این نکته را هم همیشه به یاد داشته باشید که اگر نسبت P/E یک سهام بالا است به معنی این که همیشه می تواند بالا باشد نیست و شما باید قبل از سرمایه گذاری مواردی دیگری را هم به همراه این نسبت بررسی و تحلیل کنید.
فرمولهای مهم و کاربردی بازار سرمایه (بورس) – جبران ضرر در بازارهای مالی
فرمولهای مهم و کاربردی بازار سرمایه (بورس) از جمله فرمولهای محاسبهی میزان رشد یا افت قیمتها، سود شرکتها، افزایش سرمایهها، درصد کسب سود برای جبران ضررها و… از مواردی است که هر سرمایهگذار میبایست مدنظر قرار دهد و از آنها استفاده کند.
فرمول بهدست آوردن میزان رشد مورد انتظار (بازدهی مثبت):
A × [1 + (n ÷ 100)] = B
A = عدد فعلی
n = درصد رشد مورد انتظار
B = عدد مورد انتظار
مثال: قیمت سهمی 8000 ریال است. در صورتی که انتظار داشته باشیم این سهم 20 درصد رشد کند، قیمت سهم چند میشود؟
8000 × [1 + (20 ÷ 100)] = 9600
فرمول بهدست آوردن میزان افت مورد انتظار (بازدهی منفی):
A × [1 – (n ÷ 100)] = B
A = عدد فعلی
n = درصد افت مورد انتظار
B = عدد مورد انتظار
مثال: قیمت سهمی 8000 ریال است. در صورتی که انتظار داشته باشیم این سهم 20 درصد افت کند، قیمت سهم چند میشود؟
8000 × [1 – (20 ÷ 100)] = 6400
فرمول محاسبهی درصد رشد (سود) ارزش هر سهم را درک کنید یا افت (ضرر) بین دو عدد (نرخ رشد):
[(A – B) ÷ B] × 100 = n
A = عدد فعلی
B = عدد قبلی
n = درصد رشد یا افت
توجه: در صورتی که عدد بهدست آمده مثبت باشد، نشان دهندهی درصد رشد (نرخ رشد مثبت) و در صورتی که عدد بهدست آمده منفی باشد، نشان دهندهی درصد افت (نرخ رشد منفی) میباشد.
مثال 1: قیمت خرید سهمی (قیمت قبلی) 6000 بوده است. در صورتی که ارزش هر سهم را درک کنید قیمت فعلی این سهم 7500 ریال باشد، در حال حاضر چند درصد سود (رشد) کردهایم؟
[(7500 – 6000) ÷ 6000] × 100 = 25
مثال 2: قیمت خرید سهمی (قیمت قبلی) 8000 بوده است. در صورتی که قیمت فعلی این سهم 6800 ریال باشد، در حال حاضر چند درصد ضرر (افت) کردهایم؟
[(6800 – 8000) ÷ 8000] × 100 = -15
فرمول محاسبهی درصد پوشش یک عدد:
(A ÷ B) × 100 = n
A = عدد فعلی
B = عدد قبلی
n = درصد پوشش
مثال 1: درآمد شرکتی 500 میلیارد تومان است. در صورتی که سود ناخالص آن 200 میلیارد تومان، سود عملیاتی 150 میلیارد تومان و سود خالص 100 میلیارد تومان باشد، حاشیه سود ناخالص، عملیاتی و خالص آن چند درصد است؟
(200 ÷ 500) × 100 = 40 (حاشیه سود ناخالص)
(150 ÷ 500) × 100 = 30 (حاشیه سود عملیاتی)
(100 ÷ 500) × 100 = 20 (حاشیه سود خالص)
مثال 2: سود خالص شرکتی در کل سال مالی قبل 80 میلیارد تومان است. در صورتی که در گزارش 6 ماهه سال مالی جاری، 120 میلیارد تومان سود خالص محقق کرده باشد، این شرکت چند درصد از سود سال گذشته خود را تا 6 ماهه سال جاری پوشش داده است؟
(120 ÷ 80) × 100 = 150
مثال 3: سود عملیاتی شرکتی 200 میلیارد تومان و مالیات بر درآمد آن 18 میلیارد تومان است. مالیات بر درآمد این شرکت چند درصد از سود عملیاتی آن میباشد؟ (این شرکت چند درصد مالیات بر درآمد پرداخت میکند؟)
(18 ÷ 200) × 100 = 9
نکته: با استفاده از فرمولهای بالا میتوانید میزان رشد یا افت سودآوری و فروش شرکتها، درآمدها، هزینهها، مالیات و… را در گزارشات صورتهای مالی میاندورهای (3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه) و سالانه (12 ماهه) و گزارشات فعالیتهای ماهانه محاسبه، بررسی، تحلیل و یا پیشبینی کنید.
فرمول بهدست آوردن تعداد سهام پس از افزایش سرمایه:
A × [1 + (n ÷ 100)] = B
A = تعداد سهام قبل از مجمع
n = درصد کل افزایش سرمایه از هر محلی
B = تعداد سهام پس از مجمع و ثبت افزایش سرمایه
مثال: شرکتی 80 درصد افزایش سرمایه دارد (از هر محلی)؛ اگر تعداد سهام ما در این شرکت 1000 عدد باشد، پس از مجمع افزایش سرمایه و ثبت آن، چند سهم خواهیم داشت؟
1000 × [1 + (80 ÷ 100)] = 1800
فرمول بهدست آوردن قیمت تئوریک سهام پس از افزایش سرمایه:
[A + ((n ÷ 100) × M)] ÷ [1 + (N ÷ 100)] = B
A = قیمت پایانی سهم قبل از مجمع افزایش سرمایه
n = درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات حال شده سهامداران و آورده نقدی
M = آوردهی نقدی سهامداران به ازای هر سهم به ریال – معمولاً قیمت اسمی سهم یعنی 1000 ریال است
N = درصد کل افزایش سرمایه از هر محلی
B = قیمت تئوریک سهم پس از مجمع افزایش سرمایه
(n ÷ 100) × M = مبلغی که بابت هر حق تقدم میبایست پرداخت شود
[1 + (N ÷ 100)] = چند برابر شدن تعداد سهام
B – M = قیمت تئوریک هر حق تقدم افزایش سرمایه از محل مطالبات حال شده سهامداران و آورده نقدی
توجه: در صورتی که شرکت افزایش سرمایهای از محل مطالبات حال شده سهامداران و آورده نقدی نداشته باشد، در فرمول بالا مقدار n و M صفر میشود.
مثال 1: شرکتی 1800 درصد افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها دارد؛ در صورتی که قیمت پایانی سهم قبل از مجمع افزایش سرمایه 38000 ریال باشد، قیمت تئوریک سهم پس از مجمع چند میشود؟
[38000 + ((0 ÷ 100) × 0)] ÷ [1 + (1800 ÷ 100)] = 2000
مثال 2: شرکتی 30 درصد افزایش سرمایه از محل سود انباشته و 120 درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات حال شده سهامداران و آورده نقدی دارد؛ در صورتی که قیمت پایانی سهم قبل از مجمع افزایش سرمایه 8000 ریال باشد، قیمت تئوریک سهم پس از مجمع چند میشود؟
[8000 + ((120 ÷ 100) × 1000)] ÷ [1 + (150 ÷ 100)] = 3680
فرمول ریسک و بازده:
A – X = B
Y – A = C
B ÷ C = D
A = قیمت فعلی
X = حد ضرر
B = مقدار ریسک
Y = حد سود
C = مقدار بازده یا پاداش
D = نسبت ریسک به بازده که هر چه کمتر از 0.5 باشد، سهم برای خرید مناسبتتر است
مثال: قیمت سهمی 300 تومان است. برآورد شما این است که نهایت افت و ضرر آن 285 تومان و حد سود (هدف قیمتی) 350 تومان میباشد. نسبت ریسک به بازده آن چقدر است؟
300 – 285 = 15
350 – 300 = 50
15 ÷ 50 = 0.3
فرمولهای محاسبهی درصد کسب سود برای جبران ضرر (زیان) سرمایه:
[(B – A) ÷ A] × 100 = n
A = عدد فعلی
B = عدد قبلی
n = درصد کسب سود برای جبران ضرر
[[1 ÷ (1 – (N ÷ 100))] – 1] × 100 = n
N = درصد ضرر
n = درصد کسب سود برای جبران ضرر
مثال: قیمت خرید سهمی (قیمت قبلی) 8000 بوده است. در صورتی که با 20 درصد ضرر، قیمت فعلی این سهم 6400 ریال باشد، چند درصد باید سود کسب کنیم تا این زیان جبران شود؟
[(8000 – 6400) ÷ 6400] × 100 = 25
[[1 ÷ (1 – (20 ÷ 100))] – 1] × 100 = 25
پایبند بودن به حد ضرر در بورس، یکی از مهمترین اصول سرمایهگذاری است. مطابق جدول زیر، در صورتی که میزان زیان شما از حدی فراتر رود (بیش از 20 درصد)، امکان جبران آن به مراتب سختتر میشود؛ در حالی که زیانهای تا 15-10 درصد، راحتتر جبران میگردد.
میزان زیان (درصد ضرر) | میزان جبران ضرر (درصد کسب سود) |
10 | 11.1 |
15 | 17.6 |
20 | 25 |
25 | 33.3 |
30 | 42.8 |
35 | 53.8 |
40 | 66.6 |
45 | 81.8 |
50 | 100 |
55 | 122.2 |
60 | 150 |
65 | 185.7 |
70 | 233.3 |
75 | 300 |
80 | 400 |
85 | 566.6 |
90 | 900 |
95 | 1900 |
99 | 9900 |
طبق جدول بالا، اگر 1 میلیون تومان داشته باشید، با 20 درصد ضرر، ارزش سرمایهی شما به 800 هزار تومان میرسد که برای جبران آن میبایست 25 درصد سود کنید و اگر 50 درصد ضرر کنید، ارزش سرمایهی شما به 500 هزار تومان میرسد که برای جبران آن میبایست 100 درصد سود کنید!
برای درک بهتر مفهوم حد ضرر، به مثال زیر دقت کنید:
شما با تحلیل کامل و دقیق، 1 میلیون تومان در شرکتی سرمایهگذاری کردهاید که معادل 2000 عدد سهم 500 تومانی آن میباشد. به هر دلیلی قیمت سهام آن شرکت شروع به افت کرده و به 450 تومان میرسد. در صورتی که شما بر اساس حد ضرر 10 درصدی، سهام خود را با همین قیمت بفروشید، ارزش سرمایهی شما 900 هزار تومان میشود که میتوانید آن را در بانک یا جایی دیگر سرمایهگذاری کنید.
با فرض افت 40 درصدی قیمت سهم تا 300 تومان، در صورت تحلیل مجدد و تمایل به خرید آن در کف قیمتی جدید (300 تومان)، شما میتوانید با سرمایهی 900 هزار تومانی خود، 3000 سهم از همان شرکت بخرید و فقط با 11.1 درصد رشد قیمت، ضرر قبلی خود را جبران کنید و با توجه به افت شدید قیمت سهم، سریعتر به سود برسید؛ تعداد سهام شما نیز از 2000 عدد به 3000 عدد افزایش یافته است. ضمناً، مدتی که نقد بودهاید، سود بانکی یا صندوق سرمایهگذاری نیز به شما تعلق گرفته است. همچنین، در صورتی که تمایل داشته باشید مجدد 2000 سهم از آن شرکت بخرید، حالا با 600 هزار تومان میتوانید همان تعداد سهم را بخرید که در نتیجه 300 هزار تومان نیز از همان فروش سهام، سود کرده باشید!
اما در صورت عدم فروش سهام خود، پس از برگشت روند نزولی قیمت، علاوه بر خواب سرمایه، شما میبایست 66.6 درصد سود کنید تا اصل سرمایه برگردد و همچنان همان 2000 سهم را دارید.
بنابراین، در صورت مشاهدهی علائم ریزش قیمتها، فروش سهام با ضرر کمتر، بهترین استراتژی سودآور است و جلوی ضرر سنگینتر شما را خواهد گرفت.
نسبت پی بر ای ( P/E ) چیست؟
آیا تا به حال در بورس جملاتی مثل P/E این سهم مناسبه، P/E این سهم پایینه و … به گوشتان رسیده است؟ نسبت P/E یا به اصطلاح price to earning از مهمترین و پرکاربرد ترین شاخص های ارزش سهام گذاری و بررسی سهام ها می باشد. این فرمول دو مورد از فاکتورهای بیان کننده یک سهام خوب را مستقیما بررسی می کند.
اگر چه که محاسبه این فرمول بسیار ساده است اما تفسیر آن کار بسیار دشواری است. اگر تمایل دارید در رابطه با نسبت P/E اطلاعاتی بدست بیاورید پس تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
در علم اقتصاد نسبت پی بر ای (P/E) چه مفهومی دارد؟
نسبت P/E نشان دهنده انتظارات سرمایه گذاران از بازدهی آینده است. منظور این است که یک سرمایه گذار به ازای دریافت 1 ریال بازدهی، چند ریال حاضر است که پرداخت کند. برای درک بهتر این موضوع مثالی را برای شما آورده ایم. فرض می کنیم که شما مبلغ 2 میلیون تومان به عنوان سرمایه در بانک می گذارید.
این یعنی شما به ازای هر 2 میلیون چیزی حدود 400 هزار تومان سالانه به عنوان 40 درصد از سود را دریافت می کنید. حال برای این که نسبت P/E رو بفهمید باید مبلغی را که سرمایه گذاری می کنید را بر سودی که به دست می آورید تقسیم کنید.
یعنی 50= 40000/2000000
پس P/E سود بانکی شما برابر 50 است. به این معنی که شما می خواهید به ازای هر 2 ریال سودی که بانک به شما می دهد 50 ریال پرداخت کنید. برخی دیگر از افراد این را اینگونه تفسیر می کنند که اگر حاصل این تقسیم برابر 50 شده یعنی 50 سال زمان طول می کشد تا از طریق بازدهی های به دست آمده سرمایه شما بازگردد.
مفهوم P/E در بورس
- در بورس هم می توان برای هر یک از شرکت ها نسبت p/e را بیان کرد. مثلا اگر قیمت یک سهم 2000 ریال باشد و سود آن 250 ریال باشد نسبت p/e برابر 8 می شود. این نسبت برای افرادی که می خواهند در بورس سرمایه گذاری کنند بسیار اهمیت دارد.
- از تأثیر گذارترین عوامل در نسبت پی بر ای یک شرکت eps یا سود آن است. یکی از مشکلاتی که نسبت پی بر ای ممکن است برای ما در بورس به وجود بیاورد این است که هر یک از شرکت ها ممکن است سود خود را از روش های متفاوتی که در حسابداری وجود دارد محاسبه کنند و این سود تحت تأثیر قرار بگیرد و نسبت به ارزش واقعی خود کمتر یا بیشتر باشد. پس حتما به این نکته توجه کنید.
- بالا یا پایین بودن نسبت پی بر ای همیشه به معنی گران بودن یا نبودن آن سهم نیست. بلکه این بالا و پایین بودن در واقع توقعی است که بازار در آینده از شرکت دارد و خب همیشه هم این طور نیست که بازار درست پیش بینی کند و گاهی بازار ممکن است اشتباه کند. ممکن است بازار پی بر ای سهامی را برای آینده خوب پیش بینی کند اما در آینده این سهام دچار افت شود و بالعکس.
- یکی از مهمترین و با ارزش ترین روش ها برای ارزش گذاری سهام هر یک از شرکت ها نسبت p/e است. اما این روش به تنهایی کافی نیست. زمانی که می خواهید یک سهام را خریداری کنید علاوه بر این که باید نسبت پی بر ای را بدانید باید از ابزارهای بیشتری در این زمینه استفاده کنید.
- برای آن دسته از شرکت هایی که سودی ندارند، محاسبه کردن نسبت پی بر ای بی فایده است. چرا که این فرمول از تقسیم قیمت بر درآمد به دست می آید وقتی هم که شرکتی سودی نداشته باشد این نسبت منفی می شود و این اصلا درست نیست. برای این چنین شرکت هایی از روش های دیگری استفاده می کنند.
چگونه می توان نسبت P/E را درک کرد؟
نسبت قیمت به درآمد یا نسبت پی بر ای به شما کمک می کند قیمت سهام شرکت را با درآمدی که شرکت تولید می کند مقایسه کنید. این مقایسه به شما کمک می کند بفهمید در بازار ارزش سهام هر یک از این شرکت ها چقدر است. نسبت P/E ابزار کلیدی برای کمک به شما در مقایسه ارزیابی تک تک سهام یا کل شاخص های مانند S&P 500 است.
چند نوع راهکار برای حل نسبت P/E وجود دارد؟
در حالی که ریاضیات موجود در نسبت پی بر ای ساده است، روش های مختلفی برای فاکتور گذاری قیمت یا درآمد مورد استفاده برای محاسبه وجود دارد. نسبت قیمت به درآمد معمولا با استفاده از قیمت فعلی محاسبه می شود، اگرچه می توان از یک قیمت متوسط در یک بازه زمانی مشخص استفاده کرد. با این حال، وقتی نوبت به بخش درآمد می رسد، سه روش متفاوت برای حل نسبت پی بر ای وجود دارد که هر یک از آنها چیزهای مختلفی در مورد سهام را به شما می گویند.
درآمد 12 ماهه عقب مانده (TTM)
یکی از راه های محاسبه نسبت P/E استفاده از درآمد شرکت در دوازده ماه گذشته است. فاکتورگیری در درآمد گذشته از مزایای استفاده از داده های واقعی گزارش شده برخوردار است و این روش به طور گسترده ای در ارزیابی شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد.
بسیاری از وب سایت های مالی مانند Google Finance و Yahoo از نسبت P/E درآمد دوازده ماهه عقب افتاده استفاده می کنند. همچنین برنامه های محبوب سرمایه گذاری مانند M1 Finance و Robinhood از درآمد TTM نیز استفاده می کنند. به عنوان مثال هر یک از این سایت ها اخیرا نسبت P/E اپل را حدود 33 گزارش کرده اند.
برآورد سود آینده یا درآمد به جلو
همچنین می توان نسبت قیمت به درآمد را با استفاده از برآورد سود آینده شرکت محاسبه کرد. در این روش از داده های گزارش شده استفاده نمی شود، اما این مزیت را دارد که از بهترین اطلاعات موجود در مورد نحوه عملکرد بازار از عملکرد شرکت در سال آینده استفاده کرد.
مورنینگ استار از این روش استفاده می کند، که آن را Consensus Forward PE می نامند. با استفاده از این روش، مورنینگ ستاره P/E را در حدود 28 محاسبه می کند.
نسبت P/E Shiller
روش سوم استفاده از متوسط درآمد در طی یک دوره زمانی است. مشهورترین نمونه این روش نسبت P/E شیلر است که به آن نسبت CAP / E نیز گفته می شود (نسبت درآمد تنظیم شده دوره ای).
شیلر P/E با تقسیم قیمت بر متوسط درآمد طی ده سال گذشته، تورمی را که در بازار ایجاد شده لست را محاسبه می کند. به طور گسترده ای برای اندازه گیری ارزیابی شاخص S&P 500 استفاده می شود.
نحوه استفاده از نسبت P/E
متداول ترین کاربرد نسبت پی بر ای اندازه گیری ارزش گذاری سهام یا شاخص است. هرچه نسبت بالاتر باشد، به معنی گرانتر بودن سهام نسبت به درآمد آن است و اما هرچه نسبت پایین تر باشد، قیمت سهام کمتر است.
به این ترتیب، سهام و صندوق های سرمایه گذاری سهام داری می توانند به عنوان سرمایه گذاری های رشد یا ارزشی طبقه بندی شوند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذاری با نسبت قیمت به درآمد بالاتر از حد متوسط، ممکن است به عنوان یک سرمایه گذاری رشد طبقه بندی شود. آمازون در حال حاضر با پی بر ای که چیزی حدود 123 است، نمونه ای از یک شرکت رشد محسوب می شود.
یک سرمایه گذاری با نسبت P/E زیر حد متوسط به عنوان یک سرمایه گذاری ارزشی طبقه بندی می شود. سیتی گروپ با نسبت قیمت به درآمد زیر 9، یک شرکت ارزشی محسوب می شود.
انواع P/E
- P/Eدنباله دار: از ساده ترین نوع نسبت پی بر ای است. محاسبه آن به این صورت انجام می شود که قیمت روز سهام بر سود آن تقسیم می شود. این نسبت نشان دهنده این است که سرمایه گذاران حاضر هستند به ازای هر یک ریال سودی که دریافت می کنند، چند ریال پرداخت کنند. در این میان هرچه که سهام تغییر بکند این نسبت پی بر ای هم به همان نسبت تغییر می کند.
- P/Eبرآوردی: این نوع نسبت را تحلیلی یا پیشتاز می گویند. برای محاسبه کردن این نوع از پی بر ای باید از روش های خاصی استفاده کرد و عواملی مانند تورم، نرخ بهره بانکی، نرخ رشد سود و غیره را باید وارد محاسبات خود کرد. بعد از انجام محاسبات آن را در نسبت سود برآوردی برای سال آینده شرکت ضرب می کنیم و ارزش شرکت را بدست می آوریم. این روش کامل ترین روش در ارزش گذاری سود شرکت ها است.
تفاوت بین این دو نوع نسبت P/E چیست؟
از پی بر ای دنباله دار آن چیزی بدست می آید که در حال حاضر برای سهام وجود دارد ولی از پی بر ای تحلیلی آن چیزی بدست می آید که ما انتظار داریم به آن برسیم. اگر بخواهیم با مثالی تفاوت این دو را بیان کنیم بدین صورت است که مثلا اگر یک سهم در بازار p/e دنباله دار آن 7 باشد ولی p/e تحلیلی آن را ما 8 بدست آورده باشیم انتظار داریم که قیمت آن سهام رشد کند و به آن چه که ما انتظار آن را داشتیم برسد.
مزایای نسبت پی بر ای چیست؟
پی بر ای در واقع نظری را که بازار در رابطه با یک شرکت را دارد به شما انتقال می دهد و خب در این بین معمولا آن شرکت هایی که رو به رشد هستند هم نسبت پی بر ای بالایی دارند. بالا بودن این نسبت یک نوع خوش بینی و پایین بودن نوعی بد بینی است.
از دیگر مزایای نسبت پی بر ای می توان به این نکته پی برد که میزان ریسک هر سهم چقدر است. معمولا هر چه مقدار این نسبت بالاتر باشد میزان ریسک آن هم بالاتر است. زمانی هم که یک شرکت دوره رشد و شکوفایی خود را پشت سر بگذارد سود آنها تثبیت خواهد شد و نسبت P/E آن ها هم تعدیل می شود.
از نسبت P/E برای مقایسه چه مواردی میتوان استفاده کرد؟
از نسبت پی بر ای می توان برای مقایسه سهام شرکت ها استفاده کرد. زیرا قیمت سهام شرکت، به خودی خود چیزی در مورد ارزیابی کلی شرکت به شما نمی گوید و شما تنها با این نسبت می توانید شرکت ها را ارزیابی کنید. علاوه بر این، مقایسه قیمت سهام یک شرکت با قیمت سهام شرکت دیگر به سرمایه گذاری چیزی در مورد ارزش نسبی آنها به عنوان سرمایه گذاری نمی گوید.
نسبت P/E و بازده سهام آینده
در حالی که از نسبت پی بر ای به طور مکرر برای اندازه گیری ارزش شرکت استفاده می شود، توانایی آن در پیش ارزش هر سهم را درک کنید بینی بازده در آینده مورد بحث است. نسبت P/E شاخص صوتی حرکت کوتاه مدت قیمت سهام یا شاخص نیست. برخی شواهد وجود دارد، مبنی بر وجود رابطه معکوس بین نسبت P/E S&P 500 و بازده آتی.
برخی از مطالعات نشان می دهد که اگر نسبت شیلر P/E بالاتر از حد متوسط باشد حاکی از کاهش بازده سهام در 10 سال بعدی است. یک مطالعه اخیر نشان داد که شیلر P/E پیش بینی کننده قابل اطمینان بازده بازار بین سال های 1995 و 2020 است. در مقابل، یک مطالعه اخیر پیشتاز نشان داد که شیلر پی بر ای و سایر معیارهای نسبت پی بر ای ارتباط کمی با بازده سهام آینده دارند یا هیچ ارتباطی ندارند.
نسبت P/E در مقابل سود
نسبت پی بر ای با عملکرد سود رابطه نزدیکی دارد. در مواردی که نسبت پی بر ای با تقسیم قیمت سهام به سود آن محاسبه می شود، بازده سود با تقسیم سود سهام بر قیمت فعلی سهام محاسبه می شود. این درآمد را به عنوان درصدی از قیمت سهام بیان می کند.
بازده سود اغلب با نرخ بهره فعلی اوراق قرضه مقایسه می شود. که با نام اختصاری BEER (نسبت بازده سود سهام اوراق قرضه) نشان داده می شود، این نسبت رابطه بین بازده اوراق قرضه و بازده سود را نشان می دهد. برخی مطالعات نشان می دهد که این شاخص یک شاخص قابل اعتماد در مورد حرکت قیمت سهام در کوتاه مدت است.
راهکارهای تشخیص بالا و یا پایین بودن نسبت پی بر ای
نرخ رشد سود شرکت
باید بدانید که در گذشته سرعت رشد شرکت چقدر بوده است و در آینده این سرعت ادامه خواهد یافت و یا افزایش خواهد یافت! فرض می کنیم که در گذشته شرکت رشد 5 درصدی داشته و هنوز هم نسبت پی بر ای آن بالا است. این نشان می دهد که یک مشکل وجود دارد و شما باید به دنبال حل این مشکل باشید. به طور مثال شاید سهام بیشتر ارزش هر سهم را درک کنید از آنچه که ارزش دارد قیمت گذاری شده است. برای این که بتوانید نرخ رشد شرکت را درست پیش بینی کنید باید نسبت P/E را براساس EPS برنامه ریزی شده، محاسبه کنید.
شما زمانی می توانید شرکت ها را با هم مقایسه کنید که هر دوی آن ها در یک صنعت در حال فعالیت باشند. مسلما زمانی که شما پی بر ای یک شرکتی که در زمینه خودروسازی کار می کند را با شرکتی که در زمینه مواد غذایی فعالیت می کند را مورد مقایسه قرار دهید دچار اشتباه می شوید. چرا که هر یک از صنعت ها در سریع و کند بودن تغییرات و یا پایداری سود و غیره با یکدیگر متفاوت هستند.
بنابراین برای مقایسه لازم است همیشه آن شرکت های که در یک صنعت مشترک فعالیت می کنند و رشد سهام آنها تقریبا با یکدیگر برابر است را در نظر بگیریم.
مشکلاتی که از نسبت P/E به وجود می آید
نسبت پی بر ای می تواند به ما در تشخیص ارزش واقعی یک سهام کمک کند. اما در این بین مشکلاتی هم می تواند برای ما به وجود بیاورد. برخی از این مشکلات شامل موارد زیر است.
تفسیر های مختلفی که از P/E انجام می شود
زمانی که می گویند نسبت پی بر ای سهام یک شرکت پایین است در واقع این معنی را نمی دهد که سهام آن کمتر از ارزش واقعی است. شاید این معنی را داشته باشد که بازار، شرکت را در حال رفتن به سمت مشکلاتی در آینده می بیند. این پایین بودن نسبت پی بر ای می تواند دلایل خاصی داشته باشد. به عنوان مثال می تواند به دلیل برآورده نشدن سود مورد انتظار باشد.
تنها با دانستن نسبت P/E سهامی را نخرید
زمانی که می خواهید یک سرمایه گذاری را انجام دهید تنها دانستن این که P/E آن سهام بالا است یا برعکس کافی نیست. زمانی که می گویند پی بر ای یک سهام بسیار بالا است ممکن است این معنی را داشته باشد که قیمت سهام بیشتر از ارزش واقعی آن است و این بالا بودن هیچ تضمینی برای شما نیست که بعدا دچار افت نشود. همیشه این را به یاد داشته باشید که تحلیل کردن سهام امری بسیار پیچیده است و نسبت پی بر ای تنها فقط یک قطعه از پازل ارزش گذاری سهام شرکت ها است.
حسابداری
محاسبه کردن درآمدها بر اساس قوانین حسابداری انجام می شود و این قوانین ممکن است در هر کشوری متفاوت باشد و یا حتی در طول زمان تغییر کند. بنابراین محاسبه سود EPS می تواند بسته به دفتر داری و حسابداری های متفاوتی که وجود دارد، متفاوت هم ارائه شود. در نتیجه می توان گفت که مقایسه سودها گاهی می تواند مانند مقایسه کردن پرتغال و سیب با یکدیگر باشد.
زمانی که یک کشور دچار تورم شده است نسبت پی بر ای کاهش می یابد. زیرا بازارها سودهای ساختگی را نشان نمی دهند. چرا که در زمان تورم همه سهام و سودها ارزش واقعی خود را از دست می دهند و در این بین افراد سودجویی پیدا می شوند که بر روی سهام قیمتی خیلی بالاتر یا پایین تر از آنچه که ارزش خود سهام است می گذارند و باعث گمراهی شما می شوند. پس در نتیجه به این نکات در هنگام خرید سهام و سرمایه گذاری دقت کنید.
سهام با p/e بالا و یا سهام با p/e پایین کدام یک؟
زمانی که می خواهید سهام یک شرکت را خریداری کنید و وارد صفحه آن شرکت می شوید معمولا p/e هر یک از سهام ها نوشته شده است اما این که شما از این پی بر ای برای ارزیابی سهام استفاده کنید کار اشتباهی است. چرا که شرکت ها معمولا سود خود را بر اساس سود 12 ماه گذشته محاسبه می کنند و پی بر ای را با این سود حاصله بدست می آورند. این نمی تواند یک معیار خوب برای ارزیابی سهام آن شرکت باشد.
برای اینکه بتوانید نسبت p/e واقعی را بدست آورید باید سود تحلیلی سهام را بدست آورید و با تقسیم کردن قیمت روز سهام بر سود تحلیلی آن شرکت پی بر ای را بدست آورید و بعد از آن به تحلیل سهام برای سرمایه گذاری بپردازید. که آیا این سهام با پی بر ای بالا بهتر است یا سهامی با پی بر ای پایین.
در آخر
می دانیم که نسبت پی بر ای مهمترین فاکتور برای فهمیدن ارزش هر سهم است اما این ارزش هر سهم را درک کنید به تنهایی کافی نیست، و نمی تواند در رابطه با ارزش سهام حرف آخر را بزند. اما در رابطه با مقایسه کردن شرکت هایی که در یک حوزه از صنعت فعالیت می کنند و همچنین در رابطه با کل روند تاریخی یک شرکت می تواند برای شما یک راه کار بسیار عالی باشد.
این نکته را هم همیشه به یاد داشته باشید که اگر نسبت P/E یک سهام بالا است به معنی این که همیشه می تواند بالا باشد نیست و شما باید قبل از سرمایه گذاری مواردی دیگری را هم به همراه این نسبت بررسی و تحلیل کنید.
از این رو توصیه ما این است که برای سرمایه گذاری و خرید سهام حتما با سرمایه گذارانی که در این کار جزو خبرگان سرمایه گذاری هستند صحبت و مشورت کنید.
مفهوم عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست
پیش از هر چیزی در یادگیری تحلیل تکنیکال لازم است تا بتوانیم مقداری میزان عرضه و تقاضا و همچنین علت تغییرات قیمت سهام و یا هر چیز دیگری را بشناسیم تا از این طریق بتوانیم از تحلیل تکنیکال و نمودار قیمت و تغییرات آن درک بهتری داشته باشیم و اینگونه متوجه شویم که عرضه و تقاضا چیست و چگونه میتوان با استفاده از آن اختلاف بین حجم عرضه و تقاضا را که سبب حرکت قیمت میشود را محاسبه کرد.
عرضه سهام به چه معنا است؟
«عرضه» در واقع به تعداد کل سهامدارنی که قصد فروش سهام خود با هر قیمتی دارند گفته میشود. برای مثال اگر ۲۰ سهامدار داشته باشیم که هر کدام از آنها علاقهمند به فروش سهم خود با قیمتی مشخص میباشند:
هریک از این سهامداران به یک روش متفاوت سهم خود را ارزشگذاری میکند. به نمودار زیر توجه کنید؛ سهامدانی که در سمت چپ نمودار قرار گرفته اند، قیمت پایینتری را برای سهام خود به نسبت دیگر سهامداران که در سمت راست تعیین کرده اند. اگر نگاهی کلی به نمودار بیاندازید متوجه خواهید شد که با افزایش قیمتها تعداد کل سهمهای عرضه شده نیز افزایش پیدا میکند.
مفهوم تقاضا چیست؟
با توجه به مفهوم عرضه قطعا میدانید «تقاضا» به تعداد کل خریداران که قصد دارند سهمی را با هر قمیتی خریداری کنند گفته میشود. برای درک بهتر مفهوم تقاضا میتوان از مثال قبل نیز استفاده کرد؛ فرض کنید ۲۰ نفر که هر کدام تصمیم دارند تا یک سهم را با قیمتی مشخص خریداری کنند وجود دارند:
تفاوت عرضه و تقاضا در این است که در تقاضا برای خرید سهم هرچه قیمت یک سهم بالاتر رود برخلاف عرضه از تعداد خریداران کم خواهد شد. برای نمونه اگر قیمت یک سهم ۱۳۸ تومان تعیین شود تنها ۴ نفر تصمیم به خرید میگیرند (زمانی که قیمت افزایش پیدا کرده) اگر به نموداز ذیل توجه کنید، متوجه شیب نزولی میزان تقاضا برای خرید این سهم خواهید شد.
عوامل اثر گذار بر تقاضا بازار کدام اند؟
در این بخش برای درک بهتر موضوع عوامل اثر گذار بر ارزش هر سهم را درک کنید تقاضا را بررسی کرده ایم:
۱- قیمت محصول: همانطور که گفتیم بدون شک با افزایش قیمت میزان تقاضا برای سهم کم خواهد شد، هرچه قیمت یک سهم یا کالا پایینتر باشد میزان تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. چرا که مردم کالاهای گران قیمت را کمتر خریداری میکنند و برای آن جایگزین قرار میدهند.
۲-درآمد خریداران: در این قسمت هرچه در آمد افراد در جامعه بیشتر باشد قطعا توانایی خرید بیشتر خواهد شد. بنابراین درآمد مستقیما میتواند سبب افزایش قدرت خرید و در نتیجه تقاضا در بازارهای مختلف شود.
۳-اولویتهای خریداران: بدون شک در بازار کالاها و سهامهای که بیشتر به سمت گرایشهای مردمی باشد خریدار دارد، اما این مورد نیز میتواند به سرعت با تغییر گرایشها تغییر کند. اما اغلب در تقاضا بازار میزان خرید برای سهام و کالاهای محبوب بیشتر خواهد بود.
۴-سطح انتظار متقاضیان سهام: اگر شرایط به گونهای باشد که خریدار تصور کند این محصول و یا سهم در آینده کمیاب و یا گران خواهد شد قطعا تقاضا برای آن افزایش خواهد یافت. بنابراین به راحتی میتوان متوجه شد که ارتباط واضح و مستقیمی بین تقاضای فعلی با توجه به قیمتگذاری در آینده وجود دارد.
5- حجم بازار: به طور کلی اندازه بازار نشان دهنده تعداد خریداری میباشد که، محصول و یا خدمات موجود را میخرند. در همین راستا اگر حجم و اندازه بازار کم باشد، تعداد خریداران کم میشود و تقاضا برای کالا کاهش خواهد یافت. اما با گسترش حجم بازار، خریداران بیشتری به بازار تزریق میشود و در نتیجه تقاضا برای آن نیز کاهش مییاید.
چگونه تعادل در بازار ایجاد میشود؟
تعادل بازار در واقع همان نقطه ای است که در آن عرضه و تقاضا برابر باشند، تمامی خریداران و فروشندگان بالفوه تا زمانی که هیچ نقطه ای برای دست یابی به توافق بر سر قیمت ایجاد نشود وارد بازار نمی شوند و معامله نمی کنند. می توانید نقطه تعادل را در هنگام برابر شدن عرضه و تقاضا را در نمودار زیر مشاهده می کنید:
آیا می توان تعادل عرضه و تقاضا بازار را تغییر داد؟
به طور کلی سهامداران حقیقی که اغلب سرمایه داران خرد و یا صاحبان مقدارهای کم از سهام شرکتها هستند، نمیتوانند سبب ایجاد و یا تغییر تعادل در بازار شوند. بلکه تنها برخی از نهادها و موسسات بزرگ مالی حقوقی که دارندگان سهمهای بزرگ هستند، میتوانند سبب ایجاد تعادل عرضه و تقاضا و یا بر هم زدن تعادل شوند. در واقع این سرمایه گذاران بزرگ نقش حمایتی را در بازار ایفا میکنند. ایجاد حجم بالای خرید توسط این نهادهای مالی در زمانهایی که بازار در حال از دست دادن الگوهای معاملاتی میباشد، بسیار مهم و ضروری تلقی میشود.
چگونه متوجه شویم که تقاضا برای یک سهم بالا است؟
توجه داشته باشید که همیشه در بازرهای کارا اغلب پس از منتشر شدن یک خبر مثبت در رابطه با یک شرکت و یا عملکرد آن بالا میرود. بنابراین برای اینکه متوجه شویم که آیا تقاضا برای خرید یک سهم بالا است یا خیر؟! باید به میانگین حجم معاملات آن در نمودار روزانه سهم توجه کنیم. در روزهایی که حجم معامله بیشتر از متوسط حجم روزانه باشد، به دنبال آن قیمت سهم نیز افزایش و آن کالا با قیمت بالایی معامله میشود. در این موارد اگر به بازار دقت داشته باشید، متوجه میشوید که تعداد افراد خریدار به نسبت فروشندهها بیشتر میباشد.
جمع بندی:
به طور کلی قانون عرضه و تقاضا، به صورت روزانه در بازار سهام نمایش داده میشود. تقاضای زیاد برای عرضههای محدود سهم سبب افزایش قیمت سهم میشود و عرضه زیاد سهم و تقاضای کم باعث کاهش قیمت خواهد شد. در نتیجه علت ایجاد صفهای خرد و یا فروش در بازار را میتوان بهعدم وجود عرضه و یا تقاضا در بازار نسبت داد.
ارزش بازار – تعریف ، نحوه محاسبه ، مزایا و معایب ارزش بازار / Market Value
ارزش هر سهم را درک کنید ارزش بازار / Market Value را می توان قیمتی دانست که یک دارایی ، برند یا تجارت ممکن است در بازار خود ، مورد هدف قرار دهد. همچنین ممکن است شما آن را به عنوان ارزشی که جامعه سرمایه گذاری برای هر تجارت یا حقوق صاحبان سهام ارائه می دهد ، درک کنید.
- بر اساس درآمد
- بازار؟
- رویکرد دارایی
این در مورد ارزش یک شرکت یا دارایی در یک بازار مالی است. در یک بازار عادلانه ، Market Value یک دارایی همان قیمت بازار آن خواهد بود. این مقاله به دنیای Market Value وارد می شود و خصوصیات اصلی ، مثالها ، اهمیت و نحوه محاسبه آن را نشان می دهد. بنابراین ، بگذارید بلافاصله شروع کنیم –
ارزش بازار چیست؟
Market Value همچنین به عنوان ارزشگذاری بازار آزاد (Open Market Valuation – OMV) شناخته می شود. از سرمایه بازار یک شرکت به عنوان Market Value یاد می شود.
اگر شرکتی از Market Value خوبی برخوردار باشد ، این نشانه خوبی از رویکرد سرمایه گذار نسبت به امکان تجارت است.
ارزش بازار و جهانی شدن
دنیای تجارت در سالهای اخیر شاهد یک تغییر شدید بوده است. زندگی با گسترش بازارهای مختلف انقلابی ایجاد کرده است.
با جهانی شدن بازارها ، در ادغام اقتصادی رشد یافته است. جهانی سازی اصطلاحی است که برای توصیف رو به رشد اقتصاد ، فرهنگ و جمعیت جهان به کار می رود. این امر به تجارت مرزی کالاها و خدمات ، فناوری ، مردم و اطلاعات کمک می کند. همچنین به جریان بازار کمک می کند.
رشد وابستگی متقابل بین کشورهای جهان وجود دارد. گرچه جهانی سازی رقابت را افزایش داده است ، اما این یک رقابت سالم است. همچنین قیمت ها را پایین آورده و گزینه های متنوعی را برای مصرف کنندگان ایجاد می کند.
همچنین خطرات و عدم اطمینان را در بازارهای کوچک تجاری محلی افزایش می دهد. اما جهانی سازی بر ارزیابی بازار نیز تأثیر می گذارد. Market Value در سالهای گذشته شاهد تغییرات مداوم بوده است.
همه چیز درمورد قیمتی است که دارایی در بازار به خود می گیرد.
وقتی نوبت به تعیین ارزش بازار می رسد ، به راحتی می توان ابزارهای تجاری مانند سهام و معاملات آتی را مبادله کرد. اما مشکلات خاصی وجود دارد. مشکل عمده در فرآیند تعیین تخمین املاک و مستغلات است.
برآورد کسب و کار یکی دیگر از موارد مشکل ساز در ارزیابی بازار است.
ارزشگذاری بازار به موارد مختلفی بستگی دارد –
بخش عملیاتی
سود شرکت
بار بدهی
وسعت بازار
چرا ارزش بازار حیاتی است؟
Market Value یکی از مهمترین عوامل در هنگام خرید اوراق بهادار در نظر گرفته شده است.
سرمایه گذاران می گویند که آنها دوست دارند آن دارایی ها یا اوراق بهادار را به دلیل قطع ارتباط بین Market Value و آنچه که فکر می کنند ارزش دارد ، انتخاب کنند. زیرا از این طریق آنها می توانند یک معامله بسیار مثمر ثمر را با قیمت تخفیف دار پیدا کنند.
نمونه هایی از ارزش بازار
Market Value براساس قیمتی است که کسی حاضر به پرداخت آن است. وضعیت بازار نیز بر آن تأثیر می گذارد.
به عنوان مثال – شخصی مایل است اتومبیل خود را به قیمت 2000 دلار بفروشد ، اما هیچ کس مایل به خرید کالایی بالاتر از 1500 دلار نیست. بنابراین قیمت بازار آن محصول کاهش یافته است.
مثال دیگر می تواند این باشد – شخصی که می خواهد خانه خود را به قیمت 30000 یورو بفروشد ، خریدار علاقه ای ارزش هر سهم را درک کنید به خرید با قیمت 30000 یورو ندارد. اما او دو پیشنهاد در 28000 یورو دریافت می کند. بنابراین ، قیمت بازار 28000 یورو می شود.
تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری
به گفته فعالان بازار ، این همان ارزش تجارت است. همزمان ، ارزش دفتری با توجه به دفاتر مالی ، از ارزش یک تجارت ناشی می شود.
ارزش بازار چگونه محاسبه می شود؟
به طور کلی ، این کار با ضرب سهام یک شرکت در جریان فعلی آن برای هر سهم محاسبه می شود.
اما همچنین با روش های دیگر محاسبه می شود. آنها عبارتند از :
درآمد
Discount Cash Flow – روشی است که برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری براساس بازپرداخت پول نقد که در آینده استفاده می شود.
روش بدست آوردن سرمایه – برای تعیین ارزش شرکت با محاسبه ارزش سود پیش بینی شده آن استفاده می شود. این بر اساس درآمد فعلی و سود پیش بینی شده است.
نگرش بازار؟
رویکرد بازار روشی برای تعیین ارزش دارایی ارزش هر سهم را درک کنید بر اساس قیمت فروش دارایی های مشابه است. دو روش می تواند رویکرد بازار را ارزیابی کند –
2.1 قابل مقایسه با سهامی عام
شرکت های قابل مقایسه عمومی بخشی از تحلیل مقایسه ای است. این تجزیه و تحلیل شرکتهای تجاری عمومی است که در یک بخش و مکان مشابه فعالیت می کنند. معمولاً با سطوح مشابه درآمد و سرمایه بازار است.
2.2 معاملات سابق
تجزیه و تحلیل معاملات سابق یک روش ارزیابی است که در آن ارزش شرکت به عنوان شاخص قیمت پرداخت شده برای شرکت های مشابه در نظر گرفته می شود. تجزیه و تحلیل معاملات سابق ارزش تقریبی سهام را در صورت سرمایه گذاری ایجاد می کند.
نگرش دارایی
در این روش ، FMV یا ارزش منصفانه بازار با محاسبه دارایی ها و بدهی های تعدیل شده ای که یک شرکت در اختیار دارد محاسبه می شود.
این شامل دارایی های نامشهود به همراه بدهی های ثبت نشده و دارایی های خارج از ترازنامه است.
ارزش دارایی ارزش هر سهم را درک کنید های تعدیل شده خالص تفاوت بین FMV دارایی ها و بدهی ها است.
مزایا و معایب
اگرچه ارزش بازار در فرهنگ تجارت دائمی است ، اما موافقان و مخالفان خاصی مانند هر مورد دیگری در آن وجود دارد.
مزایا
اگر Market Value بیش از حد ارزش گذاری شود یا کم ارزش شود ، ایده ای بدست می دهد.
سرمایه گذاران و بازرگانان براساس یافته های خود سهام را خریداری و می فروشند.
وقتی بازار خودش را تصحیح می کند ، بین این دو قیمت انفصال وجود دارد. و به بازرگانان مزایایی می بخشد.
معایب
داشتن داده های تاریخی برای مقایسه Market Value ضروری است.
نوسانات عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت سهم است.
رابطه بین ارزش بازار و قیمت بازار
رابطه بین ارزش بازار و قیمت بازار
قیمت بازار ، قیمتی است که در آن کالا مبادله می شود. تقاضا و عرضه تعیین می شود. در حالی که Market Value هر کالایی ثابت است و فقط یک بازار عادلانه وجود دارد. عملکرد مناسب بازار نیاز به رعایت مواردی دارد. آن ها عبارتند از :
بدون پریشانی
اجتناب از تصمیم گیری اشتباه بسیار ضروری است. در صورت انتظار هرگونه قرارداد ، هیچ عجله ای وجود ندارد.
زمان کافی ، اطلاعات و قرار گرفتن در معرض بازار
خریدار و فروشندگان باید اطلاعات کاملی داشته باشند. آنها باید زمان مناسبی داشته باشند و باید از افشاگریها در بازار مطلع شوند.
قیمت توافقی متقابل
خریداران و فروشندگان باید در یک قیمت به توافق برسند. هیچ اقدام قهری از طرفین انجام نشود.
ارزش بازار چگونه بیان می شود؟
ارزش بازار چگونه بیان می شود؟
فعالان بازار Market Value را تعیین می کنند. هنگام معامله با دارایی ها و شرکت ها ، باید به جای یکدیگر برای سرمایه بازار استفاده شود.
ارزش بازار به صورت نسبت های ریاضی بیان می شود. نظرات سرمایه گذاران در مورد شرکت را به مدیریت می دهد. و بدین صورت بیان می گردد :
سود هر سهم
ارزش دفتری برای هر سهم
Market Value هر سهم
نسبت بازار / دفتری
نسبت درآمد
سخن نهایی از مارکتینگ ایران تلنت
ارزش بازار در دنیای تجارت اهمیت زیادی دارد. ارزش بازار دارایی ها نیز بر مالیات تأثیر خواهد داشت.
این یک روش مشخص را فراهم می کند که ابهام یا عدم اطمینان را برای تعیین ارزش یک دارایی از بین می برد. نشان دهنده آن چیزی است که کسی مایل به پرداخت برای یک دارایی است است. با گذشت زمان بسیار راحت نوسان می کند. تحت تأثیر چرخه تجارت است.
تعریف Market Value شما بعد از مطالعه این مقاله چگونه خواهد بود؟ با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
اشتراک این مطلب
https://www.marketingirantalent.com/wp-content/uploads/2021/08/ارزش-بازار-تعریف-،-نحوه-محاسبه-،-مزایا-و-معایب-ارزش-بازار-Market-Value.gif 550 950 m_kafash61 https://www.marketingirantalent.com/wp-content/uploads/2020/01/لوگوی-مارکتینگ-ایران-تلنت-1-.png m_kafash61 2021-08-09 20:41:12 2022-02-21 08:54:14 ارزش بازار – تعریف ، نحوه محاسبه ، مزایا و معایب ارزش بازار / Market Value
سلام من مقاله ارزش بازار را مطالعه کردم و خیلی از مقالات دیگه که توی سایت مارکتینگ ایران تلنت هست. واقعا وب سایت بی نظیری دارید.
وب سایت تون را خیلی دوست داشتم. مقاله ارزش بازار کاربردی و جالب بود برام. لطفا در حوزه هایی که پارامترهای بازاریابی بررسی میشه بیشتر مطلب بذارید. ممنونم
بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پسانداز برای دوران بازنشستگی است. بهویژه زمانی که جوانتر و در حال کسب درآمد هستید میتوانید بخشی از درآمدتان را به سرمایهگذاری اختصاص دهید. اگر میخواهید در این بازارها سرمایهگذاری کنید مهم است که با روشهای تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می کنند تا استراتژی خود را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.
درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
برای آنکه بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهدرستی درک کنیم، باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا داراییهایی همچون طلا و ارز است.
پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آنها داشته باشیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایهی بررسی ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازهی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی بهدنبال درک سریعتر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.
تحلیل بنیادی داراییها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل میکند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهیها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکتها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی میشود.
تحلیل بنیادی اغلب با بهکارگیری ارزش نسبی داراییهای مختلف به شما کمک میکند به ارزش واقعی سهام شرکتها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، میتوان گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیقتر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.
برای تحلیل فاندامنتال سرمایهگذاران ممکن است از داده های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمولهایی از جمله مدل قیمتگذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای کمک به سرمایهگذاران در پیشبینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی میکنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.
برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دورهای 50 روزه، از نمودار میانگین متحرک قیمت آن در دورهای طولانیتر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیلگران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. بهطور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیلگران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.
حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.
لازم به ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و … پیش از این در قیمت داراییها لحاظ شده اند.
پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در ارزش هر سهم را درک کنید چیست؟
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدامیک از آنها اهمیت بیشتری دارد؟ میتوان گفت هرکدام از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایهگذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایهگذاریهایشان از آنها استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکتها و عملکرد آنها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در میآورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیشبینی میکند. اگر شرکت ضرر میدهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبههای تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پردهی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس دادهها و نتایج مالی شرکتهاست.
در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاهمدتتر نگاه میکند. تحلیلگران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکتها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آنها برای رفتار سهام در روزها و هفتههای آتی بیشترین اهمیت را قائلند.
کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال که کدامیک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید.
تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند.
اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوبترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند.
تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکتها و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و بر روند حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد.
هردو روش بسته به اهداف سرمایهگذاریتان میتوانند مثمرثمر واقع شوند. اما بهطور جدی توصیه میکنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روشهایی که از آنها استفاده میکنید داشته باشید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها دو ابزار برای هدایت سرمایه گذاریهایمان هستند.
نکات سرمایهگذاری
حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را میدانید، بهتر است نکات زیر را نیز به خاطر بسپارید.
دیدگاه شما