مارک داگلاس کیست؟ معرفی کتابها و رمزهای موفقیت او
مارک داگلاس به عنوان یکی از مهمترین افراد حوزه روانشناسی بازار های مالی شناخته میشود. یکی از مهمترین اساسهای فعالیت در بازارهای مالی نحوه کنترل هیجانات ذهنی و روانشناسی معامله گری است. مارک داگلاس در کتابهای خود تلاش کرده است تا بتواند ذهن معامله گران را برای فعالیت و موفقیت در بازارهای مالی آماده کند. در این مطلب قصد داریم تا با زندگی نامه مارک داگلاس و فعالیتهای او آشنا شویم. همچنین با اصلهای مهم روانشناسی بازارهای مالی از نظر مارک داگلاس آشنا شده و میآموزیم چگونه با کمک ذهن خود، به موفقیت در معاملات دست یابیم.
زندگینامه مارک داگلاس
مارک داگلاس (Mark Douglas) مدیرعامل شرکت «Trading Behavior Dynamics» است. داگلاس نویسنده کتابهای "معاملهگری در ناحیه" (Trading in the Zone) و "معاملهگر منضبط " (The Disciplined Trader) میباشد. هدف او از نوشتن این کتابها، کمک به معاملهگران بازارهای مالی برای دستیابی به نظم در حوزه روانشناسی معاملهگری جهت کسب موفقیتهای بیشتر در معاملات میباشد. مارک داگلاس از دانشگاه ایالتی میشیگان در رشتههای علوم سیاسی و ارتباطات اجتماعی فارغالتحصیل شده است.
علاقه مارک داگلاس به معاملهگری از انتهای دهه 70 میلادی آغاز شد و این علاقه سبب شد تا داگلاس موقعیت شغلی مناسب خود، در شرکت بیمه را رها کند. او از درآمد بسیار بالا و مزایایی که شرکت بیمه در اختیار او میگذاشت، (برای مثال هر ساله یک خودروی پورشه به او هدیه میشد) چشم پوشی کرد تا در حوزه معامله گری و بازارهای مالی فعالیت کند. پس از استعفا از کار قبلی خود، مارک داگلاس شروع به یادگیری کرد و توانست به عنوان کارگزار شرکت مریل لینچ (Merrill Lynch) در هیئت مدیره معاملات شیکاگو فعالیت کند.
پس از پیگیریهای او برای کسب مجوز جهت فعالیت به عنوان کارگزار، تلاشهای مارک داگلاس نتیجه داد و مهمترین قسمت زندگی او آغاز شد. مارک داگلاس پس از چندین سال فعالیت در حرفهی کارگزاری و مشاهده فعالیت سایر کارگزاری های فعال در بازارهای مالی، متوجه شد که بسیاری از کارگزارها هیچ گونه تصوری از جهت حرکت بازار در آینده ندارند و صرفاً تلاش میکنند تا نظر خود را تحمیل کنند. آنها به دنبال جذب مشتریهای بیشتر و ترغیب آنها به معامله و فعالیت در بازار بودند.
پس از مشاهده رفتار معامله گران و کارگزاران، سؤالات بسیاری ذهن مارک داگلاس را به خود مشغول کرد و او به این نتیجه رسید که پیش بینی جهت حرکت بازار، بسیار دشوارتر از آنچه که افراد در خصوص آن بحث میکنند، میباشد. همچنین متوجه شد بیشتر افراد صرفاً امیدوارند که بازار در جهت موردنظر آن ها حرکت کند و هیچگونه پیش بینی از جهت بازار ندارند. این تفکر او سبب شد تا مارک داگلاس با خود متعهد شود که قبل از معامله، در حین معامله و پس از خروج از معامله، اقدام به نوشتن تمام افکار و تحلیلهای خود کند. این نوشتهها، اولین جرقه برای نوشتن کتاب معاملهگر منضبط را در ذهن او زد.
شش اصل اساسی در معاملات مارک داگلاس
1. "شکاف سود" را با موارد درست پر کنید
مارک داگلاس در کتابها و سمینارهای خود اغلب به چیزی اشاره میکند که آن را "شکاف سود" مینامد. آنچه او در مورد آن صحبت میکند اساساً تفاوت یا "شکاف" بین سود قابل انتظاری است که میتوانید با استفاده از روش معاملاتی خود و عملکرد خود به دست آورید. معامله گران اغلب با امیدواری بسیار زیاد، یادگیری و استفاده از یک روش معاملاتی را آغاز میکنند. آنها میخواهند درآمدی کسب کنند که بتوانند به آن اعتماد کنند و از معاملات خود نتایج مطلوبی بگیرند.
با این حال، این نتایج تنها در صورتی امکانپذیر است که شما یک روش مؤثر با نظم و انعطاف را دنبال کنید که اکثر مردم به سادگی از آن چشم پوشی کرده و در نتیجه، "شکاف سود" که مارک به آن اشاره میکند را تجربه میکنند. نکته کلیدی که آقای داگلاس در مورد این شکاف سود بیان میکند، این است که معامله گران معمولاً سعی میکنند خلأ معاملاتی خود را با کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازار، تغییر روشها، صرف وقت بیشتر در پشت رایانه خود، پر کنند.
با این حال، آنچه که آنها واقعاً باید یاد بگیرند بیشتر در مورد روانشناسی فردی خودشان و نحوه تعامل آنها با بازار است. اساساً آنها باید "مهارتهای ذهنی مناسب" را به دست آورند تا روش خود را آنطور که باید اجرا کنند و بیشترین سود را به دست آورند تا "شکاف سود" را پر کنند.
2. برنده شدن و یک تاجر برنده بودن دو چیز متفاوت هستند
هرکسی، و منظور من به معنای واقعی کلمه هر کسی، حتی یک کودک 5 ساله، میتواند خود را در یک معامله پیروز ببیند. برای پیروز شدن در یک معامله هیچ نیازی به مهارت ندارید و میتوانید با کمک شانس یک معاملهی برنده داشته باشید. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که پنل معاملاتی خود را باز کرده و چند دکمه را فشار دهید و اگر خوش شانس باشید، میتوانید در مدت زمان کوتاهی درآمد زیادی کسب کنید.
در نتیجه موارد فوق، طبیعی است که معامله گری که هنوز مهارت معاملاتی کسب نکرده است، جهش حاصل از ذهنیت "پیروزی آسان است" را به دست آورد و گمان کند "تأمین هزینههای زندگی از این طریق خیلی سختتر نخواهد بود." به همین ترتیب فعالیت بسیاری از معامله گران آغاز میشود. نیازی به گفتن نیست که این افراد با همان سرعتی که ثروت خود را به دست آوردهاند، چه بسا با سرعتی بیشتر، آن را از دست میدهند.
یک معامله گر برنده مهارتهای ذهنی برای درک و استفاده از این واقعیت را دارد که هر معاملهای که انجام میدهد، یک نتیجه کاملاً تصادفی دارد. به عبارت دیگر، آنها تا زمان پایان معامله نمیتوانند نتیجه آن را بدانند. معامله گران برنده از این موضوع آگاه هستند. آنها میدانند که باید با این تفکر و دیدگاه در بازار معامله کنند و تمام وسوسهها و احساساتی را که در طی هر معاملهای ایجاد میشود، نادیده بگیرند. آنها قادر به انجام این کار هستند چون نگاه خود را بر روی تصویر بزرگتر متمرکز میکنند. تصویر بزرگتر، این واقعیت است که اگر آنها روش خود را بدون وقفه و بارها و بارها و بارها در مدت زمان طولانی در معاملات اجرا کنند، به سود بالایی دست پیدا میکنند؛ بنابراین، دیگر یک معامله برنده را با اینکه یک تاجر برنده هستید اشتباه نکنید. این موضوع تلهای بسیار آسان برای گیر افتادن در آن ویژگیهای معاملهگر موفق است.
3. الگوهای تکنیکال قیمت بهگونهای طراحی نشدهاند که به ما بگویند "در آینده" چه اتفاقی خواهد افتاد
روشهای تحلیل تکنیکال از هر نوع، برای این نیستند که به ما بگویند بازار در حرکت بعدی چه خواهد کرد. همانطور که داگلاس میگوید، آنها به ما کمک میکنند تا احتمال موفقیت را در یک سری معاملات به نفع خود تغییر دهیم. برخی از پیامدهای عمیق روانشناختی همراه با این واقعیت است. در نتیجه هر سیگنال خاصی، منحصر به فرد و تصادفی است. هیچ راهی برای دانستن حرکات بازار پیش از اینکه اتفاق بیفتند، وجود ندارد. به عبارت دیگر، ماهیت معاملات تصادفی است. داگلاس به توصیف چیزی میپردازد که درک آن ممکن است در ابتدا کمی دشوار باشد، اما اگر میخواهید در بازارهای مالی معاملات مداوم انجام دهید، درک این موضوع برای شما مهم است.
4. به احتمال زیاد فکر کنید، نه به یقین
شاید نکته مشهور مارک داگلاس برای تغییر در ذهنیت معامله گران این است که شما باید یاد بگیرید که در قالب احتمالات فکر کنید. ما کمی پیشتر در این خصوص بحث کردیم، اما بسیار مهم است که درک کنیم یک توزیع تصادفی برد و باخت در تمام معاملات وجود دارد. معامله گرانی که فکر کردن به صورت احتمالی را میآموزند، برخلاف آن دسته از معامله گرانی که یاد نگرفتهاند به صورت احتمالی فکر کنند، فشار روانی را تجربه نمیکنند. زیرا میدانند در تمام معاملات خود برنده نیستند. یادگیری فکر کردن احتمالی سبب میشود انتظارات شما از معاملات آزاد شود، زیرا شما بر روی نتایج حاصل از کل معاملات متمرکز شدهاید، نه نتیجهی یک معاملهی خاص.
5. ذهن من باید آزاد باشد
برای انجام معاملات بدون ایجاد خطاهای ذهنی، باید از این تصور که "این معامله یک معامله برنده خواهد بود" آزاد باشید. یک معامله گر معمولی انتظار دارد "این معامله" باید یک معامله ی برنده باشد. اگر بخواهید پول ثابتی به دست آورید، نمیتوانید به این روش فکر کنید. هنگامی که انتظار دارید در هر معامله برنده شوید، از نظر عاطفی به آن وابسته میشوید. در حالی که همانطور که باید بدانید، این معامله به تنهایی مهم نیست، بلکه مجموعه معاملات و توانایی شما در نظم و انضباط نسبت به این مجموعه است که مهم میباشد.
6. من باید طرز فکرم در مورد رفتار بازار را تغییر دهم: مثل یک حرفهای فکر کنم
یک معامله گر حرفهای با خود فکر نمیکند "آیا این معامله نتیجه میدهد؟ " وقتی معاملات بالقوهای وجود دارد. زیرا آنها وجود مؤلفههای انسانی را که اساساً تصادفی است، درک میکنند (همانطور که در بالا بحث شد). آنچه که او درباره آن فکر میکند ریسک است: "تا کجا حاضر هستم اجازه دهم که این معامله بر خلاف من پیش رود؟ قبل از اینکه ببینم آیا معامله گران دیگری قصد ورود دارند"؟ فکر کردن به نتیجه معامله و سود ده بودن آن را متوقف کنید و به جای آن به فکر ریسک و جایی که از آن خارج میشوید، باشید.
معرفی بهترین کتابهای مارک داگلاس
مارک داگلاس با دو کتاب خود توانست شهرت بسیاری کسب کند و حتی یکی از کتابهای او جوایز متعددی را دریافت کرد.
1-کتاب معاملهگری در ناحیه:
بازار را با اعتماد به نفس، نظم و یک ذهنیت برنده رام کنید. (Trading in the Zone: Master the Market with Confidence, Discipline, and a Winning Attitude)
مارک داگلاس در این کتاب سعی کرده است تا دلایل اساسی عدم انسجام در معاملات را کشف کند و به معامله گران کمک کند تا بر ذهنیتهای عمیق و اشتباهی که سبب زیان آنها میشود، غلبه کنند. او با استفاده از مهمترین قواعد معامله گری سعی میکند تا واقعیتهای بازار را به خوانندگان کتاب نشان دهد و به آنها آموزش دهد تا مفهوم واقعی ریسک را درک کنند. در ادامه مارک داگلاس میخواهد این ذهنیت که بازار کاملاً بر اساس احتمالات حرکت میکند واین حدس و گمانها هستند که بر بازار حاکماند را، به خوانندگان کتاب منتقل کند.
2-کتاب معاملهگر منضبط (منظم):
ایجاد نگرش برنده (The Disciplined Trader: Developing Winning Attitudes)، یکی از اولین کتابهایی که به ماهیت روانشناختی چگونگی فکر بازرگانان موفق میپردازد، معامله گر منضبط است. در این کار متفاوت که در سال 1990 منتشر شد - داگلاس به این سؤال پاسخ میدهد: چرا اکثر معامله گران نمیتوانند سهام و ثروت خود را به صورت پیوسته افزایش دهند و سپس آن را حفظ کنند؟
این کتاب خواننده را به نتیجه گیری عملی و منحصر به فرد میرساند که در خصوص تغییر هرگونه ذهنیت محدودکننده مفید است. معامله گر از طریق کتاب اقدام به طی کردن یک مسیر به صورت گام ویژگیهای معاملهگر موفق به گام میکند و شروع به درک این موضوع میکند که فکرهایش ممکن است توانایی سودآوری و موفقیت در معامله گری را محدود کنند.
کتاب معامله گر منضبط برای افرادی که تازه وارد بازار میشوند یا معامله گرانی که دوباره در بازارها بازمی گردند و حتی معامله گران باسابقهای که به نظر نمیرسد بتوانند سودآوری خود را از یک سقف معین بیشتر کنند، حیاتی است.
خواننده این کتاب متوجه خواهد شد که بازار، بر خلاف هر زمینه شغلی دیگر، بدون ساختار است. سه مرحله لازم برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق را یاد میگیرد. میآموزید که چگونه افکارتان، نحوه درک بازارها را مدیریت میکنند و میآموزید که چگونه با محیطهای همیشه در حال تغییر بازار سازگار شوید. داگلاس به معامله گران کمک میکند تا از طریق یک رویکرد سیستماتیک برای ایجاد، القا و حفظ ذهنیت یک معامله گر موفق، ترس از باخت را خنثی کنند و به ذهنیت برنده دست یابند.
ویژگیهای معاملهگر موفق
افزودن به علاقه مندیها:
رازهای معاملهگران موفق در بازارهای مالی
گردآورنده:قهقراییزمانی ، ساناز ناشر: چالش سال انتشار: 1398 شابک: 9789649087047 تعداد صفحات: 124 زبان: فارسی نوبت چاپ: 5 شمارگان: 3000
ارتباط با ناشر
موضــوع کتـاب
موفقیت در کسب و کار
موفقیت
چکــیده کتـاب
در بخش اول این کتاب به قوانین کلی و ویژگی رفتاری معاملهگر موفق به نقل از کتاب "هفت عادت معاملهگر موفق" نوشتهی "مارک کریسپ" اشاره گردیده که عبارتاند از: 1- مسئولیت کلیه کارهایتان را بپذیرید، 2- روشی را انتخاب کنید که با شخصیت شما تناسب دارد، 3- برای معامله برنامهریزی کنید و بر اساس برنامهریزیتان معامله کنید، 4- با جدیت تلاش کنید درست معامله کردن را بیاموزید و در معامله تجربه کسب کنید، 5- خودباوری مثبت، 6- به معامله به عنوان جایی برای کسب امتیاز و توانایی نگاه کنید، نه پول، 7- معامله را به عنوان بخشی از زندگی عادیتان بپذیرید. در بخش دیگر، برخی نکات و قوانینی مطرح گردیده که از سوی معاملهگران میلیونر بازارهای مالی به صورت رازهای موفقیت آنها یاد شده است.
مفهوم معامله گر «خوب» و معامله گر «بد»
از قول روانشناس و متخصص برجسته معاملات دکتر فان تارپ، چنین نوشته شده است:
بگذارید این قسمت را با یک داستان آغاز کنم؛ تصور کنید که دو برادر دوقلو داریم که هر دو معاملهگر هستند و از هر جنبه شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. هر دوی آنها سیستم معاملاتی، قوانین ورود و خروج و همچنین شیوه مدیریت سرمایه (پول) یکسانی را به کار میبرند. هر دوی آنها با میزان یکسانی از سرمایه کار خود را آغاز میکنند، با یک کارگزار کار میکنند و سیگنالهای خرید یکسانی را از منابع مختلف دریافت میکنند.
پس از دو ماه معامله، حتما انتظار دارید که این دو برادر دوقلو به سود یکسانی دست یابند. با این حال، متوجه میشوید که یکی از این دو برادر به 30 درصد سود و دیگری به تنها 10 درصد سود دست یافته است. پس چه عاملی است که یکی از این دو معاملهگر را موفق و فعالیت دیگری را نه چندان موفق کرده است؟
پاسخ این سوال وجود تفاوت در «روانشناسی معاملاتی» این دو فرد است. هر اندازه هم که این دو فرد به یکدیگر شبیه باشند، نباید از یاد برد که نهایتا اینها دارای شناختهای متفاوتی هستند و بنابراین به شیوههای متفاوتی فکر میکنند. یکی از این دو فرد ممکن است بیش از اندازه حریص یا ترسو باشد و سودهای به دست آمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند، این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و در نتیجه سود بیشتری ببرد.
اینکه یک فرد چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی او و نتایج آن بازی میکند. بر این اساس، میتوان دو دسته از معاملهگران را از یکدیگر جدا کرد:
● معاملهگر «خوب» کسی است که به شیوههای آزموده شده و از پیش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پایبندی کامل داشته باشد.
● معاملهگر «بد» کسی است که به احساسات خود اجازه دهد تصمیم بگیرند که وی چه زمانی و چگونه به معامله میپردازد. این روش به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات و نهایتا به شکست میانجامد. فان تارپ نقش و اهمیت روانشناسی معاملات را به صورت یک نمودار دایره ای شکل به تصویر میکشد. وی اجزای تشکیل دهنده معاملهگری را به سه حوزه گوناگون سیستم معاملاتی، مدیریت سرمایه (پول) و روانشناسی معاملهگری تقسیمبندی میکند.
در این نمودار، نقش روانشناسی معاملات از مجموع نقش دو عامل دیگر بیشتر نشان داده شده است. توانایی روانشناختی بی تردید مهمترین عاملی است که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق باید آن را پرورش دهید.
در تصویر زیر ترجمه فارسی نمودار بالا را مشاهده میکنید
روانشناسی چیست؟
روانشناسی عبارت است از مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتار در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بینی و امیدواری را در بر میگیرند. نمونههای مشخصی از اینکه یک فرد تحت تاثیر احساسات خود عمل میکند شامل زمانی که وی موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود یا خیلی دیر میبندد میشود.
نگه داشتن یک سهم برای مدت خیلی طولانی در واقع مفهومی است که در روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» میگویند. به این معنا که معاملهگر بیشتر تمایل دارد زیان نکند، تا اینکه بخواهد کسب سود نماید. این واکنش احساسی در ذات انسانها نهاده شده است.در مورد معامله، این پدیده به این معناست که هنگام مواجهه با یک روند کاهشی که هنوز هم قیمت در حال پایین رفتن است، معاملهگر سهم خود را به خاطر تنفر از زیانوضرر نگاه میدارد به این امید که قیمت به سمت بالا باز خواهد ویژگیهای معاملهگر موفق گشت و به این شیوه زیان بیشتری را متحمل میشود؛ البته در بسیاری موارد قیمت هرگز به سطوح اولیه باز نمی گردد.
گاهی هم مفهوم اجتناب از زیان، باعث میشود معاملهگر موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود ببندد. در واقع او با دیدن مقدار کمی سود میترسد که سود اندک به دست آمده را از دست بدهد و سهام خود را میفروشد. گاهی نیز معاملهگران رفتارهای غیر منطقی دیگری از خود نشان میدهند. مثلا، موفقیتها را به مهارت خود و شکستها را به بدشانسی نسبت میدهند. اینها تنها نمونههای کمی از رفتارهای نادرستی است که معاملهگران به دلیل عدم برخورداری از مهارتهای روانشناختی مناسب از خود بروز میدهند و به زیانهای بیشتر دامن میزنند.
واقعیت این است که بسیاری از معاملهگران تازه کار با کنترل نکردن احساسات، بیشتر پول خود را در سال اول از دست میدهند و از صحنه بازار کنار رانده میشوند. کنترل احساسات و درک معنای واقعی و عمیق روانشناسی معاملات تفاوت میان موفقیت و شکست خواهد بود.
نظم و انضباط و پایبندی به آن
آیا میتوان نظمی را برای پیروی از سیستم معاملاتی خود به وجود آورد که معمولا به طور ذاتی از آن برخوردار نیستیم؟ بله، انجام این کار ممکن است. البته نباید فراموش کرد که چنین نظم و پایبندی باید خود ساخته و خود خواسته باشد و بتوان آن را شخصا در محیط منزل به اجرا در آورد و اما چگونه میتوان چنین نظمی را در خود به وجود آورد؟ پاسخ این سوال، «داشتن اعتماد به نفس» است. به این منظور برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیمگیری خود را پرورش داد تا جایی که این ویژگی درونی شود؛ تنها آن زمان است که میتوانید با اعتماد به نفس راسخ در بازار به پیش روید.
۲۰+۱۱ عادت معاملهگران موفق
1-معاملهگران موفق روی معاملات برنده خود صبوری میکنند و روی معاملات بازنده خود بهشدت عجول هستند.
توضیح: معاملهگران موفق برای گسترش ضرر خود صبوری نمیکنند ولی معاملهگران بازنده همواره منتظر هستند تا شاید ضرر آنها کم شده و یا به سود تبدیل شود.
2-معاملهگران موفق بر این عقیده هستند که پول مهمتر از محق بودن است.
توضیح: انسانها همیشه دنبال این هستند تا ثابت کنند که حق با آنها بوده است و تصمیم درستی اتخاذ کردهاند. برای همین معاملهگران بازنده همیشه میخواهند توجیه کنند که آنها درست میگفتند و تحلیل و تصمیم آنها درست بوده است و بازار اشتباه میکند. البته این معاملهگران هر بار که چنین فکر میکنند، از بازار سیلی میخورند.
3-معاملهگران موفق طوری به نمودار نگاه میکنند که انگار به دنبال نقاط ورود و خروج هستند.
توضیح: معاملهگران موفق همیشه به دنبال نشانههایی جهت ورود و خروج هستند. ازنظر آنها این نقاط همان نقاطی هستند که سایر معاملهگران موفق نیز در کمین آنها هستند و لذا بهسادگی از کنار آنها رد نمیشوند.
4-معاملهگران موفق قبل از ورود به هر معاملهای دقیقاً میدانند که در کجای نمودار سود یا زیان خود را شناسایی و خارج شوند.
توضیح: معاملهگران موفق وقتی نمیدانند سود و زیان آنها چقدر خواهد شد هرگز وارد معامله نمیشوند.
5-معاملهگران موفق به معامله پنجم خود دقیقاً همان رویکردی را دارند که نسبت به چهار معامله قبلی خود داشتند.
توضیح: ممکن است یک معاملهگر موفق چندین معامله زیان ده پشت سر هم رو پشت سر گذاشته باشد ولی این معاملات ضرر ده باعث نمیشوند رویکرد وی به معاملات بعدی عوض شود. آنها همیشه و تحت هر شرایطی رویکرد باثباتی دارند و معاملات استثنا ندارند.
6-معاملهگران موفق از نمودارهای خالی استفاده میکنند و روی ناحیه مدنظر خود متمرکز میشوند.
توضیح: معاملهگران موفق با استفاده از ابزارها و اندیکاتورها و اسیلاتورهای مختلف خود را سردرگم نکرده و نمودار قیمت را به حاشیه نمیرانند.
7-معاملهگران موفق میدانند قرار نیست وقتی وارد یک معامله شدند کاملاً احساس راحتی داشته باشند.
توضیح: قرار نیست بعداز اینکه وارد یک معامله شدید لمداده و با خیال راحت به کارهای دیگر خود مشغول شوید. یک معاملهگر موفق هرگز اعتماد به نفس کامل ندارد چون میداند در هیچ معاملهای اطلاعات وی کامل نیست و هیچ تضمینی وجود ندارد.
8-بازار محل کار معاملهگر موفق است. معاملهگران موفق در بازار فعال هستند و در قبال بازار رفتار نظارهگر خنثی ندارند.
توضیح: معاملهگران مبتدی در اوایل در حاشیه قرار میگیرند و خود را در بازار درگیر نمیدانند. ولی بازار محل کار شما است. از بازار نترسید. در بازار شریک باشید و درگیر بازار شوید. قرار نیست کنار بایستید و فقط نظارهگر باشید چون در این حالت اگرچه هیچ باختی نخواهید داشت ولی هیچ بردی هم در کار نخواهد بود.
9-معاملهگران موفق هیچوقت دنبال این نیستند در کف خریده و در سقف بفروشند (در بازار دوطرفه حالت برعکس).
توضیح: پیدا کردن کفها و سقفها کاری بهشدت دشوار است چون در طی روند آن قدر کف و سقف مختلف تشکیل میشود که احتمال اینکه تشخیص دهید کدام یک کف و سقف اصلی و محل چرخش حرکت است بسیار کم است. انتظار کف و سقف کاری احمقانه است و هیچیک از معاملهگران موفق چنین انتظاری از خود ندارند. با روند باشید.
10-معاملهگران موفق هرگز به بازار دیدگاه “ارزان است” یا “گران است” ندارند.
توضیح: معاملهگران موفق هرگز نمیگویند فلان سهم ارزان است یا فلان سهم گران است. ممکن است یک سهم 1 دلاری که از دید همه خیلی ارزان است افت کرده و به 10 سنت برسد. ممکن است یک سهم 10 دلاری که ازنظر همه گران است رشد کرده و به 100 دلار برسد. ما هیچ سهم ارزان و گرانی نداریم. فقط کافی است مشتری وجود داشته باشد. همین.
فقط یک ماه این اصل را رعایت کنید تا اثرات معجزهآسای آن را ببینید.
11-اگر بازار به معاملهگران موفق نشانههای چرخش روند را بدهد بهسادگی و خیلی سریع نظر خود را عوض میکنند و با بازار همراستا میشوند.
توضیح: هدف معاملهگران موفق این نیست که نشان دهند آنها درست تشخیص میدهند. هدف آنها این است که پول دربیاورند و لذا هرچه بازار بگوید مطیع آن هستند.
12-معاملهگران موفق وقتی خوب معامله میکنند تهاجمی میشوند و وقتی بد معامله میکنند تدافعی میشوند.
توضیح: وقتی نتایج معاملات معاملهگران موفق خوب میشود، بیشتر معامله میکنند و وقتی نتایج معاملاتشان بد شد از معاملات خود کم میکنند و احساسی عمل نمیکنند. بیشتر اوقات معاملهگران موفق در روزهای بد خود حجم معاملات خود را بهشدت و حتی به اندازه یک برگ سهم پایین میآورند تا روند مثبت خود را بازیابند و سپس بر حجم معاملات خود میافزایند.
13-معاملهگران موفق میدانند که فردا هم بازار باز است.
توضیح: معاملهگران موفق بر این باور هستند که فرصتهای خوب مثل رود جاری هستند و هرگز تمام نمیشوند. برای همین هرگز فکر نمیکنند که با نادیده گرفتن یک موقعیت معاملاتی فرصت سوزی کردهاند. هزاران فرصت خوب در روزهای بعدی منتظر معاملهگران موفق هستند.
14-معاملهگران موفق هرگز روی معاملهای که وارد ضرر شده است حجم اضافه نمیکنند. هرگز، هرگز، هرگز.
توضیح: معاملهگران موفق هرگز میانگین کم نمیکنند چون نمیدانند روند خلاف نظر آنها تا کجا گسترش خواهد یافت. منظور این نیست که اگر طبق برنامه معاملاتی خود قرار بوده است در چند پله خرید کنند، در وسط کار برنامه خود را تغییر بدهند بلکه اگر بهصورت یک پله واردشدهاند، در صورت وارد شدن در ضرر به امید اینکه وقتی روند برگشت سود آنها چندین برابر خواهد شد به حجم خود اضافه نمیکنند.
15-پول هدف است ولی معیار نیست.
توضیح: اگر قرار باشد معیار موفقیت شما پول باشد وارد معاملاتی میشوید که مانع از رسیدن شما به این هدف میشوند. معیار موفقیت شما رعایت قوانین معاملهگری خود است. هرگز برای روز خود هدف مثلاً کسب سود 1000 دلاری قرار ندهید چون روزهایی در بازار هست که کسب چنین سودی برای سبک معاملاتی شما ممکن نخواهد بود. بهجای این کار به خود بگویید امروز باید به همه قوانینم پایبند باشم. تنها در این حالت است که هزار دلاریها به سمت شما سرازیر خواهند شد.
16-معاملهگران موفق درباره مردم، شورشها، قیامها و … مطالعه میکنند.
توضیح: اگرچه معاملهگران موفق مطالعات مرتبی درباره بازار و معاملهگری دارند ولی آنها میدانند که بازار یعنی روانشناسی مردم و لذا همواره درباره مسائل مرتبط با تودههای مردم و بررسی رفتار آنها مطالعه دارند.
17-معاملهگران موفق درحالیکه نظارهگر قیمت و حجم هستند، نقد شوندگی بازار را فراهم میکنند.
توضیح: آنها خود را بازار ساز میدانند و نه معاملهگر صرف. برای همین همواره به دنبال افزایش دادن نقد شوندگی بازار هستند.
18-آنها شیوهای برای سنجش ترس، طمع و سرعت در بازارها دارند.
توضیح: بهعنوانمثال معاملهگران موفق از تیک چارتها برای سیگنال گرفتن تغییرات استفاده میکنند.
19-معاملهگران موفق تمرین میکنند تا سمت راست نمودار را ببینند نه سمت چپ نمودار را.
توضیح: بعد از تشکیل شدن الگوی سر و شانه، کف دوقلو، سقف دوقلو و … همه میتوانند این الگوها را تشخیص دهند. مهم این است که معاملهگران موفق میتوانند این الگوها را در زمان تشکیل تشخیص دهند. به کندل های آخر نگاه کنید و ببینید کندل بعد چه خواهد شد. این کار عملی است. الگوها را در زمان تشکیل شناسایی کنید و نه بعد از اتمام آنها.
20-هر معاملهگر موفق دارای یک مزیت رقابتی است که فقط با مادرش درباره آن حرف میزند.
توضیح: مزیت معاملاتی میتواند یک کراس ساده مووینگ اوریج ها باشد. قرار نیست مزیت معاملاتی شما خیلی پیچیده باشد. مهم این است آنقدر روی این مزیت معاملاتی خود تسلط داشته باشید که بتوانید آن را خیلی راحت برای مادرتان توضیح دهید!
21-موقعیت معاملاتی معاملهگران موفق دقیقاً با احتساب میزان تحمل ریسک آنها باز میشود.
توضیح: هر معاملهگر موفقی درصد ریسک مشخصی دارد و حجم معاملات خود را با آن هماهنگ میکند و مقدار دلاری آن را در هر معامله میداند. بهعنوانمثال در یک موقعیت معاملاتی میداند که روی چه درصدی از سرمایه خود در حال ریسک کردن است و در صورت خوردن استاپ چه مبلغی از سرمایه خود را از دست خواهد داد.
22-اهداف سود معاملهگران موفق بر مبنای محدوده میانگین (AR) یا معیاری عینی و ملموس است.
توضیح: خیلی از معاملهگران میگویند مثلاً من میخواهم از هر معامله هزار دلار سود کنم. این حرف درستی نیست. باید بدانید که هر معامله رفتار و سود و زیان خاص خود را دارد و شما نمیتوانید برای همه معاملات سود و زیان یکسان را از پیش تعریف کنید.
23-معاملهگران موفق در یک ماه بیش از یک یا دو معامله ندارند.(بجز اسکالپرها)
توضیح: من قبلاً فکر میکردم راه ثروتمند شدن معاملهگران موفق این است که تقریباً هرروز معامله میکنند و هرروز پول درمیاورند. ولی دلیل اصلی موفق بودن آنها این است که در یک ماه بیش از چند معامله ندارند و برای وارد شدن در یک معامله مدتهای زیادی در انتظار مینشینند.
24-معاملهگران موفق در شرایط اطلاعات ناکامل با اعتمادبهنفس خوب تصمیم میگیرند.
توضیح: قرار نیست کل اطلاعات مرتبط به یک معامله را در اختیار داشته باشید. شما همیشه اطلاعات ناقصی دارید و باید با این موضوع کنار بیایید.
25-یک معامله بازنده برای یک معاملهگر موفق به این معنی نیست که وی معاملهگر بازندهای است.
توضیح: معاملهگران موفق با ضرر کردن در یک معامله روحیه و اعتمادبهنفس خود را از دست نمیدهند و روی احساسات خود کنترل دارند.
26-معاملهگران موفق در روند صعودی میخرند و در روند نزولی میفروشند.
توضیح: معاملهگران ویژگیهای معاملهگر موفق موفق با بازار همجهت هستند.
24-کار معاملهگران موفق معامله کردن نیست. کار آنها پیدا کردن معاملات خوب است.
توضیح: معاملهگران موفق روزها به بازار نگاه میکنند و در کمین موقعیتهای معاملاتی خوب و مناسب منتظر میمانند. معامله کردن برای آنها به معنی فشار دادن چند دکمه نیست؛ به معنی یافتن معاملات خوب است.
28-معاملهگران موفق گزارش هر معامله شامل قیمتها، افکار و احساسات خود در معامله، اخبار و … را ثبت و ضبط میکنند.
توضیح: معاملهگر موفق برای خود یک دفتر خاطرات معاملاتی دارد و با مطالعه منظم آن دفتر الگوی رفتاری خود را بهطور کامل میشناسد.
29-یک معاملهگر موفق تا وقتیکه اتفاق خیلی مهمی نیفتاده است نظرش رو روی یک معامله باز عوض نمیکند.
توضیح: تا وقتیکه عواملی که با توجه به آنها وارد معاملهشدهاید عوض نشدهاند هرگز نباید نظر خود را نسبت به موقعیت معاملاتیتان عوض کنید.
30-یک معامله برنده برای یک معاملهگر موفق به این معنی نیست که در معاملات بعدی ریسک معاملاتی خود را بالا ببرد.
توضیح: یک معاملهگر موفق با یک معامله سود ده اعتماد به نفس کاذب به دست نمیآورد و نظم معاملاتی خود را به هم نمیزند و در همه معاملات برنده و بازنده ریسک و اسلوب معاملاتی یکسانی را رعایت میکند.
31-معاملهگران موفق روی اخبار معامله نمیکنند بلکه روی واکنشها معامله میکنند.
توضیح: بیشتر افراد سعی میکنند با منتشر شدن اخبار موقعیت معاملاتی باز کنند ولی معاملهگر موفق روی خبر معامله نمیکند بلکه با واکنش به واکنشها، روی واکنشها معامله میکند زیرا میداند واکنشها به اخبار همیشه افراطی هستند.
۴ ترفند معامله گری موفق در بورس
یکی از مهم ترین توصیه ها برای معامله گری موفق در بورس آن است که میگویند موفق ترین افراد در بورس معامله گران خوبی هستند. اما ما چگونه میتوانیم یک معامله گر خوب شویم یا معامله گر حرفه ای چه ویژگی هایی دارد یا فقط یک معامله گر حرفه ای بودن در بورس برای موفقیت و کسب سود کافی است ؟
با ما در این مقاله همراه باشید تا به تمامی سوالات پاسخ دهیم
بازار بورس ایران به مانند تمامی بازار های دیگر جهان دارای معاملگرانی است که هریک وظیفه ای دارند. فرض کنید شما به یک بازار در شهر خود رفته اید و مشاهده میکنید در این بازار تعدادی فروشنده یا خریدار وجود دارند که هریک هدفی برای معامله خود دارند یعنی کسب سود . معاملگرانی هستند که یک محصول را در قیمت هایی خریداری کردند و سعی دارند با یک سود آن را به فرد دیگری بفروشند تا بتوانند سود کسب کنند و دیگر معاملگرانی وجود دارند که قصد خرید یک محصول را از فردی را دارند که بتوانند ان را به شخص دیگر در ازای نگهداری آن محصول در مدت زمان مشخص بفروشند برای کسب یک سود شیرین هر یک از این افراد در پی کسب سود و ثروتمند شدن به واسطه خرید و فروش هستند.
ترفند ۱ (روحیه معامله گر) : همه این افراد را معامله گر مینامیم اما هر معامله گر چه روحیاتی را دارا است ؟
اولین و شاید مهم ترین فاکتور که هر معامله گر باید دارا باشد کنترل هیجان است بازار های مالی چون در ذات خود نوساناتی دارند همیشه حس هیجان را به معامله گر القا میکند آیا شما جزو افرادی هستید که از ضرر کردن در معاملات واهمه دارید و اگر محصول شما دچار افت شود احتمال دارد که کارتان به بیمارستان کشیده شود ؟ اگر دارای این روحیات هستید باید به شما بگوییم که بازار بورس ایران برای شما یک مکان پر چالش خواهد بود زیرا بازار های مالی همیشه دچار نوسان هستند و یا آنکه شما در زمره افرادی هستید که با یک سود اندک تمام ارزو های خود را دست یافته میبینید و میخواهید در فرصت بعدی تمامی دارایی خود را به بورس بسپارید ؟ شما هم باید این حس را کنار بگذارید یک معامله گر موفق اول از همه هدف خود را تعیین میکند و سپس با شناخت بازار و محصول خود بدون داشتن هرگونه هیجانی دست به خرید و فروش میزند
ترفند ۲ (صبر) : معامله گری موفق در بورس در یک شب به وقوع نخواهد پیوست
اگر با تمام افرادی که در معاملگری در هر نوع بازاری موفق شده اند صحبت کنید در خواهید یافت آن ها سالها است که در ان بازار دچار فعالیت هستند و هریک شاید ضرر های هنگفتی نیز تجربه کرده اند اما با پشتکار و تلاش مضاعف آموزش دیده اند و توانسته اند ضرر های خود را به سود تبدیل کنند پس تجربه هم نیز یکی از ویژگیهای معاملهگر موفق مهم ترین فاکتور های معامله گری موفق در بورس و سایر بازار های موازی است. فردی که تجربه کافی در معامله گری را دارا است تمامی اتفاقات بازار را میشناسد ،در ریزش ها خود را بازنده تمام عیار فرض نمیکند و در صعود ها خود را یک حرفه ای به تمام معنا معرفی نمیکند در ذیل به نمودار تغییر احساسات یک معامله گر نگاه میکنیم که احساسات هر معامله گر را در هر مقطع از روند بازار درمی یابیم یک معامله گر موفق در هر یک از این مقاطع باید به هیجانات خود مسلط باشد و با تجربه خود بر تمامی ان ها غلبه کند تا بتواند تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
اگر با تمام افرادی که در معاملگری در هر نوع بازاری موفق شده اند صحبت کنید در خواهید یافت آن ها سالها است که در ان بازار دچار فعالیت هستند و هریک شاید ضرر های هنگفتی نیز تجربه کرده اند اما با پشتکار و تلاش مضاعف آموزش دیده اند و توانسته اند ضرر های خود را به سود تبدیل کنند پس تجربه هم نیز یکی از مهم ترین فاکتور های معامله گری موفق در بورس و سایر بازار های موازی است. فردی که تجربه کافی در معامله گری را دارا است تمامی اتفاقات بازار را میشناسد ،در ریزش ها خود را بازنده تمام عیار فرض نمیکند و در صعود ها خود را یک حرفه ای به تمام معنا معرفی نمیکند در ذیل به نمودار تغییر احساسات یک معامله گر نگاه میکنیم که احساسات هر معامله گر را در هر مقطع از روند بازار درمی یابیم یک معامله گر موفق در هر یک از این مقاطع باید به هیجانات خود مسلط باشد و با تجربه خود بر تمامی ان ها غلبه کند تا بتواند تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
اگر شما یک معامله گر تازه کار باشید به احتمال زیاد با آن بازار در حین روند صعودیش آشنا شدید مثلا در بازار بورس ایران در فروردین ۹۹ یک روند صعودی بی سابقه آغاز شد و تمامی خبرگزاری ها و صحبت های عموم در مورد این بازار بود و شما توسط دوستان یا آشنایان یا شبکات اجتماعی به سمت بازار برای کسب سود جذب میشدید اما از آنجایی که شما در روند صعودی وارد شدید در اوایل ورود دچار سود های مقطعی خواهید شد و اعتماد به نفس کاذب پیدا خواهید کرد و به خود میگویید که باید سرمایه بیشتری برای کسب سود بیشتر در بازار وارد کنم و وقتی که این کار را انجام دادید بازار به پایان روند صعودیش نزدیک شده و شما با بازار به روند نزولی میرسید و از آنجایی که تجربه بازار نزولی را ندارید ممکن است در اوایل روند دچار ترس و سپس افسردگی برای از دست دادن پول خود شوید و این جا هست که بسیاری از افراد با ضرر های مالی هنگفت بازار را ترک خواهند کرد و معامله گرانی که با تجربه قبلی تجربه این نزول ها را داشته اند در بازار خواهند ماند و پس از مدتی دوباره به سوددهی خواهند رسید.
ترفند ۳ (کنترل ترس) : تمامی صعود ها پس یک نزول قیمتی رخ میدهند
به خاطر داشته باشید معامله گری موفق در بورس با صبوری و دانش محقق میشود و از روزهای سخت ریزش عبور خواهید کرد و به سود دهی بازمیگردید. از آنجایی که بازار ایران یک بازار صعودی است و در بلند مدت یک روند سعودی دارد، امکان این که شخصی با کنترل ترس خود در نزول و پیشه کردن صبر در بلند مدت دچار ضرر شود اما به یاد داشته باشید با پول مازاد خود وارد بورس و یا هر سرمایه گذاری دیگر شوید که در یک مقاله مجزا در مورد انواع پول هایی که برای سرمایه گذاری مناسب و پول های که ویژگیهای معاملهگر موفق برای سرمایه گذاری در بورس نا مناسب هستند صحبت خواهیم کرد یک معامله گر حرفه ای همیشه دارای فاکتور صبر در خود است. وارن بافت سرمایه گذار معروف میگوید پر سود ترین معامله هایم، آن هایی بود که جایی نشستم و هیچ کار نکردم!
[/vc_column_text][vc_single_image image=”1545″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_rounded”][vc_column_text]
ترفند ۴ (خودشناسی) : ترس و طمع دو عامل ضرر یک معامله گر
شنیدید که معامله گرانی که از ترس ضرر بیشتر یا از دست رفتن سود به معاملاتی دست میزنند که باعث ضرر آن ها شده و به جای متحمل شدن یک ضرر جزئی، متحمل ضررهای بسیار بزرگی شدهاند.
ایا باید تحت هر شرایطی سهم را نگه داشت:
جواب خیر است زیرا هر معامله گر باید هنگام یک ویژگیهای معاملهگر موفق معامله برای خود یک حد ضرر( مقداری است که معامله گر بیش از نباید در یک سهم ضرر کند و باید پس از ضرر کردن تا آن مقدار خاص از معامله خارج شود ) از و یک حد سود (مقداری است که معامله گر هدف سود خود را هنگام انجام معامله در ان میبیند و پس از رسیدن سهم به ان هدف با کسب سود با توجه به استراتژی سود خود را برداشت کند و از آن سهم خارج شود) داشته باشد.
که در مقاله ای دیگر با تعیین نقاط حد سود و حد ضرر به تفصیل به این موضوع میپردازیم.
در این مقاله دریافتیم که مهم ترین نیاز های معامله گری به ترتیب کنترل هیجان،تجربه،صبوری،دانش،و رعایت حد سود و حد ضرر است.
دیدگاه شما