برنامه ترید یا برنامه معاملاتی (trading plan) چیست و چگونه آن را تنظیم کنیم؟
خبر " برنامه ترید یا برنامه معاملاتی (trading plan) چیست و چگونه آن را تنظیم کنیم؟ از منبع ارز دیجیتال " با موضوع CryptoNews-ارز دیجیتال در تاریخ ۱۳۹۹/۰۲/۲۴ منتشر شد.
بازار های مالی شبیه میدان جنگ هستند؛ چرا که شما به عنوان یک تریدر باید در زمان بسیار اندکی برای سرمایه خود تصمیم بگیرید. در نتیجه، پیش از ورود به این عرصه بهتر است خود را برای هیجانات معامله گری آماده کنید. تنظیم یک برنامه معاملاتی مکتوب و داشتن استراتژی مشخص، قدمی مهم در فعالیت های مالی هر […]
بازار های مالی شبیه میدان جنگ هستند؛ چرا که شما به عنوان یک تریدر باید در زمان بسیار اندکی برای سرمایه خود تصمیم بگیرید. در نتیجه، پیش از ورود به این عرصه بهتر است خود را برای هیجانات معامله گری آماده کنید. تنظیم یک برنامه معاملاتی مکتوب و داشتن استراتژی مشخص، قدمی مهم در فعالیت های مالی هر فرد به شمار می آید. در این مقاله سعی داریم با کمک مطلبی که در وب سایت آی جی منتشر شده است، شما را با برنامه معاملاتی و چگونگی نوشتن آن آشنا کنیم.مهم ترین مسئله این است که بیاموزید چگونه یک برنامه ی معاملاتی موفق ایجاد کرده و به آن عمل کنید. با برنامه ای هوشمندانه، راهنمایی برای این که در کدام بازار معامله کنید، چه زمان سود کسب کنید، چه زمانی زیان را کاهش دهید و این که سایر فرصت ها کجا هستند، خواهید داشت.برنامه معاملاتی چیست؟یک برنامه معاملاتی، ابزاری جامع برای تصمیم گیری در زمینه ی فعالیت معاملاتی شما است. نوشتن تصمیمات پیش و پس از معامله از اصول اولیه معامله یا همان ترید است. این برنامه به شما کمک می کند تا تصمیم بگیرید که چه چیزی را در چه زمانی و به چه مقداری معامله کنید. یک برنامه ترید، باید برنامه ای منحصر به خودتان باشد. می توانید از برنامه ی فرد دیگری به عنوان یک طرح کلی استفاده کنید، اما به خاطر داشته باشید که نگرش شخص دیگر نسبت به ریسک و سرمایه ی موجود، می تواند با دیدگاه شما بسیار متفاوت باشد.برنامه معاملاتی شما می تواند هر چیزی را که به نظر شما مفید می آید، شامل شود؛ اما همیشه باید موارد زیر را پوشش دهد:انگیزه ی شما از یک معاملهتعهد زمانی (چقدر صبر خواهید کرد؟)اهداف معاملاتی شمانگرش شما نسبت به ریسکسرمایه موجود شما برای معاملهقوانین شخصی برای مدیریت ریسکبازار هایی که می خواهید در آن ها معاملات خود را انجام دهیدراهبرد و استراتژی شمامراحل نگه داری سوابق معاملاتیک طرح معاملاتی با استراتژی معاملاتی متفاوت است. راهبرد یا استراتژی معاملاتی دقیقاً چگونگی ورود و خروج شما را به معاملات مشخص می کند. نمونه ای از یک راهبرد معاملاتی ساده می تواند «خرید بیت کوین در ۵٬۰۰۰ دلار و فروش آن در قیمت ۶٬۰۰۰ دلار» باشد.چرا به یک برنامه معاملاتی نیاز دارید؟به عنوان یک معامله گر به یک برنامه معاملاتی احتیاج دارید چون به شما کمک کند تا تصمیم هایی منطقی در ترید بگیرید و عوامل معامله ی ایده آل خود را تعریف کنید. باید تصمیمات را از ذهنِ درگیر خارج کرد و به روی کاغذ یا صفحه نمایش آورد. تا زمانی که برنامه معاملاتی نداشته باشید، تصمیم گیری های شما هر لحظه می تواند همگام با احساسات شما تغییر کند. یک برنامه معاملاتی خوب، شما را از تصمیم گیری احساسی در لحظات حساس منع می کند. مزایای برنامه معاملاتی عبارت اند از:ترید آسان تر: تمام برنامه ریزی ها، از پیش انجام شده اند و شما می توانید طبق عوامل از پیش تعیین شده خود، ترید کنید.اهداف واقع گرایانه تر: شما پیش تر از حد سود و ضرر خود آگاه هستید. این بدان معنا است که می توانید احساسات را از فرایند تصمیم گیری معاملاتی خود جدا کنید.معاملات منظم تر: با پایبندی منظم به برنامه خود، می توانید متوجه شوید که چرا برخی معاملات کار ساز هستند و برخی دیگر نه.فضای بیشتر برای بهبود عملکرد: تعریف روشی برای بایگانی تاریخچه معاملات، امکان درس گرفتن از اشتباهات گذشته و بهبود عقایدتان را فراهم می کند.چگونه یک برنامه ی معاملاتی تنظیم کنیمهفت گام آسان برای ایجاد یک برنامه معاملاتی وجود دارد. در معاملات رنج Range Trading ادامه با این هفت گام آشنا خواهید شد.۱- انگیزه خود را مشخص کنیدشناخت انگیزه خود از انجام معامله و زمانی که مایل هستید به آن اختصاص دهید، قدم مهمی در ایجاد برنامه معاملاتی شما است. از خود بپرسید چرا می خواهید ترید کنید و چیز هایی را که می خواهید از این راه به دست آورید، یادداشت کنید.۲- مقدار زمانی را که می توانید به معامله اختصاص دهید تعیین کنیدبه این که چقدر زمان می توانید به فعالیت های معاملاتی خود اختصاص دهید، فکر کنید. آیا می توانید وقتی در محل کار هستید معامله کنید؟ یا باید معاملات خود را صبح زود یا نیمه شب مدیریت کنید؟اگر می خواهید در طول روز معاملات زیادی انجام دهید، به زمان بیشتری نیاز دارید. اگر به دنبال دارایی هایی هستید که در مدت زمان مشخص رشد خواهند کرد و برای مدیریت ریسک خود از حد سود، حد ضرر و هشدار ها استفاده می کنید، احتمالاً به ساعات زیادی نیاز نخواهید داشت.صرف وقت کافی جهت آماده سازی برای معاملات نیز مهم است. فعالیت هایی از قبیل آموزش، تمرین راهبرد موردنظر و تحلیل بازار، بخشی از این آماده سازی ها است.۳- اهداف خود را تعیین کنیدهر هدف معاملاتی نباید تنها یک عبارت ساده باشد. یک هدف معاملاتی هوشمند باید مشخص، قابل اندازه گیری، در دسترس، مرتبط و با محدودیت زمانی باشد. برای نمونه، «می خواهم ارزش کل سبد دارایی های خود را در ۱۲ ماه آینده، ۱۵ درصد افزایش دهم.» این هدف، هوشمند است. زیرا ارقام مشخص هستند، می توانید میزان موفقیت خود را اندازه گیری کنید، قابل دسترسی است، مرتبط با ترید بوده و چارچوب زمانی دارد.همچنین باید مشخص کنید که چه نوع تریدری هستید. سبک معامله ی هر شخص، باید بر اساس شخصیت او، نگرش فرد نسبت به ریسک و زمانی که مایل است به معامله اختصاص دهد، باشد. چهار سبک معاملاتی اصلی وجود دارد:معامله گری با استراتژی (Position trading): حفظ موقعیت معاملاتی برای هفته ها، ماه ها یا حتی سال ها با این انتظار که در طولانی مدت، سود آور خواهند بود.معامله گری با استراتژی نوسان گیری (Swing trading): حفظ موقعیت معامله برای چندین روز یا هفته برای کسب سود از حرکات میان مدتی بازار.معامله گری با استراتژی روزانه (Day trading): معامله در یک روز باز و بسته می شود. موقعیت هیچ معامله ای در طول شب باز نمی ماند و این امر مانع از ریسک شبانه می شود.معامله گری با استراتژی تیغ زنی (Scalping): معاملات متعددی که در طول روز برای چند ثانیه یا چند دقیقه باز هستند تا سود های کوچکی ایجاد شده و در مجموع به سود بزرگی بدل شوند. در این روش، معامله گر از تک تک نوسانات استفاده کرده و اصطلاحا بازار را «تیغ زنی» می کند.۴ - یک نسبت سود به ریسک (risk-reward) انتخاب کنیدپیش از این که شروع به انجام معامله کنید، مشخص کنید که برای معاملات خود به صورت تکی و در مجموع، آماده ی پذیرش چه سطح از ریسک هستید. تعیین محدوده ی ریسک، مقوله ای پر اهمیت است. قیمت ها در بازار به طور مداوم در نوسان هستند و حتی امن ترین ابزار های مالی نیز با درجه ای از ریسک همراه خواهند بود. برخی از معامله گران تازه کار ترجیح می دهند برای آشنایی با فضا، با ریسک کم تری مواجه شوند. در حالی که برخی دیگر به امید کسب سود بیشتر، به دنبال ریسک بیشتر هستند. این امر، کاملاً بستگی به دید گاه شما دارد.تعیین نسبت سود به ریسکامکان دارد که نسبت به موارد کسب سود، دفعات بیشتری متحمل ضرر شوید؛ اما همچنان در سود باشید. همه ی این ها به نسبت ریسک به سود بستگی دارد. برخی از تریدرها ترجیح می دهند از نسبت سود به زیان یک بر سه (۱:۳) استفاده کنند. بدان معنا که سود احتمالی حاصل از سرمایه گذاری، حداقل دو برابر زیان بالقوه باشد. برای تعیین نسبت ریسک به سود، مقدار سرمایه ای را که در ریسک قرار می دهید، با پتانسیل سود مقایسه کنید. برای مثال، اگر ۱۰۰ دلارتان را در معامله ای ریسک کرده اید و سود بالقوه ۴۰۰ دلار باشد، نسبت سود به زیان یک بر چهار (۱:۴) خواهد بود.به یاد داشته باشید که ریسک خود را می توانید با حد ضرر ها کنترل کنید.۵- سرمایه ای را که به معامله اختصاص می دهید، مشخص کنیدبررسی کنید که چقدر پول می توانید به معاملات خود اختصاص دهید. هیچ گاه نباید بیش از مبلغی را که می توانید از دست دهید، ریسک کنید. ترید با ریسک زیادی همراه است و احتمال دارد شما تمام سرمایه ی معاملاتی خود یا حتی بیشتر از آن را (اگر معامله گر حرفه ای باشید) از دست بدهید.محاسبات را پیش از آغاز معاملات خود انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که از عهده زیان احتمالی در ترید برخواهید آمد. اگر در حال حاضر، سرمایه ی کافی برای شروع ندارید معاملات را در نسخه دمو (تستی) حساب خود تمرین کنید.۶- دانش خود از بازار را ارزیابی کنیدجزئیات برنامه معاملاتی شما، توسط بازاری که برای انجام معاملات خود در نظر دارید تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. دلیل آن هم این است که برای نمونه، برنامه معاملاتی در بازار فارکس با برنامه معاملاتی بازار سهام و یا بازار ارزهای دیجیتال متفاوت است.ابتدا تخصص خود را در زمینه ی طبقه ی دارایی و بازار ارزیابی کنید و تا حدی که می توانید درباره ی چیزی که می خواهید معامله کنید، اطلاعات کسب کنید. سپس زمان بسته یا باز شدن بازار، نوسانات بازار و میزان سودی را که در هر حرکت قیمت به دست خواهید آورد یا زیانی را که متحمل خواهید شد، زیر نظر داشته باشید. اگر این عوامل برایتان رضایت بخش نباشد، بهتر است بازار دیگری برای انجام معاملات خود انتخاب کنید.۷- ثبت منظم معاملات خود را آغاز کنیدپشتوانه یک برنامه معاملاتیِ کارا، یک دفتر ثبت تاریخچه معاملات است. از دفتر ثبت معاملات برای مستند کردن تریدهای خود استفاده کنید؛ چرا که با این روش می توانید متوجه شوید که چه چیزی درست عمل می کند و چه چیزی نه.علاوه بر جزئیات فنی مانند نقاط ورود و خروج، باید اساس تصمیمات معاملاتی و احساساتتان را نیز ثبت کنید. اگر از برنامه ی خود منحرف شدید، دلیل و نتیجه ی آن را یاد داشت کنید. هر چه جزئیات بیشتری در دفتر ثبت معاملات خود به کار بگیرید، بهتر است.نمونه ای از یک برنامه معاملاتیشما می توانید با استفاده از پرسش و پاسخ های زیر، به ایجاد برنامه معاملاتی خود کمک کنید. به خاطر داشته باشید که برنامه معاملاتی، یک نقشه راه شخصی است. شما باید هنگام تنظیم آن، شرایطی را که منحصر به خودتان است، در نظر بگیرید.انگیزه من از انجام معامله چیست؟برای مثال، من می خواهم خود را به چالش بکشم و تا جایی که می توانم درباره بازار های مالی اطلاعات کسب کنم تا بتوانم آینده بهتری برای خود ایجاد کنم.تعهد زمانی من چقدر است؟زمانی کافی را برای نظارت بر معاملات خود در نظر بگیرید و در عین حال مشخص کنید که چه زمانی از روز برای شما مناسب تر خواهد بود. برخی از تریدرها ترجیح می دهند که تمام روز را به معاملات خود اختصاص دهند. درحالیکه برخی دیگر زمان مشخصی از روز (صبح، در طول روز یا عصر) را برای معاملات خود کنار می گذارند. همواره توصیه می شود که ریسک خود را با حد ضرر ها مدیریت کنید، مخصوصا در شرایطی که در زمان باز بودن معامله بر آن نظارت نمی کنید (آفلاین هستید).زمان بندی مناسب برای معاملهاهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت من چیست؟برای مثال، «من می خواهم در نهایت ارزش سبد دارایی های خود را در طول دوازده ماه، ۱۵ درصد افزایش بدهم». برای دستیابی به این هدف، من تصمیم می گیرم که در طول ماه، سه بار یا بیشتر از فرصت ها استفاده کنم؛ اما تنها تا زمانی که مطابق با راهبرد من باشند. علاوه بر این، من می خواهم در این مسیر ثابت قدم باشم. اگر از هدف ۱۵ درصدی خود پیشی گرفتم، ریسک خود را هر سه ماه افزایش دهم و با مطالعه ی اخبار مالی حداقل برای دو ساعت در هفته، به یاد گیری ادامه دهم.نسبت سود به زیان من چیست؟برای محاسبه ی نسبت سود به زیان موردنظرتان، مقدار پولی را که می خواهید طی هر معامله در ریسک قرار دهید، با سود بالقوه مقایسه کنید. اگر حد اکثر زیان بالقوه ی شما ۲۰۰ دلار باشد و حداکثر سود بالقوه ۶۰۰ دلار، نسبت ریسک به پاداش یک به سه (۱:۳) خواهد بود.توصیه می شود که در هر ترید، تنها روی بخش کوچکی از کل سرمایه خود ریسک کنید. به طور کلی، مقداری کم تر از دو درصد از کل سرمایه در یک ترید معقول است و بیش از ۵ درصد نیز ریسک بالا یی به شمار می آید.چه مقدار سرمایه برای معامله کنار خواهم گذاشت؟برای مثال برای در ماه اول، ۱,۰۰۰ دلار در ماه را به معاملات خود اختصاص می دهم. این مقدار برای هر کس بسته به میزان سرمایه فرد متفاوت است. در اوایل سرمایه گذاری، بهتر است مبلغ کمتری وارد معاملات خود کنید و با گذشت زمان و افزایش سرمایه، می توانید این رقم را بالاتر ببرید.در کدام بازار ها معامله خواهم کرد؟برای نمونه، من می خواهم در بازار های فارکس و کالا های سخت فعالیت کنم، زیرا این بازار ها را بیش از همه می شناسم. [کالا های سخت به کالا های استخراجی مانند طلا، نقره، نفت و… گفته می شود.] یا اگر اطلاعاتم در حوزه تکنولوژی و فناوری های نو زیاد باشد، می توانم در حوزه ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کنم.چگونه معاملات و عملکرد خود را بررسی کنم؟برای مثال، من ثبت معاملات خود را آغاز می کنم. با هر معامله، نکات را یاد داشت می کنم و صبح هر روز آن ها را مرور کرده و عملکرد ماه را جمع بندی می کنم. من شکست ها و موفقیت ها، دلیل تصمیمات خاص و احساسی را که هر روز نسبت به معامله دارم ثبت می کنم و هر سه ماه یک بار از یاد داشت هایم برای تجدیدنظر در استراتژی خود استفاده می کنم.جمع بندیاز مهم ترین عوامل موردنیاز برای یک ترید موفق، داشتن برنامه معاملاتی مناسب است. برنامه معاملاتی ابزاری جامع و هوشمند است که تریدر را برای انجام یک معامله معاملات رنج Range Trading سودده راهنمایی می کند.در این برنامه باید عوامل مختلفی در نظر گرفته شود. انگیزه معامله گر از ورود به یک معامله، مقدار زمان موردنیاز برای اختصاص به معامله، هدف تریدر از معامله، نسبت سود به ریسک، سرمایه ی موردنیاز برای معامله، دانش و مهارت تریدر در بازار و نهایتا ثبت اطلاعات هر معامله از مهم ترین عواملی است یک برنامه معاملاتی خوب باید آنها را دربرگیرد.
اندیکاتور لایه اول و دوم استراتژی ACD
سلام. تو این پست می خوام نحوه کارکرد و تنظیمات اندیکاتور ACD که در سایت تریدینگ ویو پابلیش کردم رو براتون توضیح بدم.
همین ابتدا، جا داره از جناب آقای دکتر یزدانی تشکر کنم که بنده رو با این سیستم آشنا کردند. دوره آموزشی استراتژی ACD رو می تونید از وبسایت ایشون تهیه بفرمایید.
تو این اندیکاتور، مولفه های ذیل از استراتژی ACD پیاده سازی شده:
- خطوط OR.
- خطوط A.
- خطوط C.
- پیوت رنج (Pivot Range) یک روزه.
- پیوت رنج چند روزه (قابل تنظیم).
- قابلیت تنظیم بازه زمانی OR.
اول یه توضیح خیلی مختصر از لایه اول و دوم استراتژی ACD عرض می کنم، بعد نشون میدم چطور این اندیکاتور رو به چارت تریدینگ ویو اضافه کنید و در نهایت، پارامترها و چونگی تنظیم کردنش رو با هم مرور می کنیم.
مرور مختصری بر اندیکاتور لایه اول دوم استراتژی ACD
سه مفهوم اصلی در لایه اول، و دو ناحیه در لایه دوم سیستم ACD تعریف شده که در این بخض خیلی سریع مرورشون می نیم.
لایه اول استراتژی ACD
سه مفهوم اصلی در لایه اول تعریف شده که هرکدوم، در قالب دو سطح قیمتی (Price Level) فرموله میشه. این سه مفهوم عبارتند از:
- خطوط OR یا Opening Range.
- خطوط A.
- خطوط C.
خطوط OR
این خطوط یک بازه قیمتی رو برای ما مشخص می کنن. بازه مذکور، عبارت است از رنج اولین کندل یک تایم فریم پایین (معولا 15 دقیقه ای) در بازه زمانی معاملاتی (Market Session) مد نظر ما. به عنوان مثال، اگر تایم فریم اصلی ما روزانه باشه و تایم فریم پایین تر ما 15 دقیقه ای، OR میشه بازه قیمتی از High تا Low اولین کندل 15 دقیقه ای روز. ناحیه مذکور در این اندیکاتور با دوخط افقی به رنگ آبی فیروزه ای مشخص میشه که از زمان مورد نظر ما (شروع بازه زمانی معاملاتی) شروع میشه و تا 24 ساعت بعدش امتداد داره.
طبق گفته مارک فیشر در کتابش، این رنج (یعنی OR) بازه ای هست که وقتی قیمت از یک طرفش خارج میشه، از نظر آماری غیرمعموله که مجددا وارد این رنج بشه و از طرف دیگه خارج بشه. در نتیجه میشه این رخداد غیر معمول رو (در صورت وقوع)، یک سیگنال بالقوه لانگ یا شورت در نظر گرفت.
خطوط A
این خطوط که در این اندیکاتور آبی پررنگ هستن، به میزان 10% ATR ده روزه، بالا و پایین ناحیه OR رسم میشن. این 10% که بهش ضریب A میگیم و پریود اندیکاتور ATR، در این اندیکاتور قابل تغییر و تنظیمه.
خطوط C
این خطوط که در این اندیکاتور خاکستری رنگ هستن، با ضریب یشتری نسبت به خطوط A (معمولا 15% ATR ده روزه)، بالا و پایین ناحیه OR رسم میشن. طبق تعاریف و دلایل ارائه شده در کتاب مارک فیشر، این خطوط به تشخیص و تایید اون سیگنال های بالقوه کمک می کنن.
این سه مفهوم، لایه اول استراتژی ACD رو شکل میدن که به کمک اونها، میشه سیگنال های بالقوه رو شناسیی و رصد کرد.
لایه دوم استراتژی ACD
در این لایه دو ناحیه تعریف میشه که با توجه به موقعیت قیمت نسبت به اونها، نقش یک بازه حمایت یا مقاومت داینامیک براساس رفتار قیمتی در روزها گذشته رو ایفا می کنن. به قول خود فیشر در کتابش، نواحی پیوت (Pivot Range) نوعی ناحیه پنجره ای یا Rolling هستن که برای هر روز، محاسبه و استفاده میشن. فرمول محاسبه این نواحی یکسانه، اما پریود محاسباتی اونها فرق می کنه.
اولین ناحیه که بهش ناحیه پیوت روزانه (Daily pivot range) میگیم، با مستظیل زرد رنگ در این اندیکاتور نمایش داده میشه. ناحیه دوم که بهش ناحیه پیوت چند روزه میگیم هم با مستطیل قرمز رنگ نمایش داده میشه. تعداد روزها (یا همون پریود) برای محاسبه ناحیه دوم قابل تنظیمه، اما معمولا 3 یا 5 در نظر می گیرنش.
مستطیل مذکور در این نواحی، محسور به دو سطح قیمتی و ابتدا و انتهای نشست معاملاتی تنظیم شده در اندیکاتور هست. فرمول محاسباتی این سطوح هم به این صورت هستن:
- HL2
- HLC3 + abs(HLC3 – HL2)
که البته برای هر ناحیه، با پریود مربوط به اون ناحیه محاسبه میشن.
اینم از لایه دوم استراتژی ACD. وظیفه نواحی حمایتی و مقاومتی تعریف شده به وسیله این لایه هم کمک به فیلتر کردن سیگنال های رصد شده در لایه اول هست.
استراتژی ACD دو لایه دیگه هم داره، که از پیاده سازی اونها در این نسخه رایگان صرف نظر شده و به عنوان تمرین واگذار شده – چه تمرین سختی …! (الکی گفتم، فقط یکی شون سخته.) خب، بریم سراغ نحوه استفاده از این اندیکاتور.
نحوه استفاده از اندیکاتور لایه اول و دوم ACD
برای افزودن اندیکاتور به چارت به این شکل عمل کنید:
- وارد سایت تریدینگ ویو بشید.
- روی گزینه Chart کلیک کنید.
- روی گزینه Indicators کلیک کنید:
- در فرم باز شده (مطابق شکل زیر)، در قسمت جستجو تایپ کنید “acd” و در قسمت نتایج، روی گزینه “ACD Layers – 1 & 2” کلیک کنید:
خب، اینم از انداختنش رو چارت. ناگفته نمونه که این اندیکاتور اوپن سورس هست و می تونید مطابق میل و خواسته هاتون تغییر و توسعه ش بدید. برای این کار و اگر با زبان پاین اسکریپت آشنایی ندارید، پیشنهاد می کنم دوره آموزش زبان پاین اسکریپت رو تهیه بفرمایید تا خیلی سریع در این زمینه راه بیوفتید.
خب بریم سراغ تنظیماتش.
تنظیمات اندیکاتور لایه اول و دوم ACD
برای نمایش فرم تنظیمات اندیکاتور، موس رو ببرید روی عنوان اندیکاتور و روی آیکون چرخ دنده کلیک کنید:
فرم تنظیمات اندیکاتور مطابق شکل زیر باز میشه که در ادامه پارامترهاشو توضیح میدم:
- در این قسمت می تونید زمان شروع OR رو ست کنید. دقت کنید که زمان وارد شده در این فیلد، باید مطابق با ناحیه زمانی (Time Zone) چارت باشه. مثلا اگر تایم زون چارت UTC هست و شما می خواید OR رو روی شروع بازار لندن ست کنید، باید مقدار “07:00” رو انتخاب کنید. تایم زون چارت هم پاین صفحه سمت راست (کنار log و auto) نوشته شده. نکته دیگه اینکه فیلد دوم (سمت راستی) بلااستفاده هست و کاری بهش نداشته باشید.
- اگر در بازار کریپتو کار می کنید که به صورت 7/24 هست (یعنی 24 ساعته و هفت روز هفته)، بذارید این تیک فعال باشه. در غیر این صورت (برای فارکس و سهام) برش دارید.
- در این قسمت می تونید پریود اندیکاتور ATR رو تغییر بدید.
- در این قسمت می تونید ضریب A رو تنظیم کنید.
- اینجا هم می تونید ضریب ATR برای خطوط C رو تنظیم کنید.
- در نهایت، در این قسمت هم می تونید پریود ناحیه پیوت چند روزه (3 یا 5 یا هرچی) رو تنظیم کنید.
خب، اینم از این. اگر با رنگ ها و نمایش اندیکاتور هم حال نمی کنید و می خواید تغییرش بدید، تو همین فرم تنظیمات روی تب “Style” کلیک کنید. اونجا می تونید رنگ و ضخامت همه خطوط و نواحی رو تنظیم کنید.
متشکرم از وقتی که در اختیارم قرار دادید، امیدوارم که این اندیکاتور براتون مفید باشه. پیشنهاد می کنم پروفایل تریدینگ ویو من (با نام کاربری QuantCT) رو دنبال کنید تا از انتشار اسکریپت های جدید مطلع بشید. هر سوالی هم دارید، همینجا کامنت بذارید.
انواع معامله گران بازارهای مالی
اسکالپر ها در تایم فریم های بسیار کوچک مثل ۵ دقیقه و ۱ دقیقه معامله می کنند و ممکن است چند ده معامله ( ترید ) در طول یک روز انجام دهند. به طور معمول یک اسکالپر نهایتا معاملاتش فقط در طول همان روز باز است و به روز بعدی کشانده نمی شود. پس اگر شما هم همین شرایط را دارید در بین انوع معامله گران شما یک اسکالپر هستید.
مومنتوم تریدر (Momentum trader)
مومنتوم تریدر یا همان معامله گر مومنتومی به دنبال تغییر روند ها هستند و نقاطی که انتظار دارند، بازار حرکت چشم گیری انجام دهد. بعد از آن با حجم سنگین وارد معامله می شوند، تا سود آرمانیشان را بتوانند بدست بیاوردند. مومنتوم تریدر معمولا با استفاده از مومنتوم ها و اندیکاتور ها معامله می کنند و دنبال نقطه ای هستند که بازار از آن جا به نظرشان تغییر جهت خواهد داد. ابزار مورد علاقه شان MACD ( مکدی ) و واگرایی هایی است که در آن پیدا می کنند.
معامله گران روندی (Trend traders)
معامله گر روندی سعی می کنند یک روند را شکار کنند، و وارد آن روند می شوند. شعار این دسته از معامله گران “روند دوست شما است” می باشد. ابزار مورد علاقه این دسته از معامله گران مووینگ اوریج ها میشد.
معامله گران رنج (Range traders)
این گروه با استفاده از حمایت و مقاومت و کانال های قیمتی سعی در پیش بینی حرکت بازار می کنند و بر این اساس اقدام به معامله می کنند، کانال های حمایتی و مقاومتی و لول های قیمتی از ابزار های مورد علاقه این دسته از معامله گران است.
معامله گران نوسانی (Swing traders)
این دسته از معامله گران، میان مدتی می باشند و مدت زمان معاملاتشان بین یکی دو روز تا ۱ هفته است. و خیلی از نویز های بازار را فیلتر می کنند و به دنبال روند های اساسی اند.
معامله گران شکست قیمتی (Breakout traders)
این دسته از معامله گران هنگامی که یک رنج و محدوده قیمتی شکسته می شود وارد معامله می شوند.
معامله گران اصلاحی (Retracement trader)
معامله گران اصلاحی بر این باورند که بازار همیشه در یک جهت حرکت نخواهد کرد بلکه اصلاح هم خواهد کرد بین سطوح حمایتی و مقاومتی. ابزار مورد علاقه این دسته از معامله گران، فیبوناچی می باشد.
معامله گران بلند مدت (Position trading)
این گروه با توجه به روند های کلان اقتصادی اقدام به معامله می کنند. به طور معمول این دسته از معامله گران بین ۱ ماه تا ۱ سال در معامله باقی می مانند.
آربیتراژ تریدر (Carry trader)
این گروه که در بازار فارکس یا سایر بازار های ارزی وجود دارند با استفاده از تفاوت قیمت ها اقدام به معامله می کنند. به طور مثال دلار در سلیمانیه یه قیمتی هست در تهران یک قیمت دیگر با استفاده از سود این بازار یک آربیتراژ به وجود می آید و معامله گر سود می کند.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم می شود؟
خط روند از مهمترین و رایج ترین موضوعات تحلیل تکنیکال می باشد. اگر به درستی رسم شود، می تواند به اندازه هر روش دیگری دقیق و کارا باشد. متاسفانه بیشتر معامله گران فارکس خط روند را به درستی رسم نمی کنند و یا سعی دارند خط را متناسب با بازار قرار دهند. روند صعودی و روند نزولی از متداول ترین تکنیک های کاربردی مابین معامله گران است. زیرا آنها اطمینان دارند، شرایط اساسی بازار تاثیر مستقیمی در پوزیشن معامله گران دارد.
خطوط روند به آسانی قابل تشخیص میباشد و معامله گر ها آن ها را روی چارت ترسیم می کنند تا یک سری از قیمت ها را به هم وصل کنند. نتیجه بدست آمده از ترسیم خطوط روند، ایده خوبی از جهت بازار و تغییرات قیمت در اختیار معامله گران قرار می دهد. در این مقاله نحوه کار کردن با این ابزار را فرا خواهید گرفت. طولی نخواهد کشید تا با ترسیم درست خط روند، شانس موفقیت خود را در بازار بورس افزایش دهید.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
خط روند و تشخیص جهت آن یکی از اساسی ترین عوامل موفقیت در استراتژی معاملاتی است. زیرا به شما کمک می کند تا معامله هایتان در جهت درست انجام شود. خطوط روند نزولی نشان دهنده تمایل بیشتر معامله گران بازار به فروش است. چنانکه در شکل بالا می بینید.
وقتی یک روند نزولی بلند مدت آغاز می شود، باید نسبت به خرید سهام و ارز دست نگه دارید. زیرا امکان افزایش قیمت ها کمی دور از ذهن است. در مقابل روند صعودی سیگنالی برای افزایش تقاضا در برابر عرضه است. زیرا بازار محتملا نشان می دهد قیمت ها به سمت بالا رشد خواهند کرد.
خطوط روند بر اساس تایم فریم و شیب خط، تغییر می کنند. برای مثال، در برخی از سهام یا جفت ارزها می توانیم شاهد خطوط روند صعودی یا نزولی برای ماه ها، روزها و حتی در عرض چند دقیقه باشیم. در حالی که برخی جفت ارزها شاید مدت ها در محدوده رنج (range-bound) قرار داشته باشند و در یک روند جانبی معامله شوند. در روند جانبی یا محدوده رنج، قیمت در یک خط افقی نوسان می کنند و تقریبا فشار عرضه و تقاضا نزدیک به هم هستند.
حمایت و مقاومت در خطوط روند
خط روند حمایت و مقاومت
خط روند یک ابزار ساده برای تشخیص جهت حرکت قیمت های بازار است. مهمتر از آن، توسط معامله گر ها برای تشخیص سطح های حمایت و مقاومت استفاده می شود. در واقع خطوط روند نشان دهنده بالاترین و پایین ترین حد نوسان قیمت ها هستند. این اطلاعات برای سرمایه گذاران در جستجوی استراتژی معاملاتی جهت ورود به معامله و حتی کنترل ریسک از طریق شناسایی نقاط حد ضرر کارساز خواهند بود.
معامله گران تحلیل تکنیکال وقتی قیمت ها به خط روند نزدیک می شوند، دقت زیادی دارند چون این نقاط در تعیین جهت کوتاه مدت قیمت ها نقش عمده ای دارند. وقتی قیمت ها به نقاط حمایتی و مقاومتی نزدیک می شوند، دو سناریو ممکن است اتفاق بیفتد:
- قیمت ها روند را شکسته و در جهت روند قبلی بازار به حرکت خود ادامه می دهند.
- یا هم قیمت ها از محدوده روند خارج شده و باعث معکوس شدن یا ضعیف شدن جهت روند قبلی شوند.
نحوه ترسیم خط روند در چارت معاملاتی
تماس نقاط بیشتر با خط روند
چنانکه قبلا اشاره کردیم، خط روند با وصل کردن یک سری از نقاط، کمک می کند تا معامله گر روند بازار و جهت حرکت قیمت ها را تشخیص دهد. سوالی برای معامله گران پیش می آید:
کدام قیمت ها در ترسیم خطوط روند باید به کار روند؟
اکثریت شما از نقاط آغازی، پایانی، بالاترین و پایین ترین قیمت ها اطلاع دارید. اما کدام یک از این نقاط در ترسیم خطوط روند باید مورد استفاده قرار گیرد؟ هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد.
سیگنال های تکنیکالی از طریق پترن ها و اندیکاتور های مختلفی صادر می شوند و خطوط روند هم از این قاعده مستثنی نیستند. بستگی به تصمیم معامله گر دارد تا از کدام نقاط در ترسیم خط روند استفاده کند و هیچ وقت دو تریدر از یک روش ترسیم مشابه تبعیت نمی کنند.
برخی از معامله گر ها تنها نقاط پایانی قیمت ها را در نظر میگیرند در حالی که برخی دیگر مجموعه از نقاط آغاز، پایانی و بالاترین حد قیمت، برای ترسیم خطوط روند استفاده می کنند. صرف نظر از اتصال قیمت ها، هرچه قیمت های زیادی در تماس با خطوط روند باشند، اعتبار خطوط روند و قدرت آن هم بالاتر است.
ترسیم خط روند صعودی یا نزولی
به طور کلی خط روند صعودی با به هم وصل کردن نقاط حمایت ایجاد می شود. خطوط روند صعودی اساسا زیر قیمت ها کشیده می شوند و تعدادی نقاط را به هم وصل می کند. در حالت برعکس خطوط روند نزولی با وصل کردن تعدادی نقاط مقاومت به وجود می آیند. باید توجه داشته باشیم از هر دو روند در یک نمودار واحد می توان استفاده کرد. هرچند این روش به عنوان کانال شناخته می شود و فراتر از محدوده این مقاله است.
برای نشان دادن مفهوم ترسیم یک روند صعودی، تصمیم داریم معاملات تجاری یک شرکت را مابین ماه های اوت ۲۰۰۴ تا دسامبر ۲۰۰۵ بررسی کنیم. چنانکه در تصویر بالا میبینید، خط سیاه نقاط پایینی قیمت ها را به هم وصل می کند. هر وقت یک خط روند ایجاد شد، معامله گرها انتظار دارند تا وقتی قیمت ها در محدوده نقاط حمایتی جدید ایجاد می شوند، روند به حرکت قبلی خود ادامه خواهد داد.
به مرور زمان با تصویر زیر برخورد خواهیم کرد. قیمت ها در سال ۲۰۰۵ دوباره با نقاط حمایتی روند تماس پیدا کرده اند. این خیلی مهم است، زیرا هر چه بیشتر قیمت ها با خطوط روند در تماس باشد، تاثیر و اعتبار آن خط نیز بیشتر خواهد بود. در این حالت، معامله گر ها دنبال نقاط ورود می گردند و هرچه پوزیشن ورود به معامله نزدیک خطوط روند باشد بهتر خواهد بود.
خط روند صعودی به مرور زمان نقاط بیشتر را لمس می کند
ورود به معامله از طریق خط روند
هر وقت یک معامله گر در نزدیکی خط روند اقدام به خرید می کند، پوزیشن معاملاتی خود را باز نگه می دارد تا زمانی که قیمت ها به پایین نقاط حمایتی روند نزول کنند. بیشتر معامله گرها تا وقتی که جهت روند رو به بالاست، دستور استاپ لاس خود را به موقعیت های بالاتر انتقال می دهند. با استفاده از این روش یعنی تغییر دادن مکان استاپ لاس، یک معامله گر می تواند به زودی از معامله خارج نشود و آخرین حد سود را به دست آورد.
پایین نگه داشتن حد ضرر یا استاپ لاس زیر خط روند یک روش استراتژیک است. زیرا قیمت ها فضای کافی برای نوسان خواهند داشت و احتمال برخورد قیمت ها با حد ضرر کمتر خواهد بود. در روند صعودی شکل زیر، کاربرد استراتژی ذکر شده یعنی تغییر حد ضرر به نقاط بالاتر می تواند سود قابل توجهی را نصیب معامله گر ها کند.
حد ضرر را زیر خط روند حمایتی تنظیم کنید
تعداد خط روند در یک سهم
نمودار یک سهم پر از نقاطی است که میتوان با اتصال آنها به یکدیگر خط روند را رسم کرد. حال مسئلهای که در اینجا پیش میآید این است که اگر بخواهیم تمام این نقاط را به هم وصل کنیم، عملا در هر سهم تعداد زیادی از خطوط روند را خواهیم داشت. در آن صورت کدامیک از این خطوط معتبر هستند؟ به کدامیک میتوان اعتماد کرد و بر اساس آن روند سهم را تشخیص داد؟
تعداد خط روند برای هر سهم
اگر این خطوط را تصادفی رسم کنید نباید توقع داشته باشید که بازار از آنها پیروی کنند. پس با ترسیم خطوط متعدد و نامعتبر، بیهوده نباید خود را با انبوهی از اطلاعات نادرست گمراه کنید. به این امر توجه کنید که نمودار قیمت سهم در چه نقاطی با خط روند برخورد میکند. قطعا اگر روی خطی تنها دو برخورد وجود دارد و روی خط دیگر چهار برخورد، خط اول را نادیده میگیریم. قرار نیست هر دو نقطه را به هم وصل کنیم. این امر معمولا برای افرادی که تجربهی چندانی با این مسائل ندارند مشکلآفرین میشود. به این ترتیب گاه ممکن است با ترسیم نادرست خطوط روند، نتیجهای نادرست بگیرند و تصمیمی اشتباه را بر اساس آن اتخاذ کنند.
اما برای جلوگیری از این مشکل چه باید کرد؟ اگر خطی رسم کردید و مطمئن نبودید که این خط درست است یا خیر، تنها باید صبر کنید و با گذشت زمان از صحت خط ترسیمی مطمئن شوید. به این ترتیب اگر برخوردهای بیشتری با خط صورت گیرد میتوانید بیشتر به آن اعتماد کنید و این روند را در استراتژی معاملاتی خود دخیل کنید. اما زمانی که خطی را ترسیم میکنید و پس از مدتی متوجه میشوید که برخورد دیگری میان خط روند و نمودار قیمت وجود ندارد، مشخص است که صحت این خط زیر سوال خواهد رفت و روندی که خط آن را ترسیم کردهاید با روند سهم همخوانی ندارد.
آیا میتوان به سیگنالهای خط روند اعتماد کرد؟
همانند بسیاری دیگر از مفاهیم تحلیلی، استفاده از خط روند به عنوان سیگنال هم امری است که باید با احتیاط فراوان انجام شود. در واقع ورود یا خروج سریع از سهم بلافاصله پس از شکست خطوط روند، امر عاقلانهای نیست. در واقع بهتر است اینگونه بگوییم که استفاده از این عامل به عنوان سیگنال ورود یا خروج امری است که ممکن است با ریسکهای فراوانی همراه باشد. همانطور که بسیار تاکید میشود که تنها با مشاهدهی یک عامل یا بر اساس یک اندیکاتور تصمیم نگیرید، این امر در خطوط روند نیز صادق است.
شکست خط روند در یک نقطه
در زمان شکست خط روند معمولا باید صبر کنید تا یک کندل به طور کامل در بالا یا پایین خط فعلی قرار گیرد. حتی اگر نیمی از کندل هم در بالا یا پایین خط باشد، باز هم احتمال وجود ریسک از بین نمیرود.
به این ترتیب باید صبر کنیم تا خطوط روند صعودی به نزولی تغییر کنند یا برعکس. با توجه به این موارد مشخص است که پرهیز از تصمیمهای احساسی تا چه میزان در بازارهای مالی حائز اهمیت است. از سویی دیگر برخی افراد که روی سهم خاصی تعصب دارند، خطوط روند را با متر و معیارهای دلخواه خود ترسیم میکنند و به این ترتیب با دور شدن از روند واقعی سهم، خود را در دام سوگیریهای شناختی میاندازند.
چند پرسش و پاسخ در مورد خط روند
اعتبار خطوط روند در گرو چه عواملی است؟
حال که اینقدر از ارزش و اهمیت خطوط روند صحبت کردیم، لازم است به این نکته هم اشاره کنیم که تمام خطوط روند از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند. بر این اساس دو مولفهی اصلی شیب خط و تعداد برخوردها از اهمیت زیادی برخوردارند. هرچه شیب خط روند به ۴۵ درجه نزدیکتر باشد، اعتبار این خط بیشتر است. زیاد بودن تعداد برخوردهای نمودار قیمت با خطوط روند هم مسئلهی مهم دیگری است که باید به آن توجه شود.
اعتبار خط روند
بررسی خط روند در کدامیک از تایمفریمها موثرتر است؟
از آنجا معاملات رنج Range Trading که نمیتوان رفتار سهم را تنها طی چند ساعت یا کمتر از یک هفته آنالیز کرد، تایمفریمهای بالاتر معیار معتبرتری در بررسی سهام به شمار میروند. بر این اساس تحلیلگران و معاملهگران مجرب بازار بورس همواره بر استفاده از تایمفریمهای بالاتر تاکید میکنند. یعنی بررسی خطوط روند در بازههای هفتگی بسیار موثرتر از تایمفریمهای روزانه یا ساعتی است. پس در هنگام تحلیل سهام، حتما علاوه بر سه نکتهی گفتهشده در مورد قبل، به تایمفریم نیز توجه کنید.
آیا خط روند ثابت است؟
قطعا خیر. خطوط روند همانگونه که از نامشان مشخص است، نشاندهندهی تحرکات قیمتی سهام هستند. طبیعی است که قیمت یک سهم ثابت نمیماند و با گذشت زمان یا افت پیدا میکند یا روندی صعودی را در پیش میگیرد. در هر حال چنین نوسانهایی همیشه وجود دارند. بر همین اساس با تغییر رفتار سهم، باید خط روند را نیز مجددا ترسیم کرد. یعنی نمیتوان تنها یک مرتبه این خط را رسم کرد و دیگر کاری به آن نداشت. با ورود سهم به حرکتهای قیمتی جدید، نیاز به ترسیم خط جدید نیز حس میشود.
شکست خط روند یعنی چه؟
زمانی که روند حرکتی سهم تغییر میکند، این امر در خط روند نیز نمود پیدا میکند. در حقیقت هر کجا که کندلی به طور کامل در سمت دیگر خط قرار گرفت و چند کندل دیگر نیز موقعیت را تثبیت کرد، میتوان از شکست واقعی خطوط روند مطمئن شد. توجه کنید که تمام شستها معتبر نیستند و گاهی تنها یک حرکت فیک به شمار میروند.
اعتبار شکست خط روند
چه عواملی بر اعتبار شکست خط روند اثر میگذارند؟
اگر شکست همراه با افزایش حجم معاملات باشد به احتمال زیادی از اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود. همچنین اگر در چنین نقاطی شاهد تغییر قیمت چشمگیر در سهم بودیم حاکی از تغییر روند سهم دارد. یعنی با مشاهدهی کندلهای بزرگ میتوان منتظر برگشت روند بود. از سویی دیگر اگر این شکست با ایجاد یک الگو (مانند سر و شانهی سقف) همراه باشد، حاکی از اعتبار آن است. همچنین اعتبار خودِ خط روند نیز در اعتبار شکست آن موثر است. یعنی هرچه خطوط روند معتبرتر باشند، شکست آنها نیز از اعتبار بیشتری برخوردار است. با توجه به این چهار عامل مهم میتوان واقعی بودن یا فیک بودن شکست را تا حدود زیادی متوجه شد.
آیا از خط روند میتوان در همهی شرایط استفاده کرد؟
خیر. روند تمام سهمها را نمیتوان با ترسیم این خطوط تعیین کرد. در واقع اگر بازار روند خاصی نداشته باشد نمیتوان به کمک این خط به نتایجی رسید. در چنین شرایطی باید به ابزارهای دیگری متوسل شد و از آنها بهره برد. خطوط روند تنها برای بسترهایی تنظیم شدهاند که حرکت سهم روندی است.
استراتژی های معاملات روزانه فارکس (بخش دوم)
در بخش اول استراتژی های معاملات روزانه فارکس ، شما را با تئوری اسپاد استوکاستیک (Spud stochastic) آشنا کردیم؛ در این مقاله به بررسی اندیکاتور رنج رنگین کمان (Rainbow range) و اندیکاتورهای بحث بر انگیز Alligator (تمساح) و AntiAlligator (ضد تمساح) خواهیم پرداخت.
صدها استراتژی متفاوت فارکس بر اساس علم تحلیل فاندامنتال و تکنیکال به وجود آمده است. قبلا در مقالات مختلف تعدادی از آنها را معرفی کرده و به بررسی کاربرد آنها پرداختیم. همانطور که آموختید برخی تریدرها از تعداد محدودی اندیکاتور استفاده میکنند و معتقدند استفاده از اندیکاتورهای متعدد باعث بروز اشتباهات معاملاتی میشود. در قسمت دوم این مقاله، مانند قسمت اول بررسی میکنیم که آیا استفاده از چند اندیکاتور روزانه به تریدر کمک کرده یا او را گیج میکند.
رنگین کمان، اندیکاتوری برای تمامی تایم فریمها
اندیکاتور رنگین کمان (Rainbow) به خوبی نشان میدهد که چگونه یک ابزار پایه به توسعه یک تحلیل گرافیکی جامع از بازار فارکس کمک میکند. استفاده از این ابزار از نظر بصری نیز راحت است. بر اساس این اندیکاتور، میتوانید بیش از یک استراتژی را در معاملات لحاظ کنید؛ البته استفاده از این روش برای افراد مبتدی مشکل است. مزیت اصلی اندیکاتور رین بو یا رنگین کمان در این است که برای تمامی بازههای زمانی و برای تمامی جفت ارزها ایدهآل است. این اندیکاتور بر اساس میانگین متحرک نمایی (exponential moving averages) بوده و میتوان بر اساس آن انواع استراتژیها را توسعه داد.
برای اینکه انجام معاملات فارکس با این اندیکاتور سادهتر شود، رنگهای هر قسمت را جوری انتخاب کنید که به علت کنتراست با یکدیگر ادغام نشوند و بتوان آنها را از هم تشخیص داد. پیشنهاد میکنیم تنظیمات اولیه آن را تغییر ندهید.
میانگینهای متحرک متعدد که به بخشهای خاص تقسیم شدهاند به شخص این امکان را میدهند تا عمق بازار را در تمام تایم فریمها ببیند. ناحیه زرد رنگ یک روند کوتاه مدت را نشان میدهد که احتمالا برای اسکالپرها کاربرد بیشتری خواهد داشت. منطقه آبی روندهای کوتاه مدت را در معاملات روزانه نشان میدهد. منطقه سبز نیز مناسب افرادی است که معاملات میان مدت را ترجیح میدهند، رنگ قرمز نیز برای تریدرهای بلند مدت بوده و رنگ صورتی برای افرادی است که به دید چند ساله سرمایه گذاری کردهاند.
نکاتی درباره این اندیکاتور
- نباید حرکت تصادفی از میانگین متحرک در این مناطق وجود داشته باشد. میانگینهای متحرک نمایی باید تا حد امکان به یکدیگر نزدیک بوده و از یکدیگر عبور نکنند. هر قسمت در ناحیه سیگنال باید تقریباً ضخامت یکسانی داشته باشد، یعنی مرزهای کانالها نباید از نظر بصری باریک یا پهن شوند.
- میانگین متحرک باید در یک جهت باشد. وقتی که ترکیب به هم ریخته مناطق به صورت منظم قرار بگیرد باید وارد معامله شوید.
سیگنال خرید: نواحی به ترتیب روبرو مرتب شده باشند: زرد، آبی، سبز، قرمز و صورتی.
سیگنال فروش: نواحی به ترتیب روبرو مرتب شده باشند: صورتی، قرمز، سبز، آبی و زرد
ترکیب شدن میانگینهای متحرک به معنای نبود اطمینان از بیتحرکی یا نوسانات شدید قیمت است. برای اطمینان بیشتر میتوانید یک اسیلاتور به اندیکاتور اضافه کنید یا از سیگنالهای کندل شناسی برای تایید استفاده کنید. برای مثال، اگر قیمت برای مدت نسبتاً طولانی زیر میانگینهای متحرک معامله شود و سپس بالا رفته و حتی از کندترین میانگینهای متحرک هم عبور کند، در این حالت بریک اوت زده و همین موضوع شروع خرید را منطقی میکند. تمام تایم فریمها برای این استراتژی مناسب است؛ اما بهتر است از تایم فریم 1 ساعته یا بیشتر استفاده شود.
استراتژی های معاملات روزانه فارکس (بخش دوم)
از شکل بالا مشخص است که چگونه احساسات سرمایه گذاران در همان ابتدا شکل میگیرد: مناطق ضخامت یکسانی ندارند. مرزهای کانالها موازی نیستند؛ برعکس آنها باهم تلاقی داشته و یا از هم جدا میشوند. در برخی نقاط، کانال اصلی رنگین کمان باریکتر میشود، پس از آن تعدادی میانگین متحرک شروع به حرکت نزولی میکنند. مناطق رنگی جداگانه به وضوح مشخص میشوند. کادر قرمز قسمتی که میتوانید در آن پوزیشن فروش باز کنید را مشخص میکند. قسمت طلایی رنگ، مناطق «هرج و مرج» را مشخص میکند. هرگاه منطقه زرد کف را نشان داد و سپس حرکتی به سمت بالا داشت و در حال شکست خط روند اصلی نزولی بود معامله خود را ببندید (در شکل با فلش نشان داده شده است).
الیگیتور (Alligator) یا آنتی الیگیتور (AntiAlligator)
بازارها اغلب اوقات ثابت بوده یا بسیار نوسانی هستند، در این شرایط فقط اسکالپرها میتوانند سود ببرند. روندها به صورت کلی در 15 – 30 درصد بازههای زمانی ایجاد میشوند و بهترین استراتژیهای فارکس دقیقاً با هدف شناسایی این روندها و به موقع سیگنال دادن به وجود آمدهاند. اندیکاتور الیگیتور (Alligator)،که توسط بیل ویلیامز (Bill Williams) طراحی شد، به صورت اختصاصی برای تشخیص روند طراحی شده است.
اندیکاتور الیگیتور از سه میانگین متحرک و فرمول محاسبهای استفاده میکند که مبتنی بر ترکیب خطوط تعادلی که بر اساس هندسه فراکتال و تحرک غیر خطی است. به جای قیمت بسته شدن، از مقدار متوسط قیمت منهای «های و لو» تقسیم بر 2 استفاده میکند. از آنجایی که میانگینهای متحرک شبیه آروارههای تمساح هستند، به این اندیکاترو الیگیتور (تمساح) گویند.
تشخیص روند به کمک الیگیتور
- وقتی همه خطوط در نقطه یکسانی به یکدیگر رسیدند یا فاصله آنها به کمترین میزان خود رسید، روند بازار ثابت (فلت) است. تریدر با دریافت این سیگنال باید از معاملات خارج شده و منتظر بماند.
- اگر خطوط از حالت فلت فاصله گرفتند نشان از شروع روند جدید دارد. هرچه واگرایی گستردهتر باشد نشان از قویتر بودن روند دارد. اگر خط آبی پایین باشد، روند صعودی است و اگر بالا باشد روند نزولی است.
- روند تا زمانی که خطوط اندیکاتور به یکدیگر نرسند ادامه دارد.
استراتژیهای معاملاتی فارکسی که بر اساس اندیکاتور الیگیتور هستند به دلیل تاخیر مورد انتقاد قرار گرفتهاند. به همین دلیل است که باید بسیار مراقب بود، همیشه جهت قیمت را زیر نظر داشته باشید و سعی کنید روندهای طولانی مدت را دنبال کنید (برای این موارد تحلیل فاندامنتال مفید خواهد بود). بازه زمانی پیشنهادی برای این اندیکاتور 4 ساعته یا بیشتر است.
آنتی الیگیتور (AntiAlligator)
اندیکاتور آنتی الیگیتور (AntiAlligator) عملکردی برعکس اندیکاتور الیگیتور بیل ویلیامز دارد. استراتژیهای مبتنی بر الیگیتور سیگنال فروش میدهند؛ در صورتی که آنتی الیگیتور سیگنال خرید میدهد. بسیاری معتقدند که سیگنالهای آنتی الیگیتور تاخیر ندارند.
استراتژیهای مبتنی بر آنتی الیگیتور از یک اسیلاتور مکمل موج روند استفاده میکند. همچنین از یک میانگین متحرک ساده و نمایی برای نشان دادن شروع یک روند استفاده میکند.
موارد مورد نیاز برای باز کردن یک پوزیشن خرید:
- موج روند (TrendWave)، در زیر سطح 50- یک نقطه آبی رنگ را نشان دهد.
- آنتی الیگیتور نیز یک ستون سبز در همان کندل استیک نشان دهد.
بعد از اینکه شرایط بالا فراهم شد، میتوان در کندل بعدی وارد معامله معاملات رنج Range Trading شد. سیگنالهای تایید کننده یک نقطه آبی زیر سطح 60- و چندین ستون سبز متوالی خواهند بود. استاپ لاس باید در فاصله کمتر از 20 پیپ قرار داده شود. بعد از اینکه 10 پیپ سود حاصل شد، 50 درصد معامله را خارج کرده و با حد ضرر شناور (trailing stop) معامله را ادامه خواهیم داد.
در تصویر مشخص شده که وقتی قیمت در پایینترین سطح خود است، اندیکاتور ستون را رنگ میکند. ستون اول بزرگتر از ستون دوم به نظر میرسد؛ اما تنها چند ستون متوالی، بدون در نظر گرفتن اندازه ستون آخر، سیگنال قوی ارسال میکنند. ستون سومی وجود ندارد در نتیجه میتوان وارد معامله شد.
موارد لازم برای باز کردن پوزیشن فروش :
- موج روند (TrendWave)، در بالای سطح 50 یک نقطه آبی رنگ را نشان دهد.
- آنتی الیگیتور نیز یک ستون قرمز در همان کندل استیک نشان دهد.
با وجود اینکه آنتی الیگیتور عملکردی برخلاف الیگیتور دارد؛ اما میتوان با استفاده از آن از هر دو جهت وارد معامله شد.
جمع بندی
تمامی این استراتژیها در اینکه سیگنال زیادی ارسال نمیکنند، مشترک هستند. بهتر است از این استراتژیها در جفت ارزهای متفاوت استفاده شود. توجه کنید که هیچ سیستم اطلاعاتی بی عیب و نقصی در جهان وجود ندارد. شرایط بازار دائماً در حال تغییر است و همه چیز به آن بستگی دارد؛ در نتیجه عملکرد هر استراتژی به نتایجی بستگی دارد که از معاملات حاصل میشود.
دیدگاه شما