بازار های مالی


تعریف بازار مالی چیست؟

بازار مالی یک اصطلاح گسترده برای توصیف هر بازاری است که در آن خریداران و فروشندگان در معامله دارایی هایی چون سهام، اوراق بدهی، ارز و مشتقه ها مشارکت دارند. بازار مالی معمولاً با استانداردهایی نظیر قیمت گذاری شفاف، قانون گذاری ساده، هزینه ها و کارمزدهای مشخص و نیروی‌های بازار شناخته می‌شود و قیمت های بازار های مالی اوراق بهاداری که معامله می‌شوند تعیین می‌نماید.

بعضی از بازارهای مالی فقط به مشارکت کنندگان اجازه می‌دهند تا یک سری معیارهای خاص را برآورده نمایند که می‌تواند بر اساس عواملی مثل میزان پول نگه داشته شده، موقعیت جغرافیایی سرمایه گذار، دانش بازارها یا حرفه مشارکت کننده باشد.

بازارهای مالی می‌توانند تقریباً در هر کشوری در جهان یافت شوند. بعضی از آن‌ها بسیار کوچک هستند و فقط چند شرکت کننده دارند، درحالی‌که برخی بازارهای دیگر مثل بازار بورس نیویورک و بازارهای فارکس، میلیاردها دلار به صورت روزانه معامله می‌کنند.

بیشتر بازارهای مالی دارای دوره‌های سنگین تقاضا و معامله اوراق بهادار هستند. در این دوره‌ها، قیمت ها ممکن است از استاندارد خود فراتر روند. عکس قضیه نیز در اینجا صادق است، سقوط بازارها ممکن است باعث کاهش قیمت ها از ارزش ذاتی خود، بر اساس سطوح تقاضا یا سایر نیروهای اقتصاد کلان مثل نرخ مالیات، تولید ملی یا سطوح اشتغال شود.

شفافیت اطلاعات جهت افزایش اعتمادبه‌نفس مشارکت کنندگان و پرورش یک بازار مالی کارآمد، مهم است.

آموزش مدیریت سرمایه

مدیریت سرمایه در بازارهای مالی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در این صنعت است، زیرا هیچ تاجری بدون مدیریت سرمایه نمی تواند در هیچ بازار مالی (حتی کسانی که در بازارهای سنتی کار می کنند) دوام بیاورد. اگر ندانید سرمایه خود را چگونه مدیریت کنید در شرایط بحرانی و ناپایدار اقتصادی دارایی خود را از دست خواهید داد، از طرفی با یادگیری علم مدیریت سرمایه می توانید ریسک را مدیریت کرده و سود و زیان خود را کنترل کنید. تیم تحلیلی آکادمی اشرف، ارکان مهم مدیریت سرمایه را مدیریت می کند که شما را قادر می سازد در بازارهای مالی مانند بازارهای ارز دیجیتال و بازارهای ارز به موفقیت مالی دست یابید.

وقتی صحبت از مدیریت سرمایه ارز دیجیتال می شود، مدیریت ریسک، اصول سرمایه و ترکیب ارز دیجیتال است. هر یک از موارد ذکر شده می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارزهای دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذاران باید یاد بگیرند که چگونه وجوه خود را با توجه به مدل سرمایه گذاری خود به درستی مدیریت کنند، دوره آموزش مدیریت سرمایه به شما یاد می دهد که چگونه در مسیر ارز دیجیتال قرار بگیرید.

مدیریت سرمایه یک استراتژی مالی است که برای اطمینان از حداکثر کارایی سرمایه در یک شرکت طراحی شده است. به عبارت دیگر مدیریت سرمایه به معنای مدیریت پول است.

مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی است، اما کاملا فردی و مختص هر سرمایه گذار است و بر اساس شخصیت، احساسات و اهداف مالی افراد متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، تجریه سرمایه گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت پول دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه بقا است. در مرحله بعد اولویت با سود و افزایش سرمایه است.

مدیریت سرمایه دانشی است که در صورت استفاده صحیح، نه تنها به بقای سرمایه منجر می شود، بلکه موجب سودآوری و افزایش ارزش سرمایه نیز می شود.

چرا به مدیریت سرمایه نیاز داریم؟

مدیریت سرمایه دانش و مهارت های سرمایه گذاری است که به افراد در کنترل ریسک و به حداکثر رساندن بازده کمک می کند. البته مدیریت پول با توجه به شخصیت، تجربه و میزان پول هر فرد متفاوت خواهد بود و هرکس باید با توجه به شرایط خود استراتژی مدیریت پول را طراحی کند.

عواملی مانند میزان سرمایه اولیه، میزان ریسک به ازای هر معامله، سود-سود، حاشیه سود، کاهش سرمایه و غیره باید در طراحی استراتژی مدیریت سرمایه در نظر گرفته شوند. عوامل این معاملات باید در بازه های زمانی معینی مانند هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه مورد بررسی و تحلیل و بررسی قرار گیرند.

عوامل موثر بر مدیریت سرمایه کدامند؟

برای مدیریت پول باید عوامل مختلفی را در نظر بگیریم و بررسی کنیم، مانند

1- شناخت بازاری که معامله می کنیم،

2- میزان سرمایه اولیه و بازده مورد انتظار در یک دوره معین،

3- بررسی نتیجه معامله و ….

در مورد این عوامل بحث می کنیم:

1- بازاری که معامله می کنیم را بشناسیم

قبل از سرمایه گذاری در هر بازاری، اولین و مهمترین قدم این است که قوانین آن بازار را درک کنید. بازار مالی یک بازار تخصصی است و معاملات یا سرمایه گذاری در هر بازار مالی شرایط خاص خود را دارد، زیرا ماهیت بازار مالی متفاوت است، مثلا ماهیت بازار ارز دیجیتال و بازار ارز کاملاً متفاوت است. ، و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ریسک شخصی و قوانین خاص همانطور که گفته شد، اگر قصد معامله یا سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارید، یادگیری ارز دیجیتال از اصول اولیه و دریافت راهنمایی های متخصص اولین قدمی است که باید بردارید.

2- سرمایه اولیه و نرخ بازده مورد انتظار

قبل از در نظر گرفتن میزان سرمایه اولیه، باید هدف از معاملات خود را مشخص کنید، اگر هدف معاملاتی شما پوشش هزینه های زندگی است، به سرمایه اولیه بسیار زیادی نیاز دارید. اگر شغل اول دارید و تجارت شغل دوم شماست، طبیعتا سرمایه اولیه برای نیازهای شما کمتر خواهد بود.

بسیاری از معامله گران به دلیل نداشتن سرمایه اولیه کافی شکست می خورند. بخش بزرگی از اضطراب و نگرانی معامله گران جدید به نداشتن سرمایه اولیه کافی مربوط می شود. آنها سعی می کنند با مبلغ اندک پول زیادی به دست آورند، بنابراین ریسک های زیادی می کنند و در نهایت سرمایه خود را خیلی سریع از دست می دهند.

سرمایه اولیه کافی به شما این امکان را می دهد که از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی جان سالم به در ببرید و قبل از اینکه مجبور شوید برای همیشه تجارت را ترک کنید، نقص های استراتژی معاملاتی خود را برطرف کنید. البته مراقب باشید، این میزان سرمایه است که در شروع معامله اهمیت دارد و اگر به طور کامل ضرر کنید، آسیب جدی به زندگی شما وارد نمی‌کند و زیاد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، مبادا بازارهای مالی را ترک کنید. برای همیشه.

در بازار فارکس امکان افتتاح حساب معاملاتی دمو (مجازی) وجود دارد و پس از اتمام دوره آموزشی خود در بازار فارکس، می توانید یک حساب معاملاتی دمو افتتاح کرده و استراتژی های معاملاتی خود را در آنجا تست کنید. اگر نتایج کلی معاملات شما به طور مداوم سودآور است، می توانید یک حساب معاملاتی زنده باز کنید و تجارت را شروع کنید.

پس از انتخاب هدف معاملاتی و تعیین میزان سرمایه اولیه خود، باید بر اساس هر دو حد سود معاملاتی منطقی را در نظر بگیرید و به بررسی نتایج معاملات خود ادامه دهید تا ببینید آیا در مسیر درستی هستید یا خیر. برای پیشرفت در معاملات، باید به طور مداوم نقاط قوت و ضعف خود را مطالعه کنید.

3- نتیجه معاماه را بررسی کنید

تصور کنید شخصی که صاحب یک فروشگاه لباس است، یک سری محاسبات را به طور منظم انجام می دهد تا سودآوری خود را محاسبه کند. او فروش خود را به صورت هفتگی بررسی می کند و ایده خوبی از نحوه فروش هر محصول و همچنین فروش کلی دارد. به عنوان مثال، اگر اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار دارد، می داند که کدام لباس یا اقلام به دلیل قیمت بهتر، بیشتر می فروشند، بنابراین طرفداران بیشتری نسبت به لباس های گران قیمت دارد. برای به حداکثر رساندن سودآوری، به طور منظم تمام عوامل مؤثر بر درآمد و هزینه ها را بررسی می کند.

در دنیای معاملات، جزئیات زیادی را ثبت می کنید، زمان معامله را در نمودار، زمان باز و بسته شدن معامله، نماد، حجم، تاریخ معامله و غیره را ثبت می کنید. اگر بدانید چه کاری را درست یا غلط انجام می دهید، نمی توانید تراکنش های خود را به درستی مدیریت کنید. اگر داده ها را جمع آوری نکنید، نمی توانید پیشرفت خود را ردیابی کنید. ما اطلاعات را نه تنها برای اطمینان از عملکرد خوب، بلکه برای بهبود عملکرد جمع آوری می کنیم.

در مدیریت پول معاملاتی، ثبت برخی معیارها بسیار مهم و حیاتی است که شامل 1- تعداد معاملات برنده بازار های مالی در مقابل تعداد معاملات بازنده، 2- میانگین سود معاملات برنده و میانگین سود معاملات بازنده و … می باشد.

3-1- معاملات برنده و بازنده

این یکی از معیارهای اصلی است که توانایی شما را در تشخیص درست جهت حرکت بازار نشان می دهد. در اینجا، ما می خواهیم به جای برجسته کردن اعداد خاص، عملکرد فعلی را با گذشته مقایسه کنیم. فکر کنید؛ شما معامله‌گری هستید که در جهت بازار معامله می‌کنید، فقط از 40 درصد معاملات خود سود می‌برید، اما سود معاملات برنده شما بسیار بیشتر از ضرر معاملات بازنده شماست.

حال، اگر درصد معامله برنده شما به طور ناگهانی به یک چهارم کاهش یابد، باید به دنبال مشکلات احتمالی باشید. آیا بازاری که معامله می کنید غیر جهت دار و بی ثبات شده است؟ آیا نحوه ورود یا مدیریت تراکنش ها را تغییر داده اید؟ با بررسی این عوامل و پاسخ به این سوالات می توانید گره های کاررا پیدا کنید. شاید پس از بررسی به این نتیجه برسید که من نباید در بازارهای پر ریسک و بدون روند معامله کنم یا … مهم است که به مسیر درست برگردم.

2-3- میانگین سود و میانگین زیان معاملات برنده

اگر 60 درصد از معاملات شما سودآور هستند، اما میانگین ضرر در معامله 2 برابر سود شما است، پس چنین درصد بالایی از سود به سودآوری شما کمک نمی کند. ثبت میانگین برد معاملات سودآور و میانگین ضرر معاملات باخت، اطلاعات زیادی در مورد نحوه اجرای ایده های معاملاتی به شما می دهد. به عنوان مثال، آیا نسبت ریسک به پاداش هنگام ورود منطقی است؟ آیا از قانون ریسک-پاداش پیروی می کنید؟

اگر میانگین سود و زیان یک معامله در همان واحد افزایش یا کاهش یابد، ممکن است با نوسانات بازار کم و بیش از حد معمول روبرو باشید. ممکن است حجمی کمتر یا بزرگتر از حد معمول انتخاب کرده باشید. آنچه در مدیریت سرمایه مهم است، تغییر نسبی میانگین سود در معاملات برنده و میانگین ضرر در معاملات بازنده است.

اگر میانگین معاملات برنده شما افزایش یابد و میانگین معاملات بازنده شما کاهش یابد، به وضوح معامله خوبی دارید. مهم است که تشخیص دهید کجا خوب کار کرده اید تا بتوانید به همان مسیر ادامه دهید. از سوی دیگر، زمانی که میانگین ضرر شما از پیشگیری تجارت بیشتر است، باید بفهمیم مشکل کجاست.

چند نکته مهم برای جلوگیری از ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی و معامله در ارزهای دیجیتال

ضرر در بازارهای مالی

ضرر در بازارهای مالی یک اصل و اتفاق غیر قابل انکار محسوب می شود. از این رو این انتظار را نداشته باشید که در اینجا راه ها و روش هایی را بیاموزید که بتوانید به واسطه آن عملا ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی را تجربه نکنید. ما در این مقاله و سعی می کنیم راه هایی را به شما نشان دهیم که شما می توانید به واسطه آن ها ضرر در بازارهای مالی را مدیریت کنید. مدیریت ضرر در بازارهای مالی به معنی این است که شما آن را بشناسید و قبول کنید و سپس بر اساس این شناخت بتوانید برنامه ای مناسب برای آن پیاده کنید. در ادامه بیشتر صحبت خواهیم کرد.

ضرر در بازارهای مالی چیست؟

قبل از این که بخواهیم به راه ها و روش های مدیریت ضرر در بازارهای مالی بپردازیم، باید این مفهوم را به خوبی بشناسیم. به نظر شما ضرر در ترید کردن به چه معنی است؟ به عبارت ساده تر چه زمانی از مفهوم ” ضرر در بازارهای مالی ” استفاده می شود؟

در دید اول این گونه به نظر می رسد که ضرر در بازارهای مالی یک مفهوم ساده و کاملا مشخص است. در واقع اینگونه تصور می شود که ضرر در معامله ارزهای دیجیتال تنها زمانی معنی دارد که شما یک ارز را با قیمت مشخص خریداری کنید و سپس آن را با افت قیمت به فروش برسانید. به فاصله بازار های مالی سرمایه از دست رفته در این دو معامله ” ضرر در بازارهای مالی” گفته می شود.

بگذارید با یک مثال توضیح دهیم. فرض کنید یک خودکار با قیمت هزار تومان خریداری کرده اید. اگر شما این خودکار را با قیمت ۹۰۰ تومان به فروش برسانید، شما دچار ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی شده اید. به عبارت ساده تر شما در این معامله ۱۰۰ تومان درگیر ضرر شده اید.

اما مفهوم ضرر در بازارهای مالی کمی عمیق تر از این تعاریف است. در واقع ضرر در بازارهای مالی از دو جنبه مالی و زمانی باید مورد بررسی قرار بگیرد.
به همان مثال خرید خودکار برگردیم. اگر شما یک خودکار با قیمت هزار تومان خریداری کرده باشید و این خودکار ده سال دیگر با قیمت ۲ هزار تومان فروخته شود، آیا شما سود داشته اید؟ اگر بخواهیم بر اساس تعریف بالا به این مسئله نگاه کنیم، پاسخ مثبت است. در واقع شما با خرید خودکاری با قیمت هزار تومان و فروش آن با قیمت دو هزار تومان، به اندازه هزار تومان سودآوری داشته اید.

اما نکته ای که در این بین وجود دارد این است که در این تعریف ضرر در بازارهای مالی، از مفهوم زمان صحبت نشده است. یعنی ما سودآوری در این خرید و فروش را فارغ از مسئله زمان مورد بررسی قرار داده ایم. حال اگر شما به جای خرید خودکار به اندازه هزار تومان طلا خریداری می کردید، طی چند ماه به دو هزار تومان سود می رسیدید! بنابراین کاملا مشخص است که خرید خودکار و از دست دادن زمان برای سودآوری آن خود به عنوان یک ضرر در بازارهای مالی محسوب می شود.

بنابراین به طور کلی ضرر در ترید کردن لزوما به معنی از دست دادن سرمایه به صورت صرف نیست. اگر شما برای یک معامله هزینه های دیگری مانند زمان و … پرداخت کنید، عملا دچار ضرر می شوید. همین مسئله زمان یکی از مهمترین دلایلی است که عملا باعث شده است ضرر در بازارهای مالی تبدیل به یک اصل شود. حال در ادامه باید روش هایی را مورد بررسی قرار دهیم که بتواند بر اساس مفهوم زمان و مفهوم مالی ضرر در ترید کردن مانند ضرر در ارزهای دیجیتال را مدیریت و کنترل کنیم. در ادامه مقاله نکته های وارن بافت و سود معامله و ترید را مطالعه کنید.

ضرر در معامله ارزهای دیجیتال

ریسک را بشناسید!

اولین روش و فاکتوری که می تواند مسیر کنترل ضرر در بازارهای مالی را هموار تر کند، شناخت ریسک معاملاتی است. ریسک چیزی شبیه به یک لیوان یا ظرف خالی است. شما بر اساس ریسک می توانید متوجه شوید که سودآوری یا ضرر شما چه میزان خواهد بود.

به مثال قبلی بازگردیم. شما با توجه به اتفاقات اقتصادی و اخباری که وجود داشته، تصمیم به خرید خودکار می کنید. اما این خرید همراه با یک ریسک است. در واقع این ریسک ناشی از مفهومی به نام ناشناخته بودن آینده است. در واقع شما با توجه به احتمال کاهش عرضه خودکار در بازار، تصمیم به خرید آن می گیرید. زیرا با کاهش عرضه و افزایش تقاضا قیمت خودکار افزایشی خواهد بود.

اما آیا شما می توانید مطمئن باشید که لزوما این کاهش عرضه رخ می دهد؟ این عدم اطلاع دقیق از اتفاقات آینده خواسته یا ناخواسته معامله شما را درگیر ریسک می کند.

حال شما با دقیق تر کردن اطلاعات خود می توانید ریسک معاملاتی خودتان را کاهش دهید. با کاهش ریسک معاملاتی ضرر در بازارهای مالی کمتری رخ می دهد. در واقع شما با کاهش درصد ریسک احتمال ضرر در بازارهای مالی را کاهش می دهید.

اما نکته مهم دیگر این است که بزرگی و کوچکی ریسک به عامل مهم دیگر به نام میزان سرمایه گذاری نیز بستگی دارد. یعنی شما با خرید هزار تومان خودکار، ضرر خود را در محدوده هزار تومان نگه می دارید، اما با خرید ده هزار میلیارد تومان خودکار، عملا میزان ظرف ریسک شما به صد هزار میلیارد تومان می رسد. بنابراین با شناخت ریسک معاملاتی می توانید ضرر در بازارهای مالی را مدیریت کنید.

ضرر در بازارهای مالی

ضرر در بازارهای مالی با مشخص کردن یک استراتژی

راه مهم دیگر برای کنترل ضرر در بازارهای مالی مانند ضرر در معامله ارزهای دیجیتال، داشتن استراتژی مشخص و ثابت است. در واقع شما باید برای هر معامله خودتان در هر بازار مالی از استراتژی مناسبی استفاده کنید. نداشتن استراتژی به معنی ورود بی چون و چرا به ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی است.

استراتژی به معنی شناخت مسیر حرکت از شروع تا پایان است. در واقع شما باید بدانید که چگونه وارد یک معامله می شوید و در چه موقعیت هایی چه واکنش هایی را نشان خواهید داد.

در ابتدا داشتن یک استراتژی کامل چندان ساده نیست. اما یادتان باشد که داشتن استراتژی ناقص بسیار بهتر از نداشتن آن است. شما در ابتدا تنها کافی است با شناخت ریسک وارد معامله شوید و بدانید در چه نقطه ای از آن خارج می شوید. یعنی تعیین حد ضرر و سود می تواند ساده ترین حالت استراتژی باشد. اما همین استراتژی ساده می تواند به سادگی ضرر در بازارهای مالی را برای شما مدیریت کند. در واقع شما با مشخص کردن حد ضرر یک چارچوب برای ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی مشخص می کنید.

حال شما با شناخت مسیر و کسب تجربه می توانید شرایط مختلف یک معامله را بهتر درک کنید، بنابراین می توانید استراتژی خودتان را کامل تر و دقیق تر کنید. با تکمیل استراتژی راحت تر می توانید ضرر در بازارهای مالی را کنترل کنید. یادتان باشد که داشتن کامل ترین استراتژی نیز به معنی از بین بردن ضرر در بازارهای مالی نیست. بلکه شما با داشتن استراتژی تنها ضرر در بازارهای مالی را مدیریت می کنید.

ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی

خودتان را بهتر بشناسید!

یکی از مهمترین روش های کنترل ضرر در بازارهای مالی را می توان شناخت شخصیت و روحیه فردی دانست. در واقع شما مادامی می توانید به درستی در بازار های سرمایه ای فعالیت کنید که خودتان را خوب شناخته باشید. شناخت خود بدین معنی است که شما باید بدانید در هر موقعیتی چه کاری انجام می دهید. آیا شما انسان ریسک پذیری هستید یا خیر. تا چه حد می توانید ضرر را تحمل کنید. اگر در مسیر ضرر و نزولی افتاده باشید چگونه می توانید احساس خودتان را کنترل کنید. این ها از جمله مهمترین موارد شناختی است که شما باید از خودتان بپرسید.

در واقع انسان ها در شرایط مختلف واکنش های مختلفی از خود نشان می دهند. برخی از این واکنش ها قابل پیش بینی و مدیریت و برخی دیگر غیر قابل پیش بینی است. آن چیزی که باعث می شود یک ضرر در ترید کردن اتفاق بیفتد یک عامل بسیار ساده به نام احساس امیدواری است.

در واقع برخی از تریدرها با وجود مشخص کردن حد ضرر، به سبب داشتن احساس امیدواری به بازگشت بازار به حد ضرر مشخص شده پایبند نمی باشند و این مسئله باعث می شود که عملا ضرر در بازارهای مالی از چارچوب خود خارج شود. پس برای مقابله با ضرر در بازارهای مالی و کنترل آن باید خودتان را بشناسید و بتوانید خودتان را مدیریت کنید.

چالش های معامله گری در بازار مالی

چالش های معامله گری در بازارهای مالی همواره به عنوان یکی از دغدغه هایی می باشد که فعالان بازار مالی دست و پنجه نذم میکنند. برخی از فعالان بازارهای مالی قادر به حل کردن این چالش ها هستند و برخی دیگر خیر. آنهایی که توانایی عبور از این چالش ها را دارند قاعدتا تبدیل به سرمایه گذاران موفقی در آینده خواهند شد و آنهایی که توانایی مدیریت این چالش ها را ندارند عموما دچار سرخوردگی شده و خیلی زود از این بازارها خارج می شوند. یکی از مهم ترین این چالش ها مربوط به رفتارهای سرمایه گذار در هنگام معامله گری می شود. رفتارهایی مانند ترس و طمع و عدم اعتماد به نفس لازم در معامله گری از جمله مهم ترین عوامل این چالش ها می باشد که البته میزان آن در افراد مختلف متفاوت می باشد و نوع این چالش ها هم در بین سرمایه گذاران متفاوت است به گونه ای که نمی توان نسخه ای واحد برای همه چیست. ما در ایتن مقاله سعی میکنیم برخی از چالش های معامله گری و نحوه مدیریت آن را به طور کامل همراه با مثال توضیح دهیم. پس تا انتهای مقاله با من همراه باشید.

چالش های معامله گری

انواع چالش های معامله گری در بازارهای مالی

قرارگیری در مسیر صحیح آموزش: یکی از چالش های معامله گری قرار گرفتن در مسیر صحیح آموزش می باشد. در روزهایی که تبلیغات اثر به سزایی در جذب مخاطب پیدا کرده است و افراد در رویارویی با تبلیغات متنوع در فضای مجازی جذب موضوعی خاص می شوند، به پدیده ای با عنوان (خود استاد پنداری) در زمینه ی بازارهای مالی مواجه می شویم که فعالان اینستاگرامی با سابقه فعالیت بسیار کم و عدم بازدهی مناسب در معاملات خود، اقدام به تحلیل می کنند و مخاطبان آنها را افراد تازه وارد به بورس تشکیل می دهند که مبنا و صحت تحلیل آنها نیز تعداد فالوورهای آن صفحه است یعنی هر چه تعداد فالوورهای آن صفحه اینستاگرامی و یا تعداد ممبرهای تلگرامی فرد بیشتر باشد اعتبار ان فرد به لحاظ تحلیل بیشتر می شود. حال جالب است بدانید که در حال حاضر ممبرهای فیک و حتی لایک های فیک نیز توسط ربات ها ایجاد و مدیریت می شود و کمتر کسی میتواند متوجه این موضوع شود؛ یعنی زرق و برق این صفحات به گونه ای مباشد که افراد مبتدی ناخواسته به دام این افراد می افتند.

در هین راستا متاسفانه افراد تازه وارد جذب این صفحات می شوند و در مواجهه با تبلیغ درآمدهایی راحت و کسب سودهای چند صد در صدی از بازارهای مختلف تاب نمی آورند و با خرید پکیج های اموزشی آن هم با نام هایی دهن پرکن که عمدتا حاوی یکسری مطالب پیش پا افتاده و سطحی است حاضر به پرداخت قیمت هایی گزاف می شوند چرا که با آن سطح از تبلیغات رنگین، رمز موفقیت خود را در همین بسته های آموزشی می بینند. این در حالی است که کسانی که خاک بازار را خورده اند و چالش های بازار را در برهه های حساس لمس کرده اند به انزوا کشیده شده اند، چرا که دیگر در میان سیل عظیم پکیج هایی که معامله گران با آن ها به نتیجه نرسیده اند، دیگر توانی برای اثبات خویش ندارند و رفته رفته همه با یک چشم دیده می شوند.

چالش های معامله گری

تجربه من از حل کردن چالش آموزش در مسیر معامله گری

زمانی که تصمیم گرفتم به بازارهای مالی وارد شوم، نمیدانستم از کجا باید شروع کنم، ذهنیتی مشخص از مسیر پیش رو نداشتم. طبعاً چون اطلاعات کافی نداشتم در این زمینه ساده و زود باور بودم. با شخصی آشنا شدم که معامله گری و سود آوری را بسیار ساده جلوه می داد، به طبع کسی نمی تواند ادعا کند که در مقابل کسب درآمد راحت و آن هم به دلار تحت تاثیر قرار نمی گیرد. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و با یک مبلغ گزاف در کلاس های آن فرد شرکت کردم. به جرات می توانم بگویم که نه تنها مطلبی در راستای بازارهای مالی نیاموختم بلکه من را از مسیر درست خارج کرد. به بن بست رسیده بودم گمان می کردم کسب سود از بازارهای مالی دروغی بزرگ است که به مردم گفته اند که به اهداف مالی خودشان برسند. زمانی که به خودم آمدم متوجه شدم دو سال از عمرم را هدر داده ام و این مدت مسیر را اشتباه رفته ام. چند وقتی از بازار دور بودم مجدد شروع کردم. شروع به مطالعه ی کتاب های مختلف کردم تا چراغ راهم شوند و خدا رو شکر در این مسیر با کسانی آشنا شدم که توانستم مسیر درست را از بیراهه تمییز دهم. اصلا قصد ندارم در این مقاله شعار دهم چرا که گوش همه ی ما پر شده است از حرفای کلیشه ای. اما با تجربه های تلخ و شیرینی که کسب کردم عرض میکنم، به هیچ عنوان مطالعه کتاب را کنار نگذارید چرا که قطعا یکی از گزینه هایی است که می تواند شما را در مسیر صحیح آموزش قرار دهد. به سراغ هر شخصی که برای یاد گیری می روید رزومه ی کاری آن شخص را مورد بررسی قرار دهید نه تعداد لایک و فالورو و……… کسی که کسب سود از بازارهای مالی را راحت جلوه می دهد و شما را تشویق می کند به کسب درآمدهای آنچنانی بدون هیچ زحمت خاصی، مطمئن باشد آن شخص یا شیاد است و یا نادان.

دومین چالش معامله گری در بازارهای مالی

پیش بینی روند بازار، قبل از اینکه ستاپی کامل شود یکی از مواردی است که به شدت معامله گرانی عجول را متضرر می سازد. به طور مثال ورود در پولبک ها یکی از ستاپ هایی است که میزان موفقیت بالایی دارد اما طمع از دست دادن حداکثر میزان سود و ترس از ریسک بیش از حد دو مقوله ای هستند که موجب می شوند قبل از کامل شدن ستاپ، معامله گران به نماد مورد نظر ورود کنند. اساسا حرص برای کسب سود بیشتر و ترس از ریسک بیشتر موجب ورود زود هنگام معامله گران می شود که در اکثر موارد باعث متضرر شدن آن ها می گردد.

زمانی که وارد بازار فارکس شدم تمامی فکر و تمرکزم این بود که معامله ای را با ضرر نبندم و سعی می کردم که در پایین ترین قیمت ممکن وارد معامله شوم. به همین دلیل همیشه ترس از جا ماندن داشتم غافل از اینکه لزوما پایین ترین قیمت نمی تواند بهترین قیمت باشد. از آن جایی که نوسانات بازار فارکس شدید است، پوزیشن هایی که وارد سود می شد، از ترس اینکه آن حداقل ها را از دست ندهم با کمترین سود ممکن معامله را می بستم و اجازه ی رشد در جهت سود را نمیدادم. بعد از چند وقت که به استیتمنت حساب نگاه کردم متوجه شدم که تبدیل به معامله گری شده ام که سودهای کوچک با ضررهای نسبتا بزرگ را ثبت کرده ام. ترس در بازار فارکس و طمع در بورس ایران دو عاملی هستند که غالبا معامله گران در ابتدای فعالیتشان با آن دست و پنجه نرم می کنند. در کتاب استراتژیست به نقل از نیما آزادی، ترس و طمع دو واژه ای است که به طور کامل باید از فرهنگ لغت معامله گری ما حذف بشوند. ما بایستی در سیستم معاملاتی با تدوین بخش های مهم و کلیدی خود را از اسارت این دو احساس منفی برهانیم.

سومین چالش معامله گری در بازارهای مالی

خروج زود هنگام از معامله سومین چالش معامله گری می باشد. اغلب معامله گران آماتور صبر و تحمل کافی در موقعیت های معاملاتی رو به رشد را ندارند. مدام تابلو را زیر نظر دارند و با هر رنج مثبت و منفی تحت تاثیر قرار می گیرند. با وجود اینکه هنوز قیمت فاصله ی زیادی با تارگت مشخص شده دارد اما به محض مشاهده ی رنج منفی به سود کم رضایت می دهند و از معامله خارج می شوند. بدیهی است که بعد از مدتی جنبه ی تریدری شخص به خطر می افتد. برای رفع چنین مشکلی علاوه بر حد سود قیمتی می توان زمان رسیدن قیمت به هدف را هم تعیین کرد و تا رسیدن قیمت به تارگت در زمان مشخص شده به معامله فرصت داد (set and forget). چنانچه در زمان مشخص شده به تارگت مد نظر نرسید از معامله خارج شد. بنابراین با کمک گرفتن از پارامتر زمان می توان از شناسایی سودهای ریز در صورتی که سهم پتانسیل رشد دارد اجتناب کرد. البته در برخی از اوقات هم ممکن است معامله ای که با هدف رشد خوب وارد آن شده ایم پس از مدتی وارد زیان شود. در این حالت باید به دنیال علت بود. معمولا در بازار سرمایه ایران که دستخوش تغییرات سیاسی و یا دستکاری های زیاد در بازار می باشد این موضوع بیشتر به چشم می خورد. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که مهنم برایند معاملات است و صرفا نباید با قرار گرفتن در این موقعیت ها که گاها اتفاق می افتد اصل موضوع را زیر سوال برد.

چهارمین چالش معامله گری در بازارهای مالی

اجازه ندهیم زیان های کوچک به ضررهای بزرگ تبدیل شوند: هیچ کسی حق ندارد که برای بازار تعیین تکلیف کند. تعصب بیش از حد بر روی تحلیل باعث می شود که وقتی معامله گر وارد ضرر می شود از بستن آن امتناع کند و با بزرگ کردن حد ضرر، دست به دعا به دنبال روزنه های امید برای برگشت به نقطه ی صفر می گردد. غافل از اینکه با این عمل در باتلاق ضرر فرو می رود.

چند هفته ای بود که برآیند معاملاتم مثبت بود و اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده بودم این باعث شده بود که هر هفته نسبت به هفته قبل مغرورتر شوم. کار به جایی رسیده بود که اگر بازار در راستای تحلیل من پیش نمی رفت حرکت بازار را غیر طبیعی می دانستم. در یکی از معاملاتم روی یورو دلار گواه های زیادی را مبنی بر ریزش یورو جمع کرده بودم. اتفاقا از همیشه هم مطمئن تر بودم. اما هر چه بازار پیش می رفت یورو دلار رشد می کرد و حساب من افت. نمی خواستم که اشتباهم را بپذیرم، زیر لب میگفتم حتما هنوز معامله گران سازمانی وارد نشده اند و این هیجان به خاطر حضور معامله گران خرد در بازار است. با این تفکرات و تفاسیر و صد البته تحت فشار، تصمیم به بزرگ کردن استاپ گرفتم اما بازار درسی به من داد که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد.

در کتاب به بورس خوش آمدید به نقل از مهدی افضلیان: بهتر است با رسیدن قیمت به حد زیان، واقعیت را بپذیرید و بدون هیچگونه غرور از معامله خارج شوید و به دنبال فرصت های معاملاتی بهتر در بازار باشید، چرا که در نهایت برآیند معاملات یک سرمایه گذار در میان مدت باید مثبت و روبه بالا باشد و ضررهای این چنینی نیز بخشی از فعالیت در بازار سرمایه به حساب می آید.

شک و تردید پنجمین چالش معامله گری در بازارهای مالی

نبود استراتژی و پلن معاملاتی شخصی همراه با عدم اعتماد به نفس معامله گر موجب می شود که پس از شناسایی یک فرصت معاملاتی مناسب وارد بازار نشود. اندکی بعد مارکت در جهت تحلیل پیش می رود و ثابت می کند که تجزیه و تحلیل معامله گر صحیح بوده است، و بعد از اینکه معامله گران حاضر در بازار سود خود را شناسایی کردند، تصمیم به ورود می گیرد و بلافاصله جهت مارکت عوض می شود. برخی معامله گران به توانایی خود در تحلیل اطمینان ندارند که این موضوع ناشی از روشی است که برای تحلیل انتخاب کرده اند. واضح است که استفاده ی همزمان از ابزارها و اندیکاتورهایی که ماهیت و نحوه ی به کار گیری آن ها را درک نکرده است اعتماد به نفس را از معامله گر می گیرد.

تجربه من از حل کردن چالش شک و تردید در مسیر معامله گری

تازه با تکنیکال آشنا شده بودم، هر چارتی که باز میکردم هر آنچه که بلد بودم را روی چارت پیاده میکردم. ابزار و اندیکاتوری نبود که من نحوه ی استفاده آن را بلد باشم اما روی چارت من قرار نگرفته باشد. زمانی که قصد معامله داشتم درگیر بودم با کلی ابزار که الان در این ناحیه بخرم یا بفروشم؟ چرا یک تعداد از ابزارها سیگنال خرید می دهند و یک تعداد فروش؟ من مانده بودم با یک چارت شلوغ و سردرگم و یک ذهن پریشان که الان به کدام ابزار اعتماد کنم و حرف کدام را را گوش کنم؟ تمامی این آشفتگی ها به این خاطر بود که من ماهیت آن ابزارها را درک نکرده بودم و نمی دانستم که هر کدام از آن ها در کجای چارت کاربرد دارد. به همین دلیل اغلب معاملاتم با شک و تردیدی همراه بود که همیشه از آن رنج میبردم. سعی کنید در وهله ی اول ماهیت و ذات ابزار را بفهمید و بعد با مکتوب کردن یک پلن معاملاتی که روی دیتای زیادی امتحان خود را پس داده است تصمیم به معامله بگیرید. وقتی پلن و استراتژی را نوشتید تحت هیچ شرایطی از آن تخطی نکنید همانند رباتی عمل کنید که به طور ثابت الگوریتم مورد نظر را مو به مو اجرا میکند.

در کتاب سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار به نقل از مهدی افضلیان: همواره در معاملات سهام، قاطعیت کافی داشته و از استراتژی تدوین شده پیروی کنید و حتی الامکان در انجام معاملات تردید نداشته باشید. در این صورت می توانید به یک معامله گر موفق و خبره در بازارهای مالی تبدیل شوید.

سندروم دست بی قرار ششمین چالش معامله گری در بازارهای مالی

برخی معامله گران بر این باورند که همیشه و در هر شرایطی باید معامله کنند چرا که ممکن است هر لحظه از رشد بازار عقب بمانند. با وجود موقعیت های نامناسب در چارت، این افراد دست به معامله می زنند. در واقع موضوعی که بیشتر برای این افراد اهمیت دارد ترشح آدرنالین است. حس انتقام جویی از دیگر حالات روحی است که معامله گر جهت جبران ضررهای خود دست به معاملات پی در پی و بدون تمرکز حواس می زند. بدیهی است که این سبک از معاملات به جز ضرر بیشتر دستاوردی برای معامله گر نخواهد داشت. در چنین شرایطی فاصله گرفتن از مارکت بهترین پیشنهاد است.

در ابتدای فعالیتم در بازار فارکس اگر معاملاتم به سود منجر می شد بسیار ذوق زده و خوشحال می شدم اما تحمل این را نداشتم که بازار پول من را بگیرد و اغلب مواقع اگر معامله ام با ضرر بسته می شد دست به یک تلاش نافرجام میزدم. سعی میکردم که بلافاصله و تحت هر شرایطی ضرر وارد شده به حساب را سریعاً جبران کنم و چون دیگر تمرکز حواس هم نداشتم تند و تند معامله میکردم و مارکت هم تند و تند با استاپ از من پذیرایی می کرد. و هر بار برگرداندن حساب سخت تر می شد. به هیچ عنوان معاملات احساسی انجام ندهید بازار های مالی احساسات خود را قبل و بعد از هر معامله کنترل کنید همانند یک کارمند بانک باشید که وقتی پول را در حساب بانک می گذارید خوشحال نمی شود و هر زمان که پول خود را از حساب بانک بر می دارید، کارمند ناراحت نمی شود. در بازار کاملا ربات گونه رفتار کنید و به استراتژی که در بک تست امتحان خود را پس داده است پایبند باشید.

در کتاب استراتژیست به نقل از نیما آزادی، هر موقعیت معاملاتی مستقل بوده و کوچکترین وابستگی به معاملات دیگر ندارد. تک تک موقعیت های معاملاتی ما در راستای رشد حساب و سرمایه ما هستند و اگر در این بین برخی منجر به زیان شوند، موقعیت های دیگر در صدد جبران آن زیان نیستند، بلکه به شکل مستقل باید به آن نگریست.

اگر قصد دارید از تجربه های یک معامله گر با تجربه بازار به صورت کاربردی اطلاعات کسب کنید

سمینار آشنایی با بازار سرمایه ویژه دانشجویان رشته مدیریت مالی

سمینار آشنایی با بازار سرمایه ویژه دانشجویان رشته مدیریت مالی

بازار چست؟

کسی که کالایی را برای فروش دارد به جای مشخص و از پیش تعیین شده می رود و کسی که به آن کالا احتیاج دارد نیز به همان مکان مشخص میرود و بعد مذاکره و چونه زدن و … اگر سر قیمت به توافق رسیدند ، معامله انجام می شود به آن مکان مشخص، بازار گفته می شود.پس بازار جایی است که عرضه کننده و تقاضا کننده کالا به هم می رسند. حالا تو هر بازار ، هر نوع کالایی فروش میره؟ مثلا تا حالا شده از بازار موبایل، ماشین بخرید ؟ یا از بازار میوه و تره بار ، لباس بخرید ؟ ممکنه بازار پوشاک کنار بازار موبایل بوده باشه اما از هم جدا هستند…

تو بازار سرمایه هم فقط دارایی مالی خرید و فروش می شود. دارایی مالی ؟؟؟ چی هست ؟

دارایی چیزیه که انتظار داریم ازش منفعت کسب کنیم .که به دو دسته فیزیکی و مالی تقسیم می شه

دارایی فیزیکی یا واقعی همان طور که از نامش پیداست، ، دارایی هایی‌ هستند که جنبه فیزیکی دارند، خودرو، املاک و مستغلات، لوازم منزل، طلا و.. دارایی‌ های فیزیکی هستند اما دارایی‌های مالـی که به آنها دارایی‌های کاغذی هم گفته می‌شود، دارایی‌هایی هستند که ارزش آنها به پشتوانه یک دارایی‌ دیگـر تعیین می‌شود مثلا سند ماشین . سند خانه ، چک ، سفته ، سهام ،اوراق بدهی و…

پس تا اینجا متوجه شدیم بورس جایی است عرضه کنندگان سهام شرکتها و عرضه کنندگان اوراق بدهی و تقاضا کنندگان سهام شرکتها و تقاضا کنندگان اوراق بدهی، دور هم جمع می شوند.

سهام شرکتها و اوراق بدهی چی هستند؟

سهام شرکتها : سهام جمع واژه سهم است . هر شرکت سهامی، به قسمت‌هایی مساوی تقسیم می‌شود که به هر یک از این قسمتها یک سهم گفته میشود. وقتی که شما یک سهم از شرکت خریداری می‌کنید، متناسب با درصد مالکیت خود در شرکت ، در فعالیت‌ها، و سود و زیان ان شرکت شریک می‌شوید و سهامدار (مالک) آن شرکت خواهید بود.

به عنوان مثال اگر کل شرکت به 1.000.000 قسمت تقسیم شده باشد و شما 1.000سهم از شرکت را خریده باشید ، شما مالک 0.1% از شرکت خواهید بود .

اوراق بدهی : شرکتها برای ادراه امور روزانه خود می توانند از سایرین (بانک ، مردم عادی و …) قرض بگیرند. اوراق بدهی ،اسنادی است که گواهی میدهند دارنده آن اوراق از شرکت مذکور طلبکار است.

به بیان ساده تر هر فرد با خرید سهام شرکت در آن شرکت شریک می شود و با خرید اوراق بدهی ، درحقیقت دارد به شرکت متشر کننده آن اوراق ، پول قرض میدهد.

بنابراین ،تا اینجا متوجه شدیم بورس جایی است عرضه کنندگان سهام شرکتها و عرضه کنندگان اوراق بدهی و تقاضا کنندگان سهام شرکتها و تقاضا کنندگان اوراق بدهی، دور هم جمع می شوند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.