كلوپ هواداران بروسيا دورتموند
بروسیا دورتموند در بازی تعیین کننده روز چهارشنبه در هفته ششم دور گروهی لیگ قهرمانان اروپا باید بدون اسون بندر مقابل حریف فرانسوی خود قرار گیرد.
به گزارش کانون هواداران دورتموند در ایران؛ به نقل از kicker.de ، اسون بندر و نوری شاهین هر دو در بازی مقابل لورکوزن با مصدومیت مواجه شدند ولی شرایط بندر به مراتب بدتر از شاهین است. پس از بازی خشن و بسیار فیزیکی هفته پانزدهم بین تیم های دورتموند و لورکوزن، لیست مصدومان طلایی پوشان طولانی تراز قبل شد. بندر پس از برخورد شدید با ینس هگلر بازیکن حریف دچار آسیب دیدگی شدیدی شد و دکتر مارکوس براون وضع او را نامطلوب می داند و معتقد است که او به دلیل مصدومیت مچ پا نمی تواند مقابل مارسی به میدان برود. او همچنین از پارگی نسبی رباط پای راست شاهین ابراز نگرانی کرد و احتمال غیبت وی را نیز در این دیدار بالا دانست. به این ترتیب دست یورگن کلوپ برای ادامه ی کار در درک الگوی کیکر ( Kicker) این نیم فصل بیش از پیش خالی خواهد بود.
hamedovic5405
Registered User
آخه ماموریت غیرممکن یا فیس آف هم شدن فیلم که نویسنده مثال آورده!؟:blush:
رهایی از شاوشنگ بهترین مثالی بود که میشه زد
اگر مفهوم پاراگراف رو می گرفتی هیچ وقت همچین حرفی نمی زدی!!
بحث این نیست که کدوم فیلم از بقیه بهتره که اگر بود shawshank redemption یکی از گزینه ها بود بی شک!!
بحث در مورد سبک مربی گری کلوپ هست و مقاله نویس خواسته این مفهوم رو با استفاده از دوستان هالیوودی بیان کنه!!
تا آخر فروردین با کد تخفیف "PersianTools" میتونید زعفران و زرشک درجه یک رو با تخفیف 10% بخرید.
Registered User
اين پاراگراف کامل مورد نظر شما
کلوپ شايد مارتين اسکورسيزي و فرانسيس فورد کوپولا يا استيون اسپيلبرگ هاليوودِ فوتبال نباشد که هر سال توقع و احتمال درو کردن جام ها از آن برود، او «جان وو»ي اين هاليوود است. براي خلق شاهکار دست به دامان دنيرو و دي کاپريو برد پيت نمي شود، يک جان تراوولتاي ديوانه، نيکلاس کيجي در اوج، درک الگوی کیکر ( Kicker) تام کروزي نه چندان محبوب، کمي اسلحه و دود، اسلو موشن هاي به موقع و چند کبوتر کافي است تا «ماموريت غير ممکن» و «فيس آف»اش در ذهن مخاطب جاودان شود.
حالا من چرا گفتم فيلم رهايي از شاوشنگ
اول اينکه با خط اول کاملا موافقم شايد اگر سرالکس فرگوسن - قابيو کاپلو - دل بوسکه - يوپ هانکس و. و. و. رو بشه مثال اون سه کارگردان بزرگ آورد که 2 يا بيشتر اسکار رو بردن اما کلوپ قطعا افتخارات - شهرت و موفقيتش در حد اونها نيست همينطور هم که جان وو در حد کاپولا - اسپيلبرگ - جان فورد - کوبریک - و. نيست
دوم اينکه تراولتا - نيکلاس کيج و تام کروز همون زماني که ماموريت غير ممکن يا فيس آف ساخته بشه سوپر استار سينماي هاليوود بودن و حتي کيج قبلش اگه اشتباه نکنم اسکار رو برده بوده و اين به نظرم مثال خوبي نيست
اما دورتموندي که فصل قبل نايب قهرمان اروپا شد و مغلوب گل دقيقه 90 روبن و بايرن شد و يا حتي فصل قبل تر از اين که دبل کرد در آلمان هیچ ستاره مطرحی نداشت اما همه لب به تحسین این تیم گشودن
با توجه به دلایل بالاست که میگم بهتر بود از فیلمهایی مثه رهایی از شاوشنگ دارابونت یا زندگی زیباست اثر فدریکو فلینی استفاده میکرد چون نه فیلساز زمان ساختن چنان مشهور و عنوان دار بوده و همچنین سبک فوتبالی که تیمهایی مثه دورتموند بازی میکنن کاملا خلاف این نمونه فیلمهای بزن بهادر و خالی بندی هست این سبک فیلم هارو باید واسه فوتبال خودمون مثال آورد که فقط بکش زیرشه نه تیمهایی که فوتبالی روان و زیبا ارائه میکنن مثه بارسلونا - بایرن - دورتموند - آرسنال و.
hamedovic5405
Registered User
اين پاراگراف کامل مورد نظر شما
حالا من چرا گفتم فيلم رهايي از شاوشنگ
اول اينکه با خط اول کاملا موافقم شايد اگر سرالکس فرگوسن - قابيو کاپلو - دل بوسکه - يوپ هانکس و. و. و. رو بشه مثال اون سه کارگردان بزرگ آورد که 2 يا بيشتر اسکار رو بردن اما کلوپ قطعا افتخارات - شهرت و موفقيتش در حد اونها نيست همينطور هم که جان وو در حد کاپولا - اسپيلبرگ - جان فورد - کوبریک - و. نيست
دوم اينکه تراولتا - نيکلاس کيج و تام کروز همون زماني که ماموريت غير ممکن يا فيس آف ساخته بشه سوپر استار سينماي هاليوود بودن و حتي کيج قبلش اگه اشتباه نکنم اسکار رو برده بوده و اين به نظرم مثال خوبي نيست
اما دورتموندي که فصل قبل نايب قهرمان اروپا شد و مغلوب گل دقيقه 90 روبن و بايرن شد و يا حتي فصل قبل تر از اين که دبل کرد در آلمان هیچ ستاره مطرحی نداشت اما همه لب به تحسین این تیم گشودن
با توجه به دلایل بالاست که میگم بهتر بود از فیلمهایی مثه رهایی از شاوشنگ دارابونت یا زندگی زیباست اثر فدریکو فلینی استفاده میکرد چون نه فیلساز زمان ساختن چنان مشهور و عنوان دار بوده و همچنین سبک فوتبالی که تیمهایی مثه دورتموند بازی میکنن کاملا خلاف این نمونه فیلمهای بزن بهادر و خالی بندی هست این سبک فیلم هارو باید واسه فوتبال خودمون مثال آورد که فقط بکش زیرشه نه تیمهایی که فوتبالی روان و زیبا ارائه میکنن مثه بارسلونا - بایرن - دورتموند - آرسنال و.
دوست عزیز اول اینکه در نگاه اول فکر کردم از اون دسته از افرادی هستی که فقط شنیدن فلان فیلم خوبه و اسمش رو هی تکرار می کنن که این نظریه از بن اشتباه بود خوشبختانه.
کلوپ در صحبت هاش عنوان کرده عاشق هوی متال هست ، پس نباید انتظار داشت مقاله نویس شاوشک یا زندگی زیباست رو مثال بزنه ؛ این 2 فیلم شاید از لحاظ ساخت و پرداخت بازیگرها و فیلم نامه خیلی قوی باشند ، اما در هر صورت اون هیجانی که کلوپ به دنبالشه رو ندارن!! پس هرچند از لحاظ ساختار بازیگرها و کارگردان به ساختار بازیکنان و مربی نزدیک باشه مثال زدنش جالب نیست!!
باید دنبال فیلم های اکشن تر رفت!! چیزی که کلوپ عاشقشه!
نظرت در مورد کیج و تراولتا و کروز رو هم قبول دارم تا حدودی ؛ فیس آف محصول چه سالی هست رو دقیقاً یادم نیست (حدوداً -2002 تا 2000 باید باشه) ولی قطعاً leaving vegas که آکادمی آوارد رو گرفت قبل از اون بود!!
در هر صورت من با نظر نویسنده موافقم ، هرچند از این 2 فیلم خوشم نمیاد خیلی!!
پ.ن:چون انجمنی در مورد فیلم نیست جا داره در همین جا عشقم رو به تراولتا بیان کنم و فیلم آخرش رو هم اگر ندیدین ، ببینین ؛ فوق العاده نیست اما به دیدنش می ارزه. بی ربط به زندگی ما نیست!
کریستیانو رونالدو
××× من و مسی برای بهتر شدن به هم کمک می کنیم ×××
کریستیانو رونالدو مصاحبه سنتی برنده توپ طلا با France Football را انجام داد و راجب بسیاری مسائل به گفتگو پرداخت .
مرجع خبری رونالدو . بلاگفا
اتحاد و همبستگی: "واقعیت این است که سعی می کنم به دیگران کمک کنم. خورخه مندس [مدیر برنامه] هم همین کار را می کند. این چیزی است که دوست ندارم پخش شود. اگر کار خوبی انجام می دهید، لازم نیست که آن را از بالای پشت بام فریاد بزنید، اما سعی می کنم به دیگران کمک کنم."
کار کردن: "می دانم که اگر سخت کار کنم و جاه طلبی زیادی نشان دهم، داخل زمین بهترین خواهم بود. من همیشه خودم را به عنوان یک بازیکن حرفه ای در نظر می گیرم. این فرهنگ من است. من همیشه چیزهای زیادی از بازیکنان دیگر یاد گرفته ام، از گری نویل و رایان گیگز در یونایتد، از رائول و میشل سالگادو در رئال مادرید، و از لوئیس فیگو، روی کاستا، دکو و فرناندو کوتو در تیم ملی. یک بازیکن حرفه ای بودن یعنی 70% یک بازیکن موفق بودن."
لئو مسی: "قطعاً رقابت کردن به من کمک می کند تا بازیکن بهتری شوم. اما نه تنها با مسی، بلکه با سایر بازیکنان سطح بالا که در لیگ برتر و سایر لیگ ها بازی می کنند، نیز رقابت می کنم، مثل: لوئیس سوارز، اینیستا، نیمار، بیل، دیگو کوستا یا فالکائو. آنها سطح بازی خود را بهبود می بخشند و از این رو من هم برای پیشرفت بازی ام تلاش می کنم. مسی و من هر دو می خواهیم که بهترین باشیم و به هم کمک می کنیم تا بهتر شویم."
پله: "دریافت این جایزه خاص است، و اگر آن را از دستان یک اسطوره فوتبالی دریافت کنید، ارزشمند تر هم می شود. این یک امتیاز مطلق است. من پله را به خاطر بازیکنی که بود و ارزش های انسانی که دارد، تحسین می کنم."
اوزه بیو و نلسون ماندلا: "من اوزه بیو را به خاطر تمام کارهایی که برای پرتغال و بنفیکا انجام داد ستایس می کنم. او اسطوره ای بود که تا ابد در دلهای ما خواهد ماند. و در مورد ماندلا چه می توانم بگویم؛ یک انقلابی در این دنیا و یک الگو برای تمام انسان ها. هیچکس هرگز کاری که او انجام داد را فراموش نخواهد کرد."
جنگیدن برای توپ طلا: "تنش زیادی وجود داشت. تا زمانی که اسمم را نشنیده بودم چیزی مشخص نبود. ریبری سالی استثنایی داشت و می توانست برنده شود. همچنین مسی. در نهایت این جایزه به من رسید. با گل های زیاد، سال به خصوصی داشتم. تا زمانی که پله اسم مرا خواند، نمی دانستم که برنده شده ام. بسیاری مردم معتقد اند که من به مراسم گالا رفتم، چرا که از برنده شدنم مطمئن بودم، اما من هر سال که باید به روی سن می رفتم، در این مراسم شرکت کرده ام. همچنین مردم می گویند که من خانواده ام را به همراه داشتم، چرا که می دانستم برنده خواهم شد، اما تا جایی که من به خاطر می آورم، آنها 3 بار با من به این مراسم آمده اند. پسرم اولین بار بود که می آمد، اما به این دلیل است که او قبلاً خیلی کوچکتر بود. اینکه چنین حرفهایی را از مردم می شنوم، باعث عصبانیتم می شود، چرا که به شما اطمینان می دهم که چنین چیزی واقعیت ندارد. اگر می دانستم، کمی بیشتر خودم را برای سخنرانی آماده می کردم."
روز قبل از مراسم: "من تنها در بازی مقابل اسپانیول عصبی نبودم؛ بلکه هفته ها استرس داشتم، در تمام هفته هایی که مردم در مورد توپ طلا صحبت می کردند، که من برنده خواهم شد، یا ریبری برنده می شود. همه در این مورد صحبت می کردند. حتی وقتی که سعی می کردید با گوش نکردن به این صحبت ها از خودتان محافظت کنید، به خاطر تأثیر گذاری جو حاکم، کاری از پیش نمی بردید. مادرم همیشه از من می پرسید: 'برنده خواهی شد؟' حالا، بالاخره احساس آرامش می کنم و آماده ام که حتی از سال قبل هم بهتر باشم."
تسکین یا انگیزه: "واقعیت این است که احساس آرامش می کنم، اما به این معنی نیست که من از تلاش برای بهتر شدن دست خواهم کشید. هر سال داستان جدیدی دارد، من برای کسب افتخارات بیشتر استراحت نخواهم کرد. من بیشتر می خواهم، هم با رئال مادرید و هم تیم ملی. توپ طلا برای من پایان راه نیست، حتی اگر همه بازیکنان رؤیای آن را داشته باشند."
تفاوت ها بین ژوزه مورینیو و کارلو آنچلوتی: "داخل زمین، فکر نمی کنم تفاوت چندانی با سال گذشته داشته باشیم. آنچلوتی واقعاً خوب کار می کند. او هم مرد خوبی است و هم مربی خوب. من از کار کردن با او واقعاً خوشحالم، و در رئال مادرید هم کاملاً خوشحالم. در این فصل همه چیز ممکن است."
آنچلوتی: "شاید او بیشتر با من صحبت می کند، اما جدا از این، تغییر بزرگ دیگری رخ نداده است."
لحظه گرفتن توپ طلا: "لحظه بسیار احساسی بود، به خصوص وقتی که پسرم را در آغوش گرفتم کنترل خودم را از دست دادم. شروع به گریه کردن کردم و وقتی اشک های خانواده ام را دیدم، بیشتر احساساتی شدم. آن اشک ها بسیار صادقانه بود چون در آن لحظه واقعا خوشحال بودم. برای کسانی که زیاد من را نمی شناسند، دیدن اشک هایم بسیار تعجب آور بود، جون اکثرا آن ها من را در زمین فوتبال جدی می بینند، اما کسانی که در زندگی من هستند می دانند که این موضوع کاملا طبیعی است و دست خود آدم نیست."
توپ طلا: "هنوز تا دو یا سه روز بعد از گرفتن جایزه، در حال و هوای آن هستید. وقتی که جایزه را دریافت کردم، به سادگی با کسانی که در کنارم بودند، از بردن جایزه لذت بردیم."
شخصیت: "چون که من بیشتر کارهایم را کاملا طبیعی انجام می دهم، اکثر مردم من را درک نمی کنند. هیچ شکی نیست وقتی که ما می بازیم من خودم را سرزنش کنم. این روشی است که من با آن پیشرفت کرده ام. البته شخصیت من نسبت به گذشته خیلی تغییر نکرده است. من همیشه دوست دارم که پیشرفت کنم و برای همین به خودم فشار می آورم که فکر می کنم این موضوع قابل احترام است. من شخصیتی رقابتی دارم و از باختن متنفرم و همیشه دوست دارم بهترین عملکردم را چه در تیم ملی و چه در باشگاهم داشته باشم. همین موضوع باعث می شود که گاهی اوقات سوء تفاهماتی به وجود بیاید، چه زمانی که در منچستر یونایتد بودم و چه الان که در رئال مادرید هستم."
حسادت: "یک روز من گفتم که بعضی افراد به من حسادت می کنند، چون من خوشتیپ، جوان و ثروتمند هستم. آن حرفم یک اشتباه بود چون بعد از مسابقه بود و من از این که نتوانسته بودم گل بزنم، عصبانی بودم. من کامل نیستم. من هم یک انسان هستم و از گوشت و استخوان ساخته شده ام. من هم می خندم، گریه می کنم و مشکلات خاص خودم را دارم. وقتی که من حرفی زده ام که نباید می زدم، عذرخواهی کرده ام. با گذشت زمان انسان از اشتباهات خود درس می گیرد."
دشمنی: "من به آن عادت کرده ام، به خصوص در اکثر بازی های خارج از خانه. روشی که آن ها از من پذیرایی می کنند اصلا دلچسب نیست. آن ها به من توهین می کنند. آن ها حرف هایی می زنند که من اصلا خوشم نمی آید. الان این قضیه نسبت به سال های قبل بهتر شده است. در گذشته آن ها به مادر من توهین می کردند ولی الان آن ها به خود من توهین می کنند."
زندگی روزمره: "سخت است که یک زندگی معمولی داشته باشم ولی مجبورم با آن کنار بیایم. امیدوارم زمانی که دوران بازیگری ام تمام می شود همه چیز آرام تر شود و من بتوانم از زندگی شخصی ام نیز لذت ببرم. در حال حاضر کمی مشکل است. تصور کنید من به همراه خانواده ام به خرید می روم هر پیج متر باید بایستم و به هواداران امضا بدهم یا با آن ها عکس بگیرم. من سعی می کنم که در مکان های عمومی کمتر ظاهر شوم و بیشتر به جاهای آرام و خلوت بروم، مثل یک رستوران با یک میز شخصی. من هیچوقت نمی توانم به یک هتل با 500 اتاق بروم و باید سعی کنم به مکان هایی که امینت بیشتری دارند، بروم."
برنامه روزانه: "من حدودا در روز 3 یا 4 ساعت تمرین می کنم. هر روز ساعت 9:30 صبح پسرم را به مدرسه می برم و ناهار را با مادرم می خورم. سپس به دنبال پسرم می روم و بعد از ظهر ها در کنار او می خوابم تا مطمئن شوم که او خوابش می برد. من برای خوشحال کردن پسرم کارهای زیادی انجام می دهم. بعضی اوقات به گردشی کوتاه در مادرید می رویم و بعد از آن به کلاس زبان درک الگوی کیکر ( Kicker) انگلیسی می روم تا زبان خود را همانند دوره ای که در منچستر بازی می کردم، قوی نگه دارم. گاهی اوقات برای خوردن شام به داخل شهر می روم و قبل از خواب ماساژ خواهم داشت تا در بهترین حالت ممکن بخوابم و برای روز بعد آماده باشم. برای من ریکاوری موضوعی بسیار مهم است. هر زمان هم که وقت آزاد داشته باشم، دوست دارم که سفر کنم تا از محیط کاری و شلوغ شهر کمی دور باشم."
نورپُرتال
در این تست هشت تصویر با هشت مدل متفاوت می بینید. شما فقط باید یکی از آنها را انتخاب کنید تا سطح فعلی اضطراب خود را به کمک آنها بسنجید .
در این تست هشت تصویر با هشت مدل متفاوت می بینید. شما فقط باید یکی از آنها را انتخاب کنید تا سطح فعلی اضطراب خود را به کمک آنها بسنجید و از حال فعلی تان آگاه شوید و با توجه به آن برای زندگی خود تصمیم بگیرید. پس با ما همراه باشید و در این مقاله جواب خودتان را پیدا کنید!
شماره یک
اگر دائماً چنین خط هایی را در ذهنتان ترسیم می کنید، به این معنی است که شما دو هدف دارید و همزمان هم به دو حرفه متفاوت علاقه دارید که یکی از آنها را متوجه شده اید . با این حال، دومی هنوز برایتان با اینکه جذاب است اما سرگرمی شماست . یا اینکه اکنون بر سر یک دوراهی سخت قرار دارید و دو گزینه برای انتخاب دارید ، اما هر کدام تقریباً به یک اندازه مزایا و معایب دارند. نکته اصلی این است که این دو هر چیزی که باشند به یک اندازه برای شما مهم و حیاتی هستند. سعی کنید با توجه به ندای درونیتان تصمیم آخر را بگیرید.
شماره دو
شما در حال حاضرخود را برای آینده آماده میکنید و برای آن کار میکنید. اقدامات شما با هدف گسترش پروژه فعلی یا رابطه های اجتماعی تان است. با این حال، شما نگران نوعی رابطه ناتمام یا پروژه ای هستید که مربوط به گذشته است. شما می خواهید همه کارها را خودتان انجام دهید و با کارتان زندگی میکنید و درصد زیادی از درگیری های ذهنی که دارید مربوط به زندگی شغلی تان است. شما باید به تجربه ها و سابقه کاریتان ایمان داشته باشید تا بتوانید قدم های درست بردارید.
شماره سه
شما اکنون در حال حل مشکلاتی دشوار هستید. شما مسئولیت هر اتفاقی که افتاده را می پذیرید و عواقب آن را درک میکنید اما با این حال باید بدانید که بی توجهی به وضعیت جسمانیتان ممکن است شما را عقب بیندازد. بهرحال ، هر آامتحان در زندگی فرصتی برای قوی تر شدن و به دست آوردن تجربه های جدید است. شما باید اهداف جدیدی تعیین کنید. سختی های زندگی نشان می دهد که ما درک الگوی کیکر ( Kicker) برای آنچه میخواهیم بجنگیم. این بدان معنی است که شما باید به مسیر شکست خورده بازگردید و به چشم هایی بازتر از اول شروع کنید!
شماره چهار
شما فردی خلاق و فعال هستید، پتانسیل بالایی دارید و بینشی منحصر به فرد نسبت به دیگران دارید. شما ایده های زیادی دارید و میل به اجرای آنها دارید، اما هنوز نمی توانید مهم ترین را پیدا کنید و آنها را اولویت بندی کنید. خوب ، برای یک خالق ، این وضعیت بسیار معمولی است. برای شروع ، سعی کنید منطق را در نظر بگیرید و بفهمید که در کدام حوزه میتواند بهره وری شما را بالا ببرد و با آن و شروع کنید.
شماره پنج
در حال حاضر، شما بخاطر یک موضوع ناامید شدید ، شاید هم عصبانی هستید، و به نظر می رسد همه چیزعلیه خواسته های شما اتفاق افتاده است. این احساس تنشی که در حال حاضر حس می کنید عادی است و در موقعیت های سخت به سراغ مان می آید. اما ، اگر آن را تجربه کنید، شاید با واقعیت زندگی روبرو شوید. با فردی که کاملاً به او اعتماد دارید صحبت کنید.تا ذهنتان باز شود اگر نه نوت گوشیتان را باز کنید یا در یک دفتر هر چیزی که در ذهنتان هست را خالی کنید.
شماره شش
ممکن است شما در مرحله پیدا کردن خود واقعی تان باشید. احساس می کنید که دنیا در حال تغییر است و باید با برنامه ریزی برای آینده شروع کنید کارهای مهمی انجام دهید و برای پیشرفت خود قدم های کوچکتان را بردارید. بدانید که فکر کردن به اشتباهات گذشته مشکلی ست که خیلی از افراد با آن درگیر هستند و تنها راه درست کردن این وضعیت این است که با تمرکز روی زمان حال کارهایتان را انجام دهید.
شماره هفت
شما به احتمال زیاد در تلاش برای یافتن هماهنگی و تعادل در زندگی خود هستید. شما می خواهید همه چیز عالی باشد، اما در واقعیت هیچ چیز آن طور می خواهید جلو نمی رود. سعی کنید زیاد حرص نخورید و زندگی را آنگونه که هست بپذیرید : با سودها و ضررها، ناراحتی ها و خداحافظی ها، با شادی ها و غم ها. مهم ترین چیز آن است که خود را آنگونه که هستید بپذیرید.
شماره هشت
شما به سمت اهداف خود می روید و از طرف دیگر فراز و نشیب هایی را در مسیر آن تجربه می کنید برای پروژه ای که مشغول آن هستید باید صبور باشید و بدانید که زمان لازم است تا آرزوهای شما محقق شوند. متوقف نشوید ، به صورت مستمر تلاش کنید.
دیدگاه شما