فرمول سه گانه ثروتمند شدن


ما در دنیایی زندگی می کنیم که مزرعه ای یا آزمایشگاهی بیشتر نیست. ولی برخی این دنیا را محل جمع کردن مال و ثروت می دانند و به خیال خود اینجا، سرای باقی است. آنها خدا پرستی را رهاکرده و به دنیا پرستی روی آورده اند. در حدیثی فرمول جمع کردن دنیا بیان شده است .

در حدیثی امام رضا(علیه السلام) فرمول جمع کردن مال دنیا را بیان کرده اند، ایشان فرمودند: « لَا یَجْتَمِعُ الْمَالُ إِلَّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِیدٍ وَ أَمَلٍ طَوِیلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِیعَةِ الرَّحِمِ وَ إِیثَارِ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ؛ هرگز مال و ثروت، جمع و اندوخته نمی گردد مگر با پنج خصلت: بخل شدید، آرزوی دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم و برگزیدن دنیا بر آخرت.» (شیخ صدوق، ج1، ص282)
این حدیث می تواند فرمول دنیا طلبی و دنیاپرستی نام بگیرد. فرمولی برای زر اندوزی، دنیاطلبی و جمع کردن دنیا؛ اما باید ببینیم که آیا افرادی با این خصوصیات؛ روی آرامش را خواهند دید؟ آیا جمع کردن ثروت هدف زندگی است؟ باید ببینیم که دنیا ارزشش را دارد تا با آخرت معاوضه شود یا نه؟

یک فرمول پنج گانه برای دنیاپرستی

خداوند در این آیه، بخیل را در زمره کافران قرار داده است؛ چرا که کافر حقیقت را کتمان و پنهان کرده و از آن پیروی نمی کند. بخیل نیز نعمتی را که خدا در اختیار او قرار داده می پوشاند، کتمان کرده و از آن به دیگران نمی بخشد. خودش نیز در انجام واجبات مالی اش کم می گذارد و وظایف دینی از جمله خمس و زکات و پرداخت کفارات و نذرها را پشت گوش می اندازد. مطمئناً چنین کسی ایمانی درست ندارد و جایگاه او در آخرت جز جهنم نیست.

1- بخل
بخیل کسی است که نیازهای اطرافیان، دوستان، خانواده و حتی خود را نمی بیند. گرسنه است اما غذایی نمی خَرد. به وسیله ای نیاز دارد، اما برای تهیه آن پولی خرج نمی کند تا از سرمایه اش کم نشود. بخیل پول را برای پول می خواهد نه برای خدمت و نه برای خرج کردن. بخیل، پول پرستی واقعی است.
آنقدر صفت بخل زشت و زننده است که خداوند با تمام رحمتی که دارد؛ اعلام کرده فرد بخیل را دوست ندارد و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَیَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا (نساء/36 و 37) كه خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى دارد؛ همان كسانى كه بخل مى ورزند و مردم را به بخل وادار مى سازد و آنچه را خداوند از فضل خویش به آنها ارزانى داشته، پوشیده مى دارند و براى كافران عذابى خواركننده آماده كرده ایم.»
خداوند در این آیه، بخیل را در زمره کافران قرار داده است؛ چرا که کافر حقیقت را کتمان و پنهان کرده و از آن پیروی نمی کند. بخیل نیز نعمتی را که خدا در اختیار او قرار داده می پوشاند، کتمان کرده و از آن به دیگران نمی بخشد. خودش نیز در انجام واجبات مالی اش کم می گذارد و وظایف دینی از جمله خمس و زکات و پرداخت کفارات و نذرها را پشت گوش می اندازد. مطمئناً چنین کسی ایمانی درست ندارد و جایگاه او در آخرت جز جهنم نیست.

2- آرزوهای بلند
امید داشتن و آرزو کردن از صفت های خوب و نعمت های الهی است اما اگر انسان در آرزوهای مادی و دنیایی اش پا را فراتر از نیاز و حدّش بگذارد؛ نتیجه ای جز فدا کردن آخرت ندارد. مادیات در دنیا ابزارهایی هستند تا انسان در سایه آرامش و آسایش به وظیفه بندگی اش بپردازد و عبودیت را فراموش نکند؛ ولی آرزو های بلند و بلندپروازی های غیر ضروری، انسان را از بندگی خدا غافل می کند.
خداوند یکی از عوامل غفلترا آرزوهای بلند دانسته، غفلتی که تبلیغ و هدایت های پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را بی اثر می کند و پیامبر، ناچار باید چنین افرادی را رها کند: « ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (حجر/3)؛ بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند پس به زودى خواهند دانست.»

3- حرص و طمع
حرص بدنیا بزرگترین عامل از دست رفتن آسایش و آرامش در دنیا است. عاملی که همیشه امکانات موجود را کوچک بر شمرده و به جای استفاده درست از این امکانات، انسان را به دنبال جمع کردن امکانات دیگری می فرستد. حریص هیچگاه رنگ و بوی آرامش و راحتی را نخواهد دید و چه بسا جانش را به خاطر حرص و طمع از دست بدهد.
به تعبیر قرآنی انسان طمع کار و حریص از اموال خوبی برخوردار است، نیازهای دنیایی اش تأمین است اما باز حرص و طمع می ورزد. خداوند اینچنین فردی را دشمنی از دشمنان خود برشمرده و فرموده است: « وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا وَبَنِینَ شُهُودًا وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا(مدثر/ 16- 12)؛ و برایش ثروت گسترده و فراوان قرار دادم، و فرزندانی که نزدش حاضرند، و وسائل زندگی را از هر نظر برای وی فراهم ساختم. حاشا، كه او به آیات ما ستیزه جو است .»

خداوند یکی از عوامل غفلت را آرزوهای بلند دانسته، غفلتی که تبلیغ و هدایت های پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را بی اثر می کند و پیامبر، ناچار باید چنین افرادی را رها کند: « ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (حجر/3)؛ بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند پس به زودى خواهند دانست.»

5 - قطع رحم
دنیاپرست وقتی برای صله رحم ندارد و حتی از آن فراری است. چنین فردی می ترسد مبادا در دید و بازدیدها از مشکلات دیگران با خبر شود و مجبور شود قدری از اموالش را صرف باز کردن گرهی از مشکلات دیگران کند. آنها فکر می کنند از قطع رحم سود می برند اما خداوند این گروه را از جمله زیان کاران برشمرده است: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(بقره/37) پیمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، می شكنند، و پیوندهائی را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع می نمایند، و در جهان فساد می كنند، اینها زیانكارانند.»

6 -تقابل آخرت و دنیاپرستی
فرهنگ دینی به هیچ عنوان نادیده گرفتن دنیا را نمی پسندد. حتی در دعاها نیز دنیا جایگاه خویش را دارد و طلب دنیا فراموش نشده است. از این رو به سفارش قرآن در دعاهایمان، خیر و خوشی دنیا و آخرت را باهم از خدا می خواهیم و می گوییم: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»(بقره/201)
دنیاپرستی به معنای نابود کردن آخرت برای دنیاست. دنیا هر اندازه که برای فرد طولانی باشد، پایان یافتنی است و راضی شدن به دنیا در مقابل آخرت و انجام گناه برای کسب ثروت دنیوی، بدترین تجارت و خسارتی جبران نشدنی است. زیرا دنیا در مقایسه با آخرت کالایی اندک است.
«أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ(توبه/37) آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش كرده اید؛ متاع زندگی آخرت در برابر آخرت جز اندكى نیست.»

کلام آخر

امام رضا(علیه السلام) در این حدیث نورانی پنج کار را سبب جمع کردن دنیا برشمرده اند. پنج کاری که حرام است و آسایش و آرامش دنیوی را نیز از انسان می گیرد. اگر افراد تعریفی درست از دنیا داشته باشند؛ می دانند که دنیا محل عبور و امتحان است و نه مکان ثروت اندوزی. پس با در نظر گرفتن این حدیث و شرح قرآنی آن، خود را می توانیم از دنیاپرستی دور نگاه داریم.

فرمول‌بندی دهک‌های طبقاتی ایران براساس چه معیارهایی است؟

دهک‌های بالا. دهک‌های پایین. دهک میانی. این کلمات را بارها و بارها از دهان مدیران اقتصادی ایران شنیده‌اید اما آیا شما می‌دانید که در کدام دهک و طبقه مالی قرار دارید؟ آخرین فرمول دسته‌بندی دهک‌ها مربوط به‌ سال۹۶ است و براساس شاخص درآمد تعیین شده است.

فرمول‌بندی دهک‌های طبقاتی ایران براساس چه معیارهایی است؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، این دهک‌ها را مرکز آمار ایران تعیین کرده است و از آن‌جا که این آمارها به سرعت به‌روز نمی‌شوند، احتمالا شما بدون احتساب تورم دورقمی و جهش قیمت‌ها در دو‌سال اخیر، به دهک‌های ثروتمند صعود کرده باشید! اما واقعیت آن است که احتمالا فقیرتر شده‌اید. بهاءالدین‌ هاشمی، اقتصاددان که معتقد است وضع درآمدی جامعه طی دو‌سال گذشته کاملا دوقطبی شده است، در این‌باره می‌گوید: «رشد تورم و شکاف درآمدی موجب شده که دهک‌های متوسط درآمدی (دهک‌های ٤، ٥ و ٦ و ٧) از بین برود و اگر چاره‌ای برای این مشکل اندیشیده نشود، در سال‌های آینده ناهنجاری‌های اجتماعی بیشتر و بیشتر می‌شود.

به گفته او، آمارهای اعلامی از طرف بانک مرکزی نشان می‌دهد که ٧٠‌درصد سپرده‌های بانکی متعلق به یک‌میلیون و ٦٠٠‌هزار نفر یا همان ٢‌درصد جامعه است و ٧٨‌میلیون و ٤٠٠‌هزار نفر دیگر تنها ٣٠‌درصد سپرده‌های بانکی را دارند. این آمارها به خوبی شکاف درآمدی و دوقطبی‌‌شدن اقتصاد ایران را نشان می‌دهد.

او می‌گوید: «براساس بررسی‌های انجام‌شده، حداقل هزینه معیشت خانوار ماهانه چیزی حدود ٤‌میلیون تومان است؛ بنابراین خانوارهایی که درآمد سرانه آنها کمتر از این میزان باشد فرمول سه گانه ثروتمند شدن را می‌توان دهک‌های پایین درآمدی یعنی دهک‌های ٤،٣،٢،١ دانست. خانوارهایی با درآمدسرانه ٤ تا ١٠‌میلیون تومان را می‌توان طبقه متوسط جامعه (دهک‌های ٤ تا ٧ ) و کسانی که درآمد بالای ١٠‌میلیون تومان در ماه دارند را می‌توان دهک‌های بالای درآمدی دانست.

٢٣ تا ٤٠‌درصد مردم زیر خط فقر مطلق

هنوز آمارهای رسمی‌ سال ٩٧ و ٩٨ در دسترس نیست، اما وزارت امور اقتصادی و دارایی پیش‌بینی کرده ضریب جینی در ‌سال ۹۷ به میزان ٠١٢٣/٠ واحد نسبت به ‌سال قبل افزایش یافته و معادل ٤١٣١/٠ واحد خواهد شد. این روند افزایشی در ‌سال ٩٨ هم ادامه خواهد یافت. گزارش ‌سال ٩٦ می‌گوید، ضریب جینی در این‌ سال با اندکی بهبود از

٤٠٤٥ /٠ واحد در‌ سال ۹۵ به ٤٠٠٨ /٠ واحد در‌ سال ۹۶ رسیده بود و حالا گزارش‌ها حاکی از افزایش این شاخص است. جزییات آماری بیشتری از این شاخص در دسترس نیست و آن‌چه وزارت امور اقتصادی و دارایی منتشر کرده، در حد همین چند عدد است. این آمار زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که آن را در کنار گزارش اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس قرار دهیم. گزارشی که نشان می‌داد «در ‌سال ٩٦، حدود ١٦‌درصد از جمعیت کشور در زیر خط فقر مطلق قرار داشته و در سال ٩٧ با سناریوهای مختلف برای وضع درآمدی خانوار، ٢٣ تا ٤٠‌درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق رفته‌اند» آماری که نشان می‌داد‌ درصد جمعیت زیر خط فرمول سه گانه ثروتمند شدن فقر مطلق در‌ سال ٩٧ نسبت به ‌سال ٩٦، در سناریوی خوشبینانه ٥/١ برابر و در سناریوی بدبینانه ٥/٢ برابر شده است. گزارش وزارت امور اقتصادی و دارایی می‌گوید، شکاف درآمدی بیشتر شده و قرارگرفتن آن در کنار گزارش مرکز پژوهش‌ها نشان می‌دهد در یکی‌ دو‌سال اخیر، شرایط طبقات پایین جامعه بدتر شده. به عبارتی، در یکی ‌دو‌سال گذشته فقرا در ایران فقیرتر شده‌اند.

پولدارها و فقرا چقدر خرج کردند؟

رتبه‌بندی خانوارها به شکل گروه‌های هزینه‌ای به این صورت است که هزینه‌های سالانه دهک اول کمتر از ۷٫۵‌میلیون تومان، دهک دوم بین ۷٫۵ تا ۱۰‌میلیون تومان، دهک سوم ۱۰ تا ۱۲‌میلیون تومان، دهک چهارم ۱۲ تا ۱۶٫۵‌میلیون تومان، دهک پنجم ۱۶٫۵ تا ۱۹٫۵‌میلیون تومان، دهک ششم ۱۹٫۵ تا ۲۷‌میلیون تومان، دهک هفتم ۲۷ تا ۳۶‌میلیون تومان، دهک هشتم ۳۶ تا ۴۸‌میلیون تومان، دهک نهم ۴۸ تا ۶۰‌میلیون تومان و دهک دهم بیشتر از ۶۰‌میلیون تومان است. بر اساس این آمار در ‌سال ۱۳۹۶ ثروتمندترین گروه درآمدی جامعه سالانه بیش از ۶۰‌میلیون تومان و کم‌درآمدترین گروه کمتر از ۷٫۵‌میلیون تومان در یک‌ سال هزینه کردند. به آن معنا که ثروتمندان در آخرین ‌سال آماری (٩٦) حداقل ٥٢,٥‌میلیون تومان بیشتر از فقرا هزینه کردند.

بر اساس آمارهای مرکز آمار در ‌سال ۱۳۹۶ خانوار‌ متعلق به دهک‌های پایین جامعه در طول یک‌ سال کمتر از ۱۰‌میلیون تومان و خانوار متعلق به دهک‌های بالای جامعه بیشتر از ۴۸‌میلیون تومان هزینه اعم از خوراکی و غیر خوراکی داشته‌اند.

یارانه به ثروتمندها

اما در حالی هزینه ماهانه دهک‌های بالای درآمدی حدود ٨برابر دهک‌های پایین است که نگاهی به آمارها نشان می‌دهد برخلاف آن‌چه ادعا می‌شود حمایت‌های دولت از ثروتمندها بیشتر از فقراست. یارانه‌ها ظاهرا اعطا می‌شوند که فقر مطلق از بین برود یا حداقل، فاصله افراد از خط فقر مطلق کاسته شود؛ اما در عمل با وجود اعطای یارانه‌های حجیم در حوزه‌های مختلف، چنین اتفاقی نه در شاخص‌های اقتصاد کلان (ضریب جینی) رخ داده است و نه دهک‌ها نزدیکی‌شان به یکدیگر را حس کرده‌اند. از این‌ رو تداوم استفاده از این ابزار پرهزینه براساس شیوه‌ای که تاکنون عمل شده، دلیل واضحی ندارد. بررسی‌های یک پژوهش در سازمان برنامه و بودجه حاکی از آن است که مجموع یارانه‌های آشکار و پنهان در اقتصاد کشور به حدود ۹۰۰‌هزار‌میلیارد تومان می‌رسد و سهم دهک‌های پردرآمد در بهره‌مندی از یارانه‌ها بسیار بیشتر از سهم دهک‌های کم‌درآمد است. این موضوع در حالی است که اکثر یارانه‌های اعطایی با هدف حمایت از اقشار ضعیف و آسیب‌دیده تخصیص می‌یابد؛ اما نتایج این پژوهش حکایت از ناکارایی تخصیص یارانه‌ها دارد. در این پژوهش یارانه‌ها در سه بخش بودجه‌ای، فرابودجه‌ای و یارانه پنهان بررسی شده و نشان می‌دهد که سهم هر ایرانی از یارانه‌ها در ‌سال حدود یازده‌میلیون تومان است. مطابق این بررسی‌ها، سهم سه دهک پردرآمد از یارانه پنهان مستقیم هفت برابر سه دهک کم‌درآمد است. همچنین براساس یافته‌های این گزارش، میزان بهره‌مندی دهک‌های بالای درآمدی از یارانه پنهان، گاز، برق و بنزین ۲۳ برابر دهک‌های پایین درآمدی است. اعدادی که از نگاه این گزارش، گواه بر توزیع ناعادلانه یارانه‌ها در بخش انرژی، کالاهای اساسی و دارو است. این گزارش معتقد است که می‌توان بدون صرف منابع جدید و به کمک یک نظام بازتوزیع کارآمد، جریان یارانه‌ها را به سمت فرمول سه گانه ثروتمند شدن فرمول سه گانه ثروتمند شدن دهک‌های پایین درآمدی تغییر داد.

بالارفتن نرخ تورم شرایط را بدتر کرده است

آیا افزایش نرخ تورم متهم اصلی افزایش شکاف درآمدی در جامعه است؟ پازوکی در پاسخ به این سوال می‌گوید که اگر چه رابطه مثبتی بین تورم و ضریب جینی به‌ عنوان شاخص نابرابری وجود دارد، اما نرخ رشد اقتصادی در ایجاد نابرابری و کاهش رفاه در جامعه موثرتر است. این استاد اقتصاد می‌گوید که با بهبود وضع نرخ رشد اقتصادی، می‌توان امید به اشتغالزایی و افزایش درآمد خانوارها داشت و با افزایش درآمد، وضع ضریب جینی در جامعه بهتر می‌شود.

در عین حال با وجود این‌که به‌ طور یقین میزان درآمد در دهک‌های درآمدی به‌خصوص در دهک‌های بالا می‌تواند چند ١٠ برابر رقم ٤٠ میلیونی مرکز آمار باشد اما با استناد به همین آمار نیز قابل توجه است که این تفاوت درآمدی بین دهک‌ها درحالی رقم می‌خورد که بیش از سه‌ سال است که ثروتمند‌ترین و فقیرترین دهک درآمدی کشور به میزان یکسان ٤٥‌هزار و ٥٠٠ تومان یارانه و کمک دولتی دریافت می‌کنند.

موفقیت چیست ؟ تعریف موفقیت + راه‌های موفق شدن

تعریف موفقیت

قبل از اینکه به سراغ اصل مطلب برویم از شما می‌خواهیم از دید خودتان موفقیت را در یک جمله تعریف کنید. بی‌شک تعریف موفقیت برای همه‌ ما یکسان نخواهد بود؛ چرا که موفقیت در نظر هر فردی، یک تعبیر متفاوت دارد.

هر کدام از ما موفقیت را در یک موضوع می‌بینیم و برای رسیدن به اهداف مد نظر خود، یکی از مسیر‌های پیش روی‌ را انتخاب می‌کنیم.

درست است که موفقیت و مسیر موفقیت برای هر کدام از ما یکسان و یک شکل نیست، اما فرمول موفقیت برای همه یکسان است. تلاش و پشتکار، افکار مثبت، امید و امیدواری فرمول‌های اصلی موفقیت هستند.

در ادامه‌ این مقاله از ایده آل مگ قصد داریم موفقیت در زندگی را از جنبه‌های مختلف تعریف فرمول سه گانه ثروتمند شدن کنیم. از شما دعوت می‌کنیم تا پایان مطلب ما را همراهی کنید.

موفقیت چیست؟

موفقیت برای هر کس یک تعریف خاص دارد، هر فرد با توجه به روحیات و خلقیات خود هدفی را به عنوان ارزش زندگی شخصی در نظر می‌گیرد. بر حسب میزانی که آن هدف محقق شود، درجه‌ای از موفقیت را برای خود تعیین می‌کند.

تعریف درست موفیت

برای مثال موفقیت برای کسی در پولدار شدن، برای دیگری در داشتن ماشین مدل بالا و وسایل فرمول سه گانه ثروتمند شدن برند یا در شخصی، موفقیت در رسیدن به درجه‌ای از علم و دانش تعریف می‌شود.

در مجموع موفقیت و احساس رضایت و خوشبختی در هر کس متفاوت است. با توجه به این موضوع ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم یک جمله را برای تعریف موفقیت بیان و حتی مشخص کنیم.

اما به طور کلی اگر بخواهیم تعریفی از موفقیت داشته باشیم، باید بالقوه کردن و شکوفا کردن استعدادهای درونی که در نهایت منجر به بهتر شدن زندگی ما و اطرافیان می‌شود را موفقیت نامگذاری کنیم.

تعریف علمی موفقیت

تعریف علمی موفقیت به این صورت است: «افراد با طی کردن یک روند دائمی، زندگی ایده‌آلی برای خود می‌سازند. این روند دائمی باعث تکامل انسان می‌شود. رسیدن به زندگی ایده‌آل و تکامل، همان موفقیت است.»

تعریف واقعی موفقیت

همانطور که قبلا هم اشاره کردیم تعریف موفقیت برای هر کس منحصر به فرد است. موفقیت، احساس رضایت و خرسندی در هر کسی متفاوت است، اما اگر بخواهیم به تعریف جامع موفقیت بپردازیم، باید بگوییم مفهوم اصلی موفقیت در داشتن آرامش روحی، احساس خوشبختی، خوش‌خلقی، صبر، درک و درایت، آسیب نرساندن و البته آسیب ندیدن تعبیر می‌شود.

تعریف موفقیت در روانشناسی

همه‌ی ما می‌دانیم موفقیت یک شبه به دست نمی‌آید. براستی برای فتح قله‌های موفقیت باید صبور بود، چرا که عجول بودن ممکن استف باعث شکست بزرگ و غیرقابل جبران شما شود.

تعریف موفقیت در روانشناسی از زبان مایا آنجلو (شاعر و نویسنده سرشناس آمریکایی) بیان می‌شود، مایا معتقد است؛ موفقیت تنها با دوست داشتن خود، دوست داشتن هدفی که دنبال می‌کنید و در نهایت دوست داشتن روشی که برای موفقیت در پیش گرفته‌اید، امکان پذیر است.

موفق شدن از دیدگاه روانشناسی

با کمی تامل درمی‌یابیم تعریف موفقیت از زبان آنجلو تعریفی معقول و منطقی است. علاقه رمز موفقیت است؛ مگر می‌شود به اجبار و بدون علاقه کاری را انجام داد؟!

توصیه می‌کنیم اگر به اجبار خانواده یا هر کس دیگر کاری را انجام می‌دهید که علاقه‌ قلبی به آن ندارید، هر چه زودتر آن را کنار بگذارید. چون در نهایت، از این کار نتیجه نمی‌گیرید یا نتیجه‌ دلخواه‌ به دست نمی‌آید.

در علم روانشناسی علاوه بر علاقه ملاک‌های دیگری برای موفقیت تعریف شده است، از جمله این ملاک‌ها می‌توان به آگاهی درباره هدفی که می‌خواهید در پیش بگیرید، هدف گذاری، وسیع کردن دید و نگرش، مثبت اندیشی، پرهیز از سرکوب و سرزنش کردن خود، پذیرفتن انتقاد و اشتباهات خود اشاره کرد.

تعریف موفقیت از نظر اسلام

دین مبین اسلام دستورات قرآن را چراغ راه مسلمین قرار داده است. اسلام نیز بر این باور است که تعریف موفقیت برای هر کس منحصر به فرد است. اما به طور کلی عقیده دارد موفقیت حاصل نمی‌شود جز اینکه فرد بتواند بین اهداف و خواسته‌هایش با تلاش و کوشش‌، منطق و سازگاری پایداری برقرار کند.

تعریف موفقیت از دیدگاه قرآن

این کتاب آسمانی برای موفقیت راه‌حل‌هایی را بیان کرده است که عمل به آن‌ها می‌تواند دشواری‌های مسیر موفقیت را برای افراد آسان‌تر کند. مواردی که در زیر به آن‌ها اشاره می‌کنیم، از مهم‌ترین مواردی هستند که اسلام آنها را توشه راه موفقیت می‌داند؛

  • اصلاح نفس
  • صبر
  • عمل صالح
  • توجه به رضایت و خشنودی پروردگار
  • اصل خضوع و عبادت کردن
  • اندیشه و عقلانیت
  • آینده‌نگر بودن
  • منطقی بودن

هدف از موفقیت چیست؟

هدف از موفقیت یک بعد فردی دارد، به طور حتم هر کس با یک هدف مشخص به سوی قله موفقیت می‌تازد. اما به طور کلی بیشتر افراد با هدف بالفعل کردن استعداد و توانایی‌های خود در مسیر موفقیت گام برمی‌دارند.

افراد موفق با یک تیر دو نشان می‌زنند، آنها علاوه بر کسب ارزش و اعتبار برای خود می‌توانند تاثیر مثبتی روی زندگی سایر افراد داشته باشند. این افراد به عنوان الگو و حتی مشاور می‌توانند مسیر موفقیت را برای سایر افراد هموارتر سازند.

ابعاد موفقیت چیست؟

به طور کلی موفقیت سه بعد اصلی و اساسی دارد؛

بعد فردی

یعنی فرد با تکیه بر توانایی‌های ذاتی خود و البته با تلاش و کوشش بتواند به برتری برسد. خودشناسی، ایمان به اعتقادات، هدف‌گذاری، خودباوری، کنترل قدرت و تمایلات فردی از بارزترین نشانه‌های بعد فردی موفقیت است.

همه افرادی می‌توانند که با کشف این بعد در دنیای درونی، زمینه‌ موفقیت را برای خود بوجود آورند. برای مثال دانش‌آموز و یا دانشجویی که با تلاش و همت خود موفق شده پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد.

بعد سازمانی

در بعد سازمانی علاوه بر ابعاد فردی عوامل بیرونی از جمله دوست، خانواده، فامیل و همکار می‌توانند در موفقیت فرد سهیم باشند. البته درست است که در بعد سازمانی تنها یک نفر به عنوان فرد موفق شناخته می‌شود. اما در حقیقت علاوه بر خود فرد کسانی نیز در پشت پرده وجود دارند که موفقیت کسب شده نتیجه تلاش‌های همه آن‌ها است.

برای مثال یک شرکت بزرگ را در نظر بگیرید که توانسته دستاوردهای مهمی را در کارنامه‌ی فعالیت‌های خود به ثبت برساند. اما در حقیقت همه‌ی ما می‌دانیم موفقیت این شرکت تنها متوجه یک نفر نیست بلکه افراد زیادی در این موفقیت سهیم هستند.

بعد کلان

کشورهای توسعه یافته مثال بارزی برای بعد کلان هستند. این کشورها به علت استقلال مالی و شرایط مطلوب می‌توانند به راحتی با توام کردن تکنولوژی و ثروت قله‌های موفقیت را فتح کنند.

مسیر موفقیت برای این کشورها (کشورهای توسعه یافته) نسبت به سایر کشورهایی که علاوه بر رفاه مالی از نظر تکنولوژی هم ضعیف هستند، هموارتر است.

به چه کسی فرد موفق گفته می شود؟

تا به حال شده از خود بپرسید، ویژگی‌های افراد موفق چیست؟ قبل از این که به سراغ ادامه‌ی مطلب بروید بهتر است ویژگی‌های خودتان را به خاطر بیاورید و در آخر با ویژگی افراد موفق (که در ادامه مطلب به شرح آن‌ها می‌پردازیم) مطابقت دهید تا بفهمید که آیا ویژگی و خلقیات یک فرد موفق را دارید یا خیر؟

فرد موفق کیست

طبق معمول بیشتر افراد موفق ویژگی‌های مشترکی با هم دارند. این دسته از افراد زندگی خود را در قالب یک چارچوب خاص پیش می‌برند. آنها افرادی ریسک‌پذیر و در عین حال باهوش و زیرک هستند. این افراد بی‌گدار به آب نمی‌زنند، پشت هر تصمیمی که می‌گیرند تدبیر و درایت نهفته است.

از مهم‌ترین و بارزترین ویژگی افراد موفق می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • مقاوم بودن
  • شجاع بودن
  • هدفمند بودن
  • امیدوار بودن
  • مثبت اندیش بودن
  • دقیق بودن
  • قدرت نه گفتن به خواسته‌های غیرمعقول
  • ریسک‌پذیری

اصول موفقیت در زندگی که باید بدانید

موفقیت مسیری پر پیچ و خم و رمزآلود دارد. شاید طی کردن این مسیر کمی سخت به نظر برسد. یکی از ابزارهای مهم، برای طی کردن این مسیر، شناخت اصول هفت گانه موفقیت است.

دانستن و البته عمل کردن به این اصول به افراد کمک می‌کند که دشواری‌های مسیر موفقیت را راحت‌تر تحمل کنند. اصول هفتگانه موفقیت در زندگی شامل موارد زیر است:

۱- قانون انگیزه

انگیزه مهم‌ترین و اصلی‌ترین فرمول موفقیت است. انگیزه و باور به توانایی‌های خود یک ندای درونی است. در واقع گوش دادن به این ندا و بها دادن به آن اولین گام موفقیت است.

قانون انگیزه

۲- قانون انتظار

داشتن اعتماد به نفس اصلی‌ترین رکن قانون انتظار است. این قانون می‌گوید؛ «اگر شما با اعتماد به نفس کامل در انتظار هدفی باشید که می‌خواهید اتفاق بیفتد، آن هدف صد در صد در زندگی شما محقق می‌شود.»

۳- قانون تمرکز

یکی از مهم‌ترین ارکان هفت گانه اصول موفقیت در زندگی قانون تمرکز است. قانون تمرکز می‌گوید روی چیزی که می‌خواهید به آن برسید یا آن را به دست بیاورید، تمرکز داشته باشید. با این کار به حتم در زندگی آن خواسته برای‌ شما محقق خواهد شد. به شما پیشنهاد می‌کنیم در زندگی‌ فقط روی چیزهایی تمرکز کنید که آرزوی آن را دارید.

قانون تمرکز

۴- قانون عادت

طبق تحقیقات صورت گرفته همه‌ی آدم‌ها در طول روز ۹۵ درصد کارهایی که انجام می‌دهند بر حسب عادت است. پس با تمرین و تکرار می‌توان کارهای مفیدی که در نهایت موفقیت ما را در پی دارند انجام داد. برای مثال انجام کارهای مفیدی مثل ورزش و مطالعه در دراز مدت می‌تواند به یک عادت همیشگی برای ما تبدیل شود.

۵- قانون انتخاب

همه‌ی ما بر حسب انتخاب‌های خود زندگی می‌کنیم. پس بهتر است با آگاهی و روشنفکری انتخاب‌هایی در زندگی داشته باشیم، که ما را به سعادت و کامیابی برسانند.

۶- قانون تفکر مثبت

به قطع یقین مثبت اندیش بودن کیفیت بیشتر و بهتر زندگی را در پی خواهد داشت. در واقع افکار ما معرف تمایلات درونی ما هستند. با افکار مثبت، زندگی شادتر، پر انرژی‌تر و ایده‌آلی را برای خود بسازید.

۷- قانون تغییر

تغییر امری اجتناب‌ناپذیر است. سعی کنیم تغییر به سوی خوبی را همیشه و همه جا سر لوحه‌ زندگی خود قرار دهیم. تغییر به دو صورت خوب و بد وجود دارد. همیشه تلاش کنید با تغییرات خوب و مثبت رویه زندگی‌ را بهتر و مفرح‌تر کنید.

قانون تغییر

جمع بندی

در طول این مطلب سعی کردیم به طور کامل تعریف موفقیت از جنبه‌های مختلف را بررسی کنیم. موفقیت حاصل نمی‌شود، مگر با سرعت عمل و زمان‌شناسی، نظم و آرامش، برنامه ریزی و دقت.

در حقیقت موفقیت یک امر اکتسابی است که کسب آن تلاش و انگیزه والا می‌طلبد. موفقیت همان‌قدر که شیرین و دلپذیر است همان‌قدر به تلاش و همت بالا نیاز دارد.

قبل از این که پا در مسیر موفقیت بگذارید، بهتر است برای خود هدف‌گذاری و تمام جنبه‌های لازم را بررسی کنید. در واقع هدف ارزش وجودی انسان است. پس شجاع باشید و به ندای درونی خود گوش کنید تا با یاری خداوند بتوانید قله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری فتح کنید.

اگر تجربه‌ای از یک موفقیت شیرین دارید، لطفا آن را با ایده آل مگ و مخاطبان آن به اشتراک بگذارید.

سوالات متداول

گاهی فرد در ضمیر ناخودآگاه خود به چیزهایی می‌پردازد که به شدت می‌تواند روی اهدافش تاثیر منفی بر جای بگذارد. توجه به حرف‌های دیگران، باورهای محدودکننده، افکار منفی، اهمیت دادن به نظرات و پیشنهادات نامعقول بقیه بزرگترین دلایلی هستند که اجازه نمی‌دهند شما از تلاش‌های‌ خود نتیجه‌ی دلخواه‌ را بگیرید. بی‌توجهی و بها ندادن به این افکار منفی می‌تواند شما را هر چه زودتر به موفقیت برساند.

موفقیت یک مسیر بی انتها است. به هیچ عنوان نمی‌توان برای موفقیت حد و مرز تعیین کرد. در واقع افراد بسته به تلاش و همت خود می‌توانند بخشی از این مسیر را بپیمایند و در طول این مسیر دستاوردهای بزرگی را از آن خود کنند.

بله در واقع موفقیت با ریسک‌پذیری رابطه مستقیم دارد؛ شجاعت و ریسک‌پذیری می‌توانند در پیشبرد اهداف شما تاثیر شگفت‌انگیزی داشته باشد. به جرات می‌‌توان گفت افرادی که روحیه‌ی ریسک‌پذیر و چالش‌پذیری دارند نسبت به افرادی که چنین روحیه‌ای ندارند زودتر قله‌های موفقیت را فتح کنند.

آیا فقط به کسانی موفق می‌گویند که توانسته‌اند در تمام امور رشد کنند و به درجاتی از علم و دانش دست یابند؟

خیر، موفقیت یک باور درونی است که هر کس بسته به برآورده شدن انتظارات خود از زندگی می‌تواند درکی از آن داشته باشد. موفقیت به شکل‌های مختلفی وجود دارد و به هیچ عنوان نمی‌توان گفت موفقیت تنها در کسب علم و دانش خلاصه می‌شود. از انواع موفقیت می‌توان به موفقیت در زندگی، موفقیت در روابط با دیگران، موفقیت در عشق و آرامش، موفقیت در ایمان، موفقیت در سلامتی اشاره کرد.

حال و هوای حسابداری

من دو بابا داشتم، یک دارا و دیگری نادار، یکی بسیار درس خوانده و زیرک، دارای مدرک دکترا دیگری مدرسه را رها کرده بود. هر دو مرد سختکوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند درآمد هر دو رضایتبخش ولی یکی در زمینه مالی پیوسته مشکل داشت و دیگری یکی از مردان ثروتمند ایالت هاوایی شد. یکی پس از مرگ دهها میلیون دلار برای خانواده ، سازمانهای خیریه و . ارث به جا گذاشت و دیگری تنها صورت حسابهایی که می بایست پرداخت. هر دو مرد به درس خواندن سخت عقیده داشتند ولی موضوعهای یکسانی را توصیه نمی کردند برای مثال؛ از دید یکی "عشق به پول سرچشمه همه بدیها و از دید دیگری بی پولی ریشه همه بدیها" تصور می شد. در باره آنچه هر کدام می گفتند، زمان درازی را به اندیشیدن پرداختم. یکی از دلیلهایی که دارایـان همواره داراتـر و نـاداران نـادارتر می شوند و میانی ها نیز پیوسته زیر بار قرض دست و پا می زنند این است که موضوع کاربرد پول را در خانه – نه در مدرسه یاد می دهند.تمرکز سازمانهای آموزشی بر مهارتهای نظـری و فنی بوده و مهارتهای مالی را به فـراموشی می سپارند این امر توضیح می دهد که چرا کارشناسان خبره بانکی، پزشکان و حسابداران به رغم گرفتن نمره های عالی در دانشگاه در سراسر زندگی خود از نظر مالی همچنان در تقلا و گرفتارند.

یکی از باباهایم عادت داشت که بگوید"ا زعهده من برنمی آید" دیگری از بکار بردن این واژه ها پرهیز می کرد. بجای آن می گفت: "چگونه می توانم از عهده این کار بربیایم؟" . عبارت نخست حالت خبری و عبارت دوم جنبه پرسشی دارد. یکی کار شما را تمام شده می داند و دیگری وادار به اندیشیدن می کند. "از عهده من برنمی آید" مغز را از کار می اندازد و "چگونه می توانم از عهده این کار برآیم" مغز را به حرکت و جستجو وامی دارد. از دید بابای دوم، عبارت "از عهده من برنمی آید" نشانه تنبلی مغزی و فکری است. او به ورزیده ساختن مغز، این نیرومندترین رایانه جهان عقیده داشت؛ "هر چند که مغز شما نیرومندتر شود، داراتر می شوید".

یکی از باباها توصیه می کرد: "خوب درس بخوان تا در شرکت ارزشمندی استخدام شوی" ، توصیه دیگری چنین بود "خوب درس بخوان تا بتوانی شرکت ارزشمندی برای خریدن پیدا کنید". مهمترین مسائلی که بابای دارا به من آموخت شش درسی است که به مدت 30 سال تکرار شدند. کتاب حاضر درباره همین شش درسی است که نشانه های راهنمایی هستند که به شما وفرزندانتان کمک می کنند تا به ثروت خود بیفزایید، هر چند که فضای جهانی نامطمئن و دگرگونی پذیر باشد.

بخش دوم ثروتمندان برای پول کار نمی کنند.

زمانی که من و دوستم مایک از پدرم چگونگی ثروتمند شدن را پرسیدیم پاسخ داد: "من آموزگاری را برگزیده ام به راستی که آموزگاران به ثروتمند شدن نمی اندیشند، تنها درس دادن را دوست دارند کاش می توانستم به شما کمک کنم، ولی خودم هم نمی دانم چگونه می توان پول ساخت".ناگهان پدرم گفت:"یادم آمد. اگر می خواهید درس ثروتمند شدن را بیاموزید، نزد بابای مایک بروید".

مایک با چهره ای درهم کشیده گفت: "پدر من؟" پدرم با لبخند تکرار کرد:"آری، پدر تو. کارشناس بانکی من، از بابایت سخت تعریف می کند. چندین بار به من گفته است پدر تو در زمینه پول ساختن نابغه است".مایک با ناباوری دوباره پرسید: "بابای من؟ پس چگونه است که ما مثل بچه پولدارها ، خانه و خودروی زیبا نداریم؟" پدرم پاسخ داد:"اینها که دلیل بر دارا بودن یا شناخت راه پول در آوردن نیست." بابای مایک پذیرفته بود که با او و من دیـدار کند. او مالک چندین انبار، یک شرکت ساختمانی، یک فروشگاه زنجیره ای و سه رستوران بود.

درسها آغاز شداینجا بود که بابای دارا تفاوت خود با کارکنانش و بابای نادارم را به نمایش گذاشت- چیزی که دست آخر او را یکی از بزرگترین ثروتمندان هاوایی نمود، در حالیکه بابای بسیار درس خوانده و نادارم همچنان با دشواریهای مالی درگیر بود. تفاوت خیلی ساده است. بابای دارا پیوسته این دیدگاه ساده را تکرار می کرد – چیزی که من درس شماره یک می نامم.

ناداران و طبقه میانی برای پول کار می کنند. ثروتمندان ترتیبی می دهند تا پول برایشان کار کند.

الگوی از خوب برخاستن، رفتن به سرکار، پرداختن صورتحسابها و تکرار این چرخه . . از آن پس زندگی را تنها دو احساس هدایت می کند ترس و آز. اگر به آنان پول بیشتری بدهید، به هزینه کردنها می افزایند. من این چرخه را مسابقه موش دوانی نامیده ام. "می خواهم به شما بیاموزم که چگونه ارباب پول بشوید. این را در مدرسه به شما یاد نمی دهند اگر درس مرا نیاموزید، برده پول خواهید شد"

بخش سوم چرا سواد مالی ضروری است؟

قانون نخست، باید تفاوت میان دارایی و بدهی را بدانید و دارایی بخرید. اگر می خواهید ثروتمند شوید، این همه چیزی است که باید بدانید. ثروتمندان دارایی بدست می آورند و طبقه میانی فرمول سه گانه ثروتمند شدن بدهی، ولی گمان می کنند که دارایی خریده اند". یکی از بارزترین آنها خانه است.

تا به امروز هم باید با مردم درباره دارایی نبودن خانه به چالش برخیزم. می دانم که خانه داشتن برای بسیاری افزون بر تصور سرمایه گذاری، یک رویای شیرین است. آنها استدلال می کنند که مالک خانه خود بودن، بهتر از هیچ است. تنها همین بیانگر تصمیم گیری بر پایه احساس در مسائل مالی می باشد. چکیـده مطلب این است که در جوانی خـانه خریدن به منظور سرمـایه گذاری دست کم از سه راه به انسان زیان می رساند:

1. از دست دادن زمان، هنگامی که ارزش دیگر دارایی ها به خوبی رشد می کند.

2. از دست دادن سرمایه هایی که به صورت هزینه های مستقیم تعمیرات خانه مصرف می شود.

3. از دست دادن یادگیری و آموزش درس زندگی.

الگوی برخورد با خانه شخصی به عنوان یک دارایی و فلسفه فرمول سه گانه ثروتمند شدن خرید و مصرف بیشتر در پی دریافت اضافه حقوق، بنیان جامعه بدهکاران امروز می باشد. در این فرایند به رغم پیشرفت در شغل و دریافت حقوق و مزایای بیشتر، میل به مصرف نیز بالا می رود و وضعیت نامطمئن مالی همچنان پا برجامی ماند. اینچنین آموزش سست و بی پایه مالی، زندگی را با خطر فراوان همراه می سازد.

نبود آموزشهای مالی در دوران کودکی و نوجوانی، پایه ترس اعضای گروه میانی جامعه از فرمول سه گانه ثروتمند شدن خطر پذیری می باشد. نداشتن تامین مالی و تراز نبودن ترازنامه های این گروه سبب می شود تا پیوسته دست به عصا و با احتیاط گام بردارند. پشت آنان بجای برخورداری از دارائیها ی درآمد زا زیر بار بدهکاری ها خم شده است.تنها منبع درامد این گروه، اغلب همان حقوق و دستمزد است. زندگی آنان دربست در دستان کارفرما جای گرفته است.

بخش چهارم به کسب و کاری برای خودتان بیندیشید.

نظام آموزشی امروزین، جوانان را آماده می کند تا در مهارتهای نظری هر چه بهتر پرورش یابند. زندگی آنان برگرد دستمزد ـ تنها ورودی به ستون درامدها ـ شکل می گیرد. میان حرفه و کسب و کار تفاوت فراوان است. اغلب از مردم می پرسم: کسب و کار شما چیست؟ پاسخ می دهند: بانکدارم. دوباره می پرسم: آیا بانک متعلق به خودتان است؟ بیشتر پاسخ ها چنین است: نه، آنجا کار می کنم.

در اندیشه برپایی کسب و کاری برای خود باشید. به شغل روزانه ادامه دهید ولی داراییهای راستین ـ نه آنهایی که همچون لوازم شخصی پس از آوردن به خانه، از ارزش واقعی می افتند ـ بخرید.در دنیای من دارایی راستین به چند دسته تقسیم می شود:

1. کسب و کاری که به حضور من نیاز ندارد. مالک آنها هستم ولی به دست دیگران اداره می شوند. اگر کار کردن من در آنها ضروری باشد، دیگر برازنده عنوان کسب و کار نیستند. به شغل من تبدیل می شوند.

2. سهام 3- اوراق قرضه 4 -عضویت در صندوقهای سرمایه گذاری مشترک 5 مستغلات درامدزا

6-حق امتیاز مالکیتهای معنوی همچون موسیقی، نوشته ها، اختراعها 7 اسناد بدهکاری دیگران (سفته، برات، . )

8-هر چیز ارزشمند، درامد زا یا قابل توجه که دارای ارزش روز بازار است.

پس از وقت گذاشتن و اندیشیـدن در بنیان سرمـایه گذاریهـای سنجیده و نیرومندی ستون داراییها ی راستین، می توان به بهره برداری از پاداش ساخته و پرداخته آنها آغاز نمود ـ راهی که به سوی ثروتمندی پیش می رود. این پاداش صرف وقت و دانش مالی کسانی است که کسب و کار خود را براه انداخته اند.

بخش پنجم تاریخچه مالیاتها و قدرت شرکتهای بزرگ

من اکنون یافته ها و برداشتهایم را در خلال نشست ها و همایشها در اختیار دیگران می گذارم و به شرکت کنندگان یادآور می شوم که بهره هوشی مالی فرایند تجربه در چهار حوزه گسترده می باشد:

1. حسابداری: این آگاهی را من باسوادی مالی می نامم، مهارتی ارزنده که برای بر پا نمودن امپراتوری خود نیاز دارید. هر چه بیشتر پول داشته باشید باید حساب و کتابش روشنتر باشد وگرنه کاخها فرو می ریزند.

2. سرمایه گذاری: من نامش را دانش واداشتن پول به پول درآوردن گذاشته ام.

3. شناختن بازارها: دانش شناخت عرضه و تقاضا. شناخت جنبه های فنی بازار، آنچه بر اثر کارکرد احساسات شکل می گیرند، مانند فروش اسباب بازی ها در آغاز سال نو. دیگر عاملهای کارا در بازار، جنبه های بنیادین آن ـ چگونگی سرمایه گذاری به روش اقتصادی ـ هستند. آیا سرمایه گذاری در وضعیت کنونی بازار، درست است یا نادرست؟

4. قانون: تصور کنید که یک سازمان و یک فرد از مهارتهای فنی حسابداری، سرمایه گذاری و روند بازار آگاهند. یکی، از قانونهای مالیات و بهره برداری از امتیازهای داشتن شرکت آگاه و دیگری ناآگاه. تفاوت حرکت و پیشرفت این دو همانند راه رفتن و پرواز کردن خواهد بود. در درازمدت، نتیجه بسیار متفاوت می باشد.

الف) امتیازهای مالیاتی: شرکت می تواند حرکتهایی بکند که به هیچ رو از عهده فرد ساخته نیست.

ب) امتیازهای سازمانی: ثروتمنـدان داراییهای خود را زیر چتر شرکتـها و تراستـها، هر چه بیشتر از دیـد پنهان می کنند.

یک ثروتمند شرکت دار فردی که برای شرکتها کار می کند

1. درامد دارد 1. درامد دارد

2. هزینه می کند 2. مالیات می پردازد

3. مالیات می پردازد 3. هزینه می کند

بخش ششم ثروتمندان پول می آفرینند.

پس از ترک مدرسه، اغلب می دانیم که چکونگی نمره های درسی دوران مدرسه چندان با اهمیت نیستند. در زندگی واقعی به چیز دیگری نیاز داریم. شنیده ام که با عنوان های گوناگون ـ زهره، دل، دلیری، زیرکی و . ـ از آن یـاد می کنند. این عـامل هر عنـوانی که داشته باشد بر ساختن آینـده فرد، بیش از هر نتیجه و سابقـه درسی، تاثیـر می گذارد. تجربه شخصی خودم نشان داده است که هر دوعامل دانش مالی و دلیری در کار هم ضروری هستند. چنانچه ترس غالب گردد، نبوغ سرخورده می شود.

پس، چرا نیاز به پرورش هوشمندی مالی خود داریم؟ زیرا اگر چنین کنیم به رفاه گسترده ای می رسیم. دشواری در اینجاست که اطلاعات در جهان با شتاب نور پرواز می کند. منبع تازه ثروت را نمی توان همچون زمین و کارخانه، در مرزهای فیزیکی اسیر نمود. دگرگونی بسیار پرشتاب تر و ژرف تر است. امروزه بسیاری را می بینیم که همچنان در دام گرفتاریهای مالی دست و پا می زنند؛ زیرا همانند پدران خود به قانون های کهنه چسبیده اند. هوشمندی مالی را به زبان ساده می توان، فراهم ساختن گزینه های بیشتر برای پیروزی دانست. تنها دارایی نیرومندی که داریم، مغزمان است. کنار گذاشتن پول و پس انداز کردن کار بدی نیست. یکی از گزینه های پولدار شدن است. راهی است که بسیاری می پسندند و می پیمایند. ولی اشکالش این است انسان را از رخدادهای اقتصادی به دور می دارد. دنیا از کنار شما می گذرد. هر چه آگاه تر و پیچیده تر می شوید، فرصتهای بیشتری پیش پای شما سبز می گردد. فرصتهای بزرگ را نمی توان به سادگی با چشم دید، با مغز دیده می شوند. بسیاری از مردم بدان دلیل به ثروت نمی رسند که از آموزش مالی لازم برای دیدن فرصتها برخوردار نشده اند.

بخش هفتم برای آموختن کار کنید، نه گرد آوری پول!

بسیاری از کارگران و کارمندان هرگز از سوی خود کاری انجام نمی دهند. آنچنان می کنند که یادگرفته اند"در پی شغلی تضمین شده هستند. گروه بزرگی از نیروی کار تنها هدفشان کوتاه مدت و دریافت پول از محل کارکردن است – وضعی که در دراز مدت فاجعه دار خواهد بود".

من به نیروی کار، به ویژه جوانان، توصیه می کنم که کار را به منظور یادگرفتن نه پول درآوردن بخواهند. در پی مهارتهایی باشند که دوست دارند به دست آید، پیش از آنکه در دام مسابقه موش دوانی گرفتار آیند. هنگامیکه فرد در فرایند تمام عمر پرداخت صورتحساب ها درگیر شود، حالت موش اسیر را پیدا می کند که پیوسته بر روی چرخ فلزی کوچکی در حرکت است و بامداد فردا در همان نقطه ای است که دیروز آغاز نموده: چه کار بزرگی!!بابای دارا، کسب آگاهی های گوناگون را به من و مایک توصیه می کرد. شرکتهای بزرگ نیز چنین می کنند. مهمترین مهارتهای مدیریتی برای پیروزی را می توان چنین بیان داشت:

1- مدیریت نقدینگی

2- مدیریت نظامها (از جمله خود و زمانی که با خانواده می گذرانیم.)

3- مدیریت انسانها

بخش هشتم چیرگی بر مانع ها

انسانها ممکن است که به رغم درس خواندن و آگاه شدن در زمینه امور مالی، همچنان بر سر راه رسیدن استقلال مالی با مانع هایی روبرو باشند. به پنج دلیل عمده، ستون داراییهای برخی از آنانی که اطلاعات مالی هم دارند، اغلب خالی می ماند. دارایی هایی که می توانند خوابهای طلایی آنان را تعبیر به خیر کنند و از سخت کوشی پیوسته، تنها به منظور پرداخت صورت حسابهای ماهانه، رها شوند.

دلیل های پنج گانه چنین اند:

4- عادت های نادرست

بابای دارا به مایک و من یـادآور می شد که دلیل نرسیدن به پیـروزی، بسیار با احتیاط و مطمئـن راه رفتن است. می گفت :"مردم آنچنان از باخت می ترسند که بدان می رسند".

فران تنکنتن یکی از قهرمانان پیشین فوتبال آمریکایی گفته است "برد یعنی نترسیدن از باخت!"

در زندگی خودم هم تجربه کرده ام که برد پیوسته در پی باخت می آید.

بدبینی و تردید است که سبب ناداری بسیاری شده و آنان را به حرکتها و بازیهای مطمئن عادت داده است.

آنانی که زیاد خود را سرگرم کار می نمایند، اغلب تنبل هستند.

زندگی ما بیشتر واکنش عادتهای ماست، نه درسهایی که خوانده ایم.

تکبر از خودخواهی و نادانی ساختهمی شود.

بخش نهم دست به کار شدن

آرزو می کنم کاش می توانستم که کسب ثروت خود را کاری آسان قلمداد کنم، ولی به راستی چنین نبوده است. من فرایند ده گانه زیر را به منظور پرورش استعداد خدادادی ، به شما عرضه می کنم. استعداد و نیرویی که تنها در اختیار و مهار شماست.

گام 1 . به نیرویی برتر از آنچه آشکار است، نیازدارم: نیروی روان. دلیل انجام هر کاری یا برگزیدن هر هدف، ترکیبی از خواستن و نخواستن است.

گام 2 . حق انتخاب روزانه : نیروی گزینش. از دید مالی، هر دلاری را که به دست می آوریم، از نیروی آن در گزینش آینده خود برای ثروتمند شدن ، جا گرفتن در طبقه میانی، یا نادار ماندن، برخورداریم

گام 3. در دوست گرفتن، دور اندیش باشید: نیروی همگرایی. به اندرز نادارها و ترسیده ها گوش ندهید.

گام 4. در یک فرمول خبره شوید، سپس به یادگیری فرمول تازه ای رو آورید: نیروی با شتاب آموختن.

گام 5. نخست سهم خود را بپردازید: نیروی خود به سامانی.

گام 6. به کارگزاران خوب مزد بدهید: نیروی رایزنی برتر. بر سر اطلاعات نمی توان قیمت گذاشت.

گام 7. همچون سرخ پوستان ببخشید: نیروی رایگان گرفتن. سرمایه گذاران زیرک افزون بر بازده سرمایه ـ ROI، در پی آن چیزی رایگانی هستند که در دادوستد نصیبشان می شود و این هوشمندی مالی است.

گام 8. داراییها برایتان وسایل رفاه و خوش گذرانی می خرند:

نیروی تمرکز. از روی عادت، آرزوهایم را انگیزه بکار انداختن نبوغ مالی خود قرار می دهم.

گام فرمول سه گانه ثروتمند شدن فرمول سه گانه ثروتمند شدن 9. نیاز به پهلوانان:

نیروی افسانه ها. کار قهرمانان بیش از انگیزه آفرینی است ـ فعالیتها را آسانتر می کنند.

گام 10. به دیگران بیاموزید، خودتان نیز خواهید آموخت:

نیروی بخشش. اگر بخواهم تنها یک اندیشه به شما هدیه می کنم، همانا بخشندگی است
بخش دهم باز هم بیشتر می خواهید؟ پاره ای از بایدها را در پی می آورم

برای آنانی که به صورت عملی مایلند بدانند که چگونه آغاز کنند، آنچه را خودم انجام می دهم در پی می آورم.

· کارتان را متوقف کنید و ارزیابی نمایید که چه فعالیتهایی نتیجه بخش و کدامها بی نتیجه بوده اند.

قوای سه گانه درلایحه بودجه 97 از سپرده گذاری منع شدند

رکنا: سخنگوی کمیسیون تلفیق گفت: دستگاه های اجرایی در قوای سه گانه نمی توانند ازمحل سپرده های خودشان دربانک ها سودی حاصل کنند.

قوای سه گانه درلایحه بودجه 97 از سپرده گذاری منع شدند

به گزارش گروه اقتصادی رکنا، علی اصغر یوسف نژاد، سخنگوی کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، آخرین مصوبات کمیسیون را به شرح زیر اعلام کرد:

دستگاه های اجرایی در قوای سه گانه نمی توانند ازمحل سپرده های خودشان دربانک ها سودی حاصل کنند. اگر سودی هم باشد ، باید درحساب متمرکز نزد خزانه باقی بماند و زیر نظر دیوان محاسبات هزینه به شود.

کسانی که اعلام ورشکستی می کنند، از 2 تا3سال گذشته به این طرف در هیاتی با حضور نماینده کمیسیون اصل نود، بانک مرکزی و دیوان عالی کشور درباره این موضوع اظهار نظر می کنند و نظر این ها قطعی و لازم الاجرا است.

20 درصد از تملک دارایی های ملی و استانی را که حدود 12 هزار میلیارد تومان می شود، بعلاوه 15هزارمیلیارد تومان از محل صندوق توسعه جمعا 27 هزار میلیارد تومان در نزد بانک ها سپرده گذاری می شود به همین اندازه هم بانک هاسرمایه می گذارند ، بنا براین مجموع پول که خواهیم داشت 54هزار میلیارد تومان خواهدشد، و 3هزار میلیاردتومان هم از مکان دیگری تامین شده است که درکل 57 هزار میلیارد تومان در بخش اشتغال به عنوان تسهیلات و یارانه سود در اختیار افراد قرار می گیرد.

برای بیمارانی که نابارور و نازا هستند قرار براین شد دولت و وزارت بهداشت ودرمان برای بخشی از هزینه آن ها کمک کند، ضمن این که 2 تا3 بیماری دیگر را به عنوان متابولیک ،ام اس، بال پروانه ای را جزوه بیماری های خاص قرار بدهد وبخشی هزینه آن هارا محاسبه وپرداخت کند.

جدول شماره 17 که مربوط به کمک موسسات فرهنگی که در سال های گذشته در این جدول بوده و امسال به زیر ردیف ها آمده است، کمیسیون با مخالفت خود کمک به این ها را در ردیف هزینه ای حذف کرده است و این منابع را در برای تسهیلات جانبازان و وام مسکن معلولین به صورت یارانه قرار داده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.