حسابداری مالی چیست؟ چه جایگاهی در سازمان دارد؟
صاحب یک کسبوکار کوچک خانگی باشید یا مدیر یک شرکت بزرگ بینالمللی فرقی نمیکند؛ در هر صورت برای مدیریت دخل و خرج خود باید به اصول حسابداری مالی توجه کنید. حسابداری مالی یکی از اقسام علم حسابداری است که ثبت و سازماندهی اطلاعات مالی شرکتها را برعهده دارد. کسبوکارها با داشتن یک سازوکار دقیق و اصولی برای مدیریت حسابهای خود، میتوانند در جهت تحقق اهداف خود حرکت کنند. در این مقاله ابتدا به تعریف حسابداری مالی میپردازیم و سپس از اهمیت، مزایا و روشهای این نوع حسابداری صحبت میکنیم. در نهایت نیز اهمیت ابزارها بهویژه نرم افزار حسابداری مالی را روشن میکنیم.
تعریف حسابداری مالی
به فرآیند ثبت گزارشات مالی و خلاصهسازی آنها در یک کسبوکار حسابداری مالی میگویند. گزارشات حسابداری مالی تصویر روشنی از وضعیت کسبوکار در اختیار مدیران قرار میدهد. حسابدار مالی در شرکتها وظایفی از جمله حسابداری امور کارکنان و پرداخت دستمزدها، حسابداری فروش، افتتاح و بستن حسابهای شرکت و تجزیه و تحلیل اطلاعات اقتصادی را عملیاتی میکند. همچنین ثبت و بایگانی اسناد مالی و درج آنها در دفاتر قانونی و ترازنامه توسط حسابدار مالی انجام میشود.
انجام امور مالی در همه شرکتها یک کار روزمره و در عین حال مهم و اساسی است. همه کسبوکارها اعم از کوچک و بزرگ نیازمند واحد حسابداری مالی هستند تا به وضعیت مالی رسیدگی کنند. این کسبوکارها میتواند شامل بنگاههای مالی، تولیدی، صنعتی و یا اداری باشد. حسابداران واحد مالی باید افراد باسابقه و مجرب باشند.
چرا وجود حسابدار مالی در کسب و کارها ضرورت دارد؟
اهمیت حسابداری مالی به دلایل زیر توجیه میشود:
- حسابداری مالی کمک تجزیه و تحلیل مالی چیست؟ میکند تا امور مالی شرکت در چارچوب اصول قانونی پیش رفته و توسعه یابد.
- حسابداری مالی با بیان دقیق وضعیت کسبوکار و شناسایی عوامل رشد و پسرفت، زمینه شکوفایی و سودآوری شرکت را فراهم میکند.
- در صورت پیشآمد اختلافات و شکایات مالی، حسابدار مالی پیگیری حقوق مالی شرکت را بهعهده دارد.
- کسانی که میخواهند در سرمایهگذاریهای بزرگ شرکت کنند نیاز است از سرمایه فعلی شرکت و آینده آن اطلاع کافی داشته باشند.
- برای تامین مواد اولیه با نظارت بر بودجه سازمان، وجود حسابدار مالی الزامی به نظر میرسد.
- برای استفاده از وامهای بانکی و تسهیلات به عنوان شرکت حقوقی باید واحد حسابداری مالی، برآورد صورتهای مالی را انجام دهد.
واحد حسابداری مالی به چه اموری میپردازد؟
حسابداری مالی در شرکتها وظایف گستردهای بر عهده دارد. اما بهصورت کلی این وظایف را میتوان به شکل زیر دستهبندی کرد:
- ارائه خدمات مالی به صورت پارهوقت یا تماموقت
- افتتاح حسابها و دفاتر مالی با شروع هر پروژه یا خرید و فروش و بستن حسابهای مربوطه در تاریخ اتمام سررسیدها
- برای محاسبات مربوط به بیمه تامین اجتماعی کارکنان
- تهیه اظهارنامههای مالیاتی و گزارشات صورتهای مالی برای تحویل به سازمان مالیات کشوری
- تهیه و تنظیم گزارشات مالی بر حسب دورههای ماهیانه و فصلی
- تهیه و تنظیم فاکتورها بر حسب درخواست مشتریان
- پیادهسازی و راهاندازی نرم افزارهای حسابداری و مقداردهی اولیه بخشهای انبار( حسابداری انبار )، خزانهداری، دستمزدها و…
- تهیه و تنظیم، بهروزرسانی و رفع مغایرت صورت حسابهای مالی در داخل شرکت یا در ارتباط با شرکتهای دیگر
- سازماندهی و بایگانی اسناد مالی بر حسب اهمیت و دوره زمانی
- تهیه و تنظیم لیست پرداخت و حسابداری حقوق و دستمزد کارکنان
روش های حسابداری مالی
دو روش اصلی در ثبت حسابهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. حسابداران شرکتها باید در ابتدا مشخص کنند که از کدام روش برای تنظیم گزارشات استفاده میکنند. هر کدام از این روشها محسابات مالیاتی و سود و زیان خودش را دارد. ممکن است بعدا برحسب شرایط، مدیران شرکت بخواهند روش حسابداری خود را تغییر دهند. اما مهم است بدانند در زمان فعلی چه سیاستی برای ثبت و ارائه گزارشات در نظر میگیرند.
روش حسابداری نقدی
در روش حسابداری نقدی از حسابداری مالی، درآمدها و هزینههای شرکت تنها در صورتی در گزارشات ثبت میشوند که در جریان نقدی واقعی قرار گرفته باشند. به عبارت بهتر میزان ورودی و خروجی مالی شرکت تنها در صورت دریافت یا پرداخت وجوه نقدی ثبت میشود. به این ترتیب هزینهها و درآمدهایی که برای تاریخی در آینده اعلام میشوند در این روش به رسمیت شناخته نمیشوند. در این روش حسابداری پرداخت مالیاتها به تاخیر میافتد تا زمان دریافت درآمدها فرا برسد. به همین ترتیب میتوان هزینهها و بدهیها را قبل از موعد پرداخت مالیات پیگیری کرد تا نرخ مالیات پرداختنی کاهش یابد.
روش حسابداری تعهدی
در روش حسابداری تعهدی، شرکتها با در نظر گرفتن تعهدات حسابداری مالی، هزینههای خود را در لحظه ثبت و تنظیم میکنند. در نتیجه اهمیتی ندارد که زمان دریافت درآمدها یا پرداخت بدهیها بهصورت نقدی رسیده باشد یا خیر.
مهمترین وظایفی که حسابدار مالی انجام میدهد کداماند؟
اولین نکته در استخدام حسابدار مالی شرکت، تسلط به دانش حسابداری و قدرت تجزیه وتحلیل اطلاعات مالی است. حسابدار مالی باید بتواند گزارشات دورهای مالی را تهیه کرده و برای تصمیمگیری درباره سیاستهای آینده شرکت به مدیران تحویل دهد. حسابدار مالی با آگاهی از اصول حسابداری برای اجرای وظایف زیر اقدام میکند:
- محاسبه و ارزیابی وضعیت بودجه، پرداخت دستمزدها و فاکتورهای شرکت
- نظارت بر پرداخت دقیق و بهموقع حقوق کارکنان و سررسید بدهیها
- هزینههای شرکت را مدیریت کرده و از نشتی در هزینههای بودجه پیشگیری میکند.
- معاملات مالی سودآور را تجزیه و تحلیل کرده و به مدیران اطلاع میدهد.
- میزان سود و زیان شرکت در دورههای ماهیانه، فصلی و سالیانه را مشخص میکند.
- با درک درست از وضعیت فعلی شرکت برای آینده مالی شرکت برنامهریزی میکند.
- تهیه و تنظیم صورتهای مالی، دفاتر قانونی و ترازنامهها را بر عهده دارد.
گزارش های حسابداری مالی
از جمله وظایف اساسی حسابداران مالی، تهیه و تنظیم گزارشات مالی است. گزارشات مالی بهصورت دورهای تنظیم میشوند و حاوی اطلاعات مهمی هستند که در برنامهریزیهای آتی شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. اطلاعات گزارشات مالی شامل درآمدها، هزینهها، حقوق ذینفعان کسبوکار و … است. گزارشات مالی در سه دوره مختلف سه ماهه اول سال مالی، دوره شش ماهه و دوره یک ساله ارائه میشوند. گزارشات مالی شرکت در دفاتر قانونی ثبت میشود.
مزایای حسابداری مالی
بهکارگیری حسابداری مالی در رفع و رجوع امور مالی شرکت لطف بسیاری دارد. رسیدگی سریعتر به فاکتورها، سازماندهی بدهیها و درآمدها و از همه مهمتر سنجش عملکرد کسبوکار و عوامل شکست یا رشد آن از مهمترین مزایای استفاده از حسابداری مالی است. در ادامه به چند مورد دیگر از کاربردهای حسابداری مالی اشاره میکنیم.
مزیت اول: شناسایی فرصتها برای ترسیم چشمانداز آینده کسبوکار
بخش عمده حسابداری مالی شرکتها را صورت حسابهای مالی تشکیل میدهد. شرکتها از صورتهای مالی برای ترسیم چشمانداز مالی کسبوکار خود استفاده میکنند. نظارت بر ثبت دقیق صورتهای مالی، موثرین راه برای افزایش کارآمدی و اثربخشی توسعه و رشد شرکتهاست. همچنین عدم پیگیری حسابهای مالی به ورشکستگی یا بحران مالی منجر میشود. در عوض شناسایی درست وضعیت مالی، ردیابی نقاط ضعف و حرکت به سمت رشد بیشتر را به همراه دارد.
مزیت دوم: سادهسازی محاسبات و فرآیند ارزیابی کسبوکار
با در دست داشتن تاریخچه مالی شرکت قادر خواهید بود برای برنامههای توسعه شرکت تصمیمگیری کنید. حسابداری مالی این فرصت را برای مدیران فراهم میکند تا بهصورت جامع و کامل وضعیت مالی شرکت را بررسی کنند. در نتیجه مدیران لازم نیست تمامی گزارشات مالی، فاکتورها و اسناد مالی را تحلیل کنند. کافی است صورتهای مالی شرکت را ببینند تا از موقعیت سود و زیان و نرخ هزینه و درآمدها اطلاع کسب کنند.
مزیت سوم: اعتمادسازی و جذب سرمایه
برای شروع یک قرارداد جدید نیاز است تا معرفی دقیقی از شرکت خود به سرمایهگذاران ارائه دهید. حسابدار مالی کمک میکند تا برند تجاری خود را بهعنوان شرکتی مورد اعتماد و پرسابقه برای عضویت در پروژههای سودآور معرفی کنید. راهکار حسابداری مالی برای جلب اعتماد سرمایهگذاران ارائه گزارشات از سوابق مالی شرکت است.
ابزار کاربردی برای حسابداری مالی
اغلب اسناد مالی شرکتها در برگهها و فاکتورهای کاغدی نگهداری میشود. اما همانطور که میدانید نگهداری و محاسبات به این شیوه بسیار پرهزینه و با کیفیتی ضعیف انجام میشود. چرا که احتمال خطای انسانی در محاسبات جزئی و استفاده از اطلاعات غلط در نهایت به تصمیمگیریهای اشتباه مالی منجر میشود. با افزایش استفاده از فناوریهای روز، سرعت اجرای محاسبات و دقت محاسباتی بهصورت چشمگیری افزایش یافته است. به همین ترتیب بسیاری از کسبوکارها برای راهاندازی نرم افزارهای حسابداری حرفهای اقدام کردهاند.
شما نیز میتوانید برای محاسبات پیشرفته مالی در کسبوکار خود و اجرای برنامهریزیهای دقیق مالی از نرم افزار حسابداری مالی استفاده کنید. مجموعه نرم افزاری هوفر با ارائه نرمافزارهای آنلاین حسابداری مالی همراه شماست تا فرآیند مکانیزاسیون واحد حسابداری شرکت خود را با موفقیت راهاندازی کنید.
روند چیست و چطور آنرا تحلیل کنیم؟ معرفی انواع روند در بازارمالی
معامله گران برای پیشرفت در بازار فارکس مثل هر مارکت دیگری، نیاز به یک سری ابزار دارند. شما در فارکس با ابزارهای قدرتمندی چون تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل فاندامنتال فارکس و تحلیل احساسات بازار سروکار دارید.
هر کدام از این تحلیل ها به شما کمک می کنند تا دارایی خاص خود را بررسی و در صورت امکان، آن را معامله کنید. به عنوان مثال، تحلیل تکنیکال مطالعه رفتار قیمت ها است. شما با مطالعه گذشته رفتار قیمت، می توانید آینده آن را تا حدود زیادی پیش بینی کنید.
یکی از ابزارهای بسیار کارا و موثر تحلیل تکنیکال، تحلیل روند است. فراموش نکنید که بازار هیچ وقت در یک جهت حرکت نمی کند. تغییرات مارکت معمولا به صورت یک سری خطوط بالا و پایین و یا صاف انجام می شود.
شاید بارها اصطلاحاتی چون "روند دوست شما است" یا "همیشه در جهت روند معامله کنید" و یا "با روند نجنگید" را شنیده اید. اگر سری به قانون دوم تئوری داو بزنید با جمله "قیمت ها بر اساس روند حرکت می کنند" روبرو خواهید شد. پس قطعا باید معانی و مفاهیم آنها را بهتر بدانید. ما در این مقاله تا جایی که بشود، شما را با مفاهیم روند آشنا خواهیم کرد.
تحلیل روند چیست؟
تحلیل روند، تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد و تلاش می کند حرکت های آینده قیمت سهام را بر اساس داده های اخیر روند موجود پیش بینی کند.
نکات مهم
- تحلیل روند سعی در پیش بینی روند دارد به طور مثال یک حرکت صعودی. سپس تا زمانی که داده های روی چارت حاکی از بازگشت تجزیه و تحلیل مالی چیست؟ روند نباشند مثلا تغییر روند از صعودی به نزولی، با آن روند حرکت می کند.
- تحلیل روند بر اساس این ایده شکل گرفته است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده به تریدرها این ایده را القا می کند که در آینده هم تکرار خواهد شد.
- تحلیل روند به سه بازه زمانی تقسیم می شود: کوتاه مدت- میان مدت و بلند مدت.
روند چیست و چند نوع است؟
به گرایش حرکت قیمت در یک جهت خاص برای یک دوره را، روند گویند. روندها به سه دسته تقسیم می شوند: روند صعودی، نزولی و روند خنثی. روندها همچنین از لحاظ زمانی به کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می شوند.
بازارها هیچ وقت در یک خط راست حرکت نمی کنند. آنها به طور زیگزاگ بالا می روند، پایین می آیند و یا خنثی هستند. ماحصل حرکات قیمت یک دارایی، جهت روند مارکت را مشخص می کند.
خیلی ها فکر می کنند بازارها یا صعودی اند و یا نزولی. ولی یادتان باشد ما نوع سومی هم داریم که به آن بازار بدون روند یا خنثی گفته می شود. تمام تلاش سرمایه گذاران و معامله گران بازارهای مالی، تشخیص جهت و مسیر روندها است.
یک تریدر سعی دارد تا از تمام ابزارهای موجود برای شناسایی و پیش بینی جهت روند استفاده کند.
چگونه اعتبار یک خط روند را بسنجیم؟
یکی از نکاتی که به عنوان یک تریدر باید از آن آگاه باشید، اعتبار خط روندی است که می کشید. زمانی که شما قصد ورود به بازار فارکس و انتخاب یک کارگزار خوب را دارید، یکی از مهمترین فاکتورهای شما اعتبار آن کارگزاری است.
این مسئله در مورد خط روند نیز، صدق می کند. به صرف کشیدن فقط یک خط روند، نمی توان ادعا کرد که مسیر بازار مشخص خواهد شد. بر اساس کتاب بسیار خوب و کلاسیک تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه اثر جان جی مورفی، اعتبار یک خط روند، ویژگی های خاص خود را دارد.
اول از همه شما باید بدانید که چه چیزی به خط روند شما اعتبار می بخشد. پاسخ به این سوال شما را با دو فاکتور مهم آشنا می کند: 1- هر چه خط روند شما طولانی تر باشد، اعتبار آن نیز بیشتر است. 2- تعداد دفعاتی که قیمت با این خط برخورد کرده نیز مهم است.
به زبان ساده، خط روندی که 6 مرتبه قیمت را لمس کرده و کماکان محکم ایستادگی کرده نسبت به خط روندی که فقط 2 بار با قیمت برخورد کرده، معتبرتر است. نکته دیگر اینکه خط روندی که 7 ماه تاثیر خود را حفظ کرده در مقایسه با خط روندی که عمر چند هفته ای دارد، معتبر تر می باشد.
تحلیل روند به زبان ساده
ما در تحلیل روند سعی داریم حرکت روند را پیش بینی کنیم و با توجه به داده های چارت پیش رو، با آن روند تا جاییکه سیگنالهای بازگشت روند را مشاهده کنیم، همراه باشیم. مثلا، روند نزولی تبدیل به روند صعودی می شود. این تحلیل از این رو مفید است که همراه شدن با حرکت روند و نه خلاف جهت آن، برای سرمایه گذار سودآور است.
ایده پشت شکل گیری تحلیل روند این است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده، در آینده نیز تکرار خواهد شد. همان گونه که در بالا گفته شد تحلیل روند به سه بازه زمانی: کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می شود.
یک روند، جهت کلی است که بازار طی یک دوره زمانی مشخص طی می کند. روندها هم می توانند به سمت بالا باشند و هم به سمت پایین که به ترتیب به آنها بازار صعودی و بازار نزولی گفته می شود. مادامیکه حداقل زمان مشخصی برای یک مسیر در نظر گرفته نشده است، هرچه این مسیر بیشتر حفظ شود، آن روند قابل توجه تر است.
تحلیل روند، فرآیند بررسی روندهای فعلی به منظور پیش بینی روندهای آینده است و نوعی تحلیل مقایسه ای محسوب می شود. این می تواند شامل تلاش برای تعیین اینکه آیا روند فعلی بازار مانند سوددهی در بخش خاصی از بازار ادامه دارد یا خیر، همچنین این که آیا یک روند در یک منطقه بازار می تواند منجر به ایجاد روند دیگری شود. اگرچه تحلیل روند، شامل داده های زیادی می شود اما هیچ تضمینی برای اینکه نتایج درست باشند، وجود ندارد.
برای شروع تجزیه و تحلیل داده های قابل استفاده، لازم است ابتدا مشخص شود که کدام بخش از بازار تجزیه و تحلیل می شود. به عنوان مثال شما می توانید روی یک صنعت خاص مانند بخش خودرو یا داروسازی و همچنین نوع خاصی از سرمایه گذاری مانند بازار اوراق قرضه تمرکز کنید.
پس از انتخاب بخش مربوطه، می توان عملکرد کلی آن را بررسی کرد. این می تواند شامل این باشد که چطور آن بخش توسط نیروهای داخلی و خارجی تحت تاثیر قرار گرفته است. به عنوان مثال تغییرات در صنعتی مشابه یا ایجاد مقررات جدید دولتی این شرایط را دارند که بر بازار تاثیر بگذارند. سپس تحلیلگران این داده ها را می گیرند و سعی می کنند جهتی را که بازار به سمت جلو می رود پیش بینی کنند.
استراتژی های تحلیل روند
استراتژی های متفاوتی برای تحلیل روندها وجود دارد. هر کدام از آنها از اندیکاتورهای مختلف و متدهای رفتار قیمت متفاوتی، استفاده می کنند. یک فاکتور مشترک بین همه آنها، استفاده از ابزار حد ضرر است که باعث می شود شما کمتر آسیب ببینید.
برخی از تریدرها از استراتژی های ترکیبی استفاده می کنند. معامله گران باید به شکست خطوط روند یا حمایت و مقاومت ها خیلی دقت کنند. برخی از این استراتژی ها شامل: میانگین متحرک، اندیکاتورهای مومنتوم، خطوط روند و الگو های متفاوت درون چارت ها می باشند.
نمونه های استراتژی ترید روند چیست؟
معامله گران روند، سعی می کنند روندها را منزوی کرده و از آنها سود بگیرند. استراتژیهای روند معاملاتی مختلفی با استفاده از انواع مختلف اندیکاتورهای تکنیکال وجود دارد:
- میانگین های متحرک: این استراتژی به این شکل است که برای ورود به معامله خرید باید میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به سمت بالا قطع کند و برای ورود به معامله فروش میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به سمت پایین قطع کند.
- اندیکاتورهای مومنتوم: این استراتژی به این شکل است که وقتی یک دارایی یا کالایی (در بازارهای مالی تجزیه و تحلیل مالی چیست؟ به کالاهای قابل معاوضه Security یا FinancialInstrument گفته می شود) با شتاب بالایی معامله می شود، وارد آن معامله می شویم و زمانیکه شتاب آن کم می شود از آن دارایی خارج می شویم. اغلب از RSI یا شاخص نسبی قدرت برای این استراتژی استفاده می شود.
- خطوط روند و الگوهای چارت:تجزیه و تحلیل مالی چیست؟ این استراتژی به این شکل است، زمانی که قیمت یک دارایی در حال بالا رفتن است، وارد پوزیشن خرید می شویم و حد ضرر خود را زیر خط روند حمایتی کلیدی موجود می گذاریم. اگر هم که روند حرکتی آن دارایی معکوس شود، از آن دارایی خارج می شویم.
اندیکاتورها می توانند اطلاعات قیمت را ساده کرده و همچنین سیگنال های معامله روند را ارائه دهند یا نسبت به برگشت کالا هشدار دهند. آنها می توانند در تمام بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار گیرند و متغیرهایی دارند که می توانند متناسب با تنظیمات خاص هر معامله گر تنظیم شوند.
معمولاً توصیه می شود استراتژی های اندیکاتورها را با هم ترکیب کنید یا استراتژی های شخصی خودتان را داشته باشید بنابراین، معیارهای ورود به معامله و خروج از آن را به وضوح برای معاملات تعیین کنید. از هر اندیکاتور می توان به روشهای بیشتری نسبت به آنچه بیان شد استفاده کرد. اگر اندیکاتوری را می پسندید در مورد آن بیشتر تحقیق کنید و از همه مهمتر قبل از استفاده از آن برای انجام معاملات زنده، آن را امتحان کنید.
مهم: ترید کردن روند یا به دنبال روند رفتن یک سیستم معاملاتی است که مبتنی بر استفاده از تجزیه و تحلیل روند و توصیه های ارائه شده برای تعیین سرمایه گذاری است. اغلب تجزیه و تحلیل از طریق تحلیل رایانه ای و مدل سازی داده های مربوطه انجام می شود که با مومنتوم بازار گره خورده است.
برخی از انتقادات به تحلیل روند چیست؟
منتقدان تحلیل روند و به طور کلی روندهای تکنیکال، معتقدند که بازارها کارآمد هستند و در حال حاضر قیمت در تمام داده ها موجود می باشد. این بدان معناست که تاریخ لزوماً نیازی به تکرار ندارد و گذشته، آینده را پیش بینی نمی کند. به عنوان مثال طرفداران تحلیل بنیادی، وضعیت مالی شرکتها را با استفاده از صورتهای مالی و مدلهای اقتصادی برای پیش بینی قیمتهای آینده تحلیل می کنند. برای این نوع سرمایه گذاران، حرکات روزمره سهام شبیه یک راهپیمایی تصادفی می مانند که نمی توانند به عنوان الگوها یا روندها تفسیر شوند.
نتیجه گیری
تحلیل روند یک روش معاملاتی است که در تلاش است تا از حرکات دارایی ها، کسب سود کند. تحلیل روند جزئی از تحلیل تکنیکال است و تحلیل تکنیکال یکی از شناخته شده ترین ابزارها در بازارهای مالی، برای پیش بینی روند و حرکات دارایی ها است.
وقتی که قیمت به طور کلی در جهتی خاص حرکت می کند، مثلا بالا می رود یا پاین می آید، به آن روند می گویند. اگر معامله گران بلند مدت تشخیص دهند روند صعودی است، وارد پوزیشن خرید می شوند و بالعکس اگر روندی نزولی باشد، آنها وارد پوزیشن فروش می شوند.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ (تکنیکال)
تجزیه و تحلیل فنی و یا همان تحلیل تکنیکال که غالباً به آن تحلیل نموداری نیز گفته می شود ، نوعی تحلیل است که هدف آن پیش بینی رفتار آینده بازار بر اساس داده های قیمت های قبلی است. رویکرد تکنیکال به طور گسترده ای در مورد سهام و دارایی های دیگر در بازارهای مالی سنتی اعمال می شود ، همچنین یک جز اصلی در تجارت ارزهای دیجیتال در بازار ارزهای رمز پایه است. تا انتهای این آموزش با ما همراه باشید.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ تحلیل تکنیکال چیست؟ تجزیه و تحلیل مالی چیست؟
در مقابل تحلیل بنیادی (فاندامنتال) ، که فاکتورهای متعددی را در مورد قیمت یک دارایی در نظر می گیرد ، تکنیکال کاملاً بر روی اقدام بهای تاریخی متمرکز است. بنابراین ، از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و داده های حجم دارایی استفاده می شود و بسیاری از معامله گران برای شناسایی روندها و فرصت های مناسب تجارت از آن استفاده می کنند.
در حالی که اشکال ابتدایی تجزیه و تحلیل فنی در قرن هفدهم آمستردام و ژاپن قرن هجدهم پدیدار شد ، تکنیکال مدرن اغلب به کارهای چارلز داو برمی گردد. داو ، روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت ژورنال ، در بین اولین کسی بود که مشاهده کرد دارایی ها و بازارهای فردی معمولاً در روندی حرکت می کنند که می توانند تقسیم بندی و بررسی شوند. بعداً کار او نظریه داو را به وجود آورد که تحولات بعدی را در تجزیه و تحلیل فنی ترغیب می کرد.
در مراحل اولیه ، رویکرد ابتدایی تجزیه و تحلیل فنی مبتنی بر ورق های دستی و محاسبات دستی بود ، اما با پیشرفت تکنولوژی و محاسبات مدرن ، تکنیکال گسترده شد و اکنون ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه گذاران و بازرگانان است.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل فنی چگونه کار میکند؟
همانطور که گفته شد ، تکنیکال اساساً مطالعه قیمت فعلی و قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تجزیه و تحلیل فنی این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیستند و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.
در هسته اصلی آن ، تکنیکال تجزیه و تحلیل نیروهای بازار عرضه و تقاضا است که نمایشی از احساسات کلی بازار هستند. به عبارت دیگر ، قیمت یک دارایی بازتاب نیروهای مخالف فروش و خرید است و این نیروها با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران (اساساً ترس و حرص و طمع) ارتباط تنگاتنگی دارند.
نکته قابل توجه ، در بازارهایی که در شرایط عادی ، با حجم بالا و نقدینگی فعالیت می کنند ، قابل اطمینان تر و موثرتر است . بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمت و تأثیرات غیرعادی خارجی هستند که می توانند سیگنال های غلط ایجاد کرده و تکنیکال را بی فایده می کنند.
به منظور بررسی قیمت ها و در نهایت یافتن فرصت های مطلوب ، معامله گران از انواع ابزارهای نمودار معروف به عنوان شاخص استفاده می کنند. شاخص های تجزیه و تحلیل فنی می تواند به معامله گران کمک کند روندهای موجود را شناسایی کنند و همچنین اطلاعات روشنی را در مورد روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند ، ارائه دهند. از آنجا که شاخص های تکنیکال جایگزین نیستند ، برخی از معامله گران از چندین شاخص به عنوان راهی برای کاهش خطرات استفاده می کنند.
شاخص های متداول تکنیکال
به طور معمول ، معامله گرانی که از تکنیکال استفاده می کنند ، شاخص ها و معیارهای مختلفی را برای تعیین و تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و اقدامات قیمت تاریخی به کار می گیرند. در میان شاخص های متعدد تجزیه و تحلیل فنی ، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پر کاربردترین و مشهورترین نمونه هاست. همانطور که از نامش پیداست ، SMA بر اساس قیمت های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده محاسبه می شود. میانگین متحرک نمایی (EMA) یک نسخه اصلاح شده از SMA است که قیمت های بسته شده اخیر را بیشتر از قیمت های قدیمی تر وزن می کند.
شاخص دیگر که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) است که بخشی از یک کلاس شاخص است که به عنوان اسیلاتور شناخته می شود. برخلاف میانگین متحرک ساده که به راحتی تغییرات قیمت را در طول زمان ردیابی می کند ، اسیلاتورها فرمول های ریاضی را برای داده های قیمت گذاری اعمال می کنند و سپس قرائت هایی را تولید می کنند که در محدوده های از پیش تعریف شده قرار دارند. در مورد RSI ، این محدوده از 0 تا 100 است.
شاخص Bollinger Bands (BB) نوع نوسانگر دیگری است که در بین معامله گران بسیار محبوب است. نشانگر BB از دو باند جانبی تشکیل شده است که در اطراف یک خط میانگین متحرک جریان دارند. این ماده برای ردیابی شرایط احتمالی خرید بیش از حد و فروش بیش از حد و همچنین اندازه گیری نوسانات بازار استفاده می شود.
علاوه بر ابزار ساده تکنیکال، شاخص هایی وجود دارد که برای تولید داده به شاخص های دیگر اعتماد می کنند. به عنوان مثال ، RSI تصادفی با استفاده از یک فرمول ریاضی برای RSI معمولی محاسبه می شود. مثال مشهور دیگر ، شاخص واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) است. MACD با کم کردن دو EMA برای ایجاد خط اصلی (خط MACD) تولید می شود. سپس خط اول برای تولید EMA دیگر استفاده می شود و در نتیجه خط دوم ایجاد می شود (معروف به خط سیگنال). علاوه بر این ، هیستوگرام MACD وجود دارد که براساس اختلاف بین این دو خط محاسبه می شود.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟ تحلیل تکنیکال چیست؟
سیگنال های تجاری
در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند ، می توانند از آنها برای ارائه بینش در مورد نقاط احتمالی ورود و خروج (خرید یا فروش سیگنال ها) استفاده شوند. این سیگنال ها ممکن است در صورت وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. به عنوان مثال ، وقتی RSI قرائت 70 یا بیشتر را تولید می کند ، می تواند نشان دهد که بازار در شرایط خرید بیش از حد کار می کند. وقتی RSI به 30 یا کمتر کاهش می یابد ، همین منطق اعمال می شود ، که به طور کلی به عنوان سیگنالی برای شرایط بازار بیش از حد فروخته می شود.
همانطور که قبلاً بحث شد ، سیگنالهای معاملاتی ارائه شده توسط تجزیه و تحلیل فنی همیشه دقیق نیستند و مقدار قابل توجهی نویز (سیگنالهای کاذب) توسط شاخصهای تکنیکال تولید می شود. این امر خصوصاً در بازارهای ارزهای رمزنگاری نگران کننده است که بسیار کوچکتر از بازارهای سنتی هستند و به همین ترتیب از نوسانات بیشتری برخوردارند.
انتقادات
گرچه تکنیکال به طور گسترده در انواع بازارها مورد استفاده قرار می گیرد ، اما از نظر بسیاری از متخصصان یک روش بحث برانگیز و غیرقابل اعتماد است و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خودکفا” یاد می شود. از چنین اصطلاحی برای توصیف وقایعی استفاده می شود که فقط به این دلیل اتفاق می افتد که تعداد زیادی از افراد تصور می کنند که این اتفاق می افتد.
منتقدان استدلال می کنند ، در شرایط بازارهای مالی ، اگر تعداد زیادی از تجار و سرمایه گذاران به انواع یکسان شاخص ها مانند خطوط حمایت یا مقاومت اعتماد کنند ، احتمال عملکرد این شاخص ها افزایش می یابد.
از طرف دیگر ، بسیاری از طرفداران تکنیکال معتقدند که هر نمودارشناس روشی خاص برای تجزیه و تحلیل نمودارها و استفاده از بسیاری از شاخص های موجود دارد. این بدان معناست که استفاده از همان استراتژی خاص برای تعداد زیادی از تجار عملاً غیرممکن است.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی
پیش فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت های بازار در حال حاضر تمام عوامل اساسی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می کند. اما بر خلاف رویکرد تکنیکال که عمدتا بر داده ها و حجم قیمت تاریخی (نمودارهای بازار) متمرکز است ، تحلیل فاندامنتال استراتژی تحقیق گسترده تری را اتخاذ می کند که تأکید بیشتری بر عوامل کیفی دارد.
تجزیه و تحلیل اساسی معتقد است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهای دیگری بیش از داده های تاریخی وابسته است. اساساً ، فاندامنتال روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت ، تجارت یا دارایی براساس طیف گسترده ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی ، مانند مدیریت شرکت و اعتبار ، رقابت بازار ، نرخ رشد و سلامت صنعت مورد استفاده قرار می گیرد.
بنابراین ، ممکن است در نظر بگیریم که برخلاف تکنیکال که عمدتاً به عنوان ابزاری برای پیش بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می شود ، فاندامنتال با توجه به زمینه و پتانسیل آن روشی است برای تعیین اینکه یک دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است یا خیر. در حالی که تجزیه و تحلیل فنی بیشتر توسط معامله گران کوتاه مدت استفاده می شود ، تجزیه و تحلیل اساسی توسط مدیران صندوق و سرمایه گذاران بلند مدت ترجیح داده می شود.
یک مزیت قابل توجه در تحلیل تکنیکال این واقعیت است که به داده های کمی متکی است. به همین ترتیب ، چارچوبی را برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم می کند ، برخی از حدس هایی را که با رویکرد کیفی تر تحلیل بنیادی ارائه می شود ، از بین می برد.
با این حال ، علی رغم پرداختن به داده های تجربی ، تکنیکال هنوز تحت تأثیر سوگیری و ذهنیت شخصی است. به عنوان مثال ، یک معامله گر که به تجزیه و تحلیل مالی چیست؟ شدت مستعد رسیدن به نتیجه خاصی در مورد یک دارایی است ، احتمالاً قادر خواهد بود ابزارهای فنی خود را دستکاری کند تا از سوگیری آنها حمایت کند و تصورات از پیش تعیین شده آنها را منعکس کند و در بسیاری از موارد ، این امر بدون آگاهی آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل فنی همچنین می تواند در دوره هایی که بازارها الگوی یا روند مشخصی ارائه نمی دهند ، شکست بخورد.
دنیای حسابداری
اهرم عملياتي شاخص ريسك تجاري است . ريسك تجاري عبارت است از تغييرات در سود به علت استفاده از هزينه هاي ثابت عملياتي در ساختار هزينه هاي شركت و به علت تغييرات فروش.هر چقدر اهرم عملياتي بالاتر باشد ريسك تجاري شركت بيشتر است. شركتهاي سرمايه بر در برابر شركتهاي كاربر داراي ريسك تجاري بالاتري هستند .يعني در شرايط رونق اقتصادي سود بيشتر و در شرايط ركود اقتصادي زيان بيشتري خواهد برد
۲-اهرم مالی : به هزینه های ثابت مالی (هزینه بهره و کارمزدهای مالی ) بستگی دارد. اهرم مالی با گرفتن وام یا فروش اوراق قرضه ایجاد می شود در صورت عدم دریافت وام اهرم مالی وجود نخواهد داشت و بدین معنی است که اگر شرکتی برای شروع عملیاتی به منابع مالی احتیاج داشت میتواند آنرا به روشهای مختلف تامین کند مثل فروش سهام یا دریافت وام یا فروش اوراق قرضه که در صورت دریافت وام یا فروش اوراق قرضه بهره ای ایجاد میشود که به سود هر سهم تاثیر میگذارد . هر چقدر اهرم مالی یک شرکت بالاتر باش ریسک مالی آن شرکت بیشتر خواهد بود یعنی که در این شرکتها درصد تغییرات در سود عملیاتی باعث درصد بیشتری تغییر در سود هر سهم نسبت به شرکتهایی که وام نگرفته اند میشود
فرمول تعریفی اهرم مالی عبارتست از:
DFL=درصد تغييرEPS/درصد تغييرEBIT درصد تغيير سود خالص يا سود هر سهم در مقابل درصد تغيير سود عملياتي
اگر FFC برابر صفر باشد اين اهرم وجود نخواهد داشت (FFC=I+(E/1-T
درصد تغييرات EPS =درصد تغييرات DFL*EBIT هر چقدر FFC بزرگتر باشد مخرج كسر كوچكتر ميشود و در نتيجه DFL بزرگتر ميشود و ريسك مالي بالاتر ميرود
۳-اهرم مرکب : بر تجزیه و تحلیل تصمیماتی که هم بار مالی و هم بار عملیاتی دارند تاکید می کند
اهرم مركب عبارتست از تغييرات سود خالص يا سود هر سهم در مقابل درصد تغييرات فروش
DCL=درصد تغييرات EPS/ درصد تغييرات S
DCL=DOL*DFL
DCL=(S-VC)/S-VC-FOC-FFC=Q(P-V)/Q(P-V)-FOC-FFC
اهرم مركب شاخص ريسك كلي شركت است. ريسك كلي عبارتست از تغييرات در سود خالص به دليل تغيير در تغييرات در فروش و به دليل وجود هزينه هاي ثابت عملياتي و مالي در ساختار هزينه هاي شركت
به طور كلي شركتها با اهرم بالا در دوران رونق اقتصادي سود بالاتر و در دوران ركود اقتصادي زيان بيشتري را تحمل مي كنند .
مطالب این وبلاگ خلاصه ای از آموخته ها و تجربیات من است که شاید برای همکاران و علاقمندان هم مفید واقع شود
تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی + ویدیو
استفاده کنندگان از این صورتهای مالی عموما استفاده کنندگان برون سازمانی هستند.(سهامداران، اعتبار دهندگان، بانکها…) این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود. برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد که از جمله آن می توان که از به روش تجزیه و تحلیل داخلی : که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است، روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است، روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش: که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است، روش تجزیه و تحلیل خطر : که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، میشود. طی این ویدیو به بررسی دقیقتر این موضوع پرداختیم.
دیدگاه شما