برای درک بیشتر در مورد استراتژی های مختلف صندوق های Hedge Fund ، دوره ای را که در ادامه برای شما آماده کرده ایم مشاهده و دانلود کنید! در این دوره به صورت کاملا حرفه ای و صد در صد رایگان بهترین استراتژی ها و اصول ساختار حرکتی در این پلن را برای شما یکجا جمع آوری کرده ایم.
مفهوم هج کردن در بازارهای مالی
مفهوم هج کردن در بازارهای مالی | معرفی کلی هج کردن هج کردن (hedging) به معنی خرید یک دارایی برای کاهش خطر ضرر از داراییهای دیگر میباشد. هجینگ در امور مالی یک استراتژی مدیریت ریسک است که با کاهش و از بین بردن ریسک عدم قطعیتها سروکار دارد. این استراتژی کمک میکند تا ضررهایی که […]
مفهوم هج کردن در بازارهای مالی |
معرفی کلی هج کردن
هج کردن (hedging) به معنی خرید یک دارایی برای کاهش خطر ضرر از داراییهای دیگر میباشد. هجینگ در امور مالی یک استراتژی مدیریت ریسک است که با کاهش و از بین بردن ریسک عدم قطعیتها سروکار دارد. این استراتژی کمک میکند تا ضررهایی که ممکن است به دلیل نوسانات ناشناخته قیمت سرمایه گذاری ایجاد شود، پوشش داده شود.
این سازوکار یک روش استاندارد است که سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار از آن استفاده میکنند تا از سرمایههای خود در برابر ضرر و زیان محافظت کنند. این استراتژی در زمینههای زیر نیز انجام میشود:
کالاها: شامل محصولات کشاورزی، محصولات انرژی، فلزات و غیره است. خطر مرتبط با این موارد به عنوان ریسک کالا شناخته میشود.
اوراق بهادار: شامل سرمایهگذاری در سهام، شاخص و غیره است. خطرات مرتبط با این موارد به عنوان ریسک حقوق صاحبان سهام یا ریسک اوراق بهادار شناخته میشوند.
- ارزها: شامل ارزهای خارجی است. انواع مختلفی از خطرات مرتبط با آن وجود دارد مانند – خطر نوسانات ریسک ارزی و غیره
- نرخ بهره: شامل نرخهای وام اصول Hedging چیست؟ است. خطرات مرتبط با این موارد به عنوان خطرات نرخ بهره شناخته میشوند.
- آب و هوا: همچنین یکی از موضوعاتی است که امکان حفاظت از آن وجود دارد.
برخی از بروکرها به شما اجازه می دهند تا معاملاتی انجام دهید که هج مستقیم (Direct Hedge) هستند. هج مستقیم یعنی زمانی که اجازه داشته باشید وارد معامله ای شوید که در آن به عنوان مثال جفت ارز USD/GBP خریده و در عین حال بتوانید همان جفت ارز بفروشید.
با اینکه سود خالص هر دو معامله در زمان باز بودن آنها صفر است، شما می توانید با زمان بندی درست در بازار و بدون ضرر اضافی پول بیشتری به دست بی آورید.
یک هج ساده Forex از شما محافظت می کند زیرا به واسطه ی آن می توانید در جهت مخالف و بدون نیاز به بستن معامله اولیه تان به معامله بپردازید. می توان ادعا کرد که بهتر است معامله اولیه اصول Hedging چیست؟ با یک ضرر بسته شود و سپس معامله ی جدیدی در پوزیشن بهتری انجام شود. این یکی از تصمیماتی است که شما به عنوان یک معامله گر با آن روبرو خواهید بود.
مطمئناً می توانید معامله اولیه تان را ببندید و بعداً دوباره با قیمتی بهتر وارد بازار شوید. مزیت استفاده از هج این است که شما را قادر می سازد تا در عین نگه داشتن معامله اول در بازار، با استفاده از معامله دوم زمانی که بازار در جهت مخالف پوزیشن اولیه تان حرکت می کند سود کنید.
اگر حدس می زنید که بازار در جهت مساعدی با معامله اولیه تان در حال تغییر مسیر است، همواره می توانید یک اردر توقف ضرر (Stop Loss) بر روی معامله هج قرار داده و یا آن را ببندید.
جفت ارزهای چندگانه
یک معامله گر Forex می تواند با استفاده از ۲ جفت ارز متفاوت در برابر یک ارز خاص هج کند. به عنوان مثال، شما می توانید یک پوزیشن خرید در جفت ارز EUR/USD و یک پوزیشن فروش در جفت ارز USD/CHF داشته باشید. در این صورت، شاید دقیق نباشد، اما شما به این ترتیب ریسک USD را هج کرده اید. تنها مشکل این نوع هج کردن این است که شما در معرض نوسانات یورو (EUR) و فرانک سوئیس (CHF) قرار خواهید گرفت.
به این ترتیب، اگر ارزش یورو در برابر تمام ارزهای دیگر افزایش پیدا کند، این منجر به نوسانی در جفت ارز EUR/USD شده که توسط معامله USD/CHF تان خنثی نخواهد شد. به طور کل، این روش قابل اعتمادی برای هج کردن نیست مگر اینکه هج پیچیده ای در نظر دارید که بسیاری از جفت ارزها را در بر می گیرد.
دلیل اصلی استفاده از هج به حداقل رساندن ریسک در معاملات است. اگر با دقت انجام شود، هج می تواند بخش بزرگی از برنامه تجاری تان باشد. تنها معامله گران با تجربه که نوسانات و زمان بندی بازار را به درستی درک می کنند باید از هج استفاده کنند. بکارگیری هج بدون داشتن تجربه تجاری کافی خیلی زود منجر به خالی شدن موجودی حساب تان خواهد شد.
انواع مختلف هج کردن
هجینگ به طور کلی به سه نوع تقسیم میشود که به سرمایهگذاران کمک میکند تا با معامله بر روی کالاها، ارزها یا اوراق بهادار مختلف سود کسب کنند. این سه دسته عبارتند از:
- قرارداد فوروارد: این قرارداد توافق نامهای غیر استاندارد برای خرید یا فروش داراییهای اساسی با قیمت تعیین شده در تاریخ توافق شده توسط دو طرف مستقل درگیر است. قرارداد فوروارد شامل قراردادهای مختلفی مانند قراردادهای مبادلهای برای ارزها، کالاها و غیره است.
- قرارداد فیوچرز: یک قرارداد استاندارد برای خرید یا فروش داراییهای اساسی با قیمت تعیین شده در تاریخ خاص و مقدار استاندارد توافق شده توسط دو طرف مستقل درگیر است. قرارداد آتی شامل قراردادهای مختلف مانند کالاها، قراردادهای آینده ارزها و غیره است.
- بازارهای پول: یکی از اجزای اصلی بازارهای مالی است که در آن وامهای کوتاه مدت، استقراض، خرید و فروش با سررسید یک سال یا کمتر انجام میشود. این موضوع شامل اشکال مختلفی از فعالیتهای مالی ارزها، عملیات بازار پول برای بهره، فراخوان سهام است که در آنها وامهای کوتاه مدت، استقراض، فروش و وام با سررسید یک سال یا بیشتر اتفاق میافتد.
مزایای هج کردن
- میتواند برای قفل کردن سود استفاده شود.
- معامله گران را قادر میسازد تا در دورههای سخت بازار زنده بمانند.
- تلفات را تا حد زیادی محدود میکند.
- از آنجا که موجب سرمایه گذاری سرمایه گذاران در طبقات مختلف دارایی میشود، نقدینگی را افزایش میدهد.
- همچنین به صرفه جویی در وقت کمک میکند، زیرا با استفاده از این استراتژی معاملهگران بلندمدت ملزم به نظارت و تنظیم سبد سهام خود با نوسانات روزانه اصول Hedging چیست؟ بازار نیستند.
- یک مکانیسم قیمت انعطاف پذیر را ارائه میدهد، زیرا به هزینه کمتری از مارجین نیاز است.
- در صورت هج کردن موفقیت آمیز از معامله گران در برابر تغییرات قیمت کالاها، تورم، تغییرات نرخ ارز، تغییرات نرخ بهره و غیره محافظت میکند.
- در پوشش با استفاده از معاملات اختیار، فرصتی برای معامله گران فراهم میشود تا با استفاده از استراتژیهای معاملات، گزینههای پیچیده را برای به حداکثر رساندن بازده اعمال کنند.
- به افزایش نقدینگی در بازارهای مالی کمک میکند.
سرمایه گذاران چگونه صندوقهای تامینی را پوشش می دهند؟
استراتژیهای مختلفی وجود دارد که توسط سرمایهگذاران برای کاهش ریسک استفاده میشود مانند:
- تخصیص دارایی: با تنوع بخشیدن به پرتفوی سرمایه گذار با کلاسهای مختلف دارایی انجام میشود. به عنوان مثال، شما میتوانید ۴۰ درصد سرمایه را در سهام سرمایه گذاری کنید و باقی سرمایهتان را به کلاسهای دارایی ثابت تخصیص دهید. این موضوع به تعادل سرمایه گذاری کمک میکند.
- ساختار: با سرمایه گذاری قسمت خاصی از پورتفو در اوراق بدهی و بقیه در اوراق مشتقه انجام میشود. سرمایه گذاری در بدهی ثبات را ایجاد میکند در حالی که سرمایه گذاری در اوراق مشتقه به منظور پوشش ریسک به کار گرفته میشود.
- استفاده از اوراق اختیار: این گزینه شامل خرید اختیار خرید و اختیار روش است که به راحتی میتوانید داراییها را مستقیماً ایمن کنید.
- استراتژی آربیتراژ: بسیار ساده و در عین حال بسیار هوشمندانه است. این استراتژی شامل خرید یک محصول و فروش سریع آن در بازار دیگر با قیمت بالاتر است. بنابراین در صورت وجود چنین فرصتی سودی ناچیز اما ثابت تضمین میشود. این استراتژی معمولاً در بازار سهام استفاده میشود.
بیایید یک مثال بسیار ساده از یک دانش آموز دبیرستانی در نظر بگیریم که یک جفت کفش Asics را از فروشگاه اوت لت که در نزدیکی خانه او اصول Hedging چیست؟ است فقط ۴۵ دلار خریداری کرده و آن را به قیمت ۷۰ دلار به هم مدرسهای خود بفروشد. دانش آموز دوم نیز خوشحال است که قیمت بسیار ارزان تری را در مقایسه با فروشگاه بزرگ که همین کفش را با قیمت ۱۱۰ دلار به فروش میرساند، پیدا کرده است.
- استراتژی کاهش میانگین: شامل خرید واحدهای بیشتری از یک محصول خاص است حتی اگر هزینه یا قیمت فروش محصول کاهش یافته باشد. سرمایه گذاران سهام اغلب از این استراتژی استفاده میکنند. اگر قیمت سهامی که قبلاً خریداری کردهاند به میزان قابل توجهی کاهش یابد، آنها سهام بیشتری را با قیمت پایین خریداری میکنند. سپس، اگر قیمت بین دو قیمت خرید آنها به نقطهای افزایش یابد، سود حاصل از خرید دوم ممکن است ضررهای مورد اول را پوشش دهد.
سخن آخر
هجینگ روش مهمی است که سرمایه گذاران می توانند برای محافظت از سرمایه گذاری های خود در برابر تغییرات ناگهانی و پیشبینی نشده در بازارهای مالی از آن استفاده کنند.
چگونه ریسک سبد سرمایهگذاری خود را کاهش دهیم؟
زندگی همواره بالا و پایینهای بسیار دارد و همین نوسانات میتواند موجب نابودی هر آنچه ساختهایم شود. منطق حکم میکند که هر فرد در زندگی خود از رویکردی حفاظتی و مراقبتی استفاده کند تا ضمن مواجهه با خطرات احتمالی، فرصت انجام اقدامات مناسب را بهمنظور کاهش یا جبران زیان داشته باشد. ریسک سبد سرمایهگذاری یکی از پارامترهای مهم برای سرمایهگذاران تلقی میشود.
بازارهایی مانند ارزهای دیجیتال نیز از این قاعده کلی مستثنا نیستند. همان طور که شما برای حفاظت از خانه خود در برابر حوادث گوناگون، آن را بیمه میکنید، باید رویکردی مشابه را برای سایر داراییهای خود مانند ارزهای دیجیتال نیز داشته باشید. در صورتی که از این موضوع غفلت کنید، مدام باید منتظر اتفاقاتی باشید که تمامی آنچه را بنا کردهاید، نابود کند.
پوشش ریسک (Hedging) در هر زمینهای متفاوت است؛ بنابراین در ارزهای دیجیتال هم شکل و ظاهر مخصوص به خود را دارد. سرمایهگذاران و تریدرها در ارز دیجیتال میتوانند با استفاده از روشهای کسب سود، اختصاص سرمایه به پروژههای بزرگتر و ذخیرهکردن ایمن داراییها ریسکهای مربوط به سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال را کاهش دهند.
بهطور کلی پوشش ریسک در معاملات را میتوان یک راهبرد مدیریت ریسک دانست که معاملهگران از آن برای جبران زیانهای سرمایهگذاری استفاده میکنند. البته باید در نظر داشت که در این میان علاوه بر روشهای اشارهشده، کارشناسان راههای دیگری نیز برای پوشش ریسک ارائه کردهاند.
مقاله وبسایت کریپتوبریفینگ، ما را با تعدادی از این استراتژیهای پوششی آشنا میکند و درباره اهمیت و جایگاه هرکدام توضیحاتی را ارائه میدهد. از شما دعوت میکنیم با ادامه این مطلب همراه ما باشید.
باید یادآور شویم این مقاله در زمانی نوشته شده است که ارزهای دیجیتال مختلف رشد بسیار بالایی را تجربه کردهاند و نگارش آن پیش از ریزش قیمتها در انتهای ماه نوامبر و اوایل ماه دسامبر سال ۲۰۲۱ بوده است.
آشنایی با استراتژیهای پوششی در ارزهای دیجیتال
در وهله اول باید دانست که ارزهای دیجیتال دارای نوسان هستند و سرمایهگذاری در آنها خالی از ریسک نیست. در هفتههای اخیر بسیاری از ارزهای دیجیتال به بالاترین سطوح قیمتی خود (All Time High) رسیدهاند و حجم معاملات نیز در طول سال جاری افزایش داشته است. فضای ارزهای دیجیتال صعودیترین بازار خود را تا به امروز تجربه کرده است، در حالی که برخی معتقد هستند این چرخه میتواند تا چند ماه دیگر هم ادامه داشته باشد. با این حال حرکت آتی بازار موضوعی پیشبینینشدنی است.
وقتی بازار صعودی است، خوشبینی بیش از حد میتواند تصمیمگیری منطقی تریدرها را تحتالشعاع قرار بدهد. در این شرایط و با بالاتر رفتن نرخها، سرمایهگذاران وسوسه میشوند اهرم معاملاتی خود را بالاتر ببرند یا به استراتژیهای مدیریت ریسک در این برهه بیتوجه بمانند؛ نوعی سهلانگاری که در زمان ورود بازار به دوره نزولی، میتواند پیامدهای غافلگیرکنندهای بههمراه داشته باشد.
ذهنیت هودل (HODL) یا نگهداری بلندمدت ارزهای دیجیتال و نفروختن، برای همه مناسب نیست. برای کسانی که میخواهند در دنیای ارزهای دیجیتال موفق شوند، روشهای آزمودهشده متعددی برای کاهش ریسک سبد سرمایهگذاری وجود دارد.
میانگینگیری هزینه دلاری
شاید سادهترین روش مدیریت ریسک در بازار، صرفاً تبدیلکردن دارایی به پول در زمان افزایش قیمتها باشد. البته در خصوص فروش دارایی هم خطراتی وجود دارد. گاهی امکان دارد تریدر زود از بازار خارج شود و رشد قیمتها ادامه پیدا کند، که در این صورت سود بیشتری را از دست میدهد. اینجاست که راهبرد محبوب میانگینگیری (DCA) بهکار میآید.
میانگینگیری یعنی بهجای صرف کردن کل سرمایه در یک خرید یا یک فروش، بهشکل تدریجی خرید یا فروش را انجام دهیم. DCA در بازارهای پُرنوسانی مثل ارزهای دیجیتال کاربرد مناسبی دارد.
با این روش میتوان شکوتردید در ارتباط با حرکت قیمت را مدیریت کرد. این روش برای تصمیمگیری در خصوص زمان فروش نیز مناسب است. تریدر بهجای فروش کلی دارایی در یک بازار صعودی (گاوی)، میتواند با صعودیشدن بازار بهتدریج اقدام به فروش کند.
خیلی از تریدرهای موفق هرکدام بهنوعی از این راهبرد استفاده میکنند. بعضیها از DCA برای خرید تدریجی ارز دیجیتال با حقوق ماهانه و خیلیهای دیگر بهصورت روزانه یا هفتگی استفاده میکنند. صرافیهای متمرکزی مثل کوینبیس ابزارهایی برای اجرای خودکار راهبرد DCA به کاربران ارائه میکنند.
تاریخ ارزهای دیجیتال نشان داده که دورههای نزولی یا خرسی بازار بهترین زمانها برای جمعکردن و خرید دارایی و بازارهای صعودی یا گاوی هم بهترین زمان برای فروش هستند. بنابراین برای استفاده از DCA دقیقا زمانی باید وارد عمل شوید که بازار از ماهیت و روند معمول خود تبعیت میکند.
کشت سود و سهامگذاری
ظهور امور مالی غیرمتمرکز یا دیفای (DeFi) و استیبلکوینها موجب شد سرمایهگذاران بتوانند از سبد سرمایهگذاری خود کسب سود کنند. نگهداشتن بخشی از داراییهای خود بهشکل استیبلکوینها، فرصتهای متعدد و پُرمنفعتی از جمله مشارکت در کشت سود (Yield Farming) و همین طور دورشدن از نوسانات بازار را پیش پای سرمایهگذاران قرار میدهد.
پروتکلهای دیفای مثل انکر (Anchor) و کِرو فایننس (Curve Finance) سودهای دورقمی میدهند، در حالیکه استخرهای نقدینگی جدیدتر سودهای بسیار بیشتری ارائه میکنند.
توجه داشته باشید استخرهای جدید کشت سود در عین حال پُرریسکتر هم هستند.
استیکینگ (Staking) یا سهمگذاری توکنهای ارز دیجیتال روش مؤثر دیگری برای کسب درآمد غیرفعال (Passive Income) است. هرچقدر قیمت دارایی سهمگذاریشده بالاتر برود، بازده بالاتری هم دارد. سهامگذاری توکن از طریق پروژههای مختلف روش مناسبی برای کسب سود است. اگر قیمت دارایی کاهش پیدا کند، سرمایهگذار باز هم از این دارایی خود سود دریافت خواهد کرد.
تحلیل درون زنجیرهای و تحلیل تکنیکال
معاملهگری و تحلیل تکنیکال به سطوحی از دانش و مهارت نیاز دارد، اما یادگیری اصول و مبانی برای کسانی که قصد دارند جایگاه مطلوبی در بازار پیدا کنند، اقدامی مناسب است. منظور از یادگیری این نیست که دورههای گرانقیمت ترید و تحلیل تکنیکال بخرید یا روی تریدهای کوتاهمدت وقت بگذارید. در هر حال دانستن چند شاخص کلیدی مانند میانگینهای متحرک و … برای اتخاذ تصمیمات اصولی در زمان فروش دارایی و کسب سود، چندان ایرادی ندارد.
ابزارهای متعددی برای تحلیل فعالیت درون زنجیرهای وجود دارد؛ مثل پارامتر اندوختگی نهنگها یا Funding Rate. برخی دیگر از تحلیلهای تکنیکال هم به یافتن ارزش منصفانه (Fair Value) داراییها اختصاص دارد.
تحلیل نمای کلی بازار از دیدگاه کلان هم میتواند کاربردی باشد؛ چراکه عوامل گوناگونی وجود دارند که قادرند بر بازار تأثیر بگذارند. بهعنوانمثال، قبل از اینکه رویداد پنجشنبه سیاه (Black Thursday) یا سقوط ارزش ارزهای دیجیتال رخ دهد، ترس از ویروس کرونا نشان داد که امکان دارد بازار در آستانه فروش گسترده از سوی سرمایهگذاران قرار گیرد.
ذخیرهسازی داراییها و تأمین امنیت در دیفای
یکی از مهمترین جنبههای حفظ و نگهداری ارزهای دیجیتال، بحثِ ذخیرهسازی است. استفاده از کیف پول مناسب و امن نگهداشتن رمزها و کلیدهای خصوصی موضوعی واقعاً مهم است. برای نگهداری از مبالغ زیاد ارز دیجیتال، پیشنهاد میشود از کیف پولهای سرد مثل کیف پولهای سختافزاری استفاده کنید. باید توجه داشت کیف پولهای گرم یا نرمافزاری گزینه مناسبی از نظر امنیت برای نگهداری حجم زیادی از ارزهای دیجیتال نیستند.
اگرچه سرمایهگذاران، داراییهایی مثل ETH را در قراردادهای هوشمند قفل میکنند تا از فرصتهای دیفای بهره ببرند، روشهای دیگری هم برای حفظ داراییها درمقابل هک و خطرات دیگر وجود دارد. پروژهای مثل Nexus Mutual که مشابه ارائهدهندگان خدمات بیمهای است، با فروش پوشش ریسک، دارایی سرمایهگذاران را در برابر هک صرافیها یا باگهای قراردادهای هوشمند محافظت میکند.
ساخت سبد سرمایهگذاری
ساخت سبد سرمایهگذاری یکی دیگر از جنبههای مهم مدیریت ریسک است. انتخاب دارایی موردنظر برای خرید و مقدار آن میتواند تأثیر چشمگیری بر میزان ریسک کلی سبد سرمایهگذاری هر فرد داشته باشد. همواره باید نسبت میان مبلغ سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال به سایر داراییهای دیگر و حسابهای پسانداز خود را در نظر داشته باشید.
علاوه بر این، انتخاب پروژههای مناسب ارز دیجیتال برای سرمایهگذاری، بخش مهمی از مدیریت ریسک را شامل میشود. جداکردن بخشی از سبد سرمایهگذاری که مشخصاً برای انجام معاملات اختصاص داده شدهاند از سایر بخشها، نقش مهمی در مدیریت ریسک دارد.
بهعنوان یک قاعده کلی، خوب است همواره به ارزش بازار هر دارایی در سبد سرمایهگذاری خود توجه داشته باشید. با آنکه ارزهای دیجیتال بزرگی مثل بیت کوین و اتریوم دارای نوسان هستند، نسبت به پروژههایی که ارزش بازار کمتری دارند کمریسکتر بوده و نقدشوندگی بالاتری دارند و در عین حال از مزیت اثر لیندی (Lindy effect) بهره میبرند.
بر اساس اثر لیندی، هرچه عمر یک پدیده (مثلاً یک فناوری) بیشتر شود، امید به ماندگاری آن بیشتر خواهد شد. بااینحال، پروژههایی با ارزش بازار کم هم میتوانند بازدههای چشمگیری داشته باشند.
ساخت سبد سرمایهگذاری در نهایت به ریسکپذیری، اهداف مالی و زمانبندیهای سرمایهگذاری هر فرد بستگی دارد. دادههای تاریخی نشان میدهد که سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش بازار بزرگتر میتواند در بازه زمانی بلندمدت سودآور باشد.
سبد سرمایهگذاری را میتوان به انواع مختلفی از داراییها اختصاص داد. گستردگی و محبوبیت توکنهای غیرمثلی (NFT) در سال جاری باعث شده بسیاری از کلکسیونرهایی که در بازار مشارکت داشتند اصول Hedging چیست؟ سودهای زیادی به جیب بزنند. فراموش نکنید که این دارایی نقدشوندگی کمتری در مقایسه با توکنهای ارز دیجیتال دارد. توکنهای غیرمثلی قابلیت تبدیل ندارند، درحالیکه داراییهایی مثل بیت کوین و اتریوم در هر صرافی با قیمت مشخصی قابلمعامله هستند.
هنگامی هم که علاقه مردم به بازار کم شود، پیدا کردن خریدار با قیمت مطلوب بسیار سخت میشود، چون توکنهای غیرمثلی یک فناوری نوظهور در یک فضای نوپا هستند، بنابراین سرمایهگذاری در آنها هنوز پُرریسک است.
قراردادهای اختیار
آپشن یا اختیار معامله (Option)، نوعی قرارداد مشتقه هستند که به خریدار اجازه میدهند یک دارایی را با قیمتی مشخص خریداری کرده یا بفروشد. برای کسانی که سبد ارز دیجیتال پُروپیمانی دارند، اختیار معامله روش مؤثری برای کاهش ریسک است. اختیار فروش (Put Option)، حقِ فروش یک دارایی با قیمتی مشخص در یک بازه زمانی از پیش تعیینشده را فراهم میکند. به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند در صورت شروع روند نزولی در بازار، اقدام به فروش کرده و از سبد سرمایهگذاری خود محافظت کنند.
در مقابل، اختیار خرید (Call Option) قرار دارد که فرصتی برای خرید یک دارایی با قیمت مشخص در آینده را فراهم میکند و نوعی سرمایهگذاری یا بهنوعی شرطبندی بلندمدت است. اگر سرمایهگذار در ابتدای چرخش نزولی بازار دارایی خود را بفروشد و بعداً به این نتیجه برسد که بازار در آینده صعودی است، با نگهداشتن قرارداد اختیار فروش، سرمایهگذار امکان بازخرید داراییها با قیمتی مشخص را خواهد داشت. آپشنها محصولات پیچیدهای هستند و استفاده از آنها تنها به سرمایهگذاران و تریدرهای حرفهای پیشنهاد میشود، با این حال بازدههای بسیار وسوسهکنندهای برای کاربران دارند.
جمعبندی
بهطور کلی، سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال میتواند فوقالعاده سودآور باشد. از نظر تاریخی ارزهای دیجیتال ظرفیت و پتانسیل بالایی را از خود نشان داده است که با هیچ دارایی دیگری قابلقیاس نیست.
با آنکه عرصه داراییهای دیجیتال سرشار از فرصتها و امکانات متنوع برای سرمایهگذاری و کسب سود است، ریسک مرتبط با این حوزه را نباید به هیچ عنوان دستکم گرفت. سرمایهگذاران در ارزهای دیجیتال باید سعی کنند با تقسیم سرمایه خود و تخصیص آن به موضوعات مختلف مانند دیفای، سهامگذاری و … و بهرهبردن از پارامترهایی نظیر تحلیلهای درون زنجیرهای و میانگینگیری هزینه دلاری سعی کنند تا حد امکان ریسک سبد سرمایهگذاری خود را کاهش دهند.
بهطور کلی در هر موضوعی، سود بیشتر با ریسک زیاد همراه است. استفاده از راهبردهای پوشش ریسک قطعاً میتواند به تعدیل زمینههای ریسک و سودآوری بیشتر منتهی شود.
صندوق پوشش ریسک یا Hedge Fund چیست؟ |💹آموزش استراتژی هج فاند
Hedge Fund یک صندوق سرمایه گذاری است که از یک سو توسط افراد معتبر و حرفه ای های دانه درشت و از سوی دیگر سرمایه گذاران نهادی یا افراد فوق ثروتمند با هدف حداکثر کردن بازده و کاهش یا حذف ریسک ، صرف نظر از صعود یا کاهش بازار ایجاد می شود. این سیستم اساساً یک مشارکت سرمایه گذاری خصوصی بین مدیر صندوق و سرمایه گذاران صندوق است ، که اغلب به صورت مشارکت محدود یا شرکت با مسئولیت محدود شکل می گیرد. این مشارکت با قواعد و مقررات کم اساسا بدون هیچگونه محدودیتی از طرف این سازمان ها عمل می کند.
صندوق پوشش مشترک ریسک یا هج فاند چیست؟
Hedge Fund در واقع صندوق های تامینی سرمایه گذاری فعال هستند که روش جذب سرمایه آن ها به این شکل است که افراد یا نهاد های ثروتمند و با دارایی های کلان که علاقه مند به ریسک های بزرگ و سود های بزرگتر (!) هستند را جذب و با دارایی آن ها سرمایه گذاری های پر بازده می کنند.
مدیران این صندوق ها از طیف وسیعی از استراتژی های ریز و درشت و اطلاعات گاها محرمانه استفاده می کنند، این سبک سرمایه گذاری به عنوان یک گزینه سرمایه گذاری جایگزین خطرناک در اصول Hedging چیست؟ جهان شناخته می شود.
برای سرمایه گذاری در Hedge Fund باید حداقل سرمایهی بسیار بالا و دارایی خالص کلانی داشته باشید پس همه مشتریان این سیستم ثروتمندان هستند.
هج فاند (Hedge Fund) در حقیقت معادل همان صندوق سرمایه گذاری در فارسی است اما با کمی تفاوت جزیی. در صندوق های سرمایه گذاری معمولا پورتفویی تشکیل می گردد که شامل تعدادی سهام مختلف است. اما در هج فاند، به رابطه بین سهام و طلا و نفت و … توجه می شود تا با هج کردن معاملات مختلف، ریسک سرمایه گذاری کاهش یابد، در عین حال سود سرمایه گذاری نیز افزایش یابد.
اکنون برای مطالعه بیشتر در خصوص اینکه صندوق پوشش ریسک چیست و هج فاند از کجا شکل گرفته کتاب زیر بسیار مفید است:
حال با توجه به این مفهوم یک استراتژی تهیه و تدوین شده است که می توان به کمک آن همانند مدیران هج فاند به معامله گری در انواع بازارهای مختلف از قبیل فارکس، ارزهای دیجیتال، نفت، طلا و … پرداخت. برای دریافت رایگان این استراتژی با ما همراه باشید.
آشنایی با کلیات استراتژی هج فاند
هدف این دوره آموزشی، جدا از اینکه به شما نشان دهد این سیستم برای مدتی طولانی برای نگارنده آن سود به ارمغان آورده است، این است که تریدر را از خطرات بازارهای مالی دور کند. سازنده این استراتژی برای مدتی طولانی درگیر بازارهای مالی بوده است اما همیشه این روند با بدشانسی همراه بوده و هرگز نتوانسته بود به سود مستمر دست پیدا کند، به جز سودهای منقطع و بدون ادامه!
وی با تجربه سالها شکست متوالی و با علاقه شدیدی که به موفقیت به عنوان یک تریدر داشت توانست با کنار هم قرار دادن ابزار تکنیکال مختلف و تنظیم کردن آن ها به درستی، سیستمی ابداع کند که شخصا نام هج فاند را بر آن قرار داد.
استراتژی های اصلی صندوق پوشش ریسک چیست؟
استراتژی های اصلی صندوق های تامینی یا همان Hedge Fund به شرح زیر است:
- استراتژی های کلان جهانی
در استراتژی کلان جهانی ، مدیران بر اساس روندهای عمده اقتصاد کلان جهانی مانند حرکت در نرخ بهره ، ارز های جهانی ، تغییرات جمعیتی و چرخه های اقتصادی به نوعی شرط بندی های بزرگ می کنند. مدیران صندوق ها با رویکردهای اختیاری و سیستماتیک در بازارهای عمده مالی و غیر مالی از طریق معاملات ارز ، معاملات آتی ، قراردادهای اختیار معامله و سهام و اوراق قرضه سنتی معاملات کلانی انجام می دهند.bridgewater (بریج واتر) مشهورترین نمونه صندوق کلان با استراتژی جهانی است. - استراتژی های صندوق های هج فاند جهت دار (Directional)
در رویکرد جهت دار ، مدیران روی حرکت جهت دار بازار (صعودی یا نزولی) شرط می بندند زیرا انتظار دارند روند برای مدتی ادامه یابد یا معکوس شود. یک مدیر هج فاند، حرکات روندها یا ناهماهنگی های بازار را تجزیه و تحلیل می کند ، که می تواند در سرمایه گذاری هایی خاصی ظهور پیدا کند و سود های هنگفتی نصیب صندوق کند برای مثال برخی از کلاس های دارایی مانند ارزهای دیجیتال در این دسته قرار میگیرد! - استراتژی های صندوق ریسک حوادث محور
استراتژی های رویداد محور در شرایطی مورد استفاده قرار می گیرند که فرصت و ریسک اساسی با یک رویداد مرتبط است. مدیران صندوق ها فرصت های سرمایه گذاری در معاملات شرکت ها مانند تملک ، ادغام ، تجدید سرمایه ، تصفیه و ورشکستگی پیدا می کنند. این رویدادهای معاملاتی پایه ای برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار تحت فشار ، آربیتراژ ریسک و شرایط خاص است.
مثال: برای مثال تصور کنید شما میدانید که یک شرکت تولید ماشین آلات سنگین در شرف ورشکستگی است، همچنبن شما میدانید در آینده ای نزدیک این شرکت مجبور است یکی از سوله های اصلی خط تولید را به قیمتی بسیار پایین تر برای بازپرداخت بدهی هایش بفروشد شما بر روی این سیستم سرمایه گذاری میکنید و پیشنهاد اولیه را ارائه میدهید و یا با طرف های مختلف تسویه حساب میکتید و سوله مد نظر را تصاحب میکنید و بعد به ارزش واقعی که خیلی بالاتر است میفروشید در این جا شما از استراتژی حادثه محور صندوق هج فاند را مدیریت کرده اید! - استراتژی های آربیتراژ ارزش نسبی
استراتژی های صندوق های پوشش ریسک یا Hedge Fund مبتنی بر آربیتراژ ارزش نسبی از اختلاف قیمت نسبی بین اوراق بهادار مختلف استفاده می کنند که مدیران انتظار دارند قیمت آنها در طول زمان تغییر کند یا به هم نزدیک شوند. استراتژی های فرعی در این دسته شامل آربیتراژ درآمد ثابت ، موقعیت های خنثی بازار سهام ، آربیتراژ قابل تبدیل و آربیتراژ نوسان ، و سایر موارد است. - استراتژی های long/short
در استراتژی های long/short صندوق های پوشش ریسک ، مدیران آنچه را که به عنوان “معاملات جفتی” شناخته می شود ، روی دو اوراق بهادار در یک صنعت مثل فارکس یا کریپتوکارنسی شرط بندی می کنند. به عنوان مثال ، اگر آنها انتظار داشته باشند که کوکا عملکرد بهتری از پپسی داشته باشد ، روی سهام کوکا long و بر سهام پپسی short استفاده می کنند. صرف نظر از روند کلی بازار ، تا زمانی که کوکاکولا نسبتا بهتر از پپسی عمل کند ، مشکلی وجود نخواهد داشت. - استراتژی های ساختار سرمایه
برخی از صندوق های تامینی از قیمت اشتباه اوراق بهادار در ساختار سرمایه یک شرکت واحد استفاده می کنند. که باعث ایجاد ریسک و شرط بندی در مورد تصحیح اختلاف نهایی بین اوراق بهادار می شود.
برای درک بیشتر در مورد استراتژی های مختلف صندوق های Hedge Fund ، دوره ای را که در ادامه برای شما آماده کرده ایم مشاهده و دانلود کنید! در این دوره به صورت کاملا حرفه ای و صد در صد رایگان بهترین استراتژی ها و اصول ساختار حرکتی در این پلن را برای شما یکجا جمع آوری کرده ایم.
لینک دانلود را کمی پایین تر مشاهده کنید! ضمنا برای مطالعه تکمیلی در این حوزه میتوانید به مقاله زیر مراجعه کنید:
Hedge Fund definition: investopedia
What are Hedge Fund Strategies: corporatefinanceinstitute
نکات کلیدی
قبل از اینکه به لینکهای دانلود استراتژی هج فاند برسیم، اجازه دهید به ذکر چند نکته مهم در مورد استفاده از این استراتژی بپردازیم:
- هیچ سیستم معاملاتی رویایی وجود ندارد که بتواند برای شما ثروت یک شبه به وجود بیاورد.
- تکنیک های مدیریت سرمایه اهمیتی بسیار بیشتر از سیستم معاملاتی دارد.
- جلوی ضرر را هر وقت بگیرید منفعت است! به این معنی که شما به عنوان یک تریدر می بایست حتما حتما از استاپ لاس های منطقی استفاده کنید، در عین حال به معاملات سودده خود اجازه رشد دهید.
- صبور باشید و به جای پریدن در بازار با کوچکترین سیگنال، منتظر سیگنالهای خیلی خیلی خوب بمانید.
- همیشه سراغ تایم فریم های بلند مدت تر بروید زیرا نوسانات بازار کمتر است و ریسک معاملات شما پایین می آید.
- هیچگاه بیشتر از 1% از سرمایه خود را برروی یک معامله ریسک نکنید.
اگر موارد بالا را رعایت کنید، نه تنها با این استراتژی به سود خواهید رسید، بلکه با هر سیستم یا متد دیگری موفق خواهید شد.
خلاصه
صندوق های سرمایه گذاری پوشش ریسک یا Hedge Fund زیرمجموعه مهمی از فضای سرمایه گذاری جایگزین هستند. ویژگی های کلیدی تمایز صندوق های پوشش ریسک و استراتژی های آنها از سرمایه گذاری های سنتی شامل موارد زیر است: 1) محدودیت های قانونی و مقرراتی کمتر 2) دستورات منعطف که اجازه استفاده از پوزیشن short در سیر نزولی بازار را می دهد. 3) جهان سرمایه گذاری بزرگتر که سود دهی بالایی دارد 4) شیوه های سرمایه گذاری تهاجمی که در موقعیت های متمرکز به سرمایه گذار اوراق بهادار اجازه می دهد تا در معرض خطر اعتباری ، بی ثباتی و نقدینگی قرار گیرند 5) استفاده نسبتاً آزادانه از اهرم 6) ساختارهای هزینه نسبتاً بالا شامل هزینه های مدیریتی و تشویقی
تله گاوی چیست و چه تفاوتی با تله خرسی دارد؟
بول ترپ یا تله گاوی یک سیگنال اشتباه در تحلیل تکنیکال است. تله گاوی زمانی اتفاق میافتد که سرمایه گذاران به دلیل پایین بودن قیمت یک دارایی اقدام به خرید میکنند و در نتیجه خرید آنها یک روند صعودی ایجاد میشود. روند صعودی ایجاد شده به دلیل کم بودن حجم خرید معکوس شده و قیمت دارایی با کاهش شدیدی ربرو میشود. این موضوع خریدار را بیشتر در دام داراییهای زیان آور میاندازد. تله گاوی نوعی تله قیمتی است.
چنین حرکت قیمتی تریدرها را فریب میدهد و باعث ضرر افرادی میشود که پوزیشن لانگ گرفته بودند. بول ترپ را بهعنوان «الگوی شلاقی» نیز میشناسند. در مقابل تله گاوی، تله خرسی قرار دارد که به حالتی گفته میشود که در یک روند صعودی، قیمتها مدتی نزولی شده و سپس دوباره به روند صعودی اصلی خود باز میگردند.
الگوی شلاقی، بریک اوت کاذب و شکست ناموفق همگی اصطلاحاتی هستند که برای توصیف حرکاتی به کار میرود که سرمایه گذار را در بازار فریب میدهند.
تعریف تله گاوی (Bull Trap)
پیش تر اشاره کردیم که تله گاوی نوعی تله قیمتی است. تله قیمتی زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذار به اصول و بازار نگاه میکند و تصور میکند که دارایی مد نظر او به قیمتی بسیار کمتر از ارزش اصلی خود معامله میشود؛ اما در نهایت اینطور نیست. این توهم باعث میشود که شخص تریدر تصور کند که با سرمایه گذاری در این دارایی سود خوبی بدست میآورد؛ اما در نهایت دارایی مورد نظر بازدهی مد نظر او را نمیدهد و شخص تریدر ضرر میکند.
همانطور که از نام آن پیداست، تله گاوی، یک تریدر گاوی (کسی که معتقد است بازار صعودی خواهد شد) را به دام میاندازد. تریدر گاوی تصور میکند قیمت دارایی مورد نظر ارزان است، در نتیجه آن را خریداری میکند تا در بازار صعودی دچار افزایش قیمت شود. در صورتی که این افزایش موقتی بوده و مدتی بعد قیمت دارایی کاهش شدیدی را تجربه خواهد کرد. تله گاوی عمدتا در نتیجه بازار غیر قابل پیش بینی و نوسانات آن اتفاق میافتد.
الگوی ویپساو (Whipsaw)
الگوی ویپساو (Whipsaw) یک الگوی حرکتی در بازار فارکس است. بر اساس این الگو در یک زمان خاص قیمت دارایی مورد نظر در یک جهت حرکت کرده اما بعد از آن با تغییر مسیر ناگهانی در جهت مخالف حرکت میکند. دو نوع الگوی ویپساو وجود دارد:
- در نوع اول یک حرکت رو به بالا در قیمت دارایی مورد نظر اتفاق میافتد، پس از آن، این افزایش قیمت با یک حرکت شدید رو به پایین دنبال میشود و باعث افت قیمت دارایی نسبت به قیمتی که هنگام خرید داشته، میشود.
- نوع دوم زمانی اتفاق میافتد که قیمت دارایی مورد نظر برای مدت کوتاهی با کاهش روبرو شود. سپس به طور ناگهانی حرکت صعودی داشته باشد و نسبت به قیمت اولیه دارایی، افزایش قیمت داشته و تریدر سود میکند.
عملکرد تله گاوی به چه صورت است؟
تله گاوی یا بول ترپ، توسط مفهوم خرید به قیمت کمتر و فروش به قیمت بیشتر هدایت میشود. قیمت پایین یک دارایی سرمایه گذاران را تشویق به خرید میکند. استراتژی آنها این است که حجم زیادی از سرمایه گذاران مشتاق خرید شوند، تا از این طریق قیمت دارایی افزایش پیدا کند.
با این حال، سرمایه گذارانی که دارایی را برای مدتی نگهداری کردهاند، از این فرصت برای فروش در روند صعودی استفاده میکنند. وقتی آنها داراییهای خود را میفروشند قیمت دارایی کاهش پیدا میکند. قیمت دارایی آنطور که خریداران پیش بینی کرده بودند، باز نمیگردند و قیمت افزایش پیدا نمیکند. این موضوع باعث میشود کسانی که با قیمت پایین تری خرید کرده بودند دچار ضرر شوند.
تله گاوی چیست و چه تفاوتی با تله خرسی دارد؟
اگر بخواهیم تله گاوی را از نظر روانشناسی بررسی کنیم، این تله زمانی رخ میدهد که پس از شکست رو به بالا، ناحیه مقاومت خریداران نتوانند با قدرت از روند صعودی حمایت کنند. در چنین شرایطی فروشندگان با دیدن واگرایی از فرصت استفاده میکنند و داراییهای خود را میفروشند. قیمت نیز به مقاومت قبلی پولبک میزند و آن مقاومت را رو به پایین میشکند. این موضوع حد ضررهای خریداران را فعال کرده و باعث افت شدید قیمت میشود.
تفاوت بین تله گاوی و تله خرسی
همانطور که پیش از این اشاره شد، در مقابل تله گاوی، تله خرسی قرار دارد که به حالتی گفته میشود که در یک روند صعودی، قیمتها مدتی نزولی شده و سپس دوباره به روند صعودی اصلی خود باز میگردند. رکود موقت یک دارایی را با اصطلاح تله خرسی توصیف میکنند. خرسها با پیش بینی ادامه روند نزولی، با کاهش قیمت دارایی، داریی خود را میفروشند. در این حالت، زمانی که روند تغییر جهت میدهد و به سمت بالا حرکت میکند، پول خود را از دست میدهند.
جمع بندی
سرمایه گذاران باید این الگوها را بشناسند و قبل از هر اقدامی درباره آنها مطالعه و تحقیق انجام دهند. این مطالعات باید فراتر از از تجزیه و تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت، الگوها، شاخصهای تکنیکال و فعالیت بازار باشد.
بررسی دقیق و کافی راهی برای جلوگیری از افتادن سرمایه گذار در تله قیمتی است. با تجزیه و تحلیل احزاب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و حقوقی، یک سرمایهگذار بهتر میتواند خود را مجهز کند تا از این طریق بتواند تعیین کند که آیا معامله درستی بر روی دارایی مورد نظر خود انجام میدهد یا خود را گرفتار تله قیمتی خواهد کرد.
به صورت کلی تریدر برای اینکه گرفتار تله گاوی نشود، باید منتظر تأییدیههای محکمی باشد. در صورتی که تاییدیههای مد نظر خود را گرفت سپس وارد معامله شده یا حد ضررهای بسیار نزدیک به خط حمایتی و کمی پایینتر از آن تنظیم کند.
تریگر و کاربرد آن در پرایس اکشن چیست ؟
تریگر “Trigger” یک واژه انگلیسی به معنای “ماشه” است که کاربرد بسیار مهمی در تحلیل تکنیکال دارد. اگر در معامله گری تازه کار هستید، به احتمال زیاد به دفعات از تریگر استفاده کرده اید، اما بدون اینکه دقیقا معنا و نام آن را بدانید! بنابراین توصیه می کنیم در این مقاله با ما همراه باشید تا بدانید، تریگر و کاربرد آن در پرایس اکشن چیست ؟
تریگر چیست؟
همانطور که گفتیم تریگر در لغت به معنای ماشه تلقی می شود، اما در معامله گری خط تریگر به لحظه ای اطلاق می شود که در آن شما می بایست تصمیم به خروج یا ورود از یک سهم بگیرید. بنابراین Trigger در واقع یک استراتژی معاملاتی است که در آن از دو اندیکاتور بهره گرفته می شود تا بتوان از این طریق فرصت های معاملاتی مناسب را دریافت کرد.
در مفهموم ساده تر: تریگر در واقع خط شرطی است برای ورود اصول Hedging چیست؟ یا خروج به یک معامله.
در معاملات بورسی، تحلیل این خط یکی از نکات اساسی محسوب می شود، در این راستا معامله گر حرفه ای تر وارد بازار می شود که بتواند با نسبت به ورود و یا خروج از سهم، تحلیل های منطقی تر و مناسب تری داشته باشد.
مزایای استفاده از خط تریگر چیست؟
استفاده از خط تریگر به ما کمک می کند تا بتوانیم برگشت های زودهنگام روند معامله را شناسایی نماییم؛ بنابراین استفاده از آن روش بسیار مناسبی است، جهت پیش بردن معاملات کوتاه مدت.
خط تریگر از میانگین متحرک 9 دوره ای استفاده می نماید، بر همین اساس به سرعت به تغییرات قیمت واکنش نشان می دهد، این امر باعث می شود تا تاخیری بودن اندیکاتور تا حد زیادی جبران شود.
مهم ترین مزایای تریگر در معاملات:
- القا قدرت تصمیم گیری به معامله گر و کاهش ریسک:
این خط به ما کمک می کند تا بتوانیم در لحظه تصمیم بگیریم که آیا برای خرید یا فروش یک سهم واکنش نشان دهیم یا خیر؟ بنابراین از این طریق در تریگر پوینت، میزان ریسک به حداقل خود می رسد که در نتیجه آن معامله ریسک کمی دارد اما با بازدهی مناسب.
- افزایش میران سوددهی در معامله:
همانطور که پیش تر نیز به آن اشاره کردیم، خط ترید یک نقطه امن است برای خرید و فروش یک سهام، بنابراین در اغلب موارد در افزایش سود دهی یک معامله این خط نقش بسزایی دارد.
- تعیین خط روند در سهام:
با استفاده از ابزارهای تکنیکال، تریگر می تواند خط روند را تعیین کند و به نسبت آن تصمیم گیری بهتری برای خرید، فروش و یا حتی نگهداری یک سهم داشته باشد.
معرفی انواع تریگرهای ورود :
در ابتدا باید بدانید که تریگر در تحلیلات تکنیکال محدود به یک مورد نیست و انواع مختلفی دارد. هر یک از این تریگرها یک نقش به خصوص را در راستای شناخت و تحلیل صحیح معامله ایفا می کنند. داشتن شناخت کامل و درست از تریگر به معامله گر کمک می کند تا مطمئن و منطقی تر عمل کند. در ادامه انواع تریگرهای ورود در معامله را معرفی و بررسی می کنیم:
1-تریگرهای کندلی:
با استفاده از این نوع تریگر ها باید به کمک کندل های قیمتی، تصمیم به نگهداری، خرید یا فروش سهم گرفته شود.با این حال در استفاده از این تریگر ورود شما باید کمی صبر کنید و ببنید که آیا روند نزولی شکل می گیرد یا خیر.
تریگر کندلی می تواند نقطه حمایتی در یک معامله را محاسبه کند تا ما با استفاده از آن بتوانیم استراتژی معاملاتی خود را تعیین نماییم.
2-تریگرهای شکستی:
در تحلیل های تکنیکال، شکست خط روند یکی از مهم ترین نقاط برای ورود است. معامله گران برای این امر اغلب در تایم فریم های پایین منتظر رسیدن قیمت سهم به انتهای خط نزولی اند و در زمانی که این خط روند صعودی و رو به بالا را می شکند، فرصت را برای ورود به سهام مناسب می بینند.
در واقع آن ها در زمان تریگر شکست قرار می گیرند که این خط و زمان نشان دهنده روند نزولی در سهم است؛ توجه داشته باشید تریگر پوینت ها در لحظه تشکیل می شوند که این باعث اصول Hedging چیست؟ می شود، سهم از حالت نزولی خارج و روند رو به بالا را تجربه کند.
3-تریگرهای مبتنی بر الگوها:
در تحلیل های تکنیکال استفاده از برخی از الگوها که سبب تعیین نفطه تریگر می شود بسیار رایج است، در واقع از این نقاط می توان ورود به یک سهم را بهینه سازی کرد. بررسی الگوهای قیمتی مثل الگوی مثلث، پرچم و .. در تریگر پوینت بسیار مهم است.
یکی از رایج ترین و پرکاربرد ترین تریگردها، زمانی است که الگوی مثلثی در سهم ایجاد می شود و بعد از مدت ها آن می خواهد از مثلث خود خارج گردد. در این زمان است که یک نوع تریگر ایجاد می شود.
4-تریگر پولبکی:
پولبک در نظر، بسیاری از معامله گران یک مورد جذاب است است. در این نوع نسبت ریسک به بازدهی اهمیت ویژه ای دارد. تریگر پولبکی در واقع نقطه ای است که شما در آن ریسک کم تری می کنید اما در ازای آن سود دهی بالایی دریافت می کنید.
پولبک، اغلب زمانی رخ می دهد که بازار در کف یا مقاومت قیمت قرار دارد. در این راستا برای معامله گر حرفه ای و موفق بهتر است تا زمان روند مشخص سهام صبر کند. زمانی که سهمی مقاومت قیمتی خود را پشت سر می گذارد و در معامله بعدی دوباره به همان سطح باز می گردد اصطلاحا پولبک رخ می دهد. در این زمان تحلیلگران انتظار دارند تا سهم وارد مرحله صعودی خود شود.
تریگرهای مبتنی بر ابزار تکنیکالی
همان طور که عنوان شد، در تعیین نقطه تریگر در تحلیل های تکنیکال، استفاده از ابزارها و الگوها بسیار مهم است.
به عنوان نمونه، اندیکاتورهای یکی از مهم ترین این ابزار در تحلیل های تکنیکال محسوب می شوند. به کارگیری از اندیکاتورها جهت تعیین تریگر پوینت، می تواند به ما کمک کند تا خرید و فروش موفق تری را داشته باشیم به شرطی که بتوانیم تحلیل درستی از روند بازار داشته باشیم.
آیا تریگر ها محدود به زمان ورود به معامله هستند؟
یک تفرکر غلط که در رابطه با تریگرها وجود دارد همین مسئله است، چرا که بسیاری از معامله گران بر این باورند که استفاده از این گزینه تنها برای فرآیند ورود به معامله است! اما همانطور که طبق توضیحات مشخص است، تریگر در ورود و خروج از معامله کاربرد دارد و صرفا برای زمان ورود از آن نباید استفاده کرد.
در اصل، شما به عنوان یک معامله گر حرفه ای در بازار باید مجموعه ای مشخص از قوانین برای تمامی اقدامات خود داشته باشید، چرا که ممکن است بعد از ورود به معامله در بهترین سطح ها، روند قیمت پس از مدتی برعکس شود و این امر یک معامله سود آور را به زیان تبدیل کند.
لذا ما به این نتیجه می رسیم که شما می بایست برای خروج از معامله نیز تریگر های مشخصی داشته باشید.
معرفی تریگر پرایساکشن
همانطور که می دانید، پرایس اکشن یک استراتژی به خصوص برای حدس و پیش بینی شرایط و روند بازار سرمایه است که در واقع شامل تجزیه و تحلیل حرکت قیمتی در طول زمان می شود. از این روش بسیاری از معامله گران خرد و کلان در انجام خرید و فروش های خود بهره می برند.
اگر بخواهیم توضیح ساده تری از مفهوم تریگر و کاربرد آن در پرایس اکشن چیست بدهیم، باید بگوییم پرایس اکشن در تحلیل ها چگونگی تغییرات قیمت را نشان می دهد.
در واقع باید بدانید هر چیزی که در بازار آزاد خرید و فروش می شود یک پرایس اکشن ایجاد می نماید.
یکی از بهترین قسمتهای مربوط به پرایساکشن این است که از مهمترین روشهای ممکن، برای انجام آنالیز تکنیکالی بر پایه قیمت میباشد. در تریگر پرایس اکشن، معامله کردن بدون اندیکاتورها و فقط بر اساس ارزیابی شاخص قیمتی و تغییرات قیمتی صورت میپذیرد. با این حساب، معاملهگران بازار، ریسک تأخیر و کندی که در بیشتر ابزارهای تکنیکالی وجود دارد را حذف میکنند.
استفاده از trigger چه محدودیت هایی دارد؟
در برخی مواقع، همچون زمانی که بازار در وضعیت اصلاحی است، خط تریگر مک دی را در فاصله کوتاهی رو به بالا و پایین قطع می کند. بدین صورت، در نمودار سیگنال های خرید و فروش متعددی تشکیل می شود، بنابراین بهتر است تا معامله گران برای جلوگیری از تشکیل این حالت از اندیکاتورهایی استفاده کنند که سیگنال خط تریگر را تایید نماید.
برای درک بهتر موضوع: تصور کنید زمانی که مک دی خط trigger را به سمت بالا قطع می کند، در این زمان شاخص بازار باید نشان دهنده میزان بالا فشار فروش باشد؛ یا مثلا اگر در تحلیل از اسلاتور استوکستیک استفاده می نمایید، باید خط K بالاتر از خط D قرار بگیرد، این حالت تنها باید پیش از اینکه مک دی ، تریگر را به سمت بالا قطع کند، اتفاق افتد.
نکته مهمی که در استفاده از این خط وجود دارد این است که در یک معامله همیشه در کنار آن به دنبال شواهدی باشیم که این سیگنال به دست آمده را تائید کند؛ چرا که تائید سیگنال بسیار برای ما حائز اهمیت است و در صورت عدم توجه به آن ممکن است، در طی روز چندین مرتبه سیگنا های فروش و خرید تشکیل شود، اما این مسئله نماینگر این نیست که ما باید معامله را انجام دهیم! پس به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشید..
حالا چگونه سیگنال به دست آمده را تایید کنیم؟
روش های زیر مواردی هستند که شما می توانید با استفاده از آنها این امر را انجام دهید:
- به قیمت پایانی در نمودار توجه کنید. منظور این است که بررسی کنید ببینید آیا خریدی که انجام داده اید، بالای خط تریگر بسته شده است، یا خیر؟ اگر خرید شما زیر خط بود، آنگاه این مورد در روز بعد بالاتر از تریگر بسته شود.
- از سایر نشانه ها برای تائید استفاده کنید؛ مثلا دقت کنید که آیا فقط یک پولبک در این روند شکل گرفته است یا بیشتر؟ آیا در نمودار الگوی دیگری در حال شکل گیری است یا خیر؟ با بررسی این موارد می توانید سیگنال دریافتی را راحت تر تائید کنید.
- به قیمت های پایانی که در روز بعد از خرید بسته می شود دقت کنید. ببینید آیا این قیمت ها بالا تر از خط تریگر قرار دارند یا روند همچنان نزولی است؟!
نتیجه گیری:
طبق آن چیزی که تا به اینجا گفته شد، تریگر در تحلیل تکنیکال از امکانات مهم و ویژهای برای معاملات سهام برخوردار است. تریگر، نقاط مهم سهم برای ورود و خروج را مشخص میکند و از آن برای انجام معاملات استفادههای زیادی میشود.
در این مقاله به طور کامل توضیح دادیم که تریگر و کاربرد آن در پرایس اکشن چیست ، امیدواریم بتوانید با استفاده از مطالب عنوان شده پاسخ مناسبی برای سوالات خود در این زمینه بیابید. با این حال چنانچه در رابطه با تریگر ها و استفاده از آن در استراتژی پرایس اکشن نیاز به راهنمایی بیشتری داشتید با ما در ارتباط باشید..
دیدگاه شما