خط روند (Trendline)
خط روند (به انگلیسی Trendline) خطی است که از بالاترین قیمتها (سقفهای قیمت) یا پایینترین قیمتها (کفهای قیمت) رسم میشود تا مسیر غالب قیمت را نشان دهد.
خطوط روند، حمایت و مقاومت را در هر بازه زمانی روی نمودار قیمت نمایش میدهند.
خطوط روند همچنین نشاندهنده مسیر، سرعت قیمت و الگوهای قیمت را در بازههای زمانی مختلف هستند.
نکات کلیدی:
- یک خط روند واحد را میتوان به یک نمودار اعمال کرد تا تصویر واضحتری از روند و سمت و سوی قیمت به دست آید.
- خطوط روند را میتوان به کفها و سقفهای قیمت اعمال کرد تا یک کانال به وجود آید.
- دوره زمانی تحلیل شده و نقاط دقیقی که جهت رسم خط روند استفاده میشوند برای هر معاملهگر متفاوت هستند.
خطوط روند به شما چه میگویند؟
خط روند یکی از مهمترین ابزار استفاده شده در تحلیل تکنیکال است.
به جای نگاه به عملکرد گذشته کسب و کار یا هر مبنای دیگری، تحلیلگران تکنیکال به دنبال روندها در عملکرد قیمت (price action) میگردند. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا مسیر کنونی قیمتهای بازار را مشخص کنند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند روند مثل دوست شماست، و تعیین این روند اولین قدم در فرآیند انجام یک معامله خوب است.
برای ایجاد یک خط روند، تحلیلگر باید حداقل دو نقطه روی نمودار قیمت داشته باشد.
برخی تحلیلگران مایلند از بازههای زمانی متفاوت مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده کنند. برخی دیگر از تحلیلگران نمودارهای روزانه یا هفتگی را در نظر میگیرند.
برخی تحلیلگران زمان را به طور کل کنار میگذارند و ترجیح میدهند روندها را به جای فواصل زمانی (intervals of time) بر اساس فواصل تیک (tick intervals) بررسی کنند.
آنچه باعث جذابیت و فراگیر شدن استفاده از خطوط روند میشود این است که میتوان از این خطوط صرفنظر از بازه، چارچوب، و فاصله زمانی در شناسایی روندها استفاده کرد.
اگر سهام یک شرکت روی 350 تومان معامله میشود و سپس در عرض چند روز به سمت 400 تومان و چند هفته دیگر به سمت 450 تومان حرکت کند، تحلیلگر سه نقطه برای ترسیم روی نمودار خواهد داشت که از 350 تومان آغاز و سپس به سمت 400 و 450 تومان حرکت میکند.
اگر تحلیلگر خطی بین این سه نقطه قیمت ترسیم کند، این خط روندی صعودی خواهد داشت. خط روند ترسیم شده دارای شیبی مثبت است و بنابراین به تحلیلگر میگوید که باید مطابق با مسیر روند خرید کند.
با این وجود، اگر قیمت سهام این شرکت از 350 تومان به 250 تومان برسد، خط روند شیبی منفی خواهد داشت و تحلیلگر باید مطابق با مسیر روند فروش داشته باشد.
ساختار کلی خط روند
خط روندها از وصل کردن پایینترین یا بالاترین نقاط قیمت در نمودار بدست میآیند.
خط روند نزولی از وصل کردن سقفهای قیمت و خط روند صعودی از وصل کردن کفهای قیمت بدست میآید.
روند سه جهت دارد
از بعد کلی و به طور ساده، روند جهت حرکت قیمت را در بازار نشان میدهد. ولی برای به کارگیری آن میبایست تعریف دقیقتری را ارائه کنیم.
پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که هرگز بازار در یک خط راست و در یک جهت خاص حرکت نمیکند. تغییرات بازار به صورت یکسری از حرکات زیگزاگ مشخص میشود.
این زیگزاگها همانند یکسری موجهای پی در پی میباشند که شامل موجهای صعودی (پیکها یا رالیها) و موجهای نزولی (حفرهها) میباشند.
برآیند حرکات این موجهای صعودی و نزولی روند بازار را تشکیل میدهد که شامل روندهای صعودی و نزولی و خنثی میباشد.
روند صعودی به عنوان یکسری از موجها و حفرههای بالارونده تعریف میشود و روند نزولی برخلاف آن از موجها و حفرههای پایین رونده تشکیل شده و روند خثی شامل موجها و حفرههایی است که جهت مستقیم دارند.
همانطور که ذکر شد به طور واضح سه روند صعودی، نزولی و خنثی داریم.
اکثر مردم فکر میکنند که بازار یا صعودی است یا نزولی ولی در حقیقت بازار در سه جهت حرکت میکند: صعودی، نزولی و خنثی.
تشخیص تفاوت این سه نوع روند بسیار مهم است. زیرا در بهترین برآورد حداقل در یکسوم مواقع قیمتها روند خنثی یا افقی به خود میگیرند.
روند خنثی نمایانگر مساوی بودن عرضه و تقاضا در یک دورة زمانی میباشد بدین معنی که نیروی عرضه و تقاضا به یک تعادل نسبی رسیدهاند (در نظریه داو این الگو به عنوان «خط» نامیده شد).
اگرچه ما تعریف «روند خنثی» را به بازار بدون تغییر نسبت دادیم اما بهتر است که از آن به عنوان بازار بدون روند نام ببریم.
اکثر ابزارها و سیستمهای تکنیکی ذاتاً به دنبال یافتن روند هستند که بدین معنی است که اساساً برای بازاری تعریف شدهاند که در جهت بالا و پایین حرکت میکنند.
آنها عموماً وقتی بازار در حالت بدون روند قرار دارد بسیار بد کار میکنند یا حتی اصلاً کار نمیکنند. نمیتوان این حالت را یک مشکل در بازار یا سیستم نامید بلکه اشکال در کسانی است که اصرار دارند تا از این ابزارها در چنین موقعیتهایی (بدون روند) استفاده کنند درحالیکه این ابزارها اصولاً برای چنین شرایطی طراحی نشدهاند.
سه انتخاب کلی برای هر معاملهگری وجود دارد ـ وارد بازار شود (خرید) ـ از بازار خارج شود (فروش) یا اینکه نظارهگر بازار باشد.
زمانی که بازار رو به رشد است خرید ارجح است. وقتی بازار در حال نزول و افت است، دومین انتخاب یعنی فروش درستتر به نظر میرسد و در وضعیت خنثی بازار، عاقلانهترین کار بیرون رفتن و نظاره کردن بازار است.
روندها به سه دسته تقسیم میشوند
علاوه بر اینکه روند دارای سه جهت میباشد به سه دسته نیز تقسیم میشود:
در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد که در فعل و انفعال با یکدیگر هستند و روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت را در بر میگیرند گرفته تا روندهای بسیار بلندمدت 50 تا 100 ساله.
هرچند غالب تحلیلگران به وجود سه دسته روند اصلی اعتقاد دارند اما قطعاً ابهاماتی در مورد تعاریف مختلف تحلیلگران از هر روند وجود دارد.
به عنوان مثال داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ نامیده است. داو مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه میدانست و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه مینامید.
هر روند (از کوتاه تا بلند ملدت) قسمتی از روند بزرگتر را تشکیل میدهد.
هر روند میتواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب شود. برای مثال روند متوسط میتواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامة مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه خود را تصحیح میکند.
این روند تصحیح نیز میتواند خود شامل روندهای کوتاهمدتتر که همان موجهای صعود و نزولی کوتاهمدت هستند باشد.
رسیدن به یک اجماع کلی درباره روند تقریباً غیرممکن است زیرا معاملهگران برداشتهای متفاوتی از یک روند دارند.
برای معاملهگران بلندمدت حرکت قیمت در چند روز یا چند هفته شاید بیاهمیت باشد ولی برای کسانی که قصد انجام معاملات کوتاهمدت دارند حرکات قیمت در دو یا سه روز روند اصلی را تشکیل میدهد.
به بیان کلی اکثر روشهایی که بر اساس تعقیب روند کار میکنند بر روند متوسط که اغلب چندین ماه طول میکشد تأکید بیشتری دارند. از روند کوتاهمدت میتوان برای تنظیم زمان ورود و خروج از بازار استفاده کرد. در یک روند متوسط صعودی روندهای کوتاهمدت کاهشی فرصت خوبی برای ورود به بازار میباشند.
مثالهایی واقعی از خط روند
استفاده از خطوط روند نسبتا آسان است.
معاملهگر فقط باید نمودار قیمت (شامل قیمتهای باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین) را در نمودار داشته باشد. امروزه نرمافزارهای تحلیل تکنیکال نمودارها را در انواع مختلف (نمودار شمعی، نمودار خطی، نمودار میلهای و…) نمایش میدهند.
در تصویر زیر نمودار قیمت سهام ایران خودرو را میبینید که خط روند صعودی (خط آبی) روی آن رسم شده است.
این خط روند مسیر صعودی سهام ایران خودرو را نشان میدهد و میتوان آن خط را به عنوان یک سطح حمایت در نظر گرفت.
در این مورد، معاملهگر ممکن است ترجیح دهد که نزدیک به خط روند خرید خود را انجام دهد و برای مدتی طولانی این موقعیت معاملاتی را حفظ کند.
اگر عملکرد قیمت خط قیمت را شکسته و پایینتر رود، معاملهگر میتواند آن را به عنوان سیگنالی برای بستن موقعیت (یعنی فروش) در نظر بگیرد. این امر به معاملهگر اجازه میدهد مطابق روند معامله کند و هنگامی که روندی که دنبال میکند شروع به ضعیف شدن کرده از معامله خرید خارج شود.
خطوط روند البته بستگی زیادی به بازه زمانی دارند. در مثال بالا، معاملهگر احتیاجی به ترسیم مداوم و چندباره خط روند ندارد. با این حال، در مقیاس زمانی دقیقه، ممکن است خطوط روند متفاوتی بتوان رسم کرد و معاملهها احتیاج به تنظیم مجدد و قاعدهمند داشته باشند.
نمودار زیر خط روند نزولی در نمودار سهام پارس خودرو را نمایش میدهد:
فیلم آموزش رسم خط روند
در این ویدئو، نحوه رسم خط روند بصورت کاربردی به شما آموزش داده میشود.
به این ترتیب یاد گرفتید چطور خط روند را در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال رسم کنید.
اعتبار خط روند چگونه سنجیده میشود؟
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم:
1.شیب خط روند: هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.
4. بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.
برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.
تفاوت بین خطوط روند و کانالها
بر یک نمودار بیش از یک خط روند را میتوان اعمال کرد.
معاملهگران معمولا برای ایجاد کانال خط روندی برای اتصال قیمتهای بالا و همچنین خط روندی برای اتصال قیمتهای پایین رسم میکنند. کانال میتواند هم حمایت و هم مقاومت را برای بازه زمانی مورد بررسی مشخص کند.
مشابه با خط روند واحد، معامله گران به دنبال رشد و افت ناگهانی قیمت یا شکست هستند تا وقتی قیمت به خارج از کانال رسید، متناسب به جهت حرکت قیمت، معامله خود را انجام دهد. نقطه شکست کانال میتواند به عنوان نقطه خروج یا نقطه ورود استفاده شود.
محدودیتهای خط روند
خطوط روند محدودیتهایی مشابه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال دارند.
هرگاه داده قیمت بیشتری در نمودار اضافه شود، خطوط روند نیز باید دوباره تنظیم شوند.
یک خط روند گاهی برای مدتی طولانی ادامه پیدا میکند و قیمت به اندازه کافی از آن فاصله خواهد گرفت و از این رو نیاز به بروزرسانی دارد. علاوه بر این، معاملهگران اغلب نقاط داده متفاوتی را برای اتصال انتخاب میکنند.
ممکن است خط روندی که توسط یک معاملهگر رسم شده، توسط معاملهگران دیگر به شکل دیگری مشاهده شود.
به عنوان مثال، برخی معاملهگران در یک بازه از کفهای قیمت استفاده میکنند درحالیکه دیگران ممکن است از پایینترین قیمت بسته شدن در یک دوره زمانی استفاده کنند.
نکته آخر این است که خطوط روند اعمال شده بر چارچوبهای زمانی کوچکتر میتوانند به حجم حساس باشند. یک خط روند که در طول ان حجم قیمت پایینی وجود داشته، ممکن است به سادگی و هرگاه حجم در طول یک بازه معاملاتی بالا رفت شکسته شود.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
تکنیک های کانال قیمت در بازار فارکس
شما به عنوان یک تریدر یا معامله گر فارکس به ارزش روندهای قیمتی پی برده اید. در این پست یکی از تکنیک های تجزیه و تحلیل و معامله بر اساس گرایش قیمت در فارکس که شامل کانال قیمت نیز می شود را مورد بحث قرار خواهیم داد.
روش معامله بر اساس کانال
چگونه میتوانیم یک کانال را بر روی نمودار ترسیم کنیم؟ ما این کار را با بررسی حرکت قیمت، شروع می کنیم. بدین ترتیب سعی می کنیم یک حرکت قیمتی روند دار را تشخیص دهیم بگونه ای که قله ها و کف ها با شدت یکسان حرکت کنند.
در مورد یک روند صعودی، میتوانیم خطی را ترسیم کنیم که کف ها را به هم وصل می کند و خط دیگری موازی با آن رسم کنیم که قله های قیمت را به هم متصل می کند. حال، شما یک کانال قیمت را بر روی نمودار رسم کرده اید.
نحوه شکل گیری کانال قیمت
در بالا یک کانال استاندارد را می بینید که بر اساس یک روند صعودی ترسیم شده است. سطح پایین کانال، یک خط روند صعودی معمولی است که از پایین ترین سطوح قیمت عبور می کند. سطح بالایی با خط روند پایین، موازی است و قله ها را به هم متصل می کند. این یک کانال کلاسیک قیمت را شکل می دهد.
حال، مثال بالا را دقیق تر بررسی می کنیم. سطح پایین کانال نقش یک حمایت و سطح بالایی نقش مقاومت را ایفا می کند. فلش های سیاه روی نمودار به عملکرد کانال بعنوان حمایت و مقاومت اشاره می کنند. مشاهده می کنید که وقتی قیمت به سطح پایین کانال کاهش می یابد، به سمت بالا جهش می کند. سپس زمانیکه قیمت به سطح بالای کانال برخورد می کند به سمت پایین تمایل پیدا می کند.
تریدرها با دانستن این موضوع می توانند از سطوح کانال برای نقاط ورود و خروج استفاده کنند. وقتی کانال صعودی است، میتوانید هنگام جهش قیمت از کف کانال به دنبال فرصتهایی برای خرید جفت ارز باشید. شما می توانید تا زمانیکه قیمت به سطح بالای کانال نزدیک می شود، معامله را حفظ کنید.
تریدر در این روش به دنبال معامله بر اساس حرکت های انگیزشی (حرکت های در جهت روند اصلی) می باشد. همچنین هنگامی که قیمت از سطح بالای کانال جهش می کند، می توانید بر اساس احتمال حرکت نزولی قیمت تا سطح پایین، وارد معامله فروش شوید. با این حال، این کار معمولاً زیاد مطلوب نیست. زیرا موج های اصلاحی نمودار، نسبتاً کوچکتر از موج های انگیزشی یک روند هستند.
شکست کانال
همانند تمام روندهای قیمت، کانال قیمت نیز نهایتا در نقطه ای به پایان می رسد. زمانیکه قیمت از سطح بالا یا پایین کانال عبور می کند و با قدرت، خارج از آن سطح بسته می شود یک شکست در کانال اتفاق افتاده است. به این ترتیب، با خارج شدن قیمت از کانال، کانال ساختار قبلی خود را از دست می دهد. در زیر، نمونه ای از شکست کانال روند را مشاهده می کنید.
شکست کانال قیمت
در بالا ادامه کانالی که قبلا در مورد آن صحبت کردیم را مشاهده می کنید. همانطور که می بینید، قیمت در یک نقطه، دیگر به سطح حمایت خود، عکس العمل نشان نمی دهد و از سطح پایینی (دایره قرمز) عبور می کند. این همان شکست کانال است. قیمت از سطح پایین تر عبور می کند و نشان می دهد که تأثیر نزول روی جفت ارز به اندازه ای قوی است که روند صعودی را قطع کند. پس از آن، یک روند نزولی جدید شروع می شود و قیمت کاهش شدیدی را تجربه می کند.
شکست های کانال نسبت به پایان روند موجود هشدار و حرکت بالقوه قیمت در جهت شکست را نشان می دهند. به این ترتیب، معاملهگران یا تریدرها میتوانند برای استفاده از فرصت های بازار، در جهت شکست وارد معامله شوند. این یک توضیح ساده از استراتژی معاملاتی شکست کانال است.
معامله پرایس اکشن با استفاده از کانال قیمت
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، معاملات کانال در فارکس شامل اتخاذ موقعیت های معاملاتی بر اساس حرکت های قیمت در درون کانال می باشد. به همین ترتیب، زمانیکه کانال به تکامل می رسد، میتوانید خود را برای معامله شکست نیز آماده کنید، که میتواند در جهت معکوس روند قیمت باشد. حال اجازه دهید نحوه عملکرد آن را به شما نشان دهم.
استراتژی معاملاتی کانال قیمت در جفت ارز یورو دلار
در بالا نمودار یک ساعته EUR/USD را برای 5 تا 12 ماه می سال 2016 مشاهده می کنید. این تصویر یک سیستم پرایس اکشن را با استفاده از یک کانال نشان میدهد.
نمودار با کاهش سریع قیمت شروع شده و یک کف (1) را ایجاد کرده است. این اولین نقطه کانال می باشد که در این لحظه شکل گرفته است.
سپس حرکت قیمت، نمودار را به سمت بالا هدایت می کند و یک قله (2) را ایجاد می کند. سپس یک فشار فروش را مشاهده می کنیم که قیمت را به سمت پایین به نقطه (3) می رساند. افزایش بیشتر قیمت در نقطه (4) متوقف می شود که تأییدکننده کانال است.
این اولین فرصت معامله یا ترید در نمودار است(نقطه 4). هنگامی که قیمت برای دومین بار به سطح بالایی کانال نزولی برخورد می کند، یک فرصت معاملاتی فروش را ایجاد می کند. جهش های بیشتر قیمت، دو معامله خرید نحوه رسم کانال های روند و دو معامله فروش دیگر را ایجاد میکند. هرچند لازم است یک بار دیگر توجه داشته باشیم، از آنجاییکه در اینجا یک کانال نزولی داریم ترجیح میدهیم در موقعیت فروش معامله کنیم و قبل از جستجوی یک معامله خرید، منتظر یک شکست کانال باشیم.
به آخرین فرصت فروش در کانال نگاهی بیندازید. ببینید که قیمت به سمت پایین جهش می کند، اما به سطح پایین نمی رسد. قیمت به سقف کانال باز می گردد و آن را به سمت بالا می شکند (دایره قرمز). با شکستن سطح بالایی، پرایس اکشن، یک سیگنال خرید برای معامله جدید ایجاد می کند. چرا که اکنون یک شکست صعودی از کانال نزولی داریم.
قیمت پس از شکست به شدت بالاتر می رود. برای خروج از این معامله خرید، دو گزینه دارید. اولین مورد زمانی است که قیمت به مقاومت 1.1435 دلار می رسد و به سمت پایین جهش می کند. گزینه دوم برای بستن این پوزیشن، زمانی است که قیمت، حمایت ایجاد شده پس از جهش از 1.1425 دلار را بشکند. در هر دو خروج، معامله سودآور خواهد بود.
کانال رگرسیون خطی
یکی از محبوبترین اندیکاتورهای کانال، کانال رگرسیون خطی است. این نوع اندیکاتور شبیه به یک کانال استاندارد به نظر میرسد. با این حال، اندیکاتور کانال رگرسیون خطی، دارای یک خط میانه است که متوسط قیمت را در کانال نشان می دهد. سطح بالا و پایین به طور مساوی از خط میانه فاصله دارند.
به این ترتیب، خط میانی کانال رگرسیون خطی نیز به عنوان یک حمایت یا مقاومت عمل می کند. علاوه نحوه رسم کانال های روند بر این، این خط می تواند به عنوان یک سطح برای ورود به معامله در جهت روند استفاده شود. به تصویر زیر دقت کنید:
کانال رگرسیون خطی
این یک کانال رگرسیون خطی استاندارد است. در اینجا خط بالا، خط پایین و خط میانه را مشاهده می کنید. فلش های مشکی رنگ روی نمودار به زمان هایی اشاره می کند که قیمت در داخل کانال به خط میانی واکنش نشان داده و به عنوان حمایت یا مقاومت عمل می کند.
بعد از جهش نمودار از خط میانی، معمولاً قیمت به جایی که از آن آمده باز می گردد. همچنین، زمانی که قیمت از سطح میانی عبور می کند، شاهد حرکت بیشتر به سمت دیگر کانال هستیم.
معامله گران می توانند از سطح میانه کانال رگرسیون خطی به عنوان تاییدی برای معاملات خود استفاده کنند. در همان زمان، خط میانه می تواند برای دستیابی به سیگنال های خروج نیز کاربرد داشته باشد.
لینک دانلود اندیکاتور کانال رگرسیون خطی را در زیر دانلود و به متاتریدر خود کنید.
کانال دانچین (Donchian)
کانال دانچین یکی دیگر از اندیکاتورهای معاملاتی کانال است. اندیکاتور کانال دانچیان بر اساس بالاترین قله و پایین ترین کف در یک بازه زمانی مشخص، محاسبه می شود. این قله ها و کف ها با خطوط افقی مشخص می شوند. همچنین با تغییر قیمت، خطوط بصورت پویا برای دوره جدید تغییر میکنند. به این ترتیب، پرایس اکشن توسط کانال قیمت دانچین محصور شده است.
اندیکاتور معاملاتی دانچین Donchian نیز دارای یک خط میانی است. این خط تنها یک میانگین بین سطوح بالا و پایین دانچیان است.
سطوح بالا و پایین، نقش حمایت و مقاومت را بازی می کنند. با این حال، زمانی که قیمت به طور مداوم به نوار بالایی برخورد میکند و قیمتها همچنان به رشد خود ادامه میدهند، یک سیگنال خرید در نمودار دریافت میکنیم. همین امر برای باند پایین نیز صادق است. اگر پرایس اکشن شروع به تعامل با باند پایین کانال دانچین کند، سیگنال فروش دریافت می کنیم.
گسترش فاصله بین کانال های بالا و پایین به ما یک سوگیری نسبت به پویایی قیمت و شکل گیری یک روند می دهد. در عین حال، باند میانی می تواند به عنوان یک تأیید بیشتر برای سیگنال های ورود یا خروج، استفاده شود.
شاید متوجه شده باشید که شاخص کانال دانچیان Donchian شبیه اندیکاتور باندهای بولینگر است. در واقع، آنها به روشی مشابه استفاده می شوند. با این حال، ما باید تفاوت بین این دو را درک کنیم. شاخص دانچین بر اساس قله و کف قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. در حالیکه اندیکاتور بولینگر باند، مبتنی بر نوسان رسم می شود.
تصویر زیر شاخص کانال دانچین و سناریوی معاملاتی کانال فارکس را به شما نشان می دهد:
معامله بر اساس کانال دانچین یا دانچیان
در بالا استراتژی کانال دانچین را مشاهده می کنید. ابتدا نمودار، اندکی آشفته به نظر می رسد. با این حال، هنگامی که فهمیدید به دنبال چه چیزی هستید، این آشفتگی اولیه از بین می رود. هنگامی که دو باند به هم نزدیک هستند، نوار یا باندهای دانچین به عنوان حمایت و مقاومت عمل می کنند. در این مرحله قیمت بین دو باند بالا و پایین میرود. ما این را یک دوره تحکیم قیمت یا شرایط رنج بازار در نظر می گیریم. شما هنوز هم میتوانید با استفاده از حرکات قیمت بین دو باند، معامله کنید. اما این بهترین کاربرد روش معاملاتی دانچین نیست.
جذاب ترین عملکرد اندیکاتور دانچین در تشخیص شکست های قوی است. این مسئله را زمانی مشاهده می کنیم که قیمت شروع به ضربه زدن به باند بالایی می کند، آن را به سمت بالا هدایت می کند یا شروع به ضربه زدن به باند پایین می کند و آن را به سمت پایین می برد. فلش های سبز رنگ روی نمودار، زمانی را نشان می دهد که قیمت اوج های بالاتر را ایجاد می کند.
به این ترتیب، نوار بالایی دانچین نیز شروع به حرکت به سمت بالا می کند. این بدان معنی است که قیمت با شدت نسبتاً بالا در حال افزایش است و ورود مناسبی را به یک معامله خرید ایجاد میکند. سپس باندها دوباره به هم نزدیک می شوند. قیمت شروع به آزمایش باندهای بالا و پایین به عنوان مقاومت و حمایت می کند. ناگهان، پرایس اکشن شروع به ضربه زدن به باند دانچین پایینتر میکند و سطوح پایینتر (فلشهای قرمز) را ایجاد میکند. این موضوع یک فرصت فروش را در نمودار قیمت نشان می هد.
با اشاره به تصویر بالا، مکان مناسب برای ورود به معامله خرید، اولین فلش سبز روی نمودار می باشد. اینجا محلی است که نمودار، بالاتر از سطح تراکم قیمت قبلی بسته شده است و در چند دوره گذشته، تلاش کرده کانال بالایی دانچین را به سمت بالا بشکند. معامله تا زمانی می تواند حفظ شود که قیمت باند میانی را به سمت پایین بشکند. این همان سیگنال خروج از ترید است. همانطور که می بینید، اینجا در واقع جایی است که باندها به یکدیگر نزدیک می شوند و جفت ارز شروع به حرکت رنج می کند.
برای معامله در نزول بعدی قیمت، همان منطقی را که برای مثال خرید استفاده کردیم، اعمال خواهیم کرد. مکان بهینه برای ایجاد پوزیشن فروش، اولین فلش قرمز روی نمودار است. این مورد بعد از جهش قیمت از باند بالایی و پس از بسته شدن قیمت به زیر سطح حمایت دانچین رخ می دهد.
در همین حال، این دو باند تازه از یکدیگر فاصله می گیرند و این احتمال کاهش بیشتر قیمت را به ما اعلام می کند. می بینیم که هر کف نسبت به کف قبلی، پایین تر است و باند پایین دانچیان با هر دوره بعدی کاهش می یابد. میتوانیم بر اساس این رفتار قیمتی نتیجه بگیریم که روند نزولی نسبتاً قوی است. معامله فروش در طی این دوره قیمت باید تا زمانی که نمودار باند میانی را به سمت بالا بشکند، نگهداری شود. این با آخرین کندل روی نمودار اتفاق افتاده است.
بهترین سیستم معاملاتی بر اساس کانال برای شما کدام است؟
معامل بر اساس کانال که برای جفت ارزها اعمال می شود یک روش ساده و موثر تحلیل تکنیکال است که می تواند به تریدرهای فارکس کمک کند در سمت درست بازار باقی بمانند. هر یک از سه سیستم معاملاتی کانال که در مورد آنها صحبت کردیم، نکات قوت و ضعف خود را دارند.
اگر مبتدی هستید، شاید بهتر باشد از روش معاملاتی ساده پرایس اکشن در کانال استفاده کنید. کف ها و قله های قیمت را در طول یک روند انتخاب کنید و یک کانال رسم کنید. سپس به سادگی، جهش های قیمت را در داخل کانال معامله کنید. ترجیحاً در جهت روند موجود این کار را انجام دهید. همچنین، فراموش نکنید که حرکت شکست را بدقت بررسی کنید. به هر حال، شکست کانال می تواند منجر به حرکت شدید قیمت در مدت زمان نسبتاً کوتاهی شود.
اگر بیشتر یک معامله گر محتاط هستید و همیشه می خواهید تأیید اضافی برای سیستم معاملاتی کانال خود داشته باشید، کانال رگرسیون خطی ممکن است ابزار مناسبی برای شما باشد. دو قله و دو کف را پیدا کنید و کانال رگرسیون را روی آن بکشید. سپس به دنبال جهش از سطوح بالا یا پایین و به دنبال آن یک شکست در سطح میانه باشید. برای معامله گر محافظه کار، خط میانه می تواند یک تأیید اضافی را فراهم کند. اما توجه داشته باشید که با منتظر ماندن در این تاییدیه اضافی، پتانسیل سود در معامله نیز کمتر خواهد شد.
در نهایت، اگر احساس میکنید که با تجربهتر هستید و ایده استفاده از سطح مقاومت و حمایت پیچیدهتر و پویاتر را دوست دارید، ممکن است روش کانال دانچین یا دانچیان را دوست داشته باشید. در جستجوی موقعیت هایی باشید که قیمت یک سطح حمایت یا مقاومت اخیر را شکسته و شروع به برخورد به باند بالا یا پایین می کند. اگر دو باند در حال گسترش هستند، وارد معامله شوید. سپس اگر معامله شما به درستی اجرا شود و قیمت در جهت مورد نظر ادامه یابد، باید معامله خود را حفظ کنید تا زمانی که پرایس اکشن باند میانی را در جهت مخالف بشکند.
چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال چیست؟ + نحوه رسم
بسیاری از افرادی که وارد بازارهای مالی می شوند، توجه ویژه ای به انواع چنگال ها و اندیکاتورها همچون چنگال اندروز دارند. اگر طرفدار تکنیک های معاملاتی باشید، قطعا توجه به مقاله زیر برای شما خالی از لطف نخواهد بود.
چنگال اندروز چیست؟
چنگال اندروز یکی از ابزارهای مناسب و مفید، برای تعیین روند صعودی یا نزولی قیمت شاخص از روی نمودار می باشد. بیشتر معامله گران با استفاده از این چنگال می توانند به راحتی زمان مناسب برای انجام معامله را تعیین نموده و با سود خوبی مواجه شوند. از این رو توجه به این ابزار می تواند لازم و ضروری باشد.
اکثر معامله گران می دانند که با استفاده از تحلیل های مناسب می توانند بهترین روش های معاملاتی را انتخاب نموده و سود بالایی در بازارهای مالی به دست آورند. اما برای این که بتوانید از چنگال اندروز به بهترین شکل ممکن بهره مند شوید، لازم است ابتدا با این ابزار تحلیلی بیشتر آشنا شوید.
کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال چیست؟
در اصل چنگال اندروز شاخص فنی بر روی نمودار تحلیل تکنیکال است که برای مشخص کردن قیمت های اخیر بازارهای مالی ترسیم می شود. ساختار شاخص اندروز متشکل از دو خط موازی و یک خط متوسط در وسط است. این روش محبوب توسط بسیاری از معامله گران برای انتخاب بهترین فرصت سودآوری از بازار های مالی استفاده می شود.
چنگال اندروز را می توانیم در کانال های مطالعه قیمتی قرار داده و از آن برای تشخیص بهترین زمان خرید و فروش شاخص استفاده کنید. این چنگال از دو خط موازی و یک خط میانی تشکیل شده است. از این رو باید بگوییم ابزار اندروز دارای سه سطح می باشد که دو خط آن به صورت دو به دو کنار یکدیگر هستند.
برخی از طراحی های شاخص ممکن است نوعی حیله برای معامله گران باشند. به همین دلیل تنها افرادی می توانند از چنگال اندروز برای تعیین زمان مناسب جهت انجام معامله استفاده کنند، که آموزش های لازم را در این خصوص دیده باشند.
مسلما داشتن مهارت و تخصص در استفاده از چنگال های نمودار، می تواند به معامله گران در این زمینه کمک شایانی نماید. در صورتی که قصد دارید واکنش قیمتی نحوه رسم کانال های روند شاخصی را بر روی نمودار های تحلیل تکنیکال بررسی کنید، بهتر است در مورد چنگال اندروز مطالعه نموده و با ترسیم آن بر روی نمودار، کمک بگیرید.
پیوت های اندروز
منظور از پیوت در اندروز چنگال چیست و چگونه شناسایی می شود؟
پیش از این که بخواهیم بیشتر با اندروز چنگال آشنا شویم، بهتر است در خصوص پیوت ها اطلاعاتی به دست آوریم. در یک تعریف ساده باید بگوییم منظور از پیوت ها، در واقع نقاطی می باشند که قیمت شاخص بر روی آنها تغییر می کند.
یا به طور کلی پیوت ها نشان دهنده روند صعودی یا نزولی شاخص بر روی نمودار تحلیل تکنیکال می باشند. پیش از این نقاط را با نام های دیگری همچون کف ها و سقف نیز معرفی می کردند. تنها با کمی کسب تجربه و مهارت می توان نقاط پیوت را با چنگال اندروز مشخص کرد.
پیوت ها خود به دو دسته عمده تقسیم می شوند، که برخی از این نقاط اصلی و برخی دیگر فرعی هستند. نقاط اصلی پیوت ها را با نام پیوت های ماژور می شناسیم، در حالی که نقاط فرعی پیوت ها با نام پیوت های مینور شناخته می شوند.
نقاط مینور در واقع نقاطی می باشند که شاخص روند حرکتی بازگشتی را در پیش گرفته، و قیمت در چنین حالتی محدود تر و کوچک تر می شود. در حالی که نقاط ماژور نقاط اصلی برگشتی بر روی نمودار و چنگال اندروز هستند. این نقاط قیمت اصلی شاخص را تغییر می دهند.
بهتر است بخوانید:
- پیوت مینور و ماژور در بورس و تحلیل تکنیکال
ترسیم و تعیین نقاط چنگال
نحوه ترسیم نمودن چنگال اندروز به چه صورت است؟
برای این که بتوانید بر روی تحلیل تکنیکال اقدام به ترسیم نمودار اندروز نمایید، باید از مهارت بالایی برخوردار شوید. اما این مسئله دلیل بر این نیست که شما موفق نخواهید شد به راحتی این نمودار را ترسیم کنید. در صورتی که تمامی چارچوب های مناسب ترسیم اندروز چنگال را فراگیرید، می توانید به راحتی و در زمانی کوتاه موفق به ترسیم این نمودار شوید. برای ترسیم چنگال اندروز لازم است چند قدم بردارید.
- انتخاب سه نقطه اصلی بر روی نمودار
اولین قدم انتخاب سه نقطه اصلی بر روی اندروز چنگال می باشد. اصولا این سه نقطه مهمترین فاکتوری می باشد که نیاز است برای ترسیم اندروز چنگال در نظر بگیرید. البته این مسئله را در نظر داشته باشید که اگر معامله گری توانایی شناسایی روند بر روی تحلیل تکنیکال را داشته باشد، می تواند با سرعت بیشتری اقدام به ترسیم چنگال نماید.
در نمودار زیر می توانید شاهد یک روند صعودی قیمت بر نحوه رسم کانال های روند روی شاخص باشید. سه نقطه مهم بر روی نمودار چنگال اندروز مشخص شده که می توانید مشاهده کنید. این سه نقطه فقط در اصل یک سقف و دو کف می باشند. که روند صعودی قیمت را نشان می دهند. در صورتی که بر روی نمودار دو سقف و یک کف ترسیم شود، روند نزولی خواهد بود.
سه نقطه اصلی چنگال
در این مرحله برای انکه بتوانیم اقدام به ترسیم چنگال نماییم، لازم است یک خط مستقیم را بین نقاط ۲ و ۳ مشخص کنیم. پس از آن این دو نقطه را به یکدیگر متصل نماییم و نقطه میانی آن را تعیین کنیم. در نمودار زیر می توانید شاهد خط آبی رنگی باشید که نقطه میانی آن نیز تعیین شده است.
زمانی که این نقطه را تعیین نمودید نوبت به ترسیم خط میانی چنگال اندروز می رسد. این نقطه میانی را از یک سو به نقطه ۱ متصل نموده و از سوی دیگر بر روی نمودار حرکت دهید. مطابق با تصویر زیر.
رسم خط میانی
ما در این مرحله تقریبا نیمی از مراحل ترسیم نمودار چنگال اندروز را طی کرده ایم. حال زمان آن فرا رسیده است که دو نقطه ۲ و ۳ را نیز همتراز با خط میانی رسم کنیم، تا به امتداد نمودار برسیم. می توانید این روش ترسیم چنگال را بر روی نمودار زیر مشاهده نمایید.
اتصال نقاط بر روی چنگال اندروز
اکنون ما موفق شده ایم به طول موفقیت آمیزی چنگال اندروز را بر روی نمودار ترسیم نماییم. بر روی این نمودار خط میانی همان خط وسط می باشد، و دو خط دیگر که در موازات خط میانی ترسیم شده اند، همان کانال های چنگال به شمار می روند.
اگر قصد دارید اعتبار اندروز چنگال را بسنجید، کافیست به کیفیت و میزان واکنش قیمت بر روی این نمودار دقت کنید. به هر میزان که واکنش ها در بازار مالی پس از رسمی این نمودار بیشتر شود، نشان از آن دارد که چنگال اندروز از اعتبار بیشتری برخوردار می باشد.
اگر به نمودار زیر توجه کنید، می توانید محل های واکنش قیمت را به خوبی بر روی این چنگال مشاهده نمایید. پیکان هایی که به رنگ تیره نشان داده شده اند، تعیین کننده میزان افت و خیز قیمت شاخص در بازار مالی به شمار می روند.
می توانید بر روی این چنگال با بیش از ده نقطه رو به رو شوید، که نشان دهنده حمایت و مقاومت قیمت بر روی سطح چنگال اندروز می باشد.
سطح حمایت و مقاومت چنگال
مهمترین ابزارهای لازم برای ترسیم چنگال اندروز
با وجود این که آموزش های لازم برای ترسیم اندروز چنگال می تواند به میزان قابل توجهی به معامله گران کمک کند، اما برخی از ابزارهای مهم وجود دارند که در بیشتر پلتفرم های معاملاتی مورد استفاده قرار می گیرند. پس نیازی نیست شما بر روی تحلیل های تکنیکال خطوط چنگال اندروز را به صورت دستی ترسیم نمایید.
با این وجود افرادی که نسبت به این نمونه از ابزارها در بازار های مالی اطلاعات بیشتری به دست می آورند، موفق می شوند بهترین استفاده را از آنها ببرند. پس نباید اموزش ابزارها و الگوها را برای تعیین زمان مناسب جهت معامله را نادیده بگیریم.
اصول انجام معامله با استفاده از چنگال اندروز چند مورد است؟
استراتژی های معاملاتی بسیاری وجود دارند که بر مبنای این چنگال انجام می شوند. اما هر کدام از این استراتژی ها دارای قوانین خاصی هستند. برای این که بهتر بتوانید جهت انجام معامله از این چنگال استفاده کنید، بهتر است چند اصل کلی اندروز چنگال را به خاطر بسپارید. از جمله:
- زمانی که قیمت شاخص موفق به شکستن خط میانی چنگال می شود، این خط ممکن است مجددا نحوه رسم کانال های روند مسیر بازگشت را پیش از ادامه مسیر طی کند.
- مهمترین اصلی که باید در خصوص چنگال اندروز بدانید این است که، قیمت در بیشتر مواقع بر روی این چنگال به سمت خط میانی حرکت می کند. به صراحت می توانیم بگوییم این اتفاق ۸۰ درصد مواقع رخ می دهد.
- زمانی که قیمت شاخص موفق می شود در مسیر خط میانی چنگال قرار گیرد، بی تردید پیش از رسیدن به این خط با تغییر جهت مواجه می شود. این مسئله بیانگر آن است که این تغییر با قدرت و سرعت بیشتری ممکن است به سمت نقطه ۳ باشد.
- قیمت شاخص در بیشتر مواقع پس از لمس کردن و رسیدن به خط میانی چنگال اندروز، با تغییر جهت مواجه می شود. که در چنین حالتی به اصلاح می گویند پیوت تشکیل شده است.
- در برخی مواقع شاهد آن خواهیم بود که قیمت تمایل دارد چندین باز خط نوسان و میانی را لمس نماید.
با این تفاسیر تمامی معامله گرانی که وارد بازار مالی می شوند، برای این که بتوانند با سود زیادی مواجه شوند لازم است نسبت به برخی ابزارها و تکنیک ها اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشند. یکی از این ابزارهای مناسب، چنگال اندروز می باشد. که کسب اطلاع در خصوص آن به میزان قابل توجهی می تواند در کسب نتیجه موفقیت آمیز معامله به معامله گران کمک کند.
خط روند چیست؟ نحوه ترسیم + انواع خط روند
اصل و اساس تحلیل تکنیکال بر خط روند (Trend line) استوار است. چرا که جهت حرکت قیمت و سرعت آن را نشان میدهد و شناسایی صحیح خطوط روند، اولین گام موفقیت در معاملات است. با اتصال نقاط کف قیمتی، روند صعودی و با اتصال نقاط سقف قیمتی، روند نزولی شکل میگیرد که به ترتیب به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکنند و معرف سطوح تقاضا و عرضه هستند. عصاره تحلیل تکنیکی در این 1 جمله خلاصه میشود که “روند صحیح را شناسایی کنید و در جهت آن به معامله بپردازید“. چرا که طبق اصول سهگانه تحلیل تکنیکال “حرکت قیمتها بر اساس روندها است“. برای مثال کاهش قیمت در یک روند صعودی، فرصت خرید و افزایش قیمت در یک روند نزولی، فرصت فروش خواهد بود. در ادامه مقالات آموزش تحلیل تکنیکال به واکاوی خط روند، انواع آن، نحوه ترسیم، اعتبار و شکست روندها خواهیم پرداخت.
سرفصل آموزشی
خط روند چیست؟
تمامی بازارهای مالی از صعود و نزول های قیمتی شکل میگیرند. حال فرض کنید بازار بعد از یک صعود قیمتی با کاهش قیمت مواجه شود آیا این نزول قیمت به منزله اتمام رالی صعودی است؟ قطعا خیر! Trendline راهگشای ما در تحلیل تکنیکال جهت انجام یک معامله موفق هستند. خط روند بیانگر جهت حرکت قیمت است و برای شناسایی و تایید روند فعلی مورد استفاده قرار میگیرد.
هیچ وقت فراموش نکنید که the Trend is your Friend (روند دوست شماست). از آنجایی که “قیمتها تمایلی به تغییر روند خود ندارد” روند فعلی قیمت تا زمان اعمال یک فاکتور خارجی بازدارنده پابرجا خواهد ماند. برای موفقیت در بازارهای مالی مثل بورس “فقط کافی است در جهت روند فعلی به معامله بپردازید”. یعنی در روند صعودی وارد بازار و در روند نزولی از بازار خارج شوید. البته در بازارهای جهانی مثل ارزهای دیجیتال یا فارکس و … میتوانید در روند نزولی نیز معامله کنید و سود بگیرید! در روند خنثی نیز صرفا نظارهگر باشید و شعر بخوانید 🙂
انواع خط روند
با توجه به تعریف خط روند، سه نوع روند داریم: صعودی، نزولی، خنثی (ساید). تشخیص صحیح این خطوط از اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه به بررسی انواع خط روند و نکات ترسیم آن خواهیم پرداخت.
روند صعودی
با اتصال حداقل 2 نقطه کف قیمتی خطی با شیب مثبت بوجود میآید که به آن خط روند صعودی میگویند. دقت بفرمایید که شیب مثبت بیانگر بالاتر بودن هر کف قیمتی جدید از کف قبلی خود است بنابراین قیمتها تمایل به افزایش دارند. خطوط روند صعودی به عنوان خط حمایت نیز عمل میکند و حوالی آن قیمت با افزایش تقاضا همراه خواهد بود. همچنین علاوه بر اینکه هر کف قیمتی باید بالاتر از کف قبلی باشد عموما هر سقف قیمتی نیز بالاتر از سقف قبلی خود است اما الزامی در آن نیست! هر کاهش قیمت در روند صعودی یک فرصت خرید و ورود به بازار است!
شکلهای زیر به ترتیب مربوط به نمودار روزانه کمپانی توییتر و جفت ارز پوند – دلار است. واکنش قیمت به روند صعودی را در هر دو نمودار مشاهده میکنید.
روند نزولی
با اتصال حداقل 2 نقطه سقف قیمتی خطی با شیب منفی بوجود میآید که به آن خط روند نزولی میگویند. دقت بفرمایید که شیب منفی بیانگر پایینتر بودن هر سقف قیمتی جدید از سقف قبلی خود است بنابراین قیمتها تمایل به کاهش دارند. خطوط روند نزولی به عنوان خط مقاومت نیز عمل میکند و حوالی آن قیمت با افزایش عرضه همراه خواهد بود. همچنین علاوه بر اینکه هر سقف قیمتی باید پایینتر از سقف قبلی باشد عموما هر کف قیمتی نیز پایینتر از کف قبلی خود است اما الزامی در آن نیست! هر افزایش قیمت در روند نزولی یک فرصت فروش و خروج از بازار است! و در بازارهای دوسویه مثل FOREX میتوانید پوزیشن Short بگیرید.
نمودار زیر مربوط به سهام دارایکم (صندوق واسطهگری مالی یکم) است که پس از عرضه اولیه توسط دولت، در یک روند نزولی به سر میبرد!
روند خنثی (ساید)
در روند خنثی، قیمتها نه تمایل به افزایش دارند و نه کاهش! البته نه بدین معنی که قیمتها فقط در یک قیمت خاص معامله شوند! بلکه بدین معنی که قیمتها در یک کانال افقی و بین دو سطح حمایت و مقاومت افقی حرکت خواهند کرد. شیب در این وضعیت تقریبا صفر است و هیچ سقف و کف قیمتی بالاتر و پایینتر از سقف و کف قیمتهای قبلی شکل نمیگیرد.
آموزش نحوه ترسیم خط روند
همانطور که گفتیم برای ترسیم روند صعودی باید کفهای قیمتی و برای رسم روند نزولی باید سقفهای قیمتی را به یکدیگر وصل کنیم اما چند نکته وجود دارد:
- در روند صعودی هر کف جدید باید بالاتر از کف قیمتی قبل خود باشد. لزومی به بالاتر بودن هر قله از قله قبلی خود نیست اما اگر این شرط برقرار باشد ادامه وضعیت فعلی محتملتر است.
- در روند نزولی هر سقف جدید باید پایینتر از سقف قیمتی قبل خود باشد و لزومی به پایینتر بودن هر دره از دره قبلی خود نیست!
- اگر از نمودارهای کندل استیک استفاده میکنید خط روند نباید بدنه کندل را قطع کند! در واقع صرفا میتواند منطبق بر قیمت پایانی یا ابتدایی و کمترین و بیشترین قیمت باشد اما به هیچ وجه نباید بدنه کندل را قطع کند. (هنگام ترسیم خطوط حمایت و مقاومت نیز این قانون برقرار است)
- ترسیم خط روند با حداقل 2 نقطه امکانپذیر است اما برای تایید اعتبار آن، نیازمند حداقل 3 نقطه هستیم!
- هرگز سعی نکنید خط روند را منطبق با تصورات ذهنی خود رسم کنید! تعصب شخصی نباید در تحلیل تکنیکال دخیل شود بنابراین به زور چند نقطه را به یکدیگر متصل نکنید تا خط دلخواه شما تنظیم شود!
اعتبار روند
اعتبار خط روند تا حدودی مشابه اعتبارسنجی خطوط حمایت و مقاومت است هر چه اعتبار آن بیشتر باشد احتمال شکست نیز کمتر خواهد بود. 3 پارامتر مهم برای بررسی اعتبار Trend line عبارت است از: تعداد دفعات برخورد، زاویه خط (شیب)، تایم فریم تحلیل.
زاویه خط روند
هر چه زاویه خط روند بیشتر شود اعتبار و استحکام آن نیز کمتر میشود. البته نه بدین معنی که شیب صفر معتبرترین حالت ممکن است چرا که هر چه شیب کمتر شود وضعیت خنثی به خود میگیرد. بنابراین شاید بتوان زاویه 45± درجه را زاویه مناسب و معتبری برای خطوط روند صعودی و نزولی دانست.
گاهی اوقات شیب خط روند به مرور زمان زیاد میشود که میتوان این افزایش شیب را نشانهای بر اتمام وضعیت صعودی دانست. همچنین میتوان کاهش زاویه خط روند را سیگنال اتمام وضعیت نزولی دانست. در واقع هر چه قیمتها به خطوط روند نزدیکتر باشند میتوان اعتبار بیشتری برای آن خط قائل بود. شکل زیر مربوط به نمودار لگاریتمی 15 ساله سکه است. همانطور که مشاهده میکنید شیب خط روند افزایش محسوسی داشته اما آیا میتوان این وضعیت را سیگنالی بر اتمام افزایش قیمت سکه دانست؟!
تعداد دفعات برخورد کندلها
هر چه قیمتهای بیشتری خط روند را لمس کند، اعتبار آن بیشتر میشود. در واقع هر چه تعداد نقاط برخورد بیشتر شود میتوان اعتبار بیشتری را برای آن خط قائل شد چرا که نشان از عدم تمایل بازار برای شکست آن دارد! و احتمال واکنش مثبت قیمتها در آینده نسبت به این خط زیاد است. برای مثال خطی که از اتصال 20 نقطه ایجاد شده معتبرتر از خطی با 5 نقطه اتصال است.
اهمیت تایم فریم
در تمام دورههای زمانی مختلف (1 دقیقهای تا هفتگی و ماهانه) میتوان خطوط روند را ترسیم کرد. اما اعتبار خط روند ترسیمی در تایم فریمهای بالاتر بیشتر است چرا که نشان از پایداری و استحکام بیشتر آن دارد. ابتدا با تحلیل تایم فریم بالاتر مثل ماهانه یا هفتگی، روند کلی قیمت را شناسایی کنید. سپس بر اساس تحلیل دورههای زمانی پایینتر (مثلا روزانه) نقاط مناسب ورود یا خروج را پیدا کنید. اگر قصد نوسانگیری دارید قطعا تایم فریمهای پایینتر برای شما اولویت دارند. اما اگر اهداف بلندمدت را دنبال میکنید بایستی دورههای زمانی بالاتری را تحلیل کنید. مدنظر داشته باشید که در کنار بررسی تایمفریمهای مختلف، بررسی خط روند در نمودار روزانه نیز توصیه میشود.
برای مثال شکل زیر مربوط به نمودار 25 ساله شاخص کل بورس تهران در تایم فریم هفتگی است. واکنش شاخص به خطوط روند صعودی را به وضوح مشاهده میکنید. طبق این نمودار شاخص کل همچنان در وضعیت صعودی قرار دارد! اما همانطور که در جریان هستید از اواخر مرداد 1399 بورس تهران در روند نزولی به سر میبرد.
حال اگر نمودار شاخص کل بورس در تایم فریم روزانه را مورد بررسی قرار دهیم، مطابق شکل زیر روند نزولی شاخص کل بورس تهران کاملا مشهود است. (نمودار تا تاریخ 11 خرداد 1400 ترسیم شده) بنابراین معیار خرید و فروش شما نباید صرفا واکاوی یک تایم فریم خاص باشد. با بررسی نمودار در دورههای زمانی مختلف، روند قیمتی را شناسایی و سپس با بهرهگیری از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال در کنار خطوط روند، بهترین نقطه خرید و فروش را پیدا کنید و با استراتژی معاملاتی خودتان شروع به ترید کنید!
شکست خط روند
هیچ روندی تا قیامت ادامه نخواهد داشت! در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که روندها تمایلی به تغییر ندارند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و سیگنالهایی از شکست آن مشاهده شود. وقتی یک خط روند را ترسیم میکنید اگر بدنه یک کندل، خط را بشکند (بیشتر بدنه شمع باید از آن عبور کند) و تایید این شکست توسط الگوهای بازگشتی کندل استیک، اندیکاتور و سایر ابزارهای تکنیکی نیز انجام شود، میتوان پایان روند را اعلام کرد. البته مدنظر داشته باشید که گاهی اوقات، قیمتها با پولبک به خط روند شکست شده سعی در پس گرفتن خط شکسته شده میگیرند. از مهمترین پارامترهای موثر هنگام بررسی شکست خط روند میتوان به افزایش حجم و تعداد معاملات، افزایش شدید تغییر قیمت و همراه شدن شکست با الگوهای بازگشتی اشاره کرد.
شکل زیر مربوط به نمودار معاملات CFD طلا در 15 سال اخیر است واکنش قیمت به خطوط روند و شکست آنها را مشاهده میکنید.
نحوه تایید شکست
گاهی اوقات به علت نوسانات شدید روزانه، کندلها از خط روند عبور میکنند آیا صرفا بررسی نفوذ کندل میتواند معیار مناسبی برای تشخیص شکست آن باشد؟ اکثر تحلیلگران از دو پارامتر مهم فیلتر قیمت و زمان استفاده میکنند. در فیلتر قیمت اگر قیمت پایانی به اندازه 3% قیمت شکسته شدن، در خط روند نفوذ کند شکست تایید میشود! برای مثال فرض کنید نمودار قیمتی سهام شرکت X، روند نزولی خود را در 1000 تومان شکسته باشد حال اگر قیمت پایانی 3 درصد بالاتر از 1000 تومان تثبیت شود (1030 تومان) میتوان شکست را تایید کرد! برای تایمفریمهای کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب از معیار 1% و 3% استفاده میشود. وقتی صحبت از نفوذ کندل میکنیم منظور نفوذ کامل همه قیمتها است نه صرفا سایه شمع!
فیلتر زمان نیز عموما بصورت قانون دو روزه درنظر گرفته میشود بدین معنی که برای تایید شکست خط روند باید قیمتهای پایانی طی 2 روز متوالی در سمت دیگر خط تثبیت شوند.
نکته: جهت تایید شکست خطوط حمایت و مقاومت نیز میتوان از 2 فیلتر قیمت و زمان استفاده کرد.
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
روندها و انواع خط روند (روند صعودی، روند خنثی، روند نزولی)
بازار هیچگاه در یک خط راست حرکت نمیکند و همیشه حرکاتی زیگزاگی دارد. برآیند حرکت امواج صعودی و نزولی در بازار را روند می گویند.
مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکی بازار است. اغلب اصطلاحات رایجی از قبیل «همیشه در جهت روند معامله کنید» «هرگز با روند نجنگید» یا «روند دوست توست» را زیاد میشنویم.
پس لازم است وقتی را برای تعریف روند صرف کنیم و انواع آن را بشناسیم.
انواع روند قیمت
روند صعودی :
برآیند این روند افزایش قیمت است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی بالاتر است.
روند نزولی :
برآیند این روند کاهش قیمت است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی پایینتر است.
روند خنثی :
برآیند این روند خنثی است. در تشکیل آن کف ها و سقفها به صورت نامنظم شکل میگیرند. در مجموع صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند شاهد نخواهیم بود.
مدت زمان روندها
علاوه بر اینکه روندها دارای سه جهت میباشد به سه دسته نیز تقسیم میشود:
1. روند بزرگ؛
2. روند متوسط؛
3. روند کوتاه
در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد که در فعل و انفعال با یکدیگر هستند و روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت را در بر میگیرند گرفته تا روندهای بسیار بلندمدت 50 تا 100 ساله. به عنوان مثال داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ نامیده است. داو مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه میدانست و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه مینامید.
هر روند میتواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب شود. برای مثال روند متوسط میتواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامه مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه خود را تصحیح میکند. این روند تصحیح نیز میتواند خود شامل روندهای کوتاهمدتتر که همان موجهای صعود و نزولی کوتاهمدت هستند باشد.
فیلم روش رسم خطوط روند
در این ویدئو، نحوه رسم خط روند بصورت کاربردی به شما آموزش داده میشود.
اعتبار خط روند
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که توسط عوامل مختلفی سنجیده میشود:
1.شیب خط : هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.
4. بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد. برای مثال سهم الف ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند
دیدگاه شما