تفاوت آنالیز فنی و بنیادی


معرفی تحلیل تکنیکال

Technical تکنیکال - http://abcbourse.ir/

امروزه سرمایه گذاری در بازارهای معاملاتی مانند بورس، طلا،ارز و… در بین مردم جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است. در کشور ما نیز به خاطر نوسانات زیاد در بازارهای مالی مردم به دنبال حفظ ارزش پول خود و سود بردن از این جریان هستند . اما سرمایه گذاری در بورس یا هر بازار مالی دیگری نیاز به مهارت های خاص خود دارد. از جمله پر کاربردترین این ابزار ها تحلیل پایه و تحلیل تکنیکال می باشد. تحلیل تکنیکال به خاطر سرعت عمل در تجزیه و تحلیل سهام، عرض یا هر کالایی در بین تحلیلگران بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

تحلیل تکنیکال در بازار های مالی روشی برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته همچون قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت می کنند کاربرد دارد، بازار های همچون ارزهای خارجی، بورس اوراق بهادار و بازار طلا، فلزات گران بها و مسکن را با استفاده از این روش می توان تحلیل کرد. تحلیلگران تکنیکال بر خلاف تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، آنها از روی تحلیل و بررسی نمودارها رفتار آتی قیمت را پیش بینی می کند.

پایه و اساس تحلیل تکنیکال

ابتدا شخصی به نام داو نظریه ای را در قرن بیستم میلادی مطرح کرد که در سال های بعد باعث به وجود آمدن تحلیلی به عنوان تحلیل تکنیکال شد.تئوري داو نظريه اي را بنيان گذاري کرد که بعدها به عنوان تحلیل تکنیکال نوين شناخته شد. از نوشته های به جا مانده از داو مشخص است که سه قضیه از نظر آن بسیار مهم بوده است.

1- نوسان قيمت بیانگر همه چیز است.

از آنجا که هر عاملی حال چه سیاسی، چه اقتصادی، اجتماعی و یا…بر قیمت سهام موثر است در نمودار مشخص می شود. هر تغییر قیمتی با یک محرک خارجی همراه بوده و از این جهت بررسی دقیق و تحلیل این موارد بسیار حائز اهمیت است. با استناد به این دلایل می توان گفت که تحلیل نمودار قیمت های گذشته به ما امکان پیش بینی آن در آینده را می دهد. از این دلیل به عنوان مهمترین اصل تحلیل تکنیکال نیز نام برده می شود.

در تحليل پايه اي به اینکه چرا این اتفاق برای سهم افتاده است توجه می شود درست برعکس تحلیل تکنیکال زیرا در این تحلیل، تحلیلگر به نمودارها دقت می کند و به چرایی عوامل تاثیرگذار بر سهم توجه ندارد و به دنبال پیدا کردن روند برای پیش بینی حرکت سهم است.

2- تکرار تفاوت آنالیز فنی و بنیادی تاريخ

تحلیل تکنیکال رابطه مستقیمی با روانشناسي انسان دارد.حالات روانشناسی بازار را توسط الگوهای گرافیکی در نمودارها نمایش داد. اين الگوهاي قيمت در صد سال گذشته تقسيم بندي شده است. همچنین می توان روند بازار را تشخیص داد.

3- حرکت قيمت در يک روند جابجا می شود.

این قضیه شاکله همه متدهای تحلیل تکنیکال را شکل می دهد و در زمانیکه حرکت قیمت با روند بازار همجهت باشد امکان پیش بینی به وجود می آید. در اینصورت دو حالت پیش می آید؛
احتمال تفاوت آنالیز فنی و بنیادی ادامه روند فعلی بسیار زیاد است و قيمت به قبل باز نخواهد گشت، مگر بخاطر برخی از بی نظمی ها در بازار .

در صورتی که روندی مخالف روند فعلی شکل بگیرد روند قبلی تغییر می کند. یعنی زمانیکه روندی نزولی است. این روند ادامه پیدا خواهد کرد مگر روندی مخالف آن شروع به شکل گیری کند.

تعریف روش تکنیکال

به تحلیلی که با کمک شکل و نمودار انجام گیرد و با آن بتوان حرکت سهام در آینده را با نگاه به گذشته سهم پیش بینی کرد تحلیل تکنیکال می گویند.

امکان استفاده از تحلیل تکنیکال برای سهام، شاخص يا کالا و غيره وجوددارد. رياضيات در این تحلیل بسیار دخیل است در چارت و انديکاتور (شاخص) نمایان می شود.

اعتقاد يک تحليل گر تکنيکال براین است که در سابقه قیمت هر سهام همه اطلاعات آن وجود دارد و می توان روند حرکت قيمت آن را درآینده پيش بيني کرد. سرعت تحلیل تکنیکال بسیار بالا است و شما درقیاس با تحلیل پایه در زمان کمتر،تعداد سهام بیشتری را می توانید تحلیل کنید.

تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل پایه می تواند توسط هر فردی صورت بگیرد و دانش زیادی در زمینه های سیاسی و اقتصادی لازم ندارد. این روش تحلیل بسیار در بین تحلیل گران طرفدار دارد به طوریکه تحلیلگران در همه جای دنیا با کمک آن سود بدست می آورند. یکی از دلایل محبوبیت تحلیل تکنیکال سرعت آن در تحلیل می باشد.

قابلیت های تحلیل تکنیکال

تمرکز روي قيمت: یکی از تفاوت های مهم در تحلیل تکنیکال سرعت در پیش بینی است و این بخاطر متمرکز بودن تحلیلگران تکنیکال روی قیمت است. این تمرکز به تحلیلگر این قدرت را می دهد که سهام یا ارز مورد نظر را در 6 ماه آینده پیش بینی کند. تحلیل گران بایستی بازار را به دقت رصد کنند و به دنبال نشانه های تغییر روند باشند این نشانه ها می توانند کمک کنند تا زمان جهش سهام و ارز یا سکه را بفهمند.

1- از این نشانه ها می توان به افزایش تقاضا برای خرید اشاره کرد که علامتی از سمت بازار برای تغییر مثبت آن می باشد. همچنین زمانیکه افزایش عرضه دیده می شود علامتی است به معنی کاهش قیمت آن سهم. همین توجه و تشخیص تفاوت ها بین این دوحالت می تواند معاملات یک سرمایه گذار تکنیکال را از معاملات دیگر سرمایه گذاران بسیار متفاوت کند.

2- قابلیت استفاده در تمامي نمودارها: در همه بازار های معاملاتی معامله گران و تحلیلگران به دنبال استراتژی های مفید تر هستند تا از آن برای پیش بینی بهتر در زمان سریع تر بهره ببرند. با تحلیل تکنیکال می توان نمودارها و چارتهای موجود در هر بازاری را بررسی و تحلیل کرد. يک تحليلگر تکنيکال مي تواند از استراتژي خود در تمام بازارها و روي تمام چارتها استفاده کند. در مقابل تحلیلگران پایه که باید تحلیل خود را بر صورت های مالی که ممکن است کثرت داشته باشند، انجام بدهند، تحلیل تکنیکال بر نمودارها تمرکز دارد که این خود مزیت بزرگی است.

بررسی صورت های مالی، گزارش های ماهانه، سالانه، تجزیه و تحلیل اعداد و ارقام حسابداری شرکت، تفاوت آنالیز فنی و بنیادی رصد و دنبال کردن اخبار روز سیاسی، اقتصادی و … می توانند زمان بسیار زیادی را از تحلیلگران خواهد گرفت و تحلیل تکنیکال راه سریعتری را برای سرمایه گذاران فراهم کرده است.

3- پيشينه قيمت بصورت تصويري: نمودار یک شکل و نمایش تصویری از روند قیمت در محدوده زمانی مشخص است.این نمودار ها حتی برای تحلیلگران پایه نیز سودمند است زیرا اطلاعات زیادی را به آسانی و در زمان کم بدست می آورند. دستیابی به این اطلاعات با نگاه کردن به یک نمودار در مقایسه با جدولی از اعداد بسیار آسانتر است. نمودار بسيار خواناتر و گوياتر از يک جدول اعداد است.

4- حمايت / مقاومت: درجه حمایت و مقاومت بر اساس دوره های تراکم مشخص می شود . منظور از دوره تراکم محدوده قیمتی که قیمت تغییر می کند است. اگر قیمت از این محدوده عبور کند به این معنی است که تغییری در عرضه و تقاضا به وجود امده است و یکی بر دیگری پیروز شده و غلبه کرده است.

5- تشخيص زمان خريد به سهولت: تحليل تکنیکال در تشخيص زمان خريد کمک زيادي مي کند. روش بنيادي براي شناسايي سهام مناسب برای خريد و تحلیل تکنیکال براي تشخيص زمان خريد مناسب است. زمان مناسب خريد، نقش مهمي در عملکرد تحلیلگر دارد. تحلیل تکنیکال مي تواند در تشخيص تقاضا يا عرضه و همچنين زمان خروج از بازار موثر واقع شود. خروج از بازار در نرخ هايي بالاتر از عرضه و يا خريد در نرخ هايي در نزديکي نرخ هاي تقاضا بازده را بهبود می بخشد .

سابقه تاريخي قيمت يک سهم مهم می باشد، زیرا اگر شما سهمي را در دو سال گذشته به عنوان يک سهم عالي تشخیص داده اید ولي روند ثابت بود نشان می دهد بازار سهام مخالف نظر شما را دارد. سهمي که به اندازه زياد رشد کرده بايد منتظر عقبگرد آن سهم بود. يا اگر سهمي بیش از حد مورد انتظار افت داشته شايد اين ارزش را داشته باشد که آن را بخريد و توقع روند رو به رشدش را داشته باشید.

چه اطلاعاتی از نمودار بدست می آوریم؟

یک نمودار بر حسب اینکه در تحلیل تکنیکال چه قدر مهارت پیدا کرده اید می تواند اطلاعات زیادی در اختیار تحلیلگر قرار دهد. از قبیل اطلاعاتی که می توان بدست آورد؛ واکنشهاي قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و مبلغ معاملات گذشته، وضعيت نسبي يک سهم نسبت به کل بازار می باشد.

عیب های تحلیل تکنیکال

1- سلایق یک تحلیلگر تکنیکال بر تصمیم گیری آن تاثیر زیادی دارد: همانند تحليل بنيادي، تحلیل تکنیکال ذهني بوده و علايق شخصي تحليل گر در آناليز تاثير گذار می باشد. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام بررسی يک نمودار مهم است . اگر تحليل گر تعصب خاصی روي سهمي داشته باشد تمام تحليل وي تحت تاثير قرار خواهد گرفت و همچنين چنانچه نسبت به يک سهم بدبين باشد نتيجه تحليل احتمالا انتظار روند نزولي خواهد بود.

2- نمی توان سهام تازه وارد را ارزشگذاري کرد: از جمله نقاط ضعف تحلیل تکنیکال مي توان به دشواري در جمع آوری اطلاعات برای نرم فزار جهت استفاده از نمودارهاي قيمت اشاره کرد. همچنين تحليل تکنيکال در بررسي سهام تازه عرضه شده ناتوان است.

3- پشيمان شدن سرمايه گذاران و بازار: تمامي الگوها و علايم خريد و فروش با تحلیل تکنیکال هميشه درست از آب در نمي آيد .قوانين تکنیکال هميشه صدق نمي کنند و مي تواند تحت تاثير پارامترهایي مثل حجم و ارزش معاملات نیز قرار بگيرد. يک نمودار ميانگين 50 روزه ممکن است براي تشخيص نقاط حمايت / مقاومت شرکت بانک پاسارگاد بسيار خوب کار کند ولي نمودار ميانگين 70 روزه براي سهم بانک کشاورزی ممکن است بهتر کار کند. اینکه خيلي از مباني تحليل تکنيکال کليت دارند درست است. سهام هر شرکت خصوصيات و مشخصات خاص خود را داراست. ممکن است اين قانون براي يک سهم کار نکند ولی براي ديگري موثر باشد .

4- امکان تفاسير مختلف: با اینکه اصول و قواعدی وجود دارد اما ممکن است دو تحلیلگر تکنیکال دو تحلیل متفاوت از یک سهم در یک زمان داشته باشند که این نیز خود از همان علایق نشات می گیرد.

در حاليکه اين مي تواند نا اميدکننده به نظر برسد، تحلیل تکنیکال بيشتر شبيه هنر است تا علم. اينکه نيمه پر يا خالي ليوان را ببينيم بستگي به نظر بيننده دارد.

4 تفاوت تحلیل تکنیکال باتحلیل بنيادي

تفاوت های زیادی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی(پایه) وجود دارد که در زیر به چهار مورد از مهمترین تفاوت های آنها اشاره می کنیم.

1. در روش بنيادي هدف شناسایی موارد اثر گذار بر ارزش ذاتي فعلي و آينده سهام با تاکيد بر گزارش و صورت های مالی، بنيادهاي اقتصادي و عوامل درون شرکتی است. در تحلیل تکنیکال هدف بررسی موارد تاثير گذار بر قيمت با توجه به اشتياق بازار می باشد.

2. روش بنيادي به بررسي مطلوبيت يک سهم مي پردازد ولی تحلیل تکنيکال مقبوليت يک سهم را می سنجد.

3. روش بنيادي قادر به ارزش گذاري بر سهام شرکت تازه وارد نیز مي باشد، اما تحلیل تکنیکال در تحليل شرکت هاي تازه وارد ناتوان است. به طور مثال شرکت های عرضه اولی در بورس اوراق بهادار.

4. تحليل بنيادي قدرت و توان يک شرکت را جهت افزايش ارزش بررسی مي کند، تحلیل تکنیکال زمان ورود و خروج به سهم را تعیین مي کند.

کریپتو چیست؟ تفاوت آن با ارز فیات چیست؟

What is Crypto What is the difference with Fiat currency

کریپتو چیست ؟ تفاوت آن با ارز فیات چیست؟ شاید شما به تازگی قصد ورود به دنیای کریپتو کرده‌اید و اساساً می‌خواهید بدانید که کریپتوکارنسی یا بهتر است بگوییم «ارز دیجیتال» چیست. در این مقاله سعی داریم با زبانی ساده کریپتو و مفاهیم مربوط به آن را تفاوت آنالیز فنی و بنیادی تعریف کنیم و همچنین توضیح دهیم که بازار کریپتوکارنسی چیست و ورود به آن چگونه است.

کریپتوکارنسی یک ارز دیجیتال است که امنیت آن به واسطۀ رمزنگاری تأمین می‌شود؛ رمزنگاری جعل یا دوبار خرج کردن این ارز را تقریباً ناممکن می‌کند.

بسیاری از کریپتوها شبکه‌های غیرمتمرکزی هستند که بر اساس فناوری بلاک‌چین کار می‌کنند؛ فناوری بلاک‌چین یک دفتر حساب باز و توزیع شده (distributed ledger) است که همه به واسطۀ رایانه‌هایشان به آن دسترسی دارند؛ در واقع آن‌ها در رایانۀ خود از نرم‌افزاری استفاده می‌کنند که همۀ کاربران را به یکدیگر متصل می‌کند و بدین‌ترتیب می‌توانند اطلاعات را میان خود به اشتراک بگذارند؛ نکتۀ مهم آن است که میان این کاربران سلسله‌مراتب وجود ندارد و همۀ آن‌ها ماننده گره‌های هم‌سطح یا nodes در یک شبکه به هم متصل‌اند.

در این شبکه یا دفترحساب همۀ معامله‌ها ثبت می‌شود؛ بنابراین همۀ کاربران نسخه‌ای به‌روز شده از دفترحساب را دارند و همین موضوع تحریف معامله‌ها را ناممکن می‌کند. در نتیجه یکی از ویژگی‌های کریپتوکارنسی آن است که قدرتی مرکزی وجود ندارد که اختیاری برای دخالت و دستکاری در این دفتر داشته باشد.

برعکس در سیستم‌های مالی سنتی کافی است که سرور اصلی از میان برود، یا برای مثال پایگاه اطلاعات یک بانک پاک شود و نسخۀ پشتیبان از آن وجود نداشته باشد؛ در چنین صورتی بازیابی اطلاعات حساب کاربران و سابقۀ تراکنش‌هایشان بسیار دشوار خواهد بود. در مقابل، در سیستم کریپتوکارنسی هر گره یا node، که در واقع کاربران و رایانه‌هایشان هستند، یک نسخه از این پایگاه اطلاعات دارد که به صورت 24 ساعته در 365 روز سال به‌روزرسانی‌ می‌شود.

شبکه‌های متمرکز و غیرمتمرکز، منبع: آکادمی بایننس

کریپتوکارنسی‌ها امکان انتقال ارزش را در هرکجای جهان، بدون مداخله و واسطه، ممکن کرده‌اند. به همین دلیل است که ما آن‌ها را ارزهای بدون مجوز می‌دانیم، زیرا هرکسی با اتصال به اینترنت می‌تواند به معاملۀ کریپتو بپردازد.

چه کسی کریپتو را اختراع کرد؟

نخستین کریپتوکارنسی بیت‌کوین بود که در سال 2009 منتشر شد. اما بیت‌کوین به یکباره به وجود نیامده است؛ پیش از ابداع بیت‌کوین، تلاش‌های زیادی برای ساخت کریپتوکارنسی شد که هریک به سهم خود در ساختار کنونی آن نقش داشته‌اند.

در سال 1983، شخصی به نام دیوید چاوم (David Chaum) یک پول الکترونیک رمزنگاری شده را با نام ای‌کش (ecash) به وجود آورد. در سال 1995، او این پول را در یک سیستم پرداخت الکترونیک با نام دیجی‌کش (digicash) اجرا کرد که تا سال 1998 در یک بانک ایالات متحده، به عنوان سیستم پرداخت‌های خرد و جزئی استفاده می‌شد.

در سال 1996، آژانس امنیت ملی ایالات متحده مقاله‌ای را با موضوع رمزنگاری پول الکترونیک ناشناس منتشر کرد که در آن سیستم کریپتوکارنسی شرح داده شده بود. این مقاله برای نخستین بار در فهرست پستی (mailing list) دانشگاه ام‌آی‌تی منتشر شد و سپس در سال 1997 در مجلۀ “American Law Review” چاپ شد.

در سال 1998، یک مهندس کامپیوتر چینی با نام وای‌دای (Wei Dai) مقاله‌ای در شرح یک سیستم پول الکترونیک توزیع شده و ناشناس با نام “b-money” منتشر کرد. در این مقاله طرحی معرفی شده بود که در آن گروهی از نام‌های مستعار دیجیتالی که قابل ردیابی نیستند، به هم پول پرداخت می‌کنند و بدون کمک گرفتن از فرد سوم میان خودشان قراردادهایی را منعقد می‌کنند.

بلافاصله پس از آن فردی با نام نیک زابو (Nick Szabo) دربارۀ بیت‌گلد (bitgold) نوشت. بیت‌گلد همانند بیت‌کوین یک سیستم ارز الکترونیک بود که هیچ‌گاه اجرا نشد، اما آن را پیش‌درآمد بیت‌کوین می‌دانند؛ چنان‌ که در سیستم طراحی‌شده برای بیت‌گلد نیز هریک از مشارکت‌کنندگان قدرت پردازش رایانۀ خود را به حل معماهای رمزنگاری‌شده اختصاص می‌دادند و هر راه‌حل بخشی از چالش و معماری بعدی می‌شد و بدین ترتیب کوین‌های جدید تولید می‌شد.

سرانجام در سال 2009، بیت‌کوین ابداع شد. این کریپتو به دست شخص یا گروهی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto) ابداع شد که تا‌کنون هویت آن ناشناس باقی‌مانده است. پس از بیت‌کوین تعداد زیاد دیگری کریپتوکارنسی به وجود آمد که قصد رقابت با بیت‌کوین را داشتند یا به دنبال توسعۀ ویژگی‌هایی بودند که در بیت‌کوین وجود ندارد؛ همانند اتریوم که بلاک‌چینی است که اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز (dapps) با استفاده از قراردادهای هوشمند (smart contracts) روی آن اجرا می‌شوند.

چند نوع کریپتوکارنسی وجود دارد؟

پس از بیت‌کوین، کریپتوهای بسیار زیادی ابداع شده که بعضی از آن‌ها در رقابت مستقیم با بیت‌کوین قرار گرفته‌اند. اما به طور کلی کریپتوکارنسی به دو گروه تقسیم می‌شود: بیت‌کوین و آلت‌کوین.

آلت‌کوین (altcoin) معمولاً به هر کوینی گفته می‌شود که بیت‌کوین نیست و برخی از آن‌ها عبارتند از اتر، دوج‌کوین، لیت‌کوین، پیر‌کوین، نِیم‌کوین و غیره . در واقع، واژۀ آلت‌کوین به معنای جایگزین بیت‌کوین است. نِیم‌کوین (namecoin) اولین آلت‌کوین است که در سال 2011 ایجاد شده است.

اگرچه بیشتر آلت‌کوین‌ها بر اساس همان چارچوب بنیادی بیت‌کوین ساخته شده‌اند، ادعا می‌شود که برخی از آن‌ها نسخه‌های بهتری از بیت‌کوین هستند و ویژگی‌هایی دارند که بیت‌کوین فاقد آن است؛ برای مثال اخیراً دربارۀ سرعت پایین شبکۀ بیت‌کوین، مصرف بالای انرژی در استخراج‌ آن، و در نتیجه پیامدهای زیست‌محیطی این کریپتو حواشی زیادی ایجاد شد؛ و این ادعا مطرح شد که کرپیتوهای دیگری چون دوج‌کوین از این نظر بر بیت‌کوین برتری دارند.

تفاوت پول فیات با کریپتو چیست ؟

زمانی در این دنیا، سیستم مبادلۀ کالا به کالا وجود داشت. یعنی اگر شخصی می‌خواست کالای خود را بفروشد، باید شخص دیگری را می‌یافت که کالای او را بخواهد و البته همان کالایی را داشته باشد که شخص اول خواستارش بود. برای مثال کشاورزی را تصور کنید که می‌خواهد گندمش را با لباس معامله کند؛ بنابراین باید به دنبال خیاطی باشد که گندم نیاز دارد.

پول فیات این مسئله را حل کرد و امکان معامله را میان افرادی که نیازهای متفاوتی دارند فراهم کرد؛ بدین‌ترتیب که محلی از ذخیرۀ ارزش را به وجود آورد. اما احتمالاً به هنگام ابداع پول، مردمی که از سیستم مبادلۀ کالا به کالا استفاده می‌کردند، از خود می‌پرسیدند که چرا این کاغذهای بی‌ارزش باید به اندازۀ کالاهای آن‌ها یا حتی بیش از آن ارزش داشته باشند!

کریپتوکارنسی همان‌کاری را با پول فیات می‌کند که پول فیات با سیستم مبادلۀ کالا به کالا کرد. زیرا یک محل ذخیرۀ دیگر از ارزش به وجود آورده است. اما احتمالا این پرسش برای افراد زیادی به وجود آمده است که این محل ذخیرۀ جدید چه تفاوتی با پول فیات دارد و اساسا چرا باید به آن اعتماد کرد؟ مجموعاً مزایای کریپتوکارنسی بر پول فیات را می‌توان به شرح زیر دانست:

  • فیات یک پول قانونی است که ارزش آن به دولت و نهادهای قدرت وابسته است، مانند دلار آمریکا. اما کریپتوکارنسی ارزش خود را از شبکه‌ای می‌گیرد که در آن قدرتی مرکزی وجود ندارد و همۀ افراد به صورت هم سطح در آن حضور دارند. هرچه افراد و نهادهای بیشتری آن را بپذیرند، ارزش آن بیشتر می‌شود.
  • کریپتو امن است و این امنیت و اعتبار خود را از این افراد می‌گیرد، زیرا همۀ افراد حاضر در شبکه به سابقۀ همۀ معاملات کریپتو دسترسی همزمان دارند و صحت آن را تأیید می‌کنند.
  • توزیع پول فیات به واسطه نیاز دارد، اما کریپتو بر شبکه‌های غیرمتمرکز متکی است که آن را در سراسر جهان، بدون مانع و واسطه، جابجا می‌کنند.
  • کریپتو به بی‌نهایت قابل تقسیم است. کمترین مبلغ دلار آمریکا می‌تواند یک سنت یا یا 0.01 دلار باشد، اما شما در صورت نیاز می‌توانید 0.00000000000001 بیت کوین بخرید.

آیا کریپتو قانونی است؟

شاید بهتر باشد که این سوال را برعکس بپرسیم: آیا کریپتو غیرقانونی است؟ پاسخ آن است که خیر! کریپتو به طور کلی غیرقانونی نیست و هرکسی می‌تواند آن را خریدوفروش کند. اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که کریپتوکارنسی فاقد چارچوب مقرراتی است که کارکرد کنونی آن را به صورت یکپارچه مدیریت کند.

در حال حاضر در کشورهای مختلف با خریدوفروش کریپتو برخوردهای متفاوتی می‌شود. کشورهای معدودی هستند که تلاش می‌کنند مانع خریدوفروش کریپتو شوند، مانند رویکردهای اخیر دولت چین که موجب شده بسیاری از ماینرها قصد جابجایی و خروج از این کشور را داشته باشند. اما در اکثر کشورهای دنیا، مانند ایالات متحده، این کار منافاتی با قانون ندارد و هرروز نهادهای بیشتری من‌جمله شرکت‌های بیمه در حال پذیرفتن سیستم‌های پرداخت به کریپتوکارنسی هستند.

نقاط ضعف کریپتوکارنسی و بازار کریپتو چیست ؟

کریپتوکارنسی مزایای زیادی دارد که تا اینجا به موارد مهمی از آن‌ها اشاره کردیم. اما به عنوان کسی که قصد ورود به بازار کریپتوکارنسی را دارید، حتما باید با نقاط ضعف این سیستم هم آشنا باشید تا با آگاهی و احتیاط بیشتری در این بازار سرمایه‌گذاری و فعالیت کنید.

مهم‌ترین مسئله درباره بازار کریپتوکارنسی وضعیت بی‌ثبات آن است. ارزش کریپتو تابع عرضه و تقاضای آن است. هرقدر یک کریپتو بتواند با سرعت خرید و فروش شود، ارزش آن بالا می‌رود. بنابراین بازار کریپتو بازار بی‌ثباتی است و پیش‌بینی روند قیمت آن دشوار و پیچیده است. به همین دلیل تریدرهای حرفه‌ای در این بازار از ابزارهایی برای تحلیل سیر قیمت‌ها استفاده می‌کنند که البته تضمین‌شده نیست.

برای مثال اگر پیشینه تغییرات قیمت بیت‌کوین را بررسی کنیم، صعود و سقوط‌های ناگهانی و زیادی را مشاهده می‌کنیم. چنان‌که بیت‌کوین در دسامبر 2019 به حدود 19 هزار دلار رسید و در ماه‌های آتی به یکباره به 7 هزار دلار نزول پیدا کرد. همچنین در سال 2020 قیمت این کوین به بالای 60 هزار دلار رسید و سپس به یکباره ارزش آن نصف شد. این وضعیت دربارۀ کریپتوکارنسی‌های دیگر نیز صادق است.

نقد دیگر متوجه امنیت معاملات کریپتو است. باید توجه داشت که بلاک‌چین‌های کریپتوکارنسی‌ها بسیار امن هستند، اما سیستم‌های دیگری که با کریپتو درگیر هستند، مانند صرافی‌ها و کیف‌پول‌ها، در برابر هک شدن به طور کامل در امان نیستند. در طول ده سالی که از عمر بیت‌کوین می‌گذرد، صرافی‌های بسیاری هک شدند و از آن‌ها دزدی شد. چنان‌که اخیراً نیز زنجیرۀ هوشمند بایننس هشدار داده که هکرهایی به صورت سازمان یافته قصد حمله به این زنجیره را دارند.

چگونه به بازار کریپتو وارد شوم؟

برای آنکه وارد بازار کریپتو شوید، ابتدا باید تصمیم بگیرید که هدف شما خریدوفروش است یا سرمایه‌گذاری. این دو ممکن است با هم اشتباه گرفته شوند، اما با یکدیگر تفاوت دارند. به زبان ساده سرمایه‌گذاری زمانی خوب است که شما یک دارایی را بخرید و برای مدت زمانی طولانی نگاه دارید تا قیمت آن رشد کند. اما خریدوفروش راهبردی است که به دنبال سودآوری کوتاه‌مدت یا میان‌مدت است.

افراد برحسب روحیه تفاوت آنالیز فنی و بنیادی و ترجیح فردی خویش تصمیم می‌گیرند که راهبرد سرمایه‌گذاری را انتخاب کنند یا راهبرد خریدوفروش را. کسانی که نگران نوسان‌های کوتاه مدت هستند، ترجیح می‌دهند سرمایه‌گذاری کنند و به دنبال کسب سود در مدت زمان طولانی باشد. اما کسانی نیز هستند که مایل‌اند سود خود را در کوتاه‌مدت افزایش دهند و روزانه خریدوفروش کنند.

باید توجه داشت که این راهبرد دوم (یعنی خریدوفروش کریپتو) نیازمند اختصاص دادن زمان و همچنین تمرین در تحلیل روندهای بازار است و البته ریسک بیشتری به همراه دارد؛ بنابراین توصیه می‌شود که مبتدی‌هایی که به ابزار تحلیل روزانۀ بازار مجهز نیستند، بیشتر سراغ سرمایه‌گذاری بروند.

به هر‌ترتیب، برای آنکه وارد بازار کریپتو شوید، ابتدا باید با پول فیات خویش کریپتو بخرید. کریپتوکارنسی را می‌توان از صرافی‌های کریپتو خریداری کرد. برای استفاده از خدمات صرافی کریپتوکارنسی، باید ابتدا یک حساب کاربری در سایت آن‌ها بسازید و همچنین یک کیف پول الکترونیکی یا wallet را روی موبایل خودتان نصب و راه‌اندازی کنید و آن را به حساب بانکی پول فیات خود متصل کنید. بدین ترتیب می‌توانید کریپتو بخرید.

البته اخیرا اپلیکیشن‌هایی مانند رابین‌هود (robinhood) نیز امکان خریدن بسیاری از کریپتوهای اصلی مانند بیت‌کوین، اتر، دوج را فراهم کرده‌اند، بدون آنکه هزینه‌ و کارمزدی برای صرافی بپردازید.

چگونه در بازار کریپتو امنیت و آسودگی خاطر خود را بالا ببرم؟

همان‌طور که گفتیم، ورود به بازار کریپتوکارنسی دو ریسک مهم دارد:

  1. بی‌ثباتی بازار و نوسان زیاد قیمت‌های کریپتوها.
  2. امکان هک شدن سایت صرافی‌ها و کیف‌پول‌های الکترونیکی. بنابراین، برای آن‌که بتوانید تجربۀ نسبتاً امن‌تری را در بازار کریپتوکارنسی داشته باشید، باید برای هریک از این نقاط ضعف راه‌حلی بیابید.

راه مقابله با بی‌ثباتی بازار کریپتو آن است که:

  1. بخشی از سرمایۀ خود را وارد بازار کنید که از دست دادن آن به شما ضربه نزند. هیچ‌گاه همۀ اندوختۀ خود را در بازار کریپتوکارنسی قرار ندهید.
  2. بهتر است بتوانید روند بازار را به صورت نسبی تحلیل کنید و در این زمینه مهارت یابید.

مجموعاً برای تحلیل بازار دو روش کلی وجود دارد: تحلیل بنیادی (fundamental analysis) و تحلیل فنی یا تکنیکال (technical analysis). در ادامه دربارۀ هریک از این روش‌های کلی تحلیل توضیح مختصری آورده شده است:

  1. تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی ارزش یک دارایی بر اساس مولفه‌های اقتصادی و مالی است. تحلیل‌گرانی که از این روش استفاده می‌کنند، شرایط کلان و خرد اقتصادی، صنعت و کسب‌وکارهایی که حامی یک دارایی هستند، را در نظر می‌گیرند.

تحلیل‌ بنیادی در زمینۀ کریپتوکارنسی بیشتر معطوف به سرمایه‌گذاری است، نه خریدوفروش کوتاه مدت. بدین‌منظور تحلیل‌گران بنیادی داده‌های عمومی بلاک‌چین‌ها را بررسی کنند که on-chain metric نام دارد. یعنی به جای داده‌های کوتاه‌مدتی چون هیجانات و احساسات مقطعی حاکم بر بازار، مولفه‌هایی چون تاریخچۀ معاملات در یک کریپتو یا تعداد آدرس‌های (کیف‌پول‌های) فعال در زنجیره، هش‌ریت شبکه، دارندگان اصلی و عمده و … را مورد بررسی قرار می‌دهند.

هدف این تحلیل رسیدن به پیش‌بینی دربارۀ ارزش آتی دارایی و مقایسۀ آن با ارزش کنونی‌اش است؛ این رویکرد قصد دارد تعیین کند که این دارایی هم‌اکنون زیرارزش واقعی خود است یا بالای آن قرار دارد. به هر ترتیب نباید از یاد برد که کریپتوکارنسی‌ها شکل جدید و نوپایی از دارایی هستند و در نتیجه نمی‌توان به مدل‌ها و روش‌های تحلیل بنیادی برای تعیین ارزش آن‌ها اعتماد کامل داشت. موفقیت یا شکست سرمایه‌گذاری در کریپتوکارنسی به عوامل مختلفی بستگی دارد که ممکن است در چارچوب‌های فعلی تحلیل‌های بنیادی جای نگیرند.

2. تحلیل تکنیکال یا فنی رویکردی اساساً متفاوت است و برای خریدوفروش و کسب سود در کوتاه‌مدت مناسب‌تر است. این روش، برخلاف تحلیل‌ بنیادی، به دنبال ارزیابی ارزش اصلی و ذاتی یک دارایی نیست. تحلیل‌گران تکنیکال از تحرکات قیمت، الگوی نمودارها، اندیکاتورها استفاده می‌کنند تا ضعف و قوت یک بازار را بسنجند. در واقع تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند که تحرکات قبلی قیمت یک دارایی برای پیش‌بینی تحرکات بعدی کارایی دارد. این نوع از تحلیل به میزان گسترده‌ای در خریدوفروش کریپتو استفاده می‌شود.

البته مهارت یافتن در تحلیل روند بازار و ارزش دارایی‌ها ساده نیست و نیازمند زمان و تمرین است. اما به هر ترتیب اگر قصد ورود جدی به این بازار را دارید، بهتر است با توجه به نوع معاملۀ خود و هدفی که دارید، روش یا روش‌هایی از تحلیل را یاد بگیرید و آسوده‌خاطرتر فعالیت کنید.

ریسک بعدی احتمال هک شدن و دستبرد به دارایی کریپتو است. همان‌طور که گفتیم، با وجود امنیت بالای شبکۀ بلاک‌چین کریپتوکارنسی‌ها، سایت صرافی‌‌ها و سایر اپلیکیشن‌های وابسته به کریپتو از هک شدن در امان نیستند. لذا برای آن‌که احتمال سرقت و از دست دادن دارایی خود را کم کنید، بهتر است صرافی معتبر و مناسبی را انتخاب کنید. من‌جمله صرافی‌هایی را انتخاب کنید که آدرس واقعی داشته باشند، کاربران دیگر تجربۀ خوبی را با آن داشته باشند، سابقۀ عملکرد صرافی مسئولانه باشد و همچنین ساخت حساب‌کاربری در سایت آن بیش از اندازه آسان نباشد.

آموزش تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی

تحلیل تکنیکال چیست

حتما درباره تحلیل نمودارهای قیمت یا به اصطلاح تحلیل تکنیکال – Technical Analysis چیزهایی شنیده‌اید. در این مقاله که توسط تیم تولید محتوای آموزشی کالج تی بورس تهیه گردیده قصد داریم در مورد آموزش تحلیل تکنیکال، آشنایی با آن و تفاوت آن با تحلیل بنیادی (فاندامنتتال)، مطالب جامع‌تری ارائه دهیم و مزایای آن را نیز بررسی کنیم.

اگر بخواهیم تعریف تحلیل تکنیکال (یا تکنیکی) را در یک جمله و بصورت خلاصه بیان کنیم؛ اینکار یا بررسی تغییرات قیمتی بازار با استفاده از نمودارها و با هدف کاهش ریسک و آینده‌نگری و پیش بینی قیمت ها می‌باشد.

technical analysis

اصولاً رفتارهای بازار شامل ۳ اصل بسیار مهم می‌باشد

تحلیل تکنیکال – technical analysis تشخیص زمان تغییر روند قیمت ها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمت هاست. تا زمانی که شواهد جدید نشان دهد که روند جدیدتری در حال شکل‌گیری است. و تحلیلگر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند شود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را اتخاذ کند. این تحلیل در کنار تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) از اصلی ترین ابزار آنالیز بازارهای مالی و سهام بورس می‌باشند.

رفتار قیمتی سهم انعکاسی از عملکرد شرکت ها در بازه زمانی بلند مدت است. ولی قیمت لحظه‌ای و روزانه سهام تحت تاثیر عرضه و تقاضا، اخبار، رفتار سهامداران حقیقی و حقوقی و بسیار از پارامترهای دیگر است که برای معامله و سود آوری در بازه زمانی کوتاه‌تر ما را نیازمند به علم تکنیکال می‌کند.

تحلیل تکنیکال چیست

سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه‌های مباحث فلسفی و منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل می‌باشند:

  • همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
  • قیمت ها روندها را دنبال می‌کنند.
  • الگوها به تکرار تمایل دارند.

همه چیز در قیمت سهام لحاظ شده است

این جمله بدان معنیست که هر پارامتر، هر خبر و هر شاخصه تاثیرگذار در اقتصاد و به خصوص بازارهای مالی نظیر بورس، اثر خود را در قیمت آن کالا یا سهام خلاصه می‌کند. با درک واقعی این مفهوم از سوی معامله گر، وی را از تعقیب اخبار و بمباران های خبری بی وقفه و استرس ناشی از آن مصون می‌دارد.

همه تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد. و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت.

اکثر تحلیل گران تکنیکال معتقدند که نیرویی که فشارهای خرید و فروش به عبارت دیگر متقاضیان خرید و یا فروش عوض می‌کند، برآیند تغییرات بنیاد، عملکرد شرکت و همچنین مربوط به اقتصاد بازار می‌باشد. همین نیرو بر قیمت ها تاثیر می‌گذارد. نمودارها در برگیرنده علت‌های رشد و سقوط قیمت سهم نیستند. بلکه نشان‌دهنده تاثیر آن‌ها بر ارزش سهام شرکت ها هستند.

پس معامله گر و تحلیلگر تکنیکال در بازار بورس و هر بازار مالی دیگری فقط تمرکز خود را بر نمودار قیمتی سهم معطوف داشته. روندها را شناسایی می‌کند و با سوار شدن بر موج‌ها از آن سود دریافت می‌کند.

تحلیل تکنیکال در بورس سهامقیمت ها، روندها را دنبال می‌کنند

نظریه‌ی ثابت شده‌ای نیز وجود دارد که می‌گوید قیمت ها براساس روندها حرکت می‌کنند. به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره‌ی حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت سهم به روند فعلی خود ادامه می‌دهد تا زمانی که عوامل بازدارنده‌ی حرکت، آن را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران می‌باشد. آن‌ها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تاثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می‌کنند.

الگوها به تکرار تمایل دارند

تجربه در بازار بورس سهام و بررسی تعداد کثیری از سهام و نمودارهای آن‌ها حاوی پیام تکرار الگوهای خاص هستند. که شاخه شناخت الگوها یا همان چارت پترن را اهمیت می‌بخشد. سابقه الگوها و نتایج آن‌ها ضامن میزان تکرار پذیری و میزان قطعیت آن‌ها را مشخص می‌کند. پایه و اساس این شاخه از علم تکنیکال اصول روانشناسی انسان‌هاست؛ که بازیگران اصلی بحث معامله گری در بورس سهام هستند. این امر باعث می‌شود که الگوها را به عنوان اصول ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.

با نگاهی به نمودارهای سهام و کسب اطلاعاتی در مورد قیمت و اندازه‌ی سهام در گذشته می‌توان به تغییراتی که در آینده رخ خواهند داد، پی برد. پس با این رویکرد می‌توان سقوط و اوج گرفتن سهام را پیش‌بینی کرد. به‌عبارت دیگر فرض کنید در بررسی سهمی خاص، یک رفتار تغییر قیمتی در چند بازه زمانی رفتار مشابهی داشته باشد، اگر قیمت حال آن سهم در الگویی مانند سابقه قرار دارد، می‌توان منتظر رفتار مشابه سابقه آن بود. این الگو بدون تغییر و شکست، در طی زمان تکرار می‌شود. بر اساس همین تحلیل‌های تکنیکال می‌توان روند را پیش‌گویی کرد.

اهمیت استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار بورس سهام

استفاده از علم ریاضیات

تحلیل تکنیکال بر اساس ریاضیات و آمار و احتمالات بنا شده است، یعنی این تحلیل از احتمالات کمک می‌گیرد. به کمک احتمال می‌توان وضعیت بازار سهام را پیش‌بینی کرد، با این نوع تحلیل دید خوبی نسبت به آینده و روندها به‌دست می‌آید و برآورد تغییر قیمت‌ها منعکس می‌شود. سرعت و دقت این روش در کوتاه مدت بسیار بیشتر از تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) است.

لازم به ذکر است تمامی ابزارهای کمکی نظیر اندیکاتورها (نوسانگر نماها، روندها و حجم‌ها) جملگی بر مبنای فرمول‌های ریاضیات و آمار استوار هستند. نموداری که به ما نمایش می‌دهند حاصل انجام معادلاتی روی نمودار قیمتی سهم هستند.

تعریف روندهای کوتاه مدت و میان مدت در تحلیل تکنیکال سهام

تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای آن دسته از سرمایه گذاران که دید بلند مدت دارند کاملا مفید و کافی است. این دسته از فعالان بازار و سرمایه گذاران سود خود را از صبر و چشم پوشی از نوسانات کوتاه مدت دریافت می‌کنند، ولی “زمان” در تحلیل تکنیکال مطرح نیست. موفقیت هر سهم به سودآوری شرکت وابسته است. بنابراین برای سرمایه‌گذاری بلندمدت نمی‌توان به این موضوع اکتفا تفاوت آنالیز فنی و بنیادی کرد؛ چون در این نوع تحلیل، سودسازی کوتاه مدت مد نظر است.

تحلیل تکنیکال در خرید و فروش سهام

اما تحلیل تکنیکال فقط برای کوتاه مدت نیست، حتی می‌توان برای میان‌مدت از آن بهره برد. مثلا اگر شرکتی بخش جدیدی به کسب و کار خود اضافه کند و این بخش شروع به درآمدزایی و سودآوری کند، قیمت سهام آن شرکت افزایش می‌یابد. اما با مطالعه‌ی گذشته و سوابق این شرکت نمی‌توان به سودی که از بابت افزودن خدمت و یا محصول بدست می‌آید، بهره مند شد. به‌عبارت دیگر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) تنها بخشی از تأثیرات قیمت را نشان می‌دهد. همین بخش جدیدی که در شرکت فرضی بحث کردیم، نمی‌تواند یک‌باره و در طی چند روز به رشد و تولید برسد و این تغییرات نیازمند زمان است. در چنین شرایطی تحلیل تکنیکال تصویری واضح به شما می‌دهد و ۳ تا ۶ ماه آینده را برای‌تان پیش‌بینی می‌کند. پس در واقع نگاه خُرد و کلان در technical analysis و بنیادی در کنار هم مکمل یکدیگرند.

نشانه‌هایی از خطرات در کمین بورس سهام

گاهی اوقات خطر سقوطی که یک سهم را تهدید می‌کند، از گزارشات مالی فصلی قابل برداشت نیست. تحلیل بنیادی معمولا نمی‌تواند این گونه خطرها را به موقع نمایان سازد. اما با مطالعه سوابق و همزمان استفاده از تحلیل تکنیکال این گونه رفتارهای ناگهانی قابل پیش‌بینی است. اینکار علت سقوط را شناسایی نمی‌کند. اما وقوع آن را به شما گوشزد خواهد کرد. مثلا قبل از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ میلادی، همه چیز در بازار سهام آمریکا به‌خوبی پیش می‌رفت. هیچ‌کس نمی‌توانست بفهمد که سقوط در راه است. اما تحلیل تکنیکال پیش‌گویی کرده بود که بازار در آستانه‌ی سقوط شدید است.

برای یادگیری technical analysis، می‌توانید با شرکت در کلاس آموزش بورس سهام و دوره های آموزشی تحلیلگری بازار سرمایه به صورت حرفه ای تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. ما در بلاگ آموزشی تی بورس، مقالات و فیلم های رایگان آموزش تحلیل تکنیکال را ارائه کرده‌ایم که با کمک آنها می‌توانید technical analysis را آموزش ببینید.

دیکشنری تصویری تحلیل تکنیکال

در این مقاله تعدادی از لغات تخصصی تحلیل تکنیکال به ویژه سبک نیوتنی به همراه تصاویر برای درک بهتر گرد آوری شده است:

Bear Market=Bearish بازار نزولی

Bull Market=Bullish بازار صعودی
Risk free بدون ریسک
.Spread اسپرد
.Bid Price قیمت پیشنهادی خرید
.Ask Price قیمت پیشنهادی فروش
.Target هدف
.Correlation همبستگی
.Trailing Stop دنبال کردن حد ضرر
.pending order دستور شرطی
.range رنج
.Chart Pattern الگوی نمودار
.Gap پرش قیمت و ایجاد یک فضای خالی

Hidden Gap
Head and Shoulders سر و شانه
Descending Triangle مثلث کاهشی
Ascending Triangle مثلث افزایشی
Symmetric Triangle مثلث متقارن
Rectangle مستطیل
Flag(Pennant) پرچم

Wedge کنج تفاوت آنالیز فنی و بنیادی یا گوه
Double Top
Double Bottom
Triple Top
Triple Bottom
Trigger تریگر ورود(ماشه)
Wash شست و شو
Break Out Failure(BOF) شکست ناموفق
Break Out(BO) شکست
Pull Back(PB) برگشت مجدد به سطح
Trend line خط روند
Pivot نقطه چرخش

.Minor Pivot نقطه چرخش مینوری
.Major Pivot نقطه چرخش ماژوری
Change In Behaviour(CIB) تغییر رفتار
.Action عمل
.Reaction عکس العمل
.Impulse Wave موج جنبشی
.Correction wave اصلاحی
Sliding Parallel موازی لغزنده

.Andrews’ pitchfork چنگال اندروز

.Median line خط میانی

.Trigger line خط ماشه

.Warning line خط هشدار

.Stop loss(SL) حد ضرر
.Take Profit(TP) حد سود
.Entry ورود به معامله
zoom کندل پرقدرت
.Re-test تست مجدد
.Test-Retest تست و تست دوباره
Back-test برگشت و تست

Gartley Pattern پترن گارتلی

Channel کانال
Trend روند
UP Trend روند صعودی
Down Trend روند نزولی
.LOW کف
.High سقف
.Higher High(HH) سقف بالاتر
.Higher Low(HL) کف بالاتر
.Lower low(LL) کف پایین تر
.Lower high(LH) سقف پایین تر
Fibo Fan فیبو فن
Fibo Expansion فیبوناچی انبساطی
fibo Retracement فیبو اصلاحی
Change of polarity تغییر قطبیت
Dologa Pitchfork چنگال دولوگا
Schiff pitchfork چنگال شف
Original Pitchfork چنگال اورجینال
Modified Schiff pitchfork چنگال مدیفای شف
Regression Channel کانال رگرشن
Frequency Line خط فرکانس
Maximum Excursion Line خط بیشترین انحراف
Energy Point نقطه انرژی
Multi Pivot Line (MPL) خط چند پیوته
Risk to Riward نسبت سود به ضرر

Point Of Interest(POI) نقاط مهم
Point Of Confluence(POC) تقاطع دو خط هم شیب
.Fundamental analysis تحلیل بنیادی
.Technical analysis تحلیل فنی
.Economic calendar تقویم اقتصادی
.Currency Pair جفت ارز
.Contract for Difference(CFD) قرارداد برای تفاوت
.Commission کمیسیون
.Swap بهره شبانه
.Pip پیپ(واحد اندازه گیری مقدار حرکت قیمت)
.Lotلات(واحد حجم معامله)
.Leverage اهرم
.Order دستور
.Margin call درخواست واریز
.Position موقعیت
.win rate احتمال موفقیت
.break even سر به سر شدن
.Session جلسه
.Fibonacci فیبوناچی
.Currency ارز
.Draw Down در ضرر رفتن حساب در نتیجه معامله
.Long=Buy خرید
.Short=Sellفروش
.Long‑term بلند مدت
.Short‑term کوتاه مدت
مطالب پیشنهاد شده

پترن های کلاسیک پرایس اکشن

مدیریت پوزیشن باز

فیبوناچی و نحوه رسم

نگرش نیوتنی در بازار مالی چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

افشای ریسک و سلب مسئولیت

فعالیت در بازار های مالی با ریسک همراه است و امکان از دست دادن قسمت، یا کل سرمایه وجود دارد.
کلیه مطالب سایت تحلیل بازار بورس و ارز جنبه علمی آموزشی دارد و عواقب فعالیت در بازار های پر ریسک مالی بر عهده فرد معامله گر میباشد و مجموعه tbba هیچ مسئولیتی در قبال ضرر کاربران و مهمانان سایت نخواهد داشت.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

دو جریان فکری اصلی در بازارهای مالی وجود دارند که شامل تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی هستند. اگرچه این دو تحلیل به طور کامل از هم متمایز و جدا نیستند ، اما بیشتر معامله‌گران خود را تنها در زمره یکی از این تحلیل ها قرار می دهند.

از دیدگاه تحلیلی ، تحلیل بنیادی و تکنیکال هر کدام مزایا و اشکالات بسیاری از خود را ارائه می دهند. در این مطلب ، ما در مورد جوانب مثبت و منفی هر یک از این رویکردهای تحلیلی صحبت خواهیم کرد و در آخر شما می توانید تصمیم بگیرید که کدام از آنها برای شما بهتر است.

تحلیل تکنیکال در فارکس

تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال، روشی برای پیش بینی که مبتنی بر مطالعه حرکات قیمت در گذشته است. غالباً خواهید شنید که تحلیل تکنیکی بیشتر هنری است تا علمی. این موضوع به این دلیل است که وقتی ما با تحلیل تکنیکال سعی در پیش بینی حرکت قیمت های آینده داریم ، تفاوت های ظریف زیادی وجود دارد که بعضی اوقات می تواند منجر به نتیجه گیری های مختلف شود.

ابزار اصلی برای تحلیل تکنیکال، داده های قیمت است. صرف نظر از بازه زمانی انتخابی ، اطلاعات قیمت مهمترین مورد است. اساساً تجزیه و تحلیل تکنیکال چارچوبی را فراهم می کند که یک تحلیلگر بتواند با مطالعه عملکرد فعلی قیمت و مقایسه آن با اتفاقات تاریخی قبلی ، تصمیماتی آگاهانه را در بازار اتخاذ کند.

تحلیل تکنیکال را می توان در بسیاری از بازارهای مختلف از جمله شاخص های بورس ، ارز ، کالاها ، سهام انفرادی و معاملات آتی اعمال کرد. تا زمانی که یک بازار از نقدینگی خوبی برخوردار باشد و به راحتی در معرض تأثیرات بیرونی قرار نگیرد ، می توان تحلیل تکنیکال را به روشی مؤثر انجام داد.

گاهی اوقات هم تحلیل تکنیکال جواب نمی دهد و این موضوع به دلیل نقدینگی کم و وجود عوامل بیرونی می باشد که روی قیمت ها تاثیر می گذارند.

اصول تحلیل فنی

سه اصل اساسی تحلیل فنی به شرح زیر است:

  • قیمت، هر چیز دیگری را در بازار منعکس می کند
  • قیمت در مسیرهای مشخص حرکت می کند
  • تاریخ تمایل دارد که خودش را تکرار کند

قیمت نشان دهنده همه چیز :تحلیلگران تکنیکال معتقدند که قیمت معامله شده در حال حاضر منعکس کننده تمام اطلاعات شناخته شده در دسترس شرکت کنندگان در بازار است و هرگونه اطلاعات جدیدی که ارائه می شود ، به سرعت در قیمت یک سهم یا ارز منعکس می شود.

حرکت قیمت ها در مسیرهای مشخص: روندهای مشخصی در بازار وجود دارد و یک تحلیل گر معتقد است که این روندها با روشی غیر تصادفی و قابل پیش بینی حرکت می کنند که با چشم آموزش دیده قابل مشاهده هستند. گرایش از فعالیت دامنه معاملات پدیدار می شود و پس از رشد ، سرانجام دوباره به مرحله ادغام برگردد و دوباره یک روند دیگر آغاز می شود.

تاریخ تمایل به تکرار خود دارد: بازارها ماهیت تکراری و بازگشتی را در داده های قیمت خود نشان می دهند. اگرچه هیچ دو الگویی در تاریخ قیمت دقیقاً یکسان به نظر نمی رسند اما می توان شباهت بسیار زیادی را میان الگوهای حرکت قیمت پیدا کرد که مطمئنا نمی توانند تصادفی باشند. این الگوهای تکرارشدنی را تفاوت آنالیز فنی و بنیادی تفاوت آنالیز فنی و بنیادی می توان در شکل بندی های نمودار ، الگوهای شمعدانی ، ردپای حرکت ، حجم و سایر اشکال داده های مربوط به قیمت مشاهده کرد.

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در فارکس

تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل بنیادی نوعی از تحلیل بازار است که به دنبال تعیین ارزش ذاتی یک دارایی از طریق مطالعه و ارزیابی داده های اقتصادی است. در بازار ارز ، تحلیلگر بنیادی سعی دارد با استفاده از داده های مختلف اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی ، اشتغال ، تورم ، نرخ بهره و موارد دیگر ، شرایط کلی اقتصاد را ارزیابی کند.

در بازار فارکس ، فعالیتهای بانک مرکزی از نزدیک توسط تحلیلگران بنیادی بسیار مورد نظارت و بررسی قرار می گیرد. تصمیمات ، جلسات و سخنرانی های مربوط به نرخ بهره در آینده توسط مقامات عالی رتبه بانک مرکزی برای یک معامله گر بنیادی بسیار مهم است.

تحلیلگران بنیادی سعی می کنند با استفاده از گزارش های اقتصادی مختلف ، شرایط کلی بازار را محاسبه کنند و در پی پیدا کردن قیمت های نادرست باشند که می تواند منجر به فرصت های تجاری شود. معامله گران بنیادی می توانند معامله گرانی کوتاه مدت باشند که سعی در جابجایی قیمت ها در طی دوره های بی ثبات بالقوه دارند یا می توانند معامله گران موقعیت کلان اقتصادی بلند مدت باشند و بیشتر به روندهای چند ماهه یا چند ساله علاقه داشته باشند.

بر خلاف تکنسین ها ، تحلیلگران بنیادی بیشتر به چرایی اهمیت می دهند تا چگونگی. معامله گران بنیادی به دنبال جواب این سوال هستند که چرا شرایط اقتصادی به شکل کنونی است یا سعی می کنند پیش بینی های خود را بر اساس عوامل اصلی توجیه کنند. از طرف دیگر ، یک تکنسین بسیار کمتر به این دلیل توجه می کند و بیشتر به واکنش های قیمت در مقابل آنها توجه می کند.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

نرخ بهره

یکی از محرک های بزرگ ارزش ارز نرخ بهره فعلی کشور است. وقتی نرخ بهره یک کشور خاص نسبت به سایرین که شرایط اقتصادی مشابه دارند بالاتر باشد ، سرمایه گذاری خارجی و سرمایه با نرخ بهره نسبتاً بالاتری به داخل کشور وارد می شوند. سرمایه گذاران همیشه به دنبال بازده بالاتری هستند و به همین ترتیب نرخ سود نسبی بالاتر تمایل به جذب سرمایه بیشتر از بازارهای جهانی دارد.

برخی از معامله گران بنیادی اغلب از بازار فارکس برای خرید همزمان ارزهای با بازدهی بالا در مقابل آنهایی که بازده کمتری دارند، استفاده می کنند. این استراتژی ، موسوم به تجارت حمل و نقل ، در بین معامله گران بنیادی بلند مدت و صندوق های سرمایه گذاری بزرگ جهانی کاملاً رایج است.

مزیت های تحلیل تکنیکال

مزایای تحلیل تکنیکال عبارتند از:

قابل اجرا در هر بازه زمانی : صرف نظر از اینکه شما یک معامله گر کوتاه مدت ، میان مدت یا بلند مدت باشید ، می توانید ابزارهای تحلیل تکنیکال را در فرایند تصمیم گیری خود اعمال کنید.

توانایی تجزیه و تحلیل روندها: مطالعات مختلف زیادی وجود دارد که یک تحلیلگر تکنیکال می تواند از این تحلیل برای تحلیل روند فعلی بازار استفاده کند.

کمک به زمان بندی بازار: اولین کار یک معامله گر این است که بهترین فرصت تجاری موجود را پیدا کرده و سپس زمان مناسب را در اجرای معامله بکار ببرد. ابزارهای تحلیل تکنیکال به معامله گران در ورود ، مدیریت و خروج از مواضع خود به روشی منظم و کارآمد کمک می کند.

ایده ها را می توان برنامه ریزی کرد: بسیاری از مفاهیم در تحلیل فنی می توانند کدگذاری شده و به سیستم های معاملاتی الگوریتمی تبدیل شوند. این نوع سیستم های خودکار به کاهش احساسات منفی مرتبط با معامله کمک می کند.

روحیه بازار را آشکار می کند: با مطالعه عملکرد قیمت و انجام تجزیه و تحلیل نمودار ، می توانید درک بهتری از محل افراط احساسات در یک بازار خاص بدست آورید. شما می توانید با درک درست شرایط بازار و روانشناسی معامله گران ، خود را در سمت درست بازار قرار دهید.

کاربرد ساده تر و زمان کمتر: تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً شامل بسیاری از متغیرها و قسمتهای پویا مانند نرخ بهره ، تورم ، احساس مصرف کننده ، تأمین پول و بسیاری از عوامل دیگر است. این موضوع گاهی اوقات می تواند به مدلهای پیچیده ای منجر شود که فقط یک فرد دارای PHD در اقتصاد قادر به درک آن است. از طرف دیگر ، مدل های تحلیل تکنیکال معمولاً بسیار ساده تر و آسان تر هستند چون مهم ترین مولفه آنها قیمت است.

معایب تحلیل تکنیکی

در زیر اشکالات تحلیل تکنیکال آورده شده است:

سیگنال های مختلط: مواردی وجود خواهد داشت که ابزارهای تحلیل تکنیکال به شما سیگنال های مختلط تفاوت آنالیز فنی و بنیادی یا متناقضی را ارائه می دهند. به عنوان مثال ، بر اساس تحلیل از پشتیبانی و مقاومت ممکن است شما در حال دریافت سیگنال خرید باشید ، اما ممکن است شاخص MACD سیگنال فروش را به شما ارائه دهد.

این نوع سناریو گاه به گاه رخ می دهد و می تواند بسیار ناامید کننده باشد. تصمیم نهایی در این شرایط با معامله گر است.

این تحلیل می تواند تحت تأثیر تعصبات ما قرار بگیرد: اگرچه تحلیلگران تکنیکال روی قیمت تکیه می کنند برخی تعصبات اما می تواند بر نحوه درک اطلاعاتی که از نمودارها جمع می شوند تأثیر بگذارد. به عنوان مثال ، اگر شما یک جفت ارز در EURUSD داشته باشید به طور ناخودآگاه به دنبال آگاهی از فرصتهای طولانی می گردید و آن را تأیید می کنید در حالی که سیگنال هایی که به وضعیت ضعیف در EURUSD اشاره می کنند را نادیده می گیرید. بسیاری اوقات ، ما حتی آگاه متوجه این موضوع هم نمی شویم پس ضروری است که سعی کنیم هنگام تجزیه و تحلیل نمودارها ذهنی بی تصب داشته باشیم.

تفسیرها می توانند متفاوت باشند: همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم ، تحلیل تکنیکال بیشتر یک هنر است تا یک علم. دو تکنسین می توانند نمودار قیمت یکسانی را بررسی کنندو دو نتیجه مختلف بگیرند.

مزایای تحلیل بنیادی

بیایید نگاهی به برخی مزایای استفاده از تحلیل بنیادی بپردازیم:

می تواند به توضیح حرکت قیمت ها کمک کند: اخبار و گزارش های عمده اقتصادی می توانند به سرعت قیمت بازار را در یک جهت یا جهت دیگر هدایت کنند. این به ویژه هنگامی صحیح است که ارقام مربوط به توسعه اقتصادی غیر منتظره باشد یا به طور قابل توجهی از تعداد کل متفاوت باشد.

بینش در مورد بازارهای جهانی: درك كردن یک رویكرد اساسی برای تحلیل ، به تحلیلگر كمك می كند تا آنچه را كه در اقتصاد یك كشور خاص و سایر اقتصادهای جهان اتفاق می افتد ، بهتر بشناسد.

درک ارزش ذاتی : هر ابزار یا دارایی مالی دارای ارزش معینی است. پیدا کردن دارایی در جایی که ممکن است اختلاف بین ارزش واقعی یک دارایی و قیمت فعلی معامله شده در بازار وجود داشته باشد ، کار معامله گر است. تجزیه و تحلیل بنیادی می تواند با مطالعه نرخ بهره ، تورم ، احساس مصرف کننده ، تولید صنعتی و سایر عوامل مرتبط به یک تحلیلگر ارز در این زمینه کمک کند.

تجزیه و تحلیل روند بلند مدت: قدرت واقعی تحلیل بنیادی در کمک به یک معامله گر این است که یک نمای بلند مدت از یک جفت ارز یا دارایی خاص را ارائه می دهد.

برای مثال با طرح این سوال که آمار بیکاری امروز در مقایسه با ماه گذشته ، سه ماهه گذشته و سال گذشته چه تفاوتی داشته است می توانیم روند فعلی مربوط به بیکاری را مشخص کنیم و سپس می توانیم از آن اطلاعات به همراه سایر داده های اقتصادی استفاده کنیم تا تأثیر احتمالی را روی قیمت یک جفت ارز در طولانی مدت پیش بینی کنیم.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی در بازار فارکس

معایب تحلیل بنیادی

در زیر اشکالات تحلیل بنیادی آورده شده است:

اطلاعات زیاد و اضافی: تحلیل بنیادی موضوعی بسیار گسترده و عمیق است. اطلاعات زیادی در اختیار معامله گران و سرمایه گذاران قرار گرفته است که هضم همه آنها می تواند بسیار سخت باشد. این موضوع می تواند منجر به سردرگمی افراد شود.

مناسب نبودن برای کوتاه مدت: اگرچه داده ها و گزارش های اقتصادی به طور مرتب در طول ماه منتشر می شوند اما معامله با اخبار به صورت کوتاه مدت باعث ایجاد بسیاری از چالش ها می شود. از این رو بسیاری از معامله گران اساسی تمایل دارند تا بیشتر روی چشم اندازهای بلندتر تمرکز کنند.

فقدان زمان بندی بازار : تحلیل بنیادی می تواند تصویر بزرگتری از بازار را در اختیار ما قرار دهد اما به طور معمول نمی تواند یک روش عینی و قابل اعتماد برای زمان بندی ورودی و خروجی ما فراهم کند. در معامله ، زمان بندی همه چیز است. شما می توانید در مسیر درست قرار داشته باشید اما اگر در زمان بندی اشتباه کنید به احتمال زیاد ضرر خواهد کرد. به همین دلیل ، تحلیلگران بنیادی معمولاً برای ورود و خروج از معاملات باید به تکنیکال ها یا برخی تکنیک های دیگر اعتماد کنند.

انتزاعی بودن : اگرچه داده های بنیادی کاملاً واضح است اما فرضیاتی که می توان از چنین داده هایی تهیه کرد ، می تواند در بین اقتصاددانان و تحلیلگران بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال ، یک تحلیلگر می تواند دلایل مختلفی را ذکر کند که چرا آنها معتقدند افزایش نرخ بهره برای اقتصاد مطلوب خواهد بود در حالی که یک تحلیلگر دیگر می تواند دقیقاً به همین دلایل استناد کند که چرا افزایش نرخ بهره تأثیر منفی بر اقتصاد خواهد گذاشت.

سخن آخر

سوال نهایی شما این است که بالاخره تحلیل تکنیکی یا تحلیل بنیادی ؟ کدام نوع بهتر است؟

اگر پیشنهاد میک تی پی را بخواهید ما به شما می گوییم که در فارکس سعی کنید بیشتر از تحلیل تکنیکال استفاده کنید زیرا چارچوبی كاملی را برای تجزیه و تحلیل ، ورود ، مدیریت و خروج معاملات فراهم می كند. بنابراین ، سعی کنید حتما اصول تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید.ما برای آموزش این تحلیل در کنار شما هستیم. میک تی پی سالهاست که در زمینه آموزش مسائل فارکس کار می کند.

این نکته را نیز باید گفت که اگر اهداف و معاملات بلندمدت در ذهن خود دارید حتما در کنار تحلیل تکنیکال، از تحلیل بنیادی هم استفاده کنید. هر چند که تحلیل تکنیکال نیاز به حوصله و دانش بیشتری دارد اما شما می توانید با آموزش های میک تی پی اصول آن را فرا بگیرید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.