ناشناس، پیامکی دریافت کرده با عنوان «ابلاغیه» که در متن آن نوشته شده: «برای مشاهده پرونده خود از پیوند زیر استفاده کنید» و پس از درج پیوندی از سایت eblqie.gq در خاتمه از عبارت «مهلت پاسخ ۲۴ ساعت میباشد» استفاده شده است.
نمونهای از پیامکهای کلاهبرداری
دریافت چنین پیامکی در این روزها چندان عجیب به نظر نمیرسد خصوصا آنکه ناگفته پیداست در شرایط کنونی و با توجه به قطعی اینترنت و محدودیتهای پیامرسانهای معمول، ظاهر شدن چنین پیامکی روی گوشی تلفن همراه، مخاطب را با چه اضطراب و هراسی مواجه میکند و بعید نیست همین اضطراب یا اطلاع کم باعث شود، افرادی سریعا روی لینک مورد نظر ضربه بزنند غافل از اینکه ماجرا نه احضار قضایی و حقوقی بلکه کلاهبرداری پیامکی است!
آیا قطع اینترنت در روزهای اخیر، زمینه برای کلاهبرداری مالی و گسترش شایعات در ناآرامیها هموار کرده است؟ در این یک مورد خاص به نظر میرسد ذکر دو نکته اهمیت بیشتری دارد. لینکهایی با دامنههای عجیب و غریبی مثل qq، ga، tk، ml و gq که در این پیامک آمده، را بسیاری از ایرانیهای خسارت دیده از کلاهبرداریهای پیامکی به خوبی میشناسند. دامنههای رایگانی که سابقه کلاهبرداری یا اصطلاحا فیشینگ دارند و دوم اینکه بعید است ابلاغیه رسمی با شماره شخصی برای کسی پیامک شود!
چند نکته مهم درباره پیامکهای رسمی
با این همه از آنجایی که ممکن است دیدن چنین شایعاتی شما را در مواجهه با پیامکهای رسمی نیز دچار تردید کند، لازم است ذکر کنیم که دریافت ابلاغیههای حقوقی و قضایی تنها از طریق سایت ثنا امکانپذیر است. برای اینکه سایت ثنا بخواهد برای شما پیامک یا ایمیلی بزند، شما باید شخصا یا از طریق کافینت در این سایت ثبت نام کرده باشید.
از طرف دیگر، موضوع شمارههای ناشناس نیز مهم است. یادتان هست که سالها پیش، بدافزاری روی گوشیها آمد که میتوانستی پول اندکی بدهی و رفقا را با شماره ناشناس سر کار بگذارید؟ باید امیدوار بود که در شرایط کنونی، دوستان بیش از همیشه رعایت حال همدیگر را بکنند و از ناشناسسازی برای خندیدن استفاده نکنند.
نکته دیگری که یکی از کارشناسان حقوقی به این گزارش اضافه میکند این است که از سامانه ثنا عموما جز پیامکهای ثبت نام اولیه که در لحظه ثبت نام میآیند، پیامک دیگری به افراد ارسال نمیشود اما در مواردی اگر این ارسال صورت بگیرد باز محتوای پیامک بدون هیچ لینکی است.
حواشی ماشینیخچالیها
موضوع همکاری یکی از شرکتهای حوزه لبنی در جابهجایی نیروهای ضدشورش برخلاف اهمیتِ بسیار بسیار ناچیزش اکنون در شبکههای اجتماعی بازخورد فراوانی گرفته و باعث شده اخبار مهمتر این روزها در پس زمینه قرار بگیرند. موضوعی که البته چندان دور از انتظار نبود و در اعتراضات ۹۶ و آبان ۹۸ نیز به کرات از سوی اکانتهای ناامن اتفاق افتاد. شاید اکنون به واسطه گذشت زمان از آن روزها بتوان نتیجه پیگیری چنین شایعاتی در فضای پرالتهاب را دید و دریافت که در شرایط کنونی، موضوعاتی کماعتبار، بدون مدرک و احتمالا محصول پشت پرده همان شرکت باشند.
نکته مهم دیگر بحث سندیت و اعتبار بیشتر «فیلم» نسبت به «عکس» در حوزه اطلاعرسانی است. طرح این موضوع که خودروهای یخچالی با این برند یا آن یکی در کنار فنسِ اوین چه میکنند از اساس باطل و فقط جهت منحرف کردن اخبار درست و واقعی این روزهاست. البته پاسخی هم که آن شرکت لبنی منتشر کرده، بیشتر بر نمایشی بودن و حتی شاید بر محصول برندینگ بودن کل ماجرا صحه میگذارد.
اظهارات اخیر ریاست ستاد امر به معروف
جمله به جمله حرفهای تازه رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر در روزهای اخیر به حد کافی از طرف نزدیکان فکری ایشان مورد تفقد و واکنش منفی قرار گرفته که دیگر لازم نیست با تکرار آن در این نوشته، خاطر خوانندگان مکدر شود.
هجوم رسانههای نزدیک به اصولگرایان به اظهارت ایشان، احتمال انتشار خبر برکناری یا تغییرات اساسی در مجموعه ستاد امر به معروف را دو چندان میکند. بعید نیست این رسانهها به پیشواز انتشار این خبر به عنوان یک خبر خوب در این روزهای ناآرام و ملتهب رفته باشند اما در برابر، سکوت گسترده فضای مجازی در قبال سخنان آتشین آن مقام بیشک معنای دیگری دارد.
مراقب دزدها باشید که این روزها بدجوری مردم را به خاک سیاه نشانده اند.
خدا کند روزی شود که هیچ دزدی به خانه هیچ یک از مردم ایران و جهان نیاید و اموالی از او نبرد اما اگر سابقه آمدن دزد به خانه خود را داشته باشید تصدیق می کنید که هم موجب ترس و وحشتی در خانواده می شود و هم یک سوزش عجیبی در قلب حس می گردد به جهت مالی که انسان به زحمت به دست آورده و دزدی نامرد به یک شبی آن را از دست انسان خارج کرده به طوریکه اگر انسان دستش به دزد برسد دلش می خواهد آن دزد را تکه تکه کند.
انواع و اقسام دزدها
یک دزد همین دزدی هست که همه می شناسیم که به خانه های ما می آید و دزدی می کند که آن را دزد معمولی یا سارق می نامیم.
دسته دیگری از دزدها، دزدهای بیت المال هستند که اموالی که نزد دولت ها هست را به تاراج می برند و عموما عددهای بسیار بزرگتری را نسبت به دزدهای معمولی به جیب می زنند و دردی که بر جا می گذارند نه برای یک یا چند نفر بلکه بر جان یک ملت است.
خدا از این دزدهای دولتی نگذرد و رسوایشان گرداند و کیفر دهد.
دسته سومی از دزدها هم هستند که دزد مال نیستند و مال انسان را نمی برند بلکه بر سر راه آبرو و ناموس مردم می نشینند و آنها را اغفال می کنند که حجم دردش به مراتب بیشتر از دو دسته دزد قبلیست که به آنها دزد ناموس و آبرو می گویند که حق آنست که هم در دنیا خوار شوند و هم در آخرت به عذاب دردناکی مبتلا گردند.
دزدهای انسانیت وحشی ترین دزدها
تا الان کلمه دزد انسانیت به گوشتان خورده است؟
اگر نشنیدید هم عجیب نیست چون این کلمه را خودمان اختراع کردیم و بر گونه ای از دزدها نام نهادیم که این روزها خیلی پررنگ به دزدی مشغولند و بدبختانه کسی هم متوجه دزدی شان نمی شود و چه بسا در نظر مردم خیلی هم محترم و ارزشمند هستند.
اینها وحشی ترین دزدها هستند که ظاهری آراسته بر تن دارند و کلماتی زیبا بر زبان می رانند.
اگر کسی موجب شود که انسانیت ما انسان ها، شرف ما مردم، غیرت و جوانمردی مان و هر آنچه از صفات نیکوی انسانی هست به تاراج رود آیا او را دزد انسانیت نباید نامید؟
انسانیت با چه چیزی نابود می شود؟
شرف انسان ها با فقر نابود می شود.
غیرت مردم با کم درآمدی به بی عفتی مبدل می گردد.
بی پولی ها اخلاق های خوب را بد می کند.
نداری ها نمی گذارد یک مرد پدر خوبی برای دختر و پسرش باشد.
نه پدر خوبی می شود برای فرزندانش و نه همسر خوبی برای زنش و نه پسر خوبی برای پدر و مادرش و چون در هیچ یک از ابعاد انسانی اش خوب نشد انسان خوبی هم نمی شود.
حتی بنده خوبی هم برای خدایش نیست.
زمانی که قرض و بدهی و وام دارد آیا می تواند نمازی بدون فکر به بدهی هایش بخواند و کامل به پروردگارش توجه کند؟
و یا در زمان روزه به فکر اطعام نیازمندان هم باشد؟
پس نه بنده خوبی برای خدا می شود و نه انسان خوبی برای جامعه و نه مرد خوبی برای خانواده اهمیت حد سود و حد ضرر و نه رفیق خوبی برای دوستان و آشنایان.
دزدها چه کسانی هستند؟
آیا راهی جز تلاش و کوشش در مسیر درست کسب ثروت برای خروج از این شرایط هست؟
حال کسانی هستند که مردم را به تلاش و حرکت وا می دارند که خدا به آنها توفیق دهند در هر جایی که هستند و در مقامی که خدمت می کنند.
و در مقابل این نیکنامان کسانی هستند که مردم را ساعت ها در امور بی فایده و کم ارزش به خود مشغول می دارند.
عمر و جان مردم در همراهی با آنها از روزی به شبی و از شبی تا فردایی می گذرد.
آیا تا به حال دیده اید از مردم بخواهند که ای مردم بیشتر کار کنید؟
آیا تا به حال مردم را به تلاش و کوشش مضاعف دعوت کرده اند؟
ایا در هیچ جایی سخنی از اینکه چگونه از فقر نجات یابید از آنها شنیده اید؟
آیا غیر از تفریح و سرگرمی و وقت گذرانی و خندیدن و امثال اینها چیزی از آنها دیده اید؟
ما مخالف سرگرمی نیستیم اما قبول ندارید که سرگرمی در جایی خوب است که حال دل انسان خوب باشد.
جیبش پر پول باشد.
جوانی که ندارد و نمی تواند خرج زن و بچه بدهد برود ساعت های زیادی سرگرمی کند که چه شود؟
سرگرمی در هفته یک بار نه دو بار نه سه بار نه هفت بار.
یک ساعت یا دو ساعت در هر هفت روز.
اینکه جوان ما روزی ۵ ساعت یا بیشتر نیاز به سرگرمی دارد از کجا آمده است؟
مگر چقدر کار می کند که نیاز دارد ۵ اهمیت حد سود و حد ضرر ساعت تفریح کند؟
آفریده شده ایم که تلاش کنیم یا مانند حیواناتی نظیر اسب و گاو ساعت ها به چریدن مشغول باشیم؟
هدف از خلقت ما چه بوده است؟
تعریف شما از انسانیت چیست؟
آیا کسی که وجودش هیچ دردی از سایر انسان ها برطرف نمی کند و چه بسا خودش درد جامعه و خانواده است را یک انسان واقعی می دانید؟
هر کس انسان ها را فقیرتر کند دزد انسانیت است.
پس قبول کنید هر کسی که مردم را از تلاش و حرکت در مسیر درست باز دارد دزد است.
نه دزد اموالش بلکه دزد جانش، دزد ایمانش، دزد روحش و این دزدی بی همه چیز است چرا که هیچ چیزی برای انسان باقی نمی گذارد.
خدا بیامرزد پدر دزد معمولی را در مقایسه با این دزد چرا که دزد معمولی چیزی را بر می دارد و خیلی چیزها را هم بر نمی دارد ولی اینها که می خواهند مردم را مشغول سرگرمی کنند دلشان می خواهد مردم ۲۴ ساعته فیلم ببینند سریال ببینند در کانال های اینها مشغول چرخیدن باشند و فقط به اصطلاح ساده خوش بگذارنند تا درآمد آنها بالاتر رود.
هر کسی که سودش در ضرر مردم است خائن است.
کسانی هستند که زمانی سود می کنند که مردم ضرر کنند و زمانی برنده می شوند که مردم بازنده باشند.
امنیتشان زمانی برقرار است که مردم در ناامنی باشند.
می خواهند مردم در فقر باشند تا آنها محل توجه قرار گیرند.
هر کس که سودش در زیان تو باشد رفیق تو نمی شود بلکه دشمن است.
و چه زیبا گفت آن شاعر که دشمن چو از همه حیلت فرو بماند چاره دوستی بجنباند و با دوستی کارهایی بکند که هزار دشمن نتواند.
اینان خائنان به مردم هستند که می خواهند عمر و وقت و زندگی مردم تلف شود و از کار و تلاش دور شوند تا خودشان به سود و پول بیشتری برسند.
تو اگر زیاد کار کنی و پول در بیاوری تفریحت فیلم و سریال آنها نمی شود.
اصلا وقت نداری فیلم ببینی.
پس بقای آنها کمتر کار کردن توست.
عزتشان در خفت توست و هر چقدر تو عزیزتر شوی آنها خفیف تر می شوند.
تلخ است سخن حق و اندوهناک است دوری مردم از آن
خداوند در کتابش می فرماید ای پیامبر اندوهگین نشو از کسانی که در راه نابود کردن خودشان سرعت می گیرند.
همان هایی که به زبان می گویند ما می خواهیم رشد کنیم اما در قلبشان باور ندارند و هیچ کاری برای رشد انجام نمی دهند.
گمان می کنند در مسیر درستی هستند در حالیکه هیچ مسیر درستی را طی نمی کنند.اهمیت حد سود و حد ضرر
سخن های خوب را می شنوند اما نه برای آنکه عمل کنند بلکه برای آنکه از بین آنها ایراد بتراشند و نصیحت کننده را دروغگو بشمارند و این سخن را از جایی به جای دیگر ببرند و نظرات خودشان را در آن وارد کنند تا مردم را به خود مشتاق نمایند و گمراه کنند.
اگر مفتی و رایگان به آنها چیزی بدهی از تو می گیرند و اگر مجانی ندهی خود و دیگران را از تو دور می کنند.
اینان دچار فتنه و بلایی شده اند که امانی از خدا ندارند و خداوند نمی خواهد قلب هایشان پاک شود.
در دنیا خواری و خفت می بینند و در آخرت برایشان عذاب دردناکیست. سوره مائده آیه ۴۱
شما مراقب جانتان باشید.
آرادی های عزیز شما مراقب باشید تا این دزدها که خداوند در کتابش وصفشان را کرده است روح شما ندزدند و جان پاکتان را به ناپاکی میل ندهند.
شنیده اید که می گویند پشتی که باد بخورد خاک نمی خورد.
دشمنان مردم ایران می خواهند روحیه کار و تلاش و جهاد را از ما دور کنند و این دزدهای ناچیز را به جان ما انداخته اند تا بی تلاشمان کنند.
همین که تلاش از ما برود ثروتمان کم می شود و چون ثروتمان کم شود آبرو و شرف و غیرت و ناموسمان را هم به حراج می گذاریم تا لقمه نانی بدست آوریم.
از این دزدها بر حذر باشید و دوری کنید.
سختی تلاش و جهاد را به جان بخرید تا از بی شرمی و حقارت بی پولی و نداری در امان بمانید.
و از خداوند برای خود و سایر مردم کشورمان عزت بخواهید که خداوند بر بندگانش رئوف و مهربان است.
رشد نقدینگی محصول تسهیلاتدهی شبکه بانکی است / کنترل ترازنامه اقدامی مثبت از سوی بانک مرکزی
مهدی اشعری کنترل تورم را مسئله اول اقتصاد معرفی کرد و کنترل ترازنامه و اعلام تسهیلات معوق شبکه بانکی را به عنوان اقدامی مثبت و ارزیابی کرد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- محمد علی طیرانی ؛ با رصد اقدامات و اظهارات تیم اقتصادی دولت میتوان متوجه شد که دولت کنترل رشد تورم را به عنوان هدف اصلی خود شناسایی کرده است. اقداماتی از قیبل مشخص کردن حداکثر نرخ رشد ماهانه ترازنامه بانک ها، الزام بانکها به اعلام لیست بدهکاران و تشکیل کمیته رصد تورم هم نشانههای این رویکرد هستند. در این بین، اما برخی مسئولین و کارشناسان اقتصادی انتخاب کنترل تورم به عنوان هدف اصلی دولت را خوب ارزیابی نمیکنند و آن را مقابل رشد تولید میدانند.
در همین راستا خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجو گفتگویی با مهدی اشعری، کارشناس اقتصادی، انجام داده است که مشروح آن تقدیم میگردد.
خبرنگار دانشجو: با توجه به شواهدی از قبیل تشکیل کمیته رصد تورم و همچنین اظهارات مسئولین، اولین هدف اقتصادی دولت را میتوان کنترل تورم دانست. سوال اول این است آیا هدف دیگری به جز کنترل تورم وجود دارد که همانند کنترل تورم اهمیت داشته باشد و نیاز باشد دولت به آن هدف در سطح کنترل تورم یا حتی بیشتر از آن توجه کند؟
اشعری تورم را مهمترین مسئله فعلی کشور دانست و عنوان کرد: طرح این دعوا که تورم مهمتر است یا یک چیز دیگر، کار غلطی است و نمیدانم چرا برخی افراد این دعوا را طرح میکنند. تقریبا تنها دستاورد این ادعا این است که عزم دولت در کنترل تورم کاهش مییابد. به طور کلی در اقتصاد کلان به جز تورم برخی مسائل دیگر هم مهم هستند، ولی اینکه چه چیزی اولویت دولت باید باشد را شرایط روز مشخص میکند. شرایط امروز ما این است که تورم بسیار بالایی داریم تورمهای ۵۰ درصدی تورم کمی نیست. تورمها در حد این عدد بسیار نزدیک به ابر تورم هستند و اگر غفلت صورت گیرد ممکن است به سمت ابر تورم و فاجعه اقتصادی حرکت کنیم. کشورهایی که ابر تورم تجربه کردهاند اینطور نبوده که تورمشان سالی ۵ درصد افزایش یافته تا به ۱۰۰۰ درصد برسد بلکه تا یک جایی تورم زیاد شده و از آن به بعد جهش یافته و تبدیل به ابر تورم شده است. اینکه تورم ۵۰ درصدی ما با ابر تورم فاصله زیادی دارد نباید تصور اشتباه ایجاد کند. ابر تورم ناگهانی اتفاق میافتد و نباید عدد تورم ما به آستانه ابر تورم نزدیک شود.
فردای اقتصاد ما پیشبینی پذیر نیست
وی به غیر از خطر ابر تورم به کاهش پیشبینی پذیری اقتصاد اشاره کرد و گفت: فردای اقتصاد ما پیشبینی پذیر نیست یعنی نمیدانیم فردا دلار چه قیمتی خواهد داشت یا قیمت کالاهای مختلف را نمیدانیم چند ماه دیگر چه قیمتی خواهد داشت. این شرایط در ابتدا بودجه مصرفی مردم را با مشکل مواجه ساخته و به آنها فشار ذهنی وارد میکند تا جایی که قدرت برنامه ریزی را از دست میدهند. ولی به غیر از فشار ذهنی عمومی، تولید کننده هم بر اثر تورم با نااطمینانی مواجه خواهد شد. تولید کننده برای اینکه تصمیم به تولید یک کالا بگیرد نیاز دارد برخی مسائل را پیش بینی کند. درحال حاضر برخی تولید کنندهها قادر نیستند قرارداد شش ماهه تنظیم کنند و این در حالی است که در برخی حوزههای تولیدی اگر قرارداد چند ساله تنظیم نگردد شروع فعالیت ممکن نخواهد بود.
دوگانه تورم-رکود در تورم پایین مطرح است
این کارشناس اقتصادی به اثر تورم بر سرمایه گذاری در کشور اشاره کرد و گفت: چرا در حال حاضر سرمایه گذاری در کشور اتفاق نمیافتد؟ از سال ۹۷ به بعد نرخ تشکیل سرمایه یا خیلی کم است یا منفی شده است. یکی از موانع جدی کاهش سرمایه گذاری خود تورم است به هر حال سرمایه گذار نیاز دارد بتواند سود را پیشبینی کند. در حال حاضر نمیتوان تصمیم گرفت چند ماه بعد از لحظه شروع تولید این فعالیت سود ده خواهد بود یا خیر. چون قیمتهای آن موقع را نمیتوان از الان پیشبینی کرد. در دورههایی که تورم اقتصاد ایران بالاست کارهای تولیدی کاهش مییابد و نیروی کار به سمت سرمایه گذاریهای کوتاه مدت و کارهای تولیدی با حداقل سرمایه مورد نیاز حرکت میکنند. به طور مثال این که در این دورهها سهم مشاغل خدماتی افزایش مییابد به دلیل تعطیل شدن مشاغل صنعتی است. پس شرایط اقتصادی امروز ما نشان میدهد در اینکه کنترل تورم هدف اصلی اقتصاد ماست نباید شک داشت. من شنیدم برخی افراد بانک مرکزی این حرف را میزنند که برای ما رکود مهمتر است. دوگانه تورم رکود در کشورهایی مطرح بوده که تورمهای پایین داشته اند. مثلا کشوری تورمش ۵ درصد است سوال است برایش من اجازه بدهم تورم پنج درصدی برای یک درصد رشد اقتصادی بشود هفت درصد؟ ولی در تورم ۶۰ درصدی نمیتوان حرف از این دوگانه زد چرا که در این سطح خود تورم منجر به کاهش سطح تولید اقتصاد میشود.
شرایط تورمی اقتصاد منجر به این شده است که تولید شکل نگیرد
اشعری ادامه داد: برخی مسائل ممکن است از برخی جهات در اقتصاد اولویت داشته باشد، اما اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد منشاء وضعیت بد آنها تورم است. مثلا سرمایه گذاری شکل نمیگیرد، چرا ایران که کشوری با ظرفیتهای فراوان است، سرمایه گذاری را جذب نمیکند؟ خود همین تورم با همان سازوکاری که ذکر شد منجر میشود سرمایه گذاری شکل نگیرد. ممکن است گفته شود رشد اقتصادی مسئله مهم تری نسبت به تورم است. اما در پاسخ به این باور باید گفت، اقتصاد ایران که در دهه ۸۰ میانگین رشد ۵ درصد داشته است، چرا آن رشدها را نمیتواند تکرار کند؟ تولید رشد نمیکند به این دلیل که نمیتوان به واسطه تورم اقتصاد پیش بینی کرد فردا چه اتفاقی میافتد. شرایط بیثبات اقتصاد که محصول تورم است منجر به این شده که تولید شکل نگیرد. کنترل تورم اگر چه کاری سخت است، اما شدنی است و این جور هم نیست که نیاز باشد تورمهای بالا را طی چند دهه کاهش داد. تورمهای خیلی بالا را میتوان در عرض چند سال به سطح مطلوب رساند. عموما کشورهایی که سیاست کنترل تورم انجام داده اند با سرعت تورم را کاهش داده اند.
خبرنگار دانشجو: بعد از این که تورم به عنوان مسئله اول اقتصاد معرفی شد، شما نحوه مواجه دولت به تورم را چگونه ارزیابی میکنید؟
این پژوهشگر اقتصادی سیاستهای اعلامی وزارت اقتصاد را خوب ارزیابی کرد و اعلام کرد: اصلیترین عامل تورم رشد نقدینگی است. عوامل دیگر یا در کوتاه مدت بر رشد تورم اثر دارند یا اثر کم دارند یا از طریق کانال رشد نقدینگی بر تورم اثر میگذارند. مثلا گفته میشود شوک حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی منجر به تورم میشود این صحیح نیست چرا که در یک ماه تورم رشد داشت و بعد از آن اثرش کاهش یافت و شاهد این ادعا هم بازگشت نرخ تورم ماهانه به سطح قبلی بعد از افزایش در خرداد ماه است. عامل تحریم هم به همین صورت یعنی شوک ایجاد میکند و بعد اثرش کاهش مییابد. برخی دیگر از عوامل هم اثر گذارند و به طور مداوم میتوانند بر کنترل تورم اثر بگذارند، ولی اثرشان محدود است مثل حجم بازار سرمایه که میتواند به عنوان جاذب نقدینگی عمل کند یا نرخ رشد اقتصادی بالا حجم بیشتری از نقدینگی را به خود اختصاص خواهد داد. البته این عوامل قابلیت این را ندارند که تورم ۴۰ درصدی را کاهش دهند. برخی موارد هم از طریق رشد نقدینگی بر رشد نرخ ارز اثر میگذارد و بعد از آن به تورم میانجامد این موضوع فرق دارد با آنکه یک شوک ارزی وارد شود و نرخ تورم افزایش یابد. در این حالت مشاهده میشود در یک بازه زمانی دلار ۱۰۰۰ برابر شده است قیمتش یعنی دلاری که امروز ۳۰۰۰۰ تومان است نرخش در یک دوران ۳۰ تومان بوده. آیا طی این چند سال هر روز به اقتصاد شوک وارد میشده؟ در این مورد قیمت دلار به دلیل رشد نقدینگی رشد کرده.
رویکر تنظیم بازاری به تورم دامن میزند
وی اقدامات دولت در راستای کنترل تورم را دارای نقاط ضعف و نقاط قوت دانست و ادامه داد: گفته میشود جلسات مستمری توسط برخی مسئولان در دولت برگزار میشود که کارکرد تنظیم بازار دارد. برگزاری جلسه مستمر برای رصد قیمت خیار، پیاز، سیب زمینی، مرغ، لوبیا و تخم مرغ و ارائه دستور قاطع که نباید قیمت این محصول افزایش یابد و یا پیدا کردن راههایی برای افزایش عرضه آن محصول در بازار روش صحیحی نیست. گویی بخشی از دولت فکر میکند علت افزایش قیمت محصولات این است که عدهای قیمت را افزایش میدهند. شاید هم بتوان گفت علت افزایش قیمت محصولات مهم نیست بلکه اگر اجازه داده نشود قیمتها رشد کند مشکل هم برطرف شده است. این کار مانند این است که فردی که به علت بیماری داخلی بدنش کبود میشود را بخواهیم با گریم و استفاده از کرم هم رنگ پوست درمان کنیم. شاید امروز رنگ پوست درست شود، ولی این کبودی نشانه یک اتفاق بود و علتی داشت. دولت نخواهد توانست با رویکرد تنظیم بازاری قیمتها را کنترل کند و حتی خود این کار میتواند به افزایش تورم دامن بزند. دولت هرچه سریعتر باید این روند را متوقف کند چرا که هر روز که بیشتر تنظیم بازار کند یک روز بیشتر به کشور ضربه خورده و اصلاح به تعویق افتاده است. عموم قیمتها به دلیل رشد نقدینگی رشد میکنند و از دستورات تاثیر نخواهند پذیرفت. این دستورات در نهایت به شکل گیری بازارهای موازی و غیر رسمی خواهند انجامید. سیاست کنترل قیمت منجر به کسری تولیدکنندهها میشود دولت هم از طرفی تمایل ندارد شاهد ورشکستگی تولیدکنندگان باشد پس این ضرر و زیانها را باید از یک جا تامین کند که احتمالا به شبکه بانکی تحمیل خواهند شد و از طریق کانال رشد نقدینگی به اقتصاد آسیب خواهد زد.
ترکیب تسهیلات اعطایی مشخص شود
اشعری به سیاست کنترل ترازنامه بانکها اشاره کرد و گفت: رویکرد وزارت اقتصاد در مقابله با تورم مثبت ارزیابی میشوند. وزارت اقتصاد به درستی تشخیص داده رشد نقدینگی محصول رشد تسهیلات دهی شبکه بانکی است لذا باید تسهیلات دهی شبکه بانکی و ترازنامه شبکه بانکی کنترل شود. این سیاست کاملا درست است و باید اتفاق بیافتد، وزارت اقتصاد این اقدامات را تا حدی پیگیری میکند. منتهی بانک مرکزی باید کاملا همراه باشد، از برخی مسئولان بانک مرکزی شنیده میشود ما اگر بخواهیم سریع رشد نقدینگی را متوقف میکنیم، اما از آنجایی که نمیخواهیم رکود رخ دهد اقدام به این کار نخواهیم کرد. یعنی بانک مرکزی باید کنشگر اصلی باشد، گام مهم در این راستا الزام بانکها به انتشار جزئیات آمار تمام تسهیلات بانکی است. این که بانکها وام میدهند یک طرف قضیه است از آن طرف هم کسانی هستند که این وامها را دریافت میکنند با مشخص شدن ترکیب تسهیلات گیرندگان شبکه بانکی میتوان با این پدیده مبارزه کرد. از اقدامات مثبتی که صورت گرفته اعلام برخی بدهکاران نظام بانکی است، این سیاست که عده در تلاش هستند آن را منحرف کنند نباید متوقف بشود بلکه باید گسترش یابد چرا که اصل بدهیهای معوق در ردیفهای جاری ثبت میشود. بانکها در حال حاضر با استفاده از روشهایی خاص مطالبات معوق خود را در ردیفهای جاری ثبت میکنند. پس دو اقدام مهم باید به صورت جدی پیگیری شود اول کنترل ترازنامه نظام بانکی و دوم انتشار تمام اقلام تسهیلات به صورت مستمر و منظم. در دولت سیاست کنترل ترازنامه به صورت جدی توسط وزارت اقتصاد دنبال میشود البته اگر بخواهیم رو راست باشیم باید بگوییم اثرات محقق آن هنوز به طور کامل نمایان نشده است.
تسهیلات بانکی به شرکتهای زیانده نوعی هبه است
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: باید به نکتهای توجه کرد و آن این است که وام گیرندگان از شبکه بانکی به دلیلی وام میگیرند. اگر ترکیب وام گیرندگان شبکه بانکی را نگاه کنیم متوجه میشویم بخش اعظم آن افراد حقیقی معمولی نیستند بلکه بخشهایی هستند که عمدتا حاکمیتی بوده و برای پوشش کسریهای خود به شبکه بانکی روی میآورند. برای مثال وضعیت بانک رفاه که طی سالهای اخیر رو به وخامت گذاشته به این دلیل که صندوق تامین اجتماعی با کسری مواجه شده و میرود سراغ بانک رفاه تا تسهیلات بگیرد، یا خودروساز به دلیل برگزاری لاتاری ملی که درجریان است ضرر میکند و میرود سراغ شبکه بانکی تا ضررش را پوشش بدهد یا حاملهای انرژی را با هزینه حداقلی به مصرف کنندگان میدهیم زمانی که این اتفاق میافتد شرکتهای مرتبط با بخش انرژی ضرر میکنند، در نتیجه برای پوشش ضررشان میروند سراغ وامهای نظام بانکی. درضمن این وجوهی که به این شرکتهای زیان دیده پرداخت میشود در اصل وام نیست بلکه هبه است. اگر به آمار بانکها رجوع کنیم احتمالا عمده این وامها جاری ثبت شده اند.
دیدگاه شما