تغییر تعریف جذب سرمایه گذاری خارجی؛ طرحهای "مصوب معتبر" جایگزین طرحهای مصوب شد
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، سرمایه گذاران خارجی موظف نیستند برای سرمایهگذاری در ایران از طریق اخذ مجوز سرمایهگذاری خارجی؛ از مزایای قانون تشویق و حمایت از سرمایهگذاری خارجی استفاده نمایند. اما در عین حال هر سرمایهگذار خارجی که بخواهد از مزایای قانون مذکور استفاده کند حتما باید مجوز سرمایهگذاری خارجی را از هیات سرمایهگذاری خارجی که وزیر امور اقتصادی و دارایی رییس آن است و دبیرخانه آن در سازمان سرمایهگذاری قرار دارد؛ اخذ نماید.
لازم به ذکر است، مجوز سرمایهگذاری خارجی هر فرد حقیقی یا حقوقی که توسط وزیر امور اقتصادی و دارایی پس از تصویب هیأت سرمایهگذاری خارجی صادر میشود، در صورتی معتبر است که در طول شش ماه پس از زمان صدور حداقل بخشی از سرمایه را وارد کشور کرده و سرمایهگذاری خود را آغاز نماید.
اگر سرمایهگذار خارجی در طول شش ماه موفق به ورود قطعی بخشی از سرمایه خود به ایران نشود می تواند با ذکر دلایل درخواست نماید که فرصتی دیگر برای او جهت ورود به کشور داده شود. در صورت پذیرش دلایل سرمایه گذار توسط هیات سرمایهگذاری و امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی؛ در موارد استثنایی فوق امکان تمدید مجوز برای مدتی محدود وجود دارد. در صورت عدم وصول درخواست از جانب سرمایهگذار؛ مجوز صادره باطل خواهد شد.
در نظام آماری سابق که تا قبل از یک سال اخیر مورد استفاده بود؛ مبالغ تمامی مجوزهای صادره توسط هیات سرمایهگذاری خارجی کشور؛ به عنوان آمار جلب سرمایه خارجی معرفی میگردید. چنین آماری هم باعث ایجاد انحراف در حوزه سیاستگذاری و هم موجب ایجاد انحراف در شناخت شرکای واقعی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و هم ایجاد انحراف در تنظیم برنامه های اقتصادی فعالان اقتصادی می شد.
در نظام آماری جدید و با اصلاح صورت گرفته صرفا در هر بازه زمانی مجوزهای معتبر به مفهوم توضیح داده شده به عنوان آمار جلب سرمایه خارجی در طول یک سال با مبدا شروع کار دولت اعلام شده است.
در واقع مجوز معتبر به این معناست که سرمایه گذار خارجی طرح سرمایه گذاری خود را با ورود بخشی از سرمایه خود وارد کشور کرده و یا هنوز اعتبار دوره زمانی مجوز او به پایان نرسیده است. در این شیوه آماری علامتی که به سیاستگذار و یا فعال اقتصادی داده می شود حاکی از آن است که سرمایه گذار خارجی با شروع طرح خود عملا با درک شرایط سیاسی و اقتصادی سرمایهگذاری در ایران؛ طرح خود را آغاز کرده است. اما این نکته بدین مفهوم نیست که کل سرمایهگذاری خود را در ایران به انجام رسانده است.
در کنار مفاهیم فوق مفهوم دیگری نیز باید مد نظر قرار گیرد و آن اینکه در آمار اعلام شده توسط رییس سازمان سرمایهگذاری آمارهای مرتبط با سرمایهگذاری مجدد سرمایهگذاران قدیمی که در
طول یک سال گذشته تصمیم به افزایش سرمایه و یا سرمایهگذاری مجدد سود سرمایهگذاری های قبلی خود نموده بودند؛ وارد نشده بود. چرا که اگرچه فعالیت در این خصوص در طول دوره دولت فعلی به انجام رسیده اما طرحها؛ طرحهای مرتبط با دولت قبل بوده است.
با این نگاه ایران در یک سال آغاز دولت سیزدهم با هدایت ریاست محترم جمهور کشورمان توانست میزان 4.8میلیارد دلار سرمایه خارجی با مجوز سرمایهگذاری معتبر جلب نماید که اگر قرار بود نظام آماری گذشته در این رابطه مورد استفاده قرار گیرد، این رقم باید 8.9 میلیارد دلار اعلام میشد (مجموع مجوزهای معتبر و باطل شده) که رقم مذکور با معیار آماری گذشته رشد دو و نیم برابری و با معیار جدید رشد دو برابری را نشان میدهد.
دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران، بر خلاف گذشته به جای آنکه خود را پشت درهای بسته اتاق های غرب که برخی از سر دشمنی و برخی دیگر از سر ناتوانی مانع توسعه اقتصادی ایران عزیز شده بودند معطل نماید، با انتخابهایِ درست، شرکای اقتصادی خود را انتخاب کرده و در طول یک سال گذشته تصمیم گرفت به جای سیاسی کاری، رفع مشکلات و موانع سرمایهگذارانِ خارجیِ دوستِ ایران، را در صدر اولویتهای خود قرار داده و از موضع عزت و اقتدار مذاکرات با طرفهای متخاصم را هم ادامه دهد. از این پس هم به جای سرگرم شدن در هزارلایههای جنگهای روانی بیحاصل تلاش خود را بر این نکته متمرکز خواهد کرد که علاوه بر رفع موانع احتمالی تحقق سرمایهگذاریهای آغاز شده در طول آغاز به کار این دولت، با کنارگذاشتن روش اتخاذ شده قبلی و به جای انتظار کشیدن پشت دیوارهای بی اعتمادی و امید به نظر لطف کدخدایان خودخوانده، با قوت بیشتر برنامههای توسعه روابط باکشورهای همسایه و همسو را پیش ببرد.
کتاب «زوربای یونانی» اثر «نیکوس کازانتزاکیس»
«زوربای یونانی» رمان پرجدلی است. جدال بین زندگی و مرگ. عقل و احساس. مقدسین و گناهکاران. خرافات و حقیقتها. جهل و دانش و اما در نهایت تمام اینها در یک نقطهی مشترک به هم میرسند و آن تلاش انسانها برای یافتن روح و هدف زندگی است.
«زوربای یونانی» رمانی است در ستایش زندگی. این تمام چیزی است که میشود در تعریف شاهکار بیبدیل «نیکوس کازانتزاکیس» به زبان آورد. و شاید هیچفردی به اندازهی مایی که در این گوشه از جهان زندگی میکنیم نداند که زیستن گاهی چقدر سخت میشود و چقدر لازم است که فردی بیاید و زندگی کردن را دوباره یادمان بدهد.
اگر میخواهید معنای واقعی زندگی را بفهمید، زوربا، بهترین معلمی است که میتوانید داشته باشید. پیرمردی لاقید، برخی اوقات -بهخصوص اگر زن باشید- به شدت نفرتانگیز و در یک کلام به انسانیترین شکل ممکن سیاه و سفید. و خب، چه فردی برای چشاندن طعم حقیقی زندگی مناسبتر از چنین فردی که زندگی را در نهایت حد خودش، در نهایت شکل انسانی زندگی، شکل پرخطا، بیراهه رفته و بازگشته، زیسته است؟
زوربای یونانی اولین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. درنتیجه در دستهی رمانهای کلاسیک مدرن طبقهبندی میشود. کتاب از یکسو داستان یک مفهوم و تعریف بورس همهفنحریف عاشق زندگی به نام زورباست و از سوی دیگر داستان راوی ناشناس قصه، مردی تحصیلکرده، روشنفکر و از طبقه نخبگان اجتماعی که درگیر خمودگی فلسفی و رنج تفسیر مفهوم زندگی، چنان در خود فرورفته که زنده بودن آخرین نامی است که میشود رویش گذاشت. ضربالمثلی هست که میگوید: «تا عاقل بخواهد فکر کند چطور، دیوانه پاچههایش را بالا زده و از رود گذشته است» شاید اگر بخواهیم دو شخصیت اصلی رمان کازانتزاکیس را در یک جمله تعریف کنیم، این مثال بهترین باشد. زوربا نماد احساس مطلق است و راوی نماد تعقل محض. جدال بین این دو، یکی از جدالهای موجود در رمان است.
زوربای یونانی رمان پرجدلی است. جدال بین خدا و شیطان. زندگی و مرگ. عقل و احساس. مقدسین و گناهکاران. خرافات و حقیقتها. جهل و دانش و اما در نهایت تمام اینها در یک نقطهی مشترک به هم میرسند و آن تلاش انسانها برای یافتن روح مفهوم و تعریف بورس و هدف زندگی است. در حقیقت میشود گفت زوربای یونانی کتاب مقدس افرادی است که میخواهند زندگی کنند. کتابی در تقدسِ بیکموکاستِ مفهوم حقیقی زندگی.
کمتر شخصیت داستانیای را میتوان یافت که از نویسندهی کتاب معروفتر بشود. شخصیتهایی که چنان جایگاهی در میان مردم مییابند که حتی آنان که اهل کتاب خواندن نیستند هم نامشان را شنیده باشند. زوربا یکی از این شخصیتهاست. مردی در راستای شخصیتهای ماندگاری مانند: سانچو پانزا در دون کیشوت، مک مورفی در پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، ژان والژان در بینوایان که حضور، مدل زیستی، تفکر و نگاهشان به پیرامون، از صفحات کتاب بیرون زده و در مدل زندگی مردم عادی جاری میشود. الگوهایی که البته شاید از طنز زمانه باشد که همگی ساختارشکن، نه چندان باسواد، در نقطهی مقابل تعریف شهروند در ساختار نظمگرای موجود و از طبقهی غیرنخبهی جامعهاند. آدمهایی که گویی آمدهاند تا به ما حالی کنند زندگی حقیقی، پس پشت این دیوارهای قطوری که هنجارهای مرسوم دور ما کشیده در جریان است. آدمهایی که به ما میآموزند برای زندگی کردن باید ابتدا فهمید که نباید ایستا بود و بعد بلد شد از مرزها گذشت.
زوربا که یکی از خلاقانهترین شخصیتپردازیهای تمام ادوار ادبیات داستانی جهان است، لحظهای سکون و ایستایی ندارد. او مفهوم و تعریف بورس مدام در حال حرکت است. مانند رودی در مسیر رسیدن به دریا. کدام رود میداند که دریایی در پیش است؟ کدام رود از ابتدای حرکت، به قصد دریا جاری میشود؟ فلسفهی وجودی رودها در جریان داشتن است. دریایی در انتهای مسیر باشد یا نباشد. زوربا نیز از همین دست است. پر تحرک و جاری. او زندگی را در حرکت، در تکاپو و در جدال با پیرامون خود میبیند. چه در معدن کار کند، چه در حال رویارویی با راهبان خشکه مقدس در صومعهای کوهستانی باشد، چه در حال سر و کله زدن با ارباب عصا قورتدادهی خود باشد و چه حتی مشغول دلبری از زنان برای هدفی به نهایت حد تصور تنانه و کامجویانه، زوربا مشغول زندگی است. زندگی زوربا سرشار از شادیها و غمهاست. پر از شکستها و پیروزیها. زخمها و مرهمها. و به همین دلیل هم هست که تنها اوست که میتواند الگویی بیبدیل برای درک معنای واقعی زندگی و نشانه روشنی از انسان در مفهوم دقیق خود برای راوی سرگشتهی داستان باشد. اگر این رمان را کتابی در تأیید زندگی بدانیم، زوربا بیشک مهر تأیید این مکتوبه است.
زوربا بیسواد است. این را راوی بینامونشان کتاب بارها و بارها بیان میکند. او نه کتاب میخواند، نه بیش از آنچه برای گذران زندگی لازم دارد از علوم و حتی خواندن و نوشتن بهره برده. اما در کارزار بین این دو، بین این مرد عامی بیسواد و کارفرمای کتابخوان، دانشمند، فیلسوف و متفکرش، برنده قطعی و نهایی زورباست. وقتی پای ارائهی آنچه در طول زیستشان به دست آوردهاند در میان باشد، یافتهها، هدایا و دانستگیهای زوربا که زندگی و جهان به او دادهاند، تمام دانش راوی را شرمسار خود میکند. در جدال آگاهی و دانش، همواره دانش مغلوبی سرافکنده است.
خاستگاه رمان یونان است. وقایع کتاب همگی دارند در این بوم و سرزمین رخ میدهند. به همین دلیل زوربای یونانی کتابیست سرشار از مناظر بکر، صدای موسیقی، رقص و بوهای مدهوش کننده. عطر مریم گلی وحشی، نعناع و آویشن، رایحهی شکوفهی پرتقال که جزئی از یکی از شخصیتهای کتاب به نام مادام هورتنس نیز شده، بوی دریا، چوب کاج و… در سراسر کتاب حضور دارند. درست است که همهی این المانها به وسیلهی کلمات بر صفحات کاغذی کتاب نوشته شده، اما میشود تمامش را دید، شنید، بویید، چشید و زندگی کرد. بعضی کتابها به جز بینایی، تمام حواس شما را درگیر خود میکنند. زوربای یونانی یکی از شاخصترین اینهاست.
بخش اعظم داستان در جزیره کرت میگذرد. مکانی که اگر هذیانهای مالک تنها مسافرخانهی آنجا یعنی مادام هورتنس را معیار قرار دهیم، گویی روزگاری کیا و بیا، جلال و جبروت و رونقی داشته اما حالا یک سرزمین بیرونق، فقیر، جاهل و درخودفرورفته است. زیباییها و امکانات آن پنهانند. درست مثل راوی داستان. پس زوربایی باید باشد تا آنها را نمایان و آشکار کند
شهر با حضور زوربا جان میگیرد. پیرزن تنهای مهمانخانهدار که در مرز میان حقیقت و افسانه، واقعیت و توهم زندگی میکند، دوباره به روزگار خوش گذشتهاش بازمیگردد تا پیش از مرگ، اندکی دوباره جوانسری کرده و زندگی کند. حتی زن اثیری سیاهپوش نفرینشدهی آنجا نیز به واسطهی زوربا و روح زندگیای که به روستا و راوی تزریق میکند، پیش از مرگ تراژیکش به زندگی بازمیگردد. لباس خواب سفید زن در لحظهای که در آغوش راوی آرمیده، از پس تصویر مدام سیاهی که از او میدیدیم، تصویری نمادین از زایش زندگی به دست زورباست. هر فردی در شهر یک داستان دارد و هر داستان نقشی در مبارزه راوی بازی میکند تا به خودش اجازه دهد همانگونه که زوربا آزاد است آزاد شود.
اشتیاق، شهوت، فقدان و دودلی تکاندهندهای در میانه داستان وجود دارد، اما همه اینها با انرژی و روح عظیم زوربا متعادل میشود. هرچند در نهایت، عمر خوشیها، زندگیها و تکاپوها برای رسیدن به غایت زندگی چه در این رمان و چه در جهان حقیقی همواره کوتاه است.
با آنکه سراسر رمان پر است از رقص، موسیقی، تنانگی از سر شور و حرارت زندگی، تلاش برای کار و دریا و زیباییهای طبیعی، اما در یک سوم پایانی رمان، ابری از مقابل خورشید میگذرد. یک سوم پایانی کتاب، شاید به اندازه چند رمان حجیم مرگ، فقدان، شکست و از دست دادن در خود دارد. گویی هرچه توان زوربا که نماد زندگی است بهواسطه کهولت سن کمتر میشود، مرگ و نیستی و فقدان جان میگیرد و میتازد. پیرزن مهمانخانهدار میمیرد و با خود رؤیای بازگشت کشتیهای مجلل، دریانوردان نجیبزاده و در یک کلام، رونق به کرت را به گور میبرد. زن اثیری سیاهپوش را که تنها وجود دارای توان زایندگی در کرت چروکیده و پیر است، خرافه ابتدا سنگسار کرده و بعد سر میبرد. در معدن و پروژه انتقال چوب و غیره هم، تا گویی همه چیز به ابتدای کتاب برگردد. به نقطهای که راوی در آن کافه بندری نشسته و غصهی دوست در جنگ کشتهشدهاش را میخورد. زوربا رمان مرگهای فراوان است. گویی پروانهها یک به یک از پیلههایشان درمیآیند، پر میزنند بر کف دستان راوی مینشینند و میمیرند.
زوربا رمانی در کتمان وجود مرگ نیست. وقتی از شور زندگی در این اثر حرف میزنیم، به این دلیل است که این مرد عامی اما صوفیمسلک، نیک میداند زندگی کوتاه و مرگ قدرتمند و جاودانه است. پس شور زندگی به دلیل آگاهی به وجود مرگ در او این چنین پرتپش در جریان است. زوربای یونانی رمانی است برای دوری جستن از ناتوانی. از ما میخواهد پیلهمان را پاره کنیم، بیرون برویم و از زندگی لذت ببریم. زوربا یک رویش به همهی ماست؛ وقتی انفعال راوی، نشستن و سیگار کشیدنش در حالی که دانههای شن از میان انگشتانش میگذرند را تقبیح میکند و آن را با شور و حرارت تأییدکننده زندگی خود به چالش میکشد. زوربای عاشق زندگی، یک رویش به همهی ماست وقتی بر سر کارفرمایش فریاد میزند: «برو بیرون و زندگی کن رئیس». چون میداند به زودی مجالی برای زندگی نخواهد ماند و حتی زوربا هم میمیرد.
«این زوربا همان فردی بود که من مدتها دنبالش میگشتم و آن را پیدا نمیکردم: قلبی شاداب، صدایی گرم، روحی بزرگ تصفیه نشده و بینظم با بند نافش که هنوز از زمین جدا نشده بود.»
همهی ما یک زوربا در زندگیمان باید داشته باشیم. وگرنه هرگز نخواهیم فهمید زندگی به چه معناست و هرگز نخواهیم فهمید زندگی کردن یعنی چه.
ستاری: فروش ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی 7 هزار شرکت دانش بنیان/ قانون جهش اقتصاد دانش بنیان بدون تعارف اجرا شود
معاون علمی و فناوری رئیس جمهور گفت: کارخانههای موجود در کشور عموما از اکوسیستم فناوری و دانش بنیان مجزا هستند و این در حالی است که میزان فروش هفت هزار شرکت حوزه دانش بنیان کشور در سال گذشته ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، سورنا ستاری عصر سهشنبه در جلسه ستاد اقتصاد دانش بنیان آذربایجانشرقی اظهار داشت: در عصر جدید پیشرفت چیزی جز ایجاد فرهنگ کارآفرینی نیست و بقیه سختافزارها و نرمافزارها ملزومات این امر محسوب میشوند و اقتصاد استانی مانند آذربایجانشرقی نیز به واسطه برخورداری از همین فرهنگ کارآفرینی توسعه یافته و نه منابع رانتی و معدنی و نظایر آن.
وی ادامه داد: این فرهنگ کارآفرینی از مؤلفههای اساسی حوزه دانش بنیان به عنوان مفهومی جدید در اقتصاد است که با زبانی جدید تعریف میشود و خوشبختانه این مفاهیم در آذربایجانشرقی و تبریز و سخنان و عملکرد مسؤولان و فعالان اقتصادی و تولیدی آن ملموس است و فعالیت مراکز رشد، صندوقهای نوآوری، خانهها و شرکتهای خلاق و کارخانه نوآوری تبریز دلیل همین ادعاست.
معاون رئیس جمهور تصریح کرد: اگر همراهی و همکاری لازم در استان در زمینه مجوزها، مالیات، بیمه و موضوعات این چنینی صورت گیرد و فرهنگ لازم در این زمینه شکل گیرد، زمینه مهاجرت افراد نخبه و کارآمد حوزه دانش بنیان استان نیز کاهش مییابد.
وی متذکر شد: البته با توجه به فرهنگ بالای کارآفرینی در تبریز این مشکلات کمتر است و گزارشهای ارائه شده از سوی استانداری و سایر نهادها و دستگاههای مسؤول نیز مؤید این موضوع است اما باید دانست که مفهوم اقتصاد دانش بنیان در کشور توسعه بسیاری یافته و اکنون محدودیت مفهوم و تعریف بورس مفهوم و تعریف بورس قانونی کمتری دارد هر چند بسیاری از امور دانش بنیان با موازین و چارچوبهای قانونی متضاد است چون نوعی نوآوری است.
تصویب قانون جهش اقتصاد دانش بنیان
ستاری با اشاره به تصویب قانون جهش اقتصاد دانش بنیان گفت: اکنون شرکتها و اقتصاد دانش بنیان در کشور توسعه یافته و از سه سال پیش قانون جهش اقتصاد دانش بنیان در دو مجلس و دو دولت پیگیری و مصوب و سوم خرداد نیز توسط رئیس جمهور به عنوان یک قانون مترقی ابلاغ شد و آینده ۲۰ ساله حوزه دانش بنیان کشور را با ۱۱ آییننامه رقم خواهد زد.
وی یادآور شد: از جمله نتایج تصویب این قانون خلق مفاهیم جدید مانند خانههای خلاق و رشد هستند و بحث توسعه علوم انسانی در حوزه شرکتهای فناوری نرم مانند انیمیشن، گیم و نظایر آن مورد توجه قرار گرفته و زیرساختهای قبلی مانند صندوقهای پژوهش و فناوری مورد توجه جدی قرار گرفته و این صندوقها اکنون در حد بانک تلقی میشوند و برخی روشهای تامین مالی از جمله بورس نیز توسعه یافته و نقش صندوقهای رشد و صندوقهای پژوهش در این خصوص مهم است و همه اینها مفاهیم جدیدی هستند که در چند سال اخیر وارد ادبیات اقتصادی کشور شدهاند.
معاون علمی و فناوری رئیس جمهور تصریح کرد: در حوزه ضمانتها نیز اختیارات کامل به صندوقهای پژوهش و فناوری داده شده و تسهیل ارائه مکان ارزان برای فعالیت دانش بنیان نیز از طریق منوط شدن استقرار این شرکتها در مناطق شهری مانند مسکن نیز موضوع دیگری است که مورد توجه قرار گرفته است.
اتصال صنایع بزرگ به حوزه فناوری یکی از چالشهای بخش دانش بنیان
وی، اتصال صنایع بزرگ به حوزه فناوری را یکی از چالشهای بخش دانش بنیان برشمرد و افزود: صنایع سنتی که بیشتر به عنوان کارخانه مطرح هستند، هر چند در اشتغال موثر هستند اما اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی در آنها مفهوم چندانی ندارد و چنین رویکردی در حوزه مونتاژ کاربرد دارد برای کشوری با بیش از پنج میلیون دانشجو نمیتوان با کارخانه اشتغالزایی کرد و نیاز به صنعتی با امکان ایده.پردازی، طراحی، بهینهسازی و تولید دارد.
ستاری با بیان اینکه کارخانههای موجود از اکوسیستم فناوری و دانش بنیان مجزا هستند، اذعان داشت: این در حالی است که میزان فروش هفت هزار شرکت حوزه دانش بنیان کشور در سال گذشته ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بوده و بر اساس قانون جهش اقتصاد دانش بنیان شرکتها هر چقدر در حوزه تحقیق و توسعه و ارتباط با دانشگاه سرمایهگذاری و هزینه کنند، جز اعتبار مالیاتی آنها محسوب خواهد شد و این یکی از قدمها برای ارتباط صنعت و دانشگاه به عنوان بستر فعالیتهای دانش بنیان است و شرکتها میتوانند از طریق سرمایهگذاری در دانش بنیانها نیز از اعتبار مالیاتی برخوردار شوند.
وی، مستثنی کردن بانکها از سرمایهگذاری در شرکتهای دانش بنیان با نظارت مرکز پژوهش و نوآوری را نیز از دیگر ابزارهایی عنوان کرد که در قانون جهش تولید و تصمیمات دولت در شورای راهبردی مورد توجه قرار گرفته و ابراز کرد: معافیت مالیاتی حقوق شاغلان در پارکهای علم و فناوری، ایجاد امکان واگذاری اراضی پارکهای علم و فناوری به سرمایهگذاران بخش خصوصی در حوزه دانش بنیان، معافیتهای مالیاتی قابل توجه برای واحدها و شرکتهای دانش بنیان از دیگر اقداماتی است که با هدف تسهیل فعالیتهای این بخش انجام شدهاند.
معاون رئیس جمهور با تاکید بر لزوم ایجاد شعب ویژه مالیاتی و دادگاه ویژه بیمه برای بررسی تخصصی پرونده شرکتهای دانش بنیان بیان داشت: علاوه بر این موارد پس از ۶۰ سال عوارض واردات ماشینآلات برای فعالیتهای دانش بنیان برداشته شده و البته باید توجه داشت که اجرای قانون از تصویب آن سخت تر است و بر همین اساس در ریاست جمهوری و با حمایت رئیس جمهوری شورای راهبردی برای تعیین دستگاههای مجری در اجرای قانون جهش اقتصاد دانش بنیان تشکیل شده است.
نیاز به ایجاد فرهنگی داریم که به جیب و پول پدر جوان نگاه نکند
وی خاطرنشان کرد: اگر میخواهیم آینده فرزندانمان را تامین کنیم، این قانون باید بدون تعارف اجرا شود، چرا که لازمه تربیت نسل جدیدی از کارآفرینان خلاق است و ما نیاز به ایجاد فرهنگی داریم که به جیب و پول پدر جوان نگاه نکند بلکه چند سال آینده او را بر اساس توانمندی و مهارت هایش ببیند و نیاز به سیستم آموزشی داریم که نیروهایی را برای کارآفرینی و تولید ثروت تربیت کند.
ستاری گفت: بر این اساس دانشگاهی با جامعه، مردم و صنعت در ارتباط است که بخش قابل توجهی از خروجی آن منجر به حل مسأله و تولید ثروت و ارزش افزوده شود و باید از فضاها و امکانات آنها برای فعالیتهای فناور و دانش بنیان توسط نیروهای جوان و خلاق استفاده شود.
معاون علمی و فناوری رئیس جمهور اظهار داشت: کار بخش خصوصی طراحی محصول و تولید آن وظیفه دولت است و وظیفه و تکلیف پارکهای علم و فناوری، صندوقهای پژوهش و نوآوری و نظایر آن این است که میزان مشارکت بخش خصوصی را در این چرخه پژوهش و فناوری افزایش دهند و باید با تسهیل صدور مجوزها و فرآیندها ریسک بخش خصوصی را برای حضور در این بخش کاهش دهیم.
زیان دلاری ایران از امضا نشدن برجام
معادل ۱۱۰۰دلار در هر ثانیه عدمالنفع صادراتی است که ایران باید از نفت میداشت اما به دلیل تحریمها از آن محروم مانده است. یعنی در هر ثانیه ایران حداقل ۱۱۰۰ دلار در اثر تاخیر در امضای برجام ضرر میکند. توجه کنید این رقم فقط در خصوص نقدینگی است و سایر زیانهای ایران در حوزههای دیگر نیز وجود دارد.
ماجرای مصوبه شورای پول و اعتبار در خصوص دریافت مالیات از حسابهایی که بالای ۳۵میلیون تومان گردش مالی داشته باشد یا در ماه بیش از ۱۰۰ تراکنش داشته باشند از آن دست موضوعاتی است که بررسی آن تصویری شفاف از واقعیت اقتصاد ایران نمایان میکند.
واقعیتی شفاف از یک اقتصاد تحریمی و رکودزده که به سبک اقتصادهای توسعهیافته از مردم مالیات میگیرد اما به شکل و شمایل کشورهای فقیر به آنها خدمات ارایه میکند.
در اتمسفرهای اقتصادی اگر نخواهید یا نتوانید به واقعیتهای موجود و روشهای علمی توجه کنید، مدام در مسیر خلق مشکل برای مردم خواهید بود. در اقتصاد ایران براساس آمارهای بانک مرکزی در هر ثانیه ۳۴میلیون تومان نقدینگی خلق میشود. روش محاسبهاش هم اینگونه است که میزان نقدینگی در یک سال تقسیم بر ۱۲، تقسیم بر ۲۴، تقسیم بر ۶۰ و دوباره تقسیم بر ۶۰ که میزان نقدینگی در هر ثانیه را شکل میدهد.
در واقع معادل ۱۱۰۰دلار در هر ثانیه عدمالنفع صادراتی است که ایران باید از نفت میداشت اما به دلیل تحریمها از آن محروم مانده است. یعنی در هر ثانیه ایران حداقل ۱۱۰۰ دلار در اثر تاخیر در امضای برجام ضرر میکند. توجه کنید این رقم فقط در خصوص نقدینگی است و سایر زیانهای ایران در حوزههای دیگر نیز وجود دارد.
مالیات برای کدام خدمات افزایش یافت؟
اما برای دریافت مالیات باید خدماتی در ازای آن ارایه شود تا مالیات مفهوم پیدا کند. برای چه خدماتی مدام حجم مالیاتها را افزایش میدهید؟ آیا ساختارهای حملونقل کشور بهروزآوری شدهاند؟ آیا خدمات تفریحی و ورزشی و رفاهی ویژهای ارایه میشود و. در برابر این پرسشها فقط مفهوم و تعریف بورس یک پاسخ وجود دارد؛ دولت کسری بودجه دارد و برای جبران آن نیازمند استفاده از درآمدهای مردم است. باید توجه داشت که این ۳۵میلیون تومان اعلام شده، حدود ۱۱۰۰دلار میشود. این رقم در برابر درآمدی که شهروندان امارات، عربستان، ترکیه و. کسب میکنند عددی نیست. ضمن اینکه ایرانیان اندکی این میزان درآمد را دارند. درآمد ایرانیان حدود ۲۰۰دلار ماهانه است.
وقتی دولت اقدام به دریافت مالیات بدون ارایه خدمات میکند، زمینه مهاجرت ایرانیان به کشورهای همسایه یا سوق دادن آنها به اقتصاد واسطهای و زیرزمینی و غیرشفاف را فراهم میسازد. این نوع تصمیمسازیها حتی اگر حجم اندکی هم باشد، پرستیژ اقتصاد ایران را کاهش میدهد و زمینه خروج سرمایه از کشور را فراهم میکند. امیدوارم در این تصمیم با هشدار رسانهها و فعالان اقتصادی تجدید نظر صورت گیرد تا بیش از این شاهد وارد شدن خسارت به اقتصاد و کسبوکار ایرانیان نباشیم.
روایتهایی عجیب از شیوه سوگواری حیوانات
مدتها این سؤال مفهوم و تعریف بورس که آیا حیوانات برای مردههای خود سوگواری میکنند، بهعنوان سؤالی غیرعلمی رد میشد. اما پژوهشگران بیشتر و بیشتر درحال بررسی این ایده هستند و پژوهشهای آنها در شاخه گستردهتری از مطالعات به نام مرگشناسی تکاملی جای میگیرد که شامل مطالعه مرگ و آئینهای مرتبط با آن است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد،این حوزه از مطالعات شامل پژوهش روی رفتارهایی است که فراتر از قلمرو انسانی است؛ مانند مورد گزارششده در مجله Scientific Reports که طی آن شامپانزه مادهای (Pan troglodytes) در زامبیا طی چیزی که همچون آیین سوگواری بود، با استفاده از تکهای علف به دقت دندانهای پسرخواندهاش را که اخیراً مرده بود، پاک میکرد. همچنین گزارشهایی از یک زرافه کنیایی (Giraffa camelopardalis rothschildi) وجود دارد که حتی پس از اینکه بدن تولهاش توسط کفتارها پاره شد، مدتها روی سر لاشه او بیدار بود. بهطور مشابه، در سال ۲۰۱۸ بسیاری از داستان یک ارکای ماده (Orcinus orca) در دریای سالیش در سواحل کانادا و واشینگتن متحیر شدند. این ارکای ماده ۱۷ روز بیوقفه بدن بیجان فرزندش را همراهی کرد و ۱۶۰۰ کیلومتر همراه جسد او بود تا اینکه درنهایت آن را رها کرد.
اورکای مادر جسد فرزند مردهاش را رها نمیکند
فقط حیوانات وحشی نیستند که این نوع مفهوم و تعریف بورس رفتارها را از خود نشان میدهند، بلکه حیوانات اهلی نیز همینطور هستند. استفانیا یوچدو، دامپزشک و پژوهشگری در کلینیک دامپزشکی سان مارکو در ایتالیا موردی از چند سال پیش را به خاطر آورد که سگی را به خاطر اینکه غذا نمیخورد، به نزد او آوردند. یوچدو گفت: «همکارانم نمونه خون گرفتند، قلب را معاینه کردند و همه چیز خوب بود. دلیلی وجود نداشت که علت غذانخوردن سگ را توضیح دهد. تنها تفاوت این بود که برادرش یک هفته پیش مرده بود.» این رویداد موجب شد یوچدو انجام پژوهش درمورد رفتارهای مرتبط با مرگ در سگها را آغاز کند که منجر به اولین مطالعهای شد که رفتارهای مرتبط با سوگواری را در این حیوانات گزارش میکرد.
در طبیعت، فیلها رفتارهای چشمگیر و مستندشدهای را از رفتارهای مرتبط با مرگ نشان میدهند. فیلهای آفریقایی (Loxodonta africana) به مدت طولانی استخوانهای آرواره خویشاوندان مرده خود را در اطراف میچرخانند و درحالیکه سرشان را به سمت پایین نگه داشتهاند و خرطومهای سنگینشان روی زمین قرار دارد، دور جسد اجتماع میکنند.
تلاش برای تعریف رفتارهای سوگوارانه موضوع را بسیار پیچیدهتر میکند. یک مکتب فکری این است که به منظور نشان دادن این نوع رفتارها، فرد اول باید مفهوم مرگ و ارتباط خود را با این نیروی اجتنابناپذیر درک کند. اثبات این مسئله در حیوانات دشوار است (اگرچه، موارد قانعکنندهای وجود دارد که نشان میدهد حیوانات مرگ را مفهومسازی میکنند).
اگرچه، درک مرگ ممکن است برای فرد برای اینکه غم و اندوه را احساس کند، لازم نباشد. راه دیگر، درنظر گرفتن سوگواری بهعنوانی تلاشی برای درک از دست دادن است.
همچنین میتوان این رفتارها را به موارد دیگری نسبت داد: کنجکاوی، سردرگمی، استرس یا ترس. این امر بهویژه در گونههایی که در آن واکنش مرگ کمی عجیبتر است، صادق است. کلاغها را درنظر بگیرید. رفتارهای مرتبط با مرگ اغلب در پستانداران اجتماعی ثبت میشود که پیوندهای محکمی با یکدیگر ایجاد میکنند، اما کلاغها با مراسم معروف تدفین خود استثنای قابلتوجهی هستند. در طول این رویدادها، کلاغها (Corvus brachyrhynchos) در نمایشهای پرسروصدایی در اطراف اجساد کلاغهای مرده جمع میشوند، درحالیکه اجساد را بررسی میکنند، قارقار میکنند و گاهی اوقات حمله میکنند و حتی سعی میکنند با آنها جفتگیری کنند. برخی از پژوهشگران میگویند مرگ یک خویشاوند ممکن است فرصتی برای این پرندگان فراهم کند تا با مفاهیم خطر و تهدید آشنا شوند و از این تجربه درمورد آسیبپذیریهای خود بیاموزند.
شارما گفت مشاهده شده است که فیلها مردههای خود را در گل دفن میکنند یا آنها را با شاخهها و برگها میپوشانند. این رفتار بهجای اینکه نمادی از عزاداری باشد، میتواند تلاشی برای جلوگیری از جذب شکارچیان باشد. بهطور مشابه، فیلهایی که دور یک جسد جمع میشوند، بهنظر میرسد درحال عزاداری هستند، اما آنها همچنین آن را بو میکشند و لمس میکنند. بنابراین، شاید فیلها مفهوم و تعریف بورس به جای تفکر درمورد فقدان، درحال بررسی علت مرگ باشند. شارما گفت: «نمیتوانیم بگوییم که آیا فیلها واقعاً کنجکاو هستند یا عزاداری میکنند. رمزگشایی از این رفتارها بسیار دشوار است.»
حتی در انسانها دستورالعملی برای نحوه بروز سوگواری وجود ندارد. سوگواری به شکل طیف وسیعی از رفتارها و احساسات ظاهر میشود. بنابراین، چه کسی میتواند بگوید که کنجکاوی، ترس و یادگیری در حیوانات گامهایی از این فرایند نیستند؟
این دیدگاههای آشفته و متناقض شاید همان چیزی باشد که باربارا جی کینگ انسانشناس را بر آن داشت تا تعریفی از سوگ حیوانات ارائه دهد. این دانشمند برجسته که کتابی با عنوان «حیوانات چگونه سوگواری میکنند»، را نوشته است، توضیح داد که میتوانیم سوگواری را با تغییر در عملکردهای ضروری تعریف کنیم: انحراف از الگوی عادی غذاخوردن، خواب و معاشرت که با مرگ آغاز میشود. کینگ استدلال کرد که این تعریف شبکه سوگواری را گستردهتر میکند بهطوریکه شامل دهها گونه حیوان میشود که این عواطف را تجربه میکنند.
برخی از پژوهشگران از این ایده حمایت میکنند که سوگواری برای بقا ارزشمند است و سودمندی آن موجب تقویت این رفتار در حیوانات میشود. برای مثال، بابونهایی (Papio hamadryas ursinus) که پس از مرگ یکی از بستگان خود بیحال میشوند، بیشتر ازسوی دیگر اعضای گروه تیمار میشوند. یوچدو گفت: «احتمالاً این نوع کاهش فعالیت راهی برای صرفهجویی در انرژی، جذب توجه همراهان و در همان زمان ایجاد شبکهای جدید برای جایگزینی شبکهای است که حیوان از دست داده است.»
با این وجود، مسئله سوگواری حیوانات با کمبود شدید پژوهش درمورد شناخت و عواطف حیوانات مواجه است و سؤالات پیچیدهای وجود دارد که اگر دانشمندان میخواهند بهطور قطعی تأیید کنند که حیوانات سوگواری میکنند، باید به آن پاسخ دهند.
تا زمانی که پژوهشگران راهی برای گفتوگو با گونههای دیگر پیدا نکنند، بعید است که راهی برای شناخت عینی احساسات آنها وجود داشته باشد. همانطور که شارما گفت: «فقط یک فیل میتواند بگوید که درحال سوگواری است.»
اگرچه شاید سؤال نهایی کمتر درمورد وجود رفتار سوگواری در حیوانات باشد و بیشتر دراینمورد باشد که اگر این احساس در حیوانات وجود داشته باشد، چقدر میتواند شدید باشد. فرض اینکه حیوانات وابستگی به همراهان خود را احساس میکنند و هنگام مرگ آنها احساس غم و اندوه میکنند، میتواند پیامدهای بزرگی ازنظر رفاه حیوانات داشته باشد.
این امر میتواند ما را نسبتبه حیوانات خانگیمان حساستر کند و به ما کمک کند تا بهتر از حیوانات باغ وحشها مراقبت کنیم. این ادراک همچنین میتواند مردم را تشویق کند تا بیشتر مراقبت تأثیر انسان روی زمین باشند و بهتر از گونههایی که این احساسات را تجربه میکنند، محافظت کنند. پوکارل گفت: «وقتی درمورد حفاظت صحبت میکنیم، حداقل باید نوعی احساس درگیر آن باشد. چه راهی بهتر از اینکه فکر کنیم حیوانات همراه ما نیز این عواطف را تجربه میکنند؟»
دیدگاه شما