1- نمودار خطی (Line Chart)
این نمودار که ساده ترین شکل ممکن محسوب می شود از به هم وصل کردن قیمت های بسته شده یک سهم بدست می آید. در بسیاری از نرم افزارها می توان نمودار را براساس یک قیمت دیگر مانند قیمت بازگشایی یا مثلاً حداکثر رسم کرد. اما اکثر قریب به اتفاق چارتیست ها قیمتی را که بازار در ساعات آخر به عنوان بها پذیرفته معتبرتر می دانند.
2- نمودار میله ای (Bar Chart)
متداول ترین نوع نموداری که چارتیست ها از آن استفاده می کنند نمودار میله ای است. همانطور که از اسمش بر می آید قیمت هر روز مانند میله ای است که قسمت پایین آن حداقل و قسمت بالای آن حداکثر قیمتی است که سهم در طول روز اختیار کرده است. میله کوتاه عمود بر آن نیز قیمت بسته شدن سهم را نشان می دهد. بهترین کاربرد این نمودار موقعی است که تحلیل گر مایل است با یک دید کلی فاصله بسته شدن سهم با حداقل یا حداکثر آن را مشاهده کند.
نزولی в английский
در طول دوره سخت اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ علاقهٔ مردم به رفتن به سینما تا حدودی نزولی یافته بود.
During the difficult period of the late 1980s and early 1990s, the interest in going to the movies somewhat weakened.
با این وجود گزارش کنگرهٔ آمریکا خلاف این مسئله را مطرح میکرد و نشان میداد که از دسامبر ۲۰۰۶ روندی نزولی در کاهش شمار قتلها و خشونتهای مذهبی-طایفهای به وجود آمدهاست.
However, this report ran counter to reports to Congress, which showed a general downward trend in civilian deaths and ethno-sectarian violence since December 2006.
مجلهٔ مذهبی کریست این دِر گِگِنوارت چاپ آلمان با تأسف میگوید: «سطح اعتماد عامه به کلیساها سیر نزولی را طی میکند.»
The German religious journal Christ in der Gegenwart sadly comments: “The level of confidence placed in the Church by the populace continues to fall.”
عربستان سعودی «تولیدکننده نوسانی» سعی کرد تا سهم بازار را به دست گیرد، تولید را افزایش داد و باعث فشار نزولی بر قیمتها شد، این کار تسهیلات پرهزینه تولید نفت را کم سود یا حتی بی سود کرد.
Saudi Arabia, a "swing producer" trying to gain back market share after 1985, increased production and caused downward pressure on prices, making high-cost oil production facilities less profitable or even unprofitable.
منبع تغذیه کامپیوتر یک پالس را در ولتاژ منطقی برای هر دو موج نزولی یا هر عبور صفر از منبع برق AC تولید میکند.
The computer's power supply produces a pulse at logic voltages for either each half-wave or each zero crossing of AC mains.
حتی اگر به سبب ترس، از سیر نزولی و موقتی رنج ببریم، یَهُوَه میتواند به ما کمک کند که از این حالت بازگردیم.
رویش را به سوی سلی برگرداند، و برای اینکه وی را در برابر سیر نزولی لذّتهای ناشی از قلمبهگوییهای مضاعف متباین دلداری دهد، گفت: آنها هم به آنان که پایدارمیمانند و انتظار میکشند خدمت میکنند.
He turned to Sally, and to comfort her for the anti climax of the contrast added grandiloquently: They also serve who only stand and wait.
داده را به ترتیب نزولی) از Z تا A و از ۹ تا ۰ (مرتب میکند. از دادۀ ستون برگزیده برای مرتبسازی استفاده میشود
Sorts data in descending (from Z to A and from # to #). Data from selected column is used for sorting
چند سال پیش دورههای دانشگاهی اقدام کردند به منحرف کردن از دوره بنیان نهاده شده توسط آقای Wirth با جایگزینی تکنیکهای کلاسیک تجزیه نزولی بازگشتی با یک رویکرد شبه یونیکسی (Unix-like) از استفاده lex و yacc.
Some years ago university courses dared to deviate from the course set by Wirth with the replacement of the classical recursive descent parsing technique by a (nonetheless classical) Unix-like approach of employing lex and yacc.
هرچند با سیر نزولی استفاده از رابط کاربر و توابع تولید صدا به صورت دو قسمت مجزای کنترلکننده(دستگاه ورودی) و یک ترکیبکننده موسیقی (سینث سایزر) بترتیب، دو دستگاهی که از طریق زبان اجرایی موسیقی مانند رابط دیجیتالی سازهای موسیقی و کنترل صدای باز.
However, it is increasingly common to separate user interface and sound-generating functions into a music controller (input device) and a music synthesizer, respectively, with the two devices communicating through a musical performance description language such as MIDI or Open Sound Control.
خوشبینانهترین برآورد این است که شیوع بیماری تا ماه مارس به پایان خواهد رسید و مرحله روند نزولی ویروس به مدت ۳ تا ۴ ماه ادامه خواهد داشت.
The most optimistic estimate is that the outbreak will end by March and the downswing phase will last for 3-4 months.
بدین ترتیب محرومیت نسبی میتواند سه نوع متفاوت داشته باشد: محرومیت نزولی، که در آن انتظارات افراد ثابت اما تواناییهایشان بهطور مداوم کاهش مییابد.
Gurr differentiates between three types of relative deprivation: Decremental deprivation: one's capacities' decrease when expectations remain high.
نزولی بازگشتی توسط نیکلاس ورث و با PL/0 یک زبان برنامهنویسی علمی برای آموزش ساختار مترجمها در دههٔ ۷۰، محبوب شد.
Recursive descent was popularised by Niklaus Wirth with PL/0, an educational programming language used to teach compiler construction in the 1970s.
و پس از چند لحظه، درمانگرش یک رویه جدید را امتحان میکنه و اونها با هم شروع به آوازخوندن می کنند و گبی در میان اشک ریختن شروع به خوندن میکنه ، وشما میتونید بشنوید که گبی کلمات آهنگی که احساسش را توصیف می کنه، به راحتی میتونه تلفظ کنه، وشما میتونید بشنوید که گبی کلمات آهنگی که احساسش را توصیف می کنه، به راحتی میتونه تلفظ کنه، ودریک ترتیب نُت نزولی میخوند "بذار بدرخشه، بذار بدرخشه، بذار بدرخشه." ودریک ترتیب نُت نزولی می خوند "بذار بدرخشه، بذار بدرخشه، بذار بدرخشه."
And after a few moments, her therapist tries a new tack, and they start singing together, and Gabby starts to sing through her tears, and you can hear her clearly able to enunciate the words to a song that describe the way she feels, and she sings, in one descending scale, she sings, "Let it shine, let it shine, let it shine."
بعدها محققان شخصیتی (بهویژه Linda V. Berens) چهار توابع دیگر را به سلسلهمراتب نزولی اضافه کردهاند، توابع بهاصطلاح «سایه» که فرد بهطور طبیعی گرایشی نسبت به آن ندارد، اما میتواند توسعه یابد، یا درزمانی نمایان شود که فرد تحت استرس قرار دارد.
Later personality researchers (notably Linda V. Berens) added four additional functions to the descending hierarchy, the so-called "shadow" functions to which the individual is not naturally inclined but which can be developed, or emerge when the person is under stress.
ولی کشورهای فقیر در آفریقا ، وکشورهایی با درآمد پایین از نظر درصد مبتلایان به ویروس نرخ نزولی سریعتری دارند, برای اینکه انسانهای مبتلا در آنجا میمیرند.
But the poorer countries in Africa, the low-income countries down here, there the rates fall faster, of the percentage infected, because people still die.
فصل ششم -تحلیل ها و تاکتیک های سرمایه گذاری - بخش سوم - تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال
اساس این تحلیل بر بررسی روند قیمت یک سهم در گذشته و امکان تکرار الگوهایی (Pattem) آن در آینده ابداع شده است. در واقع برای یادگیری این نوع روش، تحلیل کننده که تکنسین چارتیست نامیده می شود صرفاً به یک روند قیمتی نیاز دارند که نمودار (Chart) نامیده می شود. چارتیست ها بر این باورند که تمامی اطلاعات مورد نیاز آنها در قیمت ها (Prices) نهفته است. همانگونه که تمامی اطلاعات دیگر باعث قرار گرفتن سهم در موقعیت کنونی گردیده است یک تکنسین ماهر می تواند از اطلاعاتی که صرفاً از روند قیمتی سهم اخذ شده است روند آینده آنرا تخمین بزند میزان موفقیت او بستگی به مهارتها و تجربیات او دارد.
چارتیست ها به خوبی می دانند که قیمت های کنونی یک سهم که به نظر تصادفی می رسند ممکن است به تدریج به الگوهای قابل تکراری تبدیل شوند که یک روند (Trend) را ایجاد کنند. تحلیل تکنسین-ها نهایتاً به شناخت زمان های Trend و Trade منتهی می شود. تکنسین (فردی که از تکنیکال استفاده می کند) با تکیه بر دانش خود، روند صعودی (Uptrend) یا نزولی (Down Trend) یک سهم را تشخیص داده و متعاقباً اقدام به معامله (Trade) می کند. این معامله در شروع یک روند نزولی فروش و در زمان شروع یک روند صعودی یا افزایشی خرید است.
برای شروع تحلیل گری تکنیکال، تحلیل گر به یک ذهن باز و بدون تعصب نیاز دارد که بتواند در میان انبوهی از اطلاعات و اخبار، بدون تعصب و صرفاً با تکیه بر دانش و تجربیات خود تصمیم گیری درست انجام دهد. به عنوان مثال یک چارتیست، هیچگاه خبری مبنی بر تعدیل مثبت EPS یا افزایش میزان فروش یک شرکت را در تحلیل خود دخالت نمی دهد یا احساسات پنهان درونی خود، برای یک سهام پرآوازه گذشته که بازده فوق العاده ای داشته و هم اکنون کلیه تحلیل ها به سهامدار اخطار مکرر فروش می کنند، را نادیده می گیرد.
دومین چیزی که نیاز دارید نرم افزار است. نرم افزارهای بورسی عموماً قسمت هایی دارند که اطلاعات شرکت ها را به عنوان ورودی پذیرفته و در خروجی نمودار آن را برایتان رسم می کنند کامل ترین نرم-افزاری که می بایست درصدد تهیه آن باشید مطلقاً باید دارای امکانات رسم، روی نمودارهایش باشد. بدون این رسم، هیچگاه نمی توان تحلیل های لازم را رویش انجام داد. یادگیری و تبحر در تحلیل تکنیکال، نیازمند مطالعه و بخاطر سپاری الگوها، شاخص های مهم و ممارست فراوان صرف ساعت ها وقت بر روی نمودارها است. همچنین انضباط یکی از شرطهای اصلی موفقیت در این نوع تحلیلگری می باشد.
سه مرحله مهم در یک آنالیز تکنیکال قابل شناسایی است:
1- مطالعه و بررسی عمیق:
چنانچه قصد دارید تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید باید با صرف وقت و در آرامش بدور از هیاهوی بازار و خصوصاً شایعات صورت گیرد. شنیده ها جایی در این تحلیل ندارند.
2- استمرار تحلیل:
پس از خرید و یا فروش یک سهم، رفتار آن همواره زیر ذره بین تکنسین قرار می گیرد. هیچ تحلیلی ابدی و همیشگی نیست. همانگونه که هر روز بارها خود را در آینه نگاه می کنید باید سهامتان را هر روز مورد بازبینی قرار دهید.
3- تصمیم گیری به موقع و قاطعانه:
باید قاطعانه و بدون تردید تصمیم گرفت و بلافاصله به آن عمل نمود. این تصمیم یا فروش است یا خرید. کمترین سستی و غفلت ممکن است سود شما را تبدیل به ضرر کند یا باعث شود فرصت خرید یک سهم پر ارزش را از دست بدهید.
بیشتر فعالیت و رفتار یک تحلیلگر تکنیکال با نمودار است. نمودار یک شکل از حرکت قیمتی است که در صفحه مختصات، محور افقی زمان و محور عمودی بیانگر سهم است. نمودار حاصله از روند قیمتی یک سهم بعلاوه حجم معاملات مربوط به هر قیمت در محور عمودی اطلاعات خام هر تکنسین را تشکیل می دهد.
بطور کل سه نوع نمودار در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد بدین ترتیب:
1- نمودار خطی (Line Chart)
این نمودار که ساده ترین شکل ممکن محسوب می شود از به هم وصل کردن قیمت های بسته شده یک سهم بدست می آید. در بسیاری از نرم افزارها می توان نمودار را براساس یک قیمت دیگر مانند قیمت بازگشایی یا مثلاً حداکثر رسم کرد. اما اکثر قریب به اتفاق چارتیست ها قیمتی را که بازار در ساعات آخر به عنوان بها پذیرفته معتبرتر می دانند.
2- نمودار میله ای (Bar Chart)
متداول ترین نوع نموداری که چارتیست ها از آن استفاده می کنند نمودار میله ای است. همانطور که از اسمش بر می آید قیمت هر روز مانند میله ای است که قسمت پایین آن حداقل و قسمت بالای آن حداکثر قیمتی است که سهم در طول روز اختیار کرده است. میله کوتاه عمود بر آن نیز قیمت بسته شدن سهم را نشان می دهد. بهترین کاربرد این نمودار موقعی است که تحلیل گر مایل است با یک دید کلی فاصله بسته شدن سهم با حداقل یا حداکثر آن را مشاهده کند.
همانطور که در شکل می بینید اگر قیمت بسته شدن سهم نزدیک به حداقل باشد به معنی کاهش قیمت سهم و اگر در نیمه بالایی و نزدیک قیمت حداکثر باشد نشان دهنده رشد آن است.
3- نمودار شمعی ژاپن (Cendlistick)
با وجود قدمت 300 ساله اش در سال های اخیر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته و همانگونه که از نامش پیداست تغییرات قیمت در نمودارهای روزانه که شامل قیمت باز شدن و قیمت حداقل و حداکثر است شبیه شمع است. نمودار گفته شده در صورتی که افزایشی باشد (یعنی قیمت Close بالاتر از Open باشد) بصورت شمع توخالی سفید، در صورتیکه کاهشی باشد (یعنی قیمت Close پایین تر از Open باشد) بصورت شمع توپر نشان داده می شود.
بسیاری از تکنسین ها به جهت سهولت، این نمودار را جهت تحلیل هایشان ترجیح می دهند. به دلیل اینکه در این نوع نمودارها افزایش و کاهش قیمتی در نگاه اول به راحتی مشهود است. تحلیل تکنیکی بر سه اصل اساسی، پایه گذاری شده است که در تمام بازارهای جهان صدق می کند:
اصل اول- اولین و مهمترین اصل در تحلیل تکنیکی این است که همه چیز و هرگونه اطلاعات موجود پیرامون یک سهم در قیمت بازار آن تبلور می یابد. تکنسین ها (کسانی که برای تحلیل بازار از تحلیل تکنیکی استفاده می کنند) معتقدند که تمام دانش موجود درباره یک سهم صرف نظر از این که بنیادی، اقتصادی، سیاسی و یا روانشناختی باشد، در قیمت بازار سهم نمایان می گردد.
تکنسین های متعصب بر خلاف تحلیل گرهای بنیادی، مطالعه اطلاعات و صورتهای مالی شرکت ها و درآمد آنها و عوامل عرضه و تقاضا را بیهوده می دانند. آنها معتقدند که تمام این اطلاعات متفرقه در یک جا به منصه ظهور می رسد، که همان قیمت روز سهام است.
اصل دوم- قیمت ها در روندهایی حرکت می کنند که آن روندها نسبت به تغییرات مقاومت می کنند. اصل دوم که تحلیل تکنیکی بر پایه آن بنا شده، این است که قیمت ها در مسیرها یا روندهای خاصی حرکت می کنند و آن روندها در مقابل تغییرات ناگهانی از خود مقاومت نشان می دهند. عرضه و تقاضایی که برای یک محصول وجود دارد باعث می شود تا روند حرکت سهم مربوط به شرکت تولید کننده ی آن محصول در حالت تعادل قرار گیرد. وقتی حرکتی آغاز گردید، تغییری در آن پدیدار روند نزولی یا Down Trend نمی شود مگر اینکه خود به پایان رسد. مثلاً اگر سهم شروع به بالا رفتن کند، افزایش قیمت آن ادامه پیدا خواهد یافت تا اینکه به نقطه بازگشت مشخصی برسد.
اصل سوم- فعالیت بازار قابل تکرار است. بازار دائماً در حال تکرار خود است. الگوهای مشخصی را در فاصله زمان های مختلف می توان یافت، یعنی الگوهایی که دائم در حال تکرار شدن می باشند. این البته به یک اصل روانشناختی برمی گردد که انسانها در شرایط مشابه عکس العمل های مشابهی از خود نشان می دهند. از آنجایی که بازار سرمایه نیز انعکاسی از عملکرد انسانهاست، تکنسین ها این عملکردها را مطالعه می کنند تا در موقعیت های مشابه بتوانند عکس العمل های مشابه را پیش بینی کنند.
نمودارها ابزارهای مناسب تحلیل تکنیکی می باشند و رایج ترین نمودار، نمودار میله ای است. در نمودار میله ای چهار نوع داده مختلف درباره یک سهم مورد نیاز است که عبارتند از:
قیمت بالا (High): بالاترین قیمت سهم در روز.
قیمت پایین (Low): پایین ترین قیمت سهم در روز.
قیمت افتتاح (Open): قیمتی که سهم با آن باز می شود و اغلب قیمت اختتام روز قبل می باشد.
قیمت افتتاح (Close): قیمتی که سهم در آخر روز با آن بسته می شود.
نمودارها از هر نوع که باشند باید به سه صورت قابل دسترسی باشند. روزانه، هفتگی و ماهانه. نمودار ماهانه روند کلی سهم را در بلندمدت نشان می دهد. نمودار هفتگی روند میان مدت را نشان می دهد و نمودار روزانه روند کوتاه مدت سهم را نمایان می سازد. بسیاری از تکنسین ها ابتدا روند بلندمدت و میان مدت را در نظر می گیرند و در کنار آن از خرید و فروش های کوتاه مدت سودهای کلان عاید خود می سازند. توجه کنید حتی اگر سهمی روند نزولی در بلند مدت داشته باشد می تواند در معاملات کوتاه مدت و نوسان گیری سودآور باشد.
یک سهامدار بسته به شرایط، وقت و مبلغ سرمایه گذاری خود از هر کدام از تحلیل ها استفاده می برد. لزومی ندارد یک سرمایه گذار به صورت حرفه ای از یک تحلیل تکنیکی استفاده نماید. تا اندازه ای که به جواب موردنیاز در طول برنامه ریزی کوتاه مدت یا بلندمدت نزدیک شود. تحلیل تکنیکی نسبت به تحلیل بنیادی در بازار بورس ایران نوپا است. میزان زیادی از تحلیل تکنیکی را در شرایط عملی کار باید تجربه نمود.
تعریف تحلیل تکنیکی: بررسی تغییرات قیمت های پیشین به منظور پیش بینی تغییرات آتی قیمت.
تحلیل تکنیکی در زمینه سهام، شاخص ها، کالاها و یا هر ابزار قابل داد و ستد که متأثر از نیروهای عرضه و تقاضا باشد قابل کاربرد است. قیمت، به ترکیبی از نرخ های باز شدن، حداکثر، حداقل و نرخ بسته شدن یک ورقه بهادار مشخص در بازه زمانی معین اشاره دارد. واحد بازه زمانی ممکن است کمتر از روز (تغییرات قیمت از یک معامله تا معامله بعدی) روزانه، هفتگی یا ماهانه باشد و ممکن است از چند ساعت تا چند سال ادامه داشته باشد. بعضی از تکنسین ها علاوه بر نمودار قیمت، مقادیر حجم (تقاضای اولیه موقع باز شدن نماد) را نیز برای مطالعه عملکرد قیمت بکار می برند.
براساس تحلیل تکنیکی قیمت فعلی منعکس کننده تمام اطلاعات است. با توجه به اینکه اطلاعات قبلاً اثر خود را بر روی قیمت گذاشته است، لذا قیمت نشان دهنده کلیه اطلاعات مشارکت کنندگان در بازار شامل: معامله گران، سرمایه گذاران، مدیران پرتفوی، تحلیل گران خرید سهام، تحلیل گران فروش سهام، جهت دهندگان به بازار، تحلیل گران تکنیکی، تحلیل گران بنیادی است. مخالفت با قیمت هایی که با چنین ترکیبی از افراد با چنین تخصص ها و اعتبارهایی تعیین شده بسیار نابخردانه است. تحلیل تکنیکی از اطلاعات بدست آمده از قیمت، برای تفسیر اینکه بازار چه می گوید با هدف پیش بینی آینده استفاده می کند.
تحلیل تکنیکی فقط با دو چیز سر و کار دارد:
الف- قیمت فعلی چیست؟
ب- سابقه تغییرات قیمت چیست؟
روشهای تحلیل گری قیمت سهام در بورس اوراق بهادار
یکی از عواملی که در توسعه و رشد بازار سرمایه نقش موثری دارد آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل گیری آنها است .
● مقدمه یکی از عواملی که در توسعه و رشد بازار سرمایه نقش موثری دارد آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل گیری آنها است . بی شک از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه می توان ریسک بازار سرمایه یا مخاطره سرمایه گذاران را تقلیل داد و جلوی ضرر و زیان افراطی و ناشی گری حاصل از برآیند سرمایه گذاری را خنثی نمود . با توجه به سیاست های اخیر بورس اوراق بهادار در خصوص گسترش جغرافیایی و موضوعی بورس که در پی آن تالارهای متعدد منطقه ای در اقصی نقاط کشور ایجاد شده است یقیناً می طلبد که فرهنگ عامه سرمایه گذاری در بازار سرمایه تقویت گردد . یکی از این عوامل موثر و تقویت کننده که به نوبه خود می تواند سبب تداوم رشد و توسعه بورس اوراق بهادار گردد و سر منشاء گفتمان بهتری در مدیریت نقدینگی جامعه و مبحث فاینانس شرکتها باشد، بدون تردید گسترش آموزش های مورد نیاز جهت انجام معاملات سودمند و در وهله بعد آموزشهای لازم در خصوص مهارت تحلیل گری و تجزیه و تحلیل اوراق بهادار است. زیرا هر اندازه که بینش و درک سرمایه گذاران و معامله گران در این زمینه ها افزایش یابد از رکودهای لحظه ای ، ترقی قیمت ها بصورت حبابی و واکنش های نابهنگام در معاملات جلوگیری می کند و نه تنها شفافیت و روشنگری در معاملات را تقویت می کند بلکه بازار را به سمت و سوی کارا بودن سوق خواهد داد . بدیهی است که این امر با افزایش انگیزش سهامداران ، رقم معاملات در بورس را نیز ترقی داده و از نظر حجم معاملاتی فاصله بورس ایران را با کشور های همردیف خود کاهش خواهد داد . با این مقدمه کوتاه مقاله حاضر بیان می دارد که در خصوص آنالیز قیمت سهام و سرمایه گذاری در دارائیهای مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادین (Fundamental) روش چارتیست یا تکنیکال (Technical) و روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) است که در ادامه این مبحث به آنها پرداخته می شود . ۱) روش بنیادین در بازار سرمایه ارزش سهام بر اساس میزان منافع آتی و اطمینان از تحقق آنها تعیین می گردد و هر اندازه اطمینان نسبت به کسب بازده بیشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمایه و سود آن کمتر می رسد . عوامل و متغیرهای متعددی در بازار سرمایه و در سطح کلان کشور بر روی قطعیت یا عدم قطعیت سود و نیز تغییرات قیمت دارائیهای مالی اثر می گذارد . به همین خاطر روش بنیادین به بررسی دقیق عوامل محیطی که ممکن است بر روند حرکت قیمت سهام و به تبع آن بر بازده دارائیهای مالی تاثیر گذارد می پردازد . در این روش به منظور تحلیل گزینه های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بایستی به سه مرحله اساسی ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه نمود . الف) بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور : در نظام کنونی اقتصاد جهانی ، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادی را ایفاء می کند و وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی کشور در حال و آینده تاثیر بسزایی بر میزان سود آوری شرکتها خواهد گذاشت . بنابراین در تحلیل بنیادین ابتداً بایستی تغییر و تحولات اوضاع اقتصادی حال و جهت گیری های آتی بدقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد . این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخص های کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم ، تولیدات ملی ، نرخ بهره ، نرخ ارز ، میزان بیکاری ، نرخهای رشد اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی دولت و سایر نهادهای تاثیر گذار است که تحلیل گر با بررسی آنها پیش بینی های دقیق تری از وضعیت بازار سهام و صنعت خاص بعمل می آورد و از دور نمای آتی سهام موجود در بازار و بالحض سهام شرکت مورد نظر مطلع می گردد . ب) بررسی صنعت مورد نظر : دومین مرحله از تحلیل بنیادین بررسی وضعیت و موقعیت فعلی صنعت مورد نظر و روند رشد آتی آن است . سهامداران و معامله گران برای شرکتهایی که در صنایع روبه رشد و سود آور فعالیت می کند ارزش بیشتری قایل هستند . عوامل مطلوب صنعت در این تحلیل عبارتند از : ۱) تقاضای رو به رشد و فزاینده برای محصولات یا خدمات آن صنعت ۲) برخورداری از ویژگی ممتاز به گونه ای که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی برای نفوذ در بازار داخلی نباشند . ویژگی ممتاز می تواند از نیروی کار ماهر و متخصص ، اسم و رسم تجاری مناسب ، فناوری پیشرفته تولید و سهم بازار در خور توجه ناشی شود . ۳) محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت که در این حالت هر چقدر تعداد کالاهای جانشین محدودتر باشد موقعیت بازاری آن صنعت ، مطلوبتر خواهد بود . ۴) دخالت محدود ارگانهای تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف فعالیت آنها یک عامل مثبت تلقی می گردد زیرا مداخله نهادهای دولتی در فعالیت شرکتها و اتخاذ تصمیمات اثرگذار توسط آنها موجبات تضعیف حیطه عملکرد مدیریت و نوسانات حاد قیمت سهام و بازده شرکت را فراهم می آورد . ۵) استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز گاهاً فشردگی بازار صنعت مورد نظر باعث می گردد که رقباء جدید به آسانی وارد آن صنعت نگردند و بازار صنعت دستخوش نوسانات ناشی از ورود آنها قرار نگیرد . ج) تجزیه و تحلیل شرکت : در مرحله سوم تحلیل بنیادین ، تحلیل گر بازار سرمایه بعد از انتخاب صنعت مناسب بایستی شرکتی را از میان شرکتهای موجود در آن صنعت با توجه به معیارهای زیر انتخاب نماید . ۱) موقعیت رقابتی برتر شرکت : در هر صنعتی شاید دهها شرکت و موسسه به فعالیت بپردازند لیکن ممکن است تنها چند شرکت عمده موفقیت چشمگیری در بازار داشته باشند بررسی موقعیت رقابتی شامل میزان فروش و نرخ رشد آن ، سهم بازار شرکت از صنعت ، کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آنها و سایر عوامل خاص رقابتی می باشد . ۲) کیفیت عملکرد مدیریت شرکت : از آنجا که موقعیت هر شرکت وابسته به قابلیت ها و تواناییهای مدیریت آن است لذا بایستی در وهله اول به خصوصیات و ویژگیهای مدیران آن شرکت همانند تجربه ، تحصیلات ، موفقیت های قبلی ، نوآوری ، ابتکارات و جدیت و تلاش آنها توجه نمود . و در وهله دوم اعمال مدیریت یعنی کارایی مدیریت در اداره دارائیها ، تولید و عملیات ، فروش محصولات ، به خدمت گرفتن فناوری جدید وعرضه محصولات جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . ۳) بررسی موقعیت مالی شرکت از قبیل نسبت های سود آوری ، بدهی ، کارایی و نقدینگی و مقایسه آن با گذشته شرکت و رقباء موجود در صنعت است . بررسی ها نشان می دهد که تحلیل بنیادین از توان بالقوه ای برای تشخیص وضعیت کلان اقتصاد حاکم برخوردار است و تغییر و تحولات جاری شرکتها را به خوبی در تیررس نگاه خود قرار میدهدو نیز مهارت نگاه نمودن از بالا به پائین را به تحلیل گران می آموزاند و با این مشخصه ها ضمن اینکه احتمال بدست آوردن منفعت مورد انتظار را تقویت می کند نوعی منطق گرایی مالی را نیز به سرمایه گذاران عرضه می دارد . مزیت اصلی تحلیل بنیادین کاربرد فراوان اش در سرمایه گذاری های میان مدت وبلند مدت است . ۲) روش تکنیکال متخصصین و معتقدین روش تکنیکال (Technical) بر این باورند که در بازار سهام ، تمامی اطلاعات موردنیاز در قیمتها نهفته است . و با تمرکز بر روی قیمت های دوره های قبل و زمان حال سهام و پیش بینی آتی آن می توان از یک انتخاب مناسب در بازار سود جست . در واقع تکنیکالیست ها بر عکس بنیادگراها که به چرایی قیمت ها تاکید داشتند بر روی «چیستی قیمت تمرکز دارند» . این نوع سرمایه گذاری با استفاده از مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده آن و امکان تکرار الگوهایی مشابه صورت می پذیرد . زیرا تکنیکالها ابراز می دارند که تمامی وقایع جاری اقتصادی کشور و نیز صنعت و انتظارات سهامداران نهایتاً بر قیمت سهام تاثیر گذاشته است . لذا بایستی پیشینه تاریخی و نمودار قیمت سهام بدقت بررسی گردد . در واقع تحلیل گر یا تکنسین صرفاً به یک روند قیمتی نیاز دارد که در قالب نمودار (Chart) عرضه می شود به همین دلیل به تکنسین ها ، چارتیست نیز گویند . چارتیست ها عنوان می دارند که قیمتهای کنونی یک سهم که به نظر تصادفی می رسد ممکن است بتدریج به الگوهای قابل تکراری تبدیل شوند . این تکرار قیمتها یک روند (Trend) را ایجام می کند که می تواند حالت صعودی (uptrend) یا نزولی (Down Trend) به خود گیرد و نوع معامله (Trade) در هر یک از حالت متمایز از دیگری خواهد بود . استراتژی معامله گر ( یا سهامدار ) برای تعیین زمانهای خرید یا فروش بستگی مستقیم به مدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد. این زمانها می تواند بسیار کوتاه در حد چند ساعت یا نسبتاً طولانی به چندین سال برسد . که عملاً در بازار سهام ایران بدلیل محدودیت های قانونی موجود و فقدان سیستمهای خرید و فروش بلادرنگ (Real Time) خرید و فروش در کمتر از یک هفته عملاً امکان پذیر نیست . این متد تحلیل نیاز به یک شعور باز و عاری از هرگونه تعصب به سهام شرکت مورد نظر دارد تا تحت تاثیر شایعات و اطلاعات نادرست و گمراه کننده قرار نگیرد و همچنین نیاز به نرم افزار محاسباتی است که اطلاعات شرکتها را بعنوان ورودی پذیرفته و خروجی آن نموداری از روند قیمت ها باشد . عوامل اصلی موفقیت در این روش نیازمند داشتن تبحر ، ممارست و یادگیری مداوم و توانایی در مهارتهای زیر است . ۱) مطالعه و بررسی عمیق که باید با صرف وقت و در آرامش و بدور از هیاهوی بازار و خصوصاً شایعات صورت گیرد . ۲) تصمیم گیری به موقع و قاطعانه خرید یا فروش که بلافاصله باید به آن عمل کرد . ۳) بعد از اقدام ( خرید یا فروش سهم ) رفتار آن همواره زیر ذره بین قرار گیرد و بررسی و تحلیل حالت استمرار داشته باشد . مراحل بررسی قیمت سهام توسط چارتیست ها یا تکنیکالیست ها به قرار زیر است : ۱) انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی ( همانند تغییرات قیمت در هر ساعت ، روز ، هفته ، ماه و . ) و نیز انتخاب اشکال نمودار از قبیل میله ای ، خطی ، شمعی (Gandlistick) که معمولاً از مورد آخری جهت نشان دادن روند ها استفاده بعمل می آورند . ۲) بررسی روند شاخص کل ۳) بررسی روند شاخص ۵۰ شرکت برتر ( خصوصاً اگر سهم مورد نظر بین این شرکتها باشد ) ۴) روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دوره های روزانه وهفتگی و برای افق بلند مدت دوره های ماهانه بررسی می گردد . ۵) تعیین سطح مقاومت (Risstance) یا حد بالای قیمت و سطح حمایت (Support) یا حد پائین قیمت و نقطه پرش (Breakout) یا قیمتهای بالاتر از دو نقطه فوق الذکر است . در این حالت فرصت های خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمایتی و مقاومتی مشخص می شود که نحوه تعیین اینگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درک تکنسین ها بستگی دارد که بدقت حرکات بازار را تشخیص می دهند و از روند گذشته نتیجه گیری بهتری داشته باشند . ۳) روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT)[۱] این روش که ابتدا توسط هری مارکویتز[۲] بصورت عملی بیان شد بر اساس یک سری مفروضات خاصی است که اهم آن گویای این است که بازار کارا است و انتشار اطلاعات بصورت یکپارچه و در اختیار همکان است و شفافیت اطلاعات در معاملات حاکم است . مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است. لذا قاعدتاً سرمایه گذار حرفه ای نباید تمامی سرمایه خود را دریک قلم دارایی سرمایه گذاری کند ( و منطق اقتصادی نیز این را تایید می کند ) . بلکه بایستی آن را در مجموعه ای از سهام یا دارائیها سرمایه گذاری کند که این مجموعه به پرتفوی معروف است . پرتفوی[۳] یا سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکتهایی است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارائیها تا حدودی به صفر نزدیک است . و تلاشها بر این است که ریسک غیر سیستماتیک یا تنوع پذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد . به همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است به گونه ای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی زمانیکه بازده یکی کاهش روند نزولی یا Down Trend پیدا می کند بازده دیگری افزایش یابد در این راستا مراحل زیر توسط سرمایه گذار و یا معاملگر در بازار رعایت می گردد . ۱) تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام ۲) ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها ۳) بهینه نمودن ترکیب سهام ( پرتفوی ) ۴) ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام تحلیل پرتفوی ، کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و بازده و نیز تجزیه و تحلیل بازار دارد و به همین خاطر نرم افزارهای طراحی شده است که قابلیت محاسبه ریسک بازار و مقایسه آن با ریسک صنعت و شرکتها را دارد . در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایه گذار به بازده بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب ، بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پرتفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا (Beta)محاسبه می شود . این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای است . ● نتیجه گیری در تجزیه و تحلیل قیمتهای سهام و گزینش تصمیمات سرمایه گذاری هر سه روش روند نزولی یا Down Trend فوق الذکر کاربرد زیادی دارند لیکن ترکیبی از هر سه متد قدرت تشخیص و رویه های انتخاب بهتری را به سرمایه گذارعرضه می دارد . بطوریکه روش بنیادین از دید کلی وضعیت کنونی بازار و دور نمای آتی را شناسایی می کند . روش تکنیکال با بررسی دقیق قیمتها می خواهد اشتباهات گذشته تصمیم گیری را تکرار نکند و از لغزش ها دوری جوید و پیش بینی خود را بر منطق دقیق و عاری از هرگونه احساسات فردی استوار نماید . در حالیکه روش MPT نیز که اساس و پایه تحلیل های موجود بازار سرمایه است درصدد این است که از ریسک های غیرسیستماتیک اجتناب نموده و یا کاهش داده و به کسب بازده معقول ( نسبت به ریسک آن ) بیاندیشد. اما تجربه نشان داده است که ترکیب روشهای فوق ابزاری به مراتب بهتر جهت تحلیل قیمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهای سهامی که سرمایه گذاران آن زیاد حرفه ای بنظر نمی رسند .
روند چیست؟ | آموزش کامل انواع روند های قیمتی
روند یا ترند، تمایل قیمت برای حرکت در یک جهت خاص در یک دوره زمانی است. روندها بوسیلهی ترندلاینها، پرایس اکشن و اندیکاتورها شناسایی میشوند.
ترندلاینها جهت روند را مشخص میکنند در حالی که اندیکاتوری مانند RSI قدرت آن را در هر نقطهی زمانی نشان میدهد.
ممکن است عبارت هایی مانند
را شنیده باشید. این موارد اهمیت زیاد این مبحث را نشان میدهند.
یکی از ارکان اصلی موفقیت یک معاملهگر شناسایی ترند است و در صورتی که قصد دارید در بازار های مالی به سوددهی برسید باید این مهارت را یاد بگیرید.
انواع روند قیمت
ترندها از نظر حرکتی به سه دسته تقسیم میشوند:
صعودی:
در روند صعودی (Uptrend) قیمت به سمت بالا حرکت میکند.
قیمت در این حالت سقف و کف بالاتری نسبت به سقف و کف قبلی خود دارد ( Higher High و Higher Low ایجاد میکند ).
مثال زیر نمونهای از آن است:
نزولی:
در روند نزولی (Downtrend) قیمت به سمت پایین حرکت میکند.
قیمت در این حالت سقف و کف پایینتری نسبت به سقف و کف قبلی خود دارد ( Lower High و Lower Low ایجاد میکند ).
تصویر زیر نمونهای از آن را نشان میدهد:
خنثی یا رنج:
در روند خنثی (Sideways Trend) قیمت به صورت افقی حرکت میکند و نشان دهندهی مساوی بودن عرضه و تقاضا میباشد.
در تصویر زیر میتوانیم ترند خنثی را همراه با ترند صعودی و نزولی ببینیم:
مثال زیر ترند خنثی را به ما نشان میدهد:
ترندها از نظر زمانی به سه دسته تقسیم میشوند:
بلند مدت:
یکساله یا بیشتر
میان مدت:
از سه هفته تا سه ماه
کوتاه مدت:
کمتر از سه هفته
سخن پایانی
در این مقاله سعی کردیم بدون هیچگونه اضافه گویی و مطالب متفرقه ترند را معرفی کنیم و انواع آن را به شما آموزش دهیم.
تجربه به ما ثابت کرده است که یادگیری این مبحث بسیار زمانبر و نیازمند تمرین زیادی است. حرکت قیمت در بسیاری از مواقع مانند مثال های بالا نیست و پیچیدگی زیادی دارد به گونهای که بسیاری از معاملهگران نمیتوانند روند قیمت را به درستی مشخص کنند و در تله های بازار گرفتار میشوند. توصیهی ما به شما این است که در دوره های معاملاتی آکادمی پروتریدرز شرکت کنید زیرا ما این مبحث را به صورت عمیق و مفهومی به شاگردان خود آموزش میدهیم.
بررسی روند توزیع درآمد در برنامههای توسعه و عمرانی ایران (1383-1348)
در این تحقیق برای ارزیابی توزیع درآمد از شاخص ضریب جینی ((Gini، شاخص تایل (T)، شاخص نسبت دهک دهم به دهک اول (D10/D1)، شاخص نسبت تمرکز چهار دهک بالا (UPCR4) که وضعیت ثروتمندان جامعه و چهار دهک پایین (Down CR4) که وضعیت فقرا در جامعه و (CR2 MOT) که به وضعیت خانوارهای متوسط جامعه توجه دارد استفاده شده است.
شاخصهای فوق در طی سه دوره زمانی در برنامههای عمرانی سالهای (1358-1348)،در طی دوره (1367-1358) و در سه برنامه توسعه سالهای (1383-1368) محاسبه شده است.
در مجموع با مروری بر شاخصهای مختلف توزیع درآمد در کل کشور، میتوان نتیجه گرفت که اکثر شاخصهای نابرابری طی سالهای (1361-1347) دارای روند صعودی بوده و پس از 1362 تا سال 1383 دارای روند نزولی بودهاند. یافتههای مطالعه جاری نشان میدهد که در سال 1358 ده در صد ثروتمندترین خانوارها نزدیک به 27 برابر ده در صد فقیرترین خانوارها درآمد داشتهاند که این نسبت در سال 68 به 17 برابر و در سال 1383 به 14 برابر کاهش یافته است. در مجموع ضریب جینی (Gini)، شاخص تایل(T) و سایر شاخصها توزیع درآمد در این تحقیق نشان میدهد که سیاستهای توزیع درآمد در سه برنامه توسعه بعد از انقلاب سالهای (1383-1368) تأثیر معنیداری در کاهش نابرابری درآمد در اقتصاد ایران به همراه داشته است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Survey of Income Distribution Trend During the Development Programs in Iran (1969-2004)
نویسندگان [English]
- Mohammad Nabi Shahaki Tash 1
- Ali Dehghani 2
- Mohim Shahaki Tash 3
1 PhD student in Economics, Allameh Tabatabaei University
2 Mofid University faculty member
3 PhD student, Faculty of Economics, UM University
چکیده [English]
In this study, Gini coefficient index (GINI), Teil index (T), tenth to first deciles ratio (D10/D1), upper four deciles concentration ratio (UPCR4), in which the rich situation and lower four deciles (DOWNCR4) that indicate the poor situation has been used for evaluating income distribution.
The above mentioned indices calculated during the 3 periods of development programs (1969-1979) before revolution, the second one during 1979-1988 and the last one (i.e. 3 Development program) during 1989-2004.
At the end, having reviewed various income distribution indices, we can conclude that most of the inequality indices had the upward trend during the years 1969-1982. At the same time, the mentioned indices had the downward trend during the years 1983-2004.
The results show that the upper 10 percent of the rich has almost 27 times higher income share than the lower 10 percent of the poor during the year 1979. In addition, this ratio has decreased to 17% and 14% during the years 1989 and 2004, respectively.
Also, having considered in GINI and Theil, it is concluded that income distribution policies had significant effect on decreasing the income inequality in Iran during the 3 development programs (i.e. 1989-2004)
دیدگاه شما