نتیجه جالب یک تحقیق: افرادی که ساعت مچی میبندند وظیفه شناس ترند
محققان دانشکده علوم و مهندسی دانشگاه گلاسکو با انجام مطالعهای جدید صفات شخصیتی افرادی که ساعت میبندند را با افرادی که از ساعت استفاده نمیکنند مقایسه کردند. آنها در این تحقیق به دنبال رسیدن به .
در دیجیاتو ثبتنام کنید
جهت بهرهمندی و دسترسی به امکانات ویژه و بخشهای مختلف در دیجیاتو عضو ویژه دیجیاتو شوید.
تازههای تکنولوژی
محققان دانشکده علوم و مهندسی دانشگاه گلاسکو با انجام مطالعهای جدید صفات شخصیتی افرادی که ساعت میبندند را با افرادی که از ساعت استفاده نمیکنند مقایسه کردند. آنها در این تحقیق به دنبال رسیدن به پاسخ این سوال بودند که آیا بستن ساعت مچی ارتباطی با برخی صفات شخصیتی دارد یا خیر.
این تحقیق با ۱۱۲ شرکت کننده بین ۱۷ تا ۵۴ سال انجام شد. در این تحقیق از کسانی که اغلب ساعت مچی میبندند درخواست شد تا تست شخصیتی TIPI را پر کنند. این تست شامل ده سوال میشود و جنبههای سادهای از شخصیت فرد مثل درون گرایی یا برون گرایی، تمایل به مبارزه طلبی، وظیفه شناسی و غیره را ارزیابی میکند.
نتایج اولیه تحقیق نتایج جالبی به دنبال داشت و محققان را تشویق کرد تا تحقیق را در مقیاس بزرگ تری انجام دهند که نتایج تحقیق اولیه را تأیید کرد و خبر خوبی برای کسانی که ساعت مچی میبندند به همراه آورد.
محققان دریافتند شرکت کنندگانی که اغلب ساعت مچی میبندند، خود را به طور قابل توجهی وظیفه شناس تر از افرادی که ساعت نمیبندند معرفی کردهاند. همچنین شرکت کنندگانی که اغلب ساعت مچی میبندند، امتیاز کمتری در برون گرایی، موافقت با دیگران و گشاده رویی کسب کرده ولی امتیاز بالاتری در ثبات عواطف و احساسات به دست آوردهاند.
تحلیل عمیق تر نتایج این تحقیق نکات جالبی را آشکار کرد. محققان میگویند: «تصمیم به بستن ساعت مچی نوعی نشانه اجتماعی برای افرادی است که احتمالا وظیفه شناس تر هستند. آزمایش شرکت کنندگان بیشتر این مورد را تأیید کرد. ما همچنین تغییرات چندمتغیرهای در خصوصیات شخصیتی بین دو گروه پیدا کرده ایم و متوجه شدیم میزان برون گرایی و گشاده رویی در افرادی که ساعت میبندند کمتر است. در نهایت، افرادی که ساعت میبندند با زودتر حاضر شدن در قرار ملاقاتها در مقایسه با افرادی که ساعت مچی ندارند، به گونهای رفتار میکنند که سطوح بالاتر وظیفه شناسی را نشان میدهد.»
محققان میگویند سادگی ساعت مچی استاندارد باعث شده تا بازار از ساعتهای هوشمند با قابلیتهای متنوع اشباع شود. به گفته آنها ساعتهای هوشمند را اغلب افرادی خریداری میکنند که میخواهند از قابلیتهای تندرستی آنها استفاده کنند. بنابراین تمایل برخی افراد به بستن ساعت مچی معمولی احتمالاً از سطح بالاتر وظیفه شناسی در آنها خبر میدهد. به گفته آنها کسانی که ساعت مچی معمولی میخرند، انگیزه بیشتری برای دانستن زمان دارند، بنابراین افراد با نظم تری شده و در نتیجه تلاش میکنند وظیفه شناستر باشند.
به گفته محققان موبایل را از لحاظ چگونگی درک زمان و تأثیر آن بر وقت شناسی نمیتوان جایگزین ساعت کرد.
این رنگا استایلتو گرون میکنه! (روانشناسی رنگ ها در استایل)
“ روانشناسی رنگ ها در استایل ۲۰۲۲ “، روانـشناسی رنـگ لباس زنان , روانـشناسی رنـگ لباس مردان , روانـشناسی رنـگ زرد در استایل , تاثیر رنگ ها در استایل , روانـشناسی رنـگ آبی در لباس , روانـشناسی رنـگ در مد , روانـشناسی رنـگ صورتی در استایل , روانشناسی سه رنگ اصلی را در ادامه این مطلب ما برای شما گلچین کردیم تا برای خرید از آنها ایده بگیرید.
اگر شما از افرادی هستید که به حد زیادی به تیپ و استایلشان اهمیت می دهند حتماً از تاثیر رنگ ها در این مسئله آگاه هستید و به آن نیز توجه می کنید. اگر از افرادی هستید که فشن را دنبال می کند احتمالاً ست کردن لباس های تان و ترکیب رنگها و ایجاد هارمونی در استایلتان وسواس به خرج میدهید و به آن توجه ویژه ای می کنید.
روانشناسی رنگ ها در استایل ۲۰۲۲
رنگ مشکی انتخاب اول بسیاری از افراد است و ما نیتوانیم این حقیقت را کتمان کنیم. در مشاهده ای که اخیرا انجام شد، از افراد خواسته شد تا عکس هایی خاص را انتخاب کنند تا روی یکی از تی شرت هایشان چاپ شود. نتیجه دور از انتظار نبود. اکثریت داوطلبین با تی شرت مشکی، به عنوان نماد اعتماد به نفس، هوش و زیبایی در این مشاهده شرکت کردند.
قهوه ای معمولا رنگی از مدت افتاده به شمار میرود، در حالی که میتواند تشکیل دهنده بسیاری از استایل های ترند باشد. این رنگ میتواند احساس ثبات و استقامت را القا کند. این رنگ بیشتر در استایل های یکدست به کار میرود.
رنگ آبی روی مغز تاثیر میگذارد و باعث القای آرامش ذهنی میشود. اما میتواند روانشناسی ترند شما را سر د و بی احساس جلوه دهد. بهترین زمان استفاده از این رنگ برای مصاحبه ها، ملاقات ها و یا کنفرانس ها و ارائه ها به عنوان نمایانگر اعتماد به نفس و قابل اعتماد بودن است.
روانشناسی رنگ ها در استایل ۱۴۰۱
بنفش جزو رنگهای خاص است که استفاده درست از آن میتواند باعث درخشش شما در هر جمعی شود. در گذشته رنگ بنفش سمبل ثروت و تجملات بوده که فقط افراد ثروتمند می توانستند لباس های رنگ بنفش بپوشند اما امروزه رنگ بنفش سمبل خلاقیت، اعتماد به نفس و عشق به هنر است. همچنین ترکیب بنفش با طوسی و خردلی میتواند بسیار هیجان انگیز باشد.
زرد رنگ عجیبی است. انتخاب یک تکه از لباسهایتان به این رنگ، میتواند ظاهر شما را زیر و رو کند و استایل شما را چشمگیر کند. ترکیب رنگ زرد با طوسی و یا رنگهای خنثی دیگر، بسیار جذاب و دلنشین میشود.
روانشناسی اشکال
موفقیت بازاریابی بصری عمدتا به آنچه یک مخاطب درک میکند متکی است. در این مقاله درباره روانشناسی اشکال صحبت میکنیم تا با آگاهی، هر شکل را در طراحی خود استفاده کنیم. هرچیزی از عناصر موجود در عکس گرفته تا یک تایپوگرافی خاص میتواند از نظر شکل مورد بررسی قرار گیرد. استفاده آگاهانه از اشکال میتواند به ارسال پیام صحیح در مورد برند شما کمک کند و استراتژی بازاریابی بصری شما را ثابت نگه دارد. برای اینکه بتوانید بهترین ترکیباشکال را برای طرحهای خود انتخاب کنید، در ابتدا لازم است بیاموزید که چگونه اشکال مختلف معانی و احساسات پنهان را منتقل میکنند.
سه نوع شکل اساسی
شکلها در سه دسته کلی قرار میگیرند: اشکال هندسی، ارگانیک و انتزاعی. اما روانشناسی ترند هر کدام از آنها بیانگر چه مفهومی هستند و در طراحی چگونه استفاده میشوند؟
- اشکال هندسی: اشکال هندسی سادهترین و رایجترین شکلها هستند و شامل مربع، دایره، مثلث و مشتقات آنها، مانند مستطیل، بیضی و چند ضلعیها میشوند.
بیشتر اشکال هندسی متقارن هستند.
- اشکال ارگانیک: این گروه شامل اشکال دنیای طبیعی هستند. مثل شکل برگ، گل، گیاهان، حیوانات، لکه جوهر و … . این نوع اشکال عمدتاً نامتقارن هستند. اگر طراحی شما مربوط به محیط زیست است، این شکل ها میتوانند برای شما مناسب باشند. همچنین این اشکال برای موضوعاتی مانند پیادهروی و تورهای گردشگری مناسب هستند. اشکال ارگانیک معنا و پیام واضحی دارند. شکل های ارگانیک در روانشناسی اشکال غالباً احساس طراوت و وحدت را با محیط طبیعی به ارمغان میآورند . علاوه بر این، حیوانات و گیاهان میتوانند ویژگیها و نمادهای خاص خود را داشته باشند. به عنوان مثال، گل سرخ گل عشق و شور است، در حالی که شیر نمادی از غرور و شجاعت است.
- اشکال انتزاعی: اشکالی که به صورت ذهنی خلق میشوند و حاصل تجربیات فرد هستند . همچنین اشکالی که از امور روزمره الهام گرفته شده باشند. مثل آیکونها، لوگو، علائم راهنمایی و رانندگی و … . اشکال انتزاعی یک روش مؤثر برای انتقال سریع پیام بدون متن است.
شکلها بیانگر ایدهها و احساسات هستند
اما در روانشناسی اشکال هر شکل به چه معناست؟
مربع و مستطیل
این شکلها بیانگر قدرت، ثبات و نظم هستند.خطوط صاف و زاویه قائمه این اشکال حس اطمینان و امنیت ایجاد میکند.
دایره و بیضی
اولین و اصلیترین معنای این دو شکل جاودانگی است؛ زیرا آنها آغاز و پایان ندارند. دایره نماد چرخه زندگی و حیات است و همچنین بیانگر تمامیت، ابدیت، پایان ناپذیری، رشد و پیشرفت، هماهنگی و توازن است. دایره و بیضی برخلاف سایر اشکال هندسی زاویه ندارند و بنابراین نرمتر و ملایمتر به نظر میرسند.
مثلث
نشاندهنده رهبری، قدرت و پویایی است. همچنین از مثلث برای نشان دادن استقامت و پیروزی روانشناسی ترند استفاده میشود. قاعده مثلث به تلاش و مبارزه و رأس آن به هدف اشاره دارد. در هنرهای گرافیکی این شکل نماد تعادل و ثبات است. همچنین از مثلث برای جلب توجه بیننده به سمت نقطه مورد نظر تصویر استفاده میشود. مثلثهایی که راس آنها به سمت پایین است، میتوانند حس بیثباتی و سرپیچی روانشناسی ترند در افراد ایجاد کنند.
در معنویت، مثلث نشان دهنده اتحاد بدن، ذهن و روح است.
پنج ضلعیها، شش ضلعیها و هشت ضلعیها
چندضلعیها طرحهای شما را منحصر به فرد میکنند.
منحنی
منحنی در افراد احساس آرامش ایجاد میکند. از منحنیها اغلب برای بیان احساسات استفاده میشود. در روانشناسی اشکال منحنی مظهر عشق، دوستی، حمایت، حفاظت و محبت است. منحنی برخلاف خط صاف، القا کننده حرکت است.
مارپیچ
این شکل اغلب در طبیعت دیده میشود و به همین دلیل بیانگر رشد است. همچنین، در برخی از فرهنگها، مارپیچها میتوانند دانش و اطلاعات را نشان دهند. در جامعه مدرن، آنها به عنوان نشانه خلاقیت و ذهن تازه و هوش دیده میشوند.
طبق تحقیقات انجام شده، مارپیچ حسی رمزآلود را به افراد القا میکند و گاهی اوقات نشاندهنده خطر و نگرانی نیز هست. همچنین مارپیچ میتواند در برخی از افراد احساس سرگیجه، در برخی احساس کمال و زیبایی و در بعضی دیگر حس وحشت و پریشانی ایجاد کند.
خط افقی
خط افقی القا کننده حس آرامش، سکوت و سکون است و از آن برای ایجاد حس اعتماد استفاده میشود.
خط عمودی
خط عمودی نشانه ثبات و قدرت است ولی میتواند تا حدی تهاجمی و سلطهگر نیز باشد. خط عمودی ظریف میتواند حس قدرت و حرفهای بودن را در بیننده ایجاد کند و برای کسب و کارهایی که در بازارهای رقابتی فعالیت دارند مناسب است؛ چون القا کننده اعتماد و بهرهوری است.
خط مورب
خط مورب بیانگر حس سرعت، سرزندگی، نشاط و فعالیت است. همچنین میتواند در افراد احساس عدم ثبات و ریسک ایجاد کند.
ستاره
ستارهها اغلب در تصاویر مذهبی مورد استفاده قرار میگیرند. ستارگان به یاد ماندنی هستند و غالباً به عنوان سمبل شهرت و اهمیت شناخته میشوند. چشمان ما همیشه قبل از هر شکل دیگری به سمت ستارگان (خصوصاً اگر زرد یا طلایی باشد) جلب میشود. ستارهها برای اطلاعات ویژه در مورد یک محصول یا تبلیغ، تخفیف یا یک جایزه، شکلهایی عالی هستند.
فلش روانشناسی ترند
فلشها در طرحها و اشکال مختلفی ارائه میشوند و هرکدام دارای معانی منحصر به فردی هستند. فلشهای پررنگ و توپر حس مقاومت بیشتری را نسبت به فلشهای نازک و توخالی منتقل میکنند. فلشهای پرپیچ و خم میتوانند حس سرزندگی به طرح دهند. بزرگترین هدف استفاده از فلشها نمایش دادن جهت است. استفاده از فلش میتواند به بیننده شما کمک کند تا مسیر اطلاعات را از یک بخش در طرح به بخش دیگر دنبال کند. همچنین میتوانید از فلش در طراحی برای نشان دادن “قبل و بعد” یک رویداد استفاده کنید. در طراحی بهتر است از یک سبک ثابت فلش استفاده کنید.
نکات تکمیلی
در یک طرح گرافیکی بهتر است از یک سبک پیروی کنید؛ به عنوان مثال اگر مستطیلها یا مربعهای شما گوشههای گرد دارند، آنها را به همین ترتیب ادامه دهید. اگر از هشت ضلعی به عنوان کادر متن استفاده میکنید، تا پایان طرح همیشه از هشت ضلعی استفاده کنید.
معمولا شکلهای گرد ملایمتر و زنانهتر هستند و اشکال دارای خطوط مستقیم و با زوایای تیز بیشتر رسمی و گاهی پرخاشگر به نظر میرسند.
هنگام استفاده از اشکال در گرافیک و طراحی، مطمئناً از رنگ نیز استفاده خواهید کرد. ترکیب بعضی از اشکال با رنگهای خاص از قبل مفهوم مشخصی را در ناخودآگاه ما دارد. به عنوان مثال، یک دایره زرد معمولاً نشاندهنده خورشید است، در حالی که یک نیمدایره قرمز میتواند یک تکه هندوانه را نشان دهد. شکلها و رنگها در طراحی اکثرا لوازم جانبی هستند و باید به همین ترتیب در نظر گرفته شوند.
بنابراین در هنگام طراحی فقط به کیفیت بصری کار خود فکر نکنید و به تأثیر عاطفی آن نیز فکر کنید.
جمعبندی
همانطور که رنگها از نظر عاطفی تاثیرگذار هستند، هر طرحی میتواند از نظر شکل مورد بررسی قرار گیرد. شکلها نشان دهنده عواطف و احساسات مختلفی هستند؛ از این رو در این مقاله به روانشناسی اشکال پرداختیم.
استفاده مناسب از اشکال میتواند به ارسال پیام صحیح در مورد برند کمک کند. در یک طرح میتوانیم از اشکال هندسی، اشکال ارگانیک و اشکال انتزاعی استفاده کنیم. هر یک از اشکال هندسی احساسات خاصی را منتقل میکنند. برای مثال مربع القا کننده حس ثبات و قدرت و امنیت و مثلث نشاندهنده رهبری، قدرت و پویایی است.
مقالات تیم UxNet به صورت تخصصی تهیه و منتشر شده است. انتشار مطلب تنها با ذکر منبع (UXNet) بلامانع است.
نظریه آلپورت ؛ نظریه صفات شخصیت : تعریف صفت و انواع آن
نظریه ها
گوردن آلپورت یکی از نظریه پردازان پیشگام روانشناسی شخصیت بود که سعی کرد فهرستی از صفاتی را که شخصیت فرد را تشکیل می دهند مشخص کند. بر خلاف نظریه های روان تحلیلی و انسان گرایی درمورد شخصیت، نظریه صفات آلپورت به تفاوت های فردی در ویژگی هایی که در طول زمان و موقعیت های مختلف در یک فرد ثابتند، تاکید دارد. تفاوت دیگر نظریه آلپورت با نظریه هایی مثل فروید و یونگ، این است که آلپورت همانند مزلو به جای بررسی افراد بیمار، افراد بهنجار را بررسی کرد. رویکردهای بعدی درمورد صفات از جمله رویکرد کتل، آیزنک و مدل پنج عاملی مک کری و کاستا نیز، تحت تاثیر رویکرد آلپورت، معرفی شدند. درواقع نظریه آلپورت اولین جریان موثر در زمینه صفات، شناخته می شود.
تعریف صفت
صفت در نظریه آلپورت یک مفهوم کاملا کلیدی است. بهتر است تعریف صفت را با یک پرسش، پاسخ دهیم. اگر از شما بپرسند که فردی را توصیف کنید چگونه این کار را انجام می دهید؟ مثلا فرض کنید شما می خواهید شخصیت دوستتان را در سه کلمه توصیف کنید. ممکن است او را بانمک، باهوش و مهربان، توصیف کنید. همه این ها به عنوان صفات (traits) شناخته می شوند. درواقع صفت به عنوان یک ویژگی ثابت در نظر گرفته می شود که باعث می شود فرد به شیوه خاصی فکر و رفتار کند و به محرک های مختلف، پاسخ دهد.
تعریف آلپورت از شخصیت
آلپورت ۵۰ تعریف از شخصیت را بررسی کرد و سپس تعریف خود از شخصیت را روانشناسی ترند به صورت زیر ارائه داد:
شخصیت عبارت است از سازمان دهی پویای نظام های روانی فیزیولوژیکی درون فرد که رفتار و افکار ویژه فرد را تعیین می کند.
آلپورت ۱۹۶۱
تبیین کلمات موجود در این تعریف
در این تعریف، هر واژه مفهومی را بیان می کند. مثلا “سازمان دهی پویا” به پویا بودن رشد و تغییر شخصیت به گونه ای سازمان یافته ،و نه تصادفی، اشاره دارد. “روانی فیزیولوژیک” یعنی شخصیت فرد، ترکیبی از عوامل زیستی و روانشناختی است. آلپورت می گوید که فرد دو شخصیت مجزا دارد؛ به گونه ای که شخصیت فرد در کودکی توسط امیال و نیازهای زیستی و بازتاب های اوهدایت می شود اما هدایت شخصیت او در بزرگسالی بیشتر تحت تاثیر عوامل روانشناختی و ذهنیت خود فرد است. درواقع بر اساس نظریه آلپورت، وراثت مواد خام شخصیت مثل هوش و خلق و خو را تامین می کند اما بعدا شخصیت فرد توسط محیط او، شکل داده می شود و یا تغییر می کند. “تعیین کردن رفتار و افکار ویژه” یعنی صفات، رفتار و افکار ما را مشخص می کند و همین رفتارها و افکار ما، معرف شخصیت ماست و شخصیت ما را از دیگران، متمایز و درنتیجه منحصر به فرد می کند.
ویژگی های صفات در نظریه آلپورت
- طبق نظریه آلپورت، صفات واقعی هستند و ساخته ذهن فرد نیستند.
- صفات باعث ایجاد رفتاری در فرد برای جستجوی محرک ها می شوند و علت رفتار فرد هستند.
- وجود صفات را می توان با مشاهده رفتار فرد در طول زمان، به صورت تجربی اثبات کرد.
- صفات متفاوتند اما با هم همپوشی نیز دارند. مثلا صفات پرخاشگری و خصومت گرچه مجزا هستند اما اغلب همزمان با هم دیده می شوند.
- صفات در موقعیت های مختلف، ممکن است متفاوت باشند. مثلا فرد در موقعیتی منظم و در موقعیتی دیگر، بی نظم باشد.
تعداد صفات و چگونگی شناسایی آن ها در نظریه آلپورت
در راستای کارهای هنری ادبرت (Henry S Odbert) در سال ۱۹۳۶، آلپورت برای استخراج صفات شخصیت از دیکشنری های جامع انگلیسی استفاده کرد. از طریق این کتاب ها، محققان ابتدا ۱۸۰۰۰ کلمه که توصیف کننده شخصیت بود را استخراج کردند. آلپورت این صفات را به ۴۵۰۰ صفت شخصیتی کاهش داد. سپس آن ها را ابتدا به دو دسته صفات فردی و مشترک تقسیم کرد وبعد از آن طبقه بندی دیگری را شامل ۳ نوع صفت معرفی نمود.
انواع صفات شخصیتی در نظریه صفات آلپورت
صفات فردی و مشترک در نظریه آلپورت
صفات فردی در نظریه آلپورت به “گرایش های شخصی” نیز معروف شد. این صفات، منحصر به فرد هستند و در هر فرد با فرد دیگر، متفاوتند و منش او را تشکیل می دهند. در حالی که صفات مشترک، که به “صفات” معروف شدند، به صفت های مشترک بین افراد یک فرهنگ، اشاره دارد. البته صفات مشترک، صفات اصلی نیستند و بر اثر فشارهای اجتماعی ایجاد می شوند و می توانند با تغییر آداب اجتماعی، تغییر کنند.
سه نوع صفت در نظریه صفات
آلپورت بر اساس میزان نیرومندی و تسلط صفات بر شخصیت افراد، صفات را به سه دسته تقسیم نمود.
صفات اصلی
طبق نظریه آلپورت ، صفات اصلی یا بنیادی (cardinal traits) به گونه ای بر فرد، مسلط هستند که کل شخصیت او را تحت تاثیر قرار می دهند. اما این صفات، نادر هستند و ممکن است بعضی افراد آن ها روانشناسی ترند را نداشته باشند و یا فقط در بعضی موقعیت ها آن ها را نشان دهند. نام این صفات معمولا برگرفته از نام شخصی است که به واسطه آن صفت، شناخته شده است. مثلا نارسیسیسم (خودشیفتگی) ازنام شخصی به نام نارسیسوس که با صفت خودشیفتگی، مشهور شده، گرفته شده است.
نارسیسوس یک شخصیت روانشناسی ترند افسانه ای است که عاشق تصویر خودش در آب می شود و در حال محو بودن در تماشای تصویر خود در آب، جان خود را از دست می دهد. واژه نارسیسیسم به معنای خودشیفتگی از نام این شخصیت گرفته شده است.
از جمله صفات اصلی می توان به سادیسم (دگرآزاری) و شوینیسم (میهن پرستی کورکورانه) نیز اشاره کرد. طبق نظریه آلپورت، صفات اصلی آن قدر بانفوذند که حس فرد از خود (self)، هیجان ها، نگرش ها و رفتارهای او را کاملا شکل می دهند. برخی چهره های تاریخی نیز به دلیل صفات اصلی خود، مشهور شده اند. مثلا آبراهام لینکولن (Abraham Lincoln) برای صداقتش، مارکوئیز دسید (Marquis de Sade) برای دگرآزاریش و ژوآن آف آرک (Joan of Arc) برای خدمات قهرمانانه اش مشهور شده اند.
صفات مرکزی
صفات رایجی هستند که شخصیت ما را تشکیل می دهند. صفات مرکزی (central traits) معمولا بین ۵ تا ۱۰ صفت هستند که ما در هنگام بحث درمورد فرد یا برای معرفی او، از آن ها نام می بریم. این صفات به اندازه صفات اصلی، فراگیر و بانفوذ نیستند اما پایه های اصلی شخصیت ما را شکل می دهند.
در نظریه آلپورت ، صفاتی مثل پرخاشگری، دلسوزی برای خود (self-pity) و بدبینی (cynicism) جزو صفات مرکزی معرفی شده اند. همچنین صفاتی مثل هوش، خجالتی بودن، اضطراب و صداقت نیز به این دسته از صفات، نسبت داده شده اند.
صفات ثانویه
صفات ثانویه (secondary traits) صفاتی هستند که فقط تحت شرایط و اوضاع خاصی، نشان داده می شوند. به همین دلیل این صفات فقط توسط افرادی که رابطه نزدیکی با فرد دارند، قابل تشخیص است و برای دیگران معمولا قابل تشخیص نیست. مثلا اینکه فرد چه غذا یا موسیقی را ترجیح می دهد فقط برای نزدیکانش، قابل تشخیص است. درواقع این صفات به وسیله محرک های کمی، برانگیخته می شوند و پاسخ های کمتری را برمی انگیزانند.
به طور مثال ممکن است صفت اصلی یک نفر، جرات ورزی باشد اما او در موقعیتی که پلیس به خاطر سرعت رانندگیش به او هشدار می دهد، تسلیم شود. تسلیم شدن صفت اصلی او نیست بلکه در یک موقعیت خاص، ظاهر شده. بنابراین یک صفت ثانوی محسوب می شود. همچنین بی صبری فرد برای منتظر ماندن در صف هم یک صفت موقعیتی و درنتیجه ثانوی محسوب می شود.
تفاوت صفات با عادت ها و نگرش ها در نظریه آلپورت
طبق نظریه صفات، عادت ها نسبت به صفات، تاثیر کمتر و محدودتری دارند، انعطاف ناپذیرند و شامل پاسخی معین به محرکی معین هستند. درواقع صفات شامل مجموعه ای عادات هستند؛ بنابراین گسترده ترند. مثلا مجموعه ای از عادات مثل مسواک زدن، شستشو و … صفت “تمیزی” را تشکیل می دهند.
طبق نظریه آلپورت، تمایز نگرش ها از صفات بسیار دشوار است؛ به گونه ای که قدرت طلبی و برون گرایی را می توان هم صفت و هم نگرش به حساب آورد. اما آلپورت، دو تفاوت را بین این دو مفهوم، بیان کرد:
- اول اینکه نگرش ها معطوف به یک موضوع بسیار خاص هستند مثل نگرش نسبت به رنگ مو یا یک نوع لباس خاص. اما صفات، گسترده تر هستند و فقط محدود به یک موضوع خاص نیستند.
- دوم اینکه نگرش ها به صورت مثبت و منفی یا موافق و مخالف هستند؛ درحالی که صفات این گونه نیستند.
در این نوشته درمورد نظریه صفات آلپورت از شخصیت، صحبت شد و به مواردی همچون تعریف صفت در این دیدگاه، انواع طبقه بندی آلپورت از صفات و تفاوت صفت با نگرش و عادت به صورت مفصل بحث شد. در نوشته بعد درمورد سایر مطالب نظریه آلپورت از جمله مراحل شکل گیری شخصیت، خودمختاری کارکردی، رفتار بیانگر و نقد این نظریه، بحث خواهد شد.
زنان بیشتر خودکشی میکنند، ولی مردان موفقترند/نگذارید کرونا با روح و روانتان بازی کند
خودکشی به عنوان یک آسیب بزرگ اجتماعی، نوعی اختلال و آسیب چندعاملی در رفتارهای افراد است که عواملی نظیر عامل روانی، عاطفی مانند افسردگی، ناامیدی، بیکاری، اعتیاد، فقر، مشکلات اقتصادی، احساس گناه و . در وقوع آن دخیل هستند.
به زبان سادهتر وقتی انسان به بن بست رسید دست به خودکشی میزند. حال ممکن است این بن بست، فکری باشد یا روانی و انگیزشی که در نهایت منجر به قطع امید و احساس ناامیدی شده و در نهایت ختم به خودکشی خواهد شد.
سازمان بهداشت جهانی دهم سپتامبر، مصادف با ۲۰ شهریور را به عنوان روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری کرده است و این فرصتی است تا به این پدیده ترسناک اجتماعی بپردازیم.
دکتر منصور عبدی رییس شورای نظام روانشناسی و مشاوره استان مرکزی، خودکشی را پدیده ای چند عاملی می داند.
وی در گفتوگو با ایسنا، افزود: چندعاملی بودن در وقوع پدیده خودکشی بدان معناست که این آسیب اجتماعی معلول علتهای متعددی است و سلامت جسم و روان در وقوع این معضل دخیل است.
عبدی به تعامل مستقیم جسم و روان اشاره کرد و افزود: وقتی مشکلاتی برای جسم بوجود آید قطعا به مشکلات روانی نیز دامن خواهد زد و بالعکس بروز روانشناسی ترند مشکلات روانی، مشکلات جسمی را در پی خواهد داشت.
بی ثباتی اقتصادی می تواند زمینه ساز تمایل به خودکشی باشد
این متخصص مشاوره و روانشناس بالینی، در توضیح چند عاملی بودن خودکشی گفت: مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی مذهبی و اعتقادی در روی آوری به خودکشی دخیل هستند. بدین مفهوم که بی ثباتی اقتصادی می تواند در روی آوری به خودکشی نقش آفرین باشد. بی ثباتی اقتصادی می تواند موجب افزایش بیثباتی روانی در جامعه شود.
وی ادامه داد: در جامعهای که با چالش بی ثباتی اقتصادی مواجه باشد و تغییرات سریع در حوزه اقتصادی آن روی میدهد و فاصله بین غنی و فقیر در آن افزایش پیدا کند، اگر افراد قادر نباشند این فاصله را کوتاه کنند به بی ثباتی روانی دچار می شود و روی آوردن به خودکشی در جامعه افزایش پیدا میکند.
سرپرست خانه روانشناسان، مشاوران و حرف یاورانه استان مرکزی بیان کرد: طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت از هر چهار نفر، یک نفر دچار مشکلات روانشناختی است و براین اساس می توان گفت یکی از عوامل روی آوردن به خودکشی، پدیده افسردگی است. پایه و زیربنای شیوع افسردگی در جامعه، یاس و ناامیدی است و وقتی فضای جامعه را یاس و ناامیدی در برگیرد و از طرفی با کاهش سطح اعتقادات مذهبی و ایجاد تغییرات شدید اقتصادی یا روانشناسی ترند به عبارتی بی ثباتی اقتصادی مواجه باشیم، قطعا شاهد بی ثباتی روانی در جامعه خواهیم بود و روی آوردن به خودکشی تشدید میشود.
وی به نبود مهارت لازم در برخورد با مشکلات در بین افراد جامعه اشاره کرد و افزود: وقتی میزان تاب آوری مردم متاثر از فقدان مهارت اجتماعی کافی در مواجهه با مشکلات، کاهش یابد، قطعا بیثباتی روانی تشدید می شود و احتمال خودکشی وجود خواهد داشت.
این روانشناس بالینی در ادامه، بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی مثل کرونا که نوعی اضطراب همگانی ایجاد میکنند را در افزایش تمایلات به خودکشی در افراد موثر دانست و افزود: هنر دولتمردان یک کشور این است که با پیش بینی در خصوص وقوع بحرانهای اجتماعی و اقتصادی راهکار موثر برای پیشگیری از آن اتخاذ کنند تا جامعه از تبعات روانی آن مصون بماند.
بحران ناشی از کرونا افسردگی می آورد
وی بیان کرد: در حال حاضر شیوع کروناویروس علاوه بر اینکه تهدیدی برای سلامت مردم بشمار میرود کسب و کار مردم را نیز با چالش مواجه کرده و زمینه ساز کاهش درآمد اقتصادی افراد شده است، به همین دلیل میتواند عامل افزایش اضطراب باشد. اگر جامعه شیوههای افزایش تاب آوری و برخورد با مشکلات را آموزش ندیده باشد، طبیعتا شیوع بحرانهای اجتماعی و اقتصادی نظیر بحران ناشی از کروناویروس می تواند نقش بسزایی در بروز افسردگی داشته باشد و افسردگی از جمله عوامل دست زدن به خودکشی است. حتی این احتمال نیز وجود خواهد داشت که به دلیل ناتوانی افراد در پرداخت هزینههای درمان، استرس افراد تشدید شده و منجر به از دست رفتن سلامت روانی و در نهایت ختم شدن کار به افسردگی شود.
کرونا با ما چه می کند؟
رییس شورای نظام روانشناسی و مشاوره استان مرکزی، به مشاوره تلفنی رایگان این سازمان با افرادی که دغدغه و اضطراب ابتلا به کرونا دارند، اشاره کرد و گفت: در حین انجام این مشاورهها به افرادی برمیخوریم که اضطراب دچار شدن به بیماری کووید ۱۹ را دارند ولی به دلیل تنگناهای اقتصادی قادر به انجام تست کرونا نیستند، در این شرایط هزینههای تست کرونا برای این افراد اضطراب آور است و حتی پیگیر درمان هم نمیشوند.
وی تصریح کرد: اگر بخواهیم از این شرایط کرونایی به سلامت عبور کنیم باید حداقل اضطراب را داشته باشیم و نگرانی بیهوده به خود راه ندهیم. بجای نگرانی درخصوص بیماری به رعایت نکات بهداشتی فکر کنیم و در کنار آن امیدوار به افقی روشن در آیندهای نزدیک باشیم که از طریق تغییر در رفتار و احساسات، آنهم با تلاش خودمان ایجاد میشود.
ناتوانی در حل مشکلات عامل 70 درصد خودکشی ها
وی در پاسخ به این پرسش که چه اقشاری در جامعه بیشتر به سمت خودکشی کشیده میشوند و آیا میشود گفت که خودکشی یک بیماری است، گفت: خودکشی در تمامی اقشار جامعه دیده میشود، اما بیشتر در افراد حاشیه نشین یا افرادی که از وضعیت اقتصادی و اجتماعی در سطوح پائینتری قرار دارند مشاهده میشود. طبق آمار، افزون بر ۷۰ درصد افرادی که روی به خودکشی میآورند افرادی هستند که در حل مسائل و مشکلات خویش ناتوانند و این ناتوانی بیشتر در بین اقشاری دیده می شود که از سطح تحصیلات کمتر و معیشت پائین تری برخوردار هستند.
این روانشناس بالینی ادامه داد: بروز اختلالات روانی در افرادی که در سطح اقتصادی و اجتماعی پائینتری هستند بیشتر نمود پیدا میکند و پدیدههایی مانند افسردگی، یاس، ناامیدی و . در این افراد بیشتر دیده میشود و احتمالا روی آوری به خودکشی به دلیل چندعاملی بودن این معضل در آنها تشدید مییابد. بدیهی است که کاهش بنیه اعتقادی و توان اقتصادی مردم و نیز نابسامانی معیشتی تهدیدی برای سلامت روانی انسان هاست و خودکشی معلول افسردگی و تضعیف سلامت روانی جامعه است.
وی در ادامه، به بیان راهکارهایی پرداخت تا افراد در دام تفکرات سوق دهنده به سمت خودکشی کشیده نشوند و گفت: برگزاری آموزشهای همگانی در راستای ارتقای مهارتهای زندگی و تلاش برای تقویت بنیه دینی و اعتقادی مردم، نخستین گام است تا بتوان تابآوری جامعه را افزایش داد. دولت نیز مکلف است نسبت به تثبیت اقتصاد جامعه اهتمام جدی داشته باشد چرا که بیثباتی اقتصادی، بی ثباتی روانی را رقم میزند و افراد آشفته احوال خواهند شد.
زنان بیشتر خودکشی می کنند، اما مردان موفق ترند
دکتر عبدی در پاسخ به این پرسش که در شرایط بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، زنان بیشتر به خودکشی تمایل دارند، یا مردان، گفت: عکس العمل مردان و زنان نسبت به استرس متفاوت است. در واقع احتمال اقدام به خودکشی در بین بانوان دو الی سه برابر بیشتر از مردان است، ولی آمار خودکشیهای موفق در بین مردان بیشتر است و از این حیث بین اقدام به خودکشی و خودکشی موفق در بین مردان و زنان تفاوت وجود دارد.
وی توضیح داد: بانوان بیشترین استرس و فشار را با فریاد کمک خواهی بروز و نشان میدهند و تمایل دارند که دیگران صدای آنها را بشنوند ولی مردان به شکل واقعی به از بین رفتن و خودکشی موفق فکر میکنند. براین اساس در شرایط بحرانهای اقتصادی و اجتماعی خودکشی موفق در بین مردان بیشتر است.
فقدان مهارت های اجتماعی زمینه ساز افزایش تمایل به خودکشی
رییس شورای نظام روانشناسی و مشاوره استان مرکزی در توضیح اینکه آیا میزان تحصیلات یا سواد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در میزان این رفتارها تاثیر دارد، اظهار کرد: سطح اقتصادی و اجتماعی و نیز سطح تحصیلات پائین و نبود مهارت تصمیمگیری و تابآوری میتواند از جمله موارد مهم در وقوع خودکشی باشد. درصد بالایی از افرادی که دست به خودکشی می زنند کسانی هستند که تحصیلات پائینتری دارد، چرا که تاب آوری و مهارت اجتماعی را آموزش ندیده اند و باید بدانند که برای حل مشکل راهکارهای بهتر و دیگری غیر از خودکشی وجود دارد.
وی ادامه داد: در حال حاضر بیشترین مراجعان به شورای نظام روانشناسی و مشاوره استان مرکزی افرادی هستند که از افسردگی رنج می برند و همانطور که گفته شد از هر چهار نفر یک نفر دچار مشکلات روانشناختی است، لذا باید گفت آن یک نفر در جامعه امروزی ما بیشتر مبتلا به افسردگی است تا اختلالات روانشناختی و افسردگی نتیجه درگیریهای خانوادگی و اجتماعی بر سر موضوعات گوناگون بویژه اقتصادی و اجتماعی است که منجر به روی آوری به خودکشی میشود.
خودکشی زنان متاهل در پنج سال اول زندگی زناشویی
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه گفته میشود که زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد به خودکشی فکر می کنند؟ گفت: خودکشی در زنان متاهل بویژه در پنج سال نخست آغاز زندگی زناشویی بیش از زنان مجرد است. چرا که درگیری زوجین در خصوص قدرت تصمیمگیری، مسئولیت پذیری و دغدغههای زندگی در سال های آغازین زندگی بیشتر احساس میشود زیرا در حوزه مهارتهای زندگی، تصمیم گیری، تاب آوری و حل مشکل، آموزش لازم را ندیدهاند.
لزوم ایجاد ثبات اقتصادی و افزایش تاب آوری
دکتر عبدی در ادامه به تکالیف حاکمیت در عصر حاضر برای افزایش بهداشت روانی افراد اشاره کرد و افزود: بهترین راهکار عملی مسئولان و کارگزاران کشور، کمک به اقشار آسیب پذیر و حمایت واقعی مالی با ایجاد ثبات در اقتصاد کشور، ایجاد برگزاری آموزشهای مهارتهای زندگی به شکل کاملا عملی برای افزایش تاب آوری و تصمیمگیری با بهرهگیری از ظرفیت رسانههای جمعی است.
آمار دقیقی از مسایل روانشناختی جامعه وجود ندارد
وی به تشریح چالشهایی که در مسیر بهداشت روانی افراد وجود دارد اشاره کرد و به راهکارهای برطرف شدن آن پرداخت و گفت: داشتن آمار و ارقام دقیق از میزان اختلالات روانی جامعه میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد و چون آمار دقیقی از مسایل روانشناختی جامعه وجود ندارد اولین راهکار بدست آوردن آمار و مهمترین راهکار ایجاد ثبات اقتصادی با تاکید بر آموزشهای مهارت محور متناسب با وضعیت آماری جامعه است. توسعه آموزش رسانهای مهمترین راهکار برای برطرف کردن چالشهای موجود بر سر راه بهداشت روانی است.
این روانشناس بالینی به نقش آموزش و پرورش در ایجاد زمینه بهداشت روانی در میان افراد جامعه اشاره کرد و افزود: نظام تعلیم و تربیت باید برای تمام سطوح آموزشهای متناسب با همان سن در حوزههای گوناگون ارائه دهد. به عبارتی اولا هیچ کس بیسواد نباشد چراکه بیسوادی خود عامل بروز مشکلات روانشناختی جامعه است و ثانیا با استفاده از مربیان شاداب، با نشاط، خردمند و توانمند به توسعه آموزش پرداخت تا جامعهای با نشاط و به دور از افسردگی ایجاد شود.
دیدگاه شما