ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار


پنج مهارت اصلی معامله گر

معامله‌گری از آن شغل‌های بسیار جذاب و در عین حال دشوار و پر ریسک است. اگر می‌خواهید معامله‌گر شوید و استقلال مالی خوشایندی را تجربه کنید، این مقاله برای شما نوشته شده! با ۵ مهارت اصلی یک معامله‌گر آشنا شوید!

آیا علاقه‌مند هستید در بازارهای مالی سرمایه‌گذاری کنید؟ در این مقاله به شما می‌گوییم که برای حضور در این بازارها باید به عنوان یک معامله گر چه مهارت‌هایی را فرا بگیرید. زیرا بدون داشتن این مهارت‌ها، حضور شما در بازارهای مالی پرریسک و عملا غیرممکن است.

معامله‌ گر کیست و چه کار می‌کند؟

در تعاریف رسمی و آکادمیک آمده: «معامله گر شخص یا مؤسسه‌ای فعال در حوزه امور مالی است که با کمک ابزارهای مالی مانند سهام سرمایه، اوراق قرضه، بازار کالاها، ابزار مشتقِ و صندوق سرمایه‌گذاری مشترک را به‌عنوان پوشش ریسک، آربیتراژ (بهره‌گیری از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود) یا سفته‌بازی، خرید و فروش می‌کند.»

به بیانی ساده‌تر معامله ‌گر و یا تریدر شخصی است که در بازارهای مالی مانند ارز و بورس معامله انجام می‌دهد. او معاملات خود را با استفاده از موجودی شخصی خود و یا با سپرده سرمایه‌گذاران که برای مدیریت در اختیار او قرارگرفته‌اند، انجام می‌دهد.

معامله‌گرها وضعیت بازارهای مالی را بررسی می‌کنند و بر اساس اطلاعات و داده‌های آنالیز شده، به خرید و فروش اقدام می‌کنند. در حقیقت سود و زیان هر معامله گر ناشی از تغییرات و نوسانات قیمت در بازارهای مالی است.

مهارت‌های اصلی معامله گر برای ورود به بازارهای مالی

بر اساس تعریفی که از معامله گر و کار او ارائه کردیم، می‌توانیم نتیجه بگیریم که کار اصلی هر معامله گر خرید و فروش است. اما این خرید و فروش بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که در بازارهای معمولی با آن سر و کار داریم.

به همین دلیل برای اینکه به معامله‌ گر خوبی در بازارهای مالی ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار تبدیل شوید، لازم است خود را به پنج مهارت‌ اساسی تریدری (معامله‌گری) مسلح کنید! این مهارت‌ها شامل:

  • تحلیل فاندامنتال
  • تحلیل تکنیکال
  • روانشناسی بازار
  • روانشناسی خود
  • مدیریت سرمایه

مهارت اول معامله گر: تحلیل فاندامنتال

فرض کنید شما می‌خواهید طی یک ماه آینده، سهام تعدادی از شرکت‌های بزرگ را خریداری کنید. آیا بدون بررسی و تحلیل شرکت‌های مذکور می‌توانید دست به این ریسک بزنید؟ آیا با اطمینان می‌توانید این سهام را بخرید؟ طبیعتا پاسخ شما منفی است.

اما چگونه می‌توانید با اطمینان بیشتری معامله کنید؟ در این مواقع تحلیل فاندامنتال به کمک شما می‌آید.

شما به کمک تحلیل فاندامنتال می‌توانید تصویر کاملی از ارزش هر سهام را ببینید و سپس به خرید یا فروش آن اقدام کنید. این نوع تحلیل به دلیل امکان بررسی عناصر متعددی همچون فروش، قیمت به درآمد، سود، درآمد برای هر سهم و غیره کامل و دقیق است.

اما چون تجزیه‌ و تحلیل یک امر نسبتاً سلیقه‌ای و بر اساس تجربه تحلیل‌گر است، با زهم نمی‌توان آن را تضمین کرد. به‌طور خلاصه تحلیل فاندامنتال تلاش می‌کند تا ارزش ذاتی سهام بر اساس تحلیل عمیق عوامل اقتصادی، مالی، کیفی و کمی را درک و پیش‌بینی کند.

بسیاری از معامله‌گرهای مطرح جهان به کمک تحلیل فاندامنتال به معامله در بازارهای مالی اقدام می‌کنند. اما نکته مهم این است که یادگیری تحلیل فاندامنتال برای تریدرهایی با سرمایه کوچک توصیه نمی‌شود. در این موارد با یافتن منابع خبری رایگان روی اینترنت و توجه به اخبار مرتبط با آنچه ترید می‌کنید، می‌توانید نیازهای اطلاعاتی خود را برای انجام معاملات به دست بیاورید.

مهارت دوم معامله گر: تحلیل تکنیکال

اگر یک معامله‌گر بتواند نوع نوسانات سهام را به‌درستی تفسیر و پیش‌بینی کند، می‌تواند سود زیادی به دست بیاورد. تحلیل تکنیکال روشی است که تصمیمات خرید و فروش را با بهره‌گیری از آمار بازار انجام می‌دهد. این تحقیق در ابتدا شامل مطالعه نمودارها، تاریخچه معاملات و آمارهاست.

برخلاف تحلیل فاندامنتال که بر یافتن یک «ارزش حقیقی» از طریق مطالعه اظهارنامه‌های مالی، چشم‌انداز بازار، رقابت، رویدادهای اقتصاد کلان و غیره تأکید می‌کند، تحلیل تکنیکال مبتنی بر این باور است که روندهای گذشته بازار می‌تواند رفتار آینده برای بازار را به‌طور کلی و یا برای هر سهم پیش‌بینی کند.

تحلیل فاندامنتال بهتر است یا تکنیکال؟

اساساً ماهیت این دو نوع تحلیل باهم متفاوت‌اند. هرکدام از این روش‌های تحلیل ویژگی‌های خاص خودشان را دارند و نسبت به حجم سرمایه و نوع کارکرد معامله‌ گر می‌توانند استفاده شوند.

بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ترکیب این دو تحلیل بهترین راه برای ارزیابی نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. اما معمولا استفاده از تحلیل تکنیکال به دلیل سادگی بیشتر، عدم نیاز به دانش تخصصی مالی و قابل‌استفاده بودن حتی برای معامله‌‌گرهایی با سرمایه کم، رایج‌تر است.

برای آشنایی بیشتر با این دو تحلیل، مقالات زیر را بخوانید:

مهارت سوم معامله گر: روانشناسی بازار

برای موفقیت در هر بازاری که فعالیت می‌کنید، شناخت کامل و جامع آن اهمیت فراوانی دارد. و نمی‌توان تنها به مطالعه و دانستن تعاریف اصولی اکتفا کرد.

به طور مثال بازارهای مختلف مثل پتروشیمی، طلا، خودرو و غیره، هرکدام پیچیدگی‌های خاص خود را دارند و علاوه بر شناخت تعاریف و اصول آن، موارد دیگری ازجمله تجربه کار عملی، آگاهی از جو و فضای این بازارها، حرکات و مسیرهای پیش روی آن، جایگاه آنان در جامعه و سیاست‌های دولت و همچنین شناخت نوع تفکرات و استراتژی‌های کارخانه‌داران و صاحبان بازار را طلب می‌کند. تجزیه‌ و تحلیل این موارد منجر به شناخت بیشتر بازار و در نتیجه پیش‌بینی و انجام معاملات پربازده‌تر می‌شود.

همان‌طور که می‌بینید بخش زیادی از این مهارت در اثر تجربه‌های شخصی و مشاوره با افراد مطلع و متخصص به دست می‌آید.

با منشور معامله‌گری در بازارهای مالی چقدر آشنا هستید؟

مهارت چهارم معامله گر: مدیریت سرمایه

یکی از نکات مهمی که بسیاری از معامله‌گرهای تازه‌کار روی آن ‌وقت و تمرکز کمتری می‌گذارند، مدیریت سرمایه است. زیرا به اهمیت زیاد آن واقف نیستند. زیرا گاهی بازار چنان وسوسه‌انگیز می‌شود که یک معامله گر تازه‌کار نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کرده و بدون در نظر گرفتن برخی محدودیت‌ها سرمایه خود را به طرز ناشیانه‌ای از دست می‌دهد.

به همین دلیل مدیریت سرمایه و اندازه‌گیری ریسک و حجم معاملات بسیار مهم است و باید روی آن کار کنید تا از عملکرد خود در بازارهای مالی رضایت نسبی داشته باشید.

افراد بسیاری بوده‌اند که با نادیده گرفتن این نکات، با کوله‌باری از زیان، ناچار شدند بازار را ترک کنند. نکته جالب توجه درباره این افراد این است که آ‌ن‌ها برای مدیریت بهتر سرمایه در بورس به ثبت معاملات و کنترل آن‌ها اهمیت نمی‌دهند و به نوعی از این کار فرار می‌کنند.

نتیجه این رفتار باعث می‌شود فرد اگر در بازار سود کند، معتقد است از توانمندی خودش بوده و اگر زیان کنند، یادآوری مجدد آن و زیر سؤال بردن خود، برای او بسیار دردناک است.

مهارت پنجم معامله گر: روانشناسی خود

در همه فعالیت‌های اقتصادی، داشتن تخصص مهم‌ترین ویژگی است. از این رو بسیاری تصور می‌کنند یک معامله‌گر باید تنها روی تخصص خود کار کند؛ در حالی که نقش مسائل روانشناسی را نادیده می‌گیرند.

اما این طرز فکر، صحیح نیست. در حقیقت تخصص داشتن، تنها بخشی از فرایند موفقیت‌های اقتصادی است و همان‌طور که مایکل گربر، نویسنده کتاب افسانه کارآفرینی عنوان می‌کند، باید تنها به ۳۳ درصد از تخصص هر کار، وابسته بود.

برای درک بهتر موضوع به طور مثال حالت‌های زیر را در نظر بگیرید و بررسی کنید که آیا می توانید نقش و اهمیت مهارت‌های روانشناختی را در آن‌ها انکار کنید؟

  • روزها می‌گذرد و سهام شما هیچ تغییری نمی‌یابد؛
  • در عرض چند دقیقه نمودار سهام رشد و یا افت وحشتناکی دارد.
  • معاملات شما در حجم ریالی بالا پیگیری می‌شود و شما تحمل فشار تغییرات را ندارید؛
  • ساعت‌های مداوم کاری، روی مکانیسم تفکر و تصمیم‌گیری شما اثر می‌گذارد؛
  • شایعات و هیجانات خارجی روی شما اثر جانبی و کاذب می‌گذارند؛

تجربه ثابت کرده افرادی که از آرامش روان و صبر و فاکتورهای روانی قوی برخوردار نیستند، در این اوقات و شرایط مشابه، اغلب یک بازنده‌اند!

به همین دلیل اگر افرادی که در بورس معامله یا فعالیت می‌کنند را به‌دقت زیر ذره‌بین ببریم، مشاهده می‌کنیم ردپای مسائل روانشناسی، پررنگ‌تر از تخصص آن‌هاست. دکتر ون‌تارپ استاد و مربی معامله‌گران بین‌المللی، عنوان می‌کند که روانشناسی در معاملات، به‌طور قطعی در موفقیت نقش دارد.

از این رو اینکه برخی را خوش‌شانس و خوش‌اقبال می‌دانیم یا فکر می‌کنیم بعضی از افراد معامله ‌گر مهره مار(!) دارند، تنها از این عامل نشات می‌گیرد که قدرت درونی و ظرفیت ذهنی آن‌ها رشد بیشتری نسبت به افراد دیگر داشته و درواقع آن‌ها روی روانشناسی خودکار کرده‌اند.

اگر برنامه‌ریزی ذهن شما اشتباه باشد و ظرفیت درونی شما پایین باشد، محال است که به درآمدهای بالا و پایدار برسید. فعالیت در بازار بورس جزو فعالیت‌هایی است که به‌شدت به خصوصیات درونی و رفتاری شما در مواجهه با هیجانات و دوران نزول و صعود سهام وابسته است.

مقالات مرتبط با معامله گری برای مطالعه بیشتر شما:

رایگان آموزش ببین، رایگان تحلیل سکه و دلار و ارز دیجیتال ببین!

در دورهمی مجازی کافه پول که هر یکشنبه برگزار می‌شود و تا به حال صدها نفر در آن شرکت کرده‌اند، ثبت نام کنید. هم آموزش‌های درجه یک مالی ببینید و هم به رایگان، تحلیل سکه و دلار و طلا را ببینید و سرمایه گذاری کنید!

معرفی تحلیل تکنیکال

Technical تکنیکال - http://abcbourse.ir/

امروزه سرمایه گذاری در بازارهای معاملاتی مانند بورس، طلا،ارز و… در بین مردم جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است. در کشور ما نیز به خاطر نوسانات زیاد در بازارهای مالی مردم به دنبال حفظ ارزش پول خود و سود بردن از این جریان هستند . اما سرمایه گذاری در بورس یا هر بازار مالی دیگری نیاز به مهارت های خاص خود دارد. از جمله پر کاربردترین این ابزار ها تحلیل پایه و تحلیل تکنیکال می باشد. تحلیل تکنیکال به خاطر سرعت عمل در تجزیه و تحلیل سهام، عرض یا هر کالایی در بین تحلیلگران بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

تحلیل تکنیکال در بازار های مالی روشی برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته همچون قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت می کنند کاربرد دارد، بازار های همچون ارزهای خارجی، بورس اوراق بهادار و بازار طلا، فلزات گران بها و مسکن را با استفاده از این روش می توان تحلیل کرد. تحلیلگران تکنیکال بر خلاف تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، آنها از روی تحلیل و بررسی نمودارها رفتار آتی قیمت را پیش بینی می کند.

پایه و اساس تحلیل تکنیکال

ابتدا شخصی به نام داو نظریه ای را در قرن بیستم میلادی مطرح کرد که در سال های بعد باعث به وجود آمدن تحلیلی به عنوان تحلیل تکنیکال شد.تئوري داو نظريه اي را بنيان گذاري کرد که بعدها به عنوان تحلیل تکنیکال نوين شناخته شد. از نوشته های به جا مانده از داو مشخص است که سه قضیه از نظر آن بسیار مهم بوده است.

1- نوسان قيمت بیانگر همه چیز است.

از آنجا که هر عاملی حال چه سیاسی، چه اقتصادی، اجتماعی و یا…بر قیمت سهام موثر است در نمودار مشخص می شود. هر تغییر قیمتی با یک محرک خارجی همراه بوده و از این جهت بررسی دقیق و تحلیل این موارد بسیار حائز اهمیت است. با استناد به این دلایل می توان گفت که تحلیل نمودار قیمت های گذشته به ما امکان پیش بینی آن در آینده را می دهد. از این دلیل به عنوان مهمترین اصل تحلیل تکنیکال نیز نام برده می شود.

در تحليل پايه اي به اینکه چرا این اتفاق برای سهم افتاده است توجه می شود درست برعکس تحلیل تکنیکال زیرا در این تحلیل، تحلیلگر به نمودارها دقت می کند و به چرایی عوامل تاثیرگذار بر سهم توجه ندارد و به دنبال پیدا کردن روند برای پیش بینی حرکت سهم است.

2- تکرار تاريخ

تحلیل تکنیکال رابطه مستقیمی با روانشناسي انسان دارد.حالات روانشناسی بازار را توسط الگوهای گرافیکی ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار در نمودارها نمایش داد. اين الگوهاي قيمت در صد سال گذشته تقسيم بندي شده است. همچنین می توان روند بازار را تشخیص داد.

3- حرکت قيمت در يک روند جابجا می شود.

این قضیه شاکله همه متدهای تحلیل تکنیکال را شکل می دهد و در زمانیکه حرکت قیمت با روند بازار همجهت باشد امکان پیش بینی به وجود می آید. در اینصورت دو حالت پیش می آید؛
احتمال ادامه روند فعلی بسیار زیاد است و قيمت به قبل باز نخواهد گشت، مگر بخاطر برخی از بی نظمی ها در بازار .

در صورتی که روندی مخالف روند فعلی شکل بگیرد روند قبلی تغییر می کند. یعنی زمانیکه روندی نزولی است. این روند ادامه پیدا خواهد کرد مگر روندی مخالف آن شروع به شکل گیری کند.

تعریف روش تکنیکال

به تحلیلی که با کمک شکل و نمودار انجام گیرد و با آن بتوان حرکت سهام در آینده را با نگاه به گذشته سهم پیش بینی کرد تحلیل تکنیکال می گویند.

امکان استفاده از تحلیل تکنیکال برای سهام، شاخص يا کالا و غيره وجوددارد. رياضيات در این تحلیل بسیار دخیل است در چارت و انديکاتور (شاخص) نمایان می شود.

اعتقاد يک تحليل گر تکنيکال براین است که در سابقه قیمت هر سهام همه اطلاعات آن وجود دارد و می توان روند حرکت قيمت آن را درآینده پيش بيني کرد. سرعت تحلیل تکنیکال بسیار بالا است و شما درقیاس با تحلیل پایه در زمان کمتر،تعداد سهام بیشتری را می توانید تحلیل کنید.

تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل پایه می تواند توسط هر فردی صورت بگیرد و دانش زیادی در زمینه های سیاسی و اقتصادی لازم ندارد. این روش تحلیل بسیار در بین تحلیل گران طرفدار دارد به طوریکه تحلیلگران در همه جای دنیا با کمک آن سود بدست می آورند. یکی از دلایل محبوبیت تحلیل تکنیکال سرعت آن در تحلیل می باشد.

قابلیت های تحلیل تکنیکال

تمرکز روي قيمت: یکی از تفاوت های مهم در تحلیل تکنیکال سرعت در پیش بینی است و این بخاطر متمرکز بودن تحلیلگران تکنیکال روی قیمت است. این تمرکز به تحلیلگر این قدرت را می دهد که سهام یا ارز مورد نظر را در 6 ماه آینده پیش بینی کند. تحلیل گران بایستی بازار را به دقت رصد کنند و به دنبال نشانه های تغییر روند باشند این نشانه ها می توانند کمک کنند تا زمان جهش سهام و ارز یا سکه را بفهمند.

1- از این نشانه ها می توان به افزایش تقاضا برای خرید اشاره کرد که علامتی از سمت بازار برای تغییر مثبت آن می باشد. همچنین زمانیکه افزایش عرضه دیده می شود علامتی است به معنی کاهش قیمت آن سهم. همین توجه و تشخیص تفاوت ها بین این دوحالت می تواند معاملات یک سرمایه گذار تکنیکال را از معاملات دیگر سرمایه گذاران بسیار متفاوت کند.

2- قابلیت استفاده در تمامي نمودارها: در همه بازار های معاملاتی معامله ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار گران و تحلیلگران به دنبال استراتژی های مفید تر هستند تا از آن برای پیش بینی بهتر در زمان سریع تر بهره ببرند. با تحلیل تکنیکال می توان نمودارها و چارتهای موجود در هر بازاری را بررسی و تحلیل کرد. يک تحليلگر تکنيکال مي تواند از استراتژي خود در تمام بازارها و روي تمام چارتها استفاده کند. در مقابل تحلیلگران پایه که باید تحلیل خود را بر صورت های مالی که ممکن است کثرت داشته باشند، انجام بدهند، تحلیل تکنیکال بر نمودارها تمرکز دارد که این خود مزیت بزرگی است.

بررسی صورت های مالی، گزارش های ماهانه، سالانه، تجزیه و تحلیل اعداد و ارقام حسابداری شرکت، رصد و دنبال کردن اخبار روز سیاسی، اقتصادی و … می توانند زمان بسیار زیادی را از تحلیلگران خواهد گرفت و تحلیل تکنیکال راه سریعتری را برای سرمایه گذاران فراهم کرده است.

3- پيشينه قيمت بصورت تصويري: نمودار یک شکل و نمایش تصویری از روند قیمت در محدوده زمانی مشخص است.این نمودار ها حتی برای تحلیلگران پایه نیز سودمند است زیرا اطلاعات زیادی را به آسانی و در زمان کم بدست می آورند. دستیابی به این اطلاعات با نگاه کردن به یک نمودار در مقایسه با جدولی از اعداد بسیار آسانتر است. نمودار بسيار خواناتر و گوياتر از يک جدول اعداد است.

4- حمايت / مقاومت: درجه حمایت و مقاومت بر اساس دوره های تراکم مشخص می شود . منظور از دوره تراکم محدوده قیمتی که قیمت تغییر می کند است. اگر قیمت از این محدوده عبور کند به این معنی است که تغییری در عرضه و تقاضا به وجود امده است و یکی بر دیگری پیروز شده و غلبه کرده است.

5- تشخيص زمان خريد به سهولت: تحليل تکنیکال در تشخيص زمان خريد کمک زيادي مي کند. روش بنيادي براي شناسايي سهام مناسب برای خريد و تحلیل تکنیکال براي تشخيص زمان خريد مناسب است. زمان مناسب خريد، نقش مهمي در عملکرد تحلیلگر دارد. تحلیل تکنیکال مي تواند در تشخيص تقاضا يا عرضه و همچنين زمان خروج از بازار موثر واقع شود. خروج از بازار در نرخ هايي بالاتر از عرضه و يا خريد در نرخ هايي در نزديکي نرخ هاي تقاضا بازده را بهبود می بخشد .

سابقه تاريخي قيمت يک سهم مهم می باشد، زیرا اگر شما سهمي را در دو سال گذشته به عنوان يک سهم عالي تشخیص داده اید ولي روند ثابت بود نشان می دهد بازار سهام مخالف نظر شما را دارد. سهمي که به اندازه زياد رشد کرده بايد منتظر عقبگرد آن سهم بود. يا اگر سهمي بیش از حد مورد انتظار افت داشته شايد اين ارزش را داشته باشد که آن را بخريد و توقع روند رو به رشدش را داشته باشید.

چه اطلاعاتی از نمودار بدست می آوریم؟

یک نمودار بر حسب اینکه در تحلیل تکنیکال چه قدر مهارت پیدا کرده اید می تواند اطلاعات زیادی در اختیار تحلیلگر قرار دهد. از قبیل اطلاعاتی که می توان بدست آورد؛ واکنشهاي قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و مبلغ معاملات گذشته، وضعيت نسبي يک سهم نسبت به کل بازار می باشد.

عیب های تحلیل تکنیکال

1- سلایق یک تحلیلگر تکنیکال بر تصمیم گیری آن تاثیر زیادی دارد: همانند تحليل بنيادي، تحلیل تکنیکال ذهني بوده و علايق شخصي تحليل گر در آناليز تاثير گذار می باشد. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام بررسی يک نمودار مهم است . اگر تحليل گر تعصب خاصی روي سهمي داشته باشد تمام تحليل وي تحت تاثير قرار خواهد گرفت و همچنين چنانچه نسبت به يک سهم بدبين باشد نتيجه تحليل احتمالا انتظار روند نزولي خواهد بود.

2- نمی توان سهام تازه وارد را ارزشگذاري کرد: از جمله نقاط ضعف تحلیل تکنیکال مي توان به دشواري در جمع آوری اطلاعات برای نرم فزار جهت استفاده از نمودارهاي قيمت اشاره کرد. همچنين تحليل تکنيکال در بررسي سهام تازه عرضه شده ناتوان است.

3- پشيمان شدن سرمايه گذاران و بازار: تمامي الگوها و علايم خريد و فروش با تحلیل تکنیکال هميشه درست از آب در نمي آيد .قوانين تکنیکال هميشه صدق نمي کنند و مي تواند تحت تاثير پارامترهایي مثل حجم و ارزش معاملات نیز قرار بگيرد. يک نمودار ميانگين 50 روزه ممکن است براي تشخيص نقاط حمايت / مقاومت شرکت بانک پاسارگاد بسيار خوب کار کند ولي نمودار ميانگين 70 روزه براي سهم بانک کشاورزی ممکن است بهتر کار کند. اینکه خيلي از مباني تحليل تکنيکال کليت دارند درست است. سهام هر شرکت خصوصيات و مشخصات خاص خود را داراست. ممکن است اين قانون براي يک سهم کار نکند ولی براي ديگري موثر باشد .

4- امکان تفاسير مختلف: با اینکه اصول و قواعدی وجود دارد اما ممکن است دو تحلیلگر تکنیکال دو تحلیل متفاوت از یک سهم در یک زمان داشته باشند که این نیز خود از همان علایق نشات می گیرد.

در حاليکه اين مي تواند نا اميدکننده به نظر برسد، تحلیل تکنیکال بيشتر شبيه هنر است تا علم. اينکه نيمه پر يا خالي ليوان را ببينيم بستگي به نظر بيننده دارد.

4 تفاوت تحلیل تکنیکال باتحلیل بنيادي

تفاوت های زیادی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی(پایه) وجود دارد که در زیر به چهار مورد از مهمترین تفاوت های آنها اشاره می کنیم.

1. در روش بنيادي هدف شناسایی موارد اثر گذار بر ارزش ذاتي فعلي و آينده سهام با تاکيد بر گزارش و صورت های مالی، بنيادهاي اقتصادي و عوامل درون شرکتی است. در تحلیل تکنیکال هدف بررسی موارد تاثير گذار بر قيمت با توجه به اشتياق بازار می باشد.

2. روش بنيادي به بررسي مطلوبيت يک سهم مي پردازد ولی تحلیل تکنيکال مقبوليت يک سهم را می سنجد.

3. روش بنيادي قادر به ارزش گذاري بر سهام شرکت تازه وارد نیز مي باشد، اما تحلیل تکنیکال در تحليل شرکت هاي تازه وارد ناتوان است. به طور مثال شرکت های عرضه اولی در بورس اوراق بهادار.

4. تحليل بنيادي قدرت و توان يک شرکت را جهت افزايش ارزش بررسی مي کند، تحلیل تکنیکال زمان ورود و خروج به سهم را تعیین مي کند.

مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تحلیل تکنیکال به مجموعه ای از قوانین معاملاتی اطلاق می شود که با بررسی روند گذشته قیمت ها، سعی در پیش بینی روند آینده قیمت ها دارد.

با توجه به گستردگی و تعدد روش های تحلیل تکنیکال و در نظر گرفتن این نکته کلیدی که تمام روش های تکنیکال در تمامی بازار ها و در کلیه شرایط، نمی توانند کارایی مطلوبی داشته باشند، طراحان هر روش، موقعیت بازار مورد بررسی خود را برای طراحی تکنیک پیشنهادی خود در نظر گرفته اند.

می توان گفت که تحلیل تکنیکال کلمه ای عمومی برای بی شمار تکنیک معامله ای است که تلاش می کند به وسیله ی بررسی مطالعه‌ی قیمت‌های گذشته، قیمت‌های آینده را پیش بینی کند. تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که تغییرات در عرضه و تقاضا می تواند به وسیله‌ی تغییرات در نمودارهای قیمت تعیین و پیش بینی شود. اما تحلیل فاندامنتال به عنوان روشی برای ارزیابی یک دارایی و سنجش ارزش ذاتی ( instrinsic value ) آن تعریف می‌شود.

از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال می توان برای مقایسه قیمت فعلی بازار استفاده کرد، و تصمیم به خرید یا نگه داری یک دارایی نظیر ارز، سهام یا ارز دیجیتال گرفت. این کار با بررسی دقیق فاکتورهایی نظیر سیاست های دولتی، شرایط اقتصادی، روندهای صنعتی و اتفاقات سیاسی انجام می شود. در ادامه این مقاله به بررسی و مقایسه میان تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در بورس و بازار ارزهای دیجیتال می پردازیم. با مرکز تحقیقات بلاکچین همراه باشید.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تحلیل تکنیکال علم بررسی رفتار قیمت است، در حالی که تحلیل فاندامنتال به معنی بررسی صورت‌های مالی شرکت‌هاست. تحلیلگر فاندامنتال چیزی شبیه به یک نفر حسابدار و حسابرس است که سعی می‌کند با جستجوی صورت‌های مالی و دفاتر حسابداری، و با توجه به وضعیت سودآوری شرکت، چشم‌انداز پیش روی آن را مثبت یا منفی تشخیص دهد و با اینکار دریابد که آیا شرکت در طی سال‌های آینده، مرتبا روبه رشد و توسعه و افزایش عایدی خواهد بود یا اینکه در مسیر ورشکستگی و انحلال است.

اگر از یک فاندامنتالیست (fundamentalist) درباره خرید سهام یک کارخانه مشورت بخواهید، مستقیما به سراغ میزان تولیدات شرکت خواهد رفت، مبلغ حاصل از فروش محصولات را مشخص می‌کند و آن را با انواع هزینه‌های انجام شده توسط شرکت مقایسه می‌نماید.

سپس در انتهای همه محاسبات، به این می‌رسد که آیا چه میزان از مجموعه فروش شرکت به عنوان سود خالص باقی مانده است و بر مبنای یک قاعده عرفی که به آن پی بر ای (P/E) می‌گویند، این مقدار سود را ضرب در عددی مانند ۵ یا ۷ می‌کند و آن را تحت عنوان ارزش واقعی سهان این کارخانه به شما پیشنهاد می‌دهد. حال اگر قیمت فعلی سهم از قیمت پیشنهادی مشاور کمتر باشد، به معنی آن است که خریداری آن برای شما مرقون به صرفه خواهد بود.

اما تحلیلگر تکنیکال مطلقا کاری با وضعیت سود و زیان شرکت ندارد. اینکه شرکت چه نوع محصولی را چه تعداد تولید نموده و به فروش می‌رساند، اهمیتی برای تحلیلگر تکنیکال ندارد! بگذارید خیالتان را راحت کنم، حتی اینکه آیا با یک شرکت ورشکسته و نابود مواجهیم یا چراغ‌های شرکت روشن و کارگران مشغول به کارند نیز هیچ اهمیتی برای یک تکنیکالیست ندارد! تنها چیزی که برای تحلیلگر تکنیکال مهم است این است که آیا سهام این شرکت در بازه زمانی اخیر، معمولا با چه قیمتی مورد معامله قرار گرفته است.

تحلیلگر فاندامنتال تمام تمرکز خود را بر روی محاسبه میزان سود و زیان و تولید و فروش شرکت قرار می‌دهد و سعی می‌کند دیوارهای کارخانه را کنار زده و از آنچه درون شرکت در حال وقوع است مطلع شود، در عوض تحلیلگر تکنیکال، ذره‌بین خودش را بر روی افرادی‌ قرار می‌دهد که در بازار بورس مشغول خرید و فروش سهام این شرکت هستند و سعی می‌کند با اندازه‌گیری میزان عطش و اشتیاق آن‌ها نسبت به خرید و فروش سهام (با فرض اینکه احتمالا، اطلاعات پنهانی در این میان وجود داشته و لابد عده‌ای قبلا ار آن با خبر هستند) به پیش بینی مطلوبی به وضعیت آینده قیمت سهم برسد.

انجام تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال کاملا با روش‌هایی که در فوق به آن‌ها اشاره کردیم متفاوت است، چرا که ارزهای دیجیتال شرکت نیستند که بتوان شرایط اقتصادی و مدیریتی آن‌ها را بررسی و سنجش نمود.

ارزهای دیجیتال نشان دهنده ارزش‌ها یا دارایی‌هایی هستند که در یک شبکه وجود دارند. شرایط دارایی و شانس سرمایه گذاری موفق بر آن، بر اساس تولید درآمد بنا نمی‌شود؛ بلکه مستقیما به مشارکت عموم مردم و کاربران در شبکه آن‌ها مرتبط است. تعداد کاربران، ماینرها و توسعه دهندگان، از جمله اطلاعات ارزشمندی هستند که می توان آن‌ها را در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال مورد بررسی قرار داد.

تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال

تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال

قیمت ارزهای دیجیتال ممکن است بنا به دلایل مختلفی دچار تغییر شود که دلایل این تغییر قیمت‌ها را می توان در هنگام تحلیل جزئیات دارایی آن‌ها پیدا کرد. در دنیای ارزهای دیجیتال معولا اخبار یا رویدادهای خاصی مانند هلوینگ، فورک و سختی شبکه تاثیر زیادی بر روی قیمت ارز دیجیتال می‌گذارد. در معاملات ارزهای دیجیتال باید برای انجام تحلیل فاندامنتال بازار و سرمایه گذاری درست، به تمامی نکات ذکر شده توجه داشته باشید تا بتوانید برای پیش بینی قیمت آینده یک دارایی، تصمیم درست را اتخاذ نمایید.

با بررسی اطلاعاتی نظیر تورم، میزان تقاضا، رشد اقتصادی و …، ارزش پول‌های رایج امروزی مشخص می شود. اما سوال اصلی اینجاست که آیا می‌توان از این اطلاعات در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال نیز استفاده کرد؟

پاسخ این سوال قطعا خیر است. معامله‌گران ارزهای دیجیتال باید نسبت به دیگر جنبه‌هایی که می توانند بر نوسانات قیمت تاثیر گذار باشند، اطلاعات کافی بدست آورند. در این میان سه عامل مهم اقتصادی وجود دارد که مستقیما بر تغییر قیمت ارزهای دیجیتال تاثیر می‌گذارد، این عوامل عبارت‌اند از: میزان تقاضا و استقبال از یک ارز خاص، محدودیت در استخراج و همینطور وضعیت کنونی بازار.

بررسی میزان تقاضا و استقبال از یک ارز دیجیتال، برای معامله گران این امکان را فراهم می‌سازد که متوجه شوند کدام ارز در بازه زمانی بلند مدت برای دیگر معامله گران جذاب و مورد توجه خواهد بود. بدین صورت می توانند مطمئن شوند که ارزهای دیجیتالی که به هر دلیلی ممکن است در آینده رشد قیمتی خوبی داشته باشند، مورد تقاضای سایر تریدها خواهند بود و برای شما سود قابل توجهی به همراه خواهند داشت.

مورد بعدی، ویژگی محدودیت در استخراج است که نقش مهمی در روند تغییرات قیمت ارزهای دیجیتال ایفا می‌کند. شما به عنوان یک سرمایه‌گذار باید از این مسئله آگاه باشید که در آینده استقبال عمومی از ارز دیجیتال مورد نظرتان چگونه خواهد بود. بسیار مهم است که بدانید چه تعداد از این ارز دیجیتال استخراج و تولید می‌شود و چه تعداد از آن تاکنون استخراج شده و نقشه راه توسعه‌دهندگان آن چگونه است.

دانستن این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که اغلب ارزهای دیجیتال دارای تعداد محدودی بود و فقط مقدار مشخصی از آن‌ها تولید می‌شود. در نتیجه پس از رسیدن به یک مقدار خاص، استخراج آن‌ها متوقف شده و این باعث افزایش تقاضا برای خرید و بالا رفتن قیمت آن خواهد شد.

برای انجام یک سرمایه‌گذاری اصولی و منسجم، باید درک درستی از وضعیت کنونی بازار ارزهای دیجیتال داشته باشید. احتمالا می دانید که ارزهای دیجیتال مشهورتر و مورد توجه بازار که حجم مبادلات روزانه چند میلیارد دلاری دارند، می‌توانند به عنوان گزینه‌های بهتری در مقایسه با سایر ارزهای دیجیتال شناخته شوند، چرا که هم اکنون نیز در جلب اعتماد اجتماع موفق بوده اند.

علاوه بر این، باید گفت که تعداد معامله گران و حجم معاملات انجام شده در مارکت ارز دیجیتال مورد نظر خود را به دقت تحت نظر داشته باشید. با دقت به این موارد، می توانید پیش بینی کنید که آیا یک ارز دیجیتال برای معاملات کوتاه مدت و حتی تریدهای روزانه مورد استفاده قرار می گیرد، و یا می تواند در طولانی مدت سود بیشتری نصیب شما کند یا خیر!

در پایان باید گفت که با توجه به اینکه وایت پیپر ارزهای دیجیتال، هدف و مکانیزم آن ارز را شرح می دهد، می‌توان از آن یه عنوان یک منبع اصلی برای تحلیل فاندامنتال استفاده کرد. بنابراین حتما پیش از سرمایه گذاری، وایت پیپر ارز دیجیتال موردنظرتان را مطالعه کنید.

تحلیل فاندامنتال (بنیادی) بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟

تحلیل فاندامنتال (بنیادی) بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟

اینکه آیا تحلیل تکنیکال بهتر است یا فاندامنتال، امری سلیقه‌ای است و بستگی به این دارد که این سوال را از چه کسی بپرسید. اگر بخوایم صادق باشیم باید بگوییم که “تحلیل تکنیکال” قطعا بسیار بهتر از تحلیل فاندامنتال است!

دلیل آن علاوه بر تمام مقالات و کتبی که در تایید این امر نوشته شده‌اند، تجربیات شخصی تریدهای با تجربه بازارهای مالی هستند که در طی سال‌های متمادی از مقایسه نتایج آن‌ها با سایر تحلیل گران فاندامنتالیست به دست آمده است.

از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، گستردگی دامنه کاربرد آن است. یک تحلیلگر فاندامنتال اغلب بصورت همزمان توانایی فعالیت بر روی انواع مختلف صنایع گوناگون را ندارد و نمی‌تواند همزمان در حال فعالیت در بازارهای مختلف باشد، بلکه تبحر و تخصص او صرفا در یک یا چند صنعت خاص متمرکز می‌شود. به عنوان مثال از یک فرد تحلیلگر بنیادی که به طور تخصصی در عرصه تحلیل صنعت بانکی فعالیت می‌کند، نمی توان انتظار داشت که به همان خوبی قادر به تحلیل سهام شرکت‌های صنعت خودرو نیز باشد و یا با نگاهی کلان‌تر، یک فاندامنتالیست حرفه‌ای که اشراف کاملی بر تحلیل بنیادی شرکت‌های بورس ایران داشته باشد، ممکن است اصلا از قواعد و قوانین تحلیل در بازار بورس بین‌المللی هیچ اطلاعاتی نداشته باشد.

اما برای یک تحلیلگر تکنیکال مطلقا چنین نیست و هیچ مانعی نمی‌تواند او را از فعالیت در انواع مختلف بازارهای مالی محدود نماید. تمامی فرمول‌ها، قواعد، ابزار، نکات، روش‌ها و مهارت‌هایی که تحلیلگر تکنیکال می‌داند همگی در تمام بازارهای مالی مختلف کاملا صادق و قابل استفاده خواهند بود. برای یک تکنیکالیست اصلا فرق نمی‌کند که آیا نموداری که در حال بررسی آن است به یک سهم از بورس ایران اختصاص دارد و یا بفرض نمودار قیمت جهانی نفت یا طلا است. نمودار قیمت سهام در بورس نیویورک دقیقا از همان الگوها و قوانین تبعیت می‌کند که نمودار قیمت ارز در بازار فارکس و یا قیمت ارزهای دیجیتال در کریپتوکارنسی.

مزیت بعدی تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، مساله سرعت انجام تحلیل است. تحلیلگران فاندامنتال برای انجام هر تحلیل حداقل سه یا چهار روز زمان صرف می‌کنند اما تحلیلگران تکنیکال می‌توانند به سادگی و در ظرف نیم ساعت الی یک ساعت، تحلیل‌های مناسبی را انجام دهند.

در نهایت، مهمترین مزیت تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، وجود فاکتور بسیار مهمی به نام حدضرر (Stop loss) در تحلیل تکنیکال است. شاید برایتان عجیب باشد ولی اینکه تحلیل‌های تکنیکال قابلیت نقش شدن دارند نه تنها نقطه ضعف نیست بلکه جزو مزایا و برتری‌های تحلیل تکنیکال به حساب می‌آید!

یک تحلیل‌گر تکنیکال از همان ابتدا به خوبی می‌داند که تمامی تحلیل‌های تکنیکال، حتی بهترین و ایده‌آل‌ترین آن‌ها، صرفا جنبه آماری داشته و بر پایه معادلات احتمالی ساخته شده اند. هیچ تحلیل تکنیکالی مطاقا عاری از خطا نیست و همواره احتمال نقض شدن تمامی آنچه تحلیلگر به عنوان داده‌ها و سناریو‌های احتمالی مورد بررسی قرار داده وجود دارد.

بنابراین تکنیکالیست از همان ابتدا از نقطه‌ای به عنوان حدضرر در معاملات خود استفاده می‌کند و معتقد است که در صورت رسیدن به این نقطه بحرانی، همه آنچه که بعنوان مفروضات اولیه مورد استفاده قرار گرفته‌اند بطور کامل نقض خواهند شد و باید در اولین فرصت ممکن و با کمترین میزان ضرر و زیان به سرعت از بازار خارج گشت. حد ضرر برای یک تکنیکالیست مانند ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار ترمز خطر و چتر نجات عمل می‌کند و او را حتی در بدترین شرایط نیز از مرگ حتمی نجات خواهد داد.

متاسفانه تحلیل فاندامنتال اساسا فاقد چنین ویژگی است و از نگاه فاندامنتال هر چقدر که بازار بر خلاف تحلیل حرکت نماید، نه تنها سیگنال خروج صادر نخواهد شد بلکه موقعیت مذکور برای سرمایه گذاری ارزنده‌تر خواهد شد! این نوع نگاه دیر یا زود موجب نابودی هر معامله‌گر خواهد شد! بالاخره یک اشتباه، اولین و آخرین اشتباه او خواهد بود و تمام!

چگونه تحلیلگر کسب و کار شویم؟

تحلیلگر کسب و کار

برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر کسب و کار خوب و قابل باید هم دانش خود را در حوزه تحلیل کسب و کار گسترش دهید و هم مهارت‌هایی کسب کنید که نه فقط در حوزه تحلیل کسب و کار بلکه در سایر رشته های نیز بسیار به کار شما خواهد آمد. اجازه دهید در ابتدا توضیحات مختصری در مورد مهارت‌های لازم جهت تبدیل شدن به تحلیلگر کسب و کار ارائه نماییم. مهارت های لازم برای تبدیل شدن به تحلیلگر کسب و کار در فصل نهم استاندارد BABOK با عنوان شایستگی های محوری تحلیلگر کسب و کار ارائه شده است که در ادامه برخی از آن‌ها مورد اشاره قرار گرفته است.

  • تفکر تحلیلی و حل مسئله
  • ویژگی­‌های رفتاری
  • دانش کسب و کار
  • مهارت­‌‎های ارتباطی
  • مهارت‌­های تعامل
  • ابزارها و تکنولوژی

این شایستگی کمک می کند تا تحلیلگر کسب و کار فرصت­‌ها و مسائل را بصورت مؤثری تحلیل و مشخص کند و تعیین کند کدام تغییرات می­توانند موجب خلق بیشترین ارزش شوند.

تحلیلگران کسب و کار با استفاده از این توانمندی، امکان فهم و درک شرایط، ارزش تغییر پیشنهاد شده و دیگر ایده­‌های پیچیده را تسهیل می­‌کنند.

لطفا توجه نمایید. موارد اشاره در بالا به عنوان سرفصل‌های اصلی مربوط به شایستگی‌های محوری تحلیل کسب و کار است و هر یک شامل تعدادی شایستگی خواهد شد. به عبارت دیگر موارد گفته شده ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار در بالا سرتیترهای مربوط به شایستگی‌های محوری هستند که هر یک خود شامل تعدادی شایستگی است.

شایستگی­‌های محوری تفکر تحلیلی و حل مسئله، موارد زیر را شامل می‌شوند:

  • تفکر خلاقانه
  • تصمیم گیری
  • یادگیری
  • حل مسئله
  • تفکر سیستمی
  • تفکر مفهوم­‌گرا
  • تفکر تجسم­‌گرا

شایستگی­‌های محوری مرتبط با ویژگی­‌های رفتاری شامل موارد زیر می­‌باشد:

  • اخلاق حرفه ای
  • مسئولیت پذیری
  • قابلیت اعتماد
  • سازماندهی و مدیریت زمان
  • سازگاری

شایستگی­‌های زیربنایی مرتبط با دانش کسب و کار شامل موارد زیر می­‌شود:

  • فراست و تیزهوشی در کسب و کار
  • دانش مرتبط با صنعت
  • دانش مرتبط با سازمان
  • دانش مرتبط با راهکار
  • دانش مرتبط با متدلوژی

شایستگی محوری دانش مرتبط با صنعت شامل فهم موارد زیر است:

  • روندهای جاری
  • نیروهای بازار
  • محرک‌­های بازار
  • فرآیندهای کلیدی
  • خدمات
  • محصولات
  • مشتریان
  • تأمین‌کنندگان
  • قوانین و مقررات
  • دیگر عواملی که صنعت را تحت تأثیر قرار می دهند یا تحت تأثیر آن قرار می گیرند.

شایستگی­‌های محوری مرتبط با مهارت­‌های ارتباطی عبارتند از:

  • ارتباط کلامی
  • ارتباط غیر-کلامی
  • ارتباط نوشتاری: شامل استفاده از متن، نشانه‌­ها، مدل‌ها و طرح‌­ها
  • گوش دادن

شایستگی­‌های کلیدی مرتبط با مهارت­‌های تعامل عبارتند از:

  • تسهیل­‌کنندگی: تعامل بین ذینفعان و رفع تعارض بین آنها
  • رهبری و تأثیرگذاری
  • کار گروهی
  • مذاکره و رفع تعارضات
  • آموزگاری: آموزگاری فرآیند رهبری دیگران برای دستیابی به دانش است.

شایستگی‌های محوری مرتبط با ابزارها و تکنولوژی

  • نرم افزارهای پردازش کلمه
  • ارائه
  • برگه گسترده
  • ابزارهای ارتباطی
  • ابزارهای همکاری و مدیریت دانش و مستندات

برای کسب و دانش تحلیل کسب و کار نیز باید اقدامات زیر را انجام دهید:

  • مطالعه استاندارها و منابع اصلی تحلیل کسب و کار

همانطور که می دانید دو استاندارد اصلی در حوزه تحلیل کسب و کار وجود دارد که عبارتند از:

  • استاندارد BABOK: این استاندارد توسط موسسه IIBA کانادایی منتشر شده است.
  • استاندارد PMI: این استاندارد توسط موسسه PMI آمریکایی منتشر شده است.

البته استاندارد BABOK عمومیت و مقبولیت بیشتری دارد خصوصا در کشور ما.

هم اکنون نسخه سوم استاندارد BABOK منتشر شده است که شامل ۶ حوزه دانشی به قرار زیر است:

  • حوزه‌ی برنامه‌ریزی و پایش تحلیل کسب و کار: وظایفی را توصیف می‌کند که تحلیلگر کسب و کار به منظور سازماندهی و هماهنگی تلاش‌­های سایر تحلیلگران کسب و کار و ذینفعان انجام می‌دهد. این وظایف خروجی‌هایی تولید می­‌کنند که در نهایت به ورودی و دستورالعملی برای دیگر وظایف درون کتاب راهنمای BABOK تبدیل می‌شوند. این حوزه دانشی شامل ۵ وظیفه یا به عبارت بهتر فرایند است.
  • استخراج الزامات و همکاری: وظایف تحلیلگران کسب و کار را برای آماده ­سازی و مشخص­ کردن الزامات و تأیید نتایج به دست­آمده توصیف می­‌نماید. همچنین نحوه ارتباط تحلیلگران با ذینفعان را شرح می­‌دهد. این ارتباط هنگام گردآوری اطلاعات تجزیه و تحلیل کسب و کار برقرار می­شود و در سرتاسر فعالیت‌های تحلیل کسب و کار وجود دارد. این حوزه دانشی نیز شامل ۵ وظیفه یا به عبارت بهتر فرایند است.
  • مدیریت چرخه عمر الزامات: فعالیت­‌هایی را توصیف می‌کند که تحلیلگر کسب و کار برای مدیریت و حفظ الزامات و طرح ­ریزی اطلاعات از آغاز تا پایان انجام می‌دهد. این فعالیت‌ها ارتباط معنادار بین الزامات و طرح‌­ها را توصیف می‌کنند و تغییرات پیشنهادی در زمینه تعیین الزامات و روش تحلیل را بررسی می­‌کنند. این حوزه دانشی شامل ۵ وظیفه یا به عبارت بهتر فرایند است.
  • تحلیل استراتژی: فرآیندهای تحلیل کسب و کار را توصیف می‌کند که برای همکاری با ذینفعان باید انجام شود تا نیازهای تاکتیکی و یا استراتژیکی را شناسایی کنند و سازمان را قادر می­‌سازد تا نیازهای مربوطه را مورد بررسی قرار دهد و استراتژی حاصل را جهت تطابق با سایر استراتژی­‌های سطح پایین و یا سطح بالا هماهنگ سازد. این حوزه دانشی نیز شامل ۴ وظیفه یا به عبارت بهتر فرایند است.
  • تحلیل الزامات و تعریف طراحی: وظایفی را شرح می‌دهد که تحلیلگر کسب و کار برای ساختاردهی و سازمان­دهی نیازمندهای کشف شده در طی فعالیت‌های استخراج الزامات، تعیین و مدل­سازی الزامات و تایید و اعتبارسنجی اطلاعات باید انجام دهد. شناسایی راهکارهایی که با الزامات کسب و کار همخوانی دارند و تخمین ارزش بالقوه‌ای که باید برای هر راهکار مشخص شود نیز جزو این وظایف هستند. این حوزه دانش، دامنه ای از فعالیت‌های تکرارشونده و تکاملی را شامل می شود که تعریف مفاهیم اولیه و کاوش نیازها و تبدیل این نیازها به راهکارهای پیشنهادی خاص را در بر می‌گیرد. این حوزه دانشی نیز شامل ۶ وظیفه یا به عبارت بهتر فرایند است.
  • ارزیابی راهکارها: وظایفی را توصیف می‌کند که تحلیلگر کسب و کار انجام می‌دهد تا کارایی و ارزش ارائه ­شده یک راهکار مورد استفاده توسط سازمان را ارزیابی کند و روش حذف موانع و محدودیت­‌هایی که از ایجاد ارزش جلوگیری می­‌کنند را پیشنهاد دهد. این حوزه دانشی نیز شامل ۵ وظیفه یا به عبارت بهتر فرایند است.
  • مطالعه سایر منابع تکمیلی تحلیل کسب و کار

همانطور که در بخش معرفی کتاب‌های سایت آکادمی تحلیل کسب و کار نیز مشخص است، چندین کتاب و منبع کمکی خیلی خوب برای فراگیری تحلیل کسب و کار وجود دارد. پیشنهاد می‌کنیم بعد از مطالعه استانداردهای اصلی تحلیل کسب و کار، این منابع تکمیلی را نیز مطالعه نمایید.

  • شرکت در آزمون‌های بین المللی تحلیل کسب و کار

دو موسسه IIBA و PMI اقدام به برگزاری دوره‌های بین المللی تحلیل کسب و کار می کنند. لطفا به تصویر پایین دقت کنید. البته این گزارش مربوط به سال ۲۰۱۹ موسسه PMI است ولی از همین آمار می توان برای سال های بعد نیز نتایح قابل توجهی استنباط کرد.

تحلیلگر کسب و کار

تعداد کسانی که در موسسه PMI گواهی نامه PMP را دریافت کرده اند، نزدیک به یک میلیون نفر است ولی تعداد افرادی که گواهی نامه PBA یعنی گواهی نامه مربوط به تحلیل کسب و کار موسسه PMI را دریافت کرده‌اند به ۴ هزار نفر هم نمی‌رسد. از همین آمار می توان میزان آبی بودن اقیانوس در حوزه تحلیل کسب و کار را پی برد.

البته موسسه PMI تنها یک گواهی نامه در حوزه تحلیل کسب و کار صادر می کند ولی موسسه IIBA که بطور اختصاصی بر روی تحلیل کسب و کار متمرکز است، چندین گواهی نامه در زمینه تحلیل کسب و کار صادر می‌کند که عبارتند از:

تاکنون چند دوره آموزشی تحلیل کسب و کار با کیفت بسیار خوب توسط آکادمی تحلیل کسب و کار برگزار شده است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد دوره آموزشی تحلیل کسب و کار که توسط ما برگزار می شود، ارائه مثال­‌ها و کیس‌های واقعی است که خود ما در انجام پروژه های مختلف تحلیل کسب و کار با آنها درگیر بوده‌ایم. به عبارت دیگر در دوره آموزش تحلیل کسب و کار صرفاً استاندارد BABOK یا PMI آموزش داده نمی‌شوند بلکه تجربیات مدرس دوره یعنی ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار مهندس رمضانی نیز چاشنی ارائه مطالب علمی مربوط به تحلیل کسب و کار قرار خواهد گرفت.

پیشنهاد می‌کنیم فیلم زیر را که بخشی از جلسه اول دوره‌های آموزشی تحلیل کسب و کار با تدریس مهندس رمضانی است را مشاهده نمایید تا پی به کیفیت برگزاری دوره‌های آموزشی تحلیل کسب و کار آکادمی تحلیل کسب و کار شوید.

  • انجام و مشارکت در پروژه تحلیل کسب و کار

اگر برایتان مقدور است جذب سازمان‌هایی شوید که در حال حاضر در حال استخدام تحلیلگر کسب و کار هستند. حضور در پروژه‌های واقعی تحلیل کسب و کار یک میان‌بر بسیار خوب به شمار می‌رود. البته برای حضور در چنین پروژه‌هایی بهتر است پیش‌تر سایر اقدامات ارائه شده در این مطلب را انجام داده باشید تا موقعیت شغلی بهتری در انتظار شما باشد. حتی توصیه می‌شود برای شروع به عنوان کارآموز جذب چنین پروژه‌هایی شوید.

یک اقدام بسیار مهم دیگر

در فصل آخر کتاب BABOK 5 منظر یا چشم‌انداز برای تحلیل کسب و کار بیان شده است. این ۵ چشم انداز عینک‌هایی هستند که از دریچه آن‌ها می توان به تحلیل کسب و کار نگریست. در واقع بر‌‌اساس این ۵ چشم‌انداز می‌توان فرایند تحلیل کسب و کار را انجام داده و راهکارها را پیشنهاد نمود. البته استاندارد تاکید دارد که چشم اندازهای تحلیل کسب و کار فقط این ۵ مورد نیست بلکه حسب ضرورت می توان مواردی را به آن‌ها اضافه کرد لیکن این ۵ ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار مورد چشم اندازهای اصلی در تحلیل کسب و کار هستند.

این ۵ چشم انداز عبارتند از:

  • چابک
  • هوش تجاری
  • تکنولوژی اطلاعات
  • معماری کسب و کار

بسیار توصیه می‌شود علاقه‌مندان و متخصصین تحلیل کسب و کار همزمان که در حال فراگیری فرایند تحلیل کسب و کار و تکنیک‌های ارائه شده در آن هستند، شروع به فراگیری این ۵ چشم انداز نیز بکنند. شایان ذکر است هر یک از این ۵ چشم انداز خود یک حوزه تخصصی به شمار میرود ولی تحلیلگران کسب وکار باید در مورد هر یک، از دانش و تجربیات قابل قبولی برخوردار باشند.

ویژگی زنانی که در آخرالزمان فتنه می‌آفرینند؛ چیست؟

ویژگی زنانی که در آخرالزمان فتنه می‌آفرینند؛ چیست؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آخرالزمان مقطعی است که بشریت باید به ناچار وارد عرصه‌ی آن شود. این موضوع صرفاً مرتبط با آموزه‌های دین اسلام نیست، بلکه تمام ادیان آسمانی وعده تحقق آن را داده‌اند. در بین موضوعات متعددی که در کتب آسمانی درباره آخرالزمان وجود دارد، مسئله پیشگویی‌های آخرالزمان نمود زیادی دارد؛ از این جهت این پیشگویی‌ در ادیان ابراهیمی یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت جایگاه ویژه‌ای دارد. پیشگویی‌‌های آخرالزمانی در ذات خود بر محور مشترکی بنا شده‌اند که کارکرد آنها، بشارت به مستضعفان مبنی بر رفع ظلم و ستم، نابودی بدان و بدی‌‌ها، حکمرانیِ صالحان و در نهایت، ایجاد تمدن عصر ظهور به امامت منجی موعود است.

اما مقطع آخرالزمان که به دنبال گسترش فساد و تباهی در عالم آغاز می‌شود، حداقل از دوران صدر اسلام آغاز شد و تا قبل از ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه در دو مرحله ادامه دارد. منتها در مرحله اول به دنبال سیطره‌ صهیونیست‌ها در سراسر جهان،‌ فساد و تباهی در عالم فراگیر می‌شود و به دنبال آن، سرعت و شدت حوادث افزایش می‌یابد. گسترش فقر، ظهور بیماری‌های ناشناخته و مُهلک، هلاکت نسل و حرث و بسیاری از وقایع ناگوار، از دیگر ویژگی‌های این مقطع از آخرالزمان است. حال، در عصر حاضر جامعه‌ بشری در دل این مرحله از آخرالزمان قرار گرفته و طبق وعده‌ الهی در سوره اسراء، تا زمان نابودی اول دولت اسرائیل ادامه دارد.

اما پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی علیهم السلام طبق این منطق قرآنی و برنامه‌ الهی، احادیث فراوانی درباره چراییِ وقوع آخرالزمان،‌ ویژگی‌های آخرالزمان و راهکارهای عبور از فتنه‌های سخت این دوران بیان فرمودند. بخشی از این احادیث از سوی محدثان، در قالب کتاب‌هایی با عنوان «الفِتَن» یعنی «فتنه‌ها» و بخشی در قالب کتاب‌های «الغیبة» جای گرفت و تعدادی از احادیث به صورت پراکنده در سایر کتاب‌های روایی پراکنده شد.

برای نمونه، روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره ویژگی‌های آخرالزمان و نقش برخی زنان در فتنه‌های آخرالزمانی را مرور می‌کنیم. اصبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان علیه السّلام شنیدم که می‌فرمود: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ مُتَبَرِّجَاتٌ، کَاشِفَاتٌ،‏ عَارِیَاتٌ، خارجاتٌ مِنَ الدِّینِ، دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ، مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ، مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ، مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ؛ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ.» در آخرالزمان و نزدیک به ساعت (ظهور) که بدترین زمان‌هاست، زنانى پیدا شوند اهل تبرّج و خودنمایی، بدون پوشش و برهنه، خارج‌شده از دین و داخل در فتنه‌ها، متمایل به شهوات و شتاب‌کننده به‌سوی لذات (نامشروع)؛ حرام‏‌ها را حلال می‌شمرند و در نهایت در جهنم وارد می‌شوند و در آن باقی می‌مانند .

این روایت تقریباً‌ هزار سال قبل توسط شیخ صدوق و در کتابش با عنوان «مَن لا یحضره الفقیه» نقل و در سده‌های بعدی از سوی سایر علما با کمی اختلاف متنی، صادره شده است. از اولین ویژگی‌هایی که در این حدیث بیان می‌شود، تبرّج و خودنمایی زنان برای غیر همسر است؛ زنانی که کارشان به پرده‌دری و کشف آنچه که باید از نامحرم پوشیده باشد، می‌انجامد و در نهایت از دین خارج و وارد فتنه‌های سهمگین دنیا می‌شوند. طبق این حدیث، این زنان از جهت تمایل روحی، میل به شهوات و شتاب به‌سوی لذت‌های نامشروع دارند و برای تحقق خواسته‌های نامشروع‌شان هر حرامی را حلال می‌شمارند، در حالی که به صورت فطری می‌دانند کارشان خطا و سرانجامشان در دنیا «هرزگی نه زندگی»، «پستی و فساد نه رشد و بالندگی» و در آخرت،‌ آتش دوزخ است.

اما این دست از زنان نه تنها به دنیا و آخرت خود لطمه می‌زنند بلکه سبب بروز آسیب‌های اجتماعی از جمله سست شدن بنیان‌های خانواده‌ و افزایش طلاق در جامعه می‌شوند. این در حالی است که شخصیت زن ایجاب می‌کند همواره وقار خود را حفظ کند، تنش را از نامحرم بپوشاند، متانت و وقارش را با حفظ عفاف و حجاب محفوظ دارد و اجازه ورود به حریم امن خود را به هیچ نامحرمی ندهد تا بازیچه هوسرانان و هوسبازان نشود. بانویی که خود را تزکیه و تربیت کند، توانایی تربیت فرزندانی پاک و سودمند به جامعه دارد، اما برعکس، بانوانی که در ورطه فساد غوطه‌ور می‌شوند، فرزندانی تحویل جامعه می‌دهند ویژگی‌های تحلیل‌گر بازار که نه تنها دردی از خانواده و جامعه دوا نمی‌کنند بلکه خود عامل مصیبت و بلا و نکبت برای جامعه می‌شوند. از این جهت ورای برخی قوانینی که دین برای تعالی انسان‌ها و دوری از گناه و فساد در نظر گرفته، می‌بینیم این قوانین اگرچه در ظاهر نهی کننده انسان از انجام برخی کارها و امور هستند اما ثمرات فراوان مادی و معنوی در دل آنها نهفته است که اصولا برای تعالی و سعادت بشر مشخص شده‌اند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.