«بسم الله الرحمن الرحیم» آشنایی با مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک ارائه شده توسط دکتر محمدعلی رستگار هدف غایی مهندسی مالی که عمدتا در قالب طراحی مشتقات مالی و ابزار های نوین مالی است ، همان مدیریت ریسک میباشد. درس مهندسی مالی در دانشگاه های ایران زیر مجموعه ی رشته ی مالی است و شامل مهندسیمالی مقدماتی و پیشرفته میباشد. بخشی از این درس آشنایی با مبانی و ابزار آن است وبخش دیگر آن نحوه یبه کار بردن این ابزار ها برای مدیریت ریسک بازار است. ریسک چیست؟ اساسا وقتی ما میتوانیم از کلمه ی ریسک استفاده کنیم که در شرایط عدم قطعیت باشیم. عدم قطعیت از فقداناطلاعات میاید. پس هر موقع ما اطلاعات به نسبت کاملی از موضوعی داشته باشیم ، میزان ریسک ما کم میشود.اما این ریسک هم میتواند اثرات مثبت داشته باشد و هم میتواند اثرات منفی داشته باشد که ما اثرات منفی رامورد مطلاعه قرار میدهیم. به این علت که اثرات منفی ، برای ما نگرانی بوجود می آورند و میتواند به ما آسیببرساند. عدم قطعیت یک مفهوم کلی است و مراتب مختلفی دارد ، یک مرتبه از آن عدم قطعیت مطلق است. مرتبه ی بعدی عدم قطعیتی است که در آن میزان اطلاعات کمی وجود دارد و حالت ابهام داشته باشد. مرتبه یبعدی ، مرتبه ای است که ما را با ریسک مواجه میکند.به طور مثال ، اگر ما کیسه ای داشته باشیم که در آن فقط میدانیم توپ وجود دارد ، اگر ما یک توپ بیرونآوریم و از ما خواسته شود که احتمال قرمز بودن توپ را بگوییم ، نمیتوانیم احتمال را بدست بیاوریم چون ماهیچ اطلاعاتی از درون کیسه نداریم اصلا شاید ما توپ قرمز نداشته باشیم. این حالت عدم قطعیت است.حال اگر ما بدانیم که در درون کیسه ، توپ های قرمز و آبی وجود دارد و از ما خواسته شود که بعد از بیرونآوردن توپی ، احتمال قرمز یا آبی بودن آنرا بدست بیاوریم باز هم نمیتوانیم احتمال را بدست بیاوریم چون مانمیدانیم که به چه تعداد توپ قرمز و چه تعداد توپ آبی درون آن وجود دارد. این حالت ابهام است.اما اگر ما بدانیم که درون کیسه سه توپ قرمز و سه توپ آبی وجود دارد میتوانیم احتمال را بدست بیاوریمچون اطلاعات را به اندازه ی کافی داریم. این حالت ریسک است. پس در ریسک اینطوری نیست که ما کلاً اطلاعات نداشته باشیم بلکه اطلاعاتی داریم که با استفاده از آنمیتوانیم تابع توزیع عدم قطعیت را بدست بیاوریم. این اطلاعات به طور مثال امکان دارد سری زمانی اتفاقاتگذشته باشد یا مصابحه با خبرگان آن موضوع یا هر نوع اطلاعات دیگر. پس اگر اطلاعاتی داشته باشیم که با آنتابع توزیع را بدست بیاوریم در ریسک قرار داریم و اگر نتوانیم بدست بیاوریم امکان دارد در ابهام باشیم و یا درعدم قطعیت مطلق. مدیریت ریسک یک فرایند است ، فرایندی که دائما باید انجام شود. تا وقتی که شرکت وجود دارد مدیریتریسک باید انجام شود و وقتی که شرکت بسته شد ، مدیریت ریسک نیز به اتمام میرسد. کاری که در ابتدایاین فرایند باید انجام دهیم این است که عوامل ریسک را شناسایی کنیم. بعد از شناسایی ، ما باید آنالیز کنیم. یعنی باید بررسی کنیم که ریسک ها ، چگونه بر روی کار ما تاثیر میگذارد. سپس باید عملی انجام دهیم تاریسکی که با آن مواجه هستیم ، مدیریت شود. وقتی حرف از مدیریت کردن ریسک میزنیم ، سه اتفاق امکاندارد بیافتد. یا ریسک را کاهش میدهیم یا ریسک را کاملا از بین میبریم یا ریسک را منتقل میکنیم. بعد از اینکه ما مدیریت ریسک کردیم ، باید پایش کنیم تا این اقدامات به نتیجه رسیده است یا نه. اگر نرسیده باشیمبه مرحله ی کنترل میرسیم که در این مرحله باید چرخه را دوباره انجام دهیم. وقتی ما صحبت از ریسک مالی میکنیم ، منظور ما این است که بر اثر عدم قطعیت های موجود در جامعه بوجودآمده. پس ریسک مالی آن ضرر و زیانی است ناشی از عدم قطعیت در ارزش سبد دارایی ما برای یک افق زمانیمشخص. در دنیای مالی مهمترین ریسک ها ، ریسک بازار ، ریسک اعتبار و ریسک نقدینگی است. برای هر کداماز این ریسک ها ما درس جداگانه ای داریم چون هر کدام موضوعات مفصلی هستند و برای درکش باید به تمامقسمت های آن توجه داشت. ریسک بازار ، آن ضرر و زیانی است که از نوسانات متغییر های مختلف بازار به ارزش سبد ما تحمیل میشود.متغییر ها امکان دارد قیمت سهام ، نرخ بهره و یا ارز ها و کالا ها ی مختلف باشد. علتی که باعث میشود ایننوسانات رخ بدهد یا تصمیمات کلان اقتصادی است یا تصمیات خرد در سطح بنگاه است و یا تاثیرات فاکتورهای سیاسی است. پس بر مبنای تحلیل بنیادی علت نواسانات قیمت این موارد است. البته ما در بازار نوع دیگری از نواسانات را داریم که تحلیل هایش به دسته ی تکنیکال مربوط میشود و دسته یبعدی ، تحلیل های رفتاری است. آن چه که ما در بازار میبینیم با توجه به گذشته ، تحلیل های بنیادی وتکنیکال نسبت به گذشته ارزشش نسبت به تحلیل های رفتاری کم شده است. ریسک اعتباری ، ناشی از عدم انجام تعهدات شریک تجاری است. این ریسک امکان دارد قبل از تسویه و یا بعداز تسویه اتفاق بیافتد. به طور مثال ما برای شرکتی اوراق قرضه منتشر کرده و ما مقداری اوراق خریده ایم. اگرشرکت بازپرداخت این اوراق را موکول کند ، ما دچار ضرر و زیان شده ایم و با ریسک اعتباری مواجه هستیم. به این ریسک اعتباری بعضی مواقع دیفالت ریسک هم (Default Risk) میگویند. دیفالت ریسک همان موکولکردن اقساط است که حالت های مختلفی دارد. مفهوم دیگری هم وجود دارد به نام دیفالت کُمپُنِنت (Default Component) که همان احتمال وقوع حالتدیفالت است. مفهوم دیگری به نام ریکاوری رِیت (Recovery Rate) وجود دارد که همان میزان دارایی هاییک شرکت بر روی بدهی های شرکت است. اگر ما با مدل سازی بتوانیم این احتمال و ریکاوری ریت را بدستبیاوریم تقریبا موضوع ریسک اعتباری حل شده است. در دنیا شرکت هایی داریم به نام شرکت های رتبه بندی. یکی از شرکت های معروف در زمینه ی رتبه بندی ، شرکت مودیز (Moodys) میباشد. این شرکت نزدیک بهصد سال است که کار رتبه بندی شرکت ها را انجام میدهد. مودیز برای رتبه بندی ، اطلاعاتی را از شرکت هامیگیرد و با استفاده از مدل هایی که دارد به شرکت رتبه میدهد. در ادامه مودیز میگویید که شرکت هایی که دربالاترین رتبه یعنی AAA (Triple A) قرار دارند از هر ده هزار شرکت در سه سال اول هیچکدام کار موکول راانجام نمیدهند. اما در چهار سال اول از هر ده هزار شرکت ، پنج شرکت و در پنج سال هفده شرکت و الی اخر ،موکول میکنند. مودیز برای هر طبقه از جدولش همچین اعدادی را به دست میاورند و گزارش میدهند. پس همانطور که قابل مشاهده است ، شاید ریسک اعتباری تعریف ساده ای داشته باشد ولی دنیای بزرگیپشتش نهفته است.ریسک بعدی ، ریسک نقدینگی است. ریسک نقد شوندگی آن ضرر و زیانی است که ناشی از نقد نشدن پولماست. یک تعبیر از ریسک نقدینگی ، ریسک نقد شوندگی است. تعبیر دیگر ، ریسکی است که بنگاه یا شرکتبا کمبود نقدینگی مواجه میشود. به طور مثال شرکتی باری خرید کالایی برای کالایی پول کم می اورد و برایما بقی پولش به فروشنده چک یک ماهه میدهد. اما فروشنده میگوید که اگر قرار است چک یک ماهه بدهیمیزان پول کالا به مقداری افزایش میابد. این میزان یا درصدی که فروشنده بیشتر میخواهد ، ریسک نقدینگی میگویند. پس این ریسک ، ضرر و زیانی است که شرکت باید تحمل کند تا برای آینده هزینه ی بیشترینپردازد. ریسک نقدشوندگی و ریسک نقدینگی به یکدیگر مربوط هستند. ریسک عملیاتی ریسک بعدی است. این ریسک ها ناشی از خطاهای انسانی یا فرایند های یک سازمان یانرم افزار و سخت افزار است. به طور مثال فردی برای شرکتی چک مینویسد اما به طور اشتباه یک صفر بیشترمیگذارد و مقدار بیشتری از حسابش خارج میشود. این ضرری که به ما وارد شده ، ریسک عملیاتی است. ریسکعملیاتی امکان دارد از جنس اعتباری یا نقدینگی و یا بازار باشد. این چهار نوع ریسک ، ریسک های اصلی است. نوع های دیگری از ریسک هم وجود دارد. ریسک درامد به گونه ای است که باعث میشود ریسک گریز شویم یعنی تمام ریسک ها را به طور سخت محدودکم کنیم. در نهایت امکان دارد شرکت ما به علت ریسک گریزی درآمدش کم شود. پس این موازنه ای است کهریسک ها را تا چه حد قبول کنیم تا درآمد هم داشته باشیم. ریسک بعدی ، ریسک های سایبری است. ریسکهای که به حوزه ی تکنولوژی مربوط میشود. ریسک بعدی ریسک قانونی است. معمولا وقتی ما قوانینی درسازمانی زیر پا میگذاریم با ریسک هایی مواجه میشویم. فلسفه این ریسک برای جلوگیری از زیر پا گذاشتن قوانین است. ریسک های استراتژیک ، ریسک هایی است که در تدوین استراتژی شرکت پدید می آید که اگر خطایی رخ دهدممکن است برند شرکت آسیب ببیند. ریسک بعدی ریسک شهرت است. اگر در این ریسک خطایی رخ دهدامکان دارد که شهرت ما از بین برود و یا برند شرکت خراب شود. بحث دیگری هم وجود دارد به نام حاکمیت شرکتی. مبانی است که در یک شرکت یا سازمان باید پیاده شود تاحکمرانی خوب اتفاق بیافتد که شامل توزیع قدرت به طور مناسب در شرکت میشود.ریسک بعدی استفاده ی بد از مدل ها یا انتخاب مدل اشتباه است. نام این ریسک ، ریسک مدل است. سیستمیک ریسک ، ریسک های مربوط به شبکه ی کسب و کار است و با سیستماتیک ریسک متفاوت است.
آشنایی با مبانی مهندسی مالی ومدیریت ریسک
دکتر محمدعلی رستگار دارای مدرک دکتری مهندسی مالی از دانشگاه جنوا و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فایننس از دانشگاه تورینو می باشند و در مدرسه تجاری لندن بعنوان محقق پس از دکتری به فعالیت های علمی و پژوهشی اشتغال داشته اند.دکتر رستگار سوابق علمی پژوهشی پرباری در حوزه دانش مالی علی الخصوص مهندسی مالی داشته اند که میتوان به مواردی چون عضو هیئت علمی گروه مهندسی مالی دانشگاه تربیت مدرس،عضویت در انجمن مالی ایران،عضویت در گروه مدیریت مالی دانشگاه خوارزمی و.. اشاره کرد.ایشان در کنار فعالیت های علمی-پژوهشی در اموراجرایی نیز فعال بوده و مواردی چون عضویت در هیئت مدیره تأمین سرمایه بانک مسکن،مشاور بانک ملت،عضویت در کمیته ریسک بانک های ملت،رفاه و اقتصاد نوین،عضویت در کمیته فناوری مالی بانک پاسارگاد و… در کارنامه اجرایی ایشان به چشم می خورد.دکتر رستگار در شهریور ماه ۹۹ ضمن حضور در مدرسه تابستانه مالی به ارائه ای در بحث مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک پرداختند که این درسگفتار جهت استفاده مخاطبین محترم منتشر می شود:
(توجه: این درسگفتار مطابق با محاوره استاد محترم پیاده سازی شده است.مخاطبین محترم میتوانند فایل جزوه مکتوب و فایل ارائه درس را از طریق بخش های مربوط در سایت دریافت نمایند،جزوه مکتوب در انتهای نوشتار جهت دانلود قرارداده شده است)
«بسم الله الرحمن الرحیم»
آشنایی با مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک
ارائه شده توسط دکتر محمدعلی رستگار
هدف غایی مهندسی مالی که عمدتا در قالب طراحی مشتقات مالی و ابزار های نوین مالی است ، همان مدیریت ریسک میباشد. درس مهندسی مالی در دانشگاه های ایران زیر مجموعه ی رشته ی مالی است و شامل مهندسیمالی مقدماتی و پیشرفته میباشد. بخشی از این درس آشنایی با مبانی و ابزار آن است وبخش دیگر آن نحوه یبه کار بردن این ابزار ها برای مدیریت ریسک بازار است.
ریسک چیست؟
اساسا وقتی ما میتوانیم از کلمه ی ریسک استفاده کنیم که در شرایط عدم قطعیت باشیم. عدم قطعیت از فقداناطلاعات میاید. پس هر موقع ما اطلاعات به نسبت کاملی از موضوعی داشته باشیم ، میزان ریسک ما کم میشود.اما این ریسک هم میتواند اثرات مثبت داشته باشد و هم میتواند اثرات منفی داشته باشد که ما اثرات منفی رامورد مطلاعه قرار میدهیم. به این علت که اثرات منفی ، برای ما نگرانی بوجود می آورند و میتواند به ما آسیببرساند. عدم قطعیت یک مفهوم کلی است و مراتب مختلفی دارد ، یک مرتبه از آن عدم قطعیت مطلق است.
مرتبه ی بعدی عدم قطعیتی است که در آن میزان اطلاعات کمی وجود دارد و حالت ابهام داشته باشد. مرتبه یبعدی ، مرتبه ای است که ما را با ریسک مواجه میکند.به طور مثال ، اگر ما کیسه ای داشته باشیم که در آن فقط میدانیم توپ وجود دارد ، اگر ما یک توپ بیرونآوریم و از ما خواسته شود که احتمال قرمز بودن توپ را بگوییم ، نمیتوانیم احتمال را بدست بیاوریم چون ماهیچ اطلاعاتی از درون کیسه نداریم اصلا شاید ما توپ قرمز نداشته باشیم. این حالت عدم قطعیت است.حال اگر ما بدانیم که در درون کیسه ، توپ های قرمز و آبی وجود دارد و از ما خواسته شود که بعد از بیرونآوردن توپی ، احتمال قرمز یا آبی بودن آنرا بدست بیاوریم باز هم نمیتوانیم احتمال را بدست بیاوریم چون مانمیدانیم که به چه تعداد توپ قرمز و چه تعداد توپ آبی درون آن وجود دارد. این حالت ابهام است.اما اگر ما بدانیم که درون کیسه سه توپ قرمز و سه توپ آبی وجود دارد میتوانیم احتمال را بدست بیاوریمچون اطلاعات را به اندازه ی کافی داریم. این حالت ریسک است.
پس در ریسک اینطوری نیست که ما کلاً اطلاعات نداشته باشیم بلکه اطلاعاتی داریم که با استفاده از آنمیتوانیم تابع توزیع عدم قطعیت را بدست بیاوریم. این اطلاعات به طور مثال امکان دارد سری زمانی اتفاقاتگذشته باشد یا مصابحه با خبرگان آن موضوع یا هر نوع اطلاعات دیگر. پس اگر اطلاعاتی داشته باشیم که با آنتابع توزیع را بدست بیاوریم در ریسک قرار داریم و اگر نتوانیم بدست بیاوریم امکان دارد در ابهام باشیم و یا درعدم قطعیت مطلق.
مدیریت ریسک یک فرایند است ، فرایندی که دائما باید انجام شود. تا وقتی که شرکت وجود دارد مدیریتریسک باید انجام شود و وقتی که شرکت بسته شد ، مدیریت ریسک نیز به اتمام میرسد. کاری که در ابتدایاین فرایند باید انجام دهیم این است که عوامل ریسک را شناسایی کنیم. بعد از شناسایی ، ما باید آنالیز کنیم.
یعنی باید بررسی کنیم که ریسک ها ، چگونه بر روی کار ما تاثیر میگذارد. سپس باید عملی انجام دهیم تاریسکی که با آن مواجه هستیم ، مدیریت شود. وقتی حرف از مدیریت کردن ریسک میزنیم ، سه اتفاق امکاندارد بیافتد. یا ریسک را کاهش میدهیم یا ریسک را کاملا از بین میبریم یا ریسک را منتقل میکنیم. بعد از اینکه ما مدیریت ریسک کردیم ، باید پایش کنیم تا این اقدامات به نتیجه رسیده است یا نه. اگر نرسیده باشیمبه مرحله ی کنترل میرسیم که در این مرحله باید چرخه را دوباره انجام دهیم.
وقتی ما صحبت از ریسک مالی میکنیم ، منظور ما این است که بر اثر عدم قطعیت های موجود در جامعه بوجودآمده. پس ریسک مالی آن ضرر و زیانی است ناشی از عدم قطعیت در ارزش سبد دارایی ما برای یک افق زمانیمشخص. در دنیای مالی مهمترین ریسک ها ، ریسک بازار ، ریسک اعتبار و ریسک نقدینگی است. برای هر کداماز این ریسک ها ما درس جداگانه ای داریم چون هر کدام موضوعات مفصلی هستند و برای درکش باید به تمامقسمت های آن توجه داشت.
ریسک بازار ، آن ضرر و زیانی است که از نوسانات متغییر های مختلف بازار به ارزش سبد ما تحمیل میشود.متغییر ها امکان دارد قیمت سهام ، نرخ بهره و یا ارز ها و کالا ها ی مختلف باشد. علتی که باعث میشود ایننوسانات رخ بدهد یا تصمیمات کلان اقتصادی است یا تصمیات خرد در سطح بنگاه است و یا تاثیرات فاکتورهای سیاسی است. پس بر مبنای تحلیل بنیادی علت نواسانات قیمت این موارد است.
البته ما در بازار نوع دیگری از نواسانات را داریم که تحلیل هایش به دسته ی تکنیکال مربوط میشود و دسته یبعدی ، تحلیل های رفتاری است. آن درک مفهوم پوشش ریسک چه که ما در بازار میبینیم با توجه به گذشته ، تحلیل های بنیادی وتکنیکال نسبت به گذشته ارزشش نسبت به تحلیل های رفتاری کم شده است.
ریسک اعتباری ، ناشی از عدم انجام تعهدات شریک تجاری است. این ریسک امکان دارد قبل از تسویه و یا بعداز تسویه اتفاق بیافتد. به طور مثال ما برای شرکتی اوراق قرضه منتشر کرده و ما مقداری اوراق خریده ایم. اگرشرکت بازپرداخت این اوراق را موکول کند ، ما دچار ضرر و زیان شده ایم و با ریسک اعتباری مواجه هستیم.
به درک مفهوم پوشش ریسک این ریسک اعتباری بعضی مواقع دیفالت ریسک هم (Default Risk) میگویند. دیفالت ریسک همان موکولکردن اقساط است که حالت های مختلفی دارد.
مفهوم دیگری هم وجود دارد به نام دیفالت کُمپُنِنت (Default Component) که همان احتمال وقوع حالتدیفالت است. مفهوم دیگری به نام ریکاوری رِیت (Recovery Rate) وجود دارد که همان میزان دارایی هاییک شرکت بر روی بدهی های شرکت است. اگر ما با مدل سازی بتوانیم این احتمال و ریکاوری ریت را بدستبیاوریم تقریبا موضوع ریسک اعتباری حل شده است. در دنیا شرکت هایی داریم به نام شرکت های رتبه بندی.
یکی از شرکت های معروف در زمینه ی رتبه بندی ، شرکت مودیز (Moodys) میباشد. این شرکت نزدیک بهصد سال است که کار رتبه بندی شرکت ها را انجام میدهد. مودیز برای رتبه بندی ، اطلاعاتی را از شرکت هامیگیرد و با استفاده از مدل هایی که دارد به شرکت رتبه میدهد. در ادامه مودیز میگویید که شرکت هایی که دربالاترین رتبه یعنی AAA (Triple A) قرار دارند از هر ده هزار شرکت در سه سال اول هیچکدام کار موکول راانجام نمیدهند. اما در چهار سال اول از هر ده هزار شرکت ، پنج شرکت و در پنج سال هفده شرکت و الی اخر ،موکول میکنند. مودیز برای هر طبقه از جدولش همچین اعدادی را به دست میاورند و گزارش میدهند.
پس همانطور که قابل مشاهده است ، شاید ریسک اعتباری تعریف ساده ای داشته باشد ولی دنیای بزرگیپشتش نهفته است.ریسک بعدی ، ریسک نقدینگی است. ریسک نقد شوندگی آن ضرر و زیانی است که ناشی از نقد نشدن پولماست. یک تعبیر از ریسک نقدینگی ، ریسک نقد شوندگی است. تعبیر دیگر ، ریسکی است که بنگاه یا شرکتبا کمبود نقدینگی مواجه میشود. به طور مثال شرکتی باری خرید کالایی برای کالایی پول کم می اورد و برایما بقی پولش به فروشنده چک یک ماهه میدهد. اما فروشنده میگوید که اگر قرار است چک یک ماهه بدهیمیزان پول کالا به مقداری افزایش میابد. این میزان یا درصدی که فروشنده بیشتر میخواهد ، ریسک نقدینگی میگویند. پس این ریسک ، ضرر و زیانی است که شرکت باید تحمل کند تا برای آینده هزینه ی بیشترینپردازد. ریسک نقدشوندگی و ریسک نقدینگی به یکدیگر مربوط هستند.
ریسک عملیاتی ریسک بعدی است. این ریسک ها ناشی از خطاهای انسانی یا فرایند های یک سازمان یانرم افزار و سخت افزار است. به طور مثال فردی برای شرکتی چک مینویسد اما به طور اشتباه یک صفر بیشترمیگذارد و مقدار بیشتری از حسابش خارج میشود. این ضرری که به ما وارد شده ، ریسک عملیاتی است. ریسکعملیاتی امکان دارد از جنس اعتباری یا نقدینگی و یا بازار باشد.
این چهار نوع ریسک ، ریسک های اصلی است. نوع های دیگری از ریسک هم وجود دارد.
ریسک درامد به گونه ای است که باعث میشود ریسک گریز شویم یعنی تمام ریسک ها را به طور سخت محدودکم کنیم. در نهایت امکان دارد شرکت ما به علت ریسک گریزی درآمدش کم شود. پس این موازنه ای است کهریسک ها را تا چه حد قبول کنیم تا درآمد هم داشته باشیم. ریسک بعدی ، ریسک های سایبری است. ریسکهای که به حوزه ی تکنولوژی مربوط میشود. ریسک بعدی ریسک قانونی است. معمولا وقتی ما قوانینی درسازمانی زیر پا میگذاریم با ریسک هایی مواجه میشویم. فلسفه این ریسک برای جلوگیری از زیر پا گذاشتن قوانین است.
ریسک های استراتژیک ، ریسک هایی است که در تدوین استراتژی شرکت پدید می آید که اگر خطایی رخ دهدممکن است برند شرکت آسیب ببیند. ریسک بعدی ریسک شهرت است. اگر در این ریسک خطایی رخ دهدامکان دارد که شهرت ما از بین برود و یا برند شرکت خراب شود.
بحث دیگری هم وجود دارد به نام حاکمیت شرکتی. مبانی است که در یک شرکت یا سازمان باید پیاده شود تاحکمرانی خوب اتفاق بیافتد که شامل توزیع قدرت به طور مناسب در شرکت میشود.ریسک بعدی استفاده ی بد از مدل ها یا انتخاب مدل اشتباه است. نام این ریسک ، ریسک مدل است.
سیستمیک ریسک ، ریسک های مربوط به شبکه ی کسب و کار است و با سیستماتیک ریسک متفاوت است.
برای مدیریت ریسک باید چند کار را انجام دهیم. یکی اینکه باید بدانیم چه سبد دارایی را مدیریت میکنیم.مسئله ی دوم برای مدیریت ریسک این است که دوره ی زمانی را بدانیم. بعد از آن باید فاکتور های ریسک رامشاهده کنیم. کار بعدی که در این حوزه باید انجام دهیم این است که سناریو های آینده را شبیه سازی کنیم.
سناریو ها به دو دسته ی تاریخی و مونت کارلو تقسیم میشود. کار بعدی این است که معیاری داشته باشیم تاریسک ها را اندازه گیری کنیم. یکی از ساده ترین معیار ها ، واریانس است. کار بعدی شناسایی استرس است.کار بعدی Back-Stress است.
قرارداد آتی ساده ترین نوع مشتقه مالی است. یک قرارداد آتی قراردادی است بین فروشنده قرارداد و خریدارقرارداد. یک قرارداد باید شامل چند بند باشد. یکی سر رسید قرارداد آتی همیشه باید معلوم باشد. دیگری میزاندارایی و نوع دارایی که قرار است معامله شود باید مشخص شود. قیمت هم باید به گونه ای باشد تا به صورتتوافقی در سر رسید معلوم باشد. پس قرارداد آتی ، قراردادی است که فروشنده متعهد میشود کالایی را باقیمت مشخص در زمانی در آینده که در سر رسید مشخص شده ، بفروشد و خریدار هم متعهد میشود در زمانسر رسید کالا را با قیمتی که توافق شده بخرد. قرارداد آتی در زمان انعقاد قیمت توافقی اش به گونه ای بایدباشد تا فرصت آربیتراژ ، با اطلاعات زمان قرارداد بستن در آن وجود نداشته باشد. البته اگر چند روز از قراردادبگذرد و اطلاعاتی مبنی بر اینکه قیمت کالا تغییر خواهد کرد وجود داشته باشد ، دیگر در قراردادی که بستهشده تاثیر ندارد و در قسمت دیگری درباره اش بحث میشود. نقش مهندسی مالی در قرارداد های آتی این استکه در ابتدا چگونه قیمت توافقی را مشخص کند تا فرصت آربیتراژ بوجود نیاید. سپس باید تشخیص دهد کهدر آینده این ورق قرارداد به نفع چه کسی است.
قرارداد های آتی پوششی برای ریسک بازار است. سوالی که در اینجا مطرح میشود و مهندسی مالی به آنپاسخ میدهد این است که آیا با ارزی میتوان پوشش ریسک ارز دیگری را داد. به طور مثال قراردادی تهیهمیشود با ارز یِن ، آیا یِن میتواند پوشش ریسکی برای دلار باشد؟ بنابراین درسی مانند مهندسی مالی ، درسیاست که به کمک آن بتوانیم پوششی برای ریسک بازار درست کنیم.
کال آپشن یا حق اختیار خرید تقریبا شبیه قراد های آتی است اما یک فرقی دارد. فرقش هم این است کهفروشنده حق فعال بودن خودش در قرارداد را به خریدار میفروشد. یعنی وقتی که زمان سر رسید برسد اینخریدار است که باید تصمیم میگرد که کالا را بخرد یا نه و فروشنده هم به حرف خریدار گوش میدهد.
پوت آپشن هم تقریبا شبیه به قرارداد آتی است اما با این فرق که در آن حق اختیار فروش به خریدار دادهمیشود. یعنی وقتی که زمان قرارداد میرسد ، خریداری که حق اختیار فروش دارد اگر قدرتش را اعمال کندفروشنده باید کالا را از خریدار بخرد. نکته ای که وجود دارد این است که در کال آپشن و پوت آپشن قدرتدست خریدار است. این سه مشتق ، مشتق هایی هستند که با آن میتوانیم ریسک بازار را پوشش دهیم.
قرارداد بعدی ، قراردادی است که با آن میتوان ریسک اعتباری را پوشش داد.CDS )Credit Default Swap) قراردادی است بین فروشنده و خریدار. دارایی پایه CDS ها دارایی هاییهستند که اعتباری هستند. دارایی پایه CDS یک باند است ، باند شرکتی که امکان دارد به تعهداتش عمل نکند.حتی امکان دارد دولت باشد منتها امکان دارد دولت این اوراق را بر روی واحد پولش منتشر نکند. مثلا عرضه یدلاری که کشور های اروپایی انجام میدهند. این ریسک ها ، ریسک اعتباری هستند چون خود دولت ها دلار ندارند.CDS قراردادی است که در آن فروشنده متعهد میشود اگر اقساط موکول شدند مقداری هزینه بپردازد. خریدارنیز تعهد میدهد که (بسته به نوع قرارداد) ماهانه یا سه ماه یک بار مبلغی پول به فروشنده بدهد.
علم مهندسی مالی همچنین مشتقاتی را طراحی میکند و همچنین توضیح میدهد که با استفاده از این مشتقاتچگونه پوشش ریسک انجام دهیم و قیمت گذاری ریسک را انجام میدهد.
- پیش بینی هایی که در بازار انجام میشود تا چه حد قابل اعتماد هستند؟
- یکی از مفروضات در حوزه ی پیش بینی این است که اتفاقاتی که در آینده قرار است رخ بدهد ادامه ی اتفاقاتی است که در گذشته رخ داده. این فرض تا چه حد قابل اعتاست؟
- برای این رشته تا چه حد ریاضی بلد باشیم کافی است؟ آیا از بحث اقتصاد کیفی هم میتوان به مدیریت ریسک ورود کرد؟
دانلود جزوه درسگفتارمبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک دکتر محمد علی رستگار:
بررسی توجیه پذیری برنامه ریزی پاسخ به ریسک با کمک EMV و ریسک های ثانویه
مطابق استاندارد PMBOK گام پنجم و ششم در گروه فرایندی مدیریت ریسک پروژه، برنامه ریزی و پیاده سازی پاسخ های ریسک میباشد. در برنامه ریزی پاسخ ریسک باید توجه داشت که اقدام پاسخ به ریسک یکی از جنبه های زیر یا هر دو را دربر میگرد:
• کاهش احتمال وقوع تهدیدها یا افزایش احتمال وقوع فرصت ها
• کاهش میزان تاثیر تهدیدها یا افزایش میزان تاثیر فرصت ها
قاعده کلی اینست که معمولا مقرون به صرفه نیست که عدم قطعیت ها را به کلی از بین ببریم و اقدام های پاسخ به ریسک صرفا احتمال و شدت اثر را به حد مناسب تری میرسانند. به این ترتیب معمولا بخشی از ریسک باقی میماند که آنرا ریسک باقیمانده (residual risk) مینامیم. اما گاهی درطراحی اقدام های پاسخ به ریسک، زیاده روی صورت میگرد، به این معنا که هزینه پیاده سازی این اقدام ها از صرفه جویی احتمالی ناشی از مدیریت ریسک بیشتر میشود. این مشکل به طور ویژه در پروژه هایی که تمایل به از بین بردن عدم قطعیت ها به صورت کامل دارند، شدید است. با این حساب چگونه میتوان فهمید که آیا پیاده سازی پاسخ هایی که برای ریسک در نظر گرفتیم توجیه دارد یا خیر؟ به این منظور ابتدا به معرفی “امید ریاضی مالی” یا Expected Monetary Value که به اختصار EMV مینامیم، میپردازیم.
EMV شاخصی برای سنجش میزان اهمیت ریسک است و از حاصل ضرب میزان تاثیر ریسک در احتمال وقوع آن به دست می آید. این شاخص به کمک ما می اید تا میزان صرفه جویی احتمالی حاصل از مدیریت ریسک را محاسبه کنیم. به عنوان مثال فرض کنید در صورت خرابی دستگاه فرز ۹۰۰ میلیون هزینه به پروژه تحمیل میشود. در صورتی که احتمال وقوع این ریسک متوسط یا ۵۰ درصد باشد، EMV برابر ۴۵۰- میلیون تومان خواهد بود. حال اگر فرض کنیم مجموعه ای از برنامههای واکنشی احتمال وقوع را به ناچیز(2.5 درصد) رسانده و میزان تاثیر را به ۱۰۰- میلیون تومان (بخش عمدهای از خسارتها رو بیمه پوشش میدهد) کاهش دهند، در این صورت امید ریاضی مالی باقیمانده برابر ۵/۲- میلیون تومان خواهد بود. به این ترتیب، با اجرای اقدامهای واکنش به ریسک ۵/۴۴۷ میلیون تومن صرفهجویی میکنیم؛ البته از لحاظ احتمالی.
با این حال، دیدیم که خود اقدامهای واکنش به ریسک هم هزینه دارند (مثلا هزینه بیمه). در ادامه به راه های اطمینان از مقرون به صرفگی پاسخ های طراحی شده میپردازیم.
ساده ترین راه بررسی توجیه پذیری پیاده سازی پاسخ های ریسک آن است که صرفه جویی احتمالی همه ریسک ها را جمع کرده و با هزینه تمام اقدام های واکنشی بسنجیم. به مجموع EVM تمام ریسک ها Risk Exposure گویند. مثلا:
• مجموع EMV اولیه تمام ریسکها: 1750- میلیون تومن
• مجموع EMV ریسکهای باقیمانده: 650- میلیون تومن
در نتیجه:
• صرفهجویی احتمالی: 1100+ میلیون تومن
• هزینه اقدامهای واکنش به ریسک: 650- میلیون تومن
در این مثال با صرف 650 میلیون تومان، یک میلیارد و صد میلیون تومان صرفهجویی میکنیم. به این ترتیب متوجه میشیم که برنامهریزی واکنش به ریسک توجیهپذیر است. مقایسه صرفهجویی احتمالی با هزینه واکنشها معیار مهمی در بررسی توجیهپذیری اقدامها بوده اما کافی نیست. معیار دیگر در این رابطه، ظرفیت ریسک و ریسک پذیری سازمان است.
هر سازمانی ظرفیت مشخصی برای ریسک دارد که بایستی شناسایی شده و در مدیریت ریسک لحاظ گردد. اما شرکت ها درمیزان استفاده از ظرفیت ریسک خود نیز متفاوت عمل میکنند. برخی از تمام ظرفیت ریسک استفاده کرده و برخی ترجیح میدهند حاشیه اطمینان بیشتری داشته باشند. بنابراین سازمانها در ریسک پذیری (risk appetite) نیز متفاوت هستند. ریسکپذیری هر پروژه باید بر اساس ظرفیت ریسک شرکت و سیاستهای آن مشخص شود. قاعدتا ریسکپذیری مقداری کوچکتر یا مساوی ظرفیت ریسک دارد.
برای درک مفهوم ظرفیت ریسک و ریسک پذیری مثال زیر را در نظر بگیرید: فرض کنید کل دارایی شرکت شما 210 میلیون تومان است و دو پروژه زیر به شما پیشنهاد میشود.
1. احتمال موفقیت شما در پروژه ای 50 درصد است و در صورت موفقیت 200 میلیون به شما پرداخت خواهد شد.
2. احتمال موفیت شما در پروژه ای 50 درصد است و در صورت موفقیت 600 میلیون به شما پرداخت خواهد شد، اما در صورت شکست پروژه، شما بایستی 200 میلیون خسارت دهید.
مشاهده میکنید که EMV پروژه اول 100 میلیون و EMV پروژه دوم 200 میلیون تومان است. اما این موضوع برای انتخاب پروژه دوم کافی نیست، زیرا در این پروژه مبلغی که در صورت شکست باید پرداخت کنید، تقریبا برابر کل دارایی شماست و شکست ممکن است باعث ورشکستگی شما گردد. به عبارتی شما تقریبا ظرفیت پذیرش این ریسک را ندارید. همچنین اگر در نظر بگیرید که پروژه ای را انتخاب خواهید کرد که میزان ریسک آن مثلا برابر یک سوم ظرفیت ریسک شما باشد، این قانون بیانگر ریسک پذیری شماست.
حال به سراغ مثال اول میرویم. دیدیم که از نظر امید ریاضی مالی، پاسخ های ریسک ما توجیه پذیر بودند. اما اگر این وضعیت در پروژهای با ظرفیت ریسک یک میلیارد تومن و ریسکپذیری ۶۰۰- میلیون تومن برقرار باشد، در این حالت ریسک باقیمانده که ۶۵۰- میلیون تومان است، پذیرفتنی نیست و باید زمان بیشتری صرف برنامهریزی پاسخ به ریسک کنیم تا بتوانیم ترکیب مناسبی از همه موارد ایجاد کنیم.
مورد بعدی که در برنامه ریزی پاسخ به ریسک باید در نظر گرفته شود، ریسک درک مفهوم پوشش ریسک های ثانویه یا Secondary Risk هستند.
در برخي مواقع، اجراي پاسخ ممكن است ريسك مورد نظر را از ميان بردارد، ولي متقابلاً باعث ايجاد ريسك هاي ديگري براي پروژه گردد. ريسك هاي حاصل از اجراي يك پاسخ ، ريسك هاي ثانويه ناميده مي شوند. لازم است ريسك هاي ثانويه ناشي از پاسخ به ريسك هاي اصلي پروژه شناسايي شوند و به همان ترتيب ريسك هاي اصلي مورد ارزيابي قرار گيرند . بدين منظور بايد تعيين شود كه وضعيت ريسك پروژه پس از اجراي پاسخ ها چگونه خواهد بود.
مثلا فرض کنید که پاسخ R از نوع کاهش است که برای یک تهدید اصلی پروژه (ریسک A) در نظر گرفته شده است. پس از اجراي پاسخ، ريسك A به ریسک a کاهش خواهد یافت. اما هرگاه پاسخ R منجر به ایجاد ایجاد ریسک ثانویه S گردد، تیم پروژه باید کنترل کندکه آیا a + A < S است یا خیر؟
البته ریسک ثانویه میتواند از نوع فرصت نیز باشد. بنابراین در مورد ریسک های ثانویه:
• بدترين حالت زماني است كه پاسخ به يك تهديد، خود منجر به ايحاد تهديد ثانويه اي گردد كه وضعيت را از پيش از اجراي پاسخ بدتر كند.
• بهترين وضعيت زماني خواهد بود كه پاسخ در نظر گفته شده براي يك فرصت، ممكن است منفعت مضاعفي ايجاد كند و منجر به فرصت ثانويه اي گردد . اين بهترين حالت ممكن است كه چرخة مثبتي در جهت افزايش جنبه مثبت ايجاد مي نمايد.
به عنوان مثال، ريسك هاي موجود در مورد رانندگي براي رسيدن به يك جلسه مهم در يك شهر ناآشنا را در نظر بگيريد . اتومبيل ممكن است دچار اشكال شود، ممكن است راه را گم كنيد، جاي پارك براي اتومبيل پيدا نشود، ترافيك باعث تأخير گردد و غيره . با استفاده از قطار از اين ريسكها مي توان اجتناب كرد . اين پاسخ مجموعة جديدي از ريسك ها را به وجود مي آورد (لغو شدن برنامة قطار، تأخير غير منتظره، عدم وجود وسيله حمل و نقل از ايستگاه قطار به محل جلسه و غيره ). از اين رو، بايد ريسك هاي ثانويه مربوط به مسافرت با قطار با عدم قطعيت هاي موجود در رانندگي مقايسه شود تا تعيين گردد كه آيا مي توان از آن پاسخ استفاده كرد يا خير.
منابع:
1. مطالب دوره مدیریت ریسک پروژه مهندس خرمی راد
2. کتاب مديريت ريسك در پروژه ها/ مولفان احد نظري، احسان فرصت كار، بهراد كيافر
تعریف ریسک ارزی چیست؟ ریسک نرخ ارزی در فعالیت های تجاری
ریسک ارزی چیست؟
ریسک ارزی به ضررهایی گفته می شود که یک معامله مالی بین المللی یا حتی فارکس ممکن است به دلیل نوسانات ارزی متحمل شود. همچنین این موضوع در مباحث تخصصی مالی به عنوان ریسک ارز و ریسک نرخ ارز شناخته می شود ، این قضیه این احتمال را توصیف می کند که ارزش سرمایه گذاری به دلیل تغییر در ارزش نسبی ارزهای درگیر ممکن است کاهش یابد. سرمایه گذاران ممکن است مسکلات متعددی را در قالب ریسک ارزی تجربه کنند. پیشنهاد می کنیم قبل از مطالعه این مطلب، نرخ بازده سرمایه گذاری ROI را مطالعه بفرمایید.
درک مفهوم ریسک ارزی با مثال
به صورت خیلی ساده و روان باید بگوییم ریسک ارزی یکی از دلایل اصلی عدم سرمایه گذاری شرکت ها در ایران است چراکه درآمد شرکت های خارجی در ایران به ریال است و سرمایه آن ها به دلار و اتفاقی که رخ میدهد این است که در ایران شما میبینید ارزش ریال در برابر دلار مداوم کاهش می یابد پس برای شرکت های بزرگ خارجی ریسک ارزی وجود دارد چون اگر در این جا سرمایه بگدارند تا سود دهی سرمایه ارزش پول ما کاسته میشود و سود پیش بینی شده نسبت به ازرش دلاری آ« خیلی کاهش می یابد.
ریسک ارزی یعنی همین که ارزیابی های شما نسبت به این موارد در مبادلات مالی بین المللی شما با سایر ارزهایی که انجام می پذیرذ ریسک بالایی داشته باشد و خطر آن بیشتر از ارزیابی شما باشد! پس در اینجا شما باید از روش های مدیریت ریسک ارزی استفاده کنید تا پایان مقاله همراه ما باشید تا با این روش ها نیز آشنا شوید!
ریسک ارزی زمانی ایجاد می شود که شرکتی درگیر معاملات مالی با ارز دیگری به جز ارز محل سکونت آن شرکت باشد. هرگونه افزایش/استهلاک ارز پایه یا کاهش/افزایش ارزش واحد پولی بر جریانات نقدی ناشی از آن معامله تأثیر می گذارد. همچنین ریسک ارز خارجی می تواند بر سرمایه گذاران ، که در بازارهای بین المللی تجارت می کنند ، و مشاغلی که در واردات/صادرات محصولات یا خدمات به چندین کشور مشغول هستند ، تأثیر بگذارد.
ریسک ارزی (همچنین به عنوان ریسک بازار ارز خارجی ، ریسک نرخ ارز یا ریسک ارزی شناخته می شود) یک ریسک مالی است که زمانی ایجاد می شود که یک معامله مالی به ارز دیگری غیر از ارز داخلی و ملی آن شرکت انجام شود. ریسک مبادله زمانی ایجاد می شود که خطر تغییر نامطلوب نرخ ارز بین پول داخلی و واحد پول قبل از تاریخ انجام معامله وجود داشته باشد.
ریسک ارزی زمانی نیز وجود دارد که شرکت تابعه خارجی یک شرکت صورتهای مالی خود را به ارز دیگری غیر از واحد پول داخلی درک مفهوم پوشش ریسک واحد تجمیع شده نگهداری کند. سرمایه گذاران و مشاغل صادرکننده یا واردکننده کالا یا خدمات یا سرمایه گذاری خارجی دارای ریسک نرخ ارز هستند اما می توانند برای مدیریت (یعنی کاهش) ریسک گام بردارند.
عواید یک تجارت بسته ، چه سود و چه زیان آن ، به ارز خارجی تبدیل می شود و باید دوباره به ارز پایه سرمایه گذار تبدیل شود. نوسانات نرخ ارز می تواند بر این تبدیل تأثیر منفی بگذارد و مقدار آن کمتر از حد انتظار باشد.
یک تجارت واردات/صادرات با تحت تاثیر قرار دادن بدهی ها و مطالبات حسابهای تحت تاثیر نرخ ارز ، خود را در معرض ریسک ارزی قرار می دهد. این ریسک زمانی ایجاد می شود که در قرارداد بین دو طرف قیمت دقیق کالا یا خدمات و همچنین تاریخ تحویل مشخص شود. اگر ارزش یک ارز بین زمان امضای قرارداد و تاریخ تحویل متغیر باشد ، می تواند ضرر برای یکی از طرفین ایجاد کند.
انواع ریسک ارزی کدام است؟
سه نوع ریسک ارزی وجود دارد:
- ریسک معامله: این ریسکی است که یک شرکت هنگام خرید محصول از شرکتی در کشور دیگر با آن روبرو می شود. قیمت محصول با ارز شرکت فروشنده مشخص می شود. اگر ارز شرکت فروشنده در مقابل ارز شرکت خریدار افزایش یابد ، شرکت خریدار باید هزینه بیشتری را با ارز پایه خود پرداخت کند تا قیمت قرارداد را برآورده کند.
- ریسک ترجمه: یک شرکت مادر که دارای یک شرکت تابعه در کشوری دیگر است ، زمانی که صورت های مالی این شرکت فرعی که به واحد پول آن کشور تبدیل می شود ، به ارز شرکت اصلی تبدیل شود ، ممکن است با ضرر مواجه شود.
- ریسک اقتصادی: ریسک پیش بینی شده نیز نامیده می شود ، زمانی اشاره می کند که ارزش بازار یک شرکت به طور مداوم تحت تأثیر نوسانات ارزی قرار می گیرد.
شرکتهایی که در معرض ریسک مبادله ارزی هستند می توانند استراتژی های پوشش ریسک را برای کاهش این ریسک اجرا کنند. این معمولاً شامل قراردادهای آینده ، گزینه ها و سایر محصولات مالی عجیب و غریب است و اگر به درستی انجام شود ، می تواند شرکت را از حرکت های ناخواسته ارزی محافظت کند.
نکات کلیدی
ریسک ارزی به ضررهایی گفته می شود که یک معامله مالی بین المللی ممکن است به دلیل نوسانات ارزی متحمل شود.
همچنین ریسک ارز خارجی می تواند بر سرمایه گذاران ، که در بازارهای بین المللی تجارت می کنند ، و مشاغلی که در واردات/صادرات محصولات یا خدمات به چندین کشور مشغول هستند ، تأثیر بگذارد.
سه نوع ریسک ارزی عبارتند از ریسک معاملاتی ، ترجمه و ریسک اقتصادی.
مثال ریسک ارز خارجی
یک شرکت آمریکایی آب میوه سازی قرارداد خرید 100 قوطی آب میوه را از خرده فروشی فرانسوی به مبلغ 50 یورو در هر مورد یا در کل 5000 یورو با پرداخت زمان پرداخت تحویل می دهد. این شرکت آمریکایی در شرایطی موافقت می کند که ارزش یورو و دلار آمریکا برابر است ، بنابراین 1 یورو = 1 دلار است. بنابراین ، شرکت آمریکایی انتظار دارد که هنگام پذیرش تحویل آب میوه، آنها موظف به پرداخت مبلغ مورد توافق 5000 یورو ، که در زمان فروش 5000 دلار بود ، باشند.
با این حال ، تحویل آب میوه چند ماه طول می کشد. در عین حال ، به دلیل شرایط پیش بینی نشده ، ارزش دلار آمریکا در مقابل یورو کاهش می یابد و در زمان تحویل 1 یورو = 1.10 دلار است. قیمت قرارداد هنوز 5000 یورو است اما در حال حاضر مبلغ دلار آمریکا 5500 دلار است ، این مبلغی است که شرکت آب میوه آمریکا باید بپردازد.
ارزش در معرض ریسک و ریزش مورد انتظار پرتفوی در نظریۀ امکان و الزام فازی
ارزش در معرض ریسک و ریزش مورد انتظار پرتفوی در نظریۀ امکان و الزام فازی موضوعی است که بنا به یکی از نگرانیهای اصلی سرمایهگذاران و مدیران مالی، نحوۀ رویارویی با ریسک سرمایهگذاری و نوسانهای بازده است؛ از این رو شناسایی، اندازهگیری و مدیریت ریسک، که از موضوعات مهم در مباحث مالی تلقی میشود تدوین و ارایه شده است. در سالهای اخیر، کانون توجه بسیاری از شرکتهای مالی به معیار ارزش در معرض ریسک و ریزش مورد انتظار برای اندازهگیری ریسک پرتفوی است. از جمله مهمترین مشکلات روشهای ارائه شده در اندازهگیری ریسک، در نظر نگرفتن عدم قطعیت موجود در دادههای مالی است. به همین دلیل در پژوهش پیش رو برای تطابق بیشتر مدل با واقعیت، به برآورد ارزش در معرض ریسک و ریزش موردانتظار پرتفوی با لحاظ عدم قطعیت دادهها، پرداخته میشود. در این رابطه از مفهوم متغیر تصادفی فازی و نظریۀ امکان و الزام فازی، بهمنظور پوشش عدمقطعیت موجود در دادههای مالی، استفاده شده است. در نظر گرفتن عوامل ریسک بهصورت متغیر تصادفی، این امکان را برای سرمایهگذار فراهم میکند که با پذیرش سطح خاصی از عدم قطعیت، میزان ریسک پرتفوی خود را برآورد کند. علاوهبر این در پژوهش پیش رو، کلیه برآوردها با دو فرض توزیع نرمال و تی استیودنت انجام شده و نتایج بهدست آمده از حل مدل با دادههای عددی، نشاندهندۀ این است که لحاظ توزیع t و نیز عوامل ریسک بهصورت متغیر تصادفی، سبب ایجاد برآوردهای محافظهکارانهتری برای دو سنجۀ مد نظر شده است.
بررسی منطق فازی
در نظریۀ امکان و الزام فازی و از تئوری مجموعههای فازی و منطق فازی که برای اولین بار توسط پرفسور لطفی زاده در سال ۱۹۶۵ معرفی شد استفاده شده است. هدف از معرفی و بررسی آن توسط وی، توسعه مدلی کارآمدتر برای توصیف فرآیند پردازش زبانهای طبیعی در آن زمان بود. او مفاهیمی چون مجموعههای فازی، رویدادهای فازی، اعداد فازی و فازیسازی را وارد علوم ریاضیات و مهندسی کرد. پرفسور لطفی زاده به دلیل معرفی نظریه بدیع و سودمند fuzzy و تلاشهایی که در این زمینه انجام داده است، توانست تا جوایز بینالمللی متعددی را به دست آورد. پس از معرفی آن به دنیای علم، مقاومتهای بسیاری در برابر پذیرش آن صورت گرفت، اما در ادامه این نظریه توانست به خوبی برای خود در علوم مختلف جا باز کند.
با بررسی نظریه فازی به این نتیجه میرسیم که نظریه مجموعههای فازی، در پی محاسبات نو ظاهر شد. در اینجا معنای واژه fuzzy، غیردقیق، ناواضح و مبهم در نظر گرفته شده است. این منطق توانسته تا پا را از منطق ارزشهای صفر و یک نرمافزارهای کلاسیک فراتر بگذارد و درگاهی جدید را به سوی دنیای علوم نرمافزاری و رایانهها بگشاید. با بررسی منطق فازی پی میبریم که علت این امر، فضای شناور و نامحدود بین اعداد صفر و یک است که به چالش کشیده شده است.
منطق فازی، فضای شناور و نامحدود بین اعداد صفر و یک، یعنی فضای موجود بین دو ارزش، مثلا “برویم” یا “نرویم”، ارزشهای جدید “شاید برویم” یا “میرویم”، “اگربرویم” یا “احتمال دارد برویم” را استخراج کرده و استفاده میکند. بنابراین در بررسی آن به این نتیجه میرسیم که دانش مورد نیاز برای بسیاری از مسائل مورد مطالعه به دو صورت متمایز ظاهر میشوند:
- دانش عینی: منظور مباحث، معادلات و فرمولهای ریاضی است که از قبل وجود داشتهاند و برای حل و فصل مسائل معمولی فیزیک، شیمی، یا مهندسی مورد استفاده قرار میگیرند.
- دانش شخصی: منظور دانستنیهایی است که تا حدودی قابل توصیف و بیان زبانشناختی هستند. البته در اینجا امکان کمی کردن آنها با کمک ریاضیات سنتی وجود ندارد. دانش شخصی، دانش ضمنی یا دانش تلویحی نیز گفته میشود.
اما نکته مهم در اینجا این است که با بررسی منطق فازی به این نتیجه میرسیم که در عمل، هر دو نوع دانش مورد نیاز است؛ منطق fuzzy این دو نوع دانش را به صورتی منظم، منطقی، و ریاضیاتی با هم و به صورت هماهنگ استفاده میکند.
کامپیوتر دارای منطق صفر و یک است. یعنی براساس منطق آن فقط دو واژه درست و غلط وجود دارد. اما این منطق تعبیری دیگر دارد. به عنوان مثال در پاسخ به این سوال که “آیا همه آنچه که دیروز به من گفتی، راست بود؟” میتوان اینگونه پاسخ داد، “بیشتر آنها حقیقت بود.” یعنی چیزی بین حقیقت (یک) و دروغ (صفر).
در اینجا مشخص است که همه افراد در زندگی روزمره خود بارها از این مفهوم استفاده میکنند. دنیای صفر و یک، دنیایی انتزاعی و خیالی است، زیرا به ندرت پیش میآید که موضوعی صددرصد درست یا صددرصد نادرست باشد.
تاریخچه
چون تعداد کمی از افراد توانستند در بررسی مفهوم فازی به نتیجه برسند و آن را درک کنند، مفهوم آن مدتها از درگاه دانشگاهها بیرون نرفت. در اواسط دهه ۸۰ میلادی بود که صنعتگران ژاپنی معنا و ارزش صنعتی آن را درک کرده و به کار بردند. اولین پروژه ژاپنیها که براساس آن بود، طرح هدایت و کنترل تمام خودکار قطار زیرزمینی شهر سندای بود. این طرح موفق شد و از این پس، این نظریه بسیار سریع در تکنولوژی دستگاههای صوتی و تصویری ژاپنیها جا باز کرد. اما اروپاییها دیر متوجه اهمیت آن شدند و پس از آنکه موج بحثهای علمی در رابطه با این منطق کمرنگ شد، استفاده صنعتی از آن را آغاز کردند.
بیش از چهل سال از تولد این منطق میگذرد. در این مدت نظریه فازی، چارچوب فکری و علمی جدیدی را در محافل آکادمیک و مهندسی ایجاد کرده و دیدگاه دانشمندان را نسبت به کم و کیف دنیای اطراف تغییر داده است. بنابراین میتوان آن را جهانبینی بدیع و واقعگرایانهای دانست که به اصلاح، به شالوده منطق علمی و ذهنی بشر کمک شایانی کرده است.
مجموعه های فازی
با بررسی منطق فازی به این نتیجه میرسیم که بنیاد آن بر شالوده نظریه مجموعههای فازی قرار دارد. این نظریه در واقع تعمیم یافته نظریه کلاسیک مجموعهها در علم ریاضیات است. در تئوری کلاسیک مربوط به مجموعهها، یک عنصر، یا عضو مجموعه است یا نیست؛ بنابراین در اینجا به این نتیجه میرسیم که عضویت عناصر از یک الگوی صفر و یک و باینری تبعیت میکنند. اما منطق fuzzy این مفهوم را بسط میدهد و در واقع مفهوم عضویت درجهبندی شده را مطرح میکند؛ یعنی یک عنصر میتواند حتی تا حدودی و نه کاملا عضو یک مجموعه باشد.
مقاله علمی و پژوهشی در رشته مهندسی مالی با عنوان برآورد ارزش در معرض ریسک و ریزش موردانتظار پرتفوی با استفاده از نظریۀ امکان و الزام فازی برای دانلود این مقاله به لینک یر مراجعه کنید JFR_Volume 19_Issue 2_Pages 193-216(2
پیوند صنعت بیمه با بازارهای مالی و سرمایه برای پوشش ریسک سیستمی
پس از بحران اخیر موسسات غیرمجاز و پرداخت 14هزار میلیارد تومان پول سپردهگذاران از محل منابع عمومی توسط دولت و آرام شدن فضای بازار مالی، از گوشه و کنار شایعاتی مبنی بر ورشکستگی برخی موسسات مالی مجاز و غیرمجاز و عدم اجرای تعهدات مالی برخی سرمایهگذاریها مطرح شده که نشان از ریشهدار بودن مشکلات بازار پول و سرمایهگذاریها دارد و لازم است که بعد از ساماندهی موسسات غیرمجاز، بازار غیرمتشکل پولی و سرمایهگذاریها نیز ساماندهی شود و برخی فعالیتها و طرحهای عمرانی که بهصورت پیشفروش، پولهای مردم را دریافت کرده و قادر به اجرای تعهدات خود نیستند نیز تحت نظارت و رسیدگی قرار گیرند.
به گزارش «تعادل»، اخبار متعدد از فعالیت بازار غیرمتشکل پولی و برخی سرمایهگذاریها که به مشکل برخورد کردهاند، نشان میدهد که همچنان ریسک سیستماتیک غیرمجازها به نوع دیگری در بازارهای مالی و سرمایهگذاریهای ایران وجود دارد و لازم است که برای مقابله با این ریسکها، چارهاندیشی شود و در شرایط نوسانات اقتصادی، شوکها و التهابات بازارهای مختلف، به نوعی از سرمایههای مردم محافظت شود.
علاوه بر بحران مالی موسسات غیرمجاز در سالهای اخیر برخی بحرانهای مالی و غیرمالی، مانند بحران مالی ناشی از تامین مالی مسکن مهر، تحریم بانک مرکزی، بحران ارزی سالهای ۹۰ و ۹۱، تغییر دستوری نرخ بهره بانکی توسط بانک مرکزی و برخی اتفاقات دیگر در اقتصاد ایران رخ داده که هزینههای بسیاری برای نظام مالی ایجاد کرده و در این راستا ضرورت کنترل ریسکهای سیستماتیک بیش از پیش اهمیت پیدا میکند و برخی از این ریسکها را میتوان از طریق صندوق ضمانت سپردهها، صندوقهای بیمهیی و. پوشش داد.
نتایج یک پژوهش آماری درباره نقش ریسک سیستماتیک در بازارهای مالی ایران مانند بورس، بانک و بیمه حاکی از آن است که بخش شرکتهای سرمایهگذاری یکی از بخشهای پراهمیت از لحاظ سیستماتیک در سیستم مالی ایران محسوب میشود و در کل بخش شرکتهای سرمایهگذاری در رتبه اول بخشهای سهیم در ریسک سیستماتیک قرار دارد.
دلیل اصلی این است که تغییرات و نوسانات متغیرهای کلان بر بخش شرکتهای سرمایهگذاری بیش از دو بخش دیگر تاثیرگذار بوده و بهعنوان دلایل دیگر نیز میتوان به وجود تعداد زیاد شرکتهای سرمایهگذاری فعال در بورس اوراق بهادار تهران و روشهای مختلف سرمایهگذاری این شرکتها و استفاده از اهرمها و عدم تطابق سررسیدها اشاره کرد. بخش بانکداری در رتبه دوم این رتبهبندی قرار میگیرد که عامل اصلی این موضوع میتواند به علت اندازه بزرگ این موسسات مالی و در اختیار داشتن حجم زیادی از نقدینگی کشور باشد و آخرین بخش در این رتبهبندی نیز بخش بیمه است که دلیل این رتبه برای بخش بیمه را میتوان ناشی از حضور کمرنگ موسسات بیمه در بازار بورس اوراق بهادار تهران درنظر گرفت.
باتوجه به اهمیت ریسک سیستمیک برای سیستم مالی هر کشور، لازم است قانونگذاران و مدیران
در راستای بهبود عملکرد و ثبات سیستم مالی، کنترل و نظارت مستمر بر ریسک سیستمیک را لحاظ کنند.
بررسی عملکرد بانکها در مواجهه با بحرانهای مالی نشان میدهد در زمان وقوع بحرانهای مالی جهانی، بانکهای داخلی از آن تاثیر نپذیرفتهاند. بانک ملت همواره بهدلیل اینکه بین بانکهای پذیرفته شده در بورس، بزرگترین بانک از نظر دارایی است و به همراه بانک صادرات بیشترین سهم را در بروز ریسک سیستمیک داشته است و میتوان بانکهایی که بیشترین سهم را در بروز ریسک سیستمیک داشتهاند و ضروری است اقدامات پیشگیرانهیی در جهت کاهش ریسک به انجام برسانند.
بهطور کلی جهت مقاومسازی نظام بانکی در مقابل بروز بحرانهای مالی باید ابتدا موسسات مالی بیثبات را شناسایی کرد و سپس راهکارهایی به جهت ایمنسازی نظام مالی به کار گرفت تا گامهای موثری درراستای شناسایی گلوگاههای بیثباتی مالی برداشته شود و با شناسایی عوامل موثر بر بروز ریسک در نظام مالی و ارائه راهکار برای مقابله با اثرات نامطلوب بحران بر نظام مالی کشور شاهد کاهش صدمات بر اقتصاد ملی باشیم.
استفاده از ابزار بیمه برای کنترل بحرانهای مالی
موضوع پیوند صنعت بیمه کشور با بازارهای سرمایه مانند راهاندازی صندوق تامین خسارتهای بدنی و همچنین صندوق حوادث طبیعی میتواند بسیاری از معضلات خسارتها را با انتقال ریسک موثر حل کند، اهمیت این موضوع را میتوان در تاکیدات بالاترین مقام ناظر در صنعت جستوجو کرد بهطوریکه در نشست پایان سال رییس کل بیمه مرکزی و دیگر صاحبنظران در سیامین صبحانه کاری بازار سرمایه، موضوع نقش بیمه در توسعه بازار سرمایه مورد توجه قرار گرفت. بیمهها میتوانند از طریق بازار اولیه وارد بازار سرمایه شوند و به تعمیق بازار و افزایش حجم آن کمک کنند.
اوراق بهادار بیمهیی، پوششی عملی برای ریسکهای همهگیر است. هر چه سرمایهگذاران بازارهای سرمایه، درک بیشتری نسبت به ریسک همهگیر پیدا میکنند، سرمایه بیمه اتکایی شخص ثالث، اثر خود را در آغاز، در حین و در پایان یک بیماری واگیردار همگانی، بیشتر نشان میدهد. از سال 2003 تاکنون، سرمایه بیمه اتکایی جایگزین یا بیمه اتکایی شخص ثالث، نشان داده است که این توان را دارد که بیمهگران زندگی و بیمهگران اتکایی را نسبت به پوشش مرگ و میر گسترده، پوشش دهد و آمارها حاکی است که 3.5 میلیارد اوراق قرضه حوادث فاجعهبار ناشی از مرگ و میر در این دوره ثبت شده است.
همه سازمانها اعم از کوچک و بزرگ، خصوصی و عمومی، دولتی و غیردولتی در هر سطحی از عملکرد و در هر زمان و مکان با دامنهیی از ریسکها مواجه هستند که ممکن است بر کارکرد آنها و دستیابی به اهداف تاثیر بگذارد. شواهد موجود نیز نشان میدهد که با تحولات جهانی موجود دامنه این ریسکها در حال افزایش است. بدیهی است، میزان اهمیت این ریسکها برای همه سازمانها یکسان نیست. ماهیت موسسات مالی از جمله بانکها به گونهیی است که زمینههای بروز ریسک در آنها بیش از سایر سازمانها وجود دارد. به همین دلیل است که شاید بیش از هر صنعت دیگری به مقوله مدیریت ریسک در موسسات مالی پرداخته شده است. از جمله آنها میتوان در بعد بینالمللی به رهنمودهای کمیته بازل 1 و 2و 3 اشاره کرد که به دنبال بحرانهای سالهای 1974، بحران مالی آسیا در سال 1997و بحران سال 2008 ارائه شدند.
پرسشی که مطرح میشود، این است که چرا با وجود تدوین رهنمودها در دستورالعملهای مختلف، همچنان بحرانهای مالی که بیشتر ناشی از عدم مدیریت بهینه ریسک در موسسات مالی است، به وقوع میپیوندند. پاسخ را شاید بتوان در اعتماد زیاد به مدلهای کمی برای اندازهگیری ریسک جستوجو کرد.
پس از بحران سال 2008، تعدادی از پژوهشگران ماموریت یافتند تا دلایل شکستها را بررسی کنند و پژوهشها در سال 2009 نشان داد که دلیل اصلی شکستها در موارد زیادی رفتار و فرهنگ بوده است. برخی مدیران ریسک نیز اعتقاد دارند که بحرانهای مالی به دلیل قصورهای فنی نبوده بلکه به واسطه فرهنگ سازمانی ضعیف به وجود آمده است.
فرهنگ ریسک حیاتیترین عامل برای موفقیت مدیریت ریسک است و جاری شدن آن در سازمان میتواند بهطور قابل ملاحظهیی اثربخشی مدیریت ریسکها را افزایش دهد. در یک موسسه مالی به خاطر نقش پررنگ مدیریت ریسک در موفقیت این موسسات، این تاثیرگذاری بیشتر نمایان میشود. از اینرو در این موسسات فشار معینی برای مدیریت فرهنگ ریسک به خاطر تمرکز بیش از پیش، سهامداران و ذینفعان برای مدیریت ریسک موثر وجود دارد. با توجه به این موضوع در سال 2011 کمیته بازل بر نقش فرهنگ ریسک در مدیریت ریسک عملیاتی تاکید و در سال 2014 هیات ثبات مالی بیان کرد که فرهنگ ریسک مبحث بسیار پیچیدهیی است و موسسات مالی باید تاثیر فرهنگ سازمانی را روی امنیت و سلامت موسسه درک کنند. کمیته بازل نیز در همان سال در اصولی که برای حاکمیت شرکتی برای بانکها ارائه داد، بر تدوین ضوابط و کدهای رفتاری برای فرهنگ ریسک تاکید کرد.
در بحران 2008، عدم پرداخت وامهای مسکن بدون پشتوانه امریکا تبدیل به بزرگترین بحران بعد از رکود بزرگ شد. به علت تسویه نشدن صدها میلیارد وام مسکن، بانکها مشکوک به زیانهای اعتباری بالقوهیی شدند که ترجیح دادند خطر خود را در بازارهای بین بانکی کاهش دهند، چرا که افزایش نرخ بهره بین بانکی و سوآپ نکول اعتباری، مشکل کمبود نقدینگی و محدودیت اعتباری موسسات تجاری را در پی داشت.
پس از وقوع بحران مالی جهانی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ و مشخص شدن منشا آن که بازارهای مالی امریکا بود، مطالعات روی ریسک سیستمیک بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت. درس مهمی که میتوان از بحرانهای مالی جهانی گرفت، این است که اگر نظارت بانکی محدود به هر یک از موسسات مالی به صورت انفرادی شود، ممکن است منجر به نادیده گرفتن نقش هر یک از این موسسات در بروز ریسک سیستمیک شود و از آنجایی که نظام مالی نقش مهمی را در عملکرد مناسب اقتصادهای مدرن بر عهده دارد باید مرتبا و به دور از هر گونه تساهل و تسامح زیر ذرهبین نهادهای ناظر باشد، زیرا یک نظام مالی با عملکرد مناسب میتواند منجر به رشد اقتصادی یک کشور شود و در نقطه مقابل نظام مالی نامناسب اقتصاد هر کشوری را به سرعت به سمت فروپاشی سوق خواهد داد.
تحلیل دقیق و عمیق از چگونگی نشات گرفتن بحران وامهای بدون پشتوانه و تکامل یافتن آن نشان داده است، حوادث مالی چشمگیر غالبا مربوط به پیچیدگیهای ایجاد شده ناشی از ابزارهای مالی جدید (مثل مشتقات)، دید کوتاهمدت مدیریت بانکها و سهامداران، دلالان و ورشکستگی بانکهای بزرگ و آژانسهای رتبهبندی، مقامات نظارتی بازارهای مالی جهانی در ارزیابی و جلوگیری از بحران است. ریسک سیستمی مربوط به مشارکتکنندگان بازارهای مالی است که هر کسی از میزان خطر و تهدید آن آگاهی دارد ولی هیچ یک نمیدانند کی و کجا اتفاق خواهد افتاد. دلیلی ندارد که همه با آن مواجه شوند اما شکی در وجود آن نیست
ریسک سیستمیک (Systemic risk) در دانش مالی به معنای احتمال سقوط ناگهانی در کل یک سیستم مالی است. این ریسک میتواند منجر به بیثباتی یا آشوب در بازارهای مالی شود. موضوع مهم دیگر در بحث ریسک سیستمیک، سرایت ریسک و احتمال گسترش تغییرات مهم اقتصادی از یک کشور به کشورهای دیگر از طریق سرایت طرف معامله و سرایت اطلاعات طبقهبندی میشود.
هر یک از انواع سرایت ریسک سیستمیک در بازار مالی در نهایت به سمت ریسک سیستمی هدایت خواهد شد و البته سبب شد تا بحث ریسک بحرانهای بانکداری دهههای پیش و در راس آنها بحران مالی 2012-2007 سیستمی در بازارهای مالی مورد توجه سیاستگذاران کلان اقتصادی قرار گیرد. زیان گسترده و درماندگی مالی موسسات مالی میتواند آثار نامطلوبی روی سایر بخشهای اقتصادی داشته باشد. مقررات مالی حال حاضر مانند سرمایه مورد نیاز توسط بازل جهت محدود کردن ریسک موسسات مالی با نگاه فردی تدوین و طراحی شدهاند. این مقررات به اندازه کافی به ریسک سیستمیک موسسات تمرکز نداشتهاند. ریسک سیستمیک در یک مفهوم گستردهتر به عنوان ریسک سیستم مالی، موضوع پژوهشهای مالی در حوزه اقتصاد و هم در حوزه مدیریت بوده است. پس از وقوع بحران، پژوهشگران کشورهای مختلف به بررسی آثار بحران مالی روی سیستم مالی و موسسات مالی کشورهای خود پرداختند.
دیدگاه شما