حکم خوردن شراب به دستور پزشک (مرجع تقلید آیةالله سیستانی)
سوال با عرض سلام. پزشک برای درمان بیماری من خوردن مقداری شراب را تجویز کرده.ا گر نخورم بیماریم بگفته پزشک درمان نمیشود. باتوجه باینکه شراب حرام میباشد وظیفه من چیست؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی سیستانی(مدظله)
جواب: سلام علیکم؛ بزرگوار دکتر اشتباه گفته و او فردی متشرّع و دانا نیست زیرا خداوند شفا و بهبودی را در حرام قرار نداده است لذا به چند حديث در اين رابطه اشاره مي شود:
1. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند: «در چيزهاي حرام، هيچ شفائي نيست». «شفاي شما در چيزهايي كه بر شما تحريم شده، قرار داده نشده است».
بحارالأنوار، ج57، ص162.
2. از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ در رابطه با اثر دارويي شراب پرسيدند، آن حضرت فرمود: «به درستي خداي عزّوجلّ در چيزي كه آن را حرام كرده، دواء و شفائي قرار نداده است».
بحارالأنوار، ج59، ص86، به نقل از طبّ الائمه، ص32.
3. ابن ابي يعفور به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض كرد: به مرضي مبتلا هستم كه هر وقت شدّت مي كند، قدري نبيذ (شراب انگور) مي آشامم، درد ساكن مي شود. امام ـ عليه السلام ـ فرمود: «نياشام. به درستي كه حرام است و جز اين نيست كه از شيطان است و مي خواهد تو را به حرام بيندازد، اگر از شراب خوردنت نااميد شود، درد برطرف مي شود.
ابن ابي يعفور از محضر امام ـ عليه السلام ـ در مدينه مرخص شد و به كوفه برگشت و دردش بيشتر شدّت كرد، بستگانش برايش نبيذ (شراب انگور) آوردند و اصرار به خوردنش كردند. او گفت: به خدا سوگند، قطره اي از آن را نخواهم آشاميد، چند روزي به شدّت ناراحت بود تا اينكه درد برطرف شد و تا آخر عمر به آن مرض مبتلا نشد.
وسائل الشيعه، ج17، ص277.
نتيجه گيري: بنابراين، در هيچ حرامي شفاء نيست و ما نبايد فريب نفس امّاره و شيطان را بخوريم و نبايد به بهانه هاي واهي به سراغ آشاميدني هاي حرام از قبيل شراب دنبلان گوسفند و غيره برويم.
ما بايد در صورت مبتلا شدن به هر نوع مرضي، از راههاي مشروع و معقول به مداواي خود بپردازيم و از خدا طلب شفاء كنيم. یاحقّ.
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مىهراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمىبرد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمىبرد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ آیا دستورات حدی حرام است؟ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِينَ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيلهاى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمىبرد« وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مىفرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مىبينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.
چرا خداوند در سوره توبه امر به کشتن همه کفار کرده است؟
گروه فعالیتهای قرآنی: در آیه ۵ سوره توبه امر به جنگ با کفار شده است؛ سؤالی اینجا مطرح میشود، که آیه قرآن دستور میدهد که کفار را در هرجا که حضور مییابند و با آنها برخورد میکنیم باید بکشیم؟
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از قم، به نقل از روابط عمومی مجمع جهانی شیعهشناسی در این خصوص آمده است: آیه مورد اشاره، آیه پنجم سوره توبه است: «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوایییلَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (5) پس چون ماههاىِ حرام سپرى شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.»
قبل از پرداختن به تفسیر اجمالی این آیه شریفه نکته مهمی را باید تذکر دهیم و آن اینکه برای بدست آوردن نظر دین در یک مسئله و رسیدن به دستورات شرع مقدس در آن مورد اکتفای به یک آیه و یا روایت توسط امثال ما که مجتهد نیستیم خطای آشکاری است که بر هیچ کس پنهان نیست. مجتهد جامعالشرایط بعد از سال ها تمرین و ممارست طاقت فرسا و بعد از شناخت کامل و همهجانبه یک موضوع و پس از احاطه کامل بر تمام آیات و روایات مرتبط با حکم آن موضوع و درنظر داشتن تمام قرائن و شواهد موجود نهایتا با کمال احتیاط، نظر و فهم خود _که البته هم بر خودش و هم بر مقلدینش حجت است_ را در مورد حکم آن موضوع ارائه میدهد و اگر مسئله مربوط به جامعه اسلامی بود این ولی فقیه است که تکلیف مسلمین را روشن میکند.
حال اشارهای به تفسیر اجمالی آیه مورد بحث مینماییم: در این آیه چهار دستور در مورد مشرکین دیده مى شود: بستن راه ها، محاصره کردن، اسیر ساختن، و بالآخره کشتن و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییرى نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر، باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عملى گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافى قرار گیرند از این راه باید وارد شد و اگر چارهاى جز قتل نبود کشتن آنها مجاز است.
این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده، و همانطور که می دانید، مساله آزادى مذهبى، یعنى ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر براى پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانى و اهل کتاب مانند یهود و نصارى است، و شامل بت پرستان نمى شود، زیرا بت پرستى مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط و خرافه و انحراف و بیمارى است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد ولى این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مىتوانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه مى کند اگر آنها توبه کنند و به سوى حق باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکاة را ادا کنند، آنها را رها سازید و مزاحمشان نشوید. (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ) و در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتى را ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکند زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و کسى را که به سوى او باز گردد، از در خود نمى راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
سپس این موضوع را در آیه بعد با دستور دیگرى تکمیل مىکند تا تردیدى باقى نماند که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آئین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمین هاى دیگران، و مى گوید: اگر یکى از بت پرستان از تو در خواست پناهندگى کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ). یعنى در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به آنها بده تا آزادانه به بررسى محتواى دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدایت بر دل آنها تابید آن را بپذیرند. بعد اضافه مى کند که او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان تا کسى در اثناء راه مزاحم او نگردد. (ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ). و سرانجام علت این دستور سازنده را چنین بیان مى کند که: این بخاطر آن است که آنها قومى بى اطلاع و ناآگاهند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ). بنا بر این اگر درهاى کسب آگاهى به روى آنها باز گردد، این امید میرود که از بت پرستى که زائیده جهل و نادانى است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.
در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که یکى از بت پرستان پس از الغاى پیمان آنها، به على (ع) گفت: اى فرزند ابو طالب اگر کسى از ما بعد از گذشتن این چهار ماه بخواهد پیامبر را ملاقات کند و مسائلى را با او در میان بگذارد و یا سخن خدا را بشنود، آیا در امنیت خواهد بود؟! على (ع) فرمود آرى، زیرا خداوند فرموده وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ . و به این ترتیب سختگیرى فوق العادهاى که از آیه اول استفاده مى شود، با نرمشى که در آیه دوم به کار رفته، تعدیل مى گردد، و راه و رسم تربیت همین است که همیشه شدت عمل را با نرمش بیامیزند و از آن معجونى شفا بخش بسازند(تفسیر نمونه، ج7، صص: 294-293).
در آیات ابتدایی سوره توبه سخن از وظیفه مسلمانان در برابر بت پرستان است، اما وظیفه ما در برابر اهل کتاب در آیه 29 به بعد مورد توجه قرار گرفته است و تکلیف مسلمین را با اهل کتاب روشن مىسازد. در این آیات در حقیقت اسلام براى اهل کتاب یک سلسله احکام حد وسط میان مسلمین و مشرکین قائل شده است، زیرا اهل کتاب از نظر پیروى از یک دین آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل اجازه کشتن آنها را نمىدهد در حالى که این اجازه را در باره بت پرستانى که مقاومت به خرج مىدادند، مىداد، زیرا برنامه، برنامه ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده است.
ولى در صورتى اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را مى دهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، در غیر این صورت اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر مى کند، دلیل این شدت عمل را در لابلاى سه جمله در آیه مورد بحث روشن مى سازد.(تفسیر نمونه، ج7، ص: 351)
خلاصه اینکه احکام روابط با اهل کتاب تابع نوع رابطهای است که آنها با مسلمین دارند، اگر با مسلمین در جنگ باشند کافرحربی محسوب میشوند و رابطه با ایشان احکام خاص خود را دارد و جواز کشتن آنها هم تابع رعایت مصالح مسلمین و جامعه مسلمین است و البه تشخیص آنهم بدست ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامی است. به عنوان نمونه جوابی که مرحوم امام به سوال مطرح شده توسط شورای عالى قضایى دادهاند و در صحیفه امام، ج18، ص 305 آمده است را میآوریم: « بعد التحیة و السلام، تقاضا مى شود سؤال ذیل را جواب مرقوم فرمایید: آیا غیر مسلمانان که در مملکت ایران زندگى مى نمایند از اهل کتاب یا غیر آنها اگر مرتکب جرمى بشوند که حد یا تعزیر دارند مانند سرقت و زنا یا جاسوسى یا افساد یا محاربه یا قیام علیه حکومت و همانند اینها آیا مانند مسلمانان باید مجازات شوند یا آنکه مجازات آنها در مانند جاسوسى به بعد احتیاج به اشتراط ترک دارد و یا آنکه چون با مثل جاسوسى حربى شوند به مانند کفارى که شرایط ذمه عمل نکنند با آنان معامله گردد، یعنى برگرداندن به مأمن و یا تخییر حاکم بین قتل یا فدیه یا استرقاف که حضرت عالى در مسئله هشت تحریر الوسیله، ج 2، ص 503 در تخییر اشکال فرمودید.
بسمه تعالى، کفار مزبور در پناه اسلام هستند و احکام اسلام مانند مسلمان هاى دیگر درباره آنها جارى است و محقون الدّم بوده و مالشان محترم است. روح اللَّه الموسوی».
فواید ترک خودارضایی از نظر اسلام
خودارضایی یک عمل فوری، برای ارضای خود است. اخیراً تحقیقات و مقالات بیشتری به نفع خودارضایی مطرح شده است. به اعتقاد کارشناسان، خودارضایی زمانی که در حد اعتدال انجام شود واقعاً سالم است. گفته می شود که سلامت جسمی و جنسی فرد را بهبود می بخشد. اما آیا واقعا مسئله این است؟ بیایید دریابیم فواید ترک خودارضایی از نظر اسلام چیست.
من می خواستم در مورد چیزی با شما صحبت کنم که بسیار مهم است، در مورد مضرات خودارضایی و پورنوگرافی بر مغز و بدن و فواید ترک خودارضایی از نظر اسلام.
پزشکان و روانشناسان معاصر معمولاً می گویند که خودارضایی رفتاری سالم است … بگذارید فقط این را به شما بگویم: آنها نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند، آنها نمیتوانند رنج یک معتاد به خودارضایی را درک کنند. آخرین تحقیقات را بررسی کنید که ار تباط مستقیمی بین اعتیاد به خودارضایی با کاهش ماده خاکستری در مغز را ثابت می کنند.
ترک خودارضایی و پورنوگرافی بهترین کاری است که در چند سال گذشته برای خودم انجام دادهام. اکثر مردم نمی دانند که خودارضایی چقدر میتواند مضر باشد. من شخصاً نمی توانم باور کنم که چقدر وقت خود را صرف این چیزها کردم.
در ادامه برخی از مزایای ترک خودارضایی که تنها بعد از چند هفته تجربه کردم را آورده ام:
- احساس رفاه. آرام تر بودن. خندیدن راحت تر، عصبانیت کمتر.
- احساس لذت بیشتر از فعالیت های روزمره، این مزیت شگفت انگیز است.
- خلاقیت بیشتر؛ حس شوخ طبعی بر می گردد.
- حافظه بهتر، توانایی تمرکز بهتر.
- اطمینان طبیعی بیشتر، اضطراب اجتماعی کمتر.
- انگیزه بیشتر برای انجام کارهای مهم.
- موسیقی لذت بخش تر می شود. در واقع، سلیقه موسیقی حتی می تواند تغییر کند.
- به خواب کمتری نیاز است.
- صحبت کردن راحت تر، لکنت کمتر.
- توانایی به خاطر سپردن رویاها.
- مشکلات جنسی کمتر، نعوظ بهتر.
- احساسات شدیدتر، مانند عشق.
- از نظر عاطفی انعطاف پذیرتر
- پوست جوانتر به نظر می رسد و آکنه کمتری دارد.
- قدرت بدنی بیشتر
- صدایی عمیق تر
- سیستم ایمنی قوی تر
- موضوع خودارضایی هنوز در سراسر جهان یک تابو بزرگ است. فقدان اطلاعات و مکالمات پیرامون آن، اطلاع رسانی صحیح در مورد آن را برای نسل جوان دشوار می کند. در نتیجه، بسیاری نمی دانند چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه است. آیا خودارضایی از نظر اسلام حرام است؟ آیا مجاز است؟ کمبود اطلاعات در این رابطه به جامعه ما بیشتر آسیب می رساند تا فایده داشته باشد. وقت آن است که این گفتگو را انجام دهیم. همه این تردیدها را یکبار برای همیشه برطرف کنیم.
فواید ترک خودارضایی از نظر اسلام چیست؟
خودارضایی چیست؟ استمناء، تجربه ارگاسم جنسی است که با تحریک خود برای لذت جنسی ایجاد می شود. در دنیای مدرن امروز، خودارضایی یک مفهوم بسیار رایج است. بیش از 75 درصد از بزرگسالان در سراسر جهان اعتراف کرده اند که حداقل در یک مرحله از زندگی خودارضایی کرده اند. بخشی از این جمعیت نیز مسلمان هستند. مخصوصاً جوانان مسلمان.
خودارضایی یک عمل فوری، برای ارضای خود است. اخیراً تحقیقات و مقالات بیشتری به نفع خودارضایی مطرح شده است. به اعتقاد کارشناسان، خودارضایی زمانی که در حد اعتدال انجام شود واقعاً سالم است. گفته می شود که سلامت جسمی و جنسی فرد را بهبود می بخشد. اما آیا واقعا مسئله این است؟ بیایید دریابیم فواید ترک خودارضایی از نظر اسلام چیست.
قرآن و حدیث در مورد خودارضایی چه می گویند؟
هیچ آیه روشنی در قرآن و حدیث وجود ندارد که صریحاً بگوید خودارضایی حرام است. اما آیاتی وجود دارد که دلالت بر این دارد. در ادامه برخی از آنها آورده شده است:
خداوند متعال در قرآن کریم، سوره 17، سوره اسراء، آیه 32 می فرماید: “حتی به زنا نزدیک نشوید، زیرا این کار بسیار ناپسند و راه بسیار بدی است.” اکثر دانشمندان اذعان دارند که خودارضایی یکی از وقایعی است که منجر به زنا می شود. بنابراین خداوند فرد مسلمان را از هر راهی که منجر به زنا شود، نهی کرده است.
از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که می فرماید: «ای جوانان، هرکس از شما توان مالی ازدواج را دارد، ازدواج کند، زیرا این امر از نگاه کردن به آنچه نباید شما را باز می دارد و از انجام زنا جلوگیری می کند. و اگر توان مالی ندارد، روزه بگیرد، زیرا سپری در برابر شر است. »
خودارضایی در اسلام گناه بزرگی محسوب می شود. در حالی که خودارضایی لذت را برای انسان به ارمغان می آورد، پیامدهای بزرگی در انتظار هر کسی است که این کار را انجام دهد. استمناء توسط زن و مرد انجام می شود و هر یک از آنها این کار را انجام دهند با گناه برابر است.
چرا خودارضایی هم برای مردان و هم برای زنان ممنوع است؟ در ادامه برخی از عوارض خودارضایی از نظر اسلام آورده شده است:
کاهش در توفیق
مطمئناً موفقیت ما فقط از طرف خداوند متعال است و به اذن او ممکن است به موفقیت برسیم. اما برای ما غیرممکن است که آنچه را که خدا از آن متنفر است انجام دهیم و توفیق (موفقیت اعطا شده توسط خدا) را به دست آوریم. فرد مسلمانی که دوست دارد خودارضایی کند، از احتمال توفیق خود می کاهد.
نمی توان ثابت قدم ماند.
ثابت قدم بودن راهی است برای مسلمان بهتر شدن بهتر و تقویت ایمان خود به خدا .اما همانطور که با خودارضایی راه شیطان را دنبال می کنید، ثابت قدم بودن برای شما دشوار می شود و در بدترین حالت، ایمان خود را از دست می دهید.
به تدریج از جامعه حذف می شوید.
عوارض جانبی خودارضایی از نظر اسلام نه تنها باعث آسیب رساندن به خود می شود، بلکه زندگی اجتماعی فرد را نیز به طرز بسیار بدی تحت تأثیر قرار می دهد. او توسط جامعه خود حذف خواهد شد، یا احتمالاً خود را از جامعه دور خواهد کرد. او از همراهی دیگران لذت نمی برد و تنها بودن با خودش را انتخاب می کند.
محروم از هر گونه اعمال نیک
همانطور که همه میدانیم، شیطان هرگز ما را از انجام کارهای بد و انجام کارهایی که خداوند برای ما ممنوع کرده است، متوقف نمی کند. خودارضایی به وضوح کار شیطان است و وقتی این کار بد را انجام دهیم، از انجام کارهای خوب مانند روزه ، نماز و تلاوت قرآن محروم می شویم.
ضعف در مقابل شیطان
هنگامی که اجازه می دهیم شیطان وارد قلب ما شود، به راحتی از او ضربه می خوریم. بنابراین، ما باید تمام تلاش خود را بکنیم تا خود را در دام شیطان شرور نیاندازیم. انجام خودارضایی به این معناست که ما در مقابل شیطان ضعیف شده ایم و بعداً، برای شیطان آسان تر است که ما را به کارهای بد بکشاند و ما را از نعمت خداوند متعال دور کند.
اندام های جنسی را ضعیف می کند.
خودارضایی نه تنها در مردان، همچنین می تواند اندام های جنسی زنان را نیز تضعیف کند. در حالی که برای مردان ممکن است باعث ناتوانی جنسی شود، در مورد زنان نیز همینطور است. بنابراین اکیداً توصیه می شود از خودارضایی خودداری کنید زیرا ممکن است به بدن آسیب برساند. عادت خودارضایی ممکن است برای مدتی به شما خوش بگذرد، اما معایب آن ارزش ندارد. این امر بر همه جنبه های زندگی شما، از جمله بدن، ذهن شما، و تعامل با دیگران تأثیر می گذارد.
خودارضایی و پورنوگرافی
بیشتر اوقات عمل خودارضایی اغلب شامل پورنوگرافی می شود. هر کاری که با پورنوگرافی انجام شود در اسلام کاملاً حرام تلقی می شود.
اسلام انواع اعمال و کلمات شنیع و بی شرمانه را بر ما حرام کرده است. پورنوگرافی یکی از این اقدامات بی شرمانه است بی شرمی به شکل کلامی و عملی ظاهر می شود. ابتذال بی شرمی است. بی ادبی بی شرمی است، و هر عمل زشتی نیز همینطور. اما زنا رفتار بی شرمانهای است که جوامع بشری را ذره ذره خراب می کند. و یکی از مواردی که منجر به زنا می شود پورنوگرافی است. بنابراین، اسلام به ما دستور می دهد که از هر چیزی که می تواند ما را به زنا سوق دهد، دوری کنیم.
مطلب مرتبط: ترک فیلم پورن
امام ابن حجر هیثمی می گوید: “نگاه هوس انگیز به یک زن نامحرم با ترس از انجام عمل زنا، گناه کبیره است، پس تماشای فیلم های پورنو، گناه کبیره است. ” علاوه بر این، بیننده بارها و بارها شاهد چنین صحنه های ناپسندی است که پیامدهای بدی دارد. وقتی کسی چنین فیلم های پورنو را تماشا می کند، اغلب باعث برانگیختگی جنسی می شود و این باعث می شود بیننده مرتکب گناهان بی شماری مانند خودارضایی و فحشا شود.
چگونه از این گناه دوری کنیم؟
خودارضایی در اسلام حرام است. محققان مسلمان که مطالعات خود را ارائه کرده اند از این امر حمایت می کنند. مطالعاتی که ثابت می کند خودارضایی در واقع برای سلامتی شما مفید نیست. در واقع بسیار اعتیادآور است و در برخی موارد شدید باعث آسیب جبران ناپذیر عصبی شده است. وسایل مختلفی وجود دارد که به فرد کمک می کند از تمرین خودارضایی خودداری کند. برخی از آنها عبارتند از:
وسواس از دیدگاه اسلام
در اسلام که بیش از هر دین دیگر تکلیف و امر ونهی دارد، یک رشته اصول یا قواعد عملی وضع شده است که حوزه عمل و حتی فکر افراد را در قالب معقول، قابل فهم و قابل عمل تعیین میکند وآنها را از غلتیدن در وسواس فکری وعملی دست را یی باز میدارد. وسواس در عمل از قبیل شک در طهارت، نماز، وضو، غسل، حلال و حرام بودن خوردنیها، انجام گرفتن یا نگرفتن کاری. درست بودن آن، پاک و مبرا بودن دیگران از گناه و خطور افکار زشت و ناپسند در دل، از جمله مواردی است که عالمان دین و مراجع تقلید با استنباط از قرآن مجید و احادیث همواره در تبیین آن کوشیدهاند. لفظ وسوسه” که ذکر آن در قرآن مجید نیز آمده است از دیدگاه علمای مذهبی به معنی“ بسیار وسوسه کننده ” است. درزبانهای عربی وفارسی نیز به نوعی اندیشه و محتوای ذهنی ناخواسته و نامطلوب دلالت میکند. در قران کریم کلمه وسواس و کلماتی از این ریشه در پنج جا آمدهاست. در سوره اعراف، آیه 20، سوره طه، آیه 120 (به صورت افسوس)، و در همین سوره آیه 4 به صورت ( الوسواس ) آمده است و معنی ظاهری آن در قران “ خیال یا فکر ناشایستی است که شیطان در قلب انسان میافکند ”.
دیدگاه مراجع تقلید در مورد وسواس و چگونگی مبارزه با آن :
دیدگاه علمای مذهبی و مراجع بزرگ تقلید در این مورد منبعث از دیدگاه قران که کاملترین و بزرگترین گفتارهاست میباشد. در کتاب معراج السعاده آمده است : “ بعد از اینکه آیا دستورات حدی حرام است؟ ضررهای ناشی از این بیماری را که باعث ایجاد مشکلات عدیدهای در زندگی فرد میشود را دانستی، لازم است در صدد معالجه آن برایی و نفس خود را از چنگ آن برهانی ”.
امام خمینی در کتاب معروف چهل حدیث، شرح حدیث بیست و پنجم را اختصاص به وسواس داده است. در ادامه اشاره به حدیثی مینماید “ عبدا،،بن سنان گوید ذکر کردم برای حضرت صادق، مردی را که مبتلا به وسواس در وضو و نماز و گفتم : “ او مرد عاقلی است ” حضرت فرمود که چه عقلی برای اوست وحال آنکه پیروی شیطان میکند ؟ “ گفتم به آن حضرت ” ، چگونه پیروی شیطان میکند ؟ فرمود “ از او سوال کن اینکه می آید اورا چه چیز است آن ، پس همانا میگوید ، از عمل شیطان است. ا”. امام خمینی در ادامه میگوید : “ بدان که وسوسه و شک و تزلزل از خطرات شیطان و القائات ابلیس است که در قلوب مردم میافکند، چنانچه آرامش و یقین و ثبات از افاضات رحمانیه و القائات ملکیه است ”.
در کتاب وسائل الاشیعه ، ج آیا دستورات حدی حرام است؟ از امام صادق نقل شده است ، “ به خدا سوگند وضوی پیامبر جز آن نبود که به هر عضوی یک بار آب میریخت ”.هم چنین آن حضرت میفرماید؛ یک بار شستن واجب، دوبار شستن کاری است بی پاداش و سه بار شستن بدعت و نوآوری است” . در تأیید این گفته در کتاب اصول کافی از قول آیا دستورات حدی حرام است؟ پیامبر،اکرم میفرماید “ هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش دوزخ جای دارد.”امام خمینی در ادامه مطلب در بیان اینگونه افراد وسواسی میفرماید : “ در این صورت، این شخص جاهل وسواسی که بیشتر از ده مرتبه غسل و محل وضو را میشوید، و در هر مرتبه با دقت آب را به تمام اعضای می راند، به نحوی که اول محل را خوب تر و خیس مینماید که آب جریان تام پیدا کند با غسل شرعی حاصل شود و بارها این عمل را تکرار میکند، باید پرسید بر چه اساس این کار را انجام میدهد به، آیا این نوع وضو گرفتن و غسل کردن مطابق کلام حدیث یا فتوای فقیه دین است؟ باید پرسید این نوع وضو گرفتن، غسل کردن و استحمام نمودن از کجا آمده است که باید چنین وچنان باشد. معلوم است فقها و مراجع تقلید چگونگی آداب مذهبی را از کتاب قران، سنت و اجماع بدست می آورند. پس وقتی که ما به کتب فقها مراجعه میکنیم، این گونه اعمال و رفتار وسواسی که باعث اسراف میگردد، مردود و تکذیب شده است. حتی بعضی از این اعمال وسواسی باطل محسوب شده است. پس چگونه شده که بیست سال یا بیشتر این بدعت باهم چون وضوی باطل نماز کرده است در حالی که در این مدت طولانی شیطان با او بازی کرده و نفس اماره بالسوء او را گول زده است.در سوره آیا دستورات حدی حرام است؟ مائده آیه 6: خداوند طی بشارتی به اهل ایمان چگونگی وضو گرفتن را توضیح میدهد، سپس می فرماید: اگر آب نیابید یا در استعمال آب ضرری ببینید در این صورت به خاک پاک و پاکیزه تیمم کنید و سپس چگونگی انجام تیمم را شرح میدهد و در پایان آیه میفرماید: خدا هیچ گونه سختی برای شما قرار نخواهد داد. . . .
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در توضیح قسمت پایانی آیه اشاره میفرماید که: برای اینکه روشن شود هیچگونه سختگیری در دوران گذشته ( وضو، غسل، تیمم ) در کار نبوده، بلکه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهی تسریع شده است میفرماید: خداوند نمیخواهد شمارا به زحمت افکند، بلکه می خواهد شما را پاکیزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام کند تا لباس شکر او را بگویید.
طرق مبارزه با وسواس از دیدگاه مذهب و مراجع تقلید:
امام خمینی در این رابطه به نقل از یکی از معصومین، میفرماید: وقتی که برای قضای حاجت میرفتند، با دست مبارک به رانهای مبارک آب می پاشیدند که اگر ترشحی ایجاد شد، معلوم نگردد. درحالی که این افراد وسواسی که خود را مقلد او پیرو این امام معصوم میدانند و دانستههای احکام دین خود را از آن بزرگوار میپندارند، در وقت تصرف درامول از هیچ چیز پرهیز نمیکنند یا در مورد اموری که احتیاط، لازم یا رایج است احتیاط نمیکنند؟ ودرادامه میگوید: تاکنون کدام فرد وسواسی عوض یک مرتبه زکات یا خمس چند مرتبه داده است، وبهجای یک مرتبه حج، چند مرتبه رفته باشد؟ یا از غذای شبهناک پرهیز کرده باشد؟ امام خمینی در ادامه مطلب اشاره میفرماید “ و اگر در مورد رفتار وسواسیاش پرسیده شود ، جواب میدهد می خواهم با طهارت واقعی نماز بخوانم، باید گفت: اگر اهل طهارت واقعی هستی، چرا اهل اهلیت واقعی نیستی. اگر فرضا که طهارت واقعی میخواهی کسب کنی، آیا ده مرتبه در آب کر و جاری شستشو کردن چیست؟
با آنکه در آب جاری یک مرتبه و در آب کر، در غیر بول یا بعضی نجاسات دیگر ، یک مرتبه ودر بول علیالمشهود یک مرتبه کفایت میکند و دو مرتبه اجماعا کافی استٍ، پس چندین مرتبه شستن چیزی جز وسوسه شیطان نیست. همچنین امام خمینی در ادامه میفرماید: پس ای عزیز، اکنون که معلوم شد عقلا و نقلا این وساوس شیطانی است و این خطرات از عمل ابلیس است که اعمال ما را باطل و به شکل دین، شما را از دین خدا خارج میکند و بالاخره بیم آن است که با عقاید شما بازی میکند، پس باید هر طور شده است درصدد معالجه آن برآیی
درادامه امام خمینی، میفرماید: یک راه آن است که فرد با مراجعه به علما و فقها وسواس از آنها اطمینان پیدا نماید که آیا این گونه رفتارها ناشی از وسواس است یا از دین و مذهب، زیرا در بسیاری از مواقع فرد وسواسی از حالت بیماری خود بی خبر است واعمال خود را از سر دینداری وحتی دیگران را بی مبالات میداند. در حالی که اینگونه اعمال از القائات شیطان است. زیرا که علماو فقهایی که فرد وسواسی درامور دین از آنها تقلید مینماید، اینگونه رفتارها را مغایر با دین میپندارند. بنابر این نمیتوان گفت که علما و بزرگان دین نسبت به دین خدا بی مبالات هستند و تنها این شخص وسواسی است که مقید به دیانت است. بنابراین پس از این که فرد وسواسی علماء فهمید که رفتارهای او نه از سر دینداری است بلکه ناشی از نوعی بیماری و القائات شیطانی است لام است جهت اصلاح وارد عمل شود. کار مهم در این خصوص بی اعتنایی و تقرب و دعا و نیایش در درگاه خداوند است. مثلا اگر فرد، مبتلا به وسواس در وضو است باید به رغم وسوسه شیطان که او را وادار به اسراف در آب میکند فقط یک غرفه آب استعمال کند. لابد شیطان او را وسوسه میکند و به او میگوید که این عمل ( یعنی یک آیا دستورات حدی حرام است؟ بار شستن ) کافی نیست! پس جواب او را به همه که اگر عمل من درست نیست، پس باید عمل و رسول خدا و ائمه معصومین که قریب سیصد سال وضو به این شکل ساختند نیز باطل باشد. بگذاری عمل من نیز باطل باشد.خداوند از من مواخذه نمی فرماید وبرخی بیش از این حجتی نیست. امام آیا دستورات حدی حرام است؟ خمینی “ می فرماید: البته وقتی فرد مدتی با این وسوسهها مضایدت و مخالفت و بی اعتنایی کرد حالت ثبات طمانینه پیدا میشود و شیطان از او بریده میشود.
نقش اصول شش گانه فقهی در کنترل و پیشگیری از وسوسههای فکری و عملی در اسلام، اصول فقهی از جمله اصولی هستند که مجتهدین اعلم مبنا و پایه اصلی آنها را از آیات قرآن و سایر احادیث وارده از ائمه معصومین گرفته و در صورت نیاز، جهت جامعه مسلمین از آن استفاده میشود. این اصول در زمینههای زیادی از جمله در اعمال عبادی و غیره قابل استفاده است و تنها محدود به موارد خاص نظیر نماز، روز.آداب شستشو، وضو و غسل،،،، نمیگردد.
آیا دستورات حدی حرام است؟
سلام علیکم؛ آیا هر گونه عملی که خلاف مقررات باشد حرام است؟ مثلاً قانون میگوید راننده، نباید از خط سفید وسط خیابان تجاوز کند، حال اگر در ساعتی که هیچکس در خیابان نباشد و مخل نظم و بر ضرر کسی نیست، فردی از روی عمد، مختصری از این خط تجاوز کند، مرتکب حرام شده آیا دستورات حدی حرام است؟ و باید توبه کند؟
تخلف از قوانین و مقررات جایز نیست و گناه محسوب میشود، مگر در مواردی که خود قانونگذار یا مسئولان مربوطه مسامحه کرده و عملاً آن قانون را قانونی نمیدانند که نباید به هیچ وجه از آن تخطی کرد.
ضمائم:
پاسخ دفاتر مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
به طور کلی رعایت قوانین و مقررات لازم و تخلف از آن جایز نیست.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
مخالفت قانون فى حد ذاته حرام نیست، ولى حضرت آیة الله آن را اجازه نمىدهند، مگر در حدودى که دولت و مسؤولان مربوطه عملاً مسامحه مىکنند.
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
در فرض سؤال، اگر خود قانونگذار، منع نکرده باشد، مانعی ندارد، در غیر این صورت بنابر احتیاط رعایت شود.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
بطور کلی مقررات دولتی که مخالفتی با شرع ندارد، تخلف از آن جایز نیست.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
باید مقررات راهنمایی را رعایت نماید.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
تخلف از قوانین نظام اسلامی شرعاً جائز نیست.
حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
رعایت قوانین و مقررات الزامی جمهوری اسلامی ایران شرعاً واجب است. بنابراین در فرض سؤال، فرد مرتکب معصیت شده است و باید توبه کند و توبه در این موارد یعنی اولاً تصمیم بگیرد که دیگر مرتکب آن خلاف نشود و ثانیاً ضرر یا خسارات احتمالی ناشی از رعایت نکردنش را جبران کند.
[1]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی، شبیری زنجانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
طبق نظر همه فقها و مراجع عظام تقلید رعایت مقررات نظام جمهوری اسلامی لازم است[1]،[2].در صورتی که از زمان فعلی عمل خود را مطابق قانون تنظیم کنید، اعمال آینده شما حلال و مجاز خواهد بود اما نسبت به اعمال گذشته .
تخلف از قوانین و مقررات نظام اسلامی جائز نیست اما در فرض مثال، چنانچه شرایط معامله رعایت گردد معامله باطل نیست (یعنی فروشنده مالک پول شده و خریدار هم صاحب آن جنس میشود)، اما کسی که اقدام به این عمل میکند، .
به طور کلی، تخلف از قوانینی که موجب حفظ نظم در جامعه است جایز نیست و مسلمانانی که در کشورهای بیگانه زندگی میکند لازم است به قوانین آنها ( اگر مستلزم خلاف شرع نباشد) احترام بگذارند، تا موجب وهن .
دیدگاه شما